بخش 6
گزارش کمیته چهارم: تأثیر انقلاب اسلامی بر نهضت جهانی اسلام قطعنامه سمینار تصویرکلی و چارچوب تبلیغات در حکومت اسلامی
اين كميته همچنين به توافق رسيد كه برخي از مسائل اصلي را كه لازم است درميان امت پراكنده ما مورد تأكيد قرار گيرد بررسي نمايد.
مسائل اصلي را مي توان بدينگونه تعريف كرد:
اصول اساسي اسلام از جمله شناخت اسلام، وحدت، شناسايي دشمن مشترك و تعليم براي جهاد.
اين بطور خلاصه عبارت است از: اعتقاد به خداوند متعال و تعهد و پايبندي به دين برگزيده اش . لازمه اين امر اين است كه مردم متعهد اعمال و رفتار خود را با روش زندگي اسلامي تطبيق دهند.
همچنين پيشنهاد شد كه يك كميته اسلامي بين المللي تشكيل شود تا بعنوان مشعلدار تمامي امت مسلمان، انجام وظيفه نمايد.
تأثير انقلاب اسلامي بر نهضت جهاني اسلامي
حمد و ستايش مر خداوند يكتاست. از او ياري مي طلبيم، سلام و درود او بر پيامبر بزرگوارش، و ازشر شياطين و اعمال بد خويش به او پناه مي بريم.
در ابتدا لازمست دو واژه: امت و نهضت اسلامي را تعريف كنيم:
منظور از امت مجموعه مسلمانان جهان مي باشد. مسلمين جهان خواه رهبر باشند يا پيرو، ضعيف باشند يا قوي، متشكل باشند يا سازمان نيافته، متحد يا غير آن، در هر صورت به امت تعلق دارند. عبارتي مانند امت هاي مسلمان وجود ندارد و هرگز نمي تواند وجود داشته باشد.
لفظ امت به قطعه زميني كه در آن مسلمانان سكونت دارند نيز اطلاق نمي شود و نمي توان آن را بر روي نقشه مشخص و محدود نمود. واژه امت به مجموعه مسلمين جهان اشاره دارد اگرچه از يك رهبر واحد و قدرت مركزي برخوردار نباشند.
كمال مطلوب اين است كه همانند صدر تاريخ اسلام، امت داراي يك رهبر و قدرت مركزي باشد. لاكن امروزه چنين نيست زيرا امت مقام رهبري بشر را از كف داده و زير سلطه كفر درآمده است كه مسلمانان را بين ده ها حكومت ملي تقسيم و تفكيك نموده است. اينجاست كه لازم است ده اي از اعضاء امت قيام كنند و شكل اصيل امت را به آن بازگردانند. اين گروه در داخل و خارج از امت با هر نيروئي كه بر سر راه اهداف و مقاصد امت مانع ايجاد كند مبارزه مي كنند. اين گروه نهضت اسلامي را تشكيل مي دهند.
نهضت اسلامي عبارتست از مجموعه آن دسته از اعضاء امت كه در راه خدا مي جنگند و تنها هدفشان ريشه كن كردن كفر و استقرار كلام خدا بر روي زمين است. نهضت اسلامي نيز همانند امت، تنها به يك مجموعه واحد اطلاق مي گردد. فقط يك نهضت اسلامي مي تواند وجود داشته ب نه نهضت هاي اسلامي. در عين حال سازمانها و گردهمائي ها مي تواند درون نهضت اسلامي وجود داشته باشد. همچنين مي توان از نهضت اسلامي در ايران يا در افغانستان يا در داخل عراق و يا در بحرين و غيره سخن بميان آورد و اين بدان معنا نيست كه ما درباره نهضت هاي مختجدا از هم صحبت مي كنيم.
نهضت اسلامي لزوماً بايد داراي يك رهبر باشد. قبل از انقلاب اسلامي ايران، سازمانهاي متعددي بودند كه در بيان اهداف و آمال خويش مدعي بودند كه بخشي از نهضت اسلامي را تشكيل مي دهند. ظهور انقلاب اسلامي در ايران به نهضت اسلامي رهبري و جهت بخشيده است. انقلاب الامي ماهيت واقعي اين سازمانهاي باصطلاح اسلامي را برملا ساخته است. ساير سازمانها و افراديكه تاكنون بعنوان بخشي ازنهضت اسلامي محسوب مي شدند اكنون بايد رهبري و مسير تعيين شده توسط نهضت اسلامي در ايران را بپذيرند و يا اينكه خود را نسبت به نهضت اسلامي بيگانه بدانند.
