متن کامل
«بِسمِ اللّهِ الرّحمان الرّحیمِ» معتزله کیانند و آیا شیعه از آنان تبعیت دارند؟ رجاءِ سادات حکیمی حامد معتزله کیانند و آیا شیعه از آنان تبعیّت دارند؟ پیدایش فرقه معتزله در اواخر قرن اول هجری و یا اوایل قرن دوم
«بِسمِ اللّهِ الرّحمان الرّحيمِ» معتزله كيانند و آيا شيعه از آنان تبعيت دارند؟ رجاءِ سادات حكيمي حامد
معتزله كيانند و آيا شيعه از آنان تبعيّت دارند؟ پيدايش فرقه معتزله در اواخر قرن اول هجري و يا اوايل قرن دوم هجري صورت گرفت. رأس معتزله واصل بن عطاء غزال است. واصل در سال 80 هجري متولد شد و در سال 131ه درگذشته است. بحثهاي او محدود بوده به مسأله نفي صفات، اختيار، منزله بين المنزلتين، وعد و وعيد و اظهار نظر درباره بعضي از اختلافات صحابه. پس از واصل نوبت به عمرو بن عبيد رسيد، او نظريات واصل را توسعه داد و تكميل كرد پس از عمرو ابوالهذيل علاف و ابراهيم نظّام ظهور كردند، كلام وسيله اين دو نفر رنگ فلسفي گرفت، نظّام نظريات خاصي در طبيعيات آورد.اين دو نفر در قرن سوم درگذشتند جاحظ اديب و نويسنده معروف كه در قرن سوم هجري ميزيسته است يكي ديگر از شخصيتهاي بارز معتزله است، معتزله در دوره بني اميه با دستگاه حكومت روابط خوبي نداشتند، در اوايل بني العباس حالت بي طرفي به خود گرفتند ولي مأمون و معتصم و واثق از معتزله سخت حمايت كردند. در دوره محنت، معتزله معتقد بودند كه كلام خدا مخلوق است، متوكل بر ضد معتزله گرايش پيدا كرد و معتزله را قلع و قمع كرد. پس از دوره محنت، معتزله كمر راست نكردند ميدان براي هميشه به دست مخالفينشان كه (اهل السنه) و (اهل الحديث) افتاد. در عين حال برخي شخصيتهاي بارز در دورههاي ضعف آنها ظهور كردند از قبيل: ابوالقاسم بلخي، ابو علي جبّاني، ابو هاشم جبّاني، قاضي عبدالجبار معتزلي، ابوالحسن خياط، صاحب بن عباد و زمخشري و ابو جعفر اسكافي. معتزله را اصحاب عدل و توحيد و قدريه نيز ميگويند، گر چه معتزله، مدّعي هستند، قدريه عبارت از گبران و جبريان ميباشند، نظر به اينكه پيامبر (ص) فرموده است: قدريه بمنزله مجوس اين امت هستند، هر يك از معتزله و جبريه ميخواهند خود را از اين ننگ تبرئه كنند، ولي هر كسي تأمل و تتبع در روايات داشته باشد تصديق ميكند كه در لسان اخبار، قدريه بهر دو طايفه اطلاق شده است.
