گفتار سوم : جریانهای فکری ایران از نهضت ملی تا انقلاب اسلامی
گفتار سوم : جریانهای فکری ایران از نهضت ملی تا انقلاب اسلامی در مقطع قبل از کودتای 28 مرداد و به موازات سه جریان مذکور، یک جریان اسلامی هم وجود داشت که ضمن مقابله با ایدئولوژی ها و آرای ضد اسلام، در اندیشه دفاع از دین بود و نقشی تقریباً دفاعی و انفعالی د
گفتار سوم : جريانهاي فكري ايران از نهضت ملي تا انقلاب اسلامي
در مقطع قبل از كودتاي 28 مرداد و به موازات سه جريان مذكور، يك جريان اسلامي هم وجود داشت كه ضمن مقابله با ايدئولوژي ها و آراي ضد اسلام، در انديشه دفاع از دين بود و نقشي تقريباً دفاعي و انفعالي داشت; اما جريان غالب (الگوي مسلّط) را انديشههاي غيرمذهبي تشكيل ميداد. يك تفاوت اساسي دورههاي قبل و بعد از كودتاي 28 مرداد، در همين تغيير الگوهاي مسلّط فكري است; به طوري كه از اوايل دهه 1330 به بعد، ديگر نام و اثري از جريان هاي غير مذهبي نيست و دوره، دوره احياي اسلام و الگوي مسلّط، انديشههاي مذهبي هستند. به نظر ميرسد كه اين موج گسترده احياي اسلام و پناه بردن به انديشه حكومت اسلامي، واكنش مدافعان و حافظان تماميت دين در مقابل علمانيّت و پيروي ايدئولوژيهاي عرفيـ ليبرال و تجاوز بيگانگان غربي باشد (1)
علاوه بر تغيير الگوي مسلّط فكري و حاكميت انديشههاي مذهبي، دراين دوره اساس بحث سياسي (Political Discourse) هم عوض ميشود; ديگر، بحث از عقب ماندگي و نوسازي و مدرنيزاسيون نيست; بلكه در پرتو چشم انداز جديد سياست اسلامي، از زوال و انحطاط بحث ميشود كه عمدةً يك مقوله فرهنگي است. در اين دوره، علل مشكلات و بحران ايران، رها كردن و عدم پيروي از ارزشهاي فرهنگي اسلامي قلمداد ميشود و راه حل آن هم، بازگشت واقعي به اسلام براي رستگاري و نجات جامعه و امت اسلامي است. (2)
ــــــــــــــــــــــــــــ1. حميد عنايت، پيشين، ص 129.
2. منوچهر محمدي، پيشين، ص 78.
[217]در اين دوره با وجود حاكميت و تسلّط انديشههاي مذهبي تحت لواي اسلام، بازهم انديشه اسلامي، خالص نيست و ناخالصي هايي دارد كه نمودي از تداوم جريانهاي فكري قبل از 1332 (منتها با تغيير و تحولي اساسي در شيوه و اصول) است. بدين لحاظ، در اين دوره شاهد ايدئولوژي ها و انديشههاي التقاطي هستيم كه سعي دارند اسلام را با برخي آموزههاي بيگانه تلفيق كنند و به تصوّر خود، در مواجهه با مسايل عصر جديد، به اسلام قوت و توان بيشتري ببخشند; به طوري كه در اين دوره نيز چهار جريان عمده فكري داريم كه دو نوع آن، التقاطي است و سعي دارند اسلام را با ليبراليسم و ماركسيسم التقاط كنند; يك جريان سلطنت ايرانشهري نيز داريم و در نهايت، يك جريان اسلام فقاهتي ـ ولايتي كه خالص است.