بخش 4
گزارش کمیته های سمینار انقلاب اسلامی ایران: دستاوردها و مشکلات گزارش کمیته اول: ریشه های انقلاب اسلامی در قرآن و سنت
اجتماعي، بهه دان تاريخ ختم خواهد شد. البته گروهي ديگر از برادران هستند كه مي بايست با آنها نرمتر برخورد كنيم، اينها برادراني بسيار متعهد، مسلمان و صاحب درد مي باشند كه در آنچه كه بايد آن را نهضت هاي اسلامي فرعي ناميد، فعالند. اين جنبش هاي اسلامي، ريشه در دورهستعمار دارند و عمدتاً محدود به قشر اسلامي روشنفكران غربزده شهرنشين مي گردند.
اين نهضت ها كه گاهي سر از احزاب اسلامي هم درمي آورند، اهداف اوليه را دنبال نمي كنند.
شايد آنها، كفر را در تمام ابعادش نشناخته اند، اگرچه مايلند حكومت اسلامي تأسيس كنند، ولي قصد دارند آن را به سبك دموكراسي سست و بي پايه غرب تشكيل دهند.
آنها در عمل با فساد مبارزه نمي كنند و اعضاء و يا مسئولين آنها غالباً در خدمت رژيمها و حكام فاسد قرار دارند. آنها با ساير گروه هاي سياسي فاسد و ضدمذهبي همكاري مي كنند و در همين رابطه است كه هيچ موقعيتي براي جنگ با دشمنان خارجي اسلام نصيبشان نمي گرددضي از آنها، غرب را حتي دوست واقعي يا بالقوه اسلام به حساب مي آورند و گروهي از آنها معتقدند كه جنبش اسلامي آنها بدون كمك هاي مالي سعودي و ديگر حمايت هاي دولتي، نمي تواند موفق باشد.
در اينجا من به آخرين قسمت بحثم در اين سمينار تاريخي مي رسم. دست آوردهاي نخستين انقلاب اسلامي در ايران، خروجي و يا نتايج حاصل از انقلاب اسلامي مي باشند. اكنون مي بايست به طور مختصر درباره تركيب ورودي و يا انرژي و نيروي بكار گرفته شده در انقلاب نهضت اسلامي در ايران بحث كنيم.
در ايران به واسطه تاريخ ويژه مذهبي و سياسي آن كشور، دسته اي از علماء كه اكثر آنها تحت تأثير بيماري مهلك تمدن غرب قرار نگرفته بودند، پديدار شدند. اصل تقليد (پيروي مذهبي) در ميان مردم و همچنين منابع مادي مستقل دراختيار علماء قرار دارد. علماي ايران، مؤسست مذهبي نيرومند از قبيل مدارس علميه و مساجد و حسينيه ها را به وجود آوردند. اعتبار و موقعيت علما در جامعه ايراني در سطح بالا بود. مردم، آنها را به واسطه تعليماتشان احترام و به خاطر تقوايشان تحسين مي كردند. تقريباً به مدت يكصدسال علماي ايران در لحظات بح يورش هاي تعيين كننده اي در ميدان سياست مي آوردند و آنگاه به قم برمي گشتند4. با اين وضع، اين امر اجتناب ناپذير بود كه دير يا زود، فقيه و مجتهدي شجاع، پديدار شود كه برداشتهاي اشتباهي از فقه را كنار گذاشته و اعمال قدرت سياسي را در غيبت امام دوازدهم، يف علما اعلام كند و اين دقيقاً آن چيزي است كه امام خميني انجام داده است. درنتيجه، فرهنگ سياسي مردم مسلمان شيعه ايران كه قرنها بي ثمر مانده بود، با نيروي محرك غايي براي به دست آوردن برتري اسلام بر كفر، بارور گرديد و امروز، قدرت، نيروي حيات و پويايي آن، هرا به اعجاب واداشته است.
مهمترين نكته اي كه بايد يادآور شد، اين است كه علماي ايران به هيچ وجه تحت تأثير كفر، آلودگي و فساد تمدن غرب قرار نگرفتند. وقتي كه آنها رهبري مردم ايران را در دست گرفتند، هيچ دليلي براي شكست و سوءظن نسبت به انگيزه هاي خود نداشتند.
