جنبش ملی شدن نفت

جنبش ملی شدن نفت همانگونه که گفتیم در تاریخ معاصر ایران، وجود سلاطین مستبد و بی کفایت و نیز رقابتهای استعماری، همواره ملت ایران را به قیام و مبارزه میکشاند و جنبش تنباکو ــــــــــــــــــــــــــــ 1. جلال آل احمد، غربزدگی (تهران: انتشارات فردوس، 137

جنبش ملي شدن نفت

همانگونه كه گفتيم در تاريخ معاصر ايران، وجود سلاطين مستبد و بي كفايت و نيز رقابتهاي استعماري، همواره ملت ايران را به قيام و مبارزه ميكشاند و جنبش تنباكو

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. جلال آل احمد، غربزدگي (تهران: انتشارات فردوس، 1372) ص 78.

[123]

و انقلاب مشروطه در همين راستا براي حل دو مشكل سازماندهي شد. اما با اين كه در اين مبارزات، ملت ايران پيروز شد و استبداد و استعمار را تسليم كرد، ولي نتايج و آثار آنها تداوم نيافت و مشكل همچنان پابرجا بود و به مصداق روز از نو، روزي از نو ملت ايران به دنبال مبارزه و قيامي ديگر براي رفع اين مشكلات لحظه شماري ميكرد.

بعد از انقلاب مشروطه، جدا از اين كه در عرصه داخلي و در چارچوب مشروطه پارلماني، حكومت متمركز و با ثباتي پديد نيامد و كشمكشهاي دروني، موجب هدر رفتن امكانات و منابع ملي و تداوم فقر و فلاكت مردم شد، در بُعد خارجي نيز روز به روز بر نفوذ و قدرت استعماري انگليس در ايران افزوده شد و با وقوع انقلاب كمونيستي در روسيه و خروج موقت شوروي از گردونه مسايل ايران، در عمل زمينه براي تفوق كامل انگليس فراهم شد. در همين راستا، با توجه به تنفر شديد ملت ايران نسبت به افكار الحادي ماركسيسم و تحركات كمونيستي در شمال كشور، انگلستان بهانه لازم را براي سازماندهي كودتاي 1299 و تسلط كامل بر ايران به دست آورد و بساط نيم بند مشروطيت را هم توسط رضاخان بر چيد.

در دوره رضاخان، جداي از ظهور نوع شديدتري از استبداد داخلي و ايجاد فشارها و محدوديتها براي روحانيت و حوزهها و نيز ايجاد نهادها و مؤسسات مدني غربي، استعمار انگليس با كسب امتيازهاي مهم اقتصادي و نظامي، به طور مستقيم منابع ملي كشور را چپاول مينمود. يكي از اين امتيازهاي مهم كه زمينه جنبش ملي شدن نفت را فراهم آورد وملت ايران را براي احقاق حق خود، به صحنه يك قيام و مبارزه سراسري ديگر كشاند، موضوع نفت بود.

انگلستان پس از تلاشهاي فراوان براي كسب امتياز نفت در ايران (بخصوص درمقابل رقيب روسي خود)، سرانجام در سال 1280 شمسي (1910 م) موفق شد امتياز نفت دارسي را به مدت 60 سال به دست آورد و در مقابل، سالانه 16 درصد از منافع حاصل آن را به عنوان حقالامتياز به ايران بدهد. اندكي بعد، شركت نفت ايران و انگليس تشكيل شد و دولت انگليس با خريد سهام، سهامدار عمده آن شد. پس از آمدن رضاخان، انگليس يكي از برنامههاي خود را تمديد و تجديدنظر در اين امتياز

[124]

قرار داد (1) سرانجام در سال 1312، قرارداد جديدي معروف به قرارداد 1933 به ايران تحميل شد و امتياز نفت را به مدت 50 سال ديگر در اختيار انگليس گذارد و شرايط بدتري را عليه منافع ايران به وجود آورد. (2)

در جريان جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط قواي انگليس و شوروي و آمريكا، از يك سو مواجه با موج سنگين رقابت سه قدرت استعماري با اهداف و منافع مختلف در ايران و از سوي ديگر شاهد رشد حركتهاي مردمي واجتماعي هستيم كه با توجه به فضاي ذهني خاص جامعه در مورد نفت، در نهايت در تقاضاي عمومي ملي شدن نفت خود را نشان ميدهد. با توجه به تلاش هر سه قدرت براي كسب امتيازات نفتي و شكل گيري كانونهاي مقاومت عليه اين در خواستهاي استعماري، فضاي دهه 1320 را عمدةً موضوع نفت پر كرد و ملت ايران براي خاتمه دادن به حس فزون خواهي و زيادهطلبي قدرتهاي بيگانه متوسل به ملي كردن نفت شد و بهاي بسيار سنگيني هم براي آن پرداخت و سپس با كودتاي 28 مرداد و تشكيل كنسرسيوم نفتي، يك بار ديگر همه دستاوردهاي مبارزه خود را از دست داد.

