2. عوامل داخلی

2. عوامل داخلی از جمله عوامل داخلی شکست مشروطه، میتوان به ماهیت کاملا متفاوت نیروهای مشروطهخواه اشاره کرد. مشروطه انقلابی نبود که بر خواست و اندیشه یک طبقه یا نیروی اجتماعیخاص استوار باشد. گروهها و نیروهای اجتماعی متعددی مشروطه را ایجاد کردند. عنوان مشرو

2. عوامل داخلي

از جمله عوامل داخلي شكست مشروطه، ميتوان به ماهيت كاملا متفاوت نيروهاي مشروطهخواه اشاره كرد. مشروطه انقلابي نبود كه بر خواست و انديشه يك طبقه يا نيروي اجتماعيخاص استوار باشد. گروهها و نيروهاي اجتماعي متعددي مشروطه را ايجاد كردند. عنوان مشروطه نيز ابتدا انديشه و خواستهاي مبهم بود كه هركس آن را به رأي خود تفسير ميكرد. بعد از پيروزي مسلماً همه اين خواستههاي كاملا متفاوت نميتوانست به اجرا در آيد و لذا درگيريها و اختلافات براي به كرسي نشاندن رأي خود و حذف رقيبان آغاز شد. فقدان فرهنگ گفتوگو بهدليل حاكميت طولاني استبداد

[50]

در ايران باعث ميشد اين اختلافات بهجاي آنكه با بحث و گفتگو خاتمه پذيرد به درگيريهاي فيزيكي، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت ختم گردد. بهعبارت ديگر، جناحهاي مختلف در عصر
مشروطه هركدام هدف و مقصدي خاص را دنبال ميكردند و نقطه اشتراك آنان تنها در نفي وضع موجود بود. اين اختلافات وسيع، ائتلاف آنان را شكننده كرد و باعث از هم پاشيدن آن گرديد.

بههر دليل، هنوز چندي از مشروطه نگذشته بود كه اميدهاي اوليه بر باد رفت. آن خوشبينيهاي پيشين و سادهانديشي بسيار ـ كه در پرتو آن تصور ميشد مشروطه همه چيز را اصلاح خواهد كرد ـ از ميان رفت و اختلافهاي بسيار پديد آمد و دولت مركزي را بيش از پيش ناتوان ساخت. بهتدريج اطراف كشور ناامن گرديد و دولت مشروطه نيز نتوانست امنيت را برقرار كند. افزون بر اين، دخالت نيروهاي بيگانه، دولت را به مجموعهاي بياراده و ناتوان تبديل كرد. روس و انگليس، به دولت مشروطه اهميت نداده، آن را در خور توجه نميدانستند. در سالهاي پرآشوب مشروطه تا پايان جنگ جهاني اول، بسياري از مردم از گرسنگي، بيماري و جنگ جان باختند. اوضاع چنان آشفته بود كه مردم آرزو ميكردند وضعيت پيش از نهضت به جامعه باز گردد. در اين ناامني، يك حكومت مستبد و قدرتمند به آساني مورد پذيرش مردم واقع ميشد. حتي بسياري از بنيانگذاران جنبش ضد استبدادي به اين نتيجه رسيده بودند كه تنها يك ديكتاتور ميتواند آرامش را به ايران بازگرداند. بدين ترتيب، مردم ايران پس از سالها تلاش براي از ميان بردن استبداد دوباره در قالب سلسله پهلوي به آن تن دادند.

در جريان مشروطه، روحانيت خسته از درگيري و دلسرد از سياستمداران از صحنه سياست كناره گرفت و ميدان را به سود مستبدان و حاميان آنان خالي گذارد.




| شناسه مطلب: 79558