هدف از اين مقاله مشخص كردن زمينه هاي تأثير و نفوذ انقلاب اسلامي ايران (كه يك پيروزي خداداده براي نهضت اسلامي بشمار مي رود) بر فعاليت هاي نهضت اسلامي در خارج از ايران مي باشد.
نهضت اسلامي متشكل است از علماء، دانشجويان، جوانان و زنان (مسلمان) در سرتاسر جهان و منبع الهام همه آنها، انقلاب اسلامي ايران است. ميل به ايجاد انقلاب هاي اسلامي (مشابه) در ساير نقاط جهان اسلام روبفزوني است. انقلاب اسلامي الهام بخش انديشه اعضاء عادي ساانهايي گشته است كه تاكنون مدعي اسلام بوده اند، لاكن درواقع با طاغوت و قواي كفر همكاري داشته و براي آنها فعاليت مي كرده اند.
1. رهبري:
يكي از مهمترين اثرات انقلاب اسلامي ايران اين بوده است كه رهبري را براي هدايت امت و نهضت اسلامي ارائه نموده است. شخص امام خميني اكنون بعنوان سمبل مقاومت دربرابر كفر و ستم و سمبل اميد براي اعاده نقش رهبري امت بر بشر محسوب مي شود. در هيچ نقطه از جهان به مام بديده رئيس كشور يا حكومت نمي نگرند. با انسجام و تثبيت موقعيت انقلاب اسلامي، امت مي رود كه امام خميني را بعنوان يك رهبر نمونه براي تمام امت بپذيرد.
2. روش:
قبل از انقلاب اسلامي ايران، سازمانهاي مختلف موجود در ميان نهضت، از روشهاي متفاوتي پيروي مي نمودند، حتي برخي از آنان به نظام سياسي كفر در محيط خويش مي پيوستند، لاكن انقلاب اسلامي ايران بروشني راه را به ديگران نشان داده است و ديگران بايد به آن تأسي نماد، چرا كه انقلاب اسلامي ايران با پيروي از تعاليم قرآن و سنت رسول خدا(ص) صورت گرفت. البته اختلافاتي در زمينه موقعيت و شرايط محلي مي تواند بين ايران و ساير نقاط جهان وجود داشته باشد. مع الوصف، انقلاب اسلامي يك راه عملي جهت پياده كردن روش پيامبر(ص) در عصر د ارائه نموده است. مي توان مشاهده نمود كه سازمانهاي مختلف در داخل نهضت (پس از انقلاب اسلامي) درصدد برآمدند تا خود را از حكومت هاي كافر و ظالم خويش جدا جلوه دهند، در حاليكه آن دسته از سازمانهايي كه پس از انقلاب بوجود آمدند كوچكترين ارتباطي با حكومتهايي كهليه آنها مبارزه مي كنند نداشته و ندارند.
3. نقش علماء:
اين انقلاب نقشي را كه علماء مي توانند در جهاد در راه خدا به عهده بگيرند بخوبي نشان داده است. علمائي كه در خارج از ايران بسر مي برند و از فعاليت هاي نهضت اسلامي در مناطق خويش حمايت كرده اند احترام بيشتري كسب نموده اند. اكنون جواناني كه تحصيلات غربيد بهمراه مردم عادي براي گرفتن رهنمود بسوي علماء روي مي آورند. و اكنون با علاقمندشدن روزافزون جوانان جهت فراگيري علم بطريق سنتي اسلامي، جوانه هاي نسل جديدي از علماي آينده بتدريج پديدار مي گرد
4. دانشجويان و جوانان:
اكنون در همه جا دانشجويان و جوانان بعنوان سرباز انقلاب محسوب مي شوند. شاه قبل از مرگ اعتراف كرد كه يكي از بزرگترين اشتباهاتش اين بود كه باعث شد تا دانشجويان بعنوان سربازان انقلاب وارد صحنه شوند. و اين خطائي است كه اكنون شاه هاي ديگر در خارج ايران قابه جبران آن نمي باشند. امروزه دانشگاه ها و مدارس عالي در سرتاسر جهان بصورت مركز فعاليت هاي نهضت اسلامي درآمده اس
5. مسائل جهاني:
قبل از انقلاب اسلامي ايران، فعاليتهاي اسلامي بيشتر مستلزم اتلاف نيرو بر سر مسائل جزئي بود. (لاكن) انقلاب اسلامي هدف حملات را مشخص نمود. نهضت اسلامي در خارج از ايران ديگر خود را درگير بحث و مناظره بر سر عقايد يا نظريات فقها در زمينه مسائل جزئي و كم اهمت نمي كند.