كانونهاي مقاومت عليه استعمارگران: در شرايطي كه هنوز ايران در اشغال متفقين بود، شركتهاي نفتي آمريكا و انگليس جهت كسب امتياز در مناطق جنوب شرقي ايران، با دولت ايران وارد مذاكره شدند و هنگامي كه اين تلاشها برملا شد، شورويها هم با استفاده از فرصت اشغال مناطق شمالي كشور، براي كسب امتياز نفت شمال، دولت ايران را تحت فشار گذاشتند. اين موضوع براي كشور، در عين حال كه ايجاد مشكل مينمود، نطفه رقابتهاي استعماري سه قدرت را درموضوع نفت گذاشت. زيرا تا آن موقع فقط انگليس بود كه به طور انحصاري در نفت جنوب فعال بود و همين امر تهديدي عليه منافع انگليس تلقي ميشد.

در چنين شرايطي انتخابات مجلس دوره چهاردهم شروع شد و با توجه به نفوذ انگليس در دربار و دولت ايران، و دخالت آن كشور در سرنوشت انتخابات، اكثريت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مصطفي فاتح، پنجاه سال نفت ايران (تهران: شركت سهامي چهر، 1355) ص 258. پاسخ به تاريخ، ترجمه حسين ابوترابيان (تهران: نشر سيمرغ، چاپ ششم، 1377)، صص 118ـ116.

2. همان، صص 307 ـ 305.

[125]

طرفدار انگليس در مجلس 14 حاضر شدند. به اعتراف شاه در آخرين كتابش، سفراي دولتهاي خارجي بخصوص انگليس ليستهايي را به دولت ميدادند و خواستار انتخاب آنها بودند. (1) در اين انتخابات دكتر مصدق به عنوان نماينده اول تهران برگزيده شد و آيتالله كاشاني هم (كه پس از قيام 1920 در عراق، از سوي انگليسيها محكوم به اعدام شده و به ايران مهاجرت كرده بود و در خفا زندگي ميكرد) از سوي مردم تهران انتخاب شد، ولي فرماندهي كل قواي متفقين از صدور اعتبارنامه وي خودداري كرد و او را به مدت 28 ماه روانه زندان در اراك و كرمانشاه كرد. (2)

دولت ساعد كه تحت نفوذ شديد انگليس بود، پس از مدتها مذاكره و سرگرم كردن فرستاده شوروي در مورد نفت شمال، سرانجام در آبان ماه 1323 دادن هر گونه امتياز نفت را به پايان جنگ جهاني موكول كرد. به همين دليل، حزب توده و هوادارانش عليه دولت به تظاهرات و راهپيماييهاي خياباني روي آوردند و به نفع شوروي وارد عمل شدند. مردم نيز راهپيماييهايي عليه آنها ترتيب دادند و اين روند چند هفته ادامه يافت تا اين كه در جلسه 11/9/1323 مجلس شوراي ملي، دكتر مصدق يك طرح دو فوريتي به مجلس پيشنهاد داد كه به موجب آن دولت از هر گونه مذاكره با كشورهاي خارجي براي امتياز نفت ممنوع شده و براي اين كار مجازات هم در نظر گرفته بود.

اين طرح دو فوريتي كه عمدةً در مقابل زيادهخواهي شوروي و دلخواه انگليس بود، در مجلس (كه اكثريت قاطع آن طرفدار انگليس بودند)، در همان جلسه تصويب شد و مخالفت 3 تن از نمايندگان عضو حزب توده هم اثري نبخشيد. به همين دليل يكي از نمايندگان حزب توده، روز بعد طرحي براي الغاي امتياز نفت جنوب ارايه داد كه به طور طبيعي در مجلس پذيرفته نشد و حتي دكتر مصدق از امضاي آن سرباز زد و بعد استدلال نمود كه تصويب آن طرح را در آن شرايط غيرممكن ميدانسته است.

به همين دليل پس از آن، در داخل و خارج مجلس (بخصوص از سوي اعضاي حزب توده) عليه انگلستان حملاتي صورت گرفت و افشاگريهايي در مورد ظالمانه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. محمدرضا پهلوي، پيشين، صص 118ـ116.

2. حسن آيت، چهره حقيقي مصدق السلطنه (قم: دفتر انتشارات اسلامي، 1360)، ص 136.

[126]

بودن قرارداد 1933 با انگليس و تحميل آن به ايران در شرايط ديكتاتوري رضاخان، به عمل آمد. دكتر مصدق، طي نطقي، تقيزاده ـ عامل اصلي انعقاد اين قرارداد ـ را يك خائن معرفي كرد (1) و خود تقيزاده در دوره بعدي مجلس به آلت دست بودن خود در اين قرارداد اعتراف نمود. همين مسايل باعث بياعتباري هرچه بيشتر قرارداد نفت جنوب در داخل و خارج شد و موجي عليه انگليس برانگيخت كه اولين كانون آن در مجلس بود.

در مجلس پانزدهم كه در تيرماه 1326 افتتاح شد، با وجود عدم انتخاب دكترمصدق و آيت الله كاشاني، يك اقليت كوچك ملّي مثل مكي، حائري زاده، بقايي و رحيميان در مجلس بودند كه هسته اوليه اقليت ملّي مجلس را به وجود آوردند. شورويها كه خروج خود را از ايران، مشروط به تشكيل شركت مختلط نفت ايران و شوروي كرده بودند، پس از خروج از آذربايجان در اوايل سال 1325، به طور مجدد موضوع نفت را پيگيري كردند و در مجلس پانزدهم مطرح شد و اقليت ملي مجلس در جلسه 29/7/1326 با ارايه يك طرح دو فوريتي ديگر، واگذاري هرگونه امتياز به بيگانگان را به طور مطلق ممنوع اعلام كرد و تشكيل شركت مختلط ايران و شوروي را نپذيرفت و بدين ترتيب به طور كامل شوروي را مأيوس نمود.

