بخش 10
درگیری با غرب چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟ اعلامیه سمینار جهانی درباره آینده حرمین
دشمنان اسلام از ابتداي انقلاب اسلامي ايران تاكنون از امكان و آمادگي جهاني شدن انقلاب اسلامي آگاهي يافته اند. انقلاب اسلامي تاكنون فرمولهاي سياسي مبتني بر عوامل جغرافيائي، اقتصادي و ژئوپولتيك را درهم ريخته است. وقايع اخير در خليج فارس بار ديگر نشان داد كه قدرت سربازان حرفه اي مجهز به سلاحهاي پيشرفته درمقابله با نيروهاي حزب اللهي كشور اسلامي بي فايده است. ماجراي ريگان گيت مهارت برتر حكومت حزب اللهي (ايران) را در تصميم گيريهاي سياسي درمقايسه با آمريكاي مستكبر به نمايش گذاشت. سلسله وقايعي كه از انسلامي تاكنون به وقوع پيوسته است، همگي حاكي و حاوي همين پيام بوده اند. اين وقايع عبارتند از: تسخير لانه جاسوسي آمريكا (اسم ديگر آن سفارت آمريكا در تهران بود)! برخورد و سقوط هليكوپترهاي نظامي آمريكا در طبس، و كليه تلاشهاي سري و آشكار ديگري كه از سوي سازمااي سيا (CIA) و كا. گ. ب (KGB) براي براندازي نظام جمهوري اسلامي و قتل (رهبران آن) صورت گرفته است. بالاتر از همه، قدرتهاي غربي (از جمله اتحاد شوروي) و وابستگان عرب آنان صدام حسين را به حمله و تجاوز به ايران تشويق و تحريك نمودند. عملكرد ايران در اين جنگ نشان داده است كه ايران اسلامي از قدرت و بنيه روحي، معنوي و مادي، به اندازه و عمق كافي برخوردار است تا بتواند از عهده انجام مسئوليت هاي تازه اش در صحنه سياست جهان، برآيد. در خارج از ايران، برادران حزب اللهي در لبنان اسرائيل را با شكست نظامي مواجه كرده اندر افغانستان مجاهدين اتحاد جماهير شوروي را وادار كرده اند كه خواستار صلح شود. درواقع مرزهاي روحي و معنوي ايران اسلامي هم اكنون تا اعماق خاك اتحاد شوروي گسترش يافته است. ما اكنون ديگر تنها به عقب نشيني نيروهاي شوروي از افغانستان قانع نيستيم، بلكه از رياليسم روسيه مي خواهيم كه از آذربايجان، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان، تركمنستان، و ازبكستان نيز خارج شود.
واقعيت امر اين است كه قدرت سياسي اسلام تجديد شده است تا نقش خود را در صحنه سياست جهان ايفا نمايد. تاكنون قدرتهاي غربي گمان مي كردند كه اسلام را بعنوان يك عامل سياسي از صحنه تاريخ خارج كرده اند. امت به كشورهاي مستقل كوچك تقسيم شده بود كه هريك به ف تأمين منافع ملي! خويش بود. اين كشورهاي به اصطلاح اسلامي نه بطور انفرادي و نه جمعي، به هيچ وجه نمايانگر قدرت سياسي اسلام نبودند. غرب در تلاش خويش براي تقليل و تبديل اسلام به مجموعه اي از تشريفات مذهبي از آل سعود بعنوان يكي از ابزار عمده خويش استفامي كند.
در اين مقطع بايد توجه داشته باشيم كه برخورد جاري بين نقش حج و نحوه رفتار با حجاج در حرمين درواقع برخوردي است بين اسلام و تمدن غرب. غرب به كليه اديان، از جمله اسلام، به ديده خاصي مي نگرد. حدود 100 سال است كه حاكمان آل سعود نقش عمال غرب را در منطقه ايفا نموده اند. در مرحله نخست، سعوديها در متلاشي كردن حكومت عثماني، غرب را ياري مي كردند و پس از كسب كنترل حرمين در سال 1924 ميلادي (1303 هجري شمسي) سعوديها، اقدامات خود را در جهت تبديل منطقه به نوعي واتيكان اسلامي و مبدل ساختن حج به نوعي سياحت مذهبي! آغازنمودند.
