ميقات حج
سال هشتم شماره سي و دوم تابستان 1379
اهداف حج
لبيب بيضون/ مصطفي پاينده
اهداف فردي و اجتماعي عبادات
اسلام، فرد صالح را هسته اي براي تشكيل جامعه صالح مي داند و اين بدان معنا است كه هدف نهاييِ اسلام، جامعه است نه فرد. پس اگر منافع فردي با مصالح اجتماعي برخورد و تزاحم پيدا كند، مصالح جامعه بر منافع فرد مقدّم مي شود.
از اين رو است كه عبادت هاي فردي را منحصر در اصلاح شخص نمي دانيم بلكه هدف اصلي از عبادت، برپاييِ جامعه صالح است.
نماز، كه غرض از اقامه آن، پاكسازيِ روح انسان از آلودگي ها و بازداريِ او از فساد و گناه است، راز ديگرش، نجات انسان ها از شرارت هاي اجتماعي است; چرا كه مفاسد و گناهان انسان، معمولا در تماس با جامعه صورت مي پذيرد.
زكات، كه فلسفه اش تزكيه نفس از مال پرستي است، كاربرد و قلمروش تنها در اجتماع است و نوعي تأمين معيشت ضروري، براي مستمندان جامعه به حساب مي آيد تا آنان زندگي آسوده اي داشته باشند.
روزه، كه تمرين سالانه اي است براي تحصيل تقواي فردي و پاي بندي به تكاليف واجب و مراقبت دقيق انسان بر اعمال خود، در عين حال انسان روزه دار محروميت فقرا و مستمندان و احتياج
آنان به نيازهاي ضروري همانند غذا و پوشاك و ... را احساس مي كند. بنابراين هدف اجتماعي روزه، شريك شدن روزه داران، در دردها و گرفتاري هاي محرومان و درماندگان جامعه است.
امر به معروف و نهي از منكر، از عبادت هايي است كه هدف اجتماعي آن، روشن است و انسان مسلمان هر انحرافي را كه در جامعه ببيند، بايد آن را اصلاح كند تا جامعه سالم بماند و از آنجا كه مصالح فردي از مصالح اجتماعي جدايي ناپذير است، ثمرات اصلاح جامعه، به صورت غير مستقيم، به خود افراد برمي گردد و از همين جا، يكساني جامعه و فرد در صلاح و فساد روشن مي شود و هر آنچه در فردي از جامعه پديد مي آيد، بر ديگر افراد جامعه هم، اثر مي گذارد.
به همين معنا اشاره دارد سخن پيامبر بزرگ خدا(صلي الله عليه وآله) كه فرمود:
مؤمنان در روابط دوستانه و مهرباني و عواطف، همانند يك پيكرند كه اگر عضوي از آن به درد آيد، تمام اعضا، احساس درد و رنج مي كنند.
بنابراين، هيچكس نبايد جدا از ديگران زندگي كند و تصور نمايد كه در كارهايش آزاد است; زيرا آدمي در زندگي از ديگران تأثير مي پذيرد و نمي تواند از جامعه جدا باشد.
پيامبر(صلي الله عليه وآله) اين حقيقت را در حديثي، به صورت زيبا مجسم كرده، مي فرمايد:
مثل آنان كه به حدود خدا پاي بند هستند و از ميانشان يكي سرپيچي مي كند، به گروهي مي ماند كه در كشتي، براي انتخاب جاي خود قرعه مي زنند، بعضي از آنان در قسمت بالاي كشتي جاي مي گيرند و برخي ديگر در قسمت پايين. آنان كه در قسمت پايين كشتي نشسته اند، به هنگام نياز به آب، نزد افراد بالاي كشتي مي روند.
حال اگر كشتي سواران، بگويند: ما براي دستيابي به آب، قسمت پايين كشتي را سوراخ مي كنيم و افراد ديگر را آزار نمي رسانيم افراد استقرار يافته در قسمت بالاي كشتي، جلوي آنان را نگيرند و در سوراخ كردن كشتي آنان را به حال خود رها كنند، به يقين تمام افراد كشتي هلاك مي شوند و اگر آنان را از اين كار باز دارند، هم خود و هم آنان نجات مي يابند.
با توجه به چنين نمونه هايي، درمي يابيم كه مناسك حج نيز داراي
مقاصد فردي و اجتماعي است و مانند ديگر عبادات، داراي ابعاد گوناگون مي باشد و از آنجا كه فريضه حج، با شركت انبوهي از مردم و اجتماع بزرگي از انسان ها انجام مي گيرد و هر يك از حاجيان از سرزميني خاص و با فرهنگ و ملّيتي ويژه مي باشند، طبيعي است منافع و اهداف اجتماعي آن بيشتر خواهد بود.
و اگر مفهوم و هدف نهايي حج را بنگريم، خواهيم يافت كه غرض از انجام آن، تصفيه و پاكسازي نفوس آدميان از آلودگي هاي گناه و زشتي است; چرا كه حاجيان به عنوان ميهمانان خدا، به خانه او وارد مي شوند و خداوند، با آمرزش گناهان آنان، از آنان پذيرايي مي كند و نيز طواف حاجيان بر گرد كعبه خدا، رمز آزادي نفوس آنان از يوغ و سلطه شيطان بوده و تنها پيوند آنان را، با اساس اسلام و قبله آن استوار مي سازد.