اما در همين طرح، دولت موظف شده بود كه نسبت به استيفاي حقوق ايران در ساير امتيازها بخصوص امتياز نفت جنوب اقدام لازم را به عمل آورد و نتيجه آن را به مجلس اطلاع دهد. (2) با تصويب اين قانون، مجلس شوراي ملي ضمن اعلام تضييع حقوق ملت ايران در مورد نفت جنوب، دولت را به تجديدنظر در قرارداد 1933 ملزم ميكرد. اما شركت نفت ايران و انگليس، بدون توجه به اين قانون، در مذاكرات خود با دولت ايران، هيچگونه تجديدنظري را نپذيرفت و فقط با افزايش بسيار كمي در سهم ايران موافقت نمود و دولت نيز بنابه ملاحظات سياسي، به ناچار عين پيشنهاد شركت را تحت عنوان قرارداد الحاقي در اواخر دوره پانزدهم مجلس (26/4/28) تقديم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. حسن آيت، پيشين، ص 146.

2. مصطفي فاتح، پيشين، ص 382.

[127]

مجلس نمود. (1)

در خارج از مجلس نيز احساسها و افكار عمومي ضدّ انگليسي بشدّت در جريان بود و مردم به نفع قانون و اقليت ملي مجلس وارد صحنه شده بودند و حضور آيتاللّه كاشاني در كانون حمايتهاي مردمي، مايه دلگرمي بسيار اقليت مجلس بود. در همين حال اولين حركت سياسي ـ اجتماعي از سوي نيروهاي مذهبي در خرداد 1327 عليه دولت و استعمارگران رخ داد و مردم با در دست گرفتن قرآن و پرچمهاي مذهبي به طرف مجلس راهپيمايي كردند. با توجه به بي اعتباري قرارداد 1933 بر اثر افشاگريها و اعترافهاي دست اندركاران قرار داد، و با توجه به جوّ ضد انگليسي موجود در جامعه، آيتاللّه كاشاني در اوايل بهمن 1327 اعلاميه شديداللحني عليه شركت نفت ايران و انگليس صادر كرد و عدهاي از نمايندگان نيز با استيضاح دولت و طرح الغاي قرارداد 1933، شرايط لغو امتياز را فراهم نمودند.

در اين شرايط در 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران به شاه تيراندازي شد كه به نظر برخي نقشه انگليس براي برهم زدن اين شرايط بود (2) و موجب شد كه شاه به بهانه آن به سركوبي آزاديخواهان و تبعيد آيتالله كاشاني، غير قانوني كردن حزب توده، توقيف جرايد و تغيير قانون اساسي به نفع اختيارات خودش بپردازد. او قرارداد الحاقي را به مجلس داد و هدف از آن غافلگير كردن نمايندگان مجلس بود (3) تا در پوشش افزايش ناچيز حقالامتياز ايران، قرارداد بياعتبار را به طور مجدد اعتبار قانوني ببخشد. اما اقليت ملي مجلس 15 با توجه به پايان دوره و با توسل به شيوههاي پارلماني و ايراد سخنرانيهاي طولاني، مقاومت كردند و مانع مطرح شدن لايحه الحاقي شدند و از سوي مردم، بشدّت مورد تشويق و حمايت قرار گرفتند.

در اين مدت، چندين بار از سوي نمايندگان حزب توده در مجلس موضوع ملي كردن نفت مطرح شد كه به دليل اكثريت انگليسي مجلس، به جايي نرسيد و با توجه به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مصطفي فاتح، پيشين، ص 395.

2. حسن آيت، پيشين، ص 146.

3. مصطفي فاتح، پيشين، ص 396.

[128]

موج احساسات مردمي به نفع اقليت ملي مجلس، بيم آن بود كه اكثريت انگليسي مجلس در دوره شانزدهم تغيير كند و طرفداران ملت به مجلس راه يابند. به همين دليل در انتخابات مجلس شانزدهم در شهريور ماه 1328، دولت متوسل به تقلب گسترده شد، به گونهاي كه در تهران هيچ يك از نمايندگان ملي رأي نياوردند و دكترمصدق و جمعي از افراد در اعتراض به اين تقلب در 22/7/1328 در دربار شاه تحصن نمودند و در اول آبان ماه 1328، جبهه ملي متشكل از عناصر و احزاب مختلف اعلام موجوديت كرد.

نهضت فدائيان اسلام كه بشدّت مخالف حضور اجانب و دولتهاي طرفدار آنها بخصوص انگليس بود، در چنين شرايطي آيتالله كاشاني با حمايت از اهداف و منافع ملي كشور، وارد مبارزه ملسحانه با خائنان و سرسپردگان شد. در 13/8/1328 در حالي كه هنوز شمارش آرا انتخابات تهران ادامه داشت، هژير وزير دربار توسط سيدحسين امامي از اعضاي فداييان اسلام كشته شد و بلافاصله قرائت آرا متوقف و انتخابات تهران از سوي انجمن نظارت بر انتخابات باطل اعلام گرديد و در عمل زمينه براي حضور نمايندگان واقعي ملت در مجلس فراهم شد و طرفداران سياست انگليس نيز بشدّت به رعب و وحشت افتادند.

