ز. از آغاز بحران 56 تا پیروزی انقلاب اسلامی

ز. از آغاز بحران 56 تا پیروزی انقلاب اسلامی درباره زمان شروع بحرانی که سرانجام به انقلاب اسلامی منجر گردید توافقی بهچشم نمیخورد. گروههای مخالف رژیم پهلوی با رهیافت خاصی که نسبت به انقلاب دارند، مقطع خاص یا جریان ــــــــــــــــــــــــــــ 1. رک: امام

ز. از آغاز بحران 56 تا پيروزي انقلاب اسلامي

درباره زمان شروع بحراني كه سرانجام به انقلاب اسلامي منجر گرديد توافقي بهچشم نميخورد. گروههاي مخالف رژيم پهلوي با رهيافت خاصي كه نسبت به انقلاب دارند، مقطع خاص يا جريان

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. رك: امامخميني، كتاب بيع ، ج 2، صص 488 ـ 464 و نيز ولايت فقيه ، صص 120 ـ 110.

2. امامخميني، كتاب بيع ، ص 488 و ولايتفقيه ، ص 112.

3. امامخميني، كتاب بيع ، ص 468.

4. امامخميني، ولايت فقيه ، ص 33.

[90]

ويژهاي را بهعنوان نقطه شروع انقلاب ترسيم كردهاند. جبهه ملي ، نقطه شروع را خرداد سال 56 ميداند
زماني كه سهنفر از رهبران وقت جبهه ملي نامهاي سرگشاده خطاب به شاه انتشار دادند. حزب توده نيز فروردين 56 را كه در آن چند فقره اعتصاب كارگري صورت پذيرفت و زندانيان سياسي دست بهاعتصاب غذا زدند، نقطه شروع ميداند. چريكهاي فداييخلق بر روي مبارزات خارج از محدوده با شهرداري و عوامل انتظامي در تابستان همان سال بهعنوان اولين جرقه انقلاب تأكيد ميكنند و بالأخره مخالفان مذهبي رژيم فوت مشكوك و ناگهاني سيدمصطفي خميني فرزند امام در آبان 56 يا درج مقاله توهينآميز روزنامه اطلاعات درباره امامخميني در ديماه اينسال را، بهعنوان نقطه شروع انقلاب قلمداد ميكنند. (1)

ولي با توجه به ماهيت اسلامي انقلاب و نيز روند رويدادهاي نهضت امامخميني (ره) از 15 خرداد 42 به اين سو، بايد گفت عامل برافروزنده مشعل انقلاب و شتابدهنده نهضت، مقاله ايران و استعمار سرخ و سياه بود كه با امضاي مستعار احمد رشيديمطلق در 17 ديماه 56 منتشر شد. اين مقاله به تمجيد از اصلاحات ارضي و انقلاب سفيد شاه، مخالفت حزب توده و مالكان بزرگ با آن را بيان ميكرد و در نهايت امام خميني را، بهعنوان همكار خوانين، مورد اهانت قرار ميداد. افزون بر اين، اكثر قريب بهاتفاق مردمي كه در انقلاب شركت داشتند از حوادثي كه گروههاي غيرمذهبي نقطه شروع انقلاب ميدانند، آگاه نبودند ولي همگي، ماجراي مقاله توهينآميز را ميدانستند.

شاه براي گروههاي چريكي كه گاه دست بهعمليات تروريستي ميزدند يا گروههاي روشنفكري كه اغلب با لحن تمسخرآميزي از آنها سخن ميگفت اهميت، زيادي قايل نبود و از ميان نيروهاي مخالفش تنها از آيتاللّه خميني واهمه داشت. (2) بدين جهت مبارزه با ايشان را با دستور تهيه و انتشار مقاله مذكور بهمنظور تحقير و بياعتباركردن ايشان آغاز كرد. رژيم شاه با اين اقدام وارد مهلكهاي آنچنان خطرناك شد كه وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شكستن پايههاي نظام شاهنشاهي در ايران گرديد. عموميتي كه اين حادثه به اعتراضات مردم ايران بخشيد در رويدادهاي آن سالها همانندي نداشت.

