بخش 8

ایران: قلب سیاسی امت اسلام نتیجه گیری آینده حرمین و تجدید قدرت سیاسی اسلام مقدمه




قرار خواهند داد.

 روزهاي اوليه است، تاكنون تاريخ، (ايران را) مورد توبيخ ملايمي قرار داده است حكم نهايي تاريخ بستگي به انتخابي دارد كه اكنون انجام مي پذيرد. خداوند تبارك و تعالي هميشه مي تواند ملت ديگري را براي نقش رهبري و خارج نمودن امت از وضع كنوني اش انتخاب نمايد. ايران نتواند به آن اوج دست يابد، آن وقت جنبش اسلامي پايگاه ديگري را براي واردنمودن ضربه نهايي خواهد يافت. ولي همچنان اميدواريم كه تجربه ايران موفق و پيروز پيش بتازد...

 

ايران: قلب سياسي امت اسلام

    شايد بزرگترين دستاورد انقلاب اسلامي اين باشد كه توانسته زندگي سياسي امت اسلام را به يك مركز توجه نوين و دائمي مبدل سازد. اكنون عقربه قطب نماي سياسي اسلام دائماً ايران را نشان مي دهد. هر مسلمان زنده اي در هر كجاي اين جهان كه باشد، مجبور است موضع خود ت به انقلاب اسلامي را بيان نمايد، هيچ بخشي از امت اسلام در خارج از طيف نفوذ انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي قرار ندارد. اكنون ايران به صورت آهن رباي افكار سياسي و جهان بيني تمامي مسلمانان قلمداد مي گردد. البته حقيقت دارد كه برخي از قبال آن از خود مقاومت نشمي دهند. اما هيچ فردي در خارج از مغناطيس سياسي ايران قرار نمي گيرد.

ايران تأثير مشابهي بر جهان غيرمسلمان (جهان كفر) نيز داشته است. جهان كفر از لحاظ سرزمين وسيع بوده و مراكز عمده پرجمعيتي را تحت كنترل خود دارد. آنها تحت لواي كفر چند ايدئولوژي و مذهب هم دارند كه با هم در رقابت هستند.

 دو ايدئولوژي بزرگ و رقيب جهان كفر هم عبارتند از: كاپيتاليزم و كمونيسم كه هركدام دموكراسي نوع خود را دارند. يك ايدئولوژي جهان سوم هم وجود دارد كه سردمداران آن اشخاصي چون فرانس فانون و فيلسوف فرانسوي ژان پل سارتر هستند.

اين مبين تركيبي عجيب از الهيات رهائي بخش و سوسياليزم است. اين عقايد هنوز نتوانسته اند حتي يك انقلاب نتيجه دار بوجود آورند. ايدئولوژي جهان سوم سعي دارد به آنچه كه اصولاً يك سيستم استثماري جهانيست، وجهه اي انساني دهد. يك شاخه از اين جنبش جهان متشكل از دانشمندان و تكنولوژيست هاي كشورهاي فقير است. اين دانشمندان كه عمدتاً توسط دانشگاه ها و مؤسسات تحقيقاتي تحت حمايت مالي دولت هاي غربي دوره مي بينند، براي وابسته نگه داشتن جهان سوم در امور علمي و تكنولوژي در خدمت هستند. ما جمع موارد فوق را ترب مي ناميم.

تأثير انقلاب اسلامي بر تركيب در كليت مشاركت آميز كفر، موجب گرديده كه آنها دست بدست يكديگر داده و سعي نمودند اسلام را در ايران شكست دهند. آنها مي دانند كه اگر اجازه دهند ايران جان سالم بدر ببرد، اسلام براه خود ادامه داده، ابتدا امت مسلمان تحت كنترل آن و سپس مابقي جهان را آزاد خواهند نمود. جنگ تحميلي كه در ماه اوت 1988 (مرداد 1367) پايان يافت، براي انهدام حكومت اسلامي طراحي شده بود. در اين هدف آنها ناكام ماندند. اما منظور پليدتر آنها از تحميل جنگ، عبارت بود از اينكه اعتماد مردم ايران نسبت به رهبري و سيستم سياسي تأسيس شده پس از انقلاب اسلامي را از بين ببرند. هدف ديگر آنها انهدام اتحاد مردم ايران بود كه به نيروئي مقتدر تبديل شده بود. تركيب رهبري و حمايت عام مردم از آن، قادر بود تمامي اقدامات ابرقدرت ها و هم پيمانان آنها را خنثي كند.

