بخش 5
گزارش کمیته دوم: دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران گزارش کمیته سوم: موقعیت تاریخی مرحله بعد از استعمار جهان اسلام
راه محافظت از انقلاب اسلامي:
نگهداري از انقلاب حائز كمال اهميت است چرا كه حفظ انقلاب دشوارتر از نيل به آن است. راه نگهداري از انقلاب بطور خلاصه از اين قرار است:
الف) حفظ مسير انقلاب و جلوگيري از هرگونه انحراف از قرآن و سنت. اين موضوع از بالاترين درجه اهميت برخوردار است.
ب) تقويت مقام رهبري و اطاعت از او.
ج) تأمين حضور مؤثر علما در صحنه و تلاش ايشان در انجام وظايف ديني و الهي خويش.
د) تأمين حضور انقلابيون و مؤمنين بويژه جوانان در كليه صحنه ها و زمينه ها و مراقبت كامل در جهت نگهداري و حمايت از انقلاب و مقام رهبري، و تأمين بسيج عمومي براي مقابله با دشمنان داخلي و خارجي و (بالاخره) اقدام به جهاد عليه استكبار جهاني
2. گزارش كميته دوم:
دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران
الف) به عقيده شركت كنندگان در اين سمينار، جهادي كه مردم مسلمان ايران به رهبري يك امام عليه قدرت مستقر كفر در ايران و حاميان خارجي آن آغاز نمودند يكي از بزرگترين دستاوردها و ثمرات انقلاب اسلامي ايران است. جهاد عليه كفر روش اصلي اسلام، قلب پيام قرآن و ست پيامبر(ص) مي باشد. در زمانهاي اخير حكام مسلمان و نهضتهاي اسلامي معمولاً ضرورت جهاد عليه قدرت سياسي كفر را ناديده گرفته اند. آنها تلاش كرده اند روشهاي جايگزيني كه مبتني بر يك سلسله تلاشها و عمليات سياسي است بوجود آورند كه نتايج حاصله از آن براي خود آ و امت فاجعه انگيز بوده است. در اين مرحله از تاريخ همكاري و توافق با كفر در زمينه هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي براي مسلمانان بصورت يك امر متداول، محترم و قابل قبول درآمد. نتيجه اين بوده (و هست) كه بيشتر مسلمانان و جوامع مسلمان دربرابر غرب تسليم م شده اند. ديگر اينكه يك طبقه ممتاز غربزده درميان مسلمانان پديدار گشته است كه به عنوان عامل سياسي كفر در جهان اسلام عمل مي نمايد .
ب) دومين دستاورد بسيار مهم انقلاب اسلامي، تأسيس كشور اسلامي ايران تحت رهبري يك امام است كه از حمايت كليه مسلمانان ايران و همچنين حمايت ميليونها مسلمان از ديگر شعبه هاي اسلام در سرتاسر جهان برخوردار است. اين كشور اسلامي تجلي ممتاز و نيرومندي از اسلام واميدها و آرزوهاي امت مسلمان مي باشد. كشور اسلامي و انقلاب اسلامي با پرداختن به جهاد توانسته اند برضد انقلابيون داخل ايران و بعلاوه در جنگي كه بر كشور جديد اسلامي بوسيله نيروي متحدي از دشمنان اسلام در منطقه و جهان تحميل شد پيروز شوند.
ج) سومين دستاورد بسيار مهم انقلاب اسلامي اين است كه طبقه ممتاز غربزده ايران مغلوب و نابود گشته و جاي خود را به رهبري علما در كليه شئون زندگي داده است. قبل از انقلاب اسلامي اين عقيده بطور گسترده رواج داشت كه براي ايفاي نقش رهبري در دولت، سياست، روابط بين المللي، جنگ، تجارت، صنعت، بانكداري، ادارات دولتي و غيره، تحصيلات مادي غربي كه اغلب تعليم و تربيت علمي ناميده مي شود لازم است. علماي ايران كه از فرهنگ غرب و تحصيلات مادي تأثيري نگرفته بودند به كل جهان و بخصوص امت مسلمان ثابت كرده اند كه اسلام خود بهايي كافي است كه امت را از زير نفوذ و كنترل كفر برهاند و به سوي آزادي حقيقي و راستين هدايت كند و در استقرار حكومت اسلامي آنان را موفق گرداند. علماي ايران ثابت كرده اند كه آنها براي توده هاي مسلمان رهبران شايسته تري هستند از رهبران مادي ناسيوناليست غربزده رهبري مسلمانان را در كليه نقاط جهان از حدود يكصدسال پيش تاكنون بعهده داشته اند.
