متن کامل

مقدمه " إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ،فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِن" .(1) نخستین عبادتگاه و خانه ای که در زمین برای مردم و به نفع مردم

مقدمه

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ،
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِن"
 .(1)

نخستين عبادتگاه و خانه اي كه در زمين براي مردم و به نفع مردم ساخته شد، «كعبه» است. اين خانه، هم با بركت است، هم موجب هدايت جهانيان و هم نشانه هاي روشن الهي در آن است. خداوند آنجا را حرم امن خويش قرار داد و هيچ كس در طول سال، حتي در غير مراسم حج، نمي تواند بدون احرام و تشريفات ويژه وارد حرم شود و ورود افراد غير مسلمان به منطقه حرم ممنوع است تا كرامت اين مكان محفوظ بماند.

به موسي(عليه السلام) خطاب شد:

" فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُويً" .(2)

«اي موسي، اين جا وادي مقدس طوي است، هنگام ورود به آنجا كفش خويش از پا بر كن.»

اما حاجي و زائر كعبه، در حالي كه هنوز فرسخ ها مانده تا به حرم برسد، بايد كفش ها را از پا در آورد و لباس از تن بيرون كند. رمز عبور; «لَبَّيْك ، اَللَّهُمَّ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 96

2  . طه : 12


صفحه 7


لَبَّيْك» بگويد و جواز عبور بگيرد و پس از آن وارد شود و اگر اشتباه كرد، بايد برگردد و...

آن كس كه در آستانه كعبه قرار مي گيرد، 120 در رحمت به سويش گشوده مي شود و نگاه كردن به او اجر و ثواب دارد. از برخي منابع تاريخي و روايي استفاده مي شود كه كعبه از زمان حضرت آدم(عليه السلام) وجود داشته و نزد عامه مردم و اديان مختلف، از احترامي خاص برخوردار بوده است.

هندوها همواره با ديده عظمت بر آن نگريسته اند; زيرا باور داشته اند كه روح شيوا، كه نزد آن ها سوّمين اقنوم(1) شمرده مي شد، در حجر الأسود حلول كرده است.

ستاره پرستان ايراني و كلداني، كعبه را يكي از خانه هاي هفتگانه بزرگ دانسته اند. زرتشتيان نيز كعبه را محترم شمرده و معتقدند كه روح هرمز در آن حلول كرده است.

يهود و نصاري هم كعبه را بزرگ مي شمردند; چون آن را وابسته به حضرت ابراهيم دانسته اند; از اين رو است كه صورت هايي چون ابراهيم، مريم و مسيح را در آن نصب كرده بودند تا اين كه به وسيله پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) در فتح مكه، پاكسازي شد.

در باور عرب ها نيز كعبه برترين عظمت را داشت و در برابر آن كرنش مي كردند و آن را بناي ابراهيم(عليه السلام) مي دانستند.(2)

با ظهور اسلام و نزول قرآن كريم، نه تنها آن عظمت و احترام تثبيت شد بلكه خداوند شرافت، ويژگي ها و احكامي براي خانه اش بيان كرده كه براي هيچ چيز ديگر گفته نشده است.

اين نوشتار با هدف شناساندن جايگاه ويژه كعبه در قرآن، با عناوين زير تهيه شده است:

الف: اسامي كعبه در قرآن.

ب: ويژگي هاي كعبه در قرآن.

ج: احكام كعبه و حرم در قرآن.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . «اقانيم» جمع «اقنوم» كه در آيين هند خدايان سه گانه را گويند; عبارت اند از: برهما، پيشنو و سيوا.

2  . الميزان، ج3، ص358


صفحه 8


 

فصل اول:

 

* نام هاي كعبه در قرآن

خداوند در آيات مختلف، براي خانه خود عناوين و نام هاي متعدد آورده كه به ترتيب مي آوريم:

1 . البيت

واژه «البيت» در 7 مورد بر خانه خدا اطلاق شده كه معناي آن هم روشن است:

" إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ" .(1)

" إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ" .(2)

" فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوْ اعْتَمَرَ" .(3)

" وَ للهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ" .(4)

" مَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً" .(5)

" وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ" .(6)

" فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ" .(7)

2 . بيتي

واژه «بيتي» در سوره بقره و حج آمده است و خداوند متعال در هر دو مورد، اين خانه را به خودش نسبت مي دهد. از اين كلمه عنوان «بيت الله» را هم مي توان براي كعبه انتزاع كرد.