در اثر اين اقدام شجاعانه كه موج احساسات ضد انگليسي مردم را تشديد نمود، انتخابات مجدد تهران در 22 فروردين 1329 برگزار شد و اكثريت اعضاي جبهه ملي وارد مجلس شدند، ضمن اين كه آيتالله كاشاني هم با اين كه از 15 بهمن 1327 در لبنان تبعيد بود، از سوي مردم انتخاب و با استقبال بي نظيري وارد تهران شد. بدين ترتيب هم اقليت مجلس، تعداد بيشتري را به خود اختصاص داد و هم پشتوانه ملي و تودهاي بسياري به دست آورد كه مديون حضور مستقيم آيتالله كاشاني و تلاش فداييان اسلام بود.

مجلس شانزدهم در چنين جوّي، ضمن ردّ لايحه الحاقي و تشكيل كميسيون مخصوص نفت، چارهاي جز همگامي با ملت نداشت، اما دولت كه نميتوانست از

[129]

انگليس بگذرد، با تغيير و تعويض كابينهها، موضوع نفت را با انگليس همچنان باز گذاشته و مذاكره مينمود. آمدن رزمآرا در تيرماه 1329 در همين راستا بود كه به فاصله 3 ماه مورد استيضاح قرار گرفت ولي در جريان استيضاح بشدّت از امتياز نفت انگليس دفاع كرد و موجب خشم و نفرت مردم قرار گرفت.

كميسيون نفت نيز با ارايه گزارش كار به مجلس، ضمن ناكافي دانستن لايحه الحاقي براي استيفاي حقوق ايران، ملي كردن نفت را در دستور كار خود قرارداد و در 8 دي ماه 1329 با تشكيل يك ميتينگ در ميدان بهارستان به ابتكار آيتالله كاشاني، حمايت مردمي به سمت ملي شدن نفت هدايت شد.اما رزم آرا هنوز با انگليس در حال مذاكره بود كه روز 16/12/1329 توسط خليل طهماسبي عضو ديگر فداييان اسلام ترور شد و روز بعد، مجلس ملي كردن نفت را تصويب نمود و تصويب نهايي آن در سنا نيز 29/12/1329 انجام شد.

گام دوم نهضت ملي: با تصويب ملي شدن نفت در مجلسين، يك پيروزي بسيار بزرگ نصيب ملت ايران شد كه حاصل هماهنگي و همدلي همه نيروهاي سياسي ـ اجتماعي (مذهبي، ملي و توده اي) عليه استعمار انگليس بود. در اثر اين وحدت و حمايت شديد افكار عمومي، دربار و قدرت استعماري با تحمل شكست، در مقابل خواست ملت سرتسليم فرود آوردند. در گام دوم نهضت ملي نيز آثار اين وحدت و همدلي كمابيش تداوم يافت و علي رغم برخي اختلاف نظرها كه به طور معمول پس از پيروزي اوليه ايجاد ميشود، موج نهضت ملي با پيشتيباني افكار عمومي روبه پيش داشت.

مجلس شانزدهم به منظور اجراي عملي اصل ملي شدن نفت، قانون 9 مادهاي را در ارديبهشت 1330 به تصويب رساند. (1) متعاقب آن دكتر مصدق را نيز به عنوان نخست وزير به شاه تحميل كرد. دكترمصدق هنگام معرفي كابينه، يكي از برنامههاي خود را اجراي قانون ملي شدن نفت اعلام نمود و به دنبال آن هيأتي به نام هيأت خلع يد از سوي مجلسين تعيين و به خوزستان روانه شد. با توجه به نفوذ طولاني مدت انگليس در دربار و مجلسين بخصوص مجلس سنا، كابينه دكتر مصدق و حتي هيأت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. رجوع شود به: مصطفي فاتح، پيشين، صص 411 ـ 409.

[130]

خلع يد از عوامل و سرسپردگان انگليس خالي نبود و اين افراد با قرار گرفتن در مصادر حساس و كليدي قدرت، بعد آرام و بي سر و صدا نهضت ملي را از مسير خود خارج كردند. با اظهار اطمينان و اعتماد دكترمصدق به اين افراد (كه بعضي از آنها روابط نسبي با دكتر مصدق داشتند) و نيز اعتماد دكتر مصدق به حسن نيت آمريكا در حل مسالمتآميز موضوع نفت، موجبات اختلاف آيتالله كاشاني و دكتر مصدق و دلسردي مردم فراهم شد.

از سوي ديگر، دولت انگليس با اهرمهاي نظامي، حقوقي و سياسي مانند پياده كردن چترباز و اعزام ناوهاي جنگي به خليج فارس، شكايت از ايران در ديوان لاهه و شوراي امنيت و متوسل شدن به آمريكا براي پادرمياني، مانع اجراي ملي شدن نفت بود و در اثر هماهنگي قدرتهاي خارجي و تحريم خريد نفت ايران و ندادن كمكهاي اقتصادي زمينه مأيوس شدن مردم را از ملي كردن نفت فراهم ميكرد.