ديگر دستاوردهاي عمده انقلاب اسلامي ايران عبارتند از:
1. انقلاب اسلامي بدون اينكه با نفوذها، افكار، فلسفه ها، سيستم ها و معيارهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي بيگانه با اسلام سازش نمايد به انديشه سياسي مسلمانان انسجام بخشيده است. انقلاب اسلامي با اتكاء كامل بر منابع اصيل اسلامي چهارچوب جامع، خودكفا و مؤثري اي فعاليت جمعي امت در كليه سطوح و در همه موقعيتها بوجود آورده است. انقلاب اسلامي نشان داده است كه رهبريت مركزي بخش تفكيك ناپذير اسلام است.
2. انقلاب اسلامي، توده هاي مسلمان ايران را در يك نهضت اسلامي واحد و بدون تشبث به روشهاي تفرقه انگيز و انحصاري احزاب سياسي بسيج كرده است. در اين چهارچوبه توده هاي مسلمان ايران با يك تلاش منظم و متشكل عليه سلطه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي غرب بر عه از ديرباز مسلمان ايران، مصالح و منافع طبقاتي را به دور ريخته اند .
3. انقلاب اسلامي اكنون سمبل پيروزي اسلام بر كفر است. تمدن غرب كه قبلاً بدست اسلام مغلوب نگشته بود و سمبل قدرت منظم و استكباري كفر است، توسط قدرت توده هاي مسلمان كه طي يك نهضت اسلامي و به رهبري امام بسيج شدند، شكست كامل خورده است.
4. انقلاب اسلامي باعث بوجودآمدن يك سلسله نهادهاي انقلابي جديد شده است مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جهاد سازندگي، بنياد مستضعفان و بنياد شهيد. اين نهادهاي انقلابي در جنگي كه از جانب دشمنان اسلام بر كشور اسلامي تحميل شده است كمكهاي مؤثري ارائه داده اند، ضدانقلابيون را به شكست كشانده اند، خدمات خود را دراختيار توده ها قرار داده و كشور اسلامي را در خلال مرحله حساس انتقالي از يك نيروي اداري، اجرايي متعهد برخوردار نموده است.
5. انقلاب اسلامي جامعه ايراني را از حالت فساد و ابتذال تحميل شده بر آن بيرون آورده، به يك جامعه باتقوا مبدل ساخته است.
6. انقلاب اسلامي نسلي از جوانان را يكپارچه تحرك بخشيده و آنان را متعهد و پايبند كرده است كه به خاطر انقلاب اسلامي، كشور اسلامي و نهضت هاي اسلامي به حيات خود ادامه دهند و براي حفظ آن بجنگند و حتي جان خود را فدا كنند.
7. نقلاب اسلامي بهمراه كشور اسلامي به يك جهاد بي امان عليه كليه دشمنان داخلي و خارجي اسلام دست زده است.
8. انقلاب اسلامي، رهبري آن و توده هاي مسلمان ايران از تاريخ صدر اسلام تاكنون سمبل جامع ترين و موفق ترين نمونه يك دعوت جمعي و متشكل مي باشند.
9. انقلاب اسلامي، رهبري آن و توده هاي مسلمان ايران، با ترجيح دادن ميراث اسلامي بر سوابق مذهبي خويش، انگيزه نيرومندي براي وحدت امت بخشيده اند.
