الف. تدا اسکاچپل
الف. تدا اسکاچپل کتاب تدا اسکاچپل (Theda Skocpol) تحت عنوان دولتها و انقلابهای اجتماعی در سال 1979 م. بهطبع رسید. وی در این کتاب با ردّ ارادیبودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیشتعیینشده میدانست و نقش انقلابیان در گسترش ا
الف. تدا اسكاچپل
كتاب تدا اسكاچپل (Theda Skocpol) تحت عنوان دولتها و انقلابهاي اجتماعي در سال 1979 م. بهطبع رسيد. وي در اين كتاب با ردّ اراديبودن وقوع انقلاب، تفسير انقلاب را تنها مبتني بر عوامل ساختاري و از پيشتعيينشده ميدانست و نقش انقلابيان در گسترش ايدئولوژي خود و موفقيت آنها در اين زمينه را انكار ميكرد. وي بر اين اعتقاد بود كه انقلابها ساخته نميشوند بلكه بهوجود ميآيند. (1)
اما اسكاچپل در مقالهاي كه در سال 1982 م. تحت عنوان دولت تحصيلدار (2) و اسلام شيعي در انقلاب ايران (3) ارائه كرد، با توجه به آشكاربودن نقش اراده، آگاهي، رهبر و انديشه در انقلاب اسلامي، نظريه مذكور را در تحليل انقلاب اسلامي نارسا دانست و نوشت اگر در دنيا تنها يك انقلاب موجود باشد كه آگاهانه ساخته شده است آن انقلاب، انقلاب ايران است.
البته به نظر وي موقعي كه در اثر نوسازي شديد ـ اصلاحات ارضي، روند صنعتيكردن، مهاجرت گسترده به شهرها، توسعه نظام آموزش و پرورش جديد، حمله شاه عليه بازار مانند مداخله در تجارت و كنترل بر بازار، كنارنهادن روحانيان از فعاليتهاي مربوط به تعليم، تربيت و قضاوت و مانند آن ـ يأس و از خود بيگانگي اجتماعي پديدآمد و حكومت آسيبپذير شد، انقلاب اسلامي توسط مجموعهاي از شكلهاي فرهنگي و سازماني ريشهدار و تاريخي اسلامي شيعه و اسطوره بنيادين تشيع، حضرت امامحسين(عليه السلام) و مراسم اسلامي، شبكه مساجد، روحانيت و... بهگونهاي هشيارانه ساخته شد.
ولي او در اينجا نيز به اقدامات ضدفرهنگي و ضدمذهبي رژيم پهلوي و وابستگياش بهبلوك غرب
ــــــــــــــــــــــــــــ1. براي مطالعه نظريه اسكاچپل ر.ك:
, lopcokS adehT tic.po2. دولت تحصيلدار (Rentier State) به معني دولتي است كه درآمد مستمري مانند درآمد ناشي از نفت و غيره دارد و به جاي اينكه عمدتاً متكي به اخذ ماليات از مردم و در نتيجه پاسخگو باشد خود تأمينكننده معيشت مردم است.
3. ر.ك: عبدالوهاب فراتي (گردآورنده)، رهيافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي ، صص 216 ـ 185.
[146]بهويژه امريكا و رابطه دوستانه آن با اسرائيل ـ موضوعاتي كه همواره مورد حمله گروههاي مذهبي قرار ميگرفت ـ اشاره نكرده است.
از سوي ديگر، در اين مقاله نيز هنوز نوعي جبرگرايي ديده ميشود و اصالتي براي انديشه، تفكر، اراده و رهبري در نظر گرفته نشده است. واضح است كه علت نارضايتيهاي عمومي از اقدامات رژيم شاه اين بود كه اساساً آنها اين اقدامات يا روند و نتايجشان را با انديشههاي بنيادين موجود در ذهن خود يعني اصول و اعتقادات اسلامي بيگانه مييافتند، نه اينكه وقتي رژيم شاه در اثر نوسازي شديد تضعيف شد اين بيگانگي را حس نموده باشند.