اكنون، پس از جنگ، بذرهاي شك و ترديد پاشيده شده اند. كساني وجود دارند كه معتقدند همه آن ايراني هاي خوب ، دانشمندان، فلاسفه، روشنفكران و تجاري كه پس از انقلاب اسلامي از ايران خارج شدند، بايد براي كمك در بازسازي ايران دعوت به بازگشت به كشور شوند. اين وعيت كه اين ايراني هاي خوب از ايران فرار نكرده، بلكه از اسلام گريختند مورد بي توجهي قرار گرفته است .

خط جنگ تبليغاتي مكارانه ديگري كه اكنون در داخل ايران و در محافل ايراني هاي مقيم اروپا و آمريكا دنبال مي شود، اين گونه القاء مي كند كه روحانيت همه چيز را بهم ريخته اند. و رسانه هاي جمعي غرب هم به تبليغات روزهاي اول انقلاب اسلامي بازگشته و روزنصنعت اطلاعاتي كفر هر روز گزارشي از اعدام هاي دسته جمعي در ايران عرضه مي كنند. منبع اين اخبار غالباً نيكوزيا و بغداد يا سردبيران خاورميانه اي كه در لندن و نيويورك اقامت دارند، مي باشد. آنهإثخ خ  معتقدند كه جنگ موضع ايران را نرم كرده و جنگ تبليغاتيه سفارت هاي كشورهاي غربي در تهران و پيشنهادهاي وام و تجارت بار ديگر دالانهاي قدرت در ايران را به روي كساني كه با غرب هم آوا هستند باز خواهد نمود .

يكي از نتايج جنگ اين بوده است كه موجب گرديده كل منابع اقتصادي كشور شديداً كاهش يابد. يكي از اقداماتي كه هر سيستم سياسي بايد تحت چنين شرايطي انجام دهد، اين است كه اولويت بندي تخصيص منابع را مورد تجديدنظر قرار دهد و چنين چيزي هرگز در دوره اي كه بايد اقمات شديد صرفه جويانه انجام پذيرند، از مقبوليت عام برخوردار نيست.

هر كسي فكر مي كند از او انتظار ايثار بيشتري از همسايه اش دارند. غوغا و ولوله اي براي ايجاد تغييرات در رده بالاي حكومت برپا مي شود. بويژه از سوي كساني كه فكر مي كنند، يا اميدوارند، كه اگر همه مناصب كليدي حكومت دراختيارشان باشد، اوضاع بهتر خواهد شد.د حرفه اي، تجار، روشنفكران و ديگر گروه هاي حسابگر فكر مي كنند كه تغيير و تحول موجب خواهد شد كه بخش بزرگتري از منابع نصيبشان شود. در هر صورت تغيير چهره ها فرصت جديدي را براي بالارفتن در اختيار كساني مي گذارد كه در دوره قبل بازنده بودند و يا فكر مي ك بازنده بودند و هرگز تعداد افرادي كه فكر مي كنند اگر آنها مناصب كليدي را در دست داشتند و صدايشان شنيده مي شد، بهتر كار مي كردند كم نخواهد بود.

وجود نظرات، آراء، سياست ها و افراد رقيب در شرايط عادي دال بر سلامت جامعه است و هيچ كس نمي گويد كه ايران، جامعه اي سالم و سلامت نيست. اما امروزه ايران در موضعي منحصربه فرد هم قرار دارد. هيچ چيزي نبايد در ايران رخ بدهد كه به موجب آن دشمنانش به هر دليشنود و راضي شوند. آنچه كه دشمنان ايران مي خواهند، تغييري كلي و اساسي در رهبري آن و ايجاد درگيري داخلي و كشمكش قدرت در بين شخصيت هائي كه مسئوليت هدايت جنگ را داشتند، است. آنها بدنبال مدركي مي گردند كه ثابت كنند مردم ايران اعتماد خود به رهبري اسلامي را ازت داده و يا در دولت اسلامي فساد وجود داشته است. آنها مي خواهند كه دوستانشان در ايران و يا كساني كه آنها فكر مي كنند كاركردن با ايشان آسانتر است در ايران سربرآورده و كنترل حكومتي سرمايه دارانه تر، دست راستي و ملي گرايانه بر ايران پس از جنگ را بدست گيرند.