مشخصات اصلي مكتب معتزله: 1. توحيد: يعني عدم تكثر ذات و صفات 2. عدل: يعني خداوند عادل است و ظالم نيست. 3. وعد و وعيد: يعني خداوند به بندگان وعده پاداش اطاعت و وعيد كيفر معصيت داده است 4. منزلة بين منزلتين : يعني فاسق نه مؤمن است و نه كافر. 5. امر به معروف و نهي از منكر: نظر خاص معتزله: 1. راه شناخت معروف و منكر منحصر به شرع نيست ، عقل نيز قادر است لااقل پارهاي از معروفها و منكرها را مستقلاً تشخيص دهد. 2. مشروط به وجود امام نيست، وظيفه عموم مسلمين است. و نيز معتزله معتقدند كه خداوند قديم است و قديم بودن خاصترين صفات ذات اوست و نفي ميكنند صفات قديم را. و معتقدند كه كلام حق سبحانه حادث و مخلوق است در محلّي. و معتقدند كه خداوند را نميتوان ديد، و تشبيه حق تعالي را نفي كردند. و معتقدند كه بنده قادر است بر افعال خويش و مشيت الهي به افعال بندگان تعلّق نميگيرد. و معتقدند كه در افعال الهي جز خير و صلاح نيست. و معتقدند كه مؤمن چون از دنيا رود، مستحق ثواب باشد، و هر گاه كه گناه كبيره كند و بيتوبه از دنيا رود، سزاوار هميشه بودن در آتش است. و معتقدند كه افعال الله معطّل به اغراض است يعني هر كار خدا براي يك فايده است. و معتقدند كه تكليف مالايطاق محال است. و معتقدند كه عالم حادث است. معتزله هيچگاه تسليم فكر يوناني نشدند و فلسفه يونان را كه مقارن با طلوع و اوج معتزله وارد دنياي اسلام شد به طور دربست نپذيرفتند. بلكه با كمال شهامت در ردّ فلسفه و فلاسفه كتاب نوشتند و آراء خود را ابراز داشتند. ستيزه متكلمين با فلاسفه هم به سود كلام تمام شد و هم به سود فلاسفه، يعني هر دو علم را به جلو برد و در آخر كار آنچنان آن دو را به يكديگر نزديك كرد كه جز در مسائل معدودي اختلاف نظر باقي نماند.
اعتقاد معتزله در طبيعيات 1. جسم مركب است از ذرات لايتجزي 2. بو عبارت است از ذراتي كه در فضا پخش ميشود 3. طعم جز ذرات كه بر روي ذائقه اثر ميگذارد نيست. 4. روشنائي ذراتي است كه در فضا پخش ميشود 5. تداخل اجسام در يكديگر محال نيست. 6. طفره محال نيست.
در مسائل انسان: 1. انسان آزاد است نه مجبور. 2. استطاعت يعني قدرت فعل و ترك آن را دارد. 3. مؤمن قادر بر كفر است و كافر قادر بر ايمان است. 4. فاسق نه مؤمن است و نه كافر 5. عقل پارهاي از مسائل را مستقلاً درك ميكند 6. در تعارض حديث با عقل، عقل مقدم است. 7. قرآن را با عقل ميتوان تفسير كرد
در مسائل اجتماعي و سياسي: 1. وجوب امر به معروف و نهي از منكر، هر چند مستلزم قيام به سيف باشد. 2. امامت خلفاي راشدين به ترتيبي كه واقع شده صحيح بوده است. 3. علي (ع) از خلفاي پيش از خودش افضل بوده است. 4. نقد صحابه پيامبر (ص) و بررسي كارهاي آنها جايز نيست. 5. تحليل روش سياسي عمر و روش سياسي علي (ع) و مقايسه ميان آنها.