اولين بازتاب انتشار مقاله مذكور، در مركز انقلاب ـ قم ـ منعكس گرديد. در روز انتشار مقاله، هنگامي كه كاميون حامل روزنامههاي اطلاعات براي قم و اصفهان از دروازه قم وارد اين شهر ميشد، مردم قم كه از پيش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنيده بودند به كاميون هجوم برده، روزنامهها را به آتش كشيدند. (3) فرداي آن روز، طلاب كلاسهاي درس را تعطيل كرده و در مسجداعظم دست ــــــــــــــــــــــــــــ

1. صادق زيباكلام، مقدمهاي بر انقلاب اسلامي ، صص 132 ـ 131.

2. جميله كديور، رويارويي، انقلاب اسلامي ايران و امريكا ، ص 68.

3. مسعود بهنود، از سيدضياء تا بختيار ، ص 741.

[91]

بهتجمع زدند. طي اين روز زدوخوردهاي پراكندهاي رخ داد ولي حركت اصلي مردم در روز 19 دي شكل گرفت در اين روز مردم درحاليكه شعارهاي تندي عليه دولت ميدادند، نمايندگي روزنامه اطلاعات و دفترحزبرستاخيز را بهآتش كشيدند. در جريان اين حوادث، تعدادي از اهالي قم بهشهادت رسيدند. رژيم در عكسالعمل حوادث قم و مهار حركت مردم، گروهي از شاگردان امام را بهديگر شهرها تبعيد كرد ولي با اين تبعيدها امواج نهضت از قم بهديگر نقاط كشور پراكنده شد.

در چهلم شهداي قم در 29 بهمن 56 مردم تبريز بهپاخاستند و كنترل شهر را تا مدتي از دست مأموران رژيم خارج كردند. مردم با بهآتشكشيدن سينماها، مشروبفروشيها و مقر حزب رستاخيز، خشم خود را نسبت بهرژيم بروز دادند و سرانجام ارتش با كاميونهاي سرباز و تانكهاي خود، صحنهاي خونين بهوجود آورده دهها نفر را بهشهادت رساند. (1) پس از اين حادثه، امامخميني با فرستادن پيامي بهمردم تبريز و آذربايجان فرمود:

سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز ... خاطره بسيار اسفانگيز قم هنوز ما را در رنج داشت كه فاجعه بسيار ناگوار تبريز پيشآمد... اهالي معظم و عزيز آذربايجان بدانند كه در اينراه حق و استقلال و آزاديطلبي و در حمايت از قرآنكريم تنها نيستند. شهرهاي بزرگ چون شيراز، اصفهان، اهواز و ديگر شهرها و مقدم از همه (قم) مركز روحانيت و پايگاه حضرت صادق ـ سلاماللّهعليه ـ و تهران بزرگ با آنها همصدا و هممقصد و همه و همه در بيزاري از دودمان پليد پهلوي شريكاند. (2)

در اربعين شهداي تبريز ـ روزهاي نهم و دهم فروردين 57 ـ، حوادث تبريز در يزد نيز تكرار شد و پس از آن، اعتراضهاي عمومي در سراسر كشور گسترش يافت.

در 27 مرداد 57، شاه در سخنراني تلويزيوني خود، با اين ادعا كه ميخواهد ايران را به تمدن بزرگ هدايت كند، خشونت انقلابي مردم را محكوم كرد و خواستار همراهي آنها با خود شد.

روز 28 مرداد، رژيم براي مخدوشكردن چهره انقلابيان، طرحآتشزدن سينما ركس آبادان را اجرا كرد; حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبليغات گسترده كوشيد مردم انقلابي را مسؤول اين فاجعه معرفي كند. اين تدبير نتيجهاي پيشبيني نشده داشت و سبب ورود بيش از پيش مردم، بهويژه خوزستانيها بهميدان مبارزه گرديد. قفلبودن درهاي خروجي سينما هنگام وقوع فاجعه، تأخير در خبردادن به آتشنشاني، نبودن آب در شيرهاي آتشنشاني و توضيحات كارشناسان در مورد كيفيت موادآتشزا سبب شد تا مردم، بهرغم گزارش خبرگزاري پارس درباره دستگيري گروهي از خرابكاران،

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مدني، پيشين ، ص 410 و عميد زنجاني، پيشين ، ص 222.