در درگيري بر سر آينده حرمين ما در واقع درگير مبارزه با تمامي غرب هستيم، سعوديها و كليه رژيمهاي مسلماني كه از سياست سعودي حمايت مي كنند عمال غرب هستند. من حتي مي توانم با قاطعيت اعلام كنم كه درگيري مزبور بر سر مساله مكه، مركز ثقل توفان يك مقابله جها بين اسلام و غرب است كه در شرف تكوين مي باشد. بيائيد از اين وضعيت استقبال كنيم چرا كه مكه در داخل ايران نيست و لذا آينده حرمين نمي تواند صرفاً بعنوان يك هدف ايراني تلقي شود. آينده حرمين مسأله اي است كه به همه مسلمانان در هرجا كه هستند، مربوط مي شود. مسأله اي است كه نهضت اسلامي جهان با آن مواجه است. درواقع اين يك مسأله جهاني براي تمامي امت بشمار مي رود. اين مسأله اي است كه به ايران نيز بايد ياري دهد تا نقش جهاني و استعداد نهائي خود را به مرحله عمل درآورد. اين مسأله اي است كه در مورد آن، ايران به هم نزديك و عملي با نهضت جهاني حزب الله نياز دارد. اين همچنين مسأله اي است كه به حزب الله در سراسر جهان ياري خواهد داد تا بعنوان يك نيروي عمده در كليه نقاط دنيا، ظهور كند. سعوديها و مشاورين آمريكائي آنها با تيراندازي به سوي حجاج در مكه به ما هدفي داده اه در قلب و ريشه اسلام قرار دارد. بر سر اين مسأله بايد با تمام نيرو و امكانات خود با آل سعود و عمال و حاميان آنها مقابله كنيم.
نكته اي كه بايد بروشني درك شود اين است كه راه حل كليه مسائل و مشكلات ما، در بكارگيري قدرت سياسي اسلام قرار دارد. موضع قدرت سياسي، مركزي و بدون چون و چراست. حكومت اسلامي از بخش هاي ضروري اسلام است. اسلام بدون حكومت اسلامي، ناقص است. قدرت سياسي براي فگ و تمدن اسلام بهمان اندازه حائز اهميت است كه گردش خون براي يك بدن زنده اهميت دارد. بدن اسلام بدون قدرت سياسي، جسد بيجاني بيش نيست، هيچيك از اهداف اسلام بدون قدرت سياسي، نمي تواند جامه عمل بپوشد. وجه تمايز اسلام از ساير اديان نيز در همين است. اديان ديگر م توانند بعنوان سيستمهاي فرعي نظام كفر به حيات خود ادامه دهند. ولي اسلام نمي تواند با چنين وضعيتي سازگار باشد. از ديدگاه غربيها، بشر حيواني بيش نيست و بعنوان يكي از اتفاقات تصادفي سير تكامل! محسوب مي شود. غرب مدعي است كه اين نظريه ماهيت نخستين و علمي برا نشان مي دهد. اسلام نيز بهمين اندازه بر اين نكته تأكيد دارد. از نظر ما، ماهيت اوليه بشر را تنها در اسلام بايد جست. از ديدگاه غرب، ادعاي اسلام يك اصل تعبدي مذهبي و غيرعلمي و خرافي است. براي ما مسلمانها، دنيا و جهان هستي و آنچه در آنست، يك نظام كامل است ك از روي عمد و آگاهي خلق شده است. از ديدگاه غرب، بجز قدرت تعقل و استدلال بشر، منبع ديگري براي ارزشهاي اخلاقي وجود ندارد. اسلام اعلام مي دارد كه خداوند متعال تنها مرجع صالح براي تعيين خوبي يا بدي ارزشهاي اخلاقي مي باشد. از نظر غرب، خوبي و بدي واژه ها و مفم نسبي است و بهمراه تحولات اخلاقي، سليقه اي و نيازمنديهاي بشر كه از طريق تحقيقات علمي، استدلال و براساس منافع شخصي معين و مشخص مي شوند، تغيير مي يابد، خلاصه آنكه غرب به قانون جنگل معتقد است. و بهمين دليل جاي شگفتي نيست كه سعوديها مانند چهارپايان صحرايبستان عمل مي كنند. اخلاقيات سعوديها بطور دائم در قمارخانه ها و فاحشه خانه هاي اروپا و آمريكا در معرض ديد و داوري همگان قرار دارد. اين است كه مشاهده مي كنيم امروزه شهرهاي مكه و مدينه چهره شهرهاي هوستون و دالاس آمريكا را بخود گرفته است. جنگل سيماني جديددر حجاز ظاهر شده است، با اين هدف طرح ريزي گرديده كه خصوصيات اسلامي دو شهر مقدس مكه و مدينه را در خود غرق ساخته و سرانجام به نابودي بكشاند. آنچه كه سعوديها امروزه در مكه و مدينه انجام مي دهند در اصل تفاوتي با اعمال اسرائيليها در بيت المقدس ندارد.
