4ـ اصل مهدویت و غیبت
4ـ اصل مهدویت و غیبت آنچه به ماهیت شورانگیز و انقلابی امامت در تشیع میافزاید، اصل مهدویت است که حمید عنایت آن را به عنوان موجبیت تاریخی یا تاریخیت تشیع مطرح کرده است. (2) به نظر وی انتظار فرج و امید به رجعت امام غایب، امیدواری شیعه را برای پیروزی نهایی ب
4ـ اصل مهدويت و غيبت
آنچه به ماهيت شورانگيز و انقلابي امامت در تشيع ميافزايد، اصل مهدويت است كه حميد عنايت آن را به عنوان موجبيت تاريخي يا تاريخيت تشيع مطرح كرده است. (2) به نظر وي انتظار فرج و اميد به رجعت امام غايب، اميدواري شيعه را براي پيروزي نهايي بر ظلم و ظلمه و به سامان آمدن جهان ميرساند و همين پيوند معنادار بين ظهور امام زمان وتشكيل حكومت حق و عدل، دست مايه بالقوه نوعي فعالگرايي تندرو (3) ميشود.
از اين نظر، اعتقاد به مهدويت و غيبت امام زمان (عج) يكي از منابع بالقوه انقلاب و مبارزه در شيعه است. اين اصل، از چند طريق به انقلاب و مبارزه متصل ميشود:
الفـ مفهوم انتظار: بر خلاف برخي برداشتهاي عاميانه و مخّرب، انتظار به مفهوم سستي و تنبلي و تحمل اجباري و مشرف به مرگ نيست و انسان منتظر در حالت غفلت و سكون بسر نميبرد كه تنها هنرش، دعا كردن براي ظهور آن حضرت باشد و بخواهد با افزايش هر چه بيشتر ظلم و جور در جهان، از طريق مكانيسمهاي جبري و حتمي، آن حضرت ظهور كند. بلكه انتظار يك مفهوم فعال و مثبت دارد و آن آمادگي روحي و جسمي منتظر براي همراهي با آن حضرت در هنگام ظهور است. انتظار يعني ما وضع
ــــــــــــــــــــــــــــ1. حميد عنايت، پيشين، ص 308 ـ 309.
2. همان، ص 50.
3. همان، ص 53.
[91]موجود را نپذيرفتهايم و كمربندها را بسته و منتظريم تا به محض ظهور آن حضرت، در ركابش به مبارزه و جهاد برخيزيم و سرنوشت خود را رقم بزنيم.
بـ حكومت در عصر غيبت: در تداوم اصل اعتقادي امامت، در زمان غيبت امام معصوم (عليه السلام) فقيه جامعالشرايط عهدهدار مسؤوليت امامت ميگردد و ابلاغ رسالت، نگاهباني از دين، اجراي احكام الهي و اداره حكومت و رهبري جامعه به وي تفويض ميشود. براي انجام چنين مسؤوليت بزرگي، قيام براي تشكيل حكومت، تدارك و بسيج نيروها براي دفاع و انجام فريضه جهاد، راهاندازي تأسيسات سياسي ـ اجتماعي براي اداره جامعه و اجراي احكام اسلامي جزو اختيارات فقيه است. (1) ملت مسلمان ايران بر اساس اعتقاد به امامت و غيبت امام معصوم (عليه السلام) ، به ولايت فقيه نيز همانند امامت مينگرند و اسباب و شرايط حاكميت وي را فراهم ميكنند. در همين راستا دعوت فقيه را براي اقامه حدود الهي وتشكيل حكومت اسلامي پذيرفتند و قيام كردند و اين نيز همان مايه انقلابي است كه در امامت وجود داشت.
جـ مشروعيت حكومت: در نظريه سياسي شيعه، مشروعيت حكومت از كانال خاصي تأمين ميشود و جز خدا و كساني كه از جانب او مأذون هستند، كسي حق اعمال ولايت ندارد. بر همين اساس، اعتقاد به اصل ولايت فقيه و اثبات حكومت براي فقهاي جامع الشرايط، روي ديگر سكهاي است كه همه حكام دنيوي را غاصب قدرت امام زمان (عج) ميداند و شيعه در طول تاريخ پس از غيبت علي رغم حفظ هوشياري در مقابل حكام براي حفظ امنيت و بقاي خود، هرگز موضع عقيدتي و اساسي خود را در نامشروع دانستن همه قدرتها و دولتهاي دنيوي عصر غيبت تضعيف نكرده (2) و با آنان مبارزه كرده است.
نفي نظري مشروعيت همه قدرتهاي دنيوي در عصر غيبت، همواره انديشهاي مهّم و مؤثر بوده كه شيعه از آن به عنوان كاريترين سلاح (3) عليه حكام مستبد و ظالم كه از احكام و مقرارت اسلامي سرپيچي ميكردند، استفاده كرده است. به عبارت
ــــــــــــــــــــــــــــ1. عميدزنجاني، پيشين، ص 100 ـ 101.
2. حميد عنايت، پيشين، ص 55.
3. پيشين، ص 296.
[92]ديگر، شيعه به دليل عدم پذيرش قدرتها و حكام دنيوي و پايبندي به اصل مشروعيت، با تمام حكومتهاي عصر غيبت به نوعي مبارزه و درگيري داشته و همواره حق اعتراض و مبارزه را براي خود محفوظ نگاه داشته است.