3. استخدام و کنترل نخبگان

3. استخدام و کنترل نخبگان در زمان محمدرضا شاه، حدود 40 خانواده ویژه، که از نظر سیاسی و ثروت اقتصادی بسیار نیرومند بودند، وجود داشت و بیشترین تعداد الیت (Elite) (2) یا نخبگان سیاسی از این خانوادهها برگزیده میشدند. یک بررسی نشان میدهد که 75% نخبگان سیاسی،

3. استخدام و كنترل نخبگان

در زمان محمدرضا شاه، حدود 40 خانواده ويژه، كه از نظر سياسي و ثروت اقتصادي بسيار نيرومند بودند، وجود داشت و بيشترين تعداد اليت (Elite) (2) يا نخبگان سياسي از اين خانوادهها برگزيده ميشدند. يك بررسي نشان ميدهد كه 75% نخبگان سياسي، دستكم يك خويشاوند ذينفوذ داشتهاند.

البته استخدام سياسي (Political recruitment) نخبگان به اعضاي خانوادههاي فوق محدود نبود، بلكه گروه كوچكي از تكنوكراتهاي طبقه متوسط نيز به همكاري پذيرفته شدند.

نخبگان سياسي مهمتر، بهدليل احساس عدم امنيت شاه و بياعتمادي او، بدون توجه به كيفيت دستچين ميشدند و تعداد آنها به كساني كه ميشد كنترل شوند و تهديدي براي رژيم نباشند، كاهش مييافت. بههمين دليل براي مثال، ملكه فرح، رييس 26 سازمان و آژانس حكومتي بود و هزاران تصميم معمولي حكومتي، بهجاي رستههاي پايينتر، بهوسيله شاه گرفته ميشد.

از سوي ديگر، روشهاي كنترل نخبگان با انواع مختلفي از مجازات براي نخبگان خطاكار، تغيير متناوب افراد براي جلوگيري از بروز حمايت مردمي از آنها و ايجاد تفرقه بين آنان، مانند گماردن افراد رقيب بهرياست سازمانهاي حكومتي و بهعهدهگرفتن نقش موازنه بين آنها بهوسيله شاه، تكميل ميشد. عدم امنيت شغلي نخبگان، آنها را به سمت فساد و جمعآوري پول براي روز مبادا ميكشاند.

بهدليل تحولات اقتصادي ناشي از گرانشدن قيمت نفت، كه بهيك بوروكراسي متخصص و ماهر نياز داشت، درها بهروي روشنفكران، كه بهدليل افزايش تعدادشان يك بوروكراسي حكومتي غولپيكر پديدآوردند، گشوده شد. همزمان با آغاز و پيشرفت انقلاب، توقف خدمات كشوري پشت رژيم را شكست.

* * *

شاه در سخنان خود بهطور مكرر روي موضوعات خاصي نظير رسيدن به دروازههاي تمدن بزرگ، انقلاب سفيد، اصلاحات ارضي و صنعتيشدن كشور مانور ميداد. در سالها و ماههاي پاياني، شنيدن

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. پرهام، پيشين ، ص 26.

2. اين واژه بهفارسي نخبه ترجمه شده است. اليت هم بهمعني كساني است كه در ردههاي بالاتر سياسي، اقتصادي، اداري، فكري و فرهنگي اداره امور را در دست دارند.

[105]

اين سخنان براي مردم كه نتايج برنامههايش را ميديدند، خستهكننده و تنفرانگيز به نظر ميرسيد. بهقول يكي از نويسندگان:

وعده رسيدن به دروازههاي تمدن بزرگ بهقدري ابلهانه و بلندپروازانه بود كه نهفقط اميدي برنميانگيخت، بلكه هر شنوندهاي را خشمگين و از آينده نوميد ميكرد. (1)

اين تنفر و خستگي هنگام بازگوشدن القابي مانند آريامهر و بزرگ ارتشداران، كه فراوان از دستگاههاي تبليغاتي شنيده ميشد نيز بهچشم ميخورد.

شاه با دادن وعدههاي بسيار ميكوشيد بر استحكام قدرتش بيفزايد; اما، برخلاف اين انديشه ماكياولي كه وعدهها ـ بدقولي ـ سبب ثبات تاج و تخت هستند، اين سخنان در نهايت آثار معكوس بخشيد.

مجموعه ويژگيها و اقدامات سياسي دولت كه پيش از اين آمد در ايجاد و تقويت نارضايتيهاي عمومي مؤثر افتاد ولي نبايستي مانند برخي از منابع كه به پديده انقلاب عميق نمينگرند. (2) نقش عامل سياسي را مطلق يا مسلط نمود. در اين رابطه بايد به اقدامات و عوامل اقتصادي، اجتماعي و بهويژه به اقدامات و عوامل فرهنگي نيز توجه نمود.




| شناسه مطلب: 79588