درگيري هاي اجتماعي بر سر منابع كمياب در جامعه اي كه اخيراً جنگي ويرانگر را تجربه نموده، غالباً شديد است. اين نوع درگيري ها عموماً در مورد زمان آتش بس آغاز مي شوند. سؤال مي شود پس چرا دو سال پيش آتش بس پذيرفته نشد؟

اين نوع درگيري هاي داخلي، اغلب با شوخ طبعي و حتي بدون منظور انجام مي گيرند. اما واقعيت اين است كه روي هم انباشته شدن اين نوع درگيري هاي سطح پائين مي تواند صدمات بسيار شديدي را درپي داشته باشد و تأثير آن بر روحيه جمعي جامعه نيز تضعيف كننده و سستي آفرين است. از همين بحث هاي بي منظور و ساده لوحانه، غوغا و ولوله اي درجهت ايجاد تغييرات بپا خواهد خاست و درپي آن ظن و ترديد ريشه خواهد دواند كه آيا بازاري ها درصدد دست كاري در امور دولت هستند؟ آيا ليبرالها سعي دارند از در پشت به درون بخزند؟ آيا منافقين از مسوءاستفاده خواهند نمود؟ آيا آمريكا هنوز طرفداراني در ايران دارد و اين طرفداران تا چه حدي فعال اند؟ چه كسي دارد با خارجي ها معامله مي كند و چگونه؟ چه كساني از جنگ، سودهاي بادآورده بدست آوردند؟

 اين نوع درگيري ها و مشابه آن، رقابت ها، سؤالات و سوءظن ها، مي تواند هر جامعه اي را منهدم نمايد. يك جامعه اسلامي زماني منهدم خواهد شد كه تقواي جمعي آن كه اساس آن را تشكيل مي دهد، شكسته شود. سيستم هاي سياسي لائيك معمولاً با بيشترين تعداد آرائي كه مي توانند بدست آورند، حكومت مي كنند. حال چه اين آراء واقعي باشند چه نباشند. اما دوام و بقاء يك جامعه اسلامي و سيستم سياسي آن مبتني بر نوعي آراء عمومي است كه بر تقوي بنيان گذارده مي شود. درگيري هاي اجتماعي كه اين بنيان را منهدم مي كنند، ضدارزشمند.

ايران يك جامعه اسلامي است كه هنوز روابط اجتماعي و اقتصادي اش را دقيقاً تعيين ننموده است. اين جامعه، محتاج استمرار رهبري است. گنج اين جامعه كه همانا  امام امت است، هنوز با ماست، اما امام به تنهائي نمي توانند مشكلات را حل و فصل نموده يا به توافق آراء در بين گروه هاي رقيب و ايدئولوژي هاي داخل ايران دست يابند.

 براي حل و فصل چنين مسائلي ده سال مدت بسيار كوتاهي است. بويژه كه هشت سال آن در جنگي ويرانگر كه توسط اتحاد جهاني دشمنان تحميل شده بود گذشته باشد. آنچه كه ايران در اين برهه حساس از تاريخش به آن احتياج دارد، ثبات و استمرار است. بگذاريد دشمنان ايران درك كنند كه آنها اراده آهنين ملت ايران را نشكسته و يا آن را عليه رهبرانش نشورانده اند. زماني كه دشمنان به اين درك رسيدند، آنگاه وقت بسيار براي بحث هاي باز، تغييرات و تجربه و آزمايش وجود خواهد داشت.

تمامي امت اسلام مي خواهند كه عليرغم فشارهاي عظيم وارده از سوي كفر جهاني بر آن، شاهد ايران باثبات و مستحكم در اين برهه از زمان باشند. هرگونه شكاف واقعي يا خيالي در استحكام سيستم سياسي ايران نامطلوب است. همچنين اصول و ارزش هاي انقلاب اسلامي بايد سازش ذير جلوه كنند.

 

نتيجه گيري

حقيقت هرچه بزرگتر باشد، تبليغ آن آسان تر است. حقيقت در اسلام، كميت ثابتي ندارد. يعني صرفاً از يك سري اعتقادات و تعصبات تشكيل نشده است. انديشه اسلامي در هر برهه بايد موقعيت و شرايط تاريخي را ملحوظ نظر نمايد. بخش هاي آشكار اسلام، البته، براي همه زماا معتبر است. اما اعمال آن در وراي تاريخ و حركت و جهت آن قرار ندارد. انديشه اسلامي بايد قادر باشد كه شرايط تاريخي را به نحوي مستمر و تقريباً روزمره، تعريف نمايد. اسلام تنها تا موقعي كه پيامش در ارتباط مستقيم با مشكلات و مسائل معاصر بشريت قرار داشته و براي آنها پاسخ داشته باشد، قابل تبليغ است. هر سيستمي از اعتقادات و تفكرات كه در شرايط موجود مطلب معناداري نداشته باشد، بزودي موضوعيت و جذابيت خود را از دست خواهد داد.

