بخش 9

انقلاب اسلامی ایران انقلاب اسلامی در خارج از ایران انقلاب اسلامی، یک ضرورت جهانی انقلاب اسلامی در سیاست جهان




به اصطلاح خطي برخلاف مصالح اسلام و انقلاب مي دانيم... اما فعلاً به آن نمي پردازيم بلكه در اينجا بجاي نشر متن سخنراني خود (!) به نشر ترجمه سخنراني دكتر كليم صديقي، براي شناخت هرچه بيشتر ديدگاه هاي ديگر برادران در رابطه با مسأله حرمين، مي پردازيم، به اميد آن كه مورد  حق تعالي قرار گيرد: فانه لايضيع اجرمن احسن عملاً.

نشر اين سخنراني، با توجه به موضع گيريهاي خصمانه اخير باند فعلاً حاكم بر جزيرةالعرب، و تضييقات ضداسلامي آنان در مورد عدم شركت حجاج براي اداي فريضه حج، يك ضرورت است و اگر فرصتي شد، ترجمه كامل قطعنامه سمينار نيز كه روشنگر حقايقي در رابطه با حرمين و آل سعد است، جهت اطلاع خوانندگان محترم، منتشر خواهد شد.

 سيد هادي خسروشاهي

 تهران - 67/3/12

 

آينده حرمين

و

تجديد قدرت سياسي اسلام

 

 موضوع آينده حرمين در مكه و مدينه مسأله تازه اي نيست و به فجايع غم انگيزي كه سال گذشته در مراسم حج در مكه روي داد، مربوط نمي شود. چارچوب سياسي شهرهاي مكه و مدينه بخشي از اسلام را بدانگونه كه حضرت محمد رسول خدا(ص) بنيان نهاد تشكيل مي دهد و به همين نخستين سؤالي كه اين سمينار بايد مطرح سازد، اين است كه: آن چارچوب سياسي كه توسط پيامبر(ص) براي حرمين ايجاد گرديد، چگونه بود؟ پس از پاسخ به اين سؤال، بايد بپرسيم: چگونه مي توانيم چارچوب سياسي مشابهي از نو و در عصر حاضر براي حرمين بوجود آوريم.

اگر بخواهيم نتايج كار مورد قبول همه مسلمانان جهان باشد، ضروريست كه چنين روشي براي حل مسأله آينده حرمين انتخاب شود، چرا كه ما، اصولاً آينده حرمين را بعنوان يك مسأله سياسي تلقي نمي كنيم. ديگر اينكه اين موضوع از ديدگاه ما، بعنوان مسأله اي در سياست خار ايران و عربستان آل سعود مطرح نمي باشد، بلكه اگر جنبه هائي از سياست خارجي كشورهاي مزبور مطرح مي شود، صرفاً نقش جنبي دارد و به اين سمينار ارتباطي ندارد. اين سمينار بايد باتوجه به تحولات اخير در اوضاع سياسي حاكم بر امت اسلامي، اهداف ملت را در رابطه با حجا حرمين تبيين و روشن نمايد.

مؤسسه اسلامي نظر ويژه اي درباره وضعيت تاريخ معاصر دارد. به عقيده ما تمامي حكومت هاي ملي گرائي كه در طول دوران استعمار ظاهر شده اند، با اسلام درگيري بنيادي دارند. اين حكومت ها و رژيمهاي آن خواه فاميلي، قبيله اي، استبدادي و يا دموكراتيك، نه تنهااف سياسي اسلام درگيري و مغايرت دارند، بلكه اصولاً مخالف اسلام هستند. علاوه بر اين، اكثريت اين حكومت ها و رژيمهاي آن ها با دشمنان اسلام متحدند و اغلب از سوي آنان پشتيباني و حمايت مي شوند. اين نظر ماست و موضع ما نيز اين است كه هيچ بخشي از نهضت اسلامي نميند در چارچوب اين حكومت ها كه داراي قلمرو مستقل هستند، فعاليت كنند. به عقيده ما اين گونه كشورها و مرزهاي آن، البته غير از مرزهائي كه با دنياي كفر دارند، از هيچگونه مشروعيتي در اسلام برخوردار نيستند. نهضت اسلامي يك فعاليت جهاني بتمام معني است. اسلام نه يحزب سياسي است و نه اينكه مي تواند هويت هاي ملي يا ديگر هويت هاي سطوح پائين تر را در تعقيب اهدافش بپذيرد. براي بررسي وضعيت كنوني امت اسلامي تنها يك راه وجود دارد و آن راه انقلاب اسلامي است.

