مبنای فکری و نظری انقلاب

مبنای فکری و نظری انقلاب با توجه به بحث نظری مذکور، هر انقلابی مسبوق به نظامی از اندیشه و تفکّر است که پشتوانه نظری و فکری آن انقلاب بهشمار میرود. تجربه تاریخی انقلابهای مهم دنیا نیز مؤیّد آن است که قبل از وقوع هر انقلابی، باید طی یک تأمّل نظری و فلسفی،

مبناي فكري و نظري انقلاب

با توجه به بحث نظري مذكور، هر انقلابي مسبوق به نظامي از انديشه و تفكّر است كه پشتوانه نظري و فكري آن انقلاب بهشمار ميرود. تجربه تاريخي انقلابهاي مهم دنيا نيز مؤيّد آن است كه قبل از وقوع هر انقلابي، بايد طي يك تأمّل نظري و فلسفي، ضمن طرد و نفي نظام موجود، يك مكتب فكري جديد به وجود آيد (4) كه تعريف جديدي از جايگاه انسان و جامعه ارايه دهد. سپس بر مبناي همين مكتب فكري جديد، بايد يك نظام سياسي ـ اجتماعي ايدهآل طراحي شود تا پس از پيروزي انقلاب

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. سوره رعد، آيه 11.

2. محمد باقر صدر، پيشين، ص 170.

3. همان، صص 195 ـ 193.

4. مهدي بازرگان، پيشين، ص 85.

[202]

نيز همين طرح نظري، مبناي مهندسي اجتماعي قرار گيرد. در غير اين صورت، حتّي پس از سرنگوني نظام موجود، انقلابيون در بعد ايجابي و پيريزي نظام سياسي ـ اجتماعي، دچار بن بست نظري و عملي خواهند شد.

بنابراين، هر انقلابي مسبوق به يك تأمّل نظري و فلسفي در حوزه انديشه و تفكّر است و با همين پيش فرض است كه ما انديشه انقلاب اسلامي را طرح كردهايم; زيرا يك انقلاب عظيم اجتماعي، به عظمت انقلاب اسلامي (كه نظام 2500 ساله را سرنگون كرد و نظامي كاملاً بي سابقه و نوين در تاريخ تفكر شيعه و حتي تفكر بشري به وجود آورد و از همه مهمتر اين كه تداوم پيدا كرد)، نميتواند بدون مباني فكري و نظري قبل آماده شده باشد. البته، برخي منكر چنين طرح نظري و فكري براي انقلاب اسلامي ايران هستند (1) و معتقدند كه پس از پيروزي انقلاب و طي يك روند سعي و خطا، دست اندركاران و متفكران نظام توانستند براي عمل سياسي گذشته خود، مبادي فكري و نظري بسازند.

بدين لحاظ، پيش فرض ما دراين فصل آن است كهانقلاب اسلامي ايران مبتني بر تأملّي نظري و فسلفي در حوزه انديشه و تفكر، به منظور حل مشكل جامعه بود و نفس چنين تأمل نظري، تحولي بي سابقه در تاريخ انديشه سياسي شيعه است كه مكتب فكري نويني را به وجود آورد و مبناي فكري انقلاب اسلامي شد. به نظر ميرسد كه وجه تمايز اصلي انقلاب اسلامي از ساير جنبشهاي سياسي معاصر ايران، درهمين نكته نهفته است; اگر متفكران ايراني در عصر مشروطه با چنين تأمل نظري و فلسفي به استقبال انقلاب مشروطه ميرفتند، شايد در نخستين سالهاي قرن بيستم و همزمان با انقلابهاي بورژوا دمكراتيك اروپا، در ايران نيز انقلاب اسلامي به وقوع ميپيوست.




| شناسه مطلب: 79758