در عين حال، طواف انبوه مسلمانان برگرد خانه خدا، افزون بر خودسازي و تربيت فردي، به اجتماع مسلمانان نيز جهت توحيدي مي بخشد; زيرا طواف كنندگان در پيرامون يك محور (كعبه)، با رنگ ها و نژادهاي گوناگون، همانند ستاره هاي آسمان است كه منظومه يك كهكشان را تشكيل مي دهند و آن كهكشان اسلام است و يا مثل الكترون هاي يك اتم مي باشند كه در پيدايش و هستي شبيه يكديگرند و جز، در مقدار فاصله خود از هسته مركزي، تفاوتي ندارند.
آري، مفاهيم حقيقي اسلام در اجتماع بي نظير طواف كنندگان، تجسم پيدا مي كند; چرا كه همگان زيورهاي دنيا را دور مي ريزند تا به زينت دين آراسته شوند و در اين موج خروشان فرقي ميان سفيد و سياه، فقير و غني، رييس و مرؤس و عرب و عجم نيست. پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد:
عرب را بر غير عرب، سفيد را بر سياه و آزاد را بر برده، جز در تقوا، برتري نيست.
اگر اسلام در مناسك حج اين گونه بر خود سازي و پاكي از آلودگي و اصلاح فرد اصرار ميورزد، روشن است كه هدف ديگرش بايد اصلاح جامعه اسلامي از دردها و ناملايمات اجتماعي و نجات آن از گرفتاري ها و خطرات باشد.
بايد گفت كه موسم حج بهترين
فرصت براي اجتماع مسلمانان در يك همايش بزرگ است تا با يكديگر همفكري كنند و در حلّ مشكلات جهان اسلام بكوشند و طرح هاي استواري را جهت دفع خطرهاي بي شمار، از جوامع اسلامي تصويب كنند.
سخن كوتاه اين كه: حج يك اجتماع صميمانه و برادرانه در پناه خدا است و برگرد سفره مهماني خدا و هدفش بررسي امور و مشكلات امت اسلام است.
خداوند متعال در سوره حج مي فرمايد:
در ميان مردم با بانگ بلند، آنان را به حج دعوت كن تا آنان پياده و سواره، بر اشتران لاغر، از هر سو و دره دوري بيايند و شاهد منافع و فوايد بسيار باشند!
آيا براي مسلمانان نفعي بالاتر از اين كه منافع و زيان هاي خود را مطالعه كنند و به آنچه كه بر ايشان سودمند است عمل كنند و اموري را كه زيان بخش است از خود دور سازند.
بررسي مشكلات جهان اسلام درمراسم حج، بدعت نيست و ما هم نوآور و بدعت گذار نيستيم، بلكه به عمل پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) و سيره او تمسك مي جوييم; مگر نه اين است كه آن حضرت از موسم حج استفاده مي كرد و مسلمانان را، جهت حفظ كيان و سلامت اجتماعي خود، راهنمايي و ارشاد مي نمود و از نمونه هاي بارز آن، خطبه مشهور آن حضرت در حَجة الوداع است كه در آن مسلمانان را از ارتكاب بعضي امور و كارهاي تضعيف كننده كيان اسلام، بر حذر داشتند; از جمله، هشدار دادند كه مسلمانان به جان يكديگر نيفتند و آتش تعصبات قبيلگي گذشته را با انتقام جويي، شعلهور نسازند.
و در همين خطبه فرمودند:
خون و مال شما، هميشه و تا دم مرگ محترم است; همان گونه كه امروز و در اين ماه حرام و در اين شهر امن، محترم مي باشد.
خدايا! تو شاهد باش من حق را بيان كردم. نزد هر كس امانتي هست به صاحبش برگرداند و اكنون اعلام مي كنم كه رباخواري، خونها و تمامي رسوم دوران جاهليت بي ارزش است و آنها را زير پا مي گذارم. اي مردم تمام مؤمنان، با يكديگر برادرند و براي هيچ شخصي، مال برادرش، جز با رضايت
1 ـ حجّ : 28 ـ 27
حلال نيست. خدايا! شاهد باش. (مردم!) آگاه باشيد بعد از من به كفر برنگرديد و در نتيجه برخي از شما بعضي ديگر را گردن بزنيد. من در ميان شما چيزي را به امانت گذاشتم كه اگر بدان چنگ زنيد گمراه نخواهيد شد، و آن كتاب پروردگار شما مي باشد.
حج و اخلاص در عبادت
اكنون بايد در حقيقت آنچه از حج براي ما سودمند است، بنگريم كه آيا حقيقت آن را مي فهميم؟!
حج، عبادت خالص براي خداي يگانه است و ما در اين موسم ابليس را طرد مي كنيم، ولي باز هم در برابر او زانو مي زنيم و به دامش مي افتيم.
