اسراف و ولخرجی

اسراف و ولخرجی ــــــــــــــــــــــــــــ 1. محمدحسنین هیکل، پیشین، ص 175. [178] گوشه دیگری از حیف ومیلهای رژیم شاه، مربوط به اسراف و ولخرجی در کارهای بیهوده و تبلیغاتی بود; برگزاری مراسم و جشنها و صحنهسازیهای تبلیغاتی رژیم پهلوی از این گونه است که ع

اسراف و ولخرجي

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. محمدحسنين هيكل، پيشين، ص 175.

[178]

گوشه ديگري از حيف وميلهاي رژيم شاه، مربوط به اسراف و ولخرجي در كارهاي بيهوده و تبليغاتي بود; برگزاري مراسم و جشنها و صحنهسازيهاي تبليغاتي رژيم پهلوي از اين گونه است كه عمدةً جهت جبران كمبودها و نقصهاي اساسي سلطنت و نيز جبران احساس بياعتمادي و ناامني دروني خود شاه برگزار ميگرديد. اين جشنها و مراسم بيمحتوا كه مردم را سرگرم ميساخت، موجب اسراف و ولخرجي زيادي ميشد.

اوج اين مراسم و جشنها بين سالهاي 55 ـ 1345 است كه دهه جشنهاي شاه نام گرفت; (1) سال 1345 جشن بيست و پنجمين سال سلطنت شاه، سال بعد، جشن تاجگذاري و سال 1350 جشنهاي دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهي با آن همه مخارج و هزينههاي هنگفت (2) برگزار شد. طي مدت بيش از چهار سال، قسمت اعظم كار سازمانهاي دولتي، اختصاص به آمادگي مقدمات اين جشنها داشت، سال 1350، سال كوروش نام گرفت و يك سال تمام آرم اين جشنها در همه جا و روي همه چيز وجود داشت.

حسنين هيكل در مورد اين مراسم و جشنها مينويسد: شاه با عهده گرفتن نقش يك فرمانرواي مطلق و مستبد در سرزمين تقدير، دچار يك جنون عظمت شده بود; (3) اولين نشانه سمبليك اين شكوه و جلال جديد، مراسم تاجگذاري او بود. اين مراسم چنان باشكوه بود كه هيچ يك از تاجهاي خزانه سلطنتي ارزش اين مراسم را نداشت و لذا شاه دستور داد كه تاجهايي توسط جواهرسازي كارتيه ساخته شود. حدود 3380 جواهر در تاج شاه و مقدار كمتري نيز در تاجهاي فرح و وليعهد به كار رفته بود.

اوج شكوه و جلال سمبليك شاه، در جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي متجلّي شد; اين مراسم گسترده، پرخرج و باشكوه كه به منظور پيوند دادن هرچه بيشتر تاريخ ايران با دوران باستان برپا شد، نشاندهنده طرز تفكر شاه در اين برهه است. (4) در اين جشنها، 9 پادشاه، 5 ملكه، 21 نخستوزير و پرنس و تعدادي از رؤساي جمهوري و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. سيّدجلالالدّين مدني، پيشين، ص 128.

2. رجوع شود به كلر برير و پير بلانشه، ايران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صفوي، صص 10 ـ 8، به نقل از: مدني، همان، ص 129ـ128

3. حسنين هيكل، پيشين، ص 172 ـ 171.

4. محمدي، پيشين، ص 68.

[179]

معاونان رئيسجمهور و نخستوزير، از كشورهاي مختلف جهان حضور داشتند. علاوه بر اين عدهاي از صاحبان امتياز و سردبيران روزنامهها، تاجران اسلحه و سرمايهداران هم از سوي شاه دعوت شده بودند.

