متن کامل

مجله میقات حج سال یازدهم شماره چهل و یکم پاییز 1381 فلسفه و آداب باطنی حج بحثی از علامه مولی محمد حسن قزوینی سیّدجواد ورعی   کشف الغطاء عن وجوه مراسم الإهتداء ، اثر نفیس مولی محمد حسن قزوینی (م 1240هـ . ق.) در علم اخلاق است. نویسنده از شاگردا

مجله ميقات حج

سال يازدهم شماره چهل و يكم پاييز 1381

فلسفه و آداب باطني حج

بحثي از علامه مولي محمد حسن قزويني

سيّدجواد ورعي

 

كشف الغطاء عن وجوه مراسم الإهتداء ، اثر نفيس مولي محمد حسن قزويني (م 1240هـ . ق.) در علم اخلاق است. نويسنده از شاگردان برجسته وحيد بهبهاني است و از سيد مهدي بحرالعلوم اجازه روايت دارد. بحر العلوم در اين اجازه، او را عالم فاضل و محقّقِ مدقّقِ كامل خوانده است. در نفاست اين اثر همين بس كه عارف نامدارِ شيعه مولي حسينقلي همداني، مكرّر از آن تعريف نموده و شاگردانش را به مطالعه آن امر مي كرد. به همين دليل، نسخ خطي متعددي از اين كتاب، به قلم بعضي از شاگردان وي باقي مانده است.

برخي اين كتاب را خلاصه اي از جامع السادات مولي محمد مهدي نراقي شمرده اند و به همين جهت اين اثر ارزشمند، از سوي كنگره فاضلين نراقي به چاپ رسيد.

مؤلف محقق و وارسته كتاب، در مقدمه كتاب مي نويسد:

از جمله كتب علم اخلاق، جامع السادات است كه از من خواستند تا به ديده نقد و انتخاب بدان بنگرم و پوسته را از مغز آن جدا سازم. با آنكه اكثر مطالب آن را، كه احاديث اهل بيت عصمت و دقايق افكار استوانه هاي حكمت را در بر دارد، مفيد يافتم ولي خالي از تطويل و حشو و زوايدِ خسته كننده براي طلاب و متعلّمين اين علم نيست، لذا تصميم گرفتم كتابي تأليف كنم كه مشتمل بر مطالب سودمند از كلمات بزرگان حكمت و اخبار عترت طاهره باشد.




--[30]--

و اكنون ما بحث حجّ اين كتاب را، كه حاوي فلسفه تشريع حج و مختصري از آداب باطني و معنوي اعمال در مناسك حج است، به فارسي برگردان نموده، براي استفاده خوانندگان محترم مجلّه، تقديم مي داريم، باشد كه مورد توجه علاقمندان بهويژه راهيان بيت الله الحرام و زائران رسول الله اعظم(صلي الله عليه وآله)قرار گيرد:

فلسفه تشريع حج

حج از بزرگترين اركان دين است و تبيين احكام ظاهريِ آن، بر عهده فقهاست. هدف اصلي از آفرينش انسان شناخت خد و رسيدن به مقام حبّ و انس او  ست كه به صفا و پاكي و نفس آدمي بستگي دارد و صفاي نفس نيز به نوبه خود، از راه حفظ و مراقبت نفس از شهوات و رهايي از دنيا و واداشتن آن به انجام اعمال دشوار قلبي و جوارحي حاصل مي شود. غرض از تشريع عبادات نيز همين است; زيرا بعضي از عبادات، مانند صدقات و خمس، انفاق است كه موجب انقطاع از دنياست و بعضي ماننده روزه جلوگيري از شهوات است و بعضي مانند ذكر، تجرّد از دنياست. توجه قلب به حق تعالي نيز جز با دل كندن از زخارف دنيا ممكن نيست.

حج در ميان عبادات، افزون بر همه جهات ياد شده، آثار و بركات ديگري هم دارد.