با اين وجود، آيتاللّه كاشاني به لحاظ ضرورت استراتژيك مقابله با بيگانگان، همچنان ملت را به پشتيباني از دولت بسيج ميكرد و با تهديد انگليس به اعلان جهاد موجب عقبنشيني نظامي انگليس شد. وي همچنين با آگاهي از توافق و هماهنگي آمريكا و انگليس و بدبيني و سوءظن نسبت به آمريكا،درصدد حفظ خط استقلال واقعي كشور بود و با هدايت ميتينگها و راهپيماييهاي مردمي عليه آمريكا، بشدّت به آمريكا و غرب حمله ميكرد.

گرايش دكتر مصدق به سمت آمريكا، و نيز مانورهاي سياسي دكتر مصدق مانند استفاده كردن از اهرم حزب توده براي امتياز گرفتن از آمريكا، باعث مخالفت طرفداران دكتر مصدق در مجلس و اختلاف و انشعاب در جبهه ملي شد و از آن پس حزب توده نيز با كناره گيري از جبهه ملي، عليه دولت مصدق وارد مبارزه سياسي و راه اندازي تظاهرات خياباني شد كه گاه به زد و خورد و كشتار نيز منجر ميشد.

از سوي ديگر، دكتر مصدق در آذرماه 1330 براي تقويت موقعيت خودش در مجلس، تصميم گرفت انتخابات مجلس هفدهم را برگزار كند. بدين جهت سر و صداي تبليغاتي زيادي راه انداخت و در مقابل مخالفين وي نيز توان خود را در تضعيف دولت و

[131]

تقويت خود در مجلس بعدي به كار بردند. (1) در يك جو بسيار متشنج انتخابات برگزار شد و اكثريت طرفدار جبهه ملي به مجلس راه يافتند و اعضاي حزب توده خيلي كم شدند. بدين ترتيب دولت، علي رغم همه مشكلات، مجلس را يك دست كرد ولي مجلس سنا هنوز نگرانيهايي نسبت به امنيت عمومي و وضع اقتصادي كشور داشت و دولت با انتشار اوراق قرضه ملي و تشويق مردم از سوي آيتالله كاشاني براي خريد اين اوراق، با حمايت مردمي برخي از مشكلات اقتصادي را حل كرد.

با شروع مجلس هفدهم در تير ماه 1331، دكتر مصدق از مجلس تقاضاي اختيارات فوق العاده 6 ماهه در امور مالي، اقتصادي، پولي، بانكي، اداري، استخدامي، قضايي نمود (2) و مجلس اعطاي اختيارات را به بعد از معرفي كابينه موكول كرد. از سوي ديگر دكتر مصدق در جلسه 25/4/31 خود با شاه، براي معرفي وزرا، خواستار تصدي وزارت جنگ در كنار نخست وزيري شد كه با مخالفت شاه، ناگهان استعفا كرد و مايه حيرت همگان از جمله اعضاي جبهه ملي و دوستان و هوادارانش شد. همين موجب خوشحالي مخالفين و از جمله دربار و انگليس شد و روز بعد، اكثريت مجلس به نخست وزيري قوام السلطنه رأي داد و وي با تهديد و ارعاب مردم و نهضت ملي در 27/4/31 كار خود را شروع كرد.

با اين كه برخي از اعضاي جبهه ملي با ارسال پيامهاي تبريك به قوام وعده همكاري داده و در مجلس دست ساخته دكتر مصدق براي وي رأي تمايل جمع ميكردند، اقليتي از نمايندگان ملّي و آيتالله كاشاني اصرار به بازگشت دكتر مصدق داشتند و مردم را عليه قوام و به نفع دكتر مصدق بسيج ميكردند. اعلاميه آيتالله كاشاني (خطاب به افسران، سربازان و نيروهاي انتظامي) و اتمام حجت با آنان (كه مبادا به نفع انگليس در مقابل ملت بايستند) و نيز مصاحبه مطبوعاتي با خبرنگاران داخلي و خارجي (عليه قوام و آمريكا و شاه) و دعوت مردم به اعتصاب عمومي، موجب بسيج عمومي عليه قوام و تقاضاي بازگشت دكتر مصدق شد. آيتالله كاشاني

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 579.

2. محمود كاشاني، قيام ملت مسلمان ايران(تهران: چاپ خوشه، 1359، ص 12 ـ 11.

[132]

با اعلاميه شديد اللحني عليه قوام، از مردم خواست كه با شركت در اين جهاد اكبر (مبارزه با استعمار) به صاحبان سياست استعماري ثابت كنند كه حاضر به پذيرش سلطه بيگانگان نيستند. (1)

با اين كه قوام معاون خودش را براي جلب نظر آيتالله كاشاني فرستاد و حتي اختيار انتخاب شش وزير كابينه را به وي داد، آيتالله كاشاني اصرار به بازگشت دكتر مصدق داشت و در 29/4/31 با يك نامه چند خطي به علاء، وزير دربار، از او خواست كه به شاه برساند:اگر در بازگشت دولت دكتر مصدق تا فردا اقدام نفرمايند دهانه تيز انقلاب را با جلوداري شخص خودم متوجه دربار خواهم كرد. (2) اقليتي از نمايندگان ملّي مجلس نيز با تنظيم نامه خطاب به شاه خواستار بازگشت دكتر مصدق شدند.