براين اساس، كنترل و نظارت سعوديها بر حرمين از نظر امت قابل قبول نيست. اين عمدتاً بدان علت است كه سعوديها هميشه خادم منافع سياسي قدرتهاي غربي بوده اند. ريشه خانواده سعودي در خدمت به كفر قرار دارد. امروزه سعوديها دست اندركار يك مبارزه جهاني هستند تا لام را به يك دين تشريفاتي عاري از نقش سياسي آن تعبير دهند. سعوديها با قتل عام حجاج در مكه در سال گذشته، گام خطرناكي درجهت واگذاري حرمين، كه به منزله قلب امت است، به هوسها و سليقه هاي كفر جهاني بويژه آمريكا، برداشته اند. اين تصادفي نبود كه قتل عام حجاج در زماني به وقوع پيوست كه آمريكا سرگرم تشكيل نيروي دريايي عظيمي در خليج فارس بود تا به كمك آن به خاك كشور اسلامي ايران حمله كند. آنها مي خواستند كه توجه امت را از خليج فارس منحرف سازند و ايران را به عنوان متجاوز! در مكه قلمداد كنند... سعوديها تقاضاي يكا را در اين رابطه پذيرفته و به روي حجاج آتش گشودند. و سپس عليه رهبري انقلاب اسلامي و كشور اسلامي، مبارزه تبليغاتي دامنه داري را در سطح جهان آغاز كردند. هدف مبارزات تبليغاتي سعوديها بيش از هر چيز ديگر ايجاد تفرقه در ميان امت و دامن زدن به اختلاف مذهبي وتش فرقه گرائي است. آنها گويا مي خواهند به امت ثابت كنند كه اسلام يك نيروي تفرقه افكن، بيش نيست و اينكه اتحاد مبتني بر اسلام سرابي بيش نيست، و نظام حكومتهاي ملي حاضر، بهترين وجه ممكن است و اسلام بايد جاي خود را در نظامهاي سياسي ملي و غيرمذهبي پيدا كند، وگر اينكه، هيچگونه برخوردي بين اسلام و غرب وجود ندارد، و ديگر اينكه پيشرفت تنها در تقليد از غرب حاصل مي شود!... خلاصه اينكه سعوديها از مسلمانان مي خواهند كه نظريه غرب درباره بشر را بپذيريم و قبول كنيم كه راه علمي و منطقي! غرب برتر از راه قرآن و سنت پيامبر) است.
همانگونه كه در طول تاريخ اغلب اتفاق افتاده است، يك مسأله و يك درگيري منفرد به طيف كاملي از نبرد و مقابله بين حق و باطل مبدل مي شود. آينده حرمين چنين مسأله اي است و دقيقاً نمايشگر چنين درگيري و نبردي مي باشد. ائتلاف كفر جهاني هم اكنون در چهار جبهه فدر يك منطقه جغرافيايي كوچك به نمايش گذاشته شده است: 1. جنگي كه بعثي هاي عراق آغاز كردند، 2. اشغال افغانستان توسط شوروي، 3. اجتماع نيروهاي دريائي غرب در خليج فارس و 4. اشغال حرمين توسط سعوديها و صحنه ديگر همين نبرد، فلسطين و قدس است كه در اشغال صهيونيستها ي باشد. اكنون دو تمدن جهاني اسلام و كفر درگير نبرد عظيمي هستند. تمدن غرب نماينده قدرت جهاني كفر است و كليه حكومتهاي ملي در جهان اسلام و در رأس آنها پادشاهي آل سعود، جزء لاينفك تمدن غرب به شمار مي روند. اگر بخواهيم در اين نبرد سرنوشت ساز تاريخ پيروز شويهضت حزب الله بايد قدرت اسلام را در سطح جهان، بسيج كند.
