منشأ تحولات اجتماعی
منشأ تحولات اجتماعی تحولات اجتماعی مانند همه پدیدههای عالم خلقت، از یک علت مستقل سرچشمه میگیرند; علتی که بدین ترتیب، منشأ آثار خارجی میشود، باید دارای وجودی حقیقی و بالاصاله (نه اعتباری) باشد; وگرنه هیچ وجود اعتباری نمیتواند منشأ آثار عینی شود. (1) در ان
منشأ تحولات اجتماعي
تحولات اجتماعي مانند همه پديدههاي عالم خلقت، از يك علت مستقل سرچشمه ميگيرند; علتي كه بدين ترتيب، منشأ آثار خارجي ميشود، بايد داراي وجودي حقيقي و بالاصاله (نه اعتباري) باشد; وگرنه هيچ وجود اعتباري نميتواند منشأ آثار عيني شود. (1) در انديشه و تفكر اسلامي، فرد داراي وجود حقيقي است و از اينرو در تحولات اجتماعي و تاريخي و انقلابها نيز فرد انساني است كه تعيين كننده است; و براساس همين اصل اسلام روي سرشت انساني و فطرت و انسانيت فرد تأكيد دارد و ماده و صورت انقلاب را به درون انسان مرتبط ميكند.
برخلاف نظريههاي ساختاري و جامعه شناسانه كه انقلاب را ناشي از تغييرات اجتماعي ميدانند، در انديشه و تفكّر اسلامي، انقلاب ريشه در ساختمان دروني انسان دارد (2) و بر همين اساس ميبينيم كه انبياي الهي در دعوت خود، ابتدا سراغ درون انسان ميروند و ميخواهند از درون انقلاب ايجاد كنند; زيرا عالم درون انسان مهمتر از محيط بيرون اوست. درون يا محتواي باطني انسان، همان انديشه و تفكّر و اراده اوست (3) و از اين نظر، مكانيسم وقوع انقلاب نيز از طريق تغيير و تحوّل در افكار و ــــــــــــــــــــــــــــ1. عبدالله جوادي آملي، (آيت الله) تبيين مباني فقهي حكومت اسلامي، ولايت فقيه زيربناي حكومت اسلامي (مجموعه مقالات و سخنرانيها، جمعي از نويسندگان (تهران: نشر بنياد، 1368)، ص 111.
2. مرتضي مطهري، (شهيد)، پيرامون انقلاب اسلامي (قم: دفتر انتشارات اسلامي (بي تا)، ص 29.
3. محمد باقر صدر (آيت الله شهيد)، تفسير موضوعي سنتهاي تاريخ در قرآن، ترجمه سيد جمال موسوي (قم: دفتر انتشارات اسلامي (بي تا)، ص 194.
[201]انديشههاست.
بنابراين، انقلاب يك امر دروني است و نميتوان انديشه و تفكّر انقلاب را از جايي وارد كرد يا تقليد نمود; بلكه بايد همانند چشمه از درون بجوشد. آيه شريفه انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتّي يغيّروا ما بانفسهم (1) مبيّن يك قاعده اساسي در تحولات اجتماعي است. مطابق اين آيه، خداوند سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نميدهد مگر اين كه آنان با دست خود، سرنوشت خويش را دگرگون كنند. در اين آيه، تأكيد بر اراده و خواست يك ملت است; يعني انقلاب، علاوه بر اين كه مسبوق به انديشه و آرمان است، به اراده و عمل يك ملت نيز بستگي دارد، (2) و هنگامي از حوزه انديشه و تفكر به صحنه عمل و اجتماع جريان مييابد كه اراده و خواست يكپارچه ملت پشت سر آن باشد، آيت الله شهيد صدر، ضمن اشاره به اين كه انسان و محتواي دروني او، منشأ تحولات سياسي ـ اجتماعي است، بين اين زيربناي فكري و ظواهر و شؤون يك ملت (بعنوان روبنا)، يك رابطه و پيوند علّي برقرار ميكند و بر اين اساس معتقد است كه ظواهر و شئون يك ملت، هنگامي تغيير ميكند كه وضع نفساني همه آنها تغيير كند. (3) ايشان، آيه شريفه مذكور را مبيّن اين رابطه علّي ميدانند.