با فعاليتها و تحركات آيتالله كاشاني، بخصوص مصاحبه مطبوعاتي 29 تير ماه، كفن پوشاني از شهرهاي مختلف آماده حركت به تهران شدند و قوام براي جلوگيري از قيام مردمي دستور بازداشت آيتالله كاشاني را صادر كرد. اما با آگاهي مردم از موضوع و جمع شدن در منزل ايشان، نيروهاي انتظامي موفق به دستگيري وي نشدند و بدين ترتيب اقتدار قوام به طور كامل فرو ريخت. روزهاي 28 و 29 تيرماه بازارهاي تهران تعطيل و از طرف مردم تظاهراتي عليه قوام السلطنه بر پا شد و قاطبه مردم به نفع نهضت ملي (3) وارد صحنه شدند و در قيام سراسري 30 تيرماه 1331، قوام السلطنه را مجبور به استعفا و دربار را مجبور به بازگرداندن دكتر مصدق نمودند. همان روز ديوان لاهه هم به نفع ايران رأي داد و يك بار ديگر مردم ايران غرق در شادي و هيجان شدند.

سرانجام نهضت ملي: تا مقطع 31 تيرماه 1331 دو پيروزي بسيار مهم نصيب ملت ايران شد كه نوعي تحميل اراده عمومي ملت بر استعمار و استبداد داخلي تلقي ميشود. پس از قيام سي ام تير، دكترمصدق به پشتوانه قيام مردمي، هم پست وزارت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. براي مشاهده اصل اعلاميهها و مصاحبههاي آيتالله كاشاني در اين قضايا رجوع شود به: محمود كاشاني، پيشين، صص 36 ـ 31 و نيز 54 ـ 45.

2. همان، ص 34.

3. مصطفي فاتح، پيشين، ص 606.

[133]

جنگ را به دست آورد و هم مجلس اختيارات 6 ماهه قانونگذاري را به وي داد و دولتي كاملاً خارج از نفوذ شاه و دربار تشكيل داد. مجلس هم كه به طور كامل حامي دولت بود، آيتالله كاشاني را به رياست مجلس برگزيد و همه چيز به نفع نهضت ملي تمام شد.

اما در اين مقطع حساس كه دوره ميوهچيني از نهضت ملي بود، به واسطه مسايل و عواملي سطحي و پيش پا افتاده، نهضت ملي به بنبستي رسيد كه حاصل آن كودتاي 28 مرداد 32 شد كه هم استعمارگران را به كشور بازگرداند و هم استبداد شاهنشاهي را به مدت 25 سال ديگر حاكم بر ايران كرد. تجربه اين شكست تلخ، موجب هوشياري و درس عبرت رهبران و نيروهاي سياسي ـ اجتماعي در دوره بعد گرديد و آثار خود را در انقلاب اسلامي نشان داد. به همين دليل پرداختن به علل شكست نهايي نهضت ملي براي استفاده بيشتر از اين تجربه ضروري است.

اولين موضوعي كه پس از بازگشت مجدد دكتر مصدق به وقوع پيوست، بروز شكاف و اختلاف درون نهضت ملي بود. آيتالله كاشاني كه از ابتداي نهضت ملي با حضور مستمر و در نهضت و بسيج عمومي مردم (با ابزارها و امكانات شرعي) در حمايت از دكتر مصدق و نهضت ملي سنگ تمام گذاشته بود، براي حفظ اين حمايت عمومي به نفع نهضت، انتظار داشت كه دكتر مصدق ضمن هماهنگي و مشورت با كانونهاي اصلي نهضت، مردم را دلگرم كند. اما دكتر مصدق بدون مشورت با آيتاللّه كاشاني و حتي برخي اعضاي جبهه ملي، همكاراني را در دولت و ارگانهاي اجرايي و حتي شركت نفت انتخاب كرده بود كه مخالف نهضت ملي و از عوامل سرسپرده انگليس بودند كه بعد اسناد جاسوسي آنها براي انگليس علني شد و پس از كودتاي 28 مرداد نيز به پستها و سمتهاي مهمي رسيدند. (1) واين در حالي بود كه در دوره اول زمامداري دكتر مصدق نيز اين موضوع تجربه شده بود و باز تكرار ميشد.

به همين دليل آيتالله كاشاني هنگام تشكيل كابينه مجدد دكتر مصدق در 5 مرداد 1331، نامهاي به مصدق نوشت و جهت مصلحت و خيرخواهي و حفظ دستاوردهاي نهضت ملي

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مراجعه شود به: محمود كاشاني، پيشين، ص 143 ـ 111.