در اين سمينار البته ما بايد موضع خود را در مورد مسأله حياتي آينده حرمين بي پرده و بي ابهام اعلام داريم. اما تنها به اين نبايد اكتفا كنيم، به عبارت دقيق تر، مي خواهم از شما تقاضا كنم كه از موضعي كه مؤسسه اسلامي در مورد كليه مسائل عمده امروز امت در گرفته است، حمايت كنيد. تقاضاي من از شما اين است كه از چارچوبه نهضت جهاني حزب الله كه در قالب آن بايد به مبارزه خود عليه كفر و عمال كفر در سرتاسر جهان شكل دهيم، حمايت كنيد و آنرا بپذيريد. بالاتر از همه اينكه بايد بپذيريم كه انقلاب اسلامي ايران پرجاذبه ين و مهمترين واقعيت عصر حاضر است، و اينكه انقلاب اسلامي، امت مسلمان را از قعر شكست و خفتي كه در آن افتاده بود، نجات داده است، و اينكه اجتهاد سياسي امام خميني شكاف چند صد ساله اي را كه در انديشه اسلامي بر سر مسأله حساس رهبري وجود داشت، از ميان برداشته است، واينكه جمهوري اسلامي ايران اكنون بدون چون و چرا حق دارد و موظف است امت را رهبري كند، و اينكه همه مسلمانان جهان بايد بدون قيد و شرط با جمهوري اسلامي ايران و بويژه امام خميني و جانشينان ايشان بيعت كنند، و اينكه همگي ما بطور انفرادي و جمعي بمثابه شاخه هاي جمهري اسلامي ايران هستيم، و اينكه اسلام مرز جغرافيائي ندارد و لذا مرزهاي معنوي و عقيدتي انقلاب اسلامي كليه بخشهاي امت را دربر مي گيرد، و اينكه ما نهضتهاي حزب اللهي ديگري در كليه نقاط جهان بوجود خواهيم آورد، و بالاخره اينكه ما امكانات و منافع معنوي، مادي و ااني خود را در يك جا جمع مي كنيم تا در حمايت از تلاش مسلمانان مستضعف در سرتاسر جهان براي عملي كردن هدف انقلاب اسلامي در كليه بخشهاي امت، به كار رود.
