ب. سازمان مجاهدین خلق
ب. سازمان مجاهدین خلق بنیانگذاران این سازمان (محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان) نخستین تجربیات سیاسی خود را در بستر نهضت آزادی، در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران (1343 ـ 1339) بهدست آوردند. افزون بر این، اندیشههای مذهبی رهبران نهضت آزادی، بهوی
ب. سازمان مجاهدين خلق
بنيانگذاران اين سازمان (محمد حنيفنژاد، سعيد محسن و اصغر بديعزادگان) نخستين تجربيات سياسي خود را در بستر نهضت آزادي، در دوران دانشجويي در دانشگاه تهران (1343 ـ 1339) بهدست آوردند. افزون بر اين، انديشههاي مذهبي رهبران نهضت آزادي، بهويژه آيتالله طالقاني و مهندس بازرگان ، افقهاي تازهاي در نگرش اسلامي آنان پديد آورد. تأكيد بر علمي بودن آموزههاي ديني ازسوي بازرگان، آنها را قانع كرده بود كه در اسلام تضادي بين باورهاي ديني و قوانين علمي وجود ندارد. نگرش جديدي كه در انديشه مجاهدين پديد آمده بود، بهتدريج از افكار و جهانبيني معلمان اوليه آنان فراتر رفت. مجاهدين با الهام و تأثيرپذيرفتن از انديشههاي ماركسيستي، بهتدريج در جهت تلفيق برخي از آراي ماركسيسم با باورهاي اسلامي گام برداشتند; براي مثال نظريه ارزش اضافي ماركس دراثر معروفش سرمايه را مبناي اقتصاد اسلامي خود قرار دادند و با تفسير خود از قرآن و روايات اسلامي همراه ساختند. با گسترش روز افزون فرهنگ ماركسيستي در ميان مخالفان شاه، آن بخش از تعاليم و باورهاي اسلامي كه با انديشههاي ماركسيسم همجهت به نظر ميرسيد، از سوي مجاهدين بيشتر مورد تأكيد و آموزش قرار گرفت. و بخش ديگر ـ كه از چنين همخواني برخودار نبود ـ بهحال خود رها شده، در ايدئولوژي آنان نگنجيد. در واقع اصول ماركسيسم بهعنوان علم مبارزه يا علم تكامل اجتماع به رسميت شناخته شد و مرز ميان اين جهانبيني ماركسيستي و اسلام محو گرديد.
با از ميان رفتن رهبران و كادر اوليه سازمان در سال 1350، گرايش به ماركسيسم گستردهتر شد و دوگانگي فكري سابق بين اسلام و ماركسيسم سرانجام، با رانده شدن اسلام از سازمان، به نقطه پاياني خود رسيد. در تيرماه سال 1354، سران دستگير شده سازمان در مصاحبه تلويزيوني بهطور رسمي و صريح اعلام كردند هم خود ماركسيست بودهاند و هم سازمان را عملاً به ايدئولوژي و عقايد
ــــــــــــــــــــــــــــ1. همان ، صص 237 ـ 225.
[122]ماركسيستي مسلح كردهاند. (1) اعتراف به ماركسيستشدن سازمان، علاوه بر اينكه تقدس مجاهدين را شكست، اسباب جدايي عناصر مذهبيتر سازمان را فراهم ساخت. برخي از افراد مستقل مجاهدين از آن جدا شدند و گروهي ديگر، انشعاب كرده، پيرامون لطفالله ميثمي و يا تحت عناويني چون صلواتيون و اعتراضيون گرد آمدند. (2)