اكنون نهضت اسلامي حملات خود را بطور مستقيم و سازش ناپذير متوجه كفر و عمال او در داخل و خارج امت نموده است.
انقلاب اسلامي ايران: دستاوردها، مشكلات و دورنماها
(لندن، 8-11 اوت 1984)
به دعوت مؤسسه اسلامي لندن
يك سمينار جهاني با شركت علما، دانشمندان، استادان، نويسندگان، دانشجويان و اعضاي فعال نهضت اسلامي بنمايندگي از تمام مكاتب فكري اسلام، از 8 تا 11 اوت 1984، در لندن برگزار شد. اين اولين سميناري بود كه براي تنظيم پاسخ امت به انقلاب اسلامي ايران برپا مي شد.در طي اين چهار روز، سخنرانيهاي متعددي توسط شركت كنندگان در اين سمينار كه از تمامي نقاط جهان بودند ايراد گرديد. اين سمينار پس از بحث و بررسي دقيق به نتايج زير رسيد:
1. انقلاب ايران اسلامي مي باشد زيرا كه نشئت گرفته و ملهم از قرآن و سنت است. مردم مسلمان ايران به جهاد پرداخته اند و داوطلبانه شهادت را در راه خدا پذيرفته اند و اين آنها را قادر كرده است كه در راه اسلام عليه تمام اشكال كفر پيروز بيرون آيند. اين سمينمايت خود را از مردم ايران در تلاش مداومشان براي به تثبيت رسانيدن انقلاب و كشور اسلامي و همچنين در جهاد آنان عليه نيروي كفر جهاني اعلام مي دارد.
2. انقلاب اسلامي ايران با ايجاد يك كشور اسلامي نشان داده است كه بطور قطع اسلام يك راهنماي كامل براي اداره امور جمعي امت مي باشد. درواقع انقلاب اسلامي ايران نشان داده است كه پيام اسلام مي تواند بطور يكپارچه براي بازسازي يك جامعه در تمام ابعاد ضروري آنكار گرفته شود مانند ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و همچنين در زندگي خصوصي و عمومي مردم.
3. انقلاب اسلامي ايران بنحو قاطع نشان داده است كه توده هاي مسلمان جهان قادرند به سلطه يك ابرقدرت بدون كمك ابرقدرت ديگر پايان دهند و انديشه نه شرقي نه غربي بزرگترين نيروي آزاديبخش بشمار مي رود.
4. انقلاب اسلامي ايران اعتمادبنفس تازه اي را به توده هاي مسلمان مستضعف بخشيده است و معيار جديدي را براي نهضت اسلامي در همه جا ارائه كرده و نشان داده است كه روش انقلاب تنها راه شكست دادن دشمنان داخلي و خارجي اسلام.
5. انقلاب اسلامي ايران يك بار ديگر توجه امت را بر اهميت رهبري متمركز كرده است. چنين رهبري بايد از ميان علماء بوده و شجاع، عادل و آماده براي فداكاري باشد. در حال حاضر اين رهبري به بهترين وجهي در شخصيت امام خميني متجلي است كه طبيعتاً مناسب ترين فرد برارهبري نهضت جهاني اسلام مي باشد.
6. انقلاب اسلامي ايران يك بار ديگر نشان داده است كه جهاد و شهادت روشهاي اصلي و ضروري براي مقابله با قدرت كفر مي باشد. زماني كه امت يا هر بخشي از آن به جهاد بپردازند و مسلمانان از شهادت نهراسند، آنان مي توانند بر كفر كه از لحاظ اصول فني و تعداد بر آنبرتري دارد پيروز شوند.
7. انقلاب اسلامي ايران فساد نشئت گرفته از غرب را در اين كشور به تقوا تبديل كرده است و اين موضوع به بهترين وجه در زندگي جوانان مسلمان و زنان مسلمان ايران مشهود است.