افرادي كه هيچ تجربه يا سابقه اي از رهبري سياسي و يا حكومت نداشتند، در عمل ثابت كردند كه به طرز قابل ملاحظه اي همه سر حريف صلاحيت دار، زبردست و ماهر بوده اند. درحقيقت، براي اولين بار در تاريخ، علماي اسلام يك نهضت اسلامي را عليه يك سلطه نيرومند كف جامعه سنتي اسلامي رهبري كرده اند. همچنين براي اولين بار در تاريخ، يك نهضت اسلامي به رهبري علماء، وفاداري تام و شركت همگاني توده هاي مسلمان را تضمين كرده است. من برهه ديگري را در تاريخ نمي توانم به ياد آورم كه توده هاي مسلمان در يك كشور به بزرگي ايرانن كامل تحت رهبري علماء بسيج شده باشند. به عقيده من، رهبري علما را مي بايست به عنوان مهمترين عامل و انرژي وارد شده به شرايطي كه بيست سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بر ايران حكمفرما بود به حساب آورد.
شركت توده هاي مسلمان نيز اهميتي فراوان دارد، در صدر اسلام بخصوص در زمان حيات پيامبر اسلام(ص) همه افراد در امور حكومت شركت مي ورزيدند.
در دوره ملوكيت سياست يك فعاليت روشنفكرانه بود. نظامهاي سياسي براساس روشي آميخته با سركوب در داخل و تجاوز به خارج از مرزها، به حيات خود ادامه مي دهند.
در فرهنگ هاي غيراسلامي نظامهاي سياسي روشنفكرگرايانه از حربه هاي ناسيوناليسم در برانگيختن احساسات و همكاري توده ها بهره مي جويند، همچنين بعضي از آنها، روش رأي گيري را به كار مي برند كه به صورت بسيار محدود به احزاب وفادار كه معرف طبقه و منافع حاد اجازه فعاليت مي دهد. ديگران داراي نظامهاي تك حزبي مي باشند كه توأم با روش رأي گيري به منظور تصويب سياست هاي حكومت است، نه به خاطر انتخاب يا بيان نوع انديشه. تنها انقلاب اسلامي يك الگوي نظام سياسي مبتني بر مشاركت مداوم، به توده مسلمان ارائه كرده كل و اتحاد علما و توده هاي مسلمان كه نتيجه ذوب شدن آنها در اسلام است، فرهنگ سياسي خفته و راكد اسلام را چنان به حركت و جوشش درآورده است كه انرژي و قدرت رهاشده براي شكست نيروهاي سنگرگرفته كفر در ايران و براي عاجزكردن دشمنان اسلام در خارج از ايران، كافي بوداست.
به نظر من، اين قانون و قاعده بنيادي است كه بايد در سراسر جهان اسلام تكرار شود.
ساختار حكومت قومي زاده كفر، ديگر مراكز نفوذ كفر در جوامع مسلمان، همراه با روشنفكران غربزده و احزاب اسلامي را بايد بصورت يك دسته درآورد و توسط يك نهضت اسلامي جديد، به رهبري علما و با متابعت توده هاي مسلمان مغلوب كرد.
ديگر فرقي بين دشمنان داخلي و خارجي اسلام وجود ندارد، همه آنها يكسانند و به نحوي صميمانه، آگاهانه و تفكيك ناپذير دريك اتحاديه زنجيره اي جهاني كفر، با يكديگر پيوند دارند. پيوندهاي ايماني و سرنوشت توده هاي مسلمان، همانند قدرت و نفوذ كفر در دنياي نو، جهاني است. تاريخ دوباره تكرار مي شود.
نيروي جهاني كفر، در انتظار به مبارزه طلبيده شدن و شكست خوردن از سوي نيروي جهاني اسلام است. اين امر ناتمام تاريخ است، پس بياييد به پيش رويم و آن را به پايان رسانيم كه پيروزي نهايي از آن ماست. و اين تقدير محتوم الهي است ليظهره علي الدين كله و لو كرهافرون.
يادداشتها
1.بحث تماميت و تفكيك در سياست اسلام و كفر ، توسط كليم صديقي در سمينار جهاني سياست و حكومت در اسلام كه در تاريخ 3 تا 6 اوت 1983 در لندن برگزار گرديد، مطرح شده و سپس توسط مؤسسه اسلامي لندن، به چاپ رسيده است.
2.درباره ريشه هاي اوليه نهضت اسلامي رجوع شود به مقدمه كليم صديقي در كتاب موضوعاتي در نهضت اسلامي 1980-81 كه توسط شركت اوپن پرس لندن و تورانتو در سال 1982 به چاپ رسيده است.