موقعيت تاريخي مرحله بعد از استعمار جهان اسلام
اين سمينار موقعيت تاريخ معاصر جهان اسلام را با نگراني شديد مي نگرد. تاكنون كفر درمقام استكبار و سروري تعيين كننده مسير تاريخ بوده است. لاكن بديهي است كه انقلاب اسلامي ايران به تداوم اين نقش پايان داده است. درعين حال ما نسبت به برخورد عموماً خصمانه تم سيستمهاي سياسي موجود در جهان اسلام در رابطه با انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي در ايران عميقاً نگران هستيم.
بنظر ما صدماتي كه در دوران استعمار بر جهان اسلام وارد آمد به مراتب شديدتر و عميقتر از آن بود كه در عصر استعمارزدايي و ظهور كشورهاي ملي گرا به گمان مي آمد. در آن موقع تصور مي شد كه حكومتهايي كه در جهان اسلام روي كار مي آيند بتدريج گذشته استعماري خودبدور مي ريزند و بسوي حكومتهاي اسلامي واقعي حركت خواهند كرد.
همچنين اين اميد وجود داشت كه آزادي بيشتر و شركت توده هاي مسلمان (در مسائل سياسي) از طريق نهضتها و احزاب اسلامي جديد منجر به تبديل نظام سياسي بعد از استعمار به سيستمهاي حكومت اسلامي گردد. ديگر اينكه انتظار زياد مي رفت تا سيستمهاي اقتصادي فئودالي و سرمه داري به سيستمهاي اقتصادي مبتني بر اصول عدل، بدانسان كه در قرآن و سنت پيامبر(ص) تعريف شده است تبديل گردند. در عين حال اميد فراوان مي رفت كه سيستمهاي تعليم و تربيت و ساير بخشهاي نظام جامعه دگرگون و متحول گردد. و بالاخره اميد مي رفت كه تأثيرات عميق ناشي احساسات ملي گرايي كه در دوران استعمار و نفوذ غرب در مردم برانگيخته شده بود بتدريج از ميان رفته و جاي خود را به يك بيداري و آگاهي جهان شمول در دنياي اسلام نسبت به وحدت امت بدهد .
اين مسئله براي ما روشن است كه اكنون پس از گذشت يك نسل از زمان تكميل استعمارزدايي هيچيك از اين اميدها تحقق نيافته است.
حكومتهايي كه جانشين مقامات استعمارگر شدند بيشتر بسوي بيديني گرائيده و نسبت به توده هاي مسلمان ظالمانه تر رفتار مي كنند. پايگاه سرمايه داري و فئودال جوامع مسلمان بيش از هروقت ديگري مستحكم و استثماري گرديده است. تاكنون هيچيك از نهضتها يا احزاب اسلاميق نشده اند تا بر نظام غيرمذهبي بعد از استعمار تأثير بخصوص بگذارند. در كليه كشورهاي مسلمان نشين سيستم آموزش و پرورش دولتي كماكان به سبك غربي و غيرمذهبي است. از نظر اجتماعي و فرهنگي نفوذ تمدن غرب در سالهاي اخير از هنگاميكه حكومتهاي ملي باصطلاح استقلال يافاند بجاي نقصان افزايش يافته است.
در اين ميان قدرت كفر در دنيا از سازمان دهي بهتري برخوردار گشته است. نفوذ فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي كفر بر جوامع شديداً افزايش يافته است. بنحويكه درواقع امروزه هر كشور اسلامي بطور مستقيم يا غيرمستقيم بوسيله يكي از ابرقدرتها كنترل مي گردد و زير وذ آنها مي باشد. امروزه تمام كشورهاي مسلمان نشين، دنياي غرب، آسياي جنوبي، خاور دور، آفريقاي شمالي و غربي درواقع مستعمره و مشتريان ايالات متحده هستند. اگرچه اذعان به اين واقعيت مشكل است، حس واقع بيني بر ما حكم مي كند كه اعتراف كنيم كه حكام و طبقه حاكمه شورهاي مسلمان به عنوان عوامل سياسي كفر عمل مي كنند. در اين مرحله توده هاي مسلمان در سراسر دنيا بيش از هر وقت ديگري از نظر سياسي مورد ظلم قرار گرفته و از نظر فرهنگي مورد تجاوز و از لحاظ اقتصادي مورد استثمار واقع گرديده اند. فقط در ايران است كه اين وضع بكلي دگرگون گشته است.
