مقدمه

مقدمه کلمه انقلاب، در اولین برخورد، تداعی کننده تغییر بنیادین در رژیم سیاسی یک کشور است. انقلاب یک نه بزرگ است به آنچه که به آن عادت شده است; به حکومتی که قانون وضع می کند، اجرا می کند و متخلفان را مجازات می کند. ناگاه تمامی این ح

مقدمه

كلمه انقلاب، در اولين برخورد، تداعي كننده تغيير بنيادين در رژيم سياسي يك كشور است. انقلاب يك نه بزرگ است به آنچه كه به آن عادت شده است; به حكومتي كه قانون وضع مي كند، اجرا مي كند و متخلفان را مجازات مي كند. ناگاه تمامي اين حقوق از اين نهاد سلب مي شود و همه وابستگان دور و نزديك آن از صحنه سياست و اجتماع طرد مي شوند و رژيمي كه مي توانست تمامي ابزارهاي اقتدار سياسي، اجتماعي و فرهنگي و همگي مراكز كنترل و نوسانات جامعه را در اختيار داشته باشد، به ناگهان سرنگون مي شود و به جاي آن حكومتي ديگر بر سر كار مي آيد.

منبع چنين قدرت عظيم و نيرومندي چيست؟ و اين نيرو پيش از اين در كجا، در كدام قشر و چگونه ذخيره شده بود؟

صرف نظر از نمونه هاي واقعي انقلاب كه در تاريخ سراغ داريم، بررسي نظري و تئوريك اين پديده، پديده اي كه نظم به ظاهر تثبيت شده و پذيرفته را بر هم مي زند و نظم نويني را جايگزين مي كند، مي تواند موضوعي جذّاب و قابل تأمل باشد.

طبيعتاً هيچ نظام سياسي حاكمي در جامعه، بدون مخالف نيست. حتماً كساني در گوشه و كنار هر جامعه اي يافت مي شوند كه شيوه حكومت، مديران حكومتي و يا مبناي مشروعيت و حقانيت آن حكومت را نمي پسندند. اما در يك جامعه به دور از شرايط انقلابي، سليقه ها، بينش ها و روش هاي نيروهاي مخالف، آن چنان پراكنده و متشتّت است كه همسويي آن ها در سايه هدف بر اندازي نظام غالباً ديررس و تقريباً ناممكن مي نمايد. بنا بر اين موضوع جالب ديگر اين خواهد بود كه كشف كنيم، عامل وحدت بخش نيروهاي مخالف براي آن كه در صف واحدي بر ضد نظام سياسي حاكم قيام كنند و آن را واژگون نمايند، چيست؟

نكته حساس و شگفتي آفرين انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 ـ كه به خصوص ذهن محققان معاصر را معطوف خود كرد ـ اين بود كه اين عامل وحدت بخش و محرك اصلي انقلاب، نه تنها از جنبش هاي ايدئولوژيك، بلكه خصوصاً از نوع مذهبي آن و در واقع از يك دين الهي توحيدي نشأت گرفته است. در حالي كه دين، در اكثر جوامع آن روز فاقد اثر بخشي سياسي و اجتماعي پيشين و حداكثر به عشقي معنوي، دروني و فردي نسبت به پروردگار محدود بود.

در اين نوشتار، اين رويكرد نوين به دين اسلام، مورد بررسي قرار خواهد گرفت و دلايل شكل گيري و نضج آن در جامعه معاصر ايران ، تشريح خواهد شد.

از سوي ديگر، تعارض ميان گروه هاي مخالف، بي نظمي ها، راهپيمايي ها، اغتشاش ها، تحصن هاي معترضانه، بيانيه ها، خطابه ها و شبنامه ها، صحنه جامعه را به نمايشي شورانگيز تبديل مي كنند كه اقشار مختلف جامعه هريك در مقطعي از آن به صحنه مي آيند و خواست ها، تمايلات و ويژگي هاي خود را با صداي رسا در گوش تاريخ و نسل ها فرياد مي زنند. با اين اوصاف منصفانه نيست كه خواننده محترم از تماشاي اين صحنه هاي شگرف ـ كه همانا قسمتي از پيشينه او مي باشند ـ محروم شود.