كعبه تنها مكاني است كه خداوند آن را به خود نسبت داد، حتي بيت المقدس را، با آن همه قداستش، به خودش نسبت نداده است.

" ...وَ عَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ..." .(8)

" ...وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ..." .(9)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 125

2  . بقره : 127

3  . بقره : 158

4  . آل عمران : 97

5  . انفال : 35

6  . حج : 26

7  . قريش : 3

8  . بقره : 125

9  . حج : 26


صفحه 9


3 . بيت الحرام

در «بيت الحرام»، «بيت» موصوف به «حرام» شده; يعني خانه اي كه محترم است:(1)

" وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ" .(2)

" جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ" .(3)

و در جاي ديگري، موصوف به «محرّم» گرديده است:

" رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ" .(4) توضيح بيشتر آن در فصل بعد مي آيد.

4 . الكعبه

عنوان «الكعبه» نيز در دو جاي قرآن به كار رفته است:

" هَدْياً بَالِغَ الْكَعْبَةِ" .(5)

" جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ" .(6)

در وجه تسميه «بيت الله» به «كعبه»، چند قول آمده است:

الف: از آنجاكه خانه خدا مربع است و عرب ها بر خانه چهارگوش و مربع كعبه اطلاق مي كنند; ازاين رو، به خانه خدا هم «كعبه» اطلاق شد.

چنانكه امام صادق(عليه السلام) در اين باره مي فرمايد:

«...لأنّها مربعة، فقيل له و لم صارت مربعة، قال: لأنّها بحذاء البيت المعمور و هو مربّع، فقيل له: و لم صار البيت المعمور مربّعاً؟ قال: لأنّه بحذاء العرش و هو مربع، فقيل له: و  لم صار العرش مربعاً؟ قال: لأنّ الكلمات الّتي بني عليها الإسلام أربع و هي سبحان الله، والحمدلله و لا إله إلاّ الله، و الله اكبر».(7)

ب: به وسط هر چيزي «كعب» مي گويند. از آنجاكه خانه خدا در وسط زمين واقع شده، به آن كعبه گفته اند. در روايت آمده است گروهي از يهوديان خدمت پيامبر آمدند و از آن حضرت مسائلي پرسيدند; از جمله سؤال كردند: از چه رو كعبه را كعبه خوانده اند؟ پيامبر پاسخ داد: زيرا خانه در وسط دنيا قرار گرفته است.(8)

ج: هر چيزي كه داراي ارتفاع و بلندي از سطح زمين باشد كعبه گويند. به خانه خدا هم كعبه اطلاق مي شود; زيرا هم ارتفاع ظاهري دارد و هم ارتفاع و عظمت معنوي. از اين رو،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . البيت الحرام والبلد والمسجد الحرام لايحل انتهاكه، مصباح المنير.

2  . مائده : 97

3  . مائده : 2 و 97 و 95

4  . ابراهيم : 37

5  . مائده : 95

6  . مائده : 97

7  . بحار، ج 96، ص 57 ; علل الشرائع ، ج2، ص398

8  . بحار الأنوار، ج96، ص57


صفحه 10


امام باقر(عليه السلام) فرمود:

«وَ لاَ يَنْبَغِي لاَِحَد أَنْ يَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْكَعْبَةِ».(1)

چنانكه بعضي از مفسران در اين باره گفته اند:

فَلَمّا كانَ هذَا الْبَيت أَشرف بُيوتِ الأرضِ وَ أقدمها زَماناً وَ أَكْثَرها فَضيلَة، سُمِّي بِهِ هذا الإسْم».(2)

البيت العتيق

«البيت العتيق» هم در دو جاي قرآن به كار رفته است:

" وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(3)

" ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(4) در توصيف خانه خدا به «عتيق»، وجوه مختلفي به شرح ذيل ذكر شده كه ناشي از معاني لغوي آن است.