ابرقدرتها:
دو ابرقدرت آمريكا و اتحاد شوروي بر سر قلمرو نفوذ، توازن قدرت، كنترل بازار و منابع معدني دنيا رقابت و برخورد منافع دارند. آنان در عين حال از جنبه هاي فلسفي و ايدئولوژيك نيز با هم در تضاد هستند. يكي سرمايه داري و ديگري كمونيستي مي باشد. آنان واژه هاادي و دموكراسي را نيز تا حد زيادي متفاوت تعبير و تفسير مي كنند. اين اختلافات البته سطحي است زيرا در اصل بنيان فلسفي آنان يكي است و از ديدگاه مشتركشان نسبت به تاريخ نشئت مي گيرد. اختلاف آنها تنها در تبيين ماديگرايي است نه بر سر ماهيت آن. هر دو نسبت به مذ نظر خصمانه دارند گرچه ايالات متحده در مقابل نوع سرسپرده اي از فرهنگ مذهبي، بيش از اتحاد شوروي از خود شكيبايي نشان مي دهد.
از نقطه نظر نهضت اسلامي هر دو ابرقدرت مراكز كفر هستند و دشمنان آشكار و قسم خورده اسلام و مسلمين مي باشند. اين مسئله در تمام سياستهايي كه ابرقدرتها در سرتاسر دنيا دنبال مي كنند، مشهود است. اما واضح ترين نمونه خشم آنان نسبت به اسلام، حمايت مشترك آنهصهيونيسم و حكومت اسرائيل است. ابرقدرتها مشتركاً سمبل قدرت جهاني كفر مي باشند. لذا ما مسلمانان نمي توانيم بين آنها امتياز و فرقي قائل بشويم .
هم پيمانان غيرمسلمان ابرقدرتها:
هر دو ابرقدرت داراي هم پيماناني در تمام قسمتهاي دنيا مي باشند. هم پيمانان عمده آنان كشورهاي اروپايي شرقي و غربي مي باشند. هر دو ابرقدرت داراي هم پيمانان ديگري نيز هستند كه با بعضي از آنها معاهداتي به امضاء رسانده اند. عمده اينها عبارتند از: هندوسه يكي از هم پيمانان عمده هر دو ابرقدرت است)، ژاپن، چين، استراليا، زلاندنو (نيوزيلند)، آفريقاي جنوبي، اسرائيل، كوبا و كنيا.
اين هم پيمانان و ديگر هم پيمانان كوچك ابرقدرتها پايبند روش غيرمذهبي سنتي مي باشند. تمام هم پيمانان ابرقدرتها كاملاً پايبند كفر به عنوان نيروي حاكم در تاريخ بشريت مي باشند. هيچيك از آنها نمي توانند دوست اسلام يا حكومت اسلامي مي باشند.
كفر به عنوان يك وحدت فرهنگي:
تمدن غرب بر سراسر دنيا سلطه فرهنگي يافته است. واضح است كه بين خواسته هاي فرهنگي دو ابرقدرت و هم پيمانان و مشتريان مربوطه شان اختلافي نيست. در عين حال اختلافات فرهنگي عمده اي بين جوامعي مانند اسرائيل، آفريقاي جنوبي، شوروي و ايالات متحده، عليرغم بعافيايي شان وجود ندارد. هريك از آنها مدعي فلسفه وجودي خاص خود هستند. معهذا از لحاظ فرهنگي با يكديگر تفاوتي ندارند. اين اتحاد فرهنگي كفر بوضوح در هنرها، علوم، فيلمها، تئاتر، موسيقي، معماري و هرزگي روزافزون در رفتار جنسي آنها مشهود است. اين موضوع در نهادهايسياسي و اجتماعي، سمبلها، عقايد و ادبيات و ساير مصنوعات آنها نيز منعكس است، حتي جوامع بسيار قديمي كه داراي تاريخهاي فرهنگي متفاوتي مي باشند مثل هندوستان، ژاپن و چين نيز متمايل به هويت فرهنگي غرب مي باشند. درنتيجه يك اتحاد فرهنگي كفر با ابعاد وحشتناك در سطجهان بوجود آمده است.