آنچه كه اكنون بدان نياز داريم برنامه اي است براي انقلاب هاي اسلامي كه يكي پس از ديگري در كليه نقاط دنيا بوقوع پيوندند. البته اين واقعيت نيز وجود دارد كه انقلاب اسلامي نمي تواند بطور همزمان و آني در همه جا تحقق يابد بلكه بخشي از امت مسلمان بيش از ساخش ها به مرحله انقلاب اسلامي نزديك خواهند شد. اين انديشه ممكن است براي نهضت اسلامي مطلوب باشد كه ترتيب اولويتي براي برخي از بخشهاي جغرافيائي امت اتخاذ نمايد كه بتواند تلاش ها و امكانات را در آن متمركز سازد. براي ما نيز مطلوب است كه خطوط اصلي مراحل رشد نهضت اسلامي بسوي انقلاب اسلامي را ترسيم نمائيم. در اين زمينه است كه به آينده حرمين نيز بايد نظر افكنيم. يكي از مسائل حساسي كه بايد مورد بررسي قرار دهيم اين است كه آيا بين اشغال كنوني قدس توسط اسرائيل، كه پايگاه نظامي آمريكاست، و كنترل مكه و مدينه بوسيله رژيم آل سعود، كه از عمال آمريكاست، تفاوت اصولي وجود دارد يا خير؟ به احتمال زياد ظاهرسازيهاي اسلامي سعوديها حداقل بهمان اندازه فريب آميز است كه پيشنهاد اسرائيليها در رابطه با دسترسي آزاد و بدون قيد و شرط مسلمانان به قدس است. ما بايد اين سؤال حي را مطرح كنيم كه نقش سعوديها در دنياي سياست امروز چيست و آيا تفاوتي با نقش اسرائيل در اين زمينه دارد يا خير؟ به احتمال قوي نقش سعودي ها صرفاً تكميل كننده نقش اسرائيل در منطقه است. به اضافه اين كه آل سعود نقش يك سرپوش اسلامي را هم براي سياست آمريكا در قلبرزمين اسلام بازي مي كند. تحت چنين شرايطي، اين سمينار بايد موقعيت سرزمين حجاز و حرمين را در جهان بيني نهضت اسلامي مشخص نمايد و اينكه چه اولويتي بايد به اين مسأله داده شود؟ ولي پيش از آنكه به اين مسأله و ساير مسائل بپردازيم، اجازه بدهيد درك خودمان را از الاب اسلامي بيان كنيم. بدين منظور بايد از انقلاب اسلامي ايران آغاز كنيم.

 

انقلاب اسلامي ايران

    از نظر ما مهمترين جنبه انقلاب اسلامي ايران اين است كه اين انقلاب نشانگر بازگشت قدرت سياسي اسلام است كه پيش از آن به پيكر بيجاني شباهت داشت. اهداف اسلام همگي جهان شمولند. هدف غائي و نهائي اسلام اين است كه كليه افراد بشر را به زندگي تحت لواي اسلام و تسلم از روي ميل به مشيت الله (سبحانه و تعالي) ترغيب نمايد، ولي حتي در ايران همه مردم نقش و ارزش انقلاب اسلامي را در پهنه تاريخ جهان درك نمي كنند. شايد در برخي از مجامع ايران چنين تمايلي وجود دارد كه به انقلاب اسلامي به عنوان محصول ويژه اي از تشيع نگريسته  در عين حال نفوذ ساير نهضت ها نيز انكار نمي شود. دانشمندان جواني چون: سيدعلي خامنه اي كه به رياست جمهوري اسلامي ايران رسيد و سيدهادي خسروشاهي، قبل از انقلاب نوشته هاي حسن البناء و سيدقطب را به فارسي ترجمه كرده بودند. قسمت عمده حيات سياسي شيعيان در  ايران ، عراق و لبنان به روندهاي اسلامي جهان در قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم پيوند داشت و همين امر ناگزير شامل تجديد نظر در مورد مسائلي مانند انديشه شيعيان درباره اهل تسنن گرديد. مفهوم ولايت فقيه كه محور اصلي اجتهاد سياسي امام خميني است، اختلاف مهم الهي سياسي بي دو مكتب فكري عمده (يعني شيعه و سني) بر سر مساله رهبري را از ميان برداشته است. بدون تعارف مي توان گفت كه تقارب فكري در مورد اين مسأله در جهان اسلام به حد اعلاي خود رسيده است. حتي در داخل دنياي تشيع، استفاده از واژه امام براي آيت الله خميني نشان مي دهد تا چه حد انقلاب اسلامي بر برخي از موانع ذهني مكتب قديم، غلبه كرده است. خصوصيات و صفات رهبر و ترتيبات قانوني كه اكنون در ايران براي انتخاب رهبر اتخاذ شده است مشابه موضع اهل تسنن در مورد خليفه و مسائل مربوط به آن است.