تفاوت عقايد كلامي شيعه بامعتزله: 1. توحيد: توحيد مورد نظر معتزله، توحيد صفاتي است، اما توحيد مورد نظر شيعه - علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادات - هم شامل توحيد صفاتي است و هم شامل توحيد افعالي. توحيد صفاتي معتزله به معني خالي بودن ذات از هر صفتي، ولي توحيد صفاتي شيعه به معني عينيّت صفات با ذات است. 2. عدل: عدل جزء اصول پنجگانه معتزله بوده و مورد وفاق شيعه و معتزله است. 3. اختيار و آزادي: اختيار و آزادي معتزله مساوي است با (تفويض) يعني واگذاشته شدن انسان به خود و معزول بودن مشيت الهي از تأثير و البته اين محال است. اختيار و آزادي مورد اعتقاد شيعه به اين معني است كه بندگان، مختار و آزاد آفريده شدهاند اما بندگان به تمام هستي و از آن جمله شأن فاعليت، قائم به ذات حق و مستمدّ ازمشيت و عنايت او هستند. اين است كه اختيار و آزادي در مذهب شيعه حدّ وسطي است ميان جبر اشعري و تفويض معتزلي و اين است معني جمله (لا جبر و لا تفويض، بل امرٌ بين الامرين). 4. حسن و قبح ذاتي: معتزله معتقدند كه افعال، في حدّ ذاته داراي حسن و يا داراي قبح ميباشند حكيم كارهاي نيك را انتخاب ميكند و از انتخاب كارهاي بد اجتناب ميورزد، و چون خداوند متعال حكيم است، لازمه حكمتش اين است كه كارهاي خوب را انجام دهد و كارهاي بد را انجام ندهد، پس لازمه حسن و قبح ذاتي اشياء از يكطرف و حكيم بودن خداوند از طرف ديگر اين است كه برخي از كارها بر خداوند (واجب) باشد و برخي از كارها (ناروا). برخي از شيعه كه تحت تأثير كلام معتزله بودهاند، اصل فوق را به همان شكل معتزلي پذيرفتهاند ولي برخي ديگر كه عميقتر فكر كردهاند، در عين اينكه حسن و قبح ذاتي را قبول كردند، اين احكام را در سطح عالم ربوبي جاري ندانستهاند. 5. لطف خداوند: معتزله اصل لطف را به عنوان يك (تكليف) و يك (وظيفه) براي خداوند لازم ميدانند، برخي از متكلمين شيعه قاعده لطف را در همان شكل معتزلي پذيرفتهاند. 6. اصالت و استقلال و حجيّت عقل: در مذهب شيعه پيش از معتزله براي عقل استقلال و اصالت و حجيت اثبات شده است. در فقه شيعه عقل يكي از ادلّه چهارگانه است. 7. رؤيت خداوند: معتزله به شدّت منكر رؤيت خداوندند، معتقدند كه فقط ميتوان به خدا اعتقاد داشت، اعتقاد و ايمان مربوط است به فكر و ذهن ، يعني در ذهن و فكر خود ميتوان به وجود خداوند يقين داشت و حدّ اعلاي ايمان همين است، خداوند به هيچ وجه قابل شهود و رؤيت نيست، دليل قرآني اين است كه قرآن ميگويد (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير) انعام 103 شيعه معتقد است كه خداوند با چشم هرگز ديده نميشود، نه در دنيا و نه در آخرت، اما حدّ اعلاي ايمان هم يقين فكري و ذهني نيست، يقين فكري، علم اليقين است، بالاتر از يقين فكري، يقين قلبي است، عين اليقين يعني شهود خداوند با قلب نه با چشم، پس خداوند با چشم ديده نميشود ولي با دل ديده ميشود. از علي (ع) سؤال كردند: آيا خداوند را ديدهاي؟ فرمود: خدايي را كه نديده باشم عبادت نكردهام، چشمها او را نميبيند، اما دلها چرا. 8. ايمان فاسق: در اين مسأله شيعه با معتزله كه طرفدار اصل (منزله بين المنزلتين) موافق نيست. معتزله عقيده ميانهاي (بين خوارج و مرجئه) ابراز داشتند، گفتند مرتكب كبيره، نه مؤمن است و نه كافر، برزخ ميان آندو است. نام اين مرحله ميانه را (منزله بين المنزلتين) گذاشتند. سرّ ناميده شدن اين جمعيت بمعتزله اين است كه چون واصل بن عطاء از مجلس استادش حسن بصري اعتزال و دوري جست با او در مسأله (منزله بين المنزلتين) مخالفت كرد، پيروانش معتزله ناميده شدند. 9. مغفرت و شفاعت: در اين مسأله نيز شيعه باعقيده خشك معتزله كه معتقد است هر كسي بدون توبه بميرد امكان شمول مغفرت و شفاعت دربارهاش نيست مخالف است.