 

الف: قديم و كهن

يكي از معاني عتيق در كتب لغت، قديم و كهن است;(5) چنانكه از امام باقر(عليه السلام)، در حالي كه در مسجد الحرام نشسته بود، پرسيدند: چرا خانه خدا عتيق ناميده شد؟ حضرت پاسخ داد:

«إنَّ اللهَ خَلَقَهُ قَبل الْخَلق ثُمّ خَلَقَ اللهُ الأرْضَ مِن بَعدَه فَدَحاها مِن تَحْتِهِ».(6)

بنابراين وجه، مفاد اين آيه همان آيه " إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ" (7) خواهد شد كه توضيح پيش تر گذشت.

 

ب: حرّ و آزاد

عتيق به معناي آزاد نيز آمده است، اما در اين كه كعبه از چه چيز آزاد شده، هم روايات مختلف است هم نظريه مفسران، ولي هيچ مانعي ندارد كه همه آن ها اراده شده باشد:

1 . آزاد از ملكيت و رقيت انسان ها

از امام باقر(عليه السلام) سؤال شد: «از چه رو خانه خدا را عتيق ناميدند؟» حضرت در پاسخ فرمود: «زيرا كه خانه آزاد و رها از تملك مردم است و هيچ كس مالك آن نيست.»; «لِمَ سُمِّيَ الْبَيْتُ الْعَتِيقَ؟ قَالَ: هُوَ بَيْتٌ حُرٌّ عَتِيقٌ مِنَ النَّاسِ لَمْ يَمْلِكْهُ أَحَدٌ».(8)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . فروع كافي، ج4، ص230 ; بحار الأنوار، ج96، ص60

2  . التفسير الكبير، ج8، ص157

3  . حج : 29

4  . حج : 33

5  . العتيق القديم من كل شيئي صحاح ـ المتقدم في الزمان مفردات راغب.

6  . بحار الانوار، ج96، ص 58

7  . آل عمران : 96

8  . بحار الانوار، ج96، ص58


صفحه 11


2 ـ آزاد شده از طوفان نوح

از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه «خانه خدا تا زمان طوفان نوح پا بر جا بود، وقتي تمام دنيا در طوفان نوح زير آب رفت، خداوند خانه اش را بالا برد و جاي آن در زير آب قرار نگرفت; از اين رو، آن را «بيت العتيق» خواندند; يعني خانه اي كه از غرق شدن رهايي يافت.»; «فَلَمَّا غَرِقَتِ الدُّنْيَا رَفَعَ اللَّهُ تِلْكَ الْقُبَّةَ وَ غَرِقَتِ الدُّنْيَا إِلاَّ مَوْضِعَ الْبَيْتِ، فَسُمِّيَتِ الْبَيْتَ الْعَتِيقَ، لاَِنَّهُ أُعْتِقَ مِنَ الْغَرَقِ».(1)

3 ـ آزادي از جهنم

كسي كه اين خانه (كعبه) را در اين دنيا زيارت كند، برائت از جهنم به او داده مي شود.(2)

 

ج ـ گرانبها و نفيس

از ديگر معاني عتيق، چيز ارزشمند و نفيس است.(3) پس كعبه از آن رو كه گرانقدر و ارزشمند است، عتيق نام نهاده شد.

نتيجه و برداشت:

از آنجاكه لفظ «عتيق» در هر دو آيه مطلق است، منعي وجود ندارد كه بگوييم همه اين معاني اراده شده است و روايات هم از باب بيان بعض مصاديق است نه حصر مصداق، تا ميان روايات تنافي لازم بيايد. به علاوه، عتيق در لغت به چيزي مي گويند كه هم داراي پيشينه تاريخي باشد و هم بهره مند از قداست. اگر يكي از اين دو معنا را نداشته باشد، به آن عتيق نمي گويند; زيرا در بعضي از كتب معتبر لغت، آمده است كه: «عتق يجمع معني الكرام و معني المقدّم».(4)