    بنابراين زمينه تاريخي، بحثي اساسي از تبليغ است و تاريخ به كساني كه اهرم هاي لازم براي ايجاد تغييرات تاريخي را در دست ندارند، پاسخ نمي دهد و چنين اهرم هائي يعني قدرت. معناي قدرت آنگونه كه در هر برهه از زمان در مورد شرايط تاريخي بكار برده شده در قرآن د كراراً مشخص و روشن شده است (براي مثال به آيات 71-78 سوره نساء رجوع شود). اين تعريف عملاً تمامي سيره محمدبن عبدالله(ص) را توصيف مي نمايد. پيامبر اسلام از روزهاي اوليه رسا لتش در مكه شرايط تاريخي لازم را به وجود آورد تا اهرم هاي ضروري جهت ايجاد تغييرات مب را بدست آورد.

    دست يابي به كنترل و تسلط بر موقعيت تاريخي موجود جوهر اساسي اسلام بوده و پيام اسلام بدون اين بعد تاريخ ساز موجوديت نخواهد يافت. حقيقت اسلام تنها به اعتقادات و تعصباتش منحصر نبوده بلكه در حاكميتش بر تاريخ نيز متجلي است خواهد داد.

اگر آنچه كه در بالا ذكر شد حقيقت داشته باشد البته مشكل بتوان تصور نمود كسي به صورت جدي با آن مخالفت ورزد، آنگاه مي توان نتيجه گرفت كه موفقيت يا عدم موفقيت تبليغ دين اسلام، تقريباً به صورتي كامل بستگي به محتوا و روش تبليغ درارتباط مستقيم با موقعيت تاري موجود دارد.

 براي مثال، تا قبل از اينكه انقلاب اسلامي در ايران شرايط تاريخي را تغيير دهد، تبليغ اسلام تقريباً به صورت انحصاري بر مبناي اعتقاد و تعصب و اجراي مناسك و اعمال مبتني بر عبادات شخصي انجام مي گرفت. تا آن زمان نيروهاي لائيك در تاريخ به تسلطي تقريباً لرزشپذير بر روند تاريخ، دست يافته بودند، اين نيروها كه نماينده تمدن غرب بودند، موفق شده بودند كه همه اديان را با برچسب جهل و خرافه ناشي از اعصار تاريك بشريت به ريشخند گيرند. مسلمانان بسياري نيز به چنين اعتقادي باور داشتند، آنها نيز اسلام را به عنوان متاعي برا گذشتگان و ديني براي تقواگرايي شخصي و نه چيزي بيشتر مي انگاشتند. بنابه نظر چنين مسلماناني ايجاد حكومت اسلامي نه تنها ناممكن بود بلكه مطلوب نيز نبود. اين همان نظريه به اصطلاح اسلامي است كه سعودي ها به توسط شبكه وسيعي از مؤسسات و گروه هاي خود از جمله م و ائمه جمعه و جماعات در سراسر جهان اشاعه مي دهند.

انقلاب اسلامي در ايران بار ديگر كنترل اسلام بر تاريخ، يا حداقل بر بخشي از آن را استقرار بخشيده است. جهان بيني انقلاب اسلامي، آنگونه كه به توسط نوشته ها، سخنان، و پيام هاي امام خميني بيان شده است روشن ترين تبيين شرايط تاريخي معاصر و نحوه ايجاد تغييآن مي باشد. اما ما هنوز رسانه اي براي رساندن پيام امام به تمامي بخش هاي امت اسلامي ايجاد ننموده ايم، چنين چيزي صرفاً به معناي ايجاد فرمولي جادويي براي روزنامه نگاري اسلامي نيست، اگرچه ايجاد رسانه بخشي از مسأله است. اما بهترين نحوه رساندن پيام اسلام از يك جنبش جهاني اسلامي كه تمامي نظم طاغوتي حاكم را در هر قدم به مبارزه مي طلبد انجام پذير است. به بيان ديگر، آنچه ما احتياج داريم، اين است كه بگذاريم قدرت حكومت اسلامي در همه جا حس شود. چنين چيزي تا حدي و براي مدت كوتاهي در لبنان بدست آمد، زيرا حزب اللهحمايت ايران، نيروهاي اشغالگر آمريكا، انگلستان و فرانسه و نهايتاً ارتش اسرائيل را شكست داد. اما ضعف حزب الله لبنان در برخي از مناطق كليدي اين كشور آنها را از بدست آوردن كنترل كامل بر لبنان و اعلام حكومت اسلامي در آن بازداشته است.