در حج، دوري از وطن و پيمودن منازل با رنج و مشقت، انفاق توأم با سختي و تجديد عهد و ميثاق و تجرّد از دنيا براي ذكر و انواع عبادات نهفته است. علاوه بر آن، حج حاوي اعمال و مناسكي است كه عقل آدمي حكمت آن ها را درك نمي كند و طبع آدمي با آن مأنوس نيست، مثل رمي جمرات، تكرار سعي ميان صفا و مروه و هروله ميان دو مناره كه اوج اخلاص و عبوديت در آن ها آشكار مي شود; زيرا عقل در انجام اعمالي كه فلسفه تشريع آن ها را درك مي كند، به ياري شرع مي شتابد ولي در اموري كه عقل حكمتش را درك نمي كند، به خصوص شرع را ياري نمي كند و فقط انسان را اجمالا به اطاعت و امتثال فرا مي خواند. و اين يكي از اسرار تشريع امور تعبّدي است.

هر يك از اعمال حج، آدمي را به بعضي از احوال آخرت راهنمايي مي كند. افزون براين، جمعيت زيادي در




--[31]--

آن اجتماع مي كنند، حج گزار به محل نزول وحي و فرود آمدن فرشتگان بر رسول امين و پيش از آن بر ابراهيم خليل و محل اجتماع پيامبران و رسولان الهي و محل ولادت سرور پيامبران و بهترين برگزيدگان مي رود و به مكان هايي قدم مي گذارد كه قدوم پيامبران الهي بدان شرافت مضاعف بخشيده است; چرا كه حق تعالي با انتساب به خود، بدان شرافت داده و اطراف آن را حرم امن شمرده تا مردم در آن مأوي گزينند و عرفات را ميداني براي حرم مقرّر نموده و حرمتش را با تحريم شكار آن و قطع درختش مورد تأكيد قرار داده و مردم مأمور شده اند تا از هر منطقه اي با كمال سادگي و به دور از تجمّلات و تشريفات، با تواضع و فروتني آهنگ آن كنند.

بي شك، چنين اجتماعي در اين مكان، موجب انس و الفت و همنشيني صالحان و استوانه هاي فضليت و نيكان است كه از چهار گوشه مختلف جهان جمع شده، يكديگر را بر تضرّع و ابتهال (به معناي بالا بردن دست ها هنگام دعا كه موجب تسريع در اجابت دعا مي شود) ياري مي كنند و نيز موجب احياي نام و ياد پيامبر و بزرگداشت اوست كه باعث رقّت قلب و صفاي نفس مي گردد.

حج چون از بزرگ ترين تكاليف و دشوارترين آن هاست،مَثَل رهبانيت براي اين امت است، چون هنگامي كه اعمال دشوار و رياضت هاي سخت در ميان امت هاي گذشته به خاطر فترت زماني متروك و مندرس شده و از ميان رفت و مردم به دنبال شهوات رفتند و از طاعات و عبادات فاصله گرفتند، خداوند، محمد(صلي الله عليه وآله) را براي احياي راه آخرت و تجديد سنت پيامبران برانگيخت. پيروان شرايع از رهبانيت و عزلت و گوشه نشيني در دين او پرسيدند، فرمود:

جهاد و حج جايگزين رهبانيت و روزه جانشين عزلت و گوشه نشيني شده است.

و اين نعمت بزرگي از جانب خدا بر اين امت است.

آداب باطني حج

نكاتي كه حاجي بايد به عنوان آداب باطني حج رعايت كند، عبارتند از:

1 ـ اخلاص در نيّت

حاجي جز امتثال امر الهي و رسيدن به پاداش او و پرهيز از عذاب خدا، هدفي




--[32]--

ندارد. و هرگاه شائبه ريا، ترس از تفسيق مردم،خوف ازفقر(ي كه شايع شده باشد) كه هركس حج را ترك كند بدان گرفتار شود، قصد تجارت يا هدف ديگري در آن مد نظر باشد، شخص از دايره اخلاص خارج شدهومانعي در راه رسيدن به هدف مورد نظر خواهد بود. و كسي كه به خاطر چنان پندارهاي ضعيفي دشواري هاي فراوان حج را تحمل كند، جز ضرر و خسارت بر آن مترتب نخواهد شد.