    چنين تقارب فكري درميان مسلمانان، براي آغاز مرحله تجديد حيات قدرت سياسي تمدن اسلامي، لازم و بلكه ضروري بود. اين مطلب بايد در مورد كليه مسائل مورد اختلاف مسلمانان صادق باشد، ولي در مورد مفاهيم سياسي مهمي مانند: رهبري، حاكميت و اطاعت، بايد از ضرورت خاصي برخوردار باشد. در ايران، انقلاب واقعي، گسترش مفهوم اجتهاد در مكتب شيعه است كه يك فقيه و مرجع را در زمان غيبت امام دوازدهم(ع) بعنوان امام يا رهبر كشور اسلامي بر مسند حكومت نشانده است. اين تقارب عليرغم آنكه موضع اهل تسنن متأسفانه در مورد اين مسائل همچنان در حال ركود و انجماد باقي مانده، بدست آمده است. اما چون برخي از علماي اهل تسنن هنوز حكومتهائي مانند حكومت آل سعود را اسلامي! مي دانند، بايد گفت كه موضع اهل تسنن حتي روبه زوال گذاشته است ولي درمقابل آن بسيار از علماي اهل تسنن نيز اكنون وجود دارند كه امام خميي را رهبر امت مي دانند. و همين خود شاهدي است بر پيدايش تحول مثبت در موضع اهل تسنن...

سنت اهل تسنن در مسائل سياسي مدتها بر پايه فلسفه علمي معقول (pragmatism rational) استوار بود، بدون آنكه از حمايت رسمي اجتهاد برخوردار باشد. ولي شيعه با اشتياق فراوان از آن تحت عنوان اجتهاد، با تائيد مراجع و رهبران اصولي جديد در 200 سال اخير استقبال نمودند، اما برخي از علماي اهل تسنن، مسائل (و عوامل) عمده زوال قدرت سياسي اسلام را درك ننمودند و نيز بطوركلي نتوانستند ماهيت واقعي تمدن غرب، و اثرات ناشي از استعمار، ناسيوناليسم، دموكراسي و ساير مكاتب و روشهاي سياسي غرب را ارزيابي كنند و همچنين نتوانستند ماهيت رهبران جديدي را كه بعنوان زمامداران حكومتهاي ملي مخلوق قدرتهاي استعماري پا به عرصه ظهور گذاشته بودند بشناسند و از همين رو، علما و احزاب اسلامي بيش از حد علاقمند به فعاليت در نظام هاي جديد بعد از استعمار بودند. آنها خود را با ادعاهائي كه از سوي حكام مبد و حكومتهاي ملي گرا مطرح مي شد و از استقلال و دولت متشكل از نمايندگان خلق ها و حكومت مردمي سخن مي گفت، سرگرم مي كردند. اين گونه علماي ناسيوناليست و علماي وابسته و رهبران احزاب اسلامي نتوانستند حقايق سياسي استعمار و دوره بعد از استعمار را درك كنمچنين نتوانستند عناصري را تربيت كنند كه قادر به رهبري امت در اين موقعيت باشند.

