خلاصه بخش
خلاصه بخش جریان فکری فقاهتی ـ ولایتی، با پشتوانه سازندگی فردی و تأمّل نظری خود در دهه 1330 و با جمعبندی اوضاع و شرایط خاصّ اوایل دهه 1340 به این نتیجه رسید که باید یک کار اساسی و بنیادی صورت دهد. مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و تشکیل یک حکومت اسلامی که قوای
خلاصه بخش
جريان فكري فقاهتي ـ ولايتي، با پشتوانه سازندگي فردي و تأمّل نظري خود در دهه 1330 و با جمعبندي اوضاع و شرايط خاصّ اوايل دهه 1340 به اين نتيجه رسيد كه بايد يك كار اساسي و بنيادي صورت دهد. مبارزه براي كسب قدرت سياسي و تشكيل يك حكومت اسلامي كه قواي تقنينيه، اجراييه و قضاييه آن بهدست فقها باشد، طرح نوي بود كه جريان فقاهتي ـ ولايتي را درانداخت و هدف نهايي خود را مستقيماً، و بالاستقلال قبضه قدرت سياسي توسّط فقهاي جامعالشّرايط اعلام كرد. به نظر ما وجه تمايز اصلي انقلاب اسلامي از انقلاب مشروطيت و ساير جنبشهاي سياسي معاصر ايران، در همين نكته نهفته است.
جريان فقاهتي ـ ولايتي درمقابل انديشهها و جريانهاي التقاطي كه يا در اصول و مبادي نظري و يا در فروع و نتايج اجتماعي دچار نقصان و كاستي بودند، نظريه جديد و جامعي ارايه داد كه مبادي فلسفي و نظري جامعه را در نتايج و مسايل سياسي ـ اجتماعي بازتاب ميداد. اين نظريه جامع، مباني فرهنگيـ تاريخي و سنّتيـ مذهبي جامعه را با مستلزمات عصر جديد پيوند ميداد و دستگاه و منظومه فكري منظمّي بود كه ما آن را انديشه انقلاب اسلامي ميدانيم.
ــــــــــــــــــــــــــــ.. ,damhA labqE stnemmoC" no ,"lopcokS yroehT dna yteicoS, .loV ,11 3.oN,)2891( .pp 392 - .4
,tayanE dimaH ..tic.pO.291.P ,
[248]جريان فكري اسلام فقاهتيـ ولايتي بر آن بود تا از طريق طرح مسأله در فلسفه و اخلاق، به حلّ مشكل جامعه بپردازد. بدين لحاظ در طول دهه 1330 و حتّي قبل از آن با تكيه بر اخلاق و تهذيب فردي و تربيت نيرو، يك دوره سازندگي فردي و تأمّل نظري را پشتسرگذاشت و پس از تحوّلات ابتداي دهه 1340 نيز، مطابق مبناي نظري خود، به كار فرهنگي و تربيتي و فكري ادامه داد و حتّي حركت فرهنگي خود را گسترش بخشيد.اين نحوه حركت استنتاجي از مباني فكري و نظري اين جريان فكري بود. در تفكّر اين جريان، انقلاب هم بهمفهوم تغيير و تحوّل و حركت تكاملي است كه بر اساس همين تغيير، تحوّل و حركت فكر بهوجود ميآيد و اينچنين تحوّلي را ميتوان با مفهوم تغيير كه در آيه انّاللّه لايغيّر مابقوم حتّي يغيّروا ما بانفسهم آمده، معادل دانست. بر اين مبنا، شرط ضروري و اساسي انقلاب، تغيير در فكر و عمومي بودن، همه جانبه بودن و عميق بودن تغيير فكري است.
از جنبه اجتماعي نيز از آنجا كه تعليم و تربيت مهمترين نهاد اجتماعي است، (1) گام اوّل در بهبود اوضاع و احوال جامعه نابسامان و فاسد، اصلاح نظام تعليم و تربيت آن است. بر اين اساس، كساني كه درصدد اصلاح اوضاع و احوال جامعه خود هستند، بايد به اصلاح نظام تعليم و تربيت افراد، بيش از هر چيز اهتمام كنند. در ادامه بحث، به ساير ابعاد تفكّر اين جريان فكري كه تشكيلدهنده انديشه انقلاب اسلامي است، ميپردازيم.
ــــــــــــــــــــــــــــ 1. رجوع شود به : محمّدتقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن (تهران: مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1372)، صص 317ـ 310. [249] [250]