د) انقلاب اسلامی و نهضت فلسطین

د) انقلاب اسلامی و نهضت فلسطین ملت فلسطین که بیش از نیم قرن در جنگ و جدال با صهیونیزم بوده است و ظلم و بیدادگری این رژیم را تحمل نموده است، در هر زمان امید به حمایت بخشی از برادران عرب خود و به یکی از رهبران جهان عرب و سازمان های چریکی فلسطینی دل می&

د) انقلاب اسلامي و نهضت فلسطين

ملت فلسطين كه بيش از نيم قرن در جنگ و جدال با صهيونيزم بوده است و ظلم و بيدادگري اين رژيم را تحمل نموده است، در هر زمان اميد به حمايت بخشي از برادران عرب خود و به يكي از رهبران جهان عرب و سازمان هاي چريكي فلسطيني دل مي بست. تا مدت ها به جمال عبدالناصر (رئيس جمهور اسبق مصر) و به پان عربيزم دل بسته بود، ولي جانشين و معاون عبدالناصر در همان دوران پيروزي انقلاب اسلامي، تغيير جهت داد و با سفر به بيت المقدس و ملاقات با سران رژيم اسرائيل، بدترين ضربه را به نهضت فلسطين وارد آورد و نهايتاً در سال 1358شمسي در كمپ ديويد خود را از جرگه حاميان نهضت فلسطين خارج نمود و دست دوستي و مودّت به اسرائيل داد. با فرمان و دستور حضرت امام و به عنوان عكس العملي در قبال اين خيانت، روابط ايران و مصر بلافاصله قطع گرديد. فلسطيني ها اگر چه مصر را به عنوان پيش قراول و حامي جنبش خود از دست دادند ولي پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط رژيم شاه كه از حاميان جدي اسرائيل بود، براي آن ها ارمغان بهتري آورد.

ياسر عرفات رئيس سازمان آزادي بخش فلسطين اولين كسي بود كه بعد از پيروزي انقلاب به ايران سفر كرد و مورد استقبال وسيع مردم و رهبران انقلاب قرار گرفت. شعار امروز ايران، فردا فلسطين در اغلب تجمعات بعد از انقلاب شنيده مي شد. ياسر عرفات تصور مي كرد كه مي تواند از انقلاب اسلامي و مردم ايران پشتوانه و به عنوان يك اهرم و وسيله در جهت خواسته هاي خود استفاده نمايد، ولي او غافل از اين بود كه انقلاب اسلامي و رهبر آن امام راحل (ره) در برخورد با مسئله فلسطين خود، داراي نقطه نظرات و برنامه هايي هستند كه ضرورتاً با برنامه هاي عرفات تطبيق نمي كند و با وجود آن كه جمهوري اسلامي محل سفارت اسرائيل را در اختيار نماينده عرفات گذاشت تا سفارت فلسطين را برپا نمايد، به زودي اختلاف نظر عرفات و يارانش با رهبران انقلاب اسلامي آشكار گرديد و عرفات به ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامي هم چون سازمان مجاهدين خلق و رژيم عراق روي آورد و شيوه سازش كاري ـ كسي كه خود رهبر يك سازمان چريكي بود به تدريج ـ آشكار گرديد. كسي كه معتقد بود بايد اسرائيلي ها را به دريا ريخت به تدريج از مواضع خود عقب نشيني كرد و دست در دست دشمنان قسم خورده ملت فلسطين گذارد و به اميد حمايت امريكا و اين كه بتواند به قول خودش بر پشت الاغي هم كه شده دولت فلسطين را تشكيل دهد قدم به قدم به سازش كشيده شد.

دهه دوم انقلاب اسلامي با سازش خفت بار عرفات و پذيرش عهدنامه اسلو آغاز گرديد. انقلاب اسلامي مخالفت جدّي خود را با طرح هاي سازش كارانه اعلام داشت و اين در حالي بود كه اكثر دولت هاي عربي و اسلامي به اين سازش تن در داده بودند.