از مطالبي كه گذشت به دست مي آيد كه خانه خدا در قرآن به اوصاف زير توصيف شده است: الحرام (الْبَيْتَ الْحَرَام)،(5) التعيق (الْبَيْتِ الْعَتِيق)،(6) المحرّم (عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم).(7)

 

عناوين احتمالي كعبه

1 . بكه

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَك" .(8)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تفسير صافي، ج1، ص189 و بحار، ج96، ص58

2  . تفسير كبير، ج8، ص158

3  . العتيق: الكريم من كل شييء: صحاح اللغه.

4  . مقاييس اللغه.

5  . مائده : 97

6  . حج : 33 و 29

7  . ابراهيم : 37

8  . آل عمران : 96


صفحه 12


مفسران معناي «بكه» را با اختلاف معنا كرده اند:

* بعضي گفته اند: «بكّة مزدحم الناس للطواف و هو ما حول الكعبة من داخل المسجد الحرام».(1)

* گروهي ديگر گفته اند: مراد از بكّه «موضع البيت» يا «موضع الحج» است(2) و اين نظريه برداشت از دو روايت زير از امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) است:

عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله(عليه السلام) قال: «مكة جملة القرية، و بكة موضع الحجر الذي تبكّ الناس بعضهم بعضاً».(3)

عن جابر، عن أبي جعفر(عليهما السلام) قال:(4) «إنّ بكّة موضع البيت و إنّ مكّة الحرم».

پس طبق اين دو روايت، مكه با بكه فرق دارد و بكه هم نام كعبه نيست.

* اما طبق روايتي ديگر، بكه نام كعبه است; چنانكه عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام)پرسيد: «لِمَ سُمِّيَتِ الْكَعْبَةُ بَكَّةَ؟ فَقَالَ: لِبُكَاءِ النَّاسِ حَوْلَهَا وَ فِيهَا»(5) ظاهراً اين وجه با اشتقاق ادبي سازگار نيست; زيرا «بكه» مضاعف و «بكي» ناقص است.

* قول چهارم اين است كه «ميم» آن تبديل به «با» شد (قيل بكّة هي مكّة و لاقرب تبديل الباء ميماً...(6 چنانكه از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه: «إِنِّي سَمَّيتُ مَكّة بكّة لأنّ النّاس يتباكون فِيها».(7)

در روايت ديگري، از مام صادق(عليه السلام) تصريح شده كه بكّه يكي از نام هاي مكه است; «قال أسماء مكّة خمسة أمّ القري و مكة و بكة و البساسة...».(8)

خلاصه اين كه بكّه، بنا به احتمالي كه نام كعبه و يا لا اقل نام مكاني كه كعبه در آنجا بنا شده و يا نام مكاني كه حجر الأسود در آن نصب گرديده است مربوط به بحث ما مي شود، اما طبق احتمالات ديگر، از بحث خارج است.

2 . مسجد الحرام

" قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ..." .(9)

بنا به قول گروهي از مفسران، مراد از «مسجد الحرام» در اين گونه آيات «كعبه» است، اما چرا كعبه گفته نشده و يا مراد از «وجه» و «شَطر» چيست، چند وجه ذكر شده كه از محل بحث

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . مجمع البيان، ج1، ص477

2  . الفرقان، ج3 و 4، ص261

3  . نور الثقلين، ج1، ص366

4  . نور الثقلين، ج1، ص366

5  . نور الثقلين، ج1، ص366

6  . مجمع البيان، ج1، ص477

7  . نور الثقلين، ج1، ص366

8  . نور الثقلين، ج1، ص366

9  . بقره : 144


صفحه 13


خارج است. احتمال ديگر آن است كه مراد از مسجد الحرام همان مسجد الحرام معهود باشد ولي مراد از شطر، يا بعض است كه در اين صورت مراد از بعض مسجد الحرام، كعبه خواهد شد.(1) و يا مراد از شطر وسط هر چيزي است و از آنجا كه كعبه در وسط مسجد الحرام قرار گرفته، پس مراد وسط مسجد الحرام ـ كعبه ـ خواهد بود.(2)

