تغییر در روحیه عمومی و وقوع انقلاب
تغییر در روحیه عمومی و وقوع انقلاب منظور از روحیه انقلابی یک روحیه پرخاشگری و پابرجاست که تا پیروزی انقلاب و حتی گاهی تا بعد از آن ادامه مییابد و از کشتهشدن، دستگیرشدن و سرکوبشدن نمیهراسد و بهاقدامات دستوری ـ رفرم و اصلاحات ـ رژیم سیاسی بیتوجه است. تا ای
تغيير در روحيه عمومي و وقوع انقلاب
منظور از روحيه انقلابي يك روحيه پرخاشگري و پابرجاست كه تا پيروزي انقلاب و حتي گاهي تا بعد از آن ادامه مييابد و از كشتهشدن، دستگيرشدن و سركوبشدن نميهراسد و بهاقدامات دستوري ـ رفرم و اصلاحات ـ رژيم سياسي بيتوجه است. تا اين روحيه در جامعهاي پديد نيايد هرچند ساير شرايط موجود باشد، انقلابي اتفاق نميافتد.
اين روحيه هرچند تا قبل از قيام 19 دي 1356 قم در ميان بخشي از روحانيان و تعدادي از روشنفكران وجود داشت اما عامه مردم تا آن هنگام و بهويژه تا زمان برگزاري مراسم چهلم شهداي قم كه در تبريز ـ 29 بهمن 1356 ـ در سطح گستردهاي بهوقوع پيوست، از آن برخوردار نبودند. از آن زمان بهبعد، كه اقشار مختلف اجتماعي بهتدريج به انقلاب ميپيوستند، چنين روحيهاي بهروشني قابل رؤيت بود. همه منتظر سقوط شاه بودند و از انقلابيان كسي تصور نميكرد كه شاه اينبار نيز پيروزخواهد شد و فقط مسأله زمان سقوط باقيماندهبود. افراد پس از شركت در مراسم مذهبي و تظاهراتهاي گوناگون، زمان و محل برگزاري تظاهرات بعد را بهيكديگر ميگفتند. آنها هرشب با گفتن اللّهاكبر بر پشتبامها تنور نهضت را داغ نگه ميداشتند. حتي برقراري حكومت نظامي در شهرهاي مختلف و كشتار 17 شهريور (1) نيز نتوانست اين روحيه را از مردم بگيرد بلكه آنرا تشديد كرد. اعتصابهاي گسترده در سراسر مملكت بهوقوع پيوست (2) صنايع نفتي، دانشگاهها، ادارات، مدارس، بازارها، هواپيمايي و... به اعتصاب پيوستند و سرانجام با فرمان رهبر انقلاب سربازان و گروههايي از درجهداران و افسران از ارتش فرار كرده به مردم پيوستند. (3) روحيه شديد انقلابي تمام ــــــــــــــــــــــــــــ
1. بهدنبال تظاهراتهاي گسترشيابنده، از ساعت 6 بامداد روز 17 شهريور 1357 بهمدت 6 ماه در شهرهاي تهران، قم، تبريز، مشهد، اصفهان، شيراز، آبادان، اهواز، قزوين، كازرون، جهرم و كرج مقررات حكومت نظامي اعلام شد. صبح روز 17 شهريور 1357 تظاهرات مردم در ميدان ژاله تهران به گلوله بسته شد و جمع بسياري از مردم شهيد و مجروح شدند. البته فرمانداري نظامي تهران براي ممانعت از گسترش اعتراضات تعداد كشته را 58 و مجروحين را 205 نفر اعلام كرد.
2. پس از فاجعه 17 شهريور، انتظار عمومي ورود به نبرد مسلحانه بود. دار و دسته اويسي، آزمون و ثابتي نيز درصدد بودند نهضت را به اين ميدان بكشانند. اما رهبر انقلاب با نيروهاي مسلح وارد جنگ نشد، بلكه ستون فقرات و اركان اقتصادي رژيم را آماج حمله قرار داد. اعتصاب، سراسر كشور را در تعطيلي فروبرد. (رك: سيروس پرهام، پيشين ، صص 52 ـ 51 و 81)
3. در مذاكرات شوراي فرماندهان ارتش كه در ماههاي دي و بهمن 1357 صورت پذيرفت بهنداشتن نيروي كافي براي مقابله با تظاهرات بهويژه در تهران و اينكه افسران در جيبشان عكس امامخميني دارند و عدم توان ارتش در جذب سربازان جديد اشاره شده است. همچنين گفتهشده كه خيلي از نظاميان بهدليل ترسي كه برآنان حاكم شده به خارج از كشور گريختهاند. در يكي از آخرين مذاكرات پس از اينكه بر قاطعيت امامخميني در پيشبرد اهداف انقلاب اشاره شد، در مورد ارتش و پليس چنين شده است: مثل برف آب خواهيم شد. (ر ك: مثل برف آب خواهيم شد ، مذاكرات شوراي فرماندهان ارتش ـ دي و بهمن 1357، صص 170 و 243 ـ 240)
[137]مملكت را در اعتصاب و اغتشاش فروبرد و نظام شاهنشاهي فروپاشيد. يكي از نكات قابلتوجه در اثبات اينروحيه در انقلاباسلامي ايران سخنراني شاه مبني بر اينكه صداي انقلاب ايران را شنيده و به خواست انقلابيان احترام ميگذارد، بوده است. كسي به اين درخواست عاجزانه شاه براي برقراري آرامش توجهي نكرد. تغيير پياپي نخست وزيران توسط وي نيز نتوانست او را نجات بخشد. روحيه انقلابي پديد آمده با قدرت و سرعت بسيار بهسوي هدف ـ كه نابودي رژيم شاهنشاهي بود ـ پيش ميرفت و سرانجام آن را سرنگون نمود.