    اما علماي ايران آن نوع رهبري را بوجود آورده اند كه داراي كليه خصائص و صفات لازم براي رهبري امت در اين مقطع زماني حساس است. اين رهبري از ميان تقريباً تنها منبعي از امت كه از نفوذ غرب مصون مانده بود ظهور كرده است. درواقع علماي شيعه در محفظه زمان سالم انده بودند تا به موقع بتوانند قدرت كفر را در يكي از مناطق مهم دارالاسلام آنهم در زماني كه استكبار منافقين داخلي و حاميان ابرقدرت ايشان در حد اعلاي قدرت خود بود، شكست دهند. علماي ايران مسئول خطاهاي حكام ايران (پيش از انقلاب) نبودند و در فساد سلاطين دستي نداشتند. درواقع پيروزي فلسفه عقلي اصولي، علماي شيعه را از محذورات تشيع قديم، بويژه در رابطه با مسائل حكومتي و سياسي در خلال غيبت امام دوازدهم(ع) و ارتباط با اهل تسنن، آزاد ساخته است. اين جريان به علماي شيعه جهان بيني پويا و پرتحركي بخشيده است كه از محذورت و موانع كج روي بدور است. آنها بهيچوجه در نگون بختي سياسي امت سهمي ندارند. آنها از وضع جهان همواره ناراضي و خشمگين بودند و شايد بتوان گفت كه آنها دنيا را بديگران واگذاشته بودند و ديگران نيز كار را خراب كردند. علماي شيعه كه درخلال سالهاي 1978 و 1979 ميلا (1357 هجري شمسي) آگاهي امت را بحال خروش درآورده بودند، حالت مرد غضبناكي را بر چهره داشتند و مانند پدري بودند كه پس از يك غيبت طولاني به منزل برمي گردد و خانه را در اشغال همسايگان، بچه ها را در حالت طغيان و زنان خانه را غرق در فساد اخلاقي مي يابد... دستقبال از ايشان چه خبر بود؟ انبوهي كه در انتظار امام غائب هستند گويا چندين برابر شده بودند! خود امام زمان نيامده بود، بلكه يك پيشواي مذهبي كه پيروان بسيار داشت وارد شده بود. از نظر مردم داشتن يك امام غيرمعصوم، به عنوان جانشين امام معصوم مهم بود، سيماي ظاهري اين رهبري نيز جذاب بود.

    دوره رهبران دست پرورده قدرتهاي استعماري و تحميل شده بر كشورهاي بعد از استعمار بسر آمده بود. البته اين علما به زبانهاي انگليسي، فرانسه، روسي، آلماني، ايتاليائي يا هلندي سخن نمي گفتند. آنها تنها فارسي يا عربي مي دانستند و بهمين دليل هم بطور مستقيم منستند به قرآن و سنت پيامبر(ص) مراجعه كنند. آنها تحت تأثير نهضت هاي اروپائي مانند تجديد حيات فرهنگي (يا رنسانس  Renaissance)، تنوير افكار (Enlightenment) و عصر استدلال (Age of Reason) قرار نگرفته بودند، و سيل دنياگرائي در آنها نفوذ نكرده بود. علم آنهاتنها علم اسلامي بود. آنها از آن ايمان خالصي برخوردار بودند كه نتيجه تلاشهاي انسان را به لطف خداوند واگذار مي كند. وقتي قرآن (48:29) به آنها امر كرد كه عليه كفار قوي باشند، ايشان به قرآن ايمان داشتند و تكنولوژي و قدرت برتر كفر و همدستانش آنها را دچار تس و ترديد ننمود. قرآن جهان را به دو بخش حزب شيطان (58:19) و حزب الله (58:22) تقسيم مي كند، و علماي ايران بي درنگ بر اين اساس با كل جهان كفر روبرو شدند. علماي ايران به اين نويد قرآن اطمينان داشتند كه حزب الله به رستگاري خواهد رسيد، و بدان نائل شدند.

 نكته اي كه بايد به روشني درك شود اين است كه براساس معيارهائي كه قرآن و سنت پيامبر(ص) براي امر رهبري وضع كرده است، هيچ فرد يا گروهي كه از نظر سياسي، فرهنگي يا اقتصادي خادم تمدن و قدرتي غير از اسلام باشد، نمي تواند مدعي رهبري امت، يا حتي بخشي از آن شود نمي توان اين مسئوليت را به چنين فرد يا گروهي واگذار كرد. اين ملاك بي درنگ از كليه حكامي كه قدرت و رهبري سياسي را از قدرتهاي استعماري به ارث بردند، سلب صلاحيت مي كند. طبقه ممتاز دوران استعمار كه مخلوق قدرتهاي استعماري است نمي تواند رهبري اسلام و مسلميبرعهده بگيرد. و بهمين جهت، رهبري ناسيوناليستي حكومتهاي ملي مسلمان بعد از استعمار، درواقع تداوم استعمار است. ساختار حكومتهاي ملي، سيستم هاي دموكراتيك آن و نظامهاي اداري و ارتشي آن، نمي تواند در اسلام مجاز شمرده شود، بنابراين، بايد خاطرنشان ساخت كه تأسيسكومت اسلامي، صرفاً شامل كسب اكثريت براي يك حزب اسلامي در مجمع ملي يك حكومت ملي! و با ترغيب حكام موجود به اجراي شريعت نمي شود! حكومت اسلامي تنها در صورتي مي تواند تأسيس شود كه حكومت ملي و نهادهاي آن بطوركلي نابود و منحل شود و رهبري طبقه ممتاز بعد ازستعمار، جاي خود را به رهبران متقي كه از ريشه اسلام اصيل نشأت گرفته اند، بدهد. و اين خصيصه است كه تنها در مورد انقلاب اسلامي ايران صادق است و به همين دليل است كه در شرايط امروز هيچ حكومت اسلامي بدون انقلاب اسلامي نمي تواند تأسيس شود.

