و. از فرجام کاپیتولاسیون تا آغاز بحران

و. از فرجام کاپیتولاسیون تا آغاز بحران درباره حوادث و تحولاتی که در فاصله تبعید امامخمینی بهترکیه تا آغاز حرکت انقلاب در اواخر سال 1356 هـ .ش وقوع یافت بهموارد زیر میتوان اشاره کرد: 1. مردم با دریافت خبر تبعید غیرقانونی امامخمینی، دست بهاعتصاب و تظاهرا

و. از فرجام كاپيتولاسيون تا آغاز بحران

درباره حوادث و تحولاتي كه در فاصله تبعيد امامخميني بهتركيه تا آغاز حركت انقلاب در اواخر سال 1356 هـ .ش وقوع يافت بهموارد زير ميتوان اشاره كرد:

1. مردم با دريافت خبر تبعيد غيرقانوني امامخميني، دست بهاعتصاب و تظاهرات زدند. در تهران، قم و بسياري از شهرستانها، بازارها تعطيل گرديد. در قم، مشهد، تهران و برخي از شهرستانها درسهاي حوزههاي علميه و نمازهاي جماعت بهعنوان اعتراض بهمدت 15الي 30 روز تعطيل شد. علماي ايران و نجف هم با صدور تلگراف و اعلاميه، ضمن تقبيح تبعيد امامخميني، پشتيباني خود را از

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيفه نور ، ج 1، صص 153 ـ 149، اين اعلاميه در شب پنجم آبان 1343 در تهران و برخي از شهرهاي كشور پخش شد و تعداد زيادي از آن در خانههاي امريكاييان ساكن تهران انداخته شد.

حديث انقلاب ، پيشين ، ص 235.

2. روزنامه اطلاعات ، 13/8/1343، ص 1.

[86]

اهداف ايشان اعلام داشته راه و شيوه او را ستودند. آيتاللّه نجفيمرعشي ، سيدهادي ميلاني ، سيدمحمدرضاگلپايگاني ، سيدابوالقاسم خوئي ، سيدحسن قمي ، سيدعلي بهبهاني و... از جمله عالماني بودند كه با مخابره تلگراف و ارسال نامه بهاين اقدام دولت اعتراض كردند. در قسمتي از اعلاميه اول و تند آيتاللّه نجفيمرعشي آمده بود:

هيأت حاكمه بداند كه جرم بسيار مرتكب شده و تاريخجهان اين جنايت را هرگز فراموش نخواهد كرد... آيا ننگ نيست كه اجانب مصون باشند و آيتاللّه خميني را بهبيگانگان بسپارند؟ (1)

در سطوح پايينتر حوزه نيز، برخي از روحانيون ضمن محكوم كردن تبعيد امام، دست بهافشاگري عليه رژيم زدند، بسياري از آنان دستگير، محاكمه و بهزندانهاي متفاوتي محكوم گشتند. (2)

رژيم شاه محل دقيق تبعيد امام در تركيه را مخفي نگاه ميداشت. اما براثر فشار افكارعمومي، دولت حسنعلي منصور ناگزير شد بهخواسته علما گردن نهد و با اعزام نمايندگان مراجع تقليد بهتركيه و استفسار از حال رهبر انقلاب موافقت نمايد. بهعنوان مثال، سيدفضلاللّه خوانساري ـ داماد آيتاللّه خوانساري، در 30 آذر 1343 در استامبول با امام ملاقات كرد.

از سوي ديگر امامخميني بهوسيله نامه و پيغامهاي شفاهي بهدوستان و منسوبان خود تأكيد كرده بود كه راضي نيستم كسي براي آزادي من نزد دستگاه جبار وساطت كند. (3)

2. كمتر از سه ماه پس از تبعيد حضرت امام، حسنعلي منصور بهاتهام بهتصويبرساندن لايحه كاپيتولاسيون، با فتواي آيتاللّه ميلاني توسط محمد بخارايي ـ يكي از اعضاي هيأتهاي مؤتلفه اسلامي ـ ترور شد و بهقتل رسيد. سه ماه بعد از آن نيز شاه توسط رضا شمسآبادي ـ يكي از محافظان كاخ مرمر كه از هواداران امام بود ـ (4) ترور شد; اما جان سالم بهدر برد. شش ماه بعد از اين واقعه، حزب ملل اسلامي كه جمعيتي مخفي و مسلح بود و قصد براندازي رژيم و ايجاد حكومت اسلامي را داشت در ارتفاعات شمال تهران توسط نيروهاي امنيتي و انتظامي رژيم كشف و متلاشي شد. (5)

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. علي دواني، نهضت روحانيون ايران ، ج 4، صص 29 ـ 27.

2. ازجمله ميتوان بهسيدهادي خسروشاهي، علياكبر ناطق نوري، فضلاللّه محلاتي، طاهري اصفهاني و ربانياملشي اشاره كرد. (رك: همان ، ج 5، ص 96)

3. همان ، ج 5، صفحات 78 و 154.

4. حديث انقلاب ، ص 236.