3 . بيت المعمور

" وَالطُّورِ وَكِتَاب مَسْطُور فِي رَقّ مَنْشُور وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ" .(3)

از تفسيرهايي كه براي بيت المعمور كرده اند، كعبه و خانه خدا در روي زمين است كه همواره به وسيله زائران معمور و آباد است. مؤيدش اين است كه كعبه نخستين خانه اي است كه براي عبادت در روي زمين ساخته و آباد شده است.(4)

اما تفسير مشهور كه الهام گرفته از روايات مي باشد، آن است كه بيت المعمور خانه اي است در آسمان ها و محازي خانه كعبه در روي زمين و همواره با عبادت فرشتگان معمور و آباد مي گردد:

و عن أمير المؤمنين(عليه السلام) : «البيت الّذي في السماء يقال له الضراح و هو بفناء البيت...».(5)

و في المجمع عن الباقر(عليه السلام) : أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ وَضَعَ تَحْتَ الْعَرْشِ أَرْبَعَةَ أَسَاطِينَ وَ سَمَّاهُ الضُّرَاحَ، وَ هُوَ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ، وَ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: طُوفُوا بِهِ، ثُمَّ بَعَثَ مَلاَئِكَةً فَقَالَ لَهُمُ: ابْنُوا فِي الاَْرْضِ بَيْتاً بِمِثَالِهِ وَ قَدْرِهِ وَ أَمَرَ مَنْ فِي الاَْرْضِ أَنْ يَطُوفُوا بِهِ».(6)

* ويژگي هاي كعبه در قرآن

1 . مثابة

" وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ" .(7)

نخستين ويژگي و صفتي كه براي بيت الله در قرآن ذكر شد «مثابة» است كه خانه خدا به عنوان مرجع و ملجأ و پناهگاه عمومي مطرح شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الميزان، ج1، ص325

2  . تفسير كبير، ذيل آيه.

3  . طور : 4 ـ 1

4  . مجمع البيان، ج5، ص163

5  . تفسير صافي، ج775

6  . نور الثقلين، ج5، ص136 و صافي، ج5، ص77

7  . بقره : 125


صفحه 14


2 . امناً

" وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْن" .(1)

دومين ويژگي، كه صاحب خانه براي خانه اش آورده، «امنيت» است كه بزرگترين و مهمترين نعمت براي جوامع انساني به شمار مي رود و تحقّق محيط و جامعه امن از آرزوهاي ديرين بشر است.

3 . خانه مردم

" وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ" .(2)

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ" .(3)

ويژگي ديگر كعبه آن است كه از آنِ ناس و همه مردم است و اختصاص به شخص يا گروه و نژاد خاصي ندارد; هم بناي آن براي مردم است، هم ملجأ، مرجع و مأمن براي آنان، و هم مايه قوام جوامع بشري است.

4 . خانه خدا

" وَ عَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيِ..." .(4)

" وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ..." .(5)

ويژگي ديگر آن كه، بيت الله است; تنها خانه اي كه در قرآن به خدا نسبت داده شده است و جالب اين كه خداوند منان، در اين دو آيه شريفه، آن را به خودش نسبت داده است. از اين رو، دو تن از بهترين بندگان خود را مأمور تطهير خانه اش ساخت.

اما در جاي ديگر، حضرت ابراهيم(عليه السلام) اين خانه را به خداوند متعال نسبت داده است.

" رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ..." .(6)

ياد آوري چند نكته

1 . جمع ميان اين كه: كعبه هم خانه خداست و هم خانه مردم، روشن است; چه اين كه كعبه خانه خداست اما براي مردم بنا گرديده و براي آن ها مأمن و مرجع قرار داده شده است. يعني آنچه كه به نام خدا و براي خداست، بايد در خدمت مردم و بندگان او قرار گيرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 125

2  . بقره : 125

3  . آل عمران : 96

4  . بقره : 125

5  . حج : 26

6  . ابراهيم : 37


صفحه 15


حضرت آيت الله جوادي آملي در فرق ميان اين دو، مي گويد:

از جهت ادبي، فرق اين كه خانه خدا بدون لام به خداوند نسبت داده شده، اما در «وُضِعَ لِلنّاسِ» با لام به مردم اسناد داده شده است; يعني بيت الله است اما بيت الناس نيست، بلكه براي مردم قرار داده شده; از اين رو، به وُضِعَ است نه بُنِيَ; يعني تشريفاً معبد و مطاف و قبله قرار داده شد، اما تفاوت معنوي اين است كه بيت در اثر اضافه به الله، شرافت پيدا كرد. اما مردم در اثر اضافه كعبه به آن ها شريف مي شوند. پس شرف كعبه به خاطر اضافه به خدا و شرف مردم در اثر ارتباط با كعبه است.(1)

2 . در آياتي كه در بالا اشاره شد، كعبه با عنوان «بَيْتِي» آمده، در حالي كه خداوند نه جسم است و نه نياز به خانه دارد. پس منظور از اين اضافه، همان اضافه تشريفيه است; يعني براي بيان شرافت و عظمت چيزي، به خدا نسبت داده شده است; مثل شهر الله، كتاب الله، بيت الله و مرحوم آقا ميرزا جواد ملكي تبريزي در اين باره فرمودند: «و من عظائم تلك النعم، جعل الكعبة بيتاً لنفسه... و لعمري انّ هذا، غاية اللطف و الرفق و الكرم».(2)

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . فصلنامه «ميقات حج»، شماره 4، تابستان 1372

2  . المراقبات، ص194


صفحه 16


5 . باني آن ابراهيم

" وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ" .(1)

كعبه با دست تواناي دو پيامبر عظيم الشأن الهي بازسازي و تجديد بنا گرديد و به خاطر همين باني، بر بيت المقدس فضيلت پيدا كرده است; زيرا كه باني كعبه، ابراهيم و باني بيت المقدس سليمان است; «و لاشك انّ الخليل أعظم درجة و أكثر منقبة من سليمان فمن هذا الوجه يجب أن تكون الكعبة أشرف من بيت المقدس»(2) و به تعبير آيت الله جوادي آملي، ابراهيم از پيامبران اولوالعزم كعبه را ساخت اما بيت المقدس را حضرت سليمان كه از حافظان شريعت انبياء اولوالعزم است، ساخت.(3)

6 . پايه هاي كعبه بر خلوص نهاده شد

" وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ" .(4)

بالا بردن قواعد و پي هاي كعبه، عبادتي خالصانه به دست حضرت ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام)بوده; به طوري كه براي اين كار هيچ پاداشي نطلبيدند، بلكه تنها گفتند: «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا»; «پروردگارا! اين خدمت را از ما بپذير» يعني پاداش از ديدگاه اين دو پيامبر عظيم الشأن، پذيرش عمل نزد خداوند است كه عمل بدون قبولي خدا، ناچيز و بي ارزش است; از اين رو، خداوند اين دو پيامبر را به صفت بندگان مخلص ستود.(5)

7 . نخستين معبد

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ" .

پيشينه تاريخي، ويژگي ديگر بيت الله الحرام است، تا آنجا كه در قرآن، به عنوان نخستين معبد عمومي در روي كره زمين شناسانده مي شود. بدينسان كعبه بر بيت المقدس مقدم و قبله نخست جهانيان بود. اين آيه مباركه، پاسخ به اعتراض يهوديان بر مسلمانان است كه مي گفتند بيت المقدس برتر از كعبه و براي قبله بودن سزاوارتر است; چون كعبه پيشتر بنا شده و قبله برخي از انبيا بوده است.

در پاسخ به اين اعتراض بود كه خداوند فرمود: نخستين خانه اي كه براي عبادت بشر بنا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 127

2  . التفسير الكبير، ج8، ص154

3  . ميقات حج، شماره 4، تابستان 1372

4  . بقره : 127

5  . اين ويژگي برداشت از كتاب «جرعه اي از بيكران زمزم، ص48 است.