اين روحيه انقلابي همگاني چگونه پديد آمد؟ گرچه بيان تمامي علل وقوع اين روحيه ـ روحيهاي كه تصور ميكرد بسيار پرقدرت است و سرانجام به پيروزي خواهد رسيد، مشكل است ـ ولي بهجز تأثير انتشار نامه عليه امامخميني(ره) در روزنامه اطلاعات كه تظاهرات و سركوبي 19 دي 1356 قم را درپيداشت، ميتوان درمورد زمينهها و دلايل پيدايش، فراگيري، تداوم و شدت اين روحيه از موارد زير نام برد:
1. نارضايتي از وضع موجود كه ناشي از ويژگيها و اقدامات مختلف رژيم شاه بود.
2. گسترش آرمان وضع مطلوب و بازگشت به خويشتن ناشي از تلاشهاي گروههاي مذهبي كه بهويژه از 15 خرداد 42 آشكار شد بود.
3. تكيه نهضت برآرمان اسلامي مردم ايدئولوژي تشيع كه يك حس پرخاشگري عليه ظلم و مبارزه در راه خدا و در نهايت شهادتطلبي را در پيروان خويش زنده نگاه ميدارد.
4. قاطعيت، اراده پولادين، دليري، جرأت و اعتمادبهنفس رهبري انقلاب.
5. وجود رابطه مقلد و مجتهد ميان مردم و رهبري انقلاب كه يك جنبه عمومي و همگاني داشت.
6. شركت عمومي و همهساله در مراسم ماه محرم و دستههاي عزاداري تاسوعا و عاشورا و اربعين. شاه نميتوانست از اين مراسم و دستههاي عزاداري ممانعت كند و تجمع انبوه مردم در شرايط جديد پيشآمده به مردم روحيه ميبخشيد. بدينترتيب، دولت نظامي ازهاري ـ كه با فرار و غيبت سربازان مواجه شده بود و آنها نيز كه در ارتش مانده بودند، تحت تأثير تبليغات مذهبي واقع شده بودند ـ تظاهرات تاسوعا و عاشوراي سال 1357 را آزاد اعلام كرد و مخالفان، راهپيماييهاي تاسوعا و عاشورا را باشكوهترين رفراندم تاريخ معاصر ايران خواندند.
7. مراسم پياپي بزرگداشت شهيدان ـ شب هفتم، چهلم و... ـ و اينكه رژيم نميتوانست از برگزاري آنها ممانعت كند.
8. تأثير سياست حقوق بشر كارتر در ايران; هرچند در زمينه نقص حقوق بشر در ايران تذكرات پراكندهاي صورت ميگرفت، اما هرگز امريكاييها بهطور جدي تهديد نكردند كه ميزان كمكها و
[138]حمايت خود از رژيم شاه را بهدليل پايمالشدن حقوق بشر در ايران كاهش خواهند داد. عليرغم اين امر شاه ترسيده بود و بعضي از مخالفان هم شهامت يافته بودند نامهها و عريضههاي سرگشادهاي انتشار دهند. كشتار 17 شهريور 57 و تأييد كارتر از اين اقدام شاه موجب شد مردم به دروغ بودن ادعاي حقوق بشر وي پي ببرند. (1) فروش هواپيماهاي آواكس و اف 16 به شاه در سال 56 نيز دورويي امريكا را نشان داده بود.
9. روشهاي مبارزاتي انقلابيان ـ مانند گفتن اللّهاكبر برپشتبامها ـ تهديد امامخميني(ره) بهاحتمال بهكارگيري نبرد مسلحانه عمومي درصورتيكه تظاهرات و اعتصابها كارساز نباشد، (2) و موفقيت انقلابيان در جذبارتش; امامخميني از درگيري مردم با ارتشيانجلوگيري كرده، از ارتشيان خواستند با فرار از پادگانها به مردم بپيوندند. مردم وقتي كه از كنار تانكها عبور ميكردند، در حمايت از ارتش و برادري آنها با مردم شعار ميدادند و آنان را تشويق به فرار و ترك ارتش ميكردند.