[134]

نسبت به بعضي انتصابات دكتر مصدق اظهار نگراني كرد و به صراحت گفت: اگر بنا باشد جريان بدين منوال ادامه يابد، ناچارم تهران و بلكه ايران را ترك گفته و از صحنه سياست خارج شوم. (1) اما دكتر مصدق بدون توجه به موقعيت آيتالله كاشاني كه مردم از ايشان انتظار داشتند و به حكم و فتواي ايشان جانفشاني كرده بودند، در روز بعد، پاسخ بسيار تند و بينزاكتي داد و نوشت: چنانچه بخواهند اصلاحاتي بشود بايد از مداخله در امور مدتي خودداري فرمايند خاصه اين كه هيچگونه اصلاحاتي ممكن نيست مگر اين كه متصدي مطلقاً در كار خود آزاد باشد. (2)

اين موضوع هنگامي صورت ميگرفت كه چند روز پيش ازآن، همه چيز براي دكتر مصدق و نهضت ملي تمام شده بود و همه مدعيان مبارزه مخفي شده بودند و تنها آيتاللّه كاشاني بود كه يك تنه در صحنه ايستاد و با تهديد به اعلان جهاد و كفن پوشي، قوامالسلطنه را وادار به فرار نمود و اگر در آن شرايط، مبارزه پيروز نميشد، اولين كسي كه بر سر چوبه دار ميرفت، آيتالله كاشاني بود. به همين لحاظ، آيتالله كاشاني، مجلس را ترك كرد و در بيرون شهر تهران اقامت گزيد.

قصد جدي دكتر مصدق به كنار زدن آيتاللّه كاشاني به حدّي رسيد كه حتي وقتي برخي از اعضاي جبهه ملي با اصرار، آيتالله كاشاني را به رياست مجلس انتخاب كردند، دكتر مصدق مخالف اين امر بود و دكتر معظمي را پيشنهاد كرد (3) كه حتي موجب اختلاف بين اعضاي جبهه ملي شد و سرانجام نيز در سال بعد و قبل از كودتاي 28 مرداد، وي را به رياست مجلس رساند.

موضوع ديگر اختلاف، مربوط به مجازات وقايع سيام تيرماه است كه يك خواست عمومي بود و نگاهي به روزنامهها و فضاي آن ايام و حتي صورت مذاكرات مجلس شوراي ملي در ماههاي پس از قيام 30 تير، مؤيد اين خواست عمومي است (4) كه مردم ــــــــــــــــــــــــــــ

1 و 2. مراجعه شود به: حسن آيت، پيشين، صص 219 ـ 217، ضميمه 9 و 10، عين نامهها گراور شده است و نيز محمود كاشاني، پيشين، صص 117 ـ 113..

3. مراجعه شود به: محمود كاشاني، پيشين، ص 147.

4. نمونهاي از اين موارد در كتاب محمود كاشاني، صص 110 ـ 84 منعكس شده است.

[135]

همه اين موارد را هم از آيتالله كاشاني ميخواستند; زيرا به فرمان او در قيام 30 تير جانفشاني كرده بودند، ولي دكتر مصدق نه تنها اقدامي در جهت مجازات و تنبيه عاملان جنايات برنداشت، بلكه برخي از آنها را پست و مسؤوليت هم داد و قوام را به لطايف الحيل نجات داد (1) در حالي كه آيتالله كاشاني او را مهدورالدم شناخته و مجلس شوراي ملي وي را به جرم كشتار مردم در 30 تير مفسد فيالارض ميدانست و قانون مصادره اموال وي را تصويب كرده بود. (2) همين موضوع ضمن تشديد اختلاف بين اركان نهضت ملي و حتي اعضاي جبهه ملي، موجب نفوذ و رخنه عناصر فرصت طلب در اركان جامعه و زمينهسازي كودتاي 28 مرداد شد.

در موضوع اختيار قانونگذاري دولت هم اختلاف وجود داشت، با توجه اين كه اكثريت مجلس طرفدار دولت و از اعضاي جبهه ملي بودند، آيتالله كاشاني نيازي به لايحه اختيارات نميديد. حاصل تصويب آن هم فقط تصويب قانون امنيت اجتماعي از سوي مصدق بود كه دستاويز شاه (در دوره بعد از كودتاي 28 مرداد) براي برخورد با مخالفين شد. چون در واقع نقش قوه قضاييه را هم دولت به عهده گرفته بود. حتي امام خميني در سال 1343 به استناد همين قانون تبعيد شد و بسياري از انقلابيون و مخالفين شاه در نهضت امام خميني قرباني همين قانون شدند. (3) در مقابل، مجلس شوراي ملي كه قانون منع مشروبات الكلي را به عنوان يك اقدام انقلابي در جامعه تصويب كرده بود، دكتر مصدق با اين توجيه كه اجراي آن موجب كاهش در آمد دولت از محل مسكرات ميشود، خودداري نمود. (4)

آيتالله كاشاني پس از قيام سيام تير، براي تقويت پشتوانه نهضت ملي كه در سراسر جهان وجود داشت، تصميم به تشكيل كنگره اسلامي در تهران گرفت و ضمن مكاتبه با نمايندگان ملتهاي مسلمان، مقدمات كار را فراهم نمود و هنگامي كه نمايندگان ملتهاي مسلمان اعلام آمادگي كرده و فضاي جهاني متوجه نقش تهران به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. مراجعه شود به: حسن آيت، پيشين، صص 3 ـ 132، يادداشتهاي حسن ارسنجاني، معاون قوام.

2. مصطفي فاتح، پيشين، ص 608.

3. مراجعه شود به: محمود كاشاني، پيشين، صص 9 ـ 158.

4. همان،ص 165 ـ 161.

[136]

عنوان امالقراي اسلام شده بود، دكتر مصدق ـ با توجيه عدم بودجه و امكانات ـ از برگزاري آن ممانعت كرد. (1) آيتالله كاشاني به منظور مقابله با استعمار انگليس و راه اندازي مبارزات ضد استعماري در جهان اسلام، حتي كالاهاي انگليسي را هم تحريم كرد و در محافل بازرگاني جهان نيز موجي به راه انداخت.