اين سمينار كاملاً شايستگي رسيدگي به اين مسائل را دارد، چرا كه در اوائل ماه اكتبر سال 1987 (حدود سه ماه پيش) زمانيكه تصميم به برگزاري اين سمينار گرفتيم، پي برديم كه اين فرصتي خواهد بود براي فعالان در صحنه، نه تئوريسين هاي دانشگاهي. زمان كافي براي تهيه طابه هاي آكادميك نبود، اگرچه برخي از شركت كنندگان شجاعانه به اين امر اهتمام ورزيده اند. اين بود كه تصميم گرفتيم اين سمينار را عملاً تبديل كنيم به يك مجمع جهاني براي نهضت اسلامي حزب الله كه روزبروز بر رشد آن افزوده مي گردد. و اين تعريف دقيقي است از سمياضر. تقريباً همه افرادي كه امروز در اين مكان حضور دارند براي نهضت اسلامي در اقصي نقاط دنيا فعاليت مي كنند. اين بدان معنا نيست كه كليه كساني كه براي نهضت اسلامي فعاليت مي كنند در اينجا حضور دارند. تعداد آنها بيشتر از آن است كه بتوان همگي را در يك سمينار شت داد. براي اينكه پيام خود را به همگي آنها برسانيم، بايد يك سلسله سمينارهاي منطقه اي در سرتاسر جهان برگزار كنيم. برخي از فعالترين برادران نتوانستند در اين سمينار شركت كنند صرفاً به اين دليل كه به موقع نتوانستيم با ايشان تماس حاصل كنيم و يا اينكه تعهدات ديري داشتند. بعضي از برادران كه اكثراً از كشورهاي عربي هستند، به علت موضوع اين سمينار و موضع اعلام شده ما در مورد آينده حرمين نتوانستند در اين سمينار شركت كنند. در چندماه اخير بسياري از برادران و خواهران در كشورهاي مختلف دستگير، بازداشت، بازجوئي و حتي زنني شده اند، آنهم فقط بدليل آنكه معلوم شده است با مؤسسه اسلامي در تماس بوده اند. ما به اين برادران و خواهران درود مي فرستيم و دعا مي كنيم كه ايثار و از خودگذشتگي آنان مقبول درگاه حق افتد و خداوند به ايشان اجر دهد. برادران و خواهران حاضر اكثراً بطور انفردر اين سمينار شركت كرده اند. ولي درميان ما اعضاي گروه هائي هم وجود دارند كه كارشان در سطح نسبتاً پيشرفته اي است. با تعداد زيادي از حاضرين طي سالهاي گذشته تماس و مشاوره نزديك داشته ايم. درخلال اقامتتان در لندن اين امر گسترش بيشتري خواهد يافت.
البته مدتهاي مديد طول خواهد كشيد تا از طريق انقلابهاي اسلامي جديد كشورهاي اسلامي جديد تأسيس گردد. اما بيائيد اطمينان حاصل كنيم كه نسبت به مقصد و مسير رسيدن به آن، آگاهي كامل داريم. گذرگاه تاريخ كه پوشيده از لاشه ها و خرابه هاي گذشته بود، هم اكنون توانقلاب اسلامي ايران پاكسازي و باز شده است. برماست كه نقش خود را بعنوان معماران اصلي تاريخ از سرگيريم و بشريت را از چنگال قدرت اهريمني و مخرب كفار، كه از آستين تمدن غرب بيرون آمده است، برهانيم.
در مرحله اول، بويژه در رابطه با آينده حرمين، بايد تاريخ اخير و نقش سعوديها را در آن بررسي و درك نمائيم. عمران حسين در مقاله اي كه درباره سوابق امر براي اين سمينار نوشته است خاطرنشان مي سازد كه اين سياست بريتانيا بود كه خليفه استانبول را از حاكميتبر حرمين محروم سازد. بريتانيا طي دو مرحله به اين هدفش نائل شد. در مرحله اول، بريتانيا به شريف حسين حاكم مكه وعده داد كه اگر وي عليه خليفه قيام كند او را سلطان همه اعراب! خواهد نمود، و در مرحله دوم، بريتانيا ابن سعود را واداشت تا به حجاز حمله كند و آنرا به اشغال خويش درآورد. آنگاه بريتانيا شريف حسين را به پذيرفتن تبعيد! در جزيره مالت ترغيب كرد و در عين حال پادشاهي اردن و عراق را به پسرانش داد! بريتانيا و فرانسه نقشه خاورميانه را بكلي تغيير دادند و در اطراف فلسطين حكومتهاي وابسته به خويش بوجود آوردند و سپس اقدام به پياده كردن طرح ايجاد اسرائيل نمودند.