از ديدگاه رهبران انقلاب و نظام جمهوري اسلامي، موضوع فلسطين نه يك موضوع جهان عرب بلكه موضوع جهان اسلام است. تعيين روز قدس در جمعه آخر هر ماه رمضان توسط حضرت امام (ره) به منظور يادآوري اين امر بود. از ديدگاه انقلاب اسلامي، دولت صهيونيستي اسرائيل هيچ راه حلي جز زور نمي شناسد و با زور بايد با زبان زور برخورد كرد. ملت فلسطين نبايد دل در گرو اقدامات احزاب و گروه هاي سياسي ببندد، بلكه بايد خود قيام كند و مانند مردم ايران حق خود را بستناند.

پيروزي هاي به دست آمده در لبنان توسط حزب اللّه عليه نيروهاي چند مليتي و اسرائيل كه صرفاً بر پايه اعتقاد و ايمان راسخ و با تكيه بر اصل شهادت به دست آمد و خود يكي از اثرات انقلاب اسلامي در آن منطقه بود، الگويي مناسب براي اثبات ادعاي رهبران انقلاب فراهم كرده است و نهايتاً مردم فلسطين به خصوص نسل جوان آن از همه اين رهبران سازش كار قطع اميد كرده، با انتخاب شيوه مبارزه مردمي، انقلاب سنگ را آغاز نمودند.

دهه دوم انقلاب اسلامي با ظهور و بروز پديده جديدي به نام انتفاضه و انقلاب سنگ، مواجه شد. انتفاضه در مسير خود با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي، به صورتي مستمر و دائمي، مبارزه بي امان خودش را عليه صهيونيست ها آغاز كرده است و پيش مي برد و در عين حال جنبش هايي مانند جنبش حماس و جهاد اسلامي كه با تكيه بر مكتب اسلام پايه گذاري شده اند، به نوعي از ايدئولوژي هاي مادي گراي مطرح در جهان عرب، قطع اميد كرده اند.

تأثير اين حركت چنان بود كه امروز بقيه گروه ها و دسته جاتي كه زماني خود را معتقد به ايدئولوژي هايي مانند ناسيوناليزم، سوسياليزم و ليبراليزم مي دانستند، امروزه معترف هستند كه تنها راه نجات فلسطين توسل به مكتب اسلام است.

فرار اسرائيلي ها از جنوب لبنان كه بيش از عمر انقلاب اسلامي در اشغال صهيونيست ها بود، بدون اين كه هيچ قرارداد و توافقي ميان صهيونيست ها و حزب اللّه امضا شود و آزادي اين مناطق با همان شيوه عمليات استشهادي، بر قوت قلب فلسطيني ها افزود. به طوري كه اسرائيلي ها در برابر انقلاب سنگ و انتفاضه قدس سرگشته و درمانده شدند و دولت خودگردان عرفات عاجزتر از هميشه، از نجات قرارداد اسلو درمانده شده است. و حتي دولت هاي محافظه كار عرب نيز تحت فشار افكار عمومي جهان عرب، به حمايت از نهضت انتفاضه كشيده شده اند.

در واقع اگر در سطح منطقه به مسائل انقلاب اسلامي نگاه كنيم، موفقيت اين انقلاب در آن بود كه توانست پيام خود را به گوش محرومين و مستضعفين برساند و به عنوان يك الگو و شيوه مبارزه، جايگاه خود را در ميان مسلمانان بيابد. به عبارت ديگر از اين جهت در صدور انقلاب موفق بود و اكنون نهضت فلسطين، انقلاب اسلامي ديگري است كه همچون ديگ جوشاني در حال غليان است و افكار همه جهانيان را به اين پديده جديد، مشغول كرده است و ترديدي نيست كه اين شيوه سازش ناپذير همان طور كه در ايران نتيجه داد و همان طور كه در لبنان به بار، نشست در فلسطين هم به اهداف خود كه شكست صهيونيسم است خواهد رسيد و زمان لزوماً به نفع استكبار و صهيونيزم گردش نخواهد كرد. در عين حال نبايد فراموش كرد كه تأثير انقلاب اسلامي محدود به سرزمين لبنان و فلسطين نبوده است، بلكه نقش اين انقلاب در ايجاد و تقويت جنبش هاي اسلامي در تركيه، الجزاير و ساير كشورهاي اسلامي انكارناپذير مي باشد.




| شناسه مطلب: 79688