2. صحيفه نور ، ج 2، ص 40.

[92]

ساواك را طراح و مجري فاجعه بشناسند. اين جنايت و رسوايي ناشي از آن، بهبركناري دولت جمشيد آموزگار انجاميد.

فاجعه سينما ركس آبادان و تظاهرات ميليوني مردم در دوم شهريور 57 ـ 21 رمضان ـ ، مردم را براي حضور در عرصه مبارزه با رژيم آمادهتر ساخت. عيد سعيدفطر با نمازعيد فراگير و با شكوه و اعتراض گسترده مردم انقلابي در بسياري از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش آيتاللّه دكتر مفتح ، اجتماع بسيار عظيمي در قيطريه برگزار شد. پس از نماز، راهپيمايان با شعارهاي انقلابي، اعتراض خود را ادامه دادند. خبرگزاري فرانسه در گزارش خود از آن مراسم مينويسد:

ايران وارد تحول برگشتناپذيري شده است... اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است. (1)

پس از عيد فطر ـ 13 شهريور 57 ـ نيز راهپيماييهاي اعتراضآميز در كشور ادامه يافت. در اين زمان، دولت آشتيملي شريف امامي زمام امور را دردست داشت. اين دولت، با اعلام حكومت نظامي در تهران و تعدادي از شهرها (2) و بهخاك و خون كشيدن مردم در 17 شهريور كه جمعه سياه خوانده شد، چهره واقعي خود را نشان داد. كارتر كشتار 17 شهريور را تأييد كرد و بدينترتيب، ادعاي حقوق بشر وي نزد مردم، دروغي بزرگ جلوه كرد.

(3) امامخميني در فرداي فاجعه، با عبارت اي كاش خميني در ميان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براي خداي تعالي كشته ميشد (4) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردي كرد و فضاي باز سياسي شاه را يك بازي خواند. (5) خبرگزاري آسوشيتدپرس در آن روز نوشت:

تجربه شاه ايران در مورد آزاديدادن بهعموم مردم پس از 13 روز با اعلام حكومت نظامي تمام شد. (6)

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. عميد زنجاني، پيشين ، ص 277.

2. به دنبال تظاهرات فزاينده از ساعت 6 بامداد 17 شهريور 57 بهمدت 6 ماه در شهرهاي تهران، قم، تبريز، مشهد، اصفهان، شيراز، آبادان، اهواز، قزوين، كازرون، جهرم و كرج مقررات حكومت نظامي اعلام شد.

3. در مورد سياست حقوق بشر كارتر و ايران رك: كدي، پيشين، صص 346 ـ 341. به نظر اين منبع، در زمينه حقوق بشر در ايران فقط تذكرات پراكندهاي صورت ميگرفت ولي هرگز امريكاييها بهطور جدي تهديد نكردند كه به دليل پايمال شدن حقوق بشر در ايران ميزان كمكها و حمايت خود از رژيم شاه را كاهش خواهند داد. بهرغم اين امر، شاه ترسيده بود و بعضي از مخالفان هم شهامت يافته بودند نامهها و عريضههاي سرگشاده انتشار دهند. اما كشتار 17 شهريور و تأييد كارتر، ادعاي حقوق بشر وي را به يك دروغ بزرگ در نزد مردم تبديل كرد.

4. صحيفه نور، ج 2، ص 100.

5. همان، ص 103.

6. مدني، پيشين ، ج 2، ص 268.

[93]

پس از فاجعه 17 شهريور، درحاليكه دارودسته اويسي ، آزمون و ثابتي در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بكشانند، رهبر انقلاب از اين امر اجتناب كرد و بهجاي آن ستون فقرات و اركان اقتصادي رژيم را هدف قرار داد. اولين موج اعتصاب دو روز پس از جمعه سياه، در پالايشگاه تهران آغاز شد و در كمتر از دو هفته به پالايشگاه عظيم آبادان رسيد. موج دوم اعتصاب ـ 28 شهريور تا 9 مهر ـ ، راهآهن، شبكههاي آب و برق و بانك ملي را فرا گرفت. موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسري دانشگاهيان و فرهنگيان بهاوج خود رسيد. از آن پس، ساير دستگاهها و تأسيسات دولتي، يكي پس از ديگري بهاعتصاب پيوستند و دامنه اعتصاب حتي بهارتش نيز كشيده شد. (1)

