مقدمه
مقدمه سال 1368 سرآغاز دومین دهه انقلاب بود. آغاز این دهه با حوادث و اتفاقات مهمی همراه گردید که بررسی آن نیاز به گشودن فصلی دیگر در تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران و انقلاب اسلامی دارد. این تحولات مهم با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان نظام دوقطبی د
مقدمه
سال 1368 سرآغاز دومين دهه انقلاب بود. آغاز اين دهه با حوادث و اتفاقات مهمي همراه گرديد كه بررسي آن نياز به گشودن فصلي ديگر در تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي ايران و انقلاب اسلامي دارد. اين تحولات مهم با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان نظام دوقطبي در صحنه روابط بين الملل همراه بود.
در صحنه روابط منطقه اي خاورميانه و جهان اسلام حوادثي رخ داد كه مهم ترين آن ها آغاز جنگي ديگر با ابعادي وسيع تر به نام جنگ خيلج فارس بود.
در صحنه داخلي نيز حوادث مهمي رخ داد كه از اهم آن ها رحلت حضرت امام خميني(ره) بود.
با توجه به رحلت حضرت امام در آغاز دهه دوم، اين گرايش وجود داشت كه اين دوره را به جاي دهه دوم، دوره بعد از امام نام گذاري گردد. زيرا انتظار مي رفت با توجه به شخصيت بي نظير رهبر انقلاب و تأثير شگرفي كه ايشان در روند تحولات قبل و بعد از انقلاب اسلامي داشته اند و بهويژه نفوذ كاريزماتيك ايشان، با رحلتشان، خلأ فوق العاده عظيمي در كشور به وجود آيد و بر اساس پيش بيني تحليل گران غربي نه تنها منجر به بروز منازعات داخلي گردد، بلكه در سمت و سوي انقلاب نيز تأثير عميقي بگذارد و مانند بسياري از جوامع ديگر كه رهبران برجسته، نقش فوق العاده اي در آن ها داشته اند و با مرگ آن ها جامعه دچار بحران و مشكلات عظيمي گرديده است، ايران انقلابي نيز شاهد چنين بحران ها و مشكلاتي باشد.
در عين حال، مقايسه حوادث و اتفاقات اين دهه با دهه اول انقلاب، نشان مي دهد كه نوع بحران ها و حوادث از نظر ماهيت و محتوا، تفاوت چشم گيري با يكديگر دارند.
جامعه انقلابي ايران در دهه اول با بحران هاي عظيمي مواجه بود. انقلاب مي بايست در عين تلاش براي نهادينه كردن و ايجاد ساختار نظام سياسي خود با انواع توطئه هاي داخلي و خارجي، مقابله نمايد كه مهم ترين آن ها درگيري در يك جنگ طولاني هشت ساله با عراق بود كه اغلب مسائل كشور را تحت الشعاع خود قرار داده بود. اين حادثه و ساير حوادث و اتفاقاتي كه به آن ها پرداخته شد، هر كدام مي توانست موجبات سقوط و شكست اين نظام نوپا را فراهم آورد. درحالي كه دهه دوم انقلاب اسلامي چه از نظر داخلي و چه از نظر خارجي، نه تنها با بحران جدي مواجه نبود، بلكه با توجه به تحولات پيشين جايگاه انقلاب و نظام سياسي برخاسته از آن، تقويت و تثبيت گرديد و توان بر طرف كردن اشكالات و ضعف هاي دوران قبلي را پيدا كرد و در عين حال به پيروزي هاي شگفت انگيزي در صحنه روابط بين المللي دست يافت و اينك راه تعالي و ترقي را همچنان مي پيمايد.
با توجه به همان علل و حوادث و تحولات سياسي، انقلاب اسلامي را در سه سطح داخلي، منطقه اي و جهاني مورد بررسي و تجزيه تحليل قرار مي دهيم تا تصوير روشن تر و واضح تري از آنچه در اين دوره اتفاق افتاده است و به صورتي مستقيم يا غيرمستقيم با انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي در ارتباط بوده است، ارائه دهيم.