8. بنظر اين سمينار، جنگي كه بر جامعه مسلمانان ايران تحميل شده است جنگ كفر عليه اسلام است. در اين جنگ رژيم بعثي صدام حسين بوسيله هر دو ابرقدرت، رژيمهاي عربي وابسته به آنها و ديگر مراكز كفر و نفاق در جهان حمايت مي شود.
9. اين سمينار معتقد است كه خواسته انقلاب اسلامي ايران مبني بر تبديل مراسم حج از شكل كنوني آن كه صرفاً جنبه تشريفاتي دارد به ايفاي نقش واقعي آن در امور امت و بعنوان قلب تپنده و متحرك نهضت اسلامي يك خواسته مشروع است.
10. اين سمينار معتقد است كه مسلمانان جهان يك امت واحد هستند و نيز اعتقاد دارد كه تمام جوامع مسلمان بايد براي حل مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به قرآن و سنت باز گردند. همچنين براي به شكست رسانيدن قدرت جهاني كفر، وحدت جهاني امت لازم و ضروري مي باشد.
11. اين سمينار مراتب قدرداني خود را نسبت به حمايت انقلاب اسلامي ايران از نهضت هاي آزاديبخش مسلمانان سرتاسر جهان بويژه نهضت آزاديبخش قدس، لبنان و افغانستان اعلام مي دارد.
12. اين سمينار از علماء، دانشمندان، نويسندگان، روزنامه نگاران و ساير روشنفكران امت دعوت مي كند كه مطالعات و تحقيقات منطقي را براي كمك به درك عميق تر و وسيع تر انقلاب اسلامي ايران، روش ها، دستاوردها و اهداف آن بعهده گيرند.
تصوير كلي و چارچوب تبليغات
در
حكومت اسلامي
دهمين سالگرد مقتدرترين انقلاب اسلامي در تمامي تاريخ فرا رسيده است. در طول اين مدت، من در سطحي وسيع درباره انقلاب اسلامي و اهميت آن قلم فرسائي نموده ام كه به زبان هاي مختلف در روزنامه ها، مجله ها، كتاب ها و اطلاعيه ها به چاپ رسيده است، همچنين در ده سال، من به همه جاي جهان مسافرت نموده و درباره انقلاب اسلامي صحبت ها نموده ام.
ضمناً افتخار بزرگ من اين بوده كه شش سمينار جهاني را در لندن و بسياري كنفرانس ها و سمينارهاي كوچكتر را در بخش هاي ديگر جهان سازماندهي نموده ام كه تعداد قابل ملاحظه اي از علماء برجسته، روشنفكران، اساتيد، دانشجويان، نويسندگان و اعضاء فعال جنبش اسلامي اين كنفرانس ها و سمينارها شركت نموده اند. محور همه اين فعاليت ها انقلاب اسلامي ايران بوده است.
انقلاب اسلامي با شكست و انهدام حكومت پهلوي، حكومت اسلامي را تأسيس نمود. پيش شرط اساسي و لازم براي تبليغات موفق، همانا بنيان گذاردن موفقيت آميز يك حكومت اسلامي است. اين تحول كه در يك قسمت از امت اسلامي به وقوع پيوسته، فرصت هاي جديدي را ايجاد نموده كهلاً و در طول دوره سلطه استعمار و پس از آن، وجود نداشت. پيامي كه از سيره و سنت رسول اكرم(ص) بدست مي آيد كاملاً روشن است، تنها پس از آنكه اسلام قدرت سياسي اش را بدست آورد، پيام آن جان تازه گرفته و سريعاً انتشار خواهد يافت.
من در طول ساليان گذشته تغييرات عمده بسياري را مشاهده كرده ام. مثلاً 30 يا 40 سال پيش، مساجد تنها مردم مسن را به خود جلب مي كردند و اين افراد كهن سال، ريش مي گذاشتند. امروزه مساجد جهان مملو از جوانان امت اسلامي شده و اين جوانان هستند كه بر رخسار خودش دارند و در همه جنبش هاي اسلامي جهان فعاليت مي كنند. امروزه نسل هاي پيرتر از فرزندانشان، كمتر مذهبي هستند. طبق معيارهاي جامعه شناسي اين تغييرات نشانگر تحولي كامل در داخل امت اسلامي است و نشان مي دهد كه توازن قدرت در داخل جهان اسلام تغيير نموده است. پت ترين بخش اين تحول، اين است كه در انتظارات نسل جوان در مورد آنچه در آينده بايد رخ دهد، انقلابي صورت گرفته است. كساني كه الان جوان هستند در 30 سال آينده والدين نسل هائي خواهند بود كه چشم به جهان خواهند گشود. نسل جوان حاضر معتقد است كه در طول زندگي خودشاناسلام در همه جا پيروزمند خواهد بود. همين طور اينها معتقدند كه اجدادشان از جاده حقيقي اسلام منحرف شده بودند و باور دارند كه تمدن غرب آلتي در دست كفر، پليدي و فتنه در روي كره زمين است. من با چشمان خود شاهد بوده ام كه بخش اصلي اين تحول در طرز تفكر جوانان ااسلامي در عرض ده سال گذشته به وقوع پيوسته است.