منابع تحقيق 1. مجموعه آثار استاد شهيد مطهري - جلد سوم از بخش اصول عقايد. 2. توضيح الملل (ترجمه كتاب الملل و النحل) - تأليف ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستاني 3. علم كلام - سيد احمد صفائي - علي محمدي خراساني. «بِسمِ اللّهِ الرّحمان الرّحيمِ» سهم احزاب مخالف درپارلمان دولت مصر رجاءِ سادات حكيمي حامد سهم احزاب مخالف در پارلمان دولت مصر: درسال 2000 ميلادي انتخابات سه مرحلهاي پارلمان مصر برگزار شد و حزب دمكراتيك ملي (حزب حاكم) با يك اكثريت عظيم برنده شد. حزب اخوان المسلمين كه فعاليت آن ممنوع است، با كسب 17 كرسي به عنوان بزرگترين حزب مخالف وارد پارلمان مصر شد.اكنون در مجلس مصر دو جناح قوي در برابر يكديگر قرار گرفته و نظرات حزب ملي (حاكم) رو در روي عقايد اخوان المسلمين قرار دارد. البته احزاب ديگري مثل حزب الوفد با 7 كرسي، احرار با 1 كرسي، تجمع با 6 كرسي، ناصريه با 2 كرسي در مجلس مصر حضور دارند كه نقش چنداني مانند اسلامگراها ايفا نميكنند. به هر حال، دولت مصر از راهيابي رهبران اسلامگرا در مجلس اين كشور ناخرسند است. قبل از انتخابات، رهبر حزب وفد (نعمان؟؟؟؟) به دولت اين كشور در مورد تقلب در انتخابات هشدار داد و گفت اين حزب حداقل يك چهارم كرسيهاي پارلمان را بدست ميآورد. حزب وفد يك حزب راستگرا داراي شش كرسي نمايندگي در مجلس بود. رهبر حزب وفد گفت: اگر وفد يك چهارم كرسيها را بدست آورد، نشانهاي از ثبات سياسي است و ما آنگاه ميتوانيم از آغاز اصلاحات سياسي گفت و گو كنيم. اما اگر وفد 100 كرسي را بدست نياورد، مفهومش تهديد عليه صلح و امنيت اجتماعي كشور و ديكتاتوري رژيم است. شايان ذكر است كه حزب دموكراتيك ملي توانست در انتخابات پارلماني سال 1995، 94 درصد از كرسيهاي پارلمان سابق را بدست آورد در مرحله اول و دوم انتخابات پارلماني سال 2000 مصر، قدرت اخوان المسلمين بر همگان آشكار گرديد. اما (مأمون الهضيبي) سخنگوي گروه اخوان المسلمين و (احمد سيف الاسلام) فرزند (حسن البنا) بنيانگذار اخوان المسلمين در اين انتخابات ناكام ماندند. در اين انتخابات، حزب حاكم، بيش از دو سوم كرسيهاي مجلس را تصاحب كرد، و تعداد كرسيهاي در دست اين حزب را به 304 كرسي رسيد. انتخابات سال 2000 نشان داد كه مردم مصر از حزب ملي (حاكم) رضايت چنداني ندارند، بنا به گفته وزير كشور مصر، در دو مرحله از انتخابات پارلماني اين كشور 15 تا 40 درصد مردم به پاي صندوقهاي رأي رفتند، استقبال نكردن مردم از انتخابات، موجب شد وزير كشور خبر از اصلاحات ساختاري در حكومت مصر بدهد. اين خبر، يادآور سخنان حسني مبارك است: هر مسئلهاي كه براي حزب ملي اتفاق بيفتد در حقيقت براي حكومت اتفاق افتاده است. يعني حزب مساوي است با حكومت. پيش از برگزاري انتخابات مجلس مصر، حسني مبارك متعهد شده بود كه براي جلوگيري ازبروز تقلب انتخاباتي، ناظراني را در حوزههاي رأيگيري مستقر كند. با وجودي كه ناظران بر روند انتخابات نظارت داشتند، آنها نتوانستند از بروز تقلب جلوگيري به عمل بياورند. چرا كه روشهاي جديد جايگزين روشهاي قديمي شده بود. از جمله آنكه در حوزههائي كه نامزدهاي اسلامگرا در آنها از محبوبيت بالايي برخوردار