2 ـ توبه حقيقي

توبه خالص، ردّ مظالم و بريدن علاقه اي كه موجب مي شود آدمي به غير خدا متوجه گردد، از آداب ديگرِ حج است. اين ادب از آن جهت ضرورت دارد كه زائر بيت الله الحرام قلبش را متوجه تعالي كند، گويا از اين سفر باز نخواهد گشت و وصيتش را براي همسر و فرزندانش بنويسد و براي سفر آخرت آماده شود و هنگام تهيه اسباب و مقدمات اين سفر و قطع دلبستگي هايش به ياد تهيه مقدمات سفر آخرت و قطع علايق دنيوي براي آن باشد. چقدر اين سفر با سفر آخرت تشابه دارد و بدان نزديك است!

3 ـ تعظيم خانه خدا

قدر و منزلت خانه خدا و پروردگار كعبه را بزرگ دارد و بداند كه اگر خانواده و وطنش را ترك مي كند، به منظور امر مهم زيارت خانه خداست كه شباهتي به سفرهاي دنيوي ندارد. از اين رو، بايد متوجه باشد كه در پي چيست؟ و اينكه با زيارت خانه خدا، در حقيقت به زيارت ملك الملوك مي رود تا به اوج آرزويش برسدوباتوجه به مولايش سعادتمند شود.

4 ـ تخليه دل

در اين سفر، از آنچه كه قلبش را در ميان راه يا در مقصد به خود مشغول مي كند ـ مانند معامله و امثال آن ـ خالي كند تا همه همتش براي خدا و همه حركات و سكنات قلبش به ياد او و تعظيم شعائر او باشد.

5 ـ انفاق در راه خدا

زاد و توشه سفر حاجي حلال باشد و از خرج كردن و بخشش و انفاق نمودن، ابايي نداشته باشد; زيرا انفاق مال در سفر حج، انفاق در راه خداست و يك درهم آن با هفتصد درهم انفاق در مكان ها و زمان هاي ديگر برابري مي كند.




--[33]--

امام سجاد(عليه السلام) همواره در سفر حج
از بهترين زاد; مانند گردو و شكر
و آرد خالص و شيرين همراه مي برد.
البته اسراف و زياده روي و مصرف
انواع غذاها به مانند مترفين مكروه
است، زيرا خيري در اسراف نمي باشد، اما بخشش فراوان به مستحقين،
اسراف نيست; و اگر مالي در اين راه ضايع شود يا گرفتاري برايش پيش آيد، جزع و بي تابي نكند، اگر يك درهم
در اين راه تباه شود، مانند آن است
كه هفتصد درهم در راه خدا خرج كرده است.

6 ـ اخلاق نيكو

خُلق نيك، تواضع فراوان، پرهيز از درشتي و غلظت در سخن گفتن و فحاشي كردن و حرف لغو زدن، خروج از طاعت الهي، مبالغه در دشمني و مجادله با ديگران كه حقد و كينه را به ارمغان مي آورد، از آداب اين سفر است. بديهي است كه حُسن خلق تنها پرهيز از آزار و اذيت ديگران نيست، بلكه تحمّل اذيت ديگران و نرم خويي و تواضع نسبت به همراهان و متصديان كاروان و همسفران است.

7 ـ سادگي و پرهيز از تجملات

ساده و بدون تشريفات باشد، دنبال فخر فروشي و جمع كردن ثروت نباشد; چرا كه در اين صورت، در شمار متكبّران بوده و از جمع ضعفا و مساكين خارج خواهد شد. چنان كه بتواند مسير مشاعر را پياده طي كند و هدفش رياضت نفس و تحمّل سختي در راه خدا باشد، نزد خدا عملي بهتر از اين نيست ولي اگر قصدش آن است كه پول كمتري خرج كند، بهتر آن است كه سواره برود و پول بيشتري خرج كند، همچنين اگر از پياده روي ناتوان باشد.

امام حسن بن علي(عليهما السلام) معمولاً پياده راه مي رفت و مركب ها را به همراه مي برد تا هرگاه اراده كرد، سوار شود و خدا را سپاس مي گفت كه چهارپايان را مسخّر او ساخته كه دشواري سفر را بكاهد.