صفحه 17


شده، كعبه است و هيچ معبدي پيش از آن وجود نداشته است. اگر قبله از بيت المقدس به كعبه برگردانده شد، چيز عجيبي نيست، زيرا اين بازگشت به قبله نخست است و مؤيد آن اين است كه ابراهيم وقتي هاجر و اسماعيل را در آن سرزمين اسكان داد، گفت: " رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ، رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ..."  هدف و غايت را اقامه نماز در اين سرزمين مقدس بيان كرد و شايد از اين جهت به كعبه بيت العتيق; يعني خانه قديم(1) گفته شده است; " وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(2)

8 . مبارك

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَك" .(3)

ويژگي ديگر كعبه مبارك(4) بودن آن است; يعني خانه اي است پر خير و بركت و از آنجاكه مباركاً مطلق است; از اين رو، هم شامل بركات مادي مي شود و هم بركات معنوي. البته بعضي از مفسران گفته اند: اگر چه مباركاً هم شامل بركات مادي است و هم معنوي، ولي در اينجا به قرينه مقابله با «هُديً لِلْعَالَمِينَ» تنها شامل افاضه بركات دنيوي مي شود.(5) و به تعبير بعضي از مفسرين، از آنجاكه خود خداوند تبارك است، خانه اش هم مبارك است.(6)

9 ـ هُديً لِلْعَالَمِين

" إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُديً لِلْعَالَمِينَ" .(7)

هدايتگري خانه خدا ويژگيِ ديگر آن است. مردم از راه دور و نزديك به كنار اين خانه مي آيند و از هدايت هاي آن بهره مند مي شوند.

مرحوم علامه طباطبايي در بيان اين ويژگي مي نويسد:

«كعبه هم هادي و راهنماي جهانيان براي سعادت اخروي و باعث رسيدن به كرامت و قرب الهي است، هم باعث هدايت مسلمين است به سعادت دنيوي كه همان وحدت كلمه و ائتلاف امت و مشاهده منافعشان مي باشد. چنانكه نحوه هدايتش هم عموميت دارد و جميع مراتب هدايت را شامل مي شود.

از سوي ديگر هدايتش مربوط به عالم خاص و دسته مخصوص نيست، بلكه شامل تمام جهانيان مي شود.»(8)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . اهل لغت براي لفظ عتيق معاني متعددي ذكر نموده اند كه از جمله آن قديم و كهن مي باشد.

2  . حج : 29

3  . آل عمران : 96

4  . «البركة ثبوت الخير الألهي في شيء... والمبارك ما فيه ذلك الخير (مفردات راغب). كثير الخير و البركة، مجمع البيان، ج1، ص478

5  . الميزان، ج3، ص350

6  . آيت الله جوادي آملي، ميقات، شماره تابستان 1372

7  . آل عمران : 96

8  . الميزان، ج3، صص351 و 352


صفحه 18


و دعوت حق به وسيله انبيا از اينجا به گوش جهانيان رسيده و مي رسد; چنانكه پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) از همين جا نداي توحيد را به گوش جهانيان رساند و نيز امام زمان(عليه السلام) از همين جا نداي حق را به جهانيان خواهد رساند. به علاوه، وجه امّ القري بودن مكه، بي مناسبت با هدي للعالمين نيست.

10 . فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ

" فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ..." .(1)

وجود نشانه هاي الهي در كنار بيت الله از ويژگي هاي ديگر اين خانه است كه گام به گام آن، يادآور آيات و نشانه هاي فراوان و روشن الهي است.

11 . خانه محترم

" وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ" .(2)

" جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ" .(3)

" رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ" .(4)

كعبه، خانه اي است محترم و بايد از هر جهت احترام آن نگه داشته شود. حتي كسي نبايد خانه خود را بلندتر از كعبه بسازد; چنانكه امام باقر(عليه السلام) فرمود:

«وَ لاَ يَنْبَغِي لاَِحَد أَنْ يَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْكَعْبَةِ».(5)

و احترام آن بايد در همه جا حفظ شود; حتي در دورترين نقاط جهان، به هنگام تخليه، نبايد به سوي آن و يا پشت به آن نشست.