آنچه اكنون در اينجا بايد بدان توجه كنيم اين است كه تسخير بيت المقدس توسط اسرائيل در سال 1967، نقطه اوج يا حاصل يك طرح دقيق و حساب شده و اجراي آن در طول قريب به 100 سال بوده است. حاكميت سعوديها بر حجاز و حرمين، بخشي از طرح بريتانيا براي سلطه بر تمامي طقه بوده است. تداوم حاكميت آل سعود بر حرمين و حجاز و درواقع بر تمامي شبه جزيره عربستان كماكان ركن اساسي سياست غرب را تشكيل مي دهد. اگر بخواهيم قدس را آزاد سازيم، ابتدا بايد حجاز و حرمين را از زير سلطه سعوديها و آمريكا خارج سازيم. قبل از آنكه براي آزادي قد و فلسطين اقدام كنيم، بايد تمامي منطقه را مجدداً بصورت يك حكومت اسلامي واحد درآوريم. خلاصه اينكه بايد حاصل جنگ جهاني اول را خنثي و خرابي حاصله از ناسيوناليسم عرب را جبران كنيم. موفقيت در اين راه، بستگي زياد به درك اين مسائل در ايران دارد و اينكه آيا بين نهضت اسلامي حزب الله در جهان، و كشور اسلامي ايران همكاري بوجود خواهد آمد يا خير؟ شك نيست كه اگر بريتانيا توانست از طريق عمال مزدور خويش منطقه را تقسيم كند، كشور اسلامي ايران نيز قادر خواهد بود از طريق نهضت جهاني حزب اللهي، همه سرزمين اسلام را مجدداً يكپارچو متحد سازد.
در پايان اجازه بدهيد كه قاطعانه بگويم: اين موضوع كه آيا به حجاج ايراني اجازه داده خواهد شد تا در مكه و مدينه تظاهرات وحدت را برگزار كنند يا خير؟ به اين سمينار مربوط نمي شود. مقامات سعودي حتي اگر پيشنهاد ارائه تسهيلات كامل براي برگزاري تظاهرات وحدت در سالهاي آتي را بدهد، در موضع ما در مورد آينده حرمين تغييري حاصل نخواهد شد. حرمين و حجاز ميراث مشترك امت است و نمي تواند زير سلطه آ ل سعود باقي بماند.
درباره آينده حرمين
حرمين شريف، بايد از سلطه سعودي ها خارج شوند
يك سمينار جهاني كه از طرف مؤسسه اسلامي لندن برپا گرديد جلسات خود را در روزهاي ششم تا نهم ژانويه 1988 ( مطابق با 15 تا 18 جمادي الاول 1408 هجري قمري و برابر با 16 تا 19 ديماه 1366 هجري شمسي) در لندن برگزار نمود. در ميان 500 شركت كننده تعداد زيادي از عل و انديشمندان و همچنين اعضاء فعال نهضت اسلامي در كليه نقاط جهان، از چهل كشور مختلف حضور داشتند. شركت كنندگان در سمينار نماينده كليه مكاتب فكري ( مذاهب) اسلام و اكثراً اهل تسنن بودند. انگيزه تشكيل سمينار اين بود كه مسأله آينده حرمين (مكه و مدينه) بطور خاص مرد بررسي قرار گيرد.
حرمين، سيره و سنت حضرت محمد(ص)
سمينار حاضر، اين عقيده متداول درميان امت را با تاكيد تكرار مي كند كه حرمين ميراث مشترك و حق قانوني كليه مسلمانان محسوب مي شوند كه بتوانند در آن مكان مقدس مراسم و مناسك حج را در آرامش و امنيت برگزار نمايند و لذا حرمين نمي توانند جزئي از يك كشور ملت جديد را تشكيل دهند، خواه حكومت آن قبيله اي باشد يا استبدادي و يا دموكراتيك! حضرت محمد(ص) اولين كشور اسلامي تاريخ را در حرمين بنا كردند. بنابراين طبق سنت پيامبر اكرم(ص) حرمين بايد هرچه زودتر به حالت نخستين خويش برگردد، يعني بار ديگر بصورت بخشي از يك كشور سلامي درآيد.