خودسازي در مراحل مختلف سفر

هرگاه زائر بيت الله الحرام از وطنش خارج شد و صحراها را براي رسيدن به ميقات پيمود، مرگ و خروج از دنيا تا رسيدن به مرحله قيامت و دشواري ها و هول و هراس را به ياد آورد. از ترس راهزنان به ياد نكير و منكر در قبر بيفتد و




--[34]--

از خطر حيوانات و درندگان راه به ياد مارها، افعي ها، عقرب ها و كرم هاي قبر بيفتد و با جدا شدن از خانواده اش وحشت تنهايي قبر را به ياد آورد. خلاصه آنكه در هر مرحله اي از اين سفر، مرحله اي از مراحل زندگي پس از مرگ را ياد كند. آنگاه كه وارد ميقات شد و دو لباس احرام به تن كرد، پوشيدن كفن را به ياد آورد; همانطور كه در خانه خدا او را با ظاهر هميشگي اش ملاقات نمي كنند، بعد از مرگ نيز چنين است. لباس احرام هم مانند كفن دوخته نيست.

هنگامي كه احرام بست و لبيك گفت، به ياد آورد كه نداي خداوند تعالي را پاسخ مي دهد و مردّد باشد كه آيا به او پاسخ مثبت مي دهند يا نه; مانند شخص اميدوار و خائفي كه بر قدرت و فضل و رحمت الهي متكي است، تلبيه نخستين مرحله اعمال اوست. نقل شده كه امام سجاد علي بن الحسين(عليهما السلام) هر گاه محرم مي شد و بر مركب مي نشست، رنگش زرد شده و اعضاي بدنش مي لرزيد و نمي توانست لبيك بگويد و وقتي سؤال مي شد: چرا تلبيه نمي گوييد؟ مي فرمود: مي ترسم كه پروردگار بگويد: لا لَبَّيكَ و چون لبيك مي گفت، بي هوش مي شد و از مركب به زمين مي افتاد و تا پايان حج همين حالت خوف را به همراه داشت.

زائر خانه خدا بايد از اين ندا به ياد نداي روز قيامت بيفتد كه مردم از قبرها عريان و پا برهنه بر مي خيزند و عده اي قبول، عده اي مردود و عده اي هم مقرّب درگاه خدا مي شوند و با اينكه همگي در آغاز مردّد اند، پس از مدتي وضعيتشان روشن مي شود.

آن گاه كه وارد مكه مي شود، متوجه باشد كه وارد حرم امن شده كه هركه در آن داخل شود، از عذاب و سخط الهي در امان است. در عين حال بترسد كه شايد او را طرد كنند و از حرم اخراج نمايند. گرچه بايد اميدش بيش از ترسيدنش باشد; زيرا خانه خدا شرافت فراواني دارد و صاحب خانه نسبت به هركسي كه بر او اميد بسته باشد، كريم و بزرگوار و درهاي رحمتش باز است و كسي كه به سوي او كوچ نمايد، مورد توجه اش قرار مي گيرد. خداوند را بر اين نعمت كه او را به خانه اش رسانده و به زائران خانه اش ملحق ساخته سپاس گويد و از او بخواهدكه لقالي خويش را همچون ديدار خانه اش ارزاني دارد.

هنگام طواف، قلبش را آكنده از




--[35]--

تعظيم، محبت و ترس از خدا سازد و در اين مرحله، خود را همچون فرشتگان الهي كه بر اطراف عرش الهي طواف مي كنند، حس كند و توجه داشته باشد كه غرض از طواف، آن است كه قلبش به صاحب خانه متوجه باشد نه اينكه فقط جسمش بر گرد خانه بچرخد. روح طواف توجه قلب به محضر ربوبي است و خانه كعبه در عالم شهادت مثال آن محضر ربوبي است.

اين نكته در روايت وارد شده كه بيت المعمور در آسمان ها مثال كعبه در دنياست و فرشتگان بر گرد آن مي چرخند; چنان كه انسان ها بر گرد خانه كعبه طواف مي كنند.

هنگام لمس حجرالأسود به هوش باشد كه اين سنگ به منزله دست راست خدا در زمين است كه با او مصافحه و بيعت مي كند.