 

انقلاب اسلامي در خارج از ايران

    به تفسيري مي توان گفت كه انقلاب اسلامي ايران ناتمام باقي خواهد ماند تا زماني كه ربط و قابليت تكرار (با وقوع مجدد) خود را در بخش هاي ديگر امت نشان دهد. اين بدان معناست كه بخش اسلامي انقلاب از بخش ايراني آن قابل تفكيك است و بخش اسلامي انقلاب مي ت در موقعيت هاي غيرايراني تكرار شود. آن دسته از ما كه به انقلاب اسلامي اعتقاد داريم، بايد بتوانيم نشان دهيم كه ريشه هاي اصلي انقلاب اسلامي ايران اسلامي هستند و تنها ريشه هاي فرعي و كمكي آن ايراني مي باشند و يا به عبارت بهتر: مكان تحقق آن، سرزميني به نام ايران است.

اين دقيقاً روشي است كه مؤسسه اسلامي ما نسبت به انقلاب اسلامي ايران در پيش گرفته است. تلاش ما بر اين بوده است كه چارچوبه اي ارائه دهيم كه در قالب آن بخش غيرايراني امت بتواند انقلاب اسلامي را درك كند. اين يك امر ضروريست اگر بخواهيم كه مسلمين خارج از اران بپذيرند كه انقلاب اسلامي در كليه بخش هاي امت يك هدف قابل حصول است. اينگونه تفكيك ريشه هاي ايراني و شيعي انقلاب از ريشه هاي اسلامي آن، براي امت مسلمان ايران نيز حائز اهميت است چرا كه حكومت اسلامي اي كه از متن و بطن انقلاب اسلامي ظهور كرد، نمي تواندامي باشد مگر آنكه كليه مكاتب اسلام نيز آنرا بعنوان اسلامي قبول داشته باشد. همچنين از آنجائي كه اسلام يك رسالت جهاني است، تأسيس يك كشور با قلمرو محدود درميان بخشي از امت، تنها مي تواند بعنوان اولين گام تلقي شود. وگرنه همه مي دانيم كه محدودكردن اسلام بهك كشور مفهومي ندارد. حكومت اسلامي يا بايد جنبه جهاني بخود بگيرد و يا با محدوديت و سرانجام نابودي مواجه شود. البته حكومت اسلامي نمي تواند بسرعت قلمرو جهاني كسب كند. اما كشور اسلامي مي تواند جنبه جهاني پيدا كند اگر در آنسوي مرزهايش بعنوان بخشي از نهضت اسلامي عمل كند.

هم اكنون اتحاد جهاني اسلام وجود دارد. اين اتحاد را در مسير تاريخ بدين شكل مي توان نمايش داد :

مجموعه اندوخته ها و سرمايه هاي اسلام عبارتند از: قرآن، احاديث، سيره و سنت پيامبر(ص)، مكاتب فكري مختلف اسلام، تمدن، تاريخ، فرهنگ و حدود جغرافيائي و جمعيتي امت. نهضت اسلامي از اين گنجينه گرانبها تغذيه مي شود و الهام مي گيرد. نهضت اسلامي به آن بخشي از اطلاق مي شود كه امكانات و منابع معنوي، فكري، مادي و انساني خود را در جهت تأسيس حكومت اسلامي، بسيج مي نمايد.

نهضت اسلامي در ايران نشان داده است كه در شرايط سياسي حاكم بر جهان امروز تنها راه غلبه بر موانعي كه بر سر راه تأسيس حكومت اسلامي قرار دارد، انقلاب اسلامي است.