سمينار جهاني به امت يادآوري مي كند كه اين موضوع را در مدنظر داشته باشد كه انگيزه بنيانگذاران پادشاهي سلسله سعودي از ابتدا و علاقه شديد آنان به كسب سلطه بر منطقه به قيمت نابودي حكومت عثماني بوده است. در اوائل قرن حاضر، (ميلادي)، عبدالعزيزابن سعود با برتانيا هم پيمان شد و درجهت بي ثبات كردن خلافت (عثماني) فعاليت نمود. سرعت برق آساي آل سعود در كسب سلطه بر جزيرةالعرب بخشي از نقشه بريتانيا براي اين منطقه بود. شكست خليفه عثماني در جنگ جهاني اول زمينه را براي ايجاد كشورهاي عربي برپايه ناسيوناليسم منطقه اار ساخت. حكام جديد از سوي بريتانيا تعيين شدند. اين نكته حائز اهميت است كه حمله عبدالعزيزابن سعود به مكه تنها چهار روز بعد از آنكه شريف حسين حاكم مكه ادعاي خلافت كرده بود صورت گرفت، اين بدان علت بود كه قدرتهاي استعماري طرح نابودي خلافت بهر وسيله ممكن را از قبل ريخته بودند. آل سعود در تأسيس حكومت و پادشاهي خود، مرهون استعمارگران است، و بهمين دليل قدرتهاي استعماري به آنها اجازه دادند تا سلطه خود را بر شبه جزيره عربستان و حرمين شريفين تحت حمايت قدرتهاي بزرگ اروپا حفظ نمايند. اخيراً اين نقش حمايت و پشتيباني به آمريكا منتقل شده است.
درمقابل اين حمايت، پادشاهي سعودي بصورت بازوي كمكي آمريكا در قلب سرزمين اسلام و ملل مستضعف جهان درآمده است. تابعيت كامل آل سعود از آمريكا نيازي به مدرك و شاهد ندارد. اهداف اين سمينار براي ما روشن مي سازد كه رژيمي كه تا اين حد تابع آمريكاست و بطور غيرمسقيم تابع صهيونيسم، نمي تواند درمقام نظارت بر حرمين باقي بماند. ما بايد از فقدان بيت المقدس عبرت بگيريم. اشغال بيت المقدس توسط اسرائيل، با حمايت آمريكا، تنها به آن دليل امكان پذير شد كه دفاع اين شهر مقدس به نيروهاي ارتجاعي عرب كه خود نيز مخلوق غرب هستندرده شده بود.
*
اين سمينار جنايت هولناك رژيم سعودي را محكوم مي كند و اعلان مي دارد كه اين رژيم درجهت برآوردن نيازهاي مبارزه آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران با اين كشور (يعني آمريكا) همكاري مي كند. اين مطلب در قتل عام صدهاتن از حجاج ايراني و غيرايراني توسط نيروهاي تي سعودي، در روز ششم ذيحجه 1407 (31 ژوئيه 1987) (9 مرداد 1366) كاملاً مشهود بود. واضح بود كه اين ماجرا و مبارزه تبليغاتي متعاقب آن كه توسط سعودي ها صورت گرفت به منظور دورساختن ايران از افكار عمومي مسلمانان طرح ريزي شده و زمان اجراي آن طوري تنظيم گرديده تا اذهان عمومي را از رشد تدريجي نيروي دريائي آمريكا در خليج فارس منحرف سازد.
حرمين تحت سلطه سعوديها
روشن است كه حجاز بطور اعم، و شهرهاي مكه و مدينه بطور اخص از نظر خصوصيات اسلامي، متحمل لطمات و صدمات شديدي شده اند. رژيم سعودي، بلافاصله پس از كسب سلطه بر حرمين با پيروي از عقايد بقول خويش وهابي اش، دست به نابودي برخي از مقدس ترين زيارتگاههاي اسلام زد. اگرچه توسعه شهرهاي مكه و مدينه در مراحل بعد نشان داده است كه هدف سعوديها اين بوده است كه خصوصيات و معماري اين دو شهر مقدس اسلام و زندگي در آن را از حالت مذهبي آن خارج سازند و رنگ مادي و دنيوي به آن بدهند.
اين روند مطابق و موافق با تصويريست كه سعوديها از اسلام دارند. پادشاهي سعودي در خلال شكست سياسي و از هم پاشيدگي دارالاسلام ظهور و رشد كرد و لذا سعوديها هر نوع تجديد حياتي در بخش سياسي اسلام را بعنوان تهديدي عليه خويش تلقي مي كنند. سعوديها مي دانند كه ائشان به تداوم سلطه غرب بر سرزمينهاي اسلام و مسلمين بستگي دارد.