در افغانستان نيز مجاهدين دشمن بزرگي را شكست دادند، اما در آنجا نيز ضعف هاي مشابه در ساختار مبارزه، بويژه در امور مربوط به رهبري و سازمان دهي يكنواخت، احتمالاً پيروزي كامل اسلام را به تأخير خواهد افكند. 

بنابراين من نتيجه مي گيرم كه كامل نبودن تمامي پيروزي هاي ما به دليل ضعفمان در تسلط بر شرايط تاريخي بوده است. اسلام عناصر ناسيوناليست و تنگ نظرهاي مانع تراش يا مذاهب فرقه گرا را تحمل نمي كند. اگر ما در برنامه بسيج تمامي امت با قدرت اسلام عليه دشمقت داشته باشيم، آنگاه ديگر در تبليغاتمان جايي براي غرور ملي يا فرقه گرايي وجود نخواهد داشت.

 ما نيازمند اين هستيم كه تجمعي از علماء همه مذاهب اسلام را در اجراء يك جنبش جهاني اسلام گرد هم آوريم. تمامي مذاهب واقعي اسلام به تساوي حقيقت و اعتبار برخوردارند، و در اين شكي نيست.

از هم اكنون عناصر لازم جهت ايجاد يك جنبش حزب الله در تمامي جهان وجود دارد. اغراق نيست كه بگوئيم موجوديت جنبش حزب اللهي جهاني مديون نفوذ انقلاب اسلامي ايران است. اين جنبش حزب اللهي از احزاب اسلامي كه در دوره تسلط استعمار بوجود آمده بودند، متفاوت شند، چرا كه اين جنبش حزب اللهي، انقلابي سازش ناپذير است.

اكنون نوبت حكومت اسلامي ايران است كه تا به بخشي مؤثر از اين جنبش جديد حزب اللهي تبديل شده و رهبري آن را بدست گيرد. تاكنون ايران بنحوي انحصاري به صورت حكومتي محدود در منطقه خاكي خاصي عمل نموده است. البته ايران داراي سرزمين و خاك بوده و بايد از آن دفاع مايد و از منافع معيني كه انحصاراً ماهيتي ايراني دارد، مراقبت بعمل آورد. اما در سطحي ديگر، ايران و رهبري اش به عنوان حكومتي حزب اللهي وظايف و تكاليفي نسبت به همه مسلمانان دارند، درست همانگونه كه درواقع تمامي مسلمانان داراي وظايف و تكاليفي نسبت به ايران ماشند. در چنين چارچوبي ايران از هم اكنون يك حكومت جهاني است و اگر بتواند حتي بخش كوچكي از امت را با خود حركت دهد ايران مبدل به بيش از يك ابرقدرت با منافعي در سراسر جهان خواهد شد، كه هيچ حكومتي در تاريخ به چنين قدرتي دست نيافته است. اين، آن مبارزه طلبي ا كه حكومت اسلامي ايران بايد در دومين دهه تاريخش پس از انقلاب اسلامي آن را بپذيرد.

 تاريخ در انتظار پاسخ ايران به اين مبارزه جويي است


 

         

 

 

 

 

11

          

آينده حرمين

و

تجديد قدرت سياسي اسلام

 

 

 مقدمه

 

    سمينار آينده حرمين، به عنوان ششمين سمينار جهاني مؤسسه اسلامي لندن، بمدت چهار روز، در ژانويه گذشته (1988 م)  در سالن هتل اينترناشنال لندن برگزار گرديد. جلسات سمينار، همه روزه  با حضور  و شركت حدود 500 نفر برگزار مي شد كه حدود 270 نفر از شركت كنندگان از چهل كشور جهان به لندن آمده بودند. درميان شركت   كنندگان  از همه اقشار ديده مي شدند: ائمه جمعه، علماي بزرگ،  خطبا ، نويسندگان، اساتيد دانشگاه ها، كارگران  و جوانان مسلمان... سخنراني هاي  اغلب شخصيت هاي علمي اسلامي، توسط مؤسسه اسلامي به زبانهاي عربي انگليسي  و فارسي چاپ و بين حضار توزيع مي شد.