5. اين حركتهاي سياسي ـ نظامي از آنجا ناشي ميشد كه همه سازمانهاي سياسي اسلامي در تحليل و تبيين واقعه 15 خرداد، دلايل ناكامي آن را عدم سازماندهي تودههاي انقلابي و غيرمسلح بودن آنها ميدانستند. ازاينرو گروههاي اسلامي و حتي غيراسلامي كه از آن زمان بهبعد در كشور بهوجود آمدند، وجود تشكيلات، توسل بهسلاح و پنهانكاري را سه ركن مهم مبارزه تلقي كرده و بدان باور داشتند. ( همان ، ص 237)

[87]

3. پس از گذشت يازده ماه از اقامت امامخميني در تركيه، ساواك مجبور شد بر اثر فشار افكار عمومي، ايشان را بهعراق منتقل نمايد. رژيم شاه كه درخصوص انتقال امام بهنجفاشرف با دولت عراق بهمذاكره نشسته بود، شرط كرده بود كه آن دولت از امام استقبال رسمي نكند و تبليغاتي نيز به انجام نرساند. در مقابل، دولت ايران نيز متعهد شده بود امام را بهعنوان تبعيدي به عراق نفرستد و دخالتي در مدت اقامت ايشان نكند. (1)

تحليل ساواك از انتقال امام به نجفاشرف اين بود كه فضاي غيرسياسي و راكد حوزه علميه نجف ازيكسو و وجود مراجع سرشناس در آن از سوي ديگر، موجب انزوا و افول تدريجي روحيه انقلابي و سياسي ايشان شده، اسباب خاموشي اعتراضات داخلي مردم ايران را فراهم سازد.

البته شرايط غيرسياسي نجف، دشواريهايي براي امام فراهم ساخت و تا مدتي او را در عمل از ادامه فعاليتهاي سياسي بازداشت. مهمترين دلمشغولي امام، آغاز دروس حوزه در مسجد شيخ مرتضي انصاري بود كه عليرغم شايعات و جوسازيهاي عدهاي، بهتدريج به يكي از محافل علمي قوي در نجف مبدل شد و شاگردان زيادي به دور او گردآمدند.

در طول اقامت در عراق ارتباط امام با ايران از طريق محافل روحاني، حوزههاي علميه، مسافرين و افراد برجسته انقلابي ايران بود كه بهگونههاي مختلف بهعراق سفر ميكردند. دانشجويان مسلمان ايراني مقيم اروپا و امريكا نيز با امام ارتباط برقرار نموده و در برخي موارد به نجف مسافرت و از نزديك با ايشان به گفتوگو ميپرداختند. رژيم كه نسبت به چنين ارتباطهايي حساس بود، شايع كرد كه آيتاللّه خميني اشتياقي بهپذيرفتن دانشجويان ندارد. امامخميني بيدرنگ ضمن نامهاي كه در پاسخ بهيكي از دانشجويان خارج از كشور نگاشت از اين نقشه پرده برداشت و آنرا تكذيب نمود. متن ايننامه در يكي از روزنامههاي مخالف به چاپ رسيد.

امام در نخستين نطقي كه به مناسبت آغاز درس ـ 23 آبان ماه 1344 ـ ايراد كرد ضمن تحليلي از صدر اسلام تأكيد نمود كه:

اسلام برنامه زندگي دارد، اسلام برنامه حكومت دارد، اسلام تقريباً 500 سال يا بيشتر حكومت كرده است. با اينكه احكام اسلام در آنوقت آنطور كه بايد اجرا نشده است، لكن همانقدر كه اجرا شده است ممالك بزرگ و وسيعي را با عزت و شوكت... اداره كرده است. اسلام مثل...مسيحيت [ نيست كه ] جز چند كلمه اخلاقي چيزي ندارد و راجع به تدبير نظام، سياستمدن و ادارهكشورها برنامه ندارد... اسلام سياست دارد، برنامه ادارهامور مملكتدارد.

امام در اين نطق، همچنين استفاده از حربه نفت را به زمامداران كشورهاي اسلامي يادآور شد و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مدني، پيشين ج 2، ص 124.

[88]

نياز مبرم ابرقدرتها و دولتهاي مقتدر به نفت و ديگر منابع دولتهاي اسلامي را گوشزد كرد و با تكيه بر اينكه نماز و دعا فقط يك باب از احكام اسلام است... مسجد، محل فرماندهي و اداره امور و بررسي و تجزيه و تحليل مسائل و مشكلات روز بوده است تفكري كه اسلام را در عبادت، طهارت و نجاست خلاصه ميكند نادرست خواند. (1)

نطق تاريخي امام، بيش از هرچيز، حوزه علميه نجف را تكان داد و نيز در بسياري از محافل روشنفكري و دانشجويي با تحسين و استقبال روبهرو شد. ساواك نيز در واكنش به آن دستور داد: از نقاط ضعف اين سخنراني استفاده و با گذاردن اين نوار بهوسيله مخالفان خميني، اين بيانات از طرف يك پيشواي ديني تقبيح شود. (2) اما نهتنها هيچ نقطه ضعفي از سخنراني بهدست نيامد، بلكه متن آن بهوسيله ياران امام در تيراژي وسيع انتشار يافت و دانشجويان مسلمان مقيم امريكا آن را به انگليسي برگردانده در سطح وسيعي توزيع كردند.