3. براي شناخت ديدگاه ما درباره ارزش هاي ثابت و عوامل پويا به كتاب فوق مراجعه شود.
4. رجوع شود به كتاب ريشه هاي انقلاب اسلامي از حامد الگار چاپ شده به وسيله شركت اوپن پرس، لندن 1983 ميلادي.
گزارش كميته هاي سمينار
انقلاب اسلامي ايران:
دستاوردها و مشكلات
(لندن، 8-11 اوت 1984)
1.گزارش كميته اول:
ريشه هاي انقلاب اسلامي در قرآن و سنت
1. تعريف انقلاب:
انقلاب عبارتست از حركت مردم در جهت تغيير نظام موجود و جايگزين كردن يك نظام ديگر بجاي آن. هدف انقلاب ممكن است ايجاد تحول در بعد خاصي از جامعه مانند اقتصاد يا فرهنگ باشد و يا اينكه جنبه كلي داشته و تمام جنبه ها را دربرگيرد.
2. تعريف انقلاب اسلامي:
انقلاب اسلامي عبارتست از حركت امت مسلمان در جهت تغيير نظام غيراسلامي موجود و جايگزين نمودن يك نظام جامع و كامل اسلامي بجاي آن. همچنين تلاش براي اجراي مقررات، قوانين و برنامه هاي اسلامي در كليه شئون زندگي خويش (يعني امت)
3. چه زماني انقلاب واجب مي گردد؟
اگر نظام حاكم بر امور مسلمين غيراسلامي بوده و قوانين قرآن و اسلام بطور كامل بر كليه شئون زندگي آنها در زمينه هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي و فرهنگي و همچنين بر روابط آنها با ساير ملل حاكم نباشد، در آنصورت انقلاب واجب مي گردد. در چنين وضعي بر مسلن واجب مي شود كه براي مبارزه با نظام غيراسلامي حاكم به حربه انقلاب، نهضت و جهاد متوسل شوند و بدينوسيله يك نظام كامل و جامع اسلامي را جايگزين آن نمايند كه مجري كليه قوانين قرآن و سنت اصيل پيامبر اسلامي(ص) باشد و بدون اينكه از سرزنش خرده گيران كه او را بخا اطاعت از امر خدا ملامت مي كنند بيمي بدل راه دهد، براساس قوانين نازله از جانب خداوند بر مردم حكومت نمايد.
4. دلايل موجود بر وجوب انقلاب:
در اين زمينه دلايل بسياري وجود دارد كه برخي از آنها بطور خلاصه در زير ارائه مي گردد:
الف) دستورات قرآن معمولاً جهان شمول بوده و خطاب به كليه مسلمين و مؤمنين مي باشد، مثال:
و شما (اي مؤمنان) درمقام مبارزه با آنها خود را مهيا كنيد و تا آن حد كه بتوانيد از آذوقه و آلات جنگي و اسبان سواري براي تهديد دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازيد...
(قرآن كريم، سوره انفال، آيه 60)
بايد شما مؤمنان، هريك از زنان و مردان زناكار را به صد تازيانه مجازات و تنبيه كنيد...
( قرآن كريم، سوره نور، آيه 2)
دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر عملشان ببريد...
( قرآن كريم، سوره مائده، آيه 38)
اي اهل ايمان مبادا كافران را بدوستي گرفته و مؤمنان را رها كنيد...
( قرآن كريم، سوره النساء، آيه 144)
آيات مشابه آيات فوق در قرآن بسيار بچشم مي خورد (لاكن) بديهي است كه بدون برقراركردن يك حكومت اسلامي كه براساس اوامر الهي حكومت نموده و مجري قوانين قرآن و اسلام در كليه امور امت مسلمان باشد، اطاعت از دستورات قرآن در زمينه هاي اجتماعي و سياسي، از قبيل مرديكه در آيات فوق معين شده است، امكان پذير نمي باشد، لذا مفهوم اينگونه دستورات قرآن اين است كه چنين مسئوليت خطيري برعهده تمامي مسلمين است. بدين معنا كه كليه مسلمانان موظف اند از طريق جهاد و بسيج عمومي، در جهت استقرار مجدد حكومت اسلامي تلاش نمايند.