حج عبادتي با معني و هدف است. برخي بر حج، آن گونه جمود مي كنند و تحجر فكري روا مي دارند، كه آن را يك كالبد بدون جان و آدابي بدون محتوا قلمداد مي كنند. اينان در رابطه با نماز نيز اين گونه اند در حالي كه; اگر نماز صرف حركات وسكنات بدون روح باشد، ديگر در حقيقت خود، معناي رهايي از هر گونه بندگي براي غير خدا را در بر ندارد.
چگونه است كه برخي در دامن استعمارگران كافر زندگي مي كنند و دنباله رو آنان هستند و از آنان نيرو مي گيرند، آنگاه ادعاي مسلماني كرده و خود را بنده خداي صاحب شريعت مي دانند!
خداوند متعال مي فرمايد:
آيا تو را خبر دهم از كسي كه بنده خدا را از نماز نهي مي نمود؟
واي بر چنين مدّعيان مسلماني كه ديگران را از هرگونه عبادتي براي خدا نهي مي كنند! چگونه براي برخي مسلمين رواست كه مسلمانان راستين را، در خانه خدا و پناهگاه امن مردم، از هر گونه پرستشي براي خدا باز مي دارند؟!
با اين كه از آنان كينه اي، جز ايمانشان به خداي عزيز ندارند.
آري حج، بهترين فرصت و بزرگترين بازار براي كسب تقوا و تقرّب به خدا است و هر كس مسلمانان را از تحصيل چنين فضيلت و حقي منع كند، مخالف حقيقت اسلام است.
لازم است هر مسلماني از هر نژاد و رنگي، توجه داشته باشد كه اعمال حج يك دوره تمرين خودسازي است كه در
1 ـ علق : 10 ـ 9
2 ـ بروج : 8
آن، هر فرد يا اجتماعي از حاجيان بايد از هر گونه ذلت و كرنش براي غير خدا آزاد شوند و هنگامي كه به وطنشان باز مي گردند، جهت آزاد نمودن جامعه خود از هر گونه بردگي و استعمار دولت هاي غير مسلمان به ويژه دولت هاي معاند و دشمن اسلام، تلاش كنند.
حج، براي ما و ايمان و يقين ما به آفريدگار هستي; آفريدگار نور و تمام موجودات; كه از هر شخصي و دولت بزرگي بالاتر است; آزمايش و امتحان است.
خداي سبحان در سوره نور مي فرمايد: خداوند نور آسمان ها و زمين است، مثل نور خدا ...
ما بايد از پروردگار يگانه خود، تصميم و عزت بخواهيم و در پرتو دين، نيرو و هدايت كسب كنيم و به ياد آوريم كه قدرت اسلام، از نيروي اتحاد و همكاري ما سرچشمه مي گيرد; آنگونه كه دست در دست يكديگر، مشتي بر ضدّ دشمنان اسلام گرديم و براي خود عزت و خوشبختي اسلام را، و نه زندگي با ذلّت و تسليم، به ارمغان بياوريم.
پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله)، هنگامي كه دعوت خود را با گروهي از مؤمنان راستين آغاز كرد، نه از قدرت شرق ترسيد و نه از نيروي غرب. و از آنجا كه خداوند از آنان صداقت و اخلاص ديد، پيروزي شان عطا كرد. آري، آنان پيروز شدند، با اين كه تمام قواي كفر و اشرار عرب و يهود بر ضدشان هم صدا گشته بودند، و حتي اتّحاد نيروهاي كفر، جز بر ايمان و تسليم مؤمنان در برابر خدا نيفزود.
اين است صفت حقيقي مؤمنان كه تنها به خدا توجه دارند، تنها به او توكل مي كنند و تنها از او مدد مي گيرند. با چنين ايماني، اجداد ما جهان را فتح كردند و عزيز گشتند و با فقدان آن، كافران مستكبر، كشورهاي ما را استعمار كردند و ما ذليل گشتيم.
فيلسوف بزرگ، دكتر محمد اقبال اشعاري را سروده كه جادارد ترجمه آنها را در اينجا بياوريم:
ما، سينه خود را در مقابل شمشيرها سپر نموده ايم.
ما، از روز جنگِ سهمگين و جابرانه نمي ترسيم.
گويا، سايه شمشير سايه بوستان است.
بوستان سبزي كه پيرامون ما شكوفه ها مي روياند.
1 ـ نور : 35
ما، كوه هايي بر فراز كوه ها بوديم.
و چه بسا بر امواج درياها، درياها را به حركت درآورديم.
اذان ما، بر فراز ديرها و كليساهاي فرنگ بود.
و قبل از رسيدن سپاهيان اسلام، شهرها را فتح نمود.
ما، از طاغوت هاي محارب، نهراسيديم.
گرچه در اطراف ما، مرگ از جنازه ها پشته ها مي ساخت.
ما، آشكارا به خداي يگانه دعوت مي كرديم،
كه جهان را آفريد و هر چيزي را به اندازه قرار داد.
|