در مراحل بعدي نهضت ملي، دكتر مصدق براي حذف مخالفان خود در مجلس سنا و مجلس شوراي ملي كه برخي از جبهه ملي و از اركان نهضت بودند، متوسل به راههاي جديد شد و با دو ساله كردن دوره سنا، به تصفيه سنا پرداخت و در دي ماه سال 1331 قانون جديد انتخابات را ارايه داد كه مفهوم آن تعطيلي مجلس 17 بود و مجلس هم براي مقابله با آن يك طرح سه فوريتي مبني بر، عدم تعطيل مجلس در هر شرايط، تصويب كرد وبدين ترتيب اختلاف به درون هسته اصلي نهضت ملي و اعضاي مجلس سرايت كرد و حزب توده كم كم عليه دولت متوسل به راهپيماييهاي خياباني شد.

در چنين شرايطي دكتر مصدق با اظهار بي اعتمادي به مجلس 17، خواهان رأي مجدد مجلس به وي شد كه مجلس اين كار را كرد و بلافاصله درخواست تمديد يك ساله اختيارات قانونگذاري را نمود و در اعتراض به اين امر، دكتر مكي از دوستان نزديك مصدق و عضو جبهه ملي از مجلس استعفا كرد و شكاف درون نهضت ملي افزايش يافت و اعضاي جبهه ملي در مجلس عليه دكتر مصدق سخنراني كردند و اختيارات مجدد را با درگيري زياد تصويب نمودند. بدين ترتيب اختلاف از حوزه آيتالله كاشاني و دكتر مصدق فراتر رفت و كل اركان نهضت را فرا گرفت و تحريكات علني عليه دولت در سطح جامعه زياد شد.

در اين شرايط بين دربار و دولت هم بحران شديدي ايجاد شد و شاه تصميم به خروج از كشور گرفت و هيأتي براي حل اختلاف بين دكتر مصدق و دربار تشكيل شد و از دكتر مصدق خواست كه به قانون اساسي ملتزم باشد. در اين ميان بين دكتر مصدق و آيت الله كاشاني هم ملاقاتي صورت گرفت و اعلاميهاي مبني بر عدم وجود

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، صص 187 ـ 165.

[137]

اختلاف بين سران نهضت متشر شد. ولي واقعيت غير از اين بود و موريانه اختلاف، پايههاي نهضت را سست كرده بود.

در گيرودار چنين شرايط شكننده داخلي، در بعد خارجي نيز پس از تحريم خريد نفت ايران از سوي غرب و بحران اقتصادي كشور و نيز گرايش سياست آمريكا به سوي حمايت و هماهنگي با انگليس پس از تحولات سياسي در دو كشور، تنها اميد دكتر مصدق كه آمريكا بود، به يأس تبديل شد. اوضاع داخلي و آشوبها و تنشهاي سياسي داخلي در اين مورد بسيار مؤثر بود و آمريكا به بهانه افتادن كشور به دامن كمونيسم شوروي با موضع انگليس در مورد برخورد با نهضت ملي ايران به توافق رسيد. بنابراين در اواخر سال 1331 هم موضوع نفت به بن بست رسيد و هم اختلافات داخلي به نهايت خود رسيد و شمارش معكوس براي سقوط نهضت ملي آغاز گرديد.

حلقه آخر كار را هم دكتر مصدق فراهم كرد كه به برخورد با مخالفان داخلي روي آورد و با تهديد و ارعاب، رو در روي نيروهاي سياسي ـ اجتماعي قرار گرفت; بخصوص حزب توده كه مدام عليه دولت به ميتينگ و راهپيمايي متوسل ميشد. در اين حال مجلس به چند شقه تقسيم و مشغول مشاجرات دروني شد. به گونهاي كه دكتر مصدق، دكتر معظمي را به رياست مجلس معرفي كرد و مخالفين وي نيز دوباره آيتالله كاشاني را پيشنهاد كردند كه دكتر معظمي با 42 رأي در مقابل 31 رأي آيتالله كاشاني رئيس مجلس شد.

اما مشكل دكتر مصدق حل نشد و تصميم به انحلال مجلس گرفت و با كمك دوستان و هوادارانش در مجلس، مجلس را از اكثريت انداخت و انحلال مجلس را به رفراندوم گذاشت كه تصويب شد. در حالي كه اركان نهضت ملي مشغول زد و خورد داخلي بودند; آمريكا با فرستادن كارگزاران خود به ايران، زمينه را براي كودتا فراهم نمود.

با انحلال مجلس، شاه از اختيارات خود استفاده كرد و در 25 مرداد ماه 32 دكتر مصدق را بركنار نمود و سه وزير وي را دستگير و سرلگشر زاهدي را به نخست وزيري معرفي كرد. به لحاظ عدم توفيق زاهدي در اشغال نخستوزيري، شاه از

[138]

كشور فرار كرد و دو روز بعد (در حالي كه شاه فرار كرده بود) ارتش در اختيار دكتر مصدق بود، كودتاي 28 مرداد بدون كوچكترين مقاومتي پيروز شد و يك بار ديگر دستاوردهاي مبارزه ملت را بلعيد.




| شناسه مطلب: 79738