بودند، گروههايي از اراذل و اوباش تشكيل شدند و با ارعاب و تهديد مانع از تماس مردم با ناظران اين حوزهها ميشدند. آنان تلاش ميكردند به هر وسيلهاي كه شده آراء مردم را در جهت اهداف خود سوق دهند. در مرحله دوم و سوم انتخابات، به ويژه در قاهره، درگيريهاي خونين رخ داد و شكايتهاي متعددي صورت گرفت. بر اساس آمار رسمي 10 نفر كشته و 70 نفر مجروح شدند. به هر حال در اين انتخابات، خشونت و استفاده ابزاري از اراذل و اوباش، موجب نشد كه نامزدهاي اسلامگرا به اين مجلس راه نيابند. البته اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه دولت قاهره ساليان درازي است كه اقدام به قلع و قمع اعضاي جماعت اخوان المسلمين مصر ميكند. مخصوصاً زماني كه موعد برگزاري انتخابات پارلماني نزديك ميشود، نيروهاي امنيتي دولت مصر دست به بازداشت گسترده اعضا و طرفداران اين گروه اسلامگرا ميزدند. اما علي رغم اين اقدامات، نامزدهاي اخوان المسلمين به عنوان نامزدهاي مستقل وارد مجلس شدند. دكتر سعد الدين ابراهيم، مدير مركز تحقيقات ابن خلدون مصر، در گفتگو باخبرگزاري فرانسه اظهار داشت: «اگر فشارهاي موجود بر روي اخوان المسلمين برداشته ميشد و حزب اسلامگراي (عمل) نيز منحل نميشد، اسلامگراها ميتوانستند در انتخابات 15 درصد آراء را كسب كنند» دكتر سعد الدين ابراهيم بر اساس نتايج تحقيقات خود از انتخابات سال 1995 مصر به اين نتيجه رسيد، وي ميگويد: «حتي در صورت آزادي فعاليتهاي سياسي، اسلامگراها نميتوانستند رأي اكثريت مردم را بدست آورند، اما قادر بودن به عنوان يك وزنه سنگين سياسي، در برابر دولت قرار بگيرند.» دولت قاهره، فعاليت گروههاي سياسي مخالف خود، از جمله اخوان المسلمين را ممنوع و غير قانوني اعلام كرده است ولي با اين وجود گروههاي مذكور در مجلس مصر نماينده دارند و اين حقيقتي است كه نميتوان از آن چشم پوشي كرد. در مجلس مصر، حزب حاكم نيز مشكلاتي را براي اين مجلس فراهم كرده است. ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه از ليست نامزدهاي انتخاباتي حزب حاكم، تنها 175 نفر توانستهاند به مجلس مصر راه يابند. اين بدان معنا است كه كمتر از 40 درصد اعضاي حزب حاكم با رأي مستقيم مردم وارد مجلس شدهاند. البته اين نقيصه را حسني مبارك با تزريق 213 نماينده منصوبي به مجلس جبران كرد. مضافاً اينكه برخي از نامزدهاي انتخابي وابسته به حزب حاكم، به خاطر اختلاسهاي مالي كه در دورههاي پيشين نمايندگي خود، مرتكب شده بودند، موجب شد كه رهبران حزب ملي ازليست حزب ملي، خط خوردند، زيرا اختلاسهاي صدها ميليوني آنان زبانزد خاص و عام بود. با اين وجود وقتي كه برخي از انان توانستند در مجلس راه يابند، مجدداً به عضويت حزب ملي در آمدند و از آنجايي كه حزب حاكم تعداد كرسيهايش در مجلس كمتر از 40 درصد بود، با پذيرش آنان موافقت كرد.
احزاب شركت كننده درپارلمان مصر: 1. الحزب الوطي 2. حزب الوفد 3. حزب التجمع 4. حزب الاحرار 5. حزب العربي الناصري 6. حزب العمل 7. حزب الامه 8. حزب المستقلين
منابع تحقيق 1. نشريه كيهان تاريخ 20/9/79 2. خبرگزاري ايرنا (پيامهاي دريافت شده بر روي تلكس. سال 1379) WWW.Parliament.gov.eg/date way servlet |