شيخ عبدالهادي آوانگ از مالزي، دكتر فهمي الشناوي از مصر، شيخ ابوبكر جبرئيل از نيجريه، شيخ توري از سنگال، شيخ ماهر حمود از لبنان، شيخ سليم اللبابيدي از فلسطين، شيخ محمد ابراهيم علاونه از اردن، شيخ حسن اورزهري از سريلانكا، شيخ محمد العاصي امام مسجد واشنگن، شيخ احمد كاپلان از هلند، شيخ سليمان طاهر از پاكستان، شيخ عبدالعليم موسي (سياهپوست آمريكائي و امام مسجد كاليفرنيا)، پرفسور حاتمي از تركيه، فهمي كورو (سردبير روزنامه زمان تركيه)، دكتر كليم صديقي (مدير مؤسسه) و اينجانب از ايران، از جمله سخنرانهاي اين سمينار جهاني بودند.

متأسفانه از ايران جز اينجانب، هيچ كس ديگري نتوانسته بود براي شركت در اين سمينار، ويزا دريافت كند، ولي همين عدم حضور علماي ايراني و در اكثريت بودن برادران سني شركت كننده باعث شد كه حساسيت آ ل سعود و ديگر رهبران ارتجاع عرب و عجم! درباره اين سمينار و مقيت آن، بيشتر شود... روزنامه معروف ايند يپندنت چاپ لندن، مورخ 15 ژانويه نوشت: سيا، موساد، سفارت سعودي و مصر و تركيه، بشدت مشغول فعاليت بودند تا عناصر شركت كننده را شناسائي كنند چرا كه دولت انگليس حاضر نشده بود ليست افراد را دراختيار آنها قرار دهد!... همين طلب را روزنامه ارتجاعي مليت - (مورخ 18 دسامبر 88 م)، چاپ تركيه، بنحو ديگري گزارش داد و افزود: شركت كنندگان هواداران عناصر حزب الله وابسته به (امام) خميني بودند. اين امر، بخوبي نشان دهنده نگراني باند ارتجاع حاكم بر كشورهاي اسلامي است. روزنامه يوميه اب چاپ لندن، ارگان غيررسمي وابسته به عراق و آل سعود، در سرمقاله شماره 2687 خود (مورخ 9 ژانويه 88) بشدت بر اين سمينار تاخت و به دفاع از آل سعود پرداخت!

    و مجله عراقي الدستور چاپ لندن نيز در شماره مورخ 88/1/18 خود اين سمينار را وابسته به حركت اسلامي هوادار ايران ناميد و آنرا مورد تقبيح! قرار داد! و از همه جالبتر آنكه سعوديها، يك هفته پس از برگزاري سمينار فوق، يك سمينار حج با شركت عده اي از وعاظالسلاطي  در لندن تشكيل داد كه قطعنامه آن فقط حمله به امام بود و بس... و مجله سعودي المجله در شماره مورخ 88/1/26 خود، به تفصيل گزارش آنرا منتشر ساخت...

    در قبال اين برخوردهاي ضداخلاقي دشمنان انقلاب اسلامي ايران، و سرمايه گذاري كلان براي وارونه جلوه دادن حقايق فاجعه سال گذشته در مراسم حج، انتظار آن بود كه مطبوعات ايران، بطور كامل اخبار اين سمينار را پوشش بدهند، ولي متأسفانه در عمل و پس از نشر چند خبر تاه، بقول عربها: تعتيم اعلامي ! خاصي در اين رابطه حكمفرما شد كه يكي از نتايج آن، محروم شدن مردم ايران از آگاهي از متن سخنراني ها و متن كامل قطعنامه صادره از سوي علماي اهل سنت در دفاع از انقلاب اسلامي، رهبري، وجوب برائت از مشركين در حج و ديگر اهداف اسلامنقلابي، دربرابر ارتجاع حاكم بر كشورهاي اسلامي بود...

ما در اينجا، قصد بررسي انگيزه اين امر و روشن ساختن علل اين نوع برخوردهاي غيرمنطقي را نداريم كه متأسفانه در مورد كنفرانس مجلس اسلامي در اسلام آباد پاكستان، بطور شديدتر و روشنتري عملي گرديد... و با اين كه اين قبيل تنگ نظريها و برخوردهاي


| شناسه مطلب: 79798