  مسير انقلاب اسلامي را مي توان به 4 مرحله تقسيم نمود:

1. ظهور رهبري متقي كه نظام حاكم را مردود مي شناسد و توده هاي مسلمان را به جهاد دعوت مي كند.

2. بسيج توده هاي مسلمان تحت عنوان حزب الله به رهبري فردي متقي و جهاد آنها عليه نظامهاي استعماري بعد از استعمار.

3. پيروزي بر دشمنان داخلي و خارجي اسلام، انحلال حكومت قومي و برقراري حكومت اسلامي...

4. هدايت و اداره جنگهاي تحميل شده از سوي دشمنان خارجي اسلام...

 

 

انقلاب اسلامي، يك ضرورت جهاني

 

    در طول 9 سالي كه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مي گذرد، مؤسسه اسلامي مشاوره و گفتگوهاي دامنه داري در سراسر جهان بعمل آورده است. ما يقين داريم كه انقلاب اسلامي براي گروه كثيري از علما و ديگر مسلمانان، كه سوابقي در زمينه هاي گوناگون دارند، بصورت يك  درآمده است. اين بدان معنا است كه هم اكنون يك نهضت اسلامي جديد يا سازمان حزب الله جهاني وجود دارد. اين حزب الله داراي ساختمان و مركز حزبي نيست. به تعبير قرآن، هر فرد مسلمان، عضوي از حزب الله بشمار مي رود. اين حزب الله جهاني، ايران را به عنوان ور اسلامي واقعي موجود مي داند و به همين دليل امام خميني را هم بعنوان رهبر امت مي شناس    در اين صورت روشن است كه چهار مرحله انقلاب اسلامي قابل تكرار در كليه بخشهاي سرزمينهاي امت مي باشد. اما شرائط در بخش هاي مختلف امت، تفاوت بسيار دارد. مبارزه در راه تنظيم برنامه يا طرحي براي انقلابهاي اسلامي پي درپي در مناطق استراتژيكي امت، بايد با دقتمل تدارك ديده شود. تدارك استراتژي خاص براي هريك از اين مناطق، بر دوش علماي آن منطقه است. وظيفه اعضاء حزب الله در سرتاسر جهان نيز اين است كه با ديگر اعضاء حزب الله در ساير نقاط جهان تماس برقرار كنند و جلسات مشاوره با آنها ترتيب دهند. اين امكان نيز موج و مطلوب است كه برخي امكانات در بخشي از جهان بسيج شود و در بخشهاي ديگر جهان مورد استفاده قرار گيرد.

    ايران، تنها بخشي از امت بزرگ اسلامي است كه در آن حزب الله خود را در يك كشور اسلامي متشكل ساخته است، بنابراين ايران يك كشور حزب اللهي تلقي مي شود و به همين دليل نهضت اسلامي حزب اللهي، در هر نقطه از جهان بعنوان شاخه اي از كشور حزب اللهي ايران مشود. اين هسته مركزي واقعيتي است كه حتي امروزه ايران را به يك واقعيت و قدرت جهاني مبدل ساخته است. ايران بعنوان يك كشور از نظر جغرافيائي داراي مرزهاي فيزيكي مي باشد، ولي بعنوان يك كشور حزب اللهي، مرزي براي آن نمي توان قائل شد.

هر كشور اسلامي جديدالتأسيسي، بعنوان شعبه اي از انقلاب اسلامي نخستين به شمار خواهد آمد. هر بخشي از نهضت حزب اللهي، داراي رهبري منطقه اي خود خواهد بود. اين رهبران در اقصي نقاط جهان بايد با رهبري كشور اسلامي ايران در تماس نزديك باشند.

 رهبران محلي و منطقه اي حزب الله بايد اين موضوع را بپذيرند كه رهبري حزب الله در سطح جهان به امام خميني و جانشينان ايشان تعلق دارد، رهبراني كه زمام امور را در كشورهاي اسلامي جديدالتأسيس در دست خواهند داشت بايد با يك امام كه هم اكنون در پايتخت جمهورلامي است بيعت كنند. بدين ترتيب، رهبري معنوي، فكري و سياسي انقلاب اسلامي ايران كليه بخش هاي فعال شده امت حزب اللهي را دربر مي گيرد. اينكه رهبري مزبور تا چه حد مؤثر خواهد بود، بستگي به خطوط مشي و طرحهائي دارد كه بازهم بايد در تهران و قم ترسيم گردد.

 

 

انقلاب اسلامي در سياست جهان

 




| شناسه مطلب: 79799