علاوه بر اين، امامخميني به مناسبتهاي مختلف مانند جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل ـ خرداد ماه 1346 ـ ; برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي ـ مهرماه 1350 ـ ; رواج تفسيرهاي التقاطي از اسلام و برگزاري جشن مبتذل هنر در شيراز در سال 1356 اطلاعيههاي متعددي صادر ميكردند كه بهوسيله برخي از انقلابيان به ايران منتقل و در سطح گستردهاي نشر و توزيع ميشد. (3)

مهمترين سخنان امامخميني در نجفاشرف، مجموعه سيزده سخنراني است كه ايشان در فاصله (1/11/1348 تا 20/11/1348) درباره ولايتفقيه ايراد كرده است. اين سخنرانيها در همان روزها بهصورتهاي مختلف، گاه كامل و گاه بهصورت يك يا چند درس تكثير و منتشر شده است. سخنرانيها نخست توسط ياران امام در بيروت به چاپ رسيد و پنهاني به ايران فرستاده شد و همزمان براي استفاده مسلمانان انقلابي به اروپا، امريكا و كشورهاي پاكستان و افغانستان ارسال گرديد. اين مجموعه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1356 در ايران با نام نامهاي از امام موسوي كاشفالغطاء بهضميمه جهاد اكبر چاپ شده است.

امامخميني در اين اثر پس از بيان مستدل ضرورت تشكيل حكومت اسلامي، به سابقه تاريخي انحراف از اين اصل كه به عصر بنياميه و بنيعباس بازميگردد و از آن پس شيوههاي ضداسلامي

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. چكوثر ، مجموعه سخنرانيهاي امامخميني (ره) همراه با شرح وقايع انقلاباسلامي، صص 197 ـ 185.

2. روحاني، پيشين ، ج 2، ص 799.

3. امام در قسمتي از اطلاعيه خود ضمن نكوهش رابطه شاه و اسرائيل فرمود: ... كمك به اسرائيل، چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائيل و عمال آن، چه رابطه تجاري و چه رابطه سياسي، حرام و مخالفت با اسلام است و بايد مسلمين از استعمال امتعه و اجناس اسرائيل خودداري كنند. ( كوثر ، پيشين، ص 219)

[89]

حكومتها تا دوره معاصر ادامه مييابد، اشاره نموده، تأكيد ميكند كه عقل و شرع بر قيام براي تغيير اين وضع و ضرورت يك انقلاب سياسي حكم ميكنند.

امام با توجه بهماهيت سياسي، اجتماعي و قضايي احكام اسلامي كه اجراي آنها بدون تشكيل حكومت ناممكن است، از نظر عقلي لزوم حكومت اسلامي را اثبات ميكند و معتقد است حاكم اسلامي بايد از دو شرط اساسي علم به احكام خدا و عدالت و درستكاري برخوردار باشد.

همچنين امام روايات ولايتفقيه را بهطور گسترده مورد بررسي فقهي قرار ميدهد; حدود اختيارات فقيه عادل حاكم را براساس اين روايات تحقيق ميكند و چنين نتيجه ميگيرد:

از آنچه گذشت، ـ دلايلعقلي و نقلي ولايتفقيه ـ (1) بهاين نتيجه ميرسيم از سوي معصومان(عليهم السلام) براي فقيهان ولايت ثابت است در هر آنچه كه براي خود آنان ولايت ثابت بوده است. (2)

در اين نظريه، ولايتفقيه بهمعناي حاكميت قانون الهي بر جامعه است; ولي اين بهمعناي عدم مشروعيت قوانين وضعشده از سوي انسانها نيست. قوانيني كه انسانها وضع ميكنند، بايد در جهت مصالح اسلام و مسلمانان بوده، با موازين استنباط شده از وحيالهي منطبق باشند. (3) در حكومتاسلامي، حاكمان تنها بايد براساس اصول و مباني اسلامي حكومت كنند. امامخميني در اينباره ميفرمايد:

حكومتاسلامي نه استبدادي است نه حكومت مطلقه، بلكه مشروطه است; البته نه مشروطه بهمعناي متعارف فعلي آن كه تصويب قوانين، تابع آراي اشخاص و اكثريت باشد; مشروطه از اين جهت كه حكومتكنندگان در اجرا و اداره مقيّد بهيك مجموعه شرط هستند كه در قرآنكريم و سنترسولاكرم(صلي الله عليه وآله) معين گشته است. (4)

امام تأكيد ميكند كه ولايتفقيه فيحدذاته شأن و مقامي نيست، بلكه وسيله اجراي احكام اسلامي ميباشد.




| شناسه مطلب: 79581