اما آن دسته از دانشجوياني كه در رشته هاي غير علوم سياسي تحصيل مي كنند و در جريان تحصيل خود مستقيماً با مسائل اجتماعي ـ سياسي درگير نيستند، چگونه مي توانند به اين ساحت مطالعاتي ضروري و ظريف راه يابند؟ اين متن كوششي است براي ارائه مفاهيم اساسي مربوط به انقلاب اسلامي به اين دسته از دانشجويان. تلاش بر اين بوده است كه در عين رعايت اسلوب هاي علمي و آكادميك رايج، از حدود مسائل ضروري و عام در اين باره خارج نشويم و هم چنين تنظيم مطالب به نحوي باشد كه براي دانشجوي ناآشنا با اصطلاحات و تئوري هاي پيچيده علوم سياسي و اجتماعي قابل استفاده و مفيد باشد.

اهميت مطالعه انقلاب اسلامي براي نسل جوان و دانش پژوه ايراني صرفاً به اين دليل نيست كه اين انقلاب در ايران رخ داده و جامعه و نظام حاكم بر اين كشور را دچار تحول و دگرگوني كرده است، بلكه اين انقلاب در عين حال داراي ويژگي هايي است كه آن را از ساير انقلاب ها و تحولات سياسي ـ اجتماعي متمايز نموده است و علي رغم گذشت بيش از دو دهه از پيروزي آن، هم چنان در نوع خود منحصر به فرد و از جمله نوادر تاريخ تحولات بشري، باقي مانده است. در سطور زير به شرح بعضي از اين ويژگي ها مي پردازيم:

1. اين انقلاب در شرايطي شكل گرفت و به پيروزي رسيد كه ملت بدون دست بردن به سلاح، به عمر طولاني رژيم شاهنشاهي خاتمه داد. رژيمي كه بر قدرتمندترين ارتش هاي منطقه، تكيه داشت و تقريباً بدون استثنا همه قدرت هاي بزرگ جهان از جمله امريكا، شوروي سابق و دولت هاي اروپايي و حتي دولت هاي منطقه از او حمايت مي كردند.

2. بازتاب ها و پس لرزه هاي اين انقلاب تا واشنگتن و كاخ رياست جمهوري امريكا پيش رفت. به طوري كه آيين انتخاب رياست جمهوري امريكا را با خود گره زد. جيمي كارتر رئيس جمهور وقت امريكا، انتخاب مجدد خود را وابسته به تحولات ايران مي ديد و نهايتاً به علت ناكامي در كنترل تحولات بعد از انقلاب ايران، شكست سختي را متحمل گرديد. اين پس لرزه ها در دوران رؤساي جمهوري بعد از او، از جمله رونالد ريگان نيز ادامه داشت و شكست و حقارت هاي پي در پي براي آن ها به بار آورد.

3. شيوه مبارزه در اين انقلاب اساساً متمايز با ساير انقلاب هاي جهان بود، مردم با تظاهرات غيرمسلحانه، با روحيه اي ايثارگرانه و شهادت طلبانه و راه اندازي اعتصاب هاي عمومي در دستگاه هاي دولتي و حتي در پادگان هاي نظامي; قاعده كار، آسايش و رفاه، قاعده مصرف و مهم تر از آن قاعده صيانت جان را براي مدتي طولاني رها كردند تا آنچه را كه مي خواستند به چنگ آورند. مردم در اين راه ، به ميل و اراده خود، اقتصاد جامعه را متوقف كرده، خسارات مالي اين تصميم را براي ساليان متمادي آگاهانه پذيرفتند.

4. يك ملت به اصطلاح جهان سومي كه در روابط بين الملل قاعدتاً همواره تحت تأثير تحولات خارج از مرزهايش بوده است، ناگهان قواعد بازي را در هم ريخت. در دوره اي كه ريشه تمام اتفاقات جهاني كه مي بايست در گرايش ها و تصميمات يكي از دو ابرقدرت زمان; يعني امريكا و شوروي جستوجو مي شد، اين ملت فارغ از همه آن بازي هاي بين المللي، قيام كرد و شگفتي هايي آفريد كه نه در تاريخ گذشته خود و نه در تاريخ ملت هاي ديگر، سابقه داشت و مهم تر از آن، تحليل ها و تئوري ها و پيش بيني هاي متفكران غربي و شرقي را كاملاً درهم ريخت.

5 . با وجود نفوذ فوق العاده اي كه سازمان هاي جاسوسي بزرگ جهان، اعم از سي. آي.ا (سازمان سيا) امريكا، موساد اسرائيل، انتليجنت سرويس انگليس و كا.گ.ب. شوروي در ايران داشتند، هيچ كدام نتوانستند شكل گيري و پيروزي اين انقلاب را پيش بيني كنند و حتي بعضي از آن ها معتقد بودند كه رژيم شاه تا ده سال آينده با استحكام بر اريكه قدرت، باقي خواهد ماند.