نگران كننده ترين جنبه اين سلطه فرهنگي روزافزون در جهان اين است كه بسياري از رژيمهاي حاكم در دنياي اسلام نيز سرگرم واردكردن كلي فرهنگ كفر به جوامع مسلمان خود كه از سنت ديرينه اسلامي برخوردارند، مي باشند. درواقع سيستمهاي حكومتي ملي گراي موجود در جهانام از جانب غرب تحميل شده است. اين از مرز يك تحميل سياسي نيز تجاوز مي كند، چرا كه حكومتهاي ملي تنها در صورتي مي توانند به حكومت خود ادامه دهند كه بين خود و غرب يك هماهنگي فرهنگي نيز ايجاد نمايند و اين بدان معناست كه فرهنگ اسلامي جوامع ما بايد به فرهنگ كفبديل شود. اين كار هم اكنون در كليه كشورهاي مسلمان نشين كه توسط طبقه ممتاز غربگرا و غيرمذهبي اداره مي شود جريان دارد.
اين حاكميت فرهنگي كفر بر جهان و تهاجم فرهنگي جوامع مسلمين بوسيله كفر كه بدست برگزيدگان محلي انجام مي گيرد خطر بيشتري را براي امت دربر دارد تا سلطه اقتصادي و سياسي.
اين سمينار از اينكه انقلاب اسلامي ايران توانسته است فرهنگ كفر را تقريباً بطور كامل از ايران ريشه كن كند، اظهار خرسندي مي نمايد. امت مسلمان اكنون بايد به تلاش خود ادامه داده و فرهنگ اسلامي را بعنوان يك جايگزين برتر بر كل جامعه بشري عرضه نمايد
علوم و تكنولوژي:
قدرتهاي كفر جهاني پيشرفتهاي زيادي را در زمينه هاي علمي و تكنولوژيك بدست آورده اند. دانش و علم بهر صورتي كه باشد يك ميراث عمومي بشر است. اما شناخت علمي كه به درك بهتر برتري و حاكميت الله منجر مي شود، شناخت اسلام است و هر علمي كه عليه خالق عالم هستي ته يا به كار برده شود كار كفر است. كاملاً واضح است كه غرب بزرگترين نماينده كفر است كه تاريخ بياد دارد و لهذا علم و تكنولوژي را جهت اهداف استكباري خويش و براي حاكميت خود بر همه كس و همه چيز بكار مي گيرد.
امروزه رفتار غرب كه عمدتاً ضداخلاقي و عاري از اخلاق مي باشد، وضعيت كليه جوامع بشري در سرتاسر دنيا و مواهب فيزيكي و محيطي كه جهان از خالق خويش دريافت كرده است را به مخاطره انداخته است. علم و تكنولوژي غرب خطر بزرگي را براي سلامت جسمي و روحي بشر همراه داد.
كنترل قدرت علم و تكنولوژي در چهارچوبه اخلاق و شناخت اسلام تنها ضامن بقاء انسان است. بعقيده اين سمينار كشور اسلامي ايران بايد به اين موضوع بيدرنگ توجه نموده و افكار عمومي جهان را عليه استفاده هاي مخرب از علم و تكنولوژي بسيج نمايد.
گرسنگي، فقر و بيماري:
منابع دنيا براي برآوردن احتياجات اوليه بشر كافي است، شيوع گسترده گرسنگي، فقر و بيماري در جهان امروز عمدتاً بعلت مشكلات و موانعي است كه خود بشر بوجود آورده است و مانع حركت آزادانه انسانها و نقل و انتقال آزاد ذخائر و امكانات مادي دنيا مي گردد. اين موانعنه تنها شامل مرزهاي ملي است بلكه روشهاي تجاري معمول، كه جهت فقيرنگهداشتن مناطق فقير و غني تركردن مناطق غني اعمال مي شود را نيز دربر مي گيرد. در بسياري از موارد توليدكنندگان فرآورده هاي كشاورزي در نقاطي مانند آمريكاي شمالي و اروپاي غربي ترجيح مي دهند ممحصولات خود را از بين ببرند تا اينكه اجازه دهند بيچارگان، گرسنگان و بيماران به آن دسترسي پيدا كنند. مفاهيمي از قبيل برابري و مساوات كه در غرب وجود دارد، در عمل زنداني مرزهاي نژادي و ملي است يا براساس ملاكها و معيارهاي ديگري از توسعه و پيشرفت معين و مشخص مي شود. اين گونه برداشت غرب از برابري و عدالت قسمت اعظم دنيا و جمعيت آنرا شامل نمي گردد.