هنگام لمس و چسبيدن به مستجار و قسمت هاي ديگر خانه، از خداوند محبت و علاقه به خانه و صاحب خانه را بخواهد و اينكه به بركت ملاقات با هر قسمتي از خانه خدا، از آتش جهنم ايمن باشد. وقتي كه به پرده خانه متوسل مي شود، خواستار عفو و امنيت الهي باشد و به كسي پناه ببرد كه جز او پناهگاهي نيست، از او جدا نشود مگر بعد از عفو و امنيتش.

در سعي بين صفا و مروه مانند عبدي باشد كه بارها به خانه مالكش رفت و آمد مي كند تا اخلاص خود را در خدمتگزاري ابراز كند و اميدوار به توجه او به ديده رحمت باشد، و رفت و آمد ميان دو كفّه ترازوي قيامت را به ياد آورد كه به كم و زيادي اعمالش مي نگرد و ميان عذاب و غفران الهي مردّد و سرگشته است.

با وقوف در عرفات و در ميان ازدحام جمعيت و سر و صداي زياد آنان و اختلاف زبان هايشان و اينكه هر گروهي در مشاعر به دنبال رييس گروه است، به ياد عرصه هاي قيامت و مراحل دشوار آن و پراكندگي مردم با حالت سرگردان باشد و اينكه هر امتي به دنبال پيامبر خويش بوده و به شفاعت او نزد پروردگار عالم اميدوار است.

حاجي در اين سفر به درگاه خدا تضرّع كند و خواستار قبولي حجش و حشر با رستگاران باشد. روز عرفه روز شريف و موقف هم موقف عظيمي است. انسان ها در يك جا جمع، قلب ها به




--[36]--

سوي حق متوجه و دستان مردم به سوي محضر ربوبي بلند است و گردن ها كشيده و چشم ها خيره و موقف از بزرگان و نيكان و صاحبان قلوب خالي نيست; ازاين رو، بعيد نيست كه به واسطه آنان فيض الهي به همگان نايل شود; چرا كه از لطف و كرم او انتظار نمي رود كه تلاش همگاني را ضايع سازد و به غربت و جدايي آنان از خانواده وفرزندان رحم وشفقت نياورد. از اين رو، درروايات وارد شده كه ازبزرگ ترين گناهان آن است كه انسان در عرفات حاضر شود و گمان كند كه آمرزيده نشده است.

هنگامي كه از عرفات حركت كرد و وارد مشعر الحرام شد، به ياد داشته باشد كه خداوند پس از خروج او از حرم اجازه ورود داده، چون مشعر جزئي از حرم است و عرفات خارج حرم. با اين ورودِ دوباره، به حرم اميدوار باشد كه حجش مورد قبول واقع شده و به خدا نزديك گشته و از عذاب او ايمن و از اهل بهشت شده است.

هنگامي كه وارد منا شد و جمرات را رمي كرد، امتثال امر پروردگار و تشبّه به ابراهيم خليل(عليه السلام) را قصد نمايد. زماني كه شيطان بر ابراهيم ظاهر شد تا حجش را فاسد كند و خداوند براي طرد شيطان، امر فرمود تا بر او سنگ پرتاب كند. رمي جمرات نيز در حقيقت رمي شيطان و طرد او و به خاك ماليدن بيني اوست در راه امتثال خداوند و عبادات او.

هنگامي كه قرباني را ذبح كرد،
در واقع اشاره به اين مطلب دارد
كه با انجام حج بر نفس و شيطان غلبه
كرده و آن دو را هلاك نموده است، به همين جهت استحقاق رحمت و بخشش الهي را دارد; چنان كه در حديث وارد شده كه در برابر هر عضوي از قرباني، عضوي از پيكر انسان از آتش جهنم آزاد مي شود.

زائر بيت الله الحرام بايد بكوشد كه پس از انجام حج، اعمال و رفتارش بهتر از گذشته شود تا بدين وسيله بر اعمال و مناسكش صحّه بگذارد و نشانه اي بر قبول حجش باشد; چنان كه در روايات به اين مطلب اشاره شده است.


| شناسه مطلب: 80126