انقلابيان حتي به داخل مطئمنترين نيروهاي رژيم شاه ـ گارد شاهنشاهي ـ نيز نفوذ كرده بودند. در روز عاشوراي سال 1357 گروهي از درجهداران و سربازان به درجهداران و سربازان گارد در لويزان حمله كردند و دهها نفر از آنان را بهقتل رساندند. بعداً چنين شايع شد كه اين افراد بهمنظور آغاز حملهاي بزرگ ـ از طريق هليكوپتر ـ به تظاهرات روز عاشورا گرد آمده بودند، كه بدينوسيله طرح آنها خنثا گرديد. (3)
10. عقبنشينيهاي پياپي شاه و دولتمردان رژيم و برخورد انفعالي با جريان نهضت.
تغيير پياپي نخستوزيران، (4) مباحثات نمايشي مجلسيان كه تلاش ميكردند خود را نمايندگان مجلسي آزاد و دمكراتيك جلوه دهند، (5) بازداشت تعدادي از مقامات بهاتهام فساد و ايجاد نارضايتي، (6) سخنراني عذرخواهانه شاه نيز همگي ناتواني رژيم را اثبات و بر روحيه عمومي انقلابي افزود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1. رك: كدي، پيشين ، صص 343 ـ 341 و 346 ـ 345.
eeS .. keewsweN .23 - 13 pp ,
3. ارتشبد قرهباغي آخرين رييس ستادارتش شاه حمله فوق را تأييد كرده است. به نظر وي علل تأثيربخشي تبليغات مذهبيون بر نيروهاي مسلح عبارت بودند از: سوءاستفادههاي مالي در ارتش، تبعيضهاي فراوان و تفاوت فاحش حقوق افسران و درجهداران با حقوق مستشاران امريكايي، حقوق بسيار كم پاسبانها، فتاوي علما و تبليغات مذهبي مبني براينكه ادامه خدمت مخالف اسلام است و ورود نوارها و اعلاميهها توسط سربازان و افسران وظيفه به پادگانها و.... (رك: عباس قرهباغي، اعترافات ژنرال ، صص 74 ـ 69 و 113 ـ 89)
4. پس از آغاز انقلاب و اوجگيري آن، شاه سهبار در چندماه باقيمانده عمر رژيم خود در سال 1357 نخستوزير را عوض كرد. ابتدا شريفامامي از تاريخ پنجم شهريور بهجاي جمشيد آموزگار نشست و سپس بهترتيب سرلشكر ازهاري و شاپوربختيار متصدي اين پست شدند.
5. در زمينه مخالفت پزشكپور و گروه پانايرانيست با دولت شريف امامي رك: اطلاعات 21 و 23 شهريور 57.
6. رك: روزنامه اطلاعات 20، 22 و 23 شهريور 57.
[139]بهطوركلي، شاه روحيهاش را باخته و شديداً ترسيده بود. ملاقاتكنندگان با شاه در آبانماه 1357 گفتهاند كه وي نااميد و افسرده بهنظر ميرسيده است. (1) مايك بلومنتال وزيرخزانهداري امريكا كه قبل از اين ملاقاتها او را ديده بود، وقتي به امريكا بازگشت به دولتمردان امريكايي گفت شما يك مرده متحرك در ايران داريد. شاه كه يكسال قبل در ديدار با وي مغرور و خوشقيافه بهنظر ميرسيد، دراين ملاقات گيج و بيمار بود. (2)
در ليست بالا برخي از موارد نيز ديده ميشود كه از سالها پيش از انقلاب وجود داشتند، اما باعث پيدايي روحيه عمومي انقلابي نشدند. ذكر اين زمينهها در اينجا بهاينخاطر صورت گرفته است كه اگر چنين مواردي وجود نميداشتند چنين روحيهاي با ويژگيهاي خاص خود نيز امكان وجود نمييافت.
* * *
در اين فصل باتوجه به اينكه در بررسي چگونگي وقوع انقلاب بايد به ويژگيها و اقدامات طرفين درگير ـ رژيم سياسي و انقلابيان ـ پرداخت، در سه بخش به بحث پرداختيم. همانطوركه ملاحظه شد، پس از كودتاي 28مرداد، اولين برخوردهاي شديد بين گروههاي مذهبي بهويژه امامخميني با رژيم شاه بهدليل اقدامات ضداسلامي وي ـ مانند حذف شرط مسلمان بودن و تبديل سوگند به قرآن به كتاب آسماني در لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي ـ وجهه ضدفرهنگي رژيم در تمام مدت زمامداري شاه بهگونهاي ادامه يافت و شاه از اين جهت همواره مورد انتقاد مخالفان مذهبي بود.