6 . اين نكته نيز جالب است كه انقلاب بدون دخالت و تأثير گروه هاي متشكل و سازمان يافته و تنها با تكيه بر حركت توده اي مردم به پيروزي رسيد و آن چنان فضاي آزادي بعد از سقوط رژيم شاه فراهم گرديد كه عناصر دگرانديش و ضدانقلاب توانستند تا اعماق اين نظام نوپا نفوذ نموده، اولين مقام رياست جمهوري را از آن خود كنند و حتي اين امكان را پيدا كنند كه بالاترين مقامات انقلاب را هم چون رجائي و باهنر با شيوه هايي ناجوانمردانه به شهادت رسانند. آن ها جنگ هاي داخلي و خارجي بر پا كردند، محاصره هاي اقتصادي بر كشور تحميل نمودند و كودتا به راه انداختند، با اين وجود نتوانستند در اساس انقلاب خلل و انحرافي ايجاد كنند و آن را به شكست كشانند.

7. اين انقلاب عرف نظام بين الملل بعد از جنگ جهاني دوم را بر هم ريخت و دو ابرقدرتي را كه تصور مي رفت دشمني آشتي ناپذيري با هم دارند، به هم نزديك كرد; به طوري كه نه تنها در دوران شكل گيري انقلاب، موضع واحدي اتخاذ كردند بلكه بعد از آن هم بهويژه در دوران تجاوز عراق به ايران و در حمايت از عراق از هيچ گونه كمكي به او دريغ نورزيدند. اين روند تا فروپاشي نظام دو قطبي ادامه داشت. زماني كه امريكايي ها سعي داشتند نظام تك قطبي را بر جهان تحميل كنند، مخالفت و تمرد انقلاب اسلامي موجب شد اين نظام نوين جهاني پيش از آن كه شكل بگيرد، متلاشي و خنثي شود.

8 . اين انقلاب در روند نهضت هاي آزادي بخش نيز آثار مهمي بر جاي گذاشت. نهضت هايي كه با تكيه بر ارزش هاي سوسياليستي و يا ناسيوناليستي، مردم تحت ستم منطقه را به خود اميدوار و مشغول كرده بودند از رونق افتادند و رهبران آن ها نيز در نزد توده هاي مردم بي اعتبار شدند و از افرادي چون ياسرعرفات نيز چهره اي سازشكار، آويخته به دامان امپرياليسم امريكا و تسليم در مقابل آن ساخت.

9. دو سال از پيروزي انقلاب نگذشته بود كه جرقّه هاي آن در لبنان، از جوان هاي مظلوم و محروم جنوب اين كشور، بمب هايي متحرك ساخت و براي اشغال گران اسرائيلي و حاميان خارجي او هم چون انگليس، فرانسه، ايتاليا و مهم تر از همه امريكا كه هر كدام در اين كشور كوچك پايگاه هاي نظامي براي خود ايجاد كرده بودند، آن چنان جهنمي ساخت كه همه آن ها بدون اخذ هيچ گونه امتياز و بدون امضاي هيچ موافقت نامه اي وادار به فرار از صحنه و اعتراف به شكست و عجز در رويارويي با اين جوان هاي شهادت طلب شدند.

10. اين انقلاب روي اصطلاحات و واژه هاي سياسي و جغرافيايي نيز اثراتي بر جاي گذاشت به طوري كه بسياري از آن ها را بي اعتبار و اصطلاحات جديدي خلق كرد. ديگر، اصطلاحاتي مانند خاورميانه، جهان عرب، جهان اول، دوم و سوم در تحليل هاي سياسي، نمي توانند مفهوم خود را حفظ نموده و بيانگر روابط موجود در نظام جهاني باشند. امروزه به بركت انقلاب اسلامي اصطلاحات جديدي مانند جهان اسلام، تمدن هاي بزرگ جهاني، جهان استكبار، دنياي مستضعفين، معنا و مفهوم پيدا كرده است.

در اين كتاب سعي خواهد شد با ارائه چارچوب تئوريك متناسب، پديده انقلاب اسلامي را براي شناخت زمينه هاي بروز و شكل گيري آن و پيامدهاي حاصله در طول دو دهه بعد از پيروزي انقلاب در ابعاد مختلف، مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد.




| شناسه مطلب: 79645