در مهرماه، درحاليكه سالگرد شهادت حاج آقا مصطفي خميني و چهلم شهداي جمعهسياه، كشور را در عزاي عمومي فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابي كرمان در مسجدجامع با يورش چماقداران رژيم روبهرو شد. مهاجمان بخشي از مسجد و مغازهها را به آتش كشيدند و با اين كار اسباب اندوه مردم و بيزاري فزونتر آنها از رژيم پهلوي را فراهم ساختند.

در اين ماه، دولت عراق در هماهنگي با رژيم شاه از امام خواست آن كشور را ترك گويد. امام در نهايت پس از آنكه كويت بهوي اجازه اقامت نداد، به پاريس رفت. استقرار امام در پاريس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزونتر به گوش جهانيان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سريعتر شود.

در سيزدهم آبان، اجتماع دانشآموزان و دانشجويان تهراني در دانشگاه تهران بهوسيله نيروهاي سركوبگر شاه به خاك و خون كشيده شد و دهها تن شهيد و مجروح گرديدند. خبر اين حادثه در سراسركشور موجآفريد و اينروز نيز درشمار روزهاي مهم تاريخانقلاب جايگرفت.

در چنين موقعيتي، كارگزاران رژيم ناگزير بارها براي ديدار امامخميني به تكاپو افتادند; امام از ملاقات با افراد تا زماني كه از پست خود استعفا نداده باشند امتناع ميكرد.

رژيم كه براي جلوگيري از اعتصابها و راهپيماييهاي اعتراضآميز، در پي راهحل بود، بهياري دولت نظامي ازهاري در كنترل اوضاع كوشيد; ولي توفيق نيافت. در زمان ازهاري، راهپيمايي عظيم سراسري تاسوعا و عاشورا كه باشكوهترين رفراندوم تاريخ ايران خوانده شد، تحقق يافت.

همزمان با عدم توفيق دولت ازهاري، امريكاييها ژنرال رابرت هايزر را در 13دي 1357 به ايران فرستادند تا رژيم شاه را از فروپاشي نجات بخشد. پس از ورود او، شاپور بختيار ، كه چهرهاي بهظاهر ملي داشت، بهنخستوزيري منصوب شد. او نيز، همانند دولتهاي پيشين، بهجنايت و خونريزي پرداخت. در اين زمان، شوراي سلطنت تشكيل شد و شاه در بيستوششم ديماه، بهظاهر براي معالجه، رهسپار خارج از كشور شد. مردم با شادماني فرار شاه را جشن گرفتند.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. سيروس پرهام، انقلاب ايران و مباني رهبري امامخميني ، صص 52 ـ 51 و 81.

[94]

پس از فرار شاه، شوراي انقلاب اسلامي شكل گرفت و مسأله بازگشت امام بهطور جدي مطرح شد. دولت بختيار بهبهانههاي مختلف از آمدن امام جلوگيري ميكرد تا آنكه تحت فشار مردم، روحانيان و مدرسان حوزه كه در مسجد دانشگاه تهران تحصن كرده بودند، ناگزير فرودگاه مهرآباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بينظيرترين استقبال مردمي، وارد كشور شد.

امامخميني، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را بهسرپرستي مهندسمهديبازرگان تشكيل داد. اعلام حكومت نظامي و راهپيمايي وابستگان رژيم در حمايت از بختيار، خللي در اراده امام و مردم وارد نساخت. در مقابل، فرماندهي ارتش روزبهروز ضعيفتر ميشد. پيوستن نيروي هوايي بهصف انقلابيان، ضربه مهلكي بر پيكر فرسوده رژيم بود. فرمان تاريخي امام در ناديده گرفتن حكومت نظامي در 21 بهمن، سبب فروپاشي دولت بختيار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدينترتيب، اداره كشور بهدست فرزندان انقلاب افتاد.




| شناسه مطلب: 79582