به منظور برگزاري اين جشنها، شهري با گرانبهاترين تزيينات در كنار تخت جمشيد بنا شد، حسنين هيكل كه گويا آغاز مراسم را درك كرده، اعتراف ميكند كه از جهت زشتي و وقاحتتقريباً مضحك بود. (1) جلالالدين مدني از آن به عنوان يكي از مضحكترين اقدامهاي قرن (2) و منوچهر محمدي آن را بهعنوان بزرگترين نمايش عصر (3) نام ميبرند. آن گونه كه هيكل مينويسد، تهيه غذا و آذوقه اين مراسم به عهده رستوران ماكيسم Maxim گذاشته شده بود و كوههاي خاويار و ديگر غذاهاي لذيذ به مصرف ميرسيد. تجهيزات مورد نياز براي تهيه و ادامه اين خوشگذراني فوق تصور بود; (4) نيروگاههاي متعدد برق براي تأمين برق يخچالها و واحدهاي تهويه مطبوع، تلفنها، تلويزيونها، وسايل حملونقل و غيره در بيابان برپا شده بود.

ميزان هزينه اين جشنها هيچ گاه معلوم نشد، ولي عمده بودجه مملكت، ظرف چند سال در اين راه به كار رفت و بسياري از امور عادي كشور معوّق ماند. علاوه بر بودجه دولت، برخي از سرمايهداران بخش خصوصي نيز در اين مورد به دولت كمك كردند. (5) حسنين هيكل، هزينه اين مراسم سه روزه را براي ملت ايران 120ميليون دلار (6) و منابع ديگر، رقم 500 ميليون دلار را ذكرميكنند. (7)

امّا اين پايان ماجرا نبود; سال 1351، سالگرد همين جشنها را جشن گرفتند، چند ماه بعد، جشنهاي نخستين دهه انقلاب سفيد را برپا داشتند و بعد از آن نوبت به جشنهاي پنجاهمين سال سلطنت پهلوي رسيد كه آرم، برنامه، بودجه و سازمان آن

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. حسنين هيكل، پيشين، ص 172 ـ 171.

2. جلالالدّين مدني، پيشين، ص 129.

3. منوچهر محمدي، پيشين، ص 68.

4. محمدحسنين هيكل، پيشين، صص 173 ـ 172.

5. جلالالدّين مدني، همان، صص 130 ـ 129.

6. حسنين هيكل، همان، ص 173.

7. احمد فاروقي و ژان لوروريه، ايران بر ضدّ شاه، ترجمه مهدي فراقي، (تهران: امير كبير، 1358)، ص 41.

[180]

خيلي مفصّل بود. جشنها همچنان ادامه داشت و يكي پس از ديگري از راه ميرسيد. همه اينها غير از جشنهاي عادي ساليانه بود كه به مناسبت ايام تولّد و ازدواج اعضاي خاندان سلطنتي برپا ميشد و طي سالها، مدارس و ادارات به تعطيلي آنها عادت داشتند. (1)

امّا اين همه تجمّل و تشريفات و تفريح و مسافرتهاي خارج، كافي نبود و شاه ميخواست جزيره كيش را به مونتكارلوي حارّهاي ايران تبديل كند كه سلطنتش كفاف نكرد. به طور خلاصه بايد گفت كه اين دوره، دوره اوج خوشي و خوشگذراني شاه و خاندان سلطنتي بود.

شاه با اين مراسم و جشنها، خود را در اوج قدرت و سلطاني بلامنازع ميديد كه جبران ضعف شخصيتي و نامشروع بودن سلطنتش را ميكرد. هيكل با اشاره به جلال و جبروت شاه در اين مراسم، مينويسد: شاه ميهمانان خود را با انواع برنامهها سرگرم كرده و اينك با احساس حلول روح كوروش و داريوش در خود، آن احساس ناامني سابق را جبران ميكرد. (2) امّا همين جشنها و مراسم را سرآغازي بر سقوط سلطنت در ايران دانستهاند; (3) زيرا تضاد بين شكوه و عظمت اين جشنها، و فقر و فلاكت اكثريت ملت ايران را به وضوح نشان داد و حربهاي تبليغاتي و سوژهاي براي اعلام نارضايتي به دست مخالفين داد.




| شناسه مطلب: 79747