ب) واضح است كه اسلام يك نظام كامل سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي، فرهنگي، عبادي و اخلاقي است. همچنين بديهي است كه اجرا و پياده كردن يك چنين سيستم كامل و جامعي نيازمند به افراديست كه همت نموده و به اين فريضه بزرگ الهي عمل نمايند. پيامبر اسلام(ص) شخصاً ين وظيفه الهي را بعهده گرفت. او در دو مقام انجام وظيفه مي نمود: يكي در مقام پيامبري يعني دريافت قرآن و شريعت اسلام از طريق وحي الهي و رساندن آن به مردم، و ديگر در مقام حكومت و رهبري و مديريت بر نظام حقوقي. مقام اخيرالذكر نيز از جانب خداوند به او اعطاء گردد. اين مقام او را ملزم مي داشت تا قوانين اقتصادي و سياسي قرآن و اسلام را درميان امت مسلمان اجرا نموده و براساس وحي الهي بين آنان حكم نمايد. و به همين دليل است كه تمام مردم ملزم به اطاعت از او گرديده اند.
اي اهل ايمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت كنيد...
( قرآن كريم، سوره النساء، آيه 59)
اطاعت از خداوند يعني تسليم درمقابل آنچه كه باريتعالي نازل كرده است. اطاعت از پيامبر(ص) يعني پذيرفتن سنت و دستورات او در امور سياسي و اقتصادي كه خود براي بقاء و دوام نظام اسلامي و پياده كردن آن در زندگي مردم ضروري است. خلاصه اينكه: شريعت اسلام بايد در ليه ابعاد زندگي مسلمانان اجراء شود. اين امر نه تنها در زمان پيامبر اسلام(ص) بلكه در كليه زمانها صادق و معتبر است چرا كه اسلام يك دين ابدي است. آنچه را كه حضرت محمد(ص) مجاز دانست، براي ابد مجاز باقي خواهد ماند و آنچه را كه او ممنوع شمرد، براي هميشه نامشروع خواهد ماند. خداوند از شكست و زوال نظام اسلامي اي كه در زمان پيامبر(ص) برپا گرديده بود خرسند نبود. اين وظيفه مسلمين است كه با تلاش و جهاد آن نظام را زنده نگهدارند. بهمين دليل است كه پس از آنكه مسلمين با شنيدن شايعه دروغين رحلت پيغمبر(ص) در جنگ احد متفرق شد و شكست را مي پذيرند، خداوند متعال مي فرمايد:
و محمد(ص) نيست مگر پيغمبري از طرف خدا كه پيش از او نيز پيغمبراني بودند و از اين جهان درگذشتند. اگر او نيز به مرگ يا شهادت درگذشت، باز شما بدين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد؟...
( قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه 144)
اين بدان معنا است كه پس از استقرار حكومت اسلامي تحت رهبري پيامبر و از طريق جهاد مسلمين، نظام اسلامي بايد تا ابديت دوام يابد و مسئوليت ابقاء و حفظ آن برعهده مسلمين است. بنابراين جاي شگفتي است كه مسلمين بلافاصله پس از شنيدن خبر دروغين وفات پيغمبر(ص) پراكنده شده و شكست را پذيرفتند. مسلمين صدر اسلام به اهميت اين وظيفه پي بردند و لذا مي بينيم كه بعد از رحلت پيامبر(ص) جانشيني براي او برگزيدند تا وظايف و مسئوليت هاي مربوط به حكومت و رهبري امت مسلمان را برعهده گيرد. اين مقام (يعني مقام حكومت و رهبري امت مسلما تا زمانيكه قرآن در صحنه حاضر است، يعني تا روز رستاخيز، باقي خواهد ماند. مسلمين موظف اند با تلاش و جهاد از آن محافظت نمايند و اگر روزي آن را از دست دادند، بايد بكوشند و از طريق جهاد اين حكومت و رهبري الهي را مجدداً مستقر نموده و از آن حفاظت نمايند.
ج) اين موضوع از نظر عقلي روشن است كه مردم به قوانين و حكومت نياز دارند تا با اجراي آن قوانين در زندگي شان در رفاه زندگي كنند. اين نيز باثبات رسيده است كه تنها خداوند سزاوار وضع قانون است چرا كه او خود فرموده است:
... فرمان جز خدا را نبريد...
(قرآن كريم، سوره انعام، آيه 57 و آيات ديگر.)