در بخشهايي از آفريقا كه بوميان آن به ديني اعتقاد ندارند، همچنين در ساير نقاط جهان براي جلب اطاعت سياه پوستان از هوي و هوسهاي سفيدپوستان و اشاعه تمدن مبتني بر سلطه سياسي و استثمار اقتصادي آنها در نقاط مذكور، حتي از مبلغين مذهبي مسيحيت استفاده مي شود.دن غرب كه تجسم اصلي كفر است، جنگ، مناقشات، گرسنگي، فقر، بيماري و ديگر گرفتاري هاي بشر را بعنوان ابزاري جهت برقراري حاكميت جهاني خود بكار مي گيرد. ناگفته نماند كه كليه اين اعمال در گذشته مستقيماً توسط استعمارگران اعمال مي گرديد. لاكن اكنون عمليات مزبور اريق حكومتهاي دست نشانده، رژيمهاي وابسته، شركتهاي چندمليتي، كارتل هاي بازرگاني و نهادهاي بين المللي مانند: سازمان ملل، صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و وابستگان متعددشان صورت مي گيرد.
انقلاب اسلامي حاكميت اقتصادي غرب بر ايران را خاتمه داده است. نهضت جهاني اسلام موظف است نه تنها جهان اسلام بلكه جامعه بشري را از چنگال كفر حاكم بر دنياي فعلي نجات دهد و گرسنگي، فقر و بيماري را در تمام اشكال آن در سراسر دنيا ريشه كن نمايد.
نتيجه:
جهان امروز دچار توهمي از مفاهيم توسعه و پيشرفت شده است. درحقيقت رفتار بشر نسبت بديگر همنوعانش، هيچگاه حيواني تر از امروز نبوده است. تمدن غرب بشريت را بنابودي كامل سوق مي دهد و قدرت جهاني كفر امروزه بيش از هر موقع ديگري است. انقلاب اسلامي ايران بمله شكست قدرت جهاني كفر بدست اسلام محسوب مي شود. اين وظيفه از طرف خداوند تنها برعهده امت مسلمان گذاشته شده است تا بشريت را از سلطه كفر نجات بخشد. تنها از طريق يكپارچگي نهضت جهاني اسلامي مي شود بشر را به مقام و فضيلتي كه خداوند به او داده است تا در زمين خله و جانشين او گردد، رسانيد.
اين كميته بعد از دو روز مشورت و تبادل نظر به اين نتيجه رسيد كه مهمترين و مشخص ترين مسائلي كه امت با آن مواجه است بقرار زير است:
1. نداشتن شناخت مذهبي و معلومات عمومي.
2. عدم وجود علما به تعداد و كيفيت كافي در سرتاسر جهان.
3. تقسيم امت به بخشهاي مختلف درنتيجه سوابق تاريخي.
اين كميته معتقد است كه صرفاً بخشها، تبادل نظرها و پيشنهادهاي ارائه شده تاكنون نتوانسته اند رضايت ما مسلمين را جلب نمايند. لذا ما تصميم گرفتيم با آغاز برنامه هاي مناسب، وسايل به ثمررسيدن اين ايده ها را در سطوح خودمان در نقاط مختلف جهان فراهم آ وريم.
براي نيل به اين اهداف لازمست بلافاصله اقدام به برقراري تماس با مسلمانان متعهد و همفكر نمائيم به اين منظور كه هم شناخت لازم و حياتي نسبت به اسلام به آنها القاء گردد و هم اخبار مربوط به وقايعي كه در خارج از محيط آنان صورت مي گيرد به آنها داده شود.