3. تحلیلی بر رفتار سیاسی امام پیش از آغاز نهضت
3. تحلیلی بر رفتار سیاسی امام پیش از آغاز نهضت پرسش مهمی که در اینجا مطرح میشود آن است که چرا امام(ره) پیش از سال 41 و در زمان مرحوم آیتاللّهبروجردی علیه رژیم پهلوی موضع نگرفت و مخالفتهای سیاسی خود را آشکار نساخت. برای پاسخ بدین پرسش، آگاهی از سه موضوع ا
3. تحليلي بر رفتار سياسي امام پيش از آغاز نهضت
پرسش مهمي كه در اينجا مطرح ميشود آن است كه چرا امام(ره) پيش از سال 41 و در زمان مرحوم آيتاللّهبروجردي عليه رژيم پهلوي موضع نگرفت و مخالفتهاي سياسي خود را آشكار نساخت. براي پاسخ بدين پرسش، آگاهي از سه موضوع اهميت خاص دارد. اين موضوعات عبارت است از:
اعتقاد به حركت از طريق مرجعيت عامه; با توجه به نقش و جايگاه نهاد مرجعيت در بسيج سياسي مردم و نيز اقتدار سنتي مراجع ديني در برابر اقتدار سياسي دولت، هرگونه مخالفت و اعتراض همگاني، منوط بر آن بود كه يا مراجع ديني رهبري نهضت را بهعهده گيرند و يا به حمايت از آن پردازند.
بيترديد در زمان حيات آيتالله بروجردي، مرجعيت عامه به ايشان تعلق داشت و خارج از حوزه اقتدار ديني وي، عملاً كاري انجام نميگرفت. امامخميني ـ كه در آن دوران مجتهدي فاضل(نه مرجع)
ــــــــــــــــــــــــــــ1. امام خميني، حكومت اسلامي ، ص 33، 53، 60 و 177.
[133]و استادي برجسته بهشمار ميآمد ـ همواره به حمايت از آيتالله بروجردي ميپرداخت; از نظر سياسي، خارج از چارچوب مرجعيت وي، موضعي بر نميگزيد و تقويت پايههاي اقتدار آن بزرگوار را به معناي تحكيم حوزههاي علميه و سنگر رويارويي با تعرضات احتمالي دولت ميدانست. با رحلت آيتالله بروجردي مقام مرجعيت به امام خميني نيز روي آورد و زمينههاي اقتدار سنتي و اجتماعي ايشان فراهم آمد. در واقع از اين دوره به بعد امام خميني از جايگاه يك مرجع ديني، نهضتي را آغاز كرد كه بدون احراز چنين اقتداري پيروزي آن ناممكن بهنظر ميرسيد.
بيگانگي حوزههاي علميه با سياست; فضاي آنروز حوزه،فضايي بيگانه با مسائل سياسي بود و برچسب خطرناك آخوندسياسي ابزاري براي منزوي كردن روحانيان آگاه بهشمار ميآمد.
رژيم و وابستگان آن، كه حضور قدرتمند مراجع را مانع اقدامات سياسي خود ميديدند، شعار جدايي دين از سياست را تبليغ ميكردند. اين اقدام در حوزه و روحانيت مؤثر افتاده بود. چنانكه امام ميفرمايد:
مهمترين حركت، القاي شعار جدايي دين از سياست است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاي كارگر شده است تا جايي كه دخالت در سياست دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون، تهمت وابستگي بهاجانب را بههمراه ميآورد... عدهاي مقدسنماي واپسگرا همهچيز را حرام ميدانستند... خوندلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجرخورده است، هرگز از فشارها و سختيهاي ديگران نخورده است. (1)
بر اين اساس، امام شكستن اين جو در درون حوزه را گام نخست مبارزه تشخيص داد; زيرا اگر سد افرادي كه به آميختگي دين و سياست اعتقاد نداشتند، شكسته نميشد; مبارزه با خودكامگان دربار معنايي جز نبرد همزمان در دو جبهه دشوار نداشت. امامخميني، در كتاب حكومت اسلامي ، از آن دوران چنين ياد ميكند:
روزي مرحوم آقايبروجردي، مرحوم آقايحجت، مرحوم آقايصدر و مرحوم آقاي خوانساري ـ رضواناللّهعليهم ـ براي مذاكره در يك امر سياسي در منزل ما جمع شدهبودند. به آنان عرضكردم كه شما قبل از هركار تكليف اين مقدسنماها را روشن كنيد. با وجود آنها مثل ايناستكه دشمن بهشما حمله كرده و يكنفر هم محكم دستهاي شما را گرفته باشد. اينهايي كه اسمشان مقدسين است ـ نه مقدسين واقعي ـ و متوجه مفاسد و مصالح نيستند، دستهاي شما را بستهاند و اگر بخواهيد كاري انجام بدهيد، حكومتي را بگيريد، مجلسي را قبضهكنيد كه نگذاريد اين مفاسد واقعشود، آنها شما را در جامعه ضايع ميكنند. (2)
ــــــــــــــــــــــــــــ1. كوثر ، ص 38.
2. امام خميني، حكومت اسلامي ، ص 172.
[134]ضرورت تربيت نيروهاي متفكر و انقلابي; امامخميني با درك اين ضرورت كه هرگونه تحول و انقلاب، نخست بايد از حوزه روحانيت آغاز شود، براي ايجاد تحول و اصلاح در درون حوزه و ايجاد بستري مناسب براي شكلگيري مبارزهاي عميق و فراگير، به تربيت نيروهاي آگاه، متفكر و انقلابي پرداخت. يكي از پژوهشگرانِ تاريخ انقلاب اسلامي در اين باره ميگويد:
ايشان در كلاسهاي درس فقه خود كه معمولا مهمترين موضوع در برنامهي درسي حوزهها محسوب ميشد، الهامبخش و تعليمدهنده نسل كاملي از علما بود كه بعداً به سازماندهندگان انقلاب تبديل شدند. مشخصه بارز درسهاي او، توانايي عجيب او در ارتباطدادن فقه با عرفان و ملاحظات عقلاني و سياسي بود. (1)
نتيجه تربيت نيروهاي متفكر، انقلابي و كارآمد در سالهاي 56 و 57 آشكار شد. در اينسالها كه اوج درگيري نيروهاي انقلابي و رژيم سلطنتي بود، امام توانست، با بهرهبرداري از نيروهاي تربيتيافته، پيش از پيروزي انقلاب، نهضت را از انحرافات احتمالي حفظ كند و پس از پيروزي، راه نفوذ بيگانگان درساختار شكلگرفته جديد را ببندد.