هيچكس بجز خداوند متعال نمي تواند قانون وضع نمايد و از هيچكس جز او نبايد اطاعت كرد. از آنجائيكه خداوند پيامبراني را فرستاده و قوانين خود را بر آنان نازل كرد، از جمله پيامبر اسلام(ص) كه بر او قرآن و قوانين مربوط به اداره زندگي مردم را نازل نمود، مسلمين ظيفه دارند با تلاش و جهاد، يك حكومت اسلامي برقرار نمايند تا بدينوسيله كليه قوانين قرآن به اجراء درآيد.
د) اين فرمان الهي كه اي اهل ايمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت كنيد... بدين معناست كه رهبر مسلمانان بايد نسبت به اسلام شناخت كامل داشته و به آن ايمان داشته باشد و پايبند و متعهد به اجراي تمام قوانين آن باشد. اينچنين رهبريست كه اطاعت از او بر مسلمين واجب است، چرا كه او از فرامين خداوند تخطي نمي كند. خداوند بر اطاعت از گنهكاران و ظالمانيكه قوانين اسلام را زيرپا گذاشته و آنها را نديده مي انگارند، فرمان نمي دهد. زيرا براساس يك اصل معين اطاعت از هيچ مخلوقي نبايد به قيمت سچي از دستورات الهي تمام شود. بعبارت ديگر، اطاعت از خداوند با اجراي قوانين او صورت مي گيرد و اطاعت از پيامبر(ص) از طريق پيروي از سنت او عملي مي گردد و (بالاخره) اطاعت از فرمانداران (از طرف خدا و رسول) بستگي كامل به اطاعت ايشان از خداوند متعال و پيامبر اميش دارد. اين بدان علت است كه آيه مورد نظر از يك اطاعت مستقل نسبت به خداوند و آنگاه از يك اطاعت ديگر از پيامبر او كه در چهارچوب فرمانبرداري از خداوند باشد سخن مي گويد و به اطاعت جداگانه و مستقلي از فرمانداران اشاره نمي نمايد. اين بدان معناست كه اطاعت حكمران نبايد به قيمت سرپيچي از فرامين الهي تمام شود. در چنين صورتي طغيان عليه حكمران مزبور واجب مي گردد و بايد كسي را جانشين او نمود كه پايبند به قوانين الهي بوده و مطيع خداوند و پيامبري باشد.
5. ريشه هاي انقلاب اسلامي در قرآن و سنت پيامبر(ص) و راه نيل به آن:
الف) وحدت امت مسلمان.
ب) جهاد در راه خداوند و احياء روحيه شهادت طلبي، ايثار و مرجح دانستن مصالح برادر ديني بر منافع شخصي .
ج) احياء روحيه مقاومت و پايداري عليه شرك و كفر، استكبار، ظلم و تجاوز.
د) احياء حس مسئوليت نسبت به انجام دو فريضه بزرگ امر به معروف و نهي از منكر.
نيل به اين اهداف مستلزم ايمان راستين و مستحكم است. لذا آنچه كه بايد تقويت گردد ايمان است، چرا كه يكي از مهمترين عوامل پيروزي مسلمين صدر اسلام ايمان آنان بود. اين ايمان بود كه به قبايل پراكنده و متفرق در زير پرچم توحيد، وحدت بخشيد و به آنان استقلال، آزادي و قدرت داد. اين ايمان بود كه ايشان را به سوي جهاد رهنمون گشت و به آنها صبر، استقامت، شهادت و عشق به شهادت عطا كرد. اين ايمان و جهاد بود كه مسلمين را به بزرگترين قدرت جهان مبدل كرد و آن پيروزيهاي درخشان را ميسر ساخت. بعد از دو خصيصه مذكور عامل ديگري كه در كسب پيروزي مؤثر است وجود يك رهبر خوب است. ثابتگر اين موضوع اين واقعيت است كه اين رهبري خردمندانه پيامبر(ص) بود كه منجر به پيروزيهاي انقلابيون صدر اسلام گرديد. حقايق گرانقدري در سيره پيامبر(ص) موجود است كه بايد استخراج و مورد بهره برداري قرار گيرد. رهبر نقلاب اسلامي بايد در امور حقوقي تخصص داشته باشد، خداترس بوده و از جريانات زمان خود آگاه باشد، عالم قرآن و سنت پيامبر باشد، شجاع و قاطع باشد و در راه خداوند از سرزنش خرده گيران باكي نداشته باشد. در رهبري امام خميني و رهنمودهاي پراهميت ايشان كه از قرآن و سن پيامبر(ص) نشئت مي گيرد، حقايق مهمي نهفته است كه همچنين مي تواند مورد بهره برداري قرار گيرد.
6.