از موارد ديگر كه بر نارضايتيهاي عمومي دامن ميزد ويژگيهاي سياسي و نتايج اقدامات اجتماعي ـ اقتصادي اين رژيم بود. استبداد و اختناق رژيم و وابستگياش به بيگانگان و بهعلاوه رابطه گرم رژيم با اسرائيل، پيوسته موضوع مخالفت عمومي با اين رژيم بود. از سوي ديگر، برنامههاي اقتصادي شاه در دو بخش كشاورزي و صنعت نيز همچنانكه پيش از اين آمد باعث افزايش نارضايتيها گرديد. اين برنامهها موجب وابستگي كشور به واردات مواد اصلي كشاورزي، ايجاد و توسعه صنايع مونتاژ و وابسته، تبديل ايران به بازار مصرف كالاهاي امريكايي و غربي و عميقترشدن خطوط طبقاتي شد.
در يك جمعبندي بايد گفت آنچه باعث نارضايتيهاي انقلابي ميگردد تقابل بين محتواي ذهني افراد با واقعيات بيروني است. زماني كه شرايط بهحدّ نااميدي از بهبودي وضع ميرسد چنين نارضايتي پديد ميآيد.
ــــــــــــــــــــــــــــ,keewsweN eeS .. .tic.po .23 - 03 pp
2. ژرك: ويليام شوكراس، آخرين سفر شاه ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي، صص 17 ـ 16.
[140]محتواي ذهني مردم ايران همان فرهنگ، اصول، الگوها و اسطورههاي اسلامي است. اين محتواي ذهني درمدت حاكميت رژيم شاه معيار سنجش مشروعيت و عدممشروعيت اقدامات رژيم بود. سرانجام ملت، رژيم شاه و نتايج اقداماتش را با خود و آرمانهايش در تعارض واقعي يافت و براي از ميان برداشتن آن بهتكاپو افتاد.
اما همانطور كه گفتيم انقلاب بهجز نارضايتي انقلابي از شرايط موجود، به انديشه جايگزين، روحيه انقلابي و رهبري نيز نياز دارد.
انديشه جايگزين از طريق تلاشهاي گروههاي مذهبي و امامخميني(ره) در زمينه بازگشت به اسلام و ارزشهاي اسلامي در جامعه پاي گرفت و بر اذهان عمومي مسلط شد.
پيدايش نيروهاي مخالف بهخصوص در سالهاي 1345 تا 1355 بيانگر پيدايش نگاه جديدي در ميان نيروهاي اجتماعي است. در اين دوره امكان اصلاح حكومت كه نيروهاي سياسي قديمي اميد آن را داشتند از بين ميرود و تنها راه فراروي مبارزان سياسي، از بين بردن حكومت ميباشد. بهلحاظ ايدئولوژيك، اين دوره شاهد پيدايش ايدئولوژيهاي رقيب در مبارزه با حكومت بود. ايدئولوژيهاي ماركسيستي، ماركسيستي ـ اسلامي و اسلامي سه ايدئولوژي در سالهاي 1345 تا 1355 بودند كه مدعي جانشيني ايدئولوژي حاكم بودند. هرچند ايدئولوژيهاي ماركسيستي و ماركسيستي ـ اسلامي در شهرهاي بزرگ و مراكز دانشگاهي توانستند تا حدي نفوذ كنند، اما در سطح عموم جامعه بهدليل مغايرت با فرهنگ مذهبي مردم نتوانستند گسترش يابند. آنها در دانشگاهها نيز با ايدئولوژي اسلامي بهعنوان يك رقيب جدي مواجه شدند. ايدئولوژي اسلامي با توجه به نفوذ عميقي كه در سطح جامعه داشت، بهوسيله شبكه بسيار وسيع روحانيت در شهرها و روستاها گسترش يافت و توانست با بسيج عمومي مردم، جايگزين ايدئولوژي حاكم گردد.
ازسوي ديگر، روحيه انقلابي عمومي نيز چنانچه شرح آن گذشت، پديد آمد. آنچه در هرسه مورد فوق داراي نقش بود، وجود رهبري و ساختارها بود. رهبري امام و شبكه مساجد و روحانيت، هم در تحريك نارضايتيها، هم در گسترش انديشه جايگزين و هم در ايجاد و برانگيختن روحيه عمومي انقلابي داراي نقش بودند. از سوي ديگر، بسيج همگاني و آوردن مردم به صحنه و تداوم آن تا پيروزي انقلاب توسط همين ساختارها صورت ميگرفت. از ويژگيهاي اين ساختارها ارتباط معنوي و دائمي مردم با آنها بود.
[141]