نمي خواهم بگويم كه چنين روندي قبلاً وجود نداشت. چرا تا حدي وجود داشت اما اين حقيقت هم وجود داشت كه تا قبل از انقلاب اسلامي ايران، بخش عمده اين بيداري اسلامي در خارج از ايران در چهارچوب آنچه كه بتعبير سيدقطب اسلامي آمريكائي بود انجام مي پذيرفت. سخن ديگر اين تحول در چارچوب نظم ايجاد شده توسط استعمار كه در آن اسلام مجاز بود فرهنگي از نوع كوچك ! داشته باشد بوقوع مي پيوست. مثال آن را مي توان امروزه در عربستان سعودي، پاكستان، مصر و غالب كشورهاي مسلمان نشين ديد.
آنچه درپي انقلاب اسلامي، در ايران ديده مي شود اين است كه فرهنگ اسلام كه سركوب و منكوب شده بود، اكنون به فرهنگ مسلط كشور تبديل گرديده است. البته نه اينكه فرهنگ غربي كه قبلاً مسلط بود ناپديد شده، بلكه فرهنگ غربي ايران اكنون به فرهنگ حقير كشور تبديل شد است. چنين چيزي بويژه در شهرهاي بزرگ مانند تهران ديده مي شود كه فرهنگ غربي در زير خاكستر، در انتظار فرصت است تا خودي نشان دهد و يا حداقل ادعاي برابري با فرهنگ اسلامي بعد از انقلاب را مطرح سازد.
اين موضوع به بحث اصلي رهبري مربوط است. رهبريت انقلاب اسلامي از اين جهت به توسط علماء اسلام ايجاد نگرديد كه چون آنها كارآمد تر بودند، يا اطلاع بيشتري از جهان مدرن داشتند و يا اينكه سياست مداران، سربازان، دانشمندان يا اقتصاددانان ويژه اي بودند، بلكههبريت انقلاب اسلامي به دو دليل اصلي به علماء سپرده شد:
1. چون آنها طبقه اي از مردم بودند كه به هيچ وجه تحت نفوذ فرهنگ غرب قرار نداشتند
2. چون علماء از اسلام اطلاع داشتند و يك جهان بيني را مطرح مي كردند كه به كلي با جهان بيني مسلط انسان غربي، فرق داشت.
به سخن كوتاه، علماء ايران غوطه ورشدن كامل كشور در غرب زدگي را متوقف نموده و به مردم جايگزيني اسلامي را پيشنهاد نمودند كه آن را كاملاً درك كرده و پذيرفتند. ايران تنها كشوري نبود كه جنبش هاي اسلامي سعي داشتند در آن سلطه فرهنگ، عقايد و سيستم سياسي غرب به مبارزه طلبند. مدت ها بود كه جنبش هاي اسلامي و احزاب در كشورهاي مسلمان نشين وجود داشتند، اما هيچ كجا در خارج از ايران، چنين انقطاع كاملي از غرب و غرب زدگي همانند آنچه كه در ايران اتفاق افتاد، ارائه نگرديد. تمامي ديگر جنبش هاي اسلامي سعي داشتند كه مه اشان شامل بسياري از عقايد و ارزش هاي غربي نيز باشد. آنها تماميت سلطه غرب و سيادت فرهنگ غربي را به مبارزه فرانخواندند. اين آن چيزي است كه در رهبري علماء ايران ويژگي ممتازي بود .
اين جهان بيني خاص امام خميني كه تعداد بسياري از مسلمانان، بويژه جوانان را در خارج از ايران شديداً تحت تأثير خود قرار داده، همان تأكيد مكرر امام بر اين نكته است كه: