متن کامل
انتفاضه نوراللّه حسن زاده موضوع مقاله: «انتفاضه» «تأکید بر حمایت کشورهای غربی از صهیونیسم و سکوت کشورهای غربی» گردآورنده: سید نوراللّه حسن زاده (فروردین 72) مقدمه: در قرون نوزدهم که
انتفاضه نوراللّه حسن زاده موضوع مقاله: «انتفاضه» «تأكيد بر حمايت كشورهاي غربي از صهيونيسم و سكوت كشورهاي غربي» گردآورنده: سيد نوراللّه حسن زاده (فروردين 72)
مقدمه: در قرون نوزدهم كه مسئله دخالت مستقيم استعمار مسيحي غربي در قسمتهاي تجزيه شده حكومت عثماني، به عنوان مسئله شرق زمين، در محافل جهانخواران امپرياليست غرب مطرح مطرح شد، نقشههاي گوناگون براي تثبيت نفوذ قاطع و هميشگي آنان، پيشنهاد گرديد. گروهي از سياستمداران انگلستان، به پشتيباني سرمايه داران يهودي، نقشه تأسيس حكومت آل داوود! را در قلب بلاد عربي طرح كردند تا علاوه بر ايجاد آشوب دائمي و مركز جاسوسي در ممالك اسلامي و جلوگيري از وحدت و همبستگي همه جانبه و احتمالي مردم خاورميانه، راه دريايي هند و كشورهاي مشتركالمنافع بريتانيا را در دست داشته باشند و خنجري در دل «خلافت اسلامي» جاي دهند كه تا جاي زخم آن التيام نيابد، هرگز نتواند سربلند كند! از نيمه دوم قرن نوزدهم مهاجرت آرام «جهود» و خريد اراضي فلسطين به وسيله سرمايه داران غربي آغاز گرديد و متأسفانه غفلت و تباهي زمامداران كشورهاي اسلامي و حرص و آز صاحبان املاك، باعث گرديد كه مقداري از اراضي فلسطين به تصرف مالكان ! يهود در آيد. از آن تاريخ به بعد به ويژه پس از جنگ جهاني اول، نقشه خائنان امپرياليسم انگليس به مرحله اجرا در آمد و پس از جنگ جهاني دوم، تاريخ اعلام حكومت آل داوود! فرا رسيد و در آن هنگام كه نيروهاي اشغالگر انگليسي خواستند فلسطين را ترك كنند، به اندازه كافي زمين و نيرو در اختيار يهوديان قرار داده بودند كه بتوانند قسمتهاي ديگري از آنرا اشغال كنند و يا در دست خود نگه دارند... يهوديان مقيم فلسطين، به پشتيباني صهيونيسم و امپرياليسم بينالمللي و تبهكاران امريكايي، روسي و انگليسي، اسرائيل را به وجود آوردند و دو ميليون نفر از مردم مسلمان و اصلي آن سامان را آواره نمودند تا مهاجران يهودي اروپايي - امريكايي و روسي را در جاي آنان بنشانند - كساني كه به شهادت عهد عتيق و تاريخهاي معتبر، مدت پنج هزار سال ساكنان اصلي فلسطين و بيتالمقدس بودند، به زور سرنيزه و آهن و آتش از خانه خود اخراج و آواره شدند، تا نقشه امپرياليسم مسيحي و صهيونيسم جهاني عملي شود و پايگاهي در قلب بلاد عربي، براي تجاوزهاي بعدي ايجاد گردد... اسرائيل براساس شواهد و مدارك مستند سوداي تشكيل امپراطوري عبري با وسعت از نيل تا فرات را در سر ميپروراند و در نظر دارد پنج ميليون يهودي را از اروپا و آمريكا وارد كند و در «امپراطوري عبري»! جاي دهد! البته مقاومت قهرمانانه و سرسختانه مردم مسلمان و صاحبان اصلي فلسطين، ميرود كه به افسانه «امپراطوري عبري»! پايان ببخشد، ولي آنچه كه در اين ميان قابل بررسي است اين است كه بدانيم مردم متمدن اروپا و بشردوستان و حقوق به شريهاي اروپا و غرب در قبال اين تجاوزها و تبهكاريهاي صهيونيستها چه واكنشي از خود نشان داده و ميدهند. آري بايد پرسيد كه: جناب برتراندراسل فيلسوف! كه براي نجات جان چومبه اعلاميه صادر ميكند! و آقاي ژان پل سار تر و دار و دسته «عصر جديدش» كه مدعي انسان دوستي و دفاع از حق هستند چه اقداماتي كردند؟ پاپ و واتيكان از چند سال پيش كه يهود را از توطئه قتل مسيح تبرئه كرد - و در واقع متن كتاب مقدس را تكذيب نمود - اكنون به كوششهاي وسيعي دست زده تا بلكه بتواند مسيحيان غير كاتوليك را نيز راضي سازد تا آنان هم نظارت يهود يا بينالمللي شدن بيتالمقدس را بپذيرند و براي همين منظور دشمنيهاي گذشته با كليساي ارتدوكس و گر گوري را فرامي ميكند و در روزگاري نه چندان دور روانه تركيه ميشود تا علاوه بر آنكه بطور پنهاني از مسجد اباصوفيا كه روزگاري كليسا بود بازديد كند. با خليفه بزرگ ارتدوكسها و رهبران كليساهاي شرقي هم ملاقات كند و آنان را آماده سازد كه توطئه امپرياليستي بينالمللي شدن بيتالمقدس را قبول كنند (در تاريخ 14 فروردين 1351، سناتور هم فري رسماً از نيكسون خواست كه بيتالمقدس را به عنوان پايتخت اسرائيل به رسميت بشناسد!! ميبينيم كه اسرائيل نيز اين كار را نموده است). شكي نيست كه هم اكنون بيتالمقدس در دست متجاوزين تبهكار اسرائيلي قرار دارد و باز شكي نيست كه امپرياليسم و صهيونيسم خواستار آن هستند كه بيتالمقدس هرگز در اختيار مسلمانان قرار نگيرد، و براي همين منظور اسرائيل را در نقض آشكار قطعنامه سازمان ملل در لزوم تخليه بيتالمقدس تقويت مينمايند. ولي بايد توجه داشت كه در آينده يا بايد بيتالمقدسي وجود داشته باشد و در اختيار مسلمانان و يا بايد آن سامان را به گورستان متجاوزين تبديل نمود.
حركتهاي اسلامي در سرزمينهاي اشغالي بدون ترديد آنچه امروز در سرزمينهاي اشغالي در جريان است به دور از مجموعه تحولاتي نيست كه هم اكنون جهان اسلام و منطقه عربي شاهد آن است. و روي همين اصل، در سالهاي اخير ظهور پديدههاي سياسي - اجتماعي متعدد در صحنه داخلي فلسطين رشته بحثهاي سياسي را به سمت جريان حركت اسلامي سوق داده است كه در دو پديده مشخص تبلور يافته است. يكي افزايش نفوذ سياسي جناح سنتي اسلامي كه از نظر تاريخي اخوان المسلمين تجلي گاه آن بود و ديگري پيدايش جناح تازهاي كه به روش سنتي ديرين، بسنده نكرد و به مبارزه مسلحانه عليه دشمن غاصب، به عنوان استراتژي روي آورده است. پيدايش نامهاي «حماس» و «جهاد اسلامي» تعبيري روشن از اين واقعيت نوين است كه ريشه در تاريخ اين سرزمين دارد ولي با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، يك بار ديگر به صحنه آمده است! گرايش روزافزون توده مردم در داخل سرزمينهاي اشغالي نشان دهنده اين واقعيت است كه مردم به سازشكاري و انحرافهايي كه در دهه گذشته از سوي برخي جريانهاي سياسي فلسطيني به وجود آمده ايمان ندارند. «انتفاضه» و شيوه جديد مبارزه مردم سرزمينهاي اشغالي كه در چهار سال اخير صحنه فلسطين را در برگرفته گواهي صادق بر دور شدن مردم فلسطين از جريانهاي سياسي مليگرا و سازشكار و روي آوردن آنها به انديشه جهاد اسلامي است. با توجه به تحولات اخير در خاورميانه و تلاشهاي خائنانه جاري براي حل و فصل مسئله اعراب! و اسرائيل، در كنفرانس با اصطلاح صلح! همسوئي كامل با منافع نامشروع امريكا و رژيم صهيونيستي دارد. بحث و تحليلي را كه تحت عنوان انتفاضه ادامه خواهيم داد چگونگي گرايش اصلي مردم فلسطين را در مبارزات رهايي بخش نشان ميدهد و روشن ميسازد كه در واقع جنبش اسلامي فلسطين، در كل اعتقاد دارد كه حل و فصل مسئله فلسطين، جز با آزادي كل فلسطين امكانپذير نيست و اگر در اين امر اعراب، چه فلسطيني و چه غير فلسطيني راه ديگري را انتخاب كنند نام آن چيزي جزء خيانت نخواهد بود. پيدايش «انتفاضه» ريشه در سابقه و جهاد تاريخي مردم فلسطين (از ابتداي شروع مبارزات آنها عليه استعمار و صهيونيسم) دارد و حلقهاي است از سلسله زنجيره مقاومت عليه صهيونيسم كه پس از مدتها فراز و نشيب و سقوط در ورطه اضمحلال و نابودي، مجدداً نهال آن سر برآورده و به حيات آن روحي تازه دميده شده است. شكفته شدن اين نهال انقلاب جديد را نميتوان تابع علت واحدي دانست و يا صرفاً در چند علت خلاصه كرد بلكه شروع انتفاضه و استمرار آن بدون شك تابع علل و عوامل متعددي در ابعاد محلي (فلسطيني). منطقهاي، جهاني و بينالمللي است كه به بررسي آنها در حد توان خواهيم پرداخت.
عوامل پيدايش انتفاضه 1- عوامل فلسطيني: عدم دسترسي فلسطينيها به پيروزي در مبارزات خود و شكست و به نتيجه نرسيدن مبارزات پيشين گروههاي فلسطيني، كه بيشتر در اشكال و قالبهاي مختلف و متعدد سياسي چپ و غير مذهبي شكل گرفته بود را ميتوان يكي از عوامل پيدايش انتفاضه نام برد. اين گروهها و سازمانها علي رغم اختلافات صوري و ظاهري كه داشتند همگي از يك تاكتيك و روش استفاده ميكردند و آن مبارزه با اسرائيل خارج از فلسطين و به تعبيري مركز ثقل قرار دادن مبارزات در خارج از فلسطين اشغالي بود. اين گروهها و سازمانها پايگاههايي در كشورهاي همجوار اسرائيل مثل سوريه، مصر، لبنان و اردن و حتي ديگر كشورهاي عربي مثل عراق، لي بي، و الجزاير داشتند. لذا مجبور بودند كه سياستهاي خود را با سياستهاي آنها همسو و هماهنگ نمايند و عملاً قادر به مبارزات اساسي با رژيم اشغالگر قدس نبودند زيرا مبارزه با اسرائيل احتياج به زمين دارد و جايي كه وجود داشته باشد تا گروههاي فلسطيني بتوانند از روي آن به مبارزات مسلحانه خود عليه اسرائيل ادامه دهند وجود نداشت. طبيعتاً كشور ميزبان آنها نيز هر كدام به نوعي در شيوه مبارزه با اسرائيل اعمال نظر مينمودند. برخي از آنها به دليل ماهيت استبدادي و سرسپردگي به رژيمهاي استعماري غربي، بعضي ديگر به دليل ترس از انتقام اسرائيل و تعدادي نيز به دليل نگراني از تأثير فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و نظامي فلسطينيها بر جامعه و مردم خود سعي ميكردند تا الگو و روش مبارزاتي خود را بر فلسطينيها تحميل نمايند. شماري ديگر از اين رژيمهاي مرتجع نيز مثل اردن با توجّه به تأثير فلسطينيها بر بافت سياسي اجتماعي جامعه آنها، عملاً در تقابل با فلسطينيها قرار ميگرفتند و به قلع و قمع آنها ميپرداختند و يا اگر توانايي قلع و قمع آنها را نداشتند مثل لبنان سعي در اخراج آنها ميكردند و در صورتي كه از درگيري با آنها ابايي داشتند مثل سوريه و عراق و لي بي، اين گروهها را شديداً تحت كنترل نيروهاي امنيتي خود قرار ميدادند به طوري كه عملاً اجازه فعاليت مستقل به آنها داده نميشد. سياست اين كشورها اين بود كه اولاً: گروههاي فلسطيني به عنوان اهرم قدرتي براي آنها محسوب شوند تا در معاملات سياسي از آنها استفاده نمايند. فلذا نفس اين مشي، آنها را در گروههايي سياسي بار آورد تا نيروي مقاومت ضد صهيونيستي. ثانياً: به دليل اهتمام دو قدرت شرق و غرب در ايجاد توازن در قضيه فلسطين به كشورهاي وابسته به هر يك از آن دو بلوك الزاماً تابع سياست ابر قدرتها بودند و به تبعيت از آنها نيز گروههاي فلسطيني پيرو و مجري سياستهاي آنها ميشدند در نتيجه سياست كنترل گروههاي فلسطيني، عملاً يك چهارچوب تحميل شدهاي بود كه در سياست گذاري كشورهاي ميزبان دخيل بود. ثالثاً: كشورهاي عربي به دليل وابستگي تجاري، اقتصادي، تكنولوژي، مواد اوليه و امكانات اوليه غذايي و... به بازار تجارت بينالمللي، در مبادلات بينالمللي از ناحيه كشورهاي همپيمان و مرتبط با اسرائيل نيز تحت فشار قرار ميگرفتند و كشورهاي ميزبان از اين بابت نيز در محدوديت بودند. لذا جهت رعايت منافع خويش فشار ديگري نيز بر روي فلسطينيها وارد ميآوردند. اختلافات گروهي و تفرقه نيز عامل ديگري بود كه مقاومت فلسطين تا قبل از انتفاضه گريبانگير آن بود، زيرا هر كدام از كشورهاي عربي پس از آنكه در سال 67 مقاومت فلسطين را خطري بالقوه براي خود احساس كردند اقدام به ايجاد و يا تقويت جناحها و افراد وابسته به خود در سازمان آزادي بخش فلسطين نمودند و هر كدام جناحي را جهت تأمين منافع خود در مقاومت فلسطين تشكيل دادند. اين اختلافات و جناحبنديها در داخل مقاومت فلسطين پديدهاي شوم و مسموم براي مبارزات ضد صهيونيستي فلسطينيها بود و در بعضي موارد اختلافات به قدري شديد بود كه باعث تصفيههاي خونين ميان گروهها گرديد. در بعد مبارزه با اسرائيل، فلسطينيها تا قبل زا انتفاضه نه تنها نتوانستند پيشرفت و تحولي داشته باشند بلكه نسبت به مبارزات سالهاي اوليه بعد از اشغال فلسطين (1948) نيز فاصله بيشتري تا پيروزي و تشكيل يك كشور مستقل فلسطيني پيدا كردند و طي جنگهاي 1967 و 1973 با اسرائيل عليرغم برتري نيرويي كه داشتند نتوانستند به موقعيت چشمگيري دست يابند تا جايي كه سال به سال از اهداف اصلي فاصله گرفته و دچار دور باطل سياسيكاريها افتادند و ميبينيم در مسئله مذاكرات به اصطلاح صلح خاورميانه بعضي از جناحهاي فلسطيني و كشورهاي عربي گوي سبقت را از اسرائيل گرفتند و دشمن صهيونيستي چنان جسور شد كه در همين انحا دست به انتقال يهوديان اروپا و آفريقا و روسيه به اسرائيل زد. بطوري كه فلسطينيان سرزمينهاي اشغالي دچار سرخوردگي عميق گرديدند و باعث شد كه به جاي دل بستن به ارتش كشورهاي عربي و نيروهاي مسلح سازمان آزادي بخش فلسطيني كه سرابي بيش براي آنها جهت آزادي قدس نبود - در فكر چارهاي ديگر باشند. آنهايي كه در داخل بيش از چهل سال چشم اميدشان به گروهها و سازمانهاي فلسطيني و كمك نظامي اعراب براي آزادي وطن غصب شدهشان از دست اشغالگران قدس دوخته شده بود، روز به روز نقطه اميد و اتكا شان به گروهها و احزاب كمتر شد و شاهد انحطاط و فرو پاشي مبارزات سازماني، سياسي، ديپلماسي اعراب در مقابل تحكيم سلطه اسرائيليها بر سرنوشت و اراضي خود و احداث مداوم شهركهاي مهاجرنشين يهودي ميشدند، لذا به فكر ايجاد يك حركت وسيع مردمي و غير وابسته عليه اسرائيل افتادند. 2- عوامل منطقهاي پس از پشت سر گذاشتن تجربه تلخ رهبران سياسي فلسطين و در زماني كه هيچ روزنه اميدي ديده نميشد انقلاب اسلامي ايران به رهبري ابرمرد تاريخ امام خميني رحمةاللّه عليه به پيروزي رسيد. انقلابي كه از همان ابتدا يكي از محوري تري شعارهايش آزادي فلسطين و قدس شريف بود. مدتي از انقلاب اسلامي نگذشته بود كه موج اسلامخواهي سريعاً در كشورهاي منطقه شروع شد و نسل جوان فلسطيني كه از مبارزات صوري سازمانها و گروههاي فلسطين و تفكرات غير مذهبي جريانات مختلف مقاومت فلسطيني در قالبهاي سوسياليسم، ماركسيسم و مليگرايي و نيز به نتيجه نرسيدن مبارزات آنها و به غلاف رفتن شمشير بسياري از رهبران سياسي خود مأيوس و نااميد شده بودند روح انقلابي حاكم بر ايران را لمس كرده و تصور جديدي در اذهان آنها ايجاد شد كه در آن نشانهاي انقلاب و سركشي و طغيان عليه ظلم و اشغالگران آشكار گرديد و هيچ بحث سازش با اسرائيل در ميان نبود. اين روحيه جديد به سرعت در ضمير انساني و روان اقشار مختلف مردم فلسطيني بخصوص مردم غزه حكمفرما شد و آرام آرام انديشههاي سازشكارانه به تاريخ پيوستند در كنار انقلاب اسلامي ايران، فرزند خلف و مشروع آن در لبنان يعني مقاومت اسلامي نيز نقش و تأثير چشمگيري در انتفاضه داشت. عمليات مقاومت اسلامي در اخراج اسرائيل از لبنان و همچنين بيرون راندن اربابان خبيث اسرائيل يعني امريكا و اروپاي غربي به وسيله عمليات عملياتهاي شهادت طلب انه جوانان مسلمان روح تفكرات وارد شده به مردم فلسطين را مستحكم و باثباتتر نمود. شهيد حرّ عاملي (سيد عبد الله عطوي) در سالگرد ميلاد پيامبر اسلام(ص) طي يك عمليات استشهادي عليه كاروان حامل نظاميان اسرائيل در لبنان، بدن تكه تكه شده خود را در راه خدا به انتفاضه و ملت فلسطين تقديم كرد. در اين رابطه شيخ در وصيت خود گفته بود در سالگرد و يادواره ميلاد پيامبر بزرگ اسلام اين عمليات به انتفاضه فلسطين تقديم ميگردد و به تمام مجاهديني كه عزت و كرامت را براي ملت مسلمان فلسطين و تمام مستضعفان جهان به ارمغان آوردهاند تبريك ميگويم. پيام حرّ عاملي به فلسطين رسيد و عمليات شجاعانه مردم و مقاومتشان را در برابر اشغالگران شدت بخشيد مردم نابلس به خيابانها ريختند و به نام حرّ عاملي شعار سر داده و تأكيد ميكردند كه پيامش را دريافت كردند كرانه غربي و غزه ياد شهيد را گرامي داشتند و در تمام سرزمينهاي اشغالي نام مقاومت اسلامي بلند شد. شيخ اسعد بيوض تميمي يكي از رهبران مسلمان فلسطين طي ارسال تلگرافي در رابطه با شهادت حرّ عاملي اعلام كرد كه «عمليات شهادتطلبانه حرّ عاملي انتفاضه را تقويت كرد و مسلمانان احساس كردند كه از جريانات سياسي قوي ترند و اسلام تنها مرجعي است كه ميتواند پايههاي دشمن را به لرزه در آورد. از سوي ديگر شيخ عبدالعزيز عوده يكي از رهبران جهاد اسلامي فلسطين كه توسط صهيونيستها از فلسطين اخراج شده بود اثر مقاومت اسلامي لبنان در داخل سرزمينهاي اشغالي فلسطين را اين طور بيان كرد» مقامت اسلامي جرات مبارزه و راه انقلاب و رويارويي با اسرائيل را به ملت فلسطين نشان داده است. اين حادثه نمونه زنده و گويايي از عمق رابطه و تأثير مقاومت اسلامي در داخل فلسطين اشغالي بخصوص كرانه غربي و غزه بود كه فوراً ثمره و نتيجه خود را در فلسطين داد، به طوري كه مردم مسلمان فلسطين اخبار مقاومت اسلامي را دنبال كرده و بسياري از انقلابيون و مبارزان فلسطيني در داخل اراضي اشغالي از تاكتيكهاي نظامي مقاومت اسلامي استفاده نمودند. 3- عوامل جهاني و بينالمللي ملت مظلوم فلسطين از همان ايامي كه كشورشان با تباني و توافق كشورهاي استعمارگر، تحت قيموميت و سلطه انگليس قرار گرفت اولين ضربات تازيانههاي ظلم و تجاوز بر پيكر آن وارد آمد و با تشكيل دولت اسرائيل در فلسطين توسط استعمار انگليس با تباني تبانيسران خيانتكار عرب كاسه زهر محروميت و جدايي از سرزمين اجدادي خود را سركشيد و از آن زمان در تب و تاب اين محروميت و در زير سلطه رژيم صهيونيستي به زندگي برزخي خود ادامه داد. هر روز كه از زمان اشغال سرزمينشان ميگذشت بر درد و رنج آنها افزوده ميشد ولي صهيونيسم با خشونت و تجاوز و ديپلماسي پنهان و آشكار خود در صحنه جهاني و منطقهاي. كه وسيله تجاوز آن به فلسطين و غصب سرزمينهاي اعراب بود. سعي در تحكيم مواضع و حاكميت خود در فلسطين داشت و از آنها براي به دست آوردن موقعيت بهتر و به رسميت شناخته شدن در صحنه جهاني و بينالمللي استفاده كرد و حتي سازمان ملل را عليرغم قطعنامههاي صوري كه عليه آن صادر ميكرد منفعل و به دنبال خود كشيد تا جائي كه بسياري از كشورهاي جهان كه در ابتدا از حقوق مردم فلسطين حمايت ميكردند دچار دوگانگي و تذبذب شده و با رژيم صهيونيستي رابطه برقرار كردند در بين كشورهاي عربي (سادات رئيس جمهور معدوم مصر) قرارداد ننگين كمپ ديويد را با اسرائيل امضا كرد. سادات علاوه بر خارج كردن بزرگترين و پرجمعيتترين كشور عربي از خط منازعات اعراب و اسرائيل ضربه خردكنندهاي بر پيكر فلسطين وارد نمود. تمام آرمانها و آرزوهاي مردم فلسطين را كه چشم اميد به ارتش آن كشور دوخته بودند نقش بر آب كرد و در نتيجه اسرائيل از انزواي سياسي در صحنه جهاني و بينالمللي و از دايره تحريمهاي سازمان ملل خارج شد. بعد از مرحله كمپ ديويد جهان شاهد بازگشت قوي رژيم صهيونيستي به آفريقا بود كه با اعزام كارشناسان علمي و فني و ارسال كمكهاي نظامي و اقتصادي به اين منطقه، توانست روابط ديپلماتيك با بسياري از كشورهاي آفريقايي برقرار ساخته و از تحريمهاي اقتصادي اعراب رهايي يابد. حوادث و رويدادهاي فوقالذكر و چندين مسئله مشابه ديگر در صحنه جهاني و بينالمللي نه تنها فلسطينيها را به باز پس گيري سرزمينشان از دست رژيم اشغالگر قدس اميدوار نكرد، بلكه به تقويت اسرائيل نيز كمك نمود. رؤياي چندين ساله آنها و چشم اميدشان به كشورهاي به اصطلاح مدافع حقوق فلسطين را نيز نقش بر آب كرد و حتي نتوانستند به كوچكترين خواسته خود كه طرح تقسيم فلسطين توسط سازمان ملل بود، دست يابند و مردم دريافتند كه بجز اتكال به نيروي لايزال الهي و استفاده از مسلسلهاي متكي بر ايمان هيچكس به جز خودشان نميتواند دفتر سرنوشت فلسطين را ورق بزند. در كنار عواملي كه ذكر شد دو حادثه نبستاً بزرگ در داخل اراضي اشغالي نيز در شروع انتفاضه تأثير داشت. اولين حادثه عمليات مبادله اسرا معروف به عمليات الجليل بود كه طي آن يكي از گروههاي فلسطيني (جبهه خلق براي آزادي فلسطين، فرماندهي كل) توانست 605 نفر از مجاهدين و زندانيان موجود در زندانهاي رژيم صهيونيستي را كه به زندانهاي طويلالمدت و يا اعدام محكوم بودند و در مبادله با اسرائيليها آزاد كند. آزادي اين زندانيان و ماندن آنها در كرانه غربي و نوار غزه موجب تقويت انگيزه مبارزه همه جانبه مردم فلسطين عليه دشمن صهيونيستي و نهايتاً يكي از عوامل شروع انتفاضه در فلسطين شد به طوري كه بارها مسئولين اسرائيلي يكي از علل اساسي شروع انتفاضه را آزادي زندانيان فلسطيني و سكونت آنها در اردوگاهها ذكر كردهاند. حادثه دوم چند روز قبل از شروع انتفاضه اتفاق افتاد و آن بدين صورت بود كه تعدادي از مجاهدين فلسطين با استفاده از كايت يا هواپيماي گلايدر اقدام به يك عمليات بينظير عليه اسرائيل نمودند و در يكي از پادگانهاي آن در شمال فلسطين به نام پادگان «الابطال» فرود آمدند و نبرد سختي با نيروهاي اسرائيلي انجام داده و تعدادي از آنها را به هلاكت رساندند و دو نفر از مبارزين نيز (يك نفر فلسطيني و يك نفر تونسي) به شهادت رسيدند. اين عمليات توانست احساسات ملت فلسطين را در همه جا برانگيزد و آنها را مصمم به مبارزه جدي و فراگير با رژيم اشغالگر قدس نمايد.
چگونگي ظهور و سير انتفاضه 1- مرحله اول: پس از پشت سر گذاشتن حوادث و رويدادهاي مزبور، به ويژه انقلاب اسلامي به مرور زمان شور و شوق انقلاب و گرايش به اسلام در مردم فلسطين احيا و جنبشهاي سياسي - مذهبي مردمي جايگزين احزاب و سازمانهاي سياسي ملي و غير مذهبي در اراضي اشغالي گرديد. گرايش به اسلام در رفراندمي كه بعثه استراليايي با همكاري بعضي از دانشگاههاي فلسطين اشغالي در سال 1986 به عمل آمد مشخص گرديد. طبق اين سرشماري بيش از 60% مردم فلسطين خواستار ايجاد دولت اسلامي و كمتر از 20% خواستار حكومت لائيك و غير مذهبي هستند. بدين ترتيب جنبش اسلامي روز بروز جاي خود را در بين مردم فلسطين باز نمود و از پشتوانه وسيع مردمي برخوردار گرديد و اين تا بدانجا بود كه شخصيتهاي غير مذهبي و لائيك و تئوريستهاي فلسطيني بر ضرورت تمسك به خط اسلام به عنوان تنها راه رهايي ملت فلسطين و امت اسلامي از هجوم غرب و چنگال صهيونيسم اعتراف و تأكيد ورزيدند. در كنار ساير عوامل، فعاليتهاي دانشجويي در دانشگاهها و مراسم و ميتينگهاي آنها، نقش مهمي را در بيداري مردم به ويژه جوانان و همچنين آموزش كادرهاي جنبش اسلامي جهت هدايت و پذيرش كارهاي سياسي داشت. به صورتي كه صحنه فلسطين هر روز شاهد تظاهرات مردم و درگيريهاي خونين تظاهركنندگان با ارتش رژيم اشغالگر قدس بود. همچنين تجربه سالهاي گذشته (1981-1987) همراه با تجربه انقلاب اسلامي، به جنبش سياسي فلسطين روشهاي مبارزاتي و فعاليتهاي مردمي نوين ادامه داد و مبادي كلي اسلامي را به صورت يك ايدئولوژي انقلابي، متحول ساخت. 2- مرحله دوم: مرحله دوم انتفاضه كه از تابستان سال 1988 شروع گرديد، شگردها و روشهاي عمل و مبارزه با اسرائيل و همه طرحهاي غربي و كشورهاي مرتجع و وابسته عربي - كه همگي در يك سنگر براي قلب و ذبح مسئله فلسطين جمع شده بودند را متحول كرد و تظاهرات گسترده و راهپيماييهاي آرام به ميتينگهاي كوچكتر و دستههاي كوچك متشكل از جوانان و نوجوانان، پرتاب سنگ و هجوم و گريز و كمين عليه دشمن صهيونيستي تبديل گرديد. در اين مرحله نوجوانان و جوانان فلسطيني، لياقت و جرات خود را به نمايش گذاردند و به خودروهاي گشتي صهيونيستها در خيابانها و با زارها حمله كردند. شعارهاي آنها نيز كلاً رنگ و صبغه اسلامي گرفت تا جايي كه به غير از شعارهاي «بسم اللّه »، «اللّه اكبر»، «لا اله الا اللّه » و...ديگر شعار و ندايي شنيده نميشد به مرور زمان سنگها در دست نوجوانان و جوانان فلسطيني تبديل به بمبهاي آتش زا و كوكتل مولوتف و خنجر گرديد و نقش مهمي را در عمليات ضد صهيونيستي آنها ايفا نمود. اين حركت جديد منجر به آتش كشيده شدن تعدادي اتوبوس حامل صهيونيستها و كشته و مجروح شدن سرنشينهاي آنها گرديد. در اين رابطه يك منبع نظامي اسرائيلي در مرحله اول به پرتاب 1575 بمب آتش زا به اتوبوسهاي حامل صهيونيستها توسط فلسطينيها اعتراف نمود. جوانان فلسطيني در كنار اين اقدامات با آتش زدن زمينهاي كشاورزي صهيونيستها ضربه سختي بر پيكر اقتصاد اسرائيل وارد نمودند. فقط طي 4 ماه 170 جريب از زمينهاي كشاورزي اسرائيليها به آتش كشيده شد كه خسارتهاي مادي آن به بيش از 80 ميليون دلار برآورد گرديد. همچنين حمله به صهيونيستها با چاقو و خنجر از رشد چشمگيري برخوردار شد و مسئولين اسرائيلي طي يك مرحله به 55 عمليات آن اعتراف كردند... با تشديد انتفاضه در فلسطين، سازمان آزادي بخش فلسطين از صحنه نظامي و عملياتي داخل عقبنشيني كرد و عليرغم اينكه در ماههاي اول انتفاضه، شوراي نظامي آن در بغداد دستور توقف نظامي عليه صهيونيستها در سرزمينهاي اشغالي را اعلام نمود ولي ميزان عمليات و تحركات نظامي در مرحله دوم انتفاضه از اهميت و رشد چشمگيري برخوردار گرديده به ويژه پس از اينكه جريان اسلامي ديگري بنام حزباللّه فلسطين پا به صحنه سياسي و نظامي گذاشت و چندين عمليات متهورانه و چشمگير را در عمق اراضي اشغالي فلسطين عليه صهيونيستها انجام داد به گونه اي كه دشمن طي مراحل مختلف به بالا رفتن تعداد عمليات ضد اسرائيلي در داخل اراضي اشغالي اعتراف نمود. با اين شگردها انتفاضه توانست روز به روز بر توان مبارزات مردمي عليه اشغالگران صهيونيست افزوده و علاوه بر ناامن كردن مناطق اشغالي براي اسرائيليها و غيرقابل حكومت كردن اين مناطق براي آنها هدف خود كه پايان بخشيدن به حاكميت رژيم صهيونيستي و فلسطين و نابودي اين غده سرطاني در جهان اسلام است را به جهان به ويژه امپرياليسم امريكا و كشورهاي مرتجع عربي اعلام نمايد. در مقابل انتفاضه، اسرائيل نيز بر شدت تحركات و اقدامات تدافعي و امنيتي خود افزوده و با تمام توان با اعمال فشار بر انتفاضه و تشديد اقدامات سركوبگرانه خود نظير دستگيري و شكنجه و قتل و كشتار انقلابيون و سرقت و تخريب منازل و محلههاي تجاري آنها سعي در نابودي آن و يا حداقل جلوگيري از پيامدهاي منفي آن براي خود نمود. در اين مدت تعداد دستگيريها بسيار زياد و تقريباً آزار و شكنجه زندانيان فلسطين در تمام بازداشتگاهها و زندانهاي اسرائيل، امري عادي و جاري گرديد بطوريكه طبق گزارش كميته دفاع از اسرا و زندانيان فلسطيني و همچنين براساس سرشماري به عمل آمده از زندانيان آزاد شده فلسطيني توسط مؤسسه حمايت از اسرا و زندانيان فلسطيني مشخص شد كه بيش از 85% از زندانيان فلسطيني در بند رژيم صهيونيستي در معرض شديدترين شكنجههاي روحي و جسمي قرار دارند. براساس گزارش كميته مزبور وضعيت زندانيان و مبارزان فلسطيني در زندانها و بازداشتگاههاي اسرائيل طي دوران انتفاضه به شرح ذيل است: 1- نيروهاي ويژه تابع ارتش اسرائيل معروف به جوخههاي مرگ طبق تصميم از پيش تعيين شده اقدام به ترور يا دستگيري فلسطينيها در خيابانها و حتي منازل آنها مينمايند. تعداد شهداي انتفاضه از 1500 نفر تجاوز كرد كه 13 آنها را از اطفال تشكيل ميدهند. تعداد مجروحين به 120 هزار نفر و تعداد زندانيان به 300 هزار نفر رسيده كه فقط براي 60 هزار نفر آنها حكم صادر شده است. 2- استفاده و بهره برداري دستگاه اطلاعاتي و جاسوسي اسرائيل از شيوههاي ترور و كشتار زندانيان و اسرا از طريق شكنجه آنان هنگام بازجويي (تعداد شهداي فلسطيني در هنگام بازجويي بيش از 130 نفر بالغ گرديد). 3- به شهادت رساندن تعداد زيادي از اسرا و زندانيان در اثر اهمال كاريهاي عمدي اسرائيليها و ممانعت از معالجه افرادي كه زير شكنجه مصدوم شدند. 4- عدم برخورداري زندانها و بازداشتگاههاي اسرائيلي از كمترين امكانات رفاهي و انساني. 5- عقوبتهاي دسته جمعي از طريق تبديل اراضي فلسطين اشغالي به زندانهاي بزرگ، منع عبور و مرور افراد شكستن لوازم و اثاثيه منزل و نابودي مواد تداركاتي و غذايي در هنگام عمليات تفتيش و... 6- اخراج فلسطينيها از سرزمين آباء و اجدادي خود. 7- استمرار عمليات انهدام و تخريب منازل توسط اسرائيليها بطوري كه در خلال انتفاضه 2000 باب منزل منهدم 400 باب مهر و موم گرديدند. 8- بالا رفتن آمار سقط جنين در اثر سركوب و خشونت به 800 حالت. 9- باقي ماندن رقم ثابت تعداد زندانيان و اسرا بين 20 و 40 هزار نفر كه در چهل زندان و بازداشتگاه و دهها مركز بازداشتگاه موقت پراكنده در مناطق مختلف فلسطين تقسيم شدهاند بطوري كه تعداد زندانيان و اسرا قبل از انتفاضه بين 3500 تا 6000 نفر بوده است.
دستاوردها و پيامدهاي انتفاضه انتفاضه در طي مدت چهار سال از عمر خود در فلسطين هر چند داراي فراز و نشيبهاي بود و گاهي در اثر بروز حوادث و رويدادهايي كاهش و يا زماني نيز شتاب گرفته و روند تصاعدي پيدا مينمود، اما تاكنون مهمترين و بزرگترين قيام فلسطين بشمار آمده و به قول اسرائيليها «انتفاضه طولانيترين و خشنترين قيام ملي فلسطينيهاي» كه سرزمينهاي اشغالي شاهد آن بوده است. به ويژه در يك سال اخير كه علاوه بر ضربات مهلكي كه به پيكر اسرائيل وارد نمود توانسته دستاوردها و نتايج مهمي را به همراه داشته باشد و بسياري از طرحهايي منطقهاي و جهان سازش با رژيم اشغالگر قدس را نقش بر آب كرده و آنها را به شكست بكشاند. برخي از مهم تر ين اين دستاوردها به شرح ذيل ميباشد. 1- دستاوردهاي سياسي 1/1- انتفاضه با تقديم شهداي بسيار و تحمل بدترين و وحشيانهترين خشونتها و سركوب توسط اسرائيليها را كه رسانههاي دسته جمعي و گروهي جهان شاهد آن بود. هالهاي از مظلوميت را به دور فلسطينيها پيچيد به گونه اي كه نه تنها در مجامع بينالمللي جهان و كشورهاي اسلامي، اين اقدامات سركوبگرانه اسرائيل محكوم شد، بلكه موج حمايت از ملت مظلوم فلسطين توسط مردم مسلمان منطقه به پا خواست و بسياري از دولتها را در حمايت از انتفاضه و يا حداقل جهت محكوم نمودن سياست سركوبگرانه و تروريستي اسرائيل به دنبال خود كشيد و حتي توانست در بين يهوديان و احزاب و گروههاي صهيونيستي اختلاف ايجاد نمايد و احزاب معتدل اسرائيلي را كه مخالف سياستهاي توسعه توسعهطلبانه حزب حاكم لي كود بودند در صحنه سياسي اسرائيل براي مخالفت با حزب مزبور مصممتر نمايد. 2/1- انتفاضه با كسب تجربيات چهل سال گذشته، مبارزه با اسرائيل را براي پايان بخشيدن به حاكميت آن بر اراضي اشغالي فلسطين از قالبهاي حزبي و گروهي و ديپلماسي خارج ساخته و خط مشي مبارزه را از دست رهبران سياسي سازشكار فلسطيني كه اكثر در خارج از اراضي اشغالي و در كشورهاي مختلف عربي به سر ميبردند گرفته و ضمن مردمي كردن مبارزه توانست آن را به رهبران مذهبي و جريانات اسلامي و مردمي داخل فلسطين انتقال دهد و خود داراي موضعي مستقل و قاطع ميباشد و حتي با اعلام موضع منفي نسبت به مذاكرات صلح با اسرائيل در راه آن مشكلاتي ايجاد مينمايد. نمونه بارز اين حركت را ميتوان در پيروي گروهها و سازمانهاي فلسطيني از انتفاضه مبني بر تحريم و محكوم نمودن كنفرانس صلح خاورميانه جستجو نمود. 3/1- انتفاضه در داخل فلسطين زمينه را براي ارائه برنامهها و انديشهها باز كرد همچنين حجم هر نيرو و جريان سياسي فلسطين در سرزمينهاي اشغالي را طبق تواناييهاي موجود و بالفعل آنها مشخص نمود و لذا روشن شد كه هر يك از احزاب و جريانات سياسي فلسطين تا چه ميزان در سرزمينهاي اشغالي نفوذ داشته و در انتفاضه سهم و نقش دارند و حتي موجب گرديد تعدادي از گروهها و احزاب چپ و يا سازشكار از صحنه سياسي فلسطين خارج گرديده و يا حداقل نقش آنان كم رنگ شود. 4/1- تشديد انتفاضه در سرتاسر فلسطين اشغالي و روند تصاعدي حركتهاي ضد صهيونيستي عملاً كليه طرحها و حركتهاي محلي، منطقهاي و بينالمللي براي سازش با اسرائيل را به ناكامي كشاند. 5/1- انتفاضه به دليل ماهيت مستقل، خود جوش، مردمي و اسلامي به عنوان تنها راه رهايي از چنگال صهيونيسم و به خاطر اينكه فقط متكي به مردم خود بود، بدون اينكه پذيرايي هر گونه نفوذ و انقياد به رژيمهاي عربي گردد با قدرت تمام به راه خود ادامه داد، پرتو و دامنه آن به سير كشورهاي عربي امتداد يافت و كل منطقه را تحت تأثير قرار داد. ريشههاي انقلاب را در دل مردم مسلمان قوت بخشيد و باعث شد گرايش به اسلام و اتكاي به نفس در مردم اين كشورها زنده شود. جوشش مستمر آن رژيمهاي عربي را نيز با مشكلات و بحرانهاي داخلي ناشي از گرايشهاي اسلامي مردم آنها مواجه ساخت. 6/1- انتفاضه توانست براي اولين بار مناطق سه گانه فلسطين اشغالي را تحت شعار استقلال ملي وحدت بخشيده و كرانه عربي، نوار غزه و سرزمينهاي اشغالي 1948 را تبديل به يك پيكر واحد عليه اسرائيل نمايد. 7/1- رژيم صهيونيستي تمامي دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي و نظامي خود را براي شكست انتفاضه و خاموش كردن آتش آن بسيج نمود و از تمامي روشهاي موجود از قبيل كشتار، شكنجه و...استفاده نموده ولي در خاموش كردن و حتي آرام كردن اين حركت با شكست مواجه شد. 8/1- انتفاضه توانست اين اصل را مسجل و معين كند كه در هيچيك از طرحها و برنامههاي ساخته و پرداخته دست غرب و كشورهاي مرتجع و وابسته كه به صلح و سازش با اسرائيل منجر ميشود وارد نخواهد شد و هيچيك از كشورهاي عربي و حتي فلسطينيهاي سازشكار داخل سرزمينهاي اشغالي نيز استحقاق آن را ندارند كه به نمايندگي از فلسطينيها در طرحهاي صلح و حركتهاي سياسي محلي و منطقهاي شركت كنند و سخنگوي آنها در مذاكرات شوند و به مردم تحت ستم جهان نيز تفهيم كرد كه براي دسترسي به حقوق مشروع خود بايد از مسلسلهاي متكي بر ايمان استفاده نمود. 2- دستاوردهاي اقتصادي انتفاضه علاوه بر دستاوردها و پيامدهاي سياسي اجتماعي كه در داخل و خارج سرزمينهاي اشغالي فلسطين داشت، اثرات زيادي نيز در زمينه اقتصادي بر دولت صهيونيستي برجاي گذاشت. حجم زياد نيروي كارگري در فلسطين اثر زيادي در زندگي اقتصادي اسرائيل دارد كه در صورت استفاده انتفاضه از اين نيرو اثر وخيمي را بر اقتصاد اسرائيل ميگذارد. در برابر دستاوردهاي عظيم انتفاضه، استكبار جهاني به رهبري صهيونيسم بينالملل، همكاري و يا حداقل سكوت حمايت گرايانه كشورهاي مرتجع عرب كه با بيداري مسلمانان موجوديت و حاكميت خود را در خطر ميبينند جهت جلوگيري و تعميق هر چه بيشتر انتفاضه و بطور كلي حركتهاي اسلامي فشارهايي را بر اين حكومت تحميل نمودند كه به اختصار بر ميشماريم. 1- محاصره تبليغاتي انتفاضه در عصر كنوني وسايل ارتباط جمعي نقش مهم و قابل توجهي در توجيه، ارشاد و يا فريب افكار عمومي جهان دارد و به راحتي ميتوان حوادث و رويدادها را سريعاً به ديگر نقاط جهان منتقل و يا آن را به صورت غير واقعي در نزد افكار عمومي جهان جلوه داد. در سالهاي اوليه انتفاضه، اسرائيل توجه زيادي به مسئله تبليغات آن نداشت و مردم جهان بعينه تصاوير انتفاضه را از طريق تلويزيون مشاهده ميكردند و يا اخبار آنرا از طريق رسانههاي گروهي ميشنيدند و با پخش آنها مردم جهان شاهد اعمال وحشيانه رژيم صهيونيستي در فلسطين و شكست اسرائيل در مقابل سيل خروشان تظاهر كنندگان فلسطيني و حتي كودكان سنگ بدست و افراد كهنسال بودند. اسرائيل به منظور جلوگيري از نفوذ و سرايت اخبار انتفاضه به ديگر نقاط جهان و سرپوش گذاشتن بر جنايات خود در فلسطين در صدد محاصره تبليغاتي انتفاضه برآمد و شروع به كنترل شديد روزنامه نگاران، خبرنگاران، خبرگزاريها و رسانههاي گروهي و دسته جمعي مختلف جهان نمود و هم اكنون نيز بسياري از اخبار مربوط به انتفاضه را يا سانسور، يا تحريف و يا حتي مصادره مينمايد در اين راستا بسياري از دولتهاي هم پيمان غربي آن به ويژه امريكا با عمال كنترل شديد بر اخبار مربوط به انتفاضه كه از طريق رسانههاي گروهي و يا ماهوارهها گرفته ميشود، با اين خواست و نظر اسرائيل همسو شده و اجازه نميدهند كه صداي ملت مظلوم فلسطين به گوش جهانيان برسد. برخي از كشورهاي اسلامي وابسته به استكبار نيز به دليل تعارض بخش اخبار مربوط به انتفاضه با منافع آنان در صدد محدود ساختن انعكاس اخبار و رويدادهاي فلسطين در كشور خود هستند تا به نحوي بتوانند از نفوذ قيام فراگير اسلامي فلسطين در كشور خود و همچنين تبعيت ناشي از آن جلوگيري نمايند. اين حركت جديد اسرائيل با همكاري و تباني بلوك غرب و برخي از كشورهاي عربي، بدون شك مشكلاتي را در راه انعكاس اخبار انتفاضه به جهان ايجاد خواهد كرد و از عمق جنايت صهيونيستها در فلسطين نزد افكار عمومي جهان خواهد كاست و عملاً اسرائيل با محاصره تبليغاتي، علاوه بر اينكه از انعكاس واقعيتهاي موجود در فلسطين به جهان جلوگيري ميكند، بلكه بسياري از حوادث و اخبار انتفاضه را تحريف و گزارشها جعلي را از قيام فلسطين به جهانيان عرضه ميكند و طبيعتاً انتفاضه نميتواند فرياد مظلومانه خود را به گوش جهانيان برساند. 2- محاصره اقتصادي انتفاضه علاوه بر قلع و قمع مردم فلسطين و كشتار فراواني كه تاكنون اسرائيل در مدت انتفاضه انجام داده مصادره اراضي مردم، از بين بردن تملكات آنها، انهدام منازل و ساختمانهاي افراد فعال در انتفاضه و حتي ايجاد نوعي قحطي مصنوعي براي فلسطينيها، شگردهاي ديگري است كه اسرائيل در جهت سركوبي انتفاضه بكار برده تا با اعمال فشار اقتصادي بر مردم آنها را از مشاركت در انتفاضه باز دارد. از سويي ديگر وجود اعتصابات پي در پي و گسترده و بسته شدن مراكز اقتصادي و تجاري فلسطين در حمايت از انتفاضه و اعتراض به سياست سركوب اسرائيل هر چند اثرات مثبتي را در همسويي و همگامي تمامي اقشار جامعه با انتفاضه داشته و بر اقتصاد اسرائيل نيز لطمه ميزند ولي تبعيت منفي اقتصادي آن نيز بر خود فلسطينيها مترتب است و آنها را در تنگناهاي اقتصادي قرار ميدهد. لذا انتفاضه تا حدود زيادي از لحاظ اقتصادي متكي بر خارج از سرزمينهاي اشغالي است و بيشتر از كمكهاي فلسطينيهاي پراكنده در نقاط مختلف جهان و كمكهاي مادي برخي دولتهاي غربي و اسلامي برخوردار است و طبيعي است كه قطع اين كمكها سريعاً در انتفاضه تأثير منفي داشته و موجب بروز مشكلات بسياري براي فلسطينيهاي ساكن اراضي اشغالي خواهد شد. رژيم صهيونيستي نيز با آگاهي از اين واقعيت همواره سعي نموده تا به روشهاي گوناگون از ارسال كمكهاي مردمي در خارج از اراضي اشغالي به داخل فلسطين جلوگيري به عمل آورد. يكي از حوادثي كه رژيم صهيونيستي از آن استفاده كامل برده و خسارتهاي قابل توجهي از لحاظ اقتصادي بر مردم فلسطين و انتفاضه وارد نموده جنگ خليج فارس بود كه موجب شد دهها هزار فلسطيني ساكن شيخ نشينهاي خليج كه عمدهترين منبع كمك رساني به داخل فلسطين و انتفاضه بودند از اين كشورها اخراج گرديدند و در نتيجه علاوه بر قطع كمكهاي مادي آنها به انتفاضه خود نيز در بعضي از كشورهاي عربي آواره شده و حتي در فلسطين اشغالي به عوامل خنثي و غير مفيد و زايد تبديل شوند. در اين بين كمكهاي كشورهاي عربي نظير عربستان و كويت نيز به فلسطينيها و انتفاضه قطع شد و عملاً انتفاضه در محاصره اقتصادي قرار گرفت. 3- محاصره سياسي انتفاضه از زماني كه ملت فلسطين تحت سلطه استكبار و در چنگال صهيونيسم و زير فشار چكمههاي آن قرار گرفت خود را در برابر كوهي از مشكلات يافت كه استعمار و استكبار براي آن به سوغات و يادگار گذاشته بود و از هر سو مشكلات و مصائب بر آن تحميل و تحت محاصره قرار ميگرفت. محاصره آن روند عادي و جاري خود را براي تكميل اشغال تمامي سرزمين فلسطين طي مينمود. فلسطينيها هر چند كه با تباني و توطئه برخي از سران عرب قرباني توطئه شوم استكبار شده بودند اما به ظاهر از سوي بعضي كشورهاي عربي مورد حمايت قرار ميگرفتند و طرحهاي سياسي آنها نيز بيشتر رنگ و صيغه عربي - فلسطيني داشت. اما از مواقعي كه آتش انتفاضه شعلهور شد و دامن بسياري از كشورهاي مرتجع عربي به ويژه كشورهاي همجوار فلسطين را فرا گرفت. از هر سو فعاليت و توطئه براي خاموش كردن آن آغاز و به مرور زمزمههاي مذاكره با اسرائيليها بر سر قضيه فلسطين در محافل عربي و فلسطيني شروع شد. سرنوشت فلسطين در دام مثلث شوم توطئه آمريكايي، اسرائيلي و عربي قرار گرفت و استكبار جهاني دريافت كه اگر نتواند مسئله فلسطين و انتفاضه را از مسئله اعراب جدا و سريعاً آن را حل كند، در منطقه آينده درخشاني نخواهد داشت و به زودي انتفاضه كه خود را در قلب اسلام و قرآن يافته. طومار حيات آن را در هم خواهد پيچيد و براي هميشه دفتر سرنوشتش را در منطقه خواهد بست. لذا با تباني و توطئه برخي از سران سازشكار عرب آنها را بر آن داشت تا علاوه بر اينكه نسبت به سرنوشت فلسطين و انتفاضه اهمال كرده و بيتفاوت شده بلكه با ارائه طرحهاي خائنانه و سازشكارانه با دشمن صهيونيستي بر سر يك ميز بنشينند و انتفاضه را از هر سو در محاصره سياسي قرار دهند طي اين مدت روند سازش اعراب يا اسرائيل حالت تصاعدي به خود گرفته و حتي برخي از دولتهاي عربي به اصطلاح در خط مقدم جبهه با اسرائيل را در كام خود فرو برد. تا جايي كه را بين اعلام ميكند كه اميدوار است به زودي در بازار دمشق به خريد بپردازد! و يا اينكه: صلح واقعي در صورتي محقق خواهد شد كه سران سوريه و اسرائيل مستقيماً وارد مذاكره با يكديگر شوند بدين صورت انتفاضه كه به قول دشمن بزرگترين ضربات را بر پيكر صهيونيسم اشغالگر و حامي آن آمريكا زده بود، در محاصرهاي قرار گرفت كه طراح آن آمريكا و مجريان آن اسرائيل و سران خائن و سازشكار عرب و فلسطيني بودند. اين محاصره در قالب و شكل كنفرانس صلح خاورميانه انجام گرفت و هر دور كه مذاكرات مستقيم اعراب با اسرائيليها به پايان ميرسد و با تأكيد انتفاضه بر دسترسي به اهداف و همچنين حقوق خود و مردود دانستن روند مذاكرات صلح، كنفرانس فرمايش صلح خاورميانه با شكست مواجه ميشود طرف ين (مذاكره كنندگان) بيشتر بر نابودي انتفاضه و قرباني كردن مسئله فلسطين تأكيد مينمايند، در اين رابطه موشه آر تز وزير جنگ سابق اسرائيل هر گونه پيشرفت در گفتگوهاي صلح را مشروط به توقف كامل انتفاضه فلسطينيها دانست و از نيروهاي ارتش خواست تا قيام مردم فلسطين را به شدت سركوب كنند. صرف نظر از اينكه كنفرانس صلح خاورميانه و روند سازش با اسرائيل چه تبعيتي را ممكن است براي جهان اسلام داشته باشد. اما بدون شك براي انتفاضه مشكل بزرگي است كه ملت فلسطين بايد تاوان خيانت سران عرب و برخي از رهبران سازشكار خود را در توطئه مشترك عربي اسرائيلي پس بدهد و خود را براي مقابله با پيامدهاي احتمالي آن مقاوم و آماده نمايد، و ضمن صبر و پايداري در مقابل توطئههاي مختلف از ارائه هر گونه پاسخ قاطع و دندان شكن به اسرائيل و حامي آن امريكا فروگذار نكند. علاوه بر آن نيز لازم است مردم مسلمان جهان از اقدامي براي شكست طرحهاي سازشكارانه استفاده نمايد و به فكر نجات فلسطين و باز پس گيري سرزمين آن از دست صهيونيستها باشند. ملتهاي مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب و انزجار و تنفر خويش را از سازشكاري و مصالحه رهبران ننگين و خود فروختهاي كه به نام فلسطين، آرمان مردم سرزمينهايي غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهي كشيدهاند به دنيا اعلام و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكره و رفت و آمدها، حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين را خدشهدار كنند. محاصره سياسي انتفاضه هر چند ممكن است در مسير و حركت آن خللي وارد كند اما هرگز نميتواند آنرا از حركت باز دارد و سرچشمه جوشان آن را كه از روحي الهي و اسلام سرچشمه گرفته بخشكاند. 4- ايجاد اختلاف و نزاعهاي داخلي در انتفاضه انتفاضه توانست حصارهاي گروهي را شكسته و از آن خارج شود و هر گونه انقياد گروهها و احزاب فلسطيني را در صحنه داخلي فلسطين رد نمايد و فقط به قدرت لايزال الهي متكي شود. اما گروههاي فلسطيني به ويژه آنهايي كه هنوز در چارچوبهاي حزبي و سازماني زندگي ميكنند و حيات خويش را با شعارهاي سياسي و ملي ميگذرانند و آن را در فلسطين در به دستگيري اهرمهاي قدرت در انتفاضه ميبينند، فعاليتهاي خود را در مؤسسات فلسطيني آغاز و سعي نمودند تا جريانات اسلامي را از صحنه سياسي حذف نمايند. در كنار اقدامات آنها، جريان اسلامي نيز نتوانست تمامي نيروهاي فلسطيني را حول يك شعار و تحت پرچم واحدي، جمع و آنها را اتحاد و انسجام بخشد. لذا از همين زمان تخم و بذر اختلاف و نزاعهاي داخلي بين جريانات سياسي و اسلامي فلسطين در انتفاضه كاسته شد. زماني اختلافات شكل علني به خود گرفت كه اسرائيل با كمال دقت و هوشياري از كوچكترين مسئله و حادثه در انتفاضه جهت سركوبي عناصر فعال و مؤثر در آن شروع به بهره برداري نمود و زماني شدت گرفت كه از تاكتيك فلسطينيها و بعضي از اقدامات آنها استفاده كرده و شروع به ترور افراد نمود. يكي از مسائل كه اسرائيل از آن در جهت اختلافات مردمي و درگيريهاي داخلي استفاده نمود، ترور افراد و عناصر فلسطيني و بعضاً عوامل خود و حتي يهوديان بود. در سالهاي اول انتفاضه، ترور و اعدام مزدوران و جاسوسان اسرائيل در تهديد و ارعاب آنها به عنوان يك عامل بازدارنده همكاري با دشمن صهيونيستي، حركتي بسيار مؤثر بود و ظاهري ملي داشت اما به مرور زمان مشخص شد كه اين حركت براي دسترسي به اهداف انتفاضه امري غير مطلوب و نامناسب است، زيرا با گسترش انتفاضه در سرزمينهاي اشغالي كه اسرائيل قادر به كنترل آن نشد از اين شيوه استفاده برده و به حركتهايي كه بطور خلاصه اشاره شد دست زد تا شايد بتواند انتفاضه را از حركت باز دارد.
كمكهاي مادي و اقتصادي به انتفاضه به منظور قطع وابستگي اقتصادي فلسطينيها در انتفاضه به رژيم صهيونيستي اسرائيل، اين كمكها را به صورت تدريجي و از خلال برنامههاي ذيل ميتوان عملي نمود. 1- تشكيل صندوقهاي جمعآوري تبرعات و كمكهاي مردمي در نقاط مختلف جهان و به ويژه فلسطينيهاي پراكنده در كشورهاي عربي به منظور كمك به خسارت ديدگان انتفاضه. 2- ايجاد مؤسسات اقتصادي توليدي كه در حد كفاف تأمين كننده احتياجات انتفاضه و مردم فلسطين باشد و آنها را از گردونه وابستگي به اسرائيل خارج نمايد.
توسعه كمكهاي تبليغاتي به انتفاضه تبليغات نقش بسيار مهمي را در انعكاس حوادث و رويدادهاي مورد نظر افراد در گروههاي جمعي، ايفا ميكند و به تعبيري تبليغات و جنگ رواني نيمي از نبرد و معركه را در صحنه مبارزه تشكيل ميدهد بخصوص در عصر حاضر كه وسايل ارتباط جمعي اهميت زيادي در توجيه افكار عمومي دارد. لذا با توجه به اهميت اين مسئله ضروري است هر چه بيشتر جنايتهاي رژيم صهيونيستي و اقدامات وحشيانه آن عليه انتفاضه و مردم مسلمان فلسطين از كانالهاي تبليغاتي مختلف در تمامي ابعاد و اشكال آن و همچنين خواستهها و نقطه نظرات مردم در خصوص حقوق قانوني خود در فلسطين و ظلم و تجاوزي كه به آنها شده از طريق رسانههاي گروهي و خبري، به ويژه راديو و تلويزيون به سمع و نظر جهانيان برسد و سياست تبليغاتي واحدي در اين رابطه اتخاذ شود. اين سياستها را ميتوان از كانالهايي عملي نمود كه در ذيل مختصراً بدانها خواهيم پرداخت. 1- خبرگزاريها و رسانههاي گروهي محلي و منطقهاي، جهت انتقال و انعكاس حوادث و اخبار انتفاضه، در حد امكان با كميتههاي تبليغاتي تابع كميتههاي مردمي انتفاضه در داخل سرزمينهاي اشغالي ارتباط برقرار نموده و طبق يك روش و سياست مشخص و معيني اقدام به پخش و انتشار اخبار آن نمايند. 2- تشديد حملات تبليغاتي عليه اسرائيل و انتشار وسيع گزارشها مختلف و متنوع پيرامون انتفاضه در مطبوعات و جرايد محلي و منطقهاي و حتي ضبط گزارشها مصور از انتفاضه به صورت ويدئو و چاپ پوسترهاي تبليغاتي از انتفاضه و انتشار و پخش آنها در مجامع مختلف علمي فرهنگي و سياسي جهاني به مناسبتهاي مختلف كه به نحوي به فلسطين مرتبط ميباشد. 3- برگزاري كنفرانسها و سمينارهاي متعدد به مناسبتهاي مختلف در كشورهاي اسلامي در رابطه با انتفاضه و حمايت از حقوق ملت مظلوم فلسطين و انعكاس آن به سراسر جهان. بعلاوه دهها حركت و اقدام ديگر در جهت حمايت از انتفاضه قابل انجام است كه در اينجا مجال بحث نيست. به هر حال كساني كه با سكوت و حتي تباني خود با غرب و استكبار قدمي در راه تجاوز اسرائيل برنداشتند و زمينههاي ظلم و جنايت امروز صهيونيستها عليه مسلمين را به وجود آوردند مورد قضاوت سخت تاريخ قرار خواهند گرفت و محكوم لعن و نفرين ابدي مظلومان و ستمديدگان اين توطئه شوم و ننگين ميباشند. فلسطين راه بازگشت به خويش را يافته و به آن تمسك جسته، راه آن راه اسلام و قرآن است پيام آن، شعار آن، پيام و شعار انبياي الهي است. فلسطيني در انتفاضه حقيقتاً به دنبال اسلام رفت نه اينكه از راه سياست به اسلام روي آورد. چنانچه برخي چنين ميپندارند بلكه سياست را در ديانت يافت و آن را عين ديانت ميداند. آنچه كه رخ داد اين بود كه فلسطيني در سختترين لحظات و در مشكلترين شرايط جهاد و مبارزه خويش، حتي در لحظات وجد و سماع و دعا و نيايش، يعني در نزديكترين حالت به خداي متعال، فلسطين را مشاهده كرد و آن را در قلب قرآن يافت و حادثه چند ساعته اسرا و معراج را چنان ديد كه تصويري الهي داشت از يك تاريخ طويل و دراز هزار و چند صد ساله و پيوسته. از مكه و مدينه به سوي بيتالمقدس از پيامبر اسلام و قرآني كه بر او نازل شده، و قرآني كه به شكل يك برنامه كامل و متعالي درآمده است، از بني قريظه تا لي كود و حزب كارگر، از غار حرا تا كمپ ديويد و كنفرانس صلح خاورميانه و از وعده نخستين تا وعده ديگر... فقط خدا را يافت و خدا را پس بدان تمسك جست و از آن ياري طلبيد و برادر خود كه جستجوگر حق و حقيقت و هم درد و هم مسلك خويش بود را با خود در يك روح و كالبد يافت و او را در آغوش كشيد. آنها طلسم گمشده خود را يافتند و از خوشحالي فرياد كشيدند فرياد حماسي و صداي اللّه اكبر آنها همه جا طنيناند از شد. يكباره دژ مستحكم و ديوار خانه امن يهود را فرو ريخت و طغيان و سركشي عليه دشمن اسرائيلي آغاز شد. آري فلسطين گمشده خود را يافت راه خود را در پرتو نوراني انقلاب اسلامي جستجو كرد و قدم در آن گذاشت و فلسطيني راه گم كرده خود را از راه برائتها يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاي آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بني اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما را برافروخت علي كل حال راه انتفاضه راه ساده و آساني نيست. راهي است مشكل، پر از خار و خاشاك كه به زمان و صبر و پايداري و ايثار نياز دارد تا همواره مردم در آن با توشه ايمان و توكل به خدا با ظلم و تجاوز و استعمار مبارزه نمايند اين مبارزات مردمي به حول و قوه الهي در قالب انتفاضه عليه اسرائيل ادامه خواهد يافت و هر چند ممكن است در زمانهاي مختلف تحت شرايطي حركت آن كاهش يافته و يا داراي فراز و نشيبهاي شود اما مطمئناً تا زماني كه بيش از سه ميليون فلسطيني در وطن اشغالي خود وجود داشته باشند هرگز از بين نخواهد رفت. صهيونيستها نيز خود بر اين باورند كه انتفاضه قابل كنترل و از بين رفتني نيست و در اين زمينه اسحاق شامير ضمن ابراز نگراني از روند و رشد سريع انتفاضه اظهار داشته تظاهرات در مرزهاي معيني متوقف نميشود بلكه تظاهركنندگان به زودي به حي فا و تلآويو ميآيند و به اداره من ميآيند و مرا از آنجا اخراج خواهند كرد. به اميد پيروزي ملت مسلمان فلسطين و نابودي استكبار جهاني و مرتجعين عرب. والسلام
منابع و مأخذ 1- اسرائيل پايگاه امپرياليسم و حركتهاي اسلامي در فلسطين سيد هادي خسرو شاهي فرا نشر قم 1370. 2- زندگي در اينجا نوشته امتياز دياب مترجم مينو اخوان فرد نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1370. 3- انصار الثوره الاسلامية في فلسطين الانتفاضه 4- مجله فلسطين المسلمه شماره 3 مارس 1992 5- نقل از يكي از مبارزان مسلمان فلسطين استفاده شده از روزنامه كيهان 26 دي 1371 6- پيام امام خميني (قدس سره) 6/5/1366 7- قسمتي از پيام رهبر معظم انقلاب حضرت آيتاللّه خامنه اي به مسلمانان جهان به مناسبت كنفرانس صلح امريكايي روزنامه جمهوري اسلامي مورخ 27/7/70.
|