 

 

بيت المعمور خانه اي است در آسمان ها و محازي خانه كعبه در روي زمين است و همواره با عبادت فرشتگان معمور و آباد مي گردد

 

در روايات آمده است كه ويران كردن آن، در رديف قتل پيامبر و امام معصوم است.

امام صادق(عليه السلام) مي گويد: هر كس عمداً هتك حرمت اين خانه كند و آن را به پليدي آلوده سازد، محكوم به اعدام است.(6) چنانكه در روايت ديگر فرمود:

«إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَات ثَلاثاً، لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 96

2  . مائده : 2

3  . مائده : 96

4  . ابراهيم : 37

5  . فروع كافي، ج4، ص230 ; بحار الأنوار، ج96، ص60

6  . وسايل الشيعه، ج13، ص291


صفحه 19


الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لاَ يَقْبَلُ مِنْ أَحَد تَوَجُّهاً إِلَي غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ(صلي الله عليه وآله) ».(1)

از اين رو فرموده اند: حرمت اين خانه باعث احترام مسجد الحرام، بلكه مكه و حرم شده است و احتمالا ماه هاي حج به خاطر حرمت خانه خدا موصوف به حرام شده است (الشَّهْرُ الْحَرامُ...) و به خاطر همين احترام، مشركين حق ورود به آن منطقه را ندارند; " إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ..." .(2)

چنانكه وقتي از امام صادق(عليه السلام) پرسيدند: «لِمَ سُمِّيَ بَيْتُ اللَّهِ الْحَرَامَ قَالَ لِأَنَّهُ حُرِّمَ عَلَي الْمُشْرِكِينَ أَنْ يَدْخُلُوهُ».(3)

12 . قِيَاماً لِلنَّاسِ

" جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ" .(4)

خانه محترمي كه مسلمانان مي توانند در پناه آن همه كارهاي فردي و اجتماعي
همچنين مادي و معنويِ جامعه خود را سامان ببخشند; چنانكه پيشوايان معصوم(عليهم السلام)
فرموده اند:

پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) : «مَنْ أَرَادَ دُنْيَا وَ آخِرَةً فَلْيَؤُمَّ هَذَا الْبَيْتَ»(5)

امام صادق(عليه السلام) : «جَعَلَهَا اللَّهُ لِدِينِهِمْ وَ مَعَايِشِهِمْ».(6)

امام صادق(عليه السلام) : «لاَ يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ».(7)

حيات دين به حيات كعبه است و حيات متدين به حيات دين; با انهدام و ترك كعبه، دين مي ميرد و در نتيجه مردم هم خواهند مرد.

علي(عليه السلام) فرمود: «لاَ تَتْرُكُوا حَجَّ بَيْتِ رَبِّكُمْ فَتَهْلِكُوا...».(8)

13 . كعبه تجلّيگاه توحيد

" وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئ" .(9)

ويژگي ديگر كعبه آن است كه بر توحيد محض پايه گذاري شده و با هيچ شركي; اعم از خفيّ و جليّ، همراه نيست، چه اين كه نكره در سياق نهي مفيد عموم است.

و از آنجاكه «أَنْ» در" أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئ" . مفسره است; يعني " أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئ" تفسير براي بوّأ است; از اين رو، چنين برداشت مي شود كه هدف از جا دادن حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . وسائل الشيعه، ج4، ص300

2  . توبه : 28

3  . بحار الانوار 96، ص65 ; وسائل الشيعه، ج13، ص236

4  . مائده : 97

5  . من لايحضره الفقيه، ج11، ص21

6  . بحار الانوار، ج96، ص65

7  . وسائل الشيعه، ج22، ص21

8  . بحار الانوار، ج96، ص69

9  . حج : 26


صفحه 20


ابراهيم در اين مكان مقدس، اين بوده كه كعبه تجلّيگاه توحيد گردد و هيچ چيز ديگر، شريك آن قرار نگيرد و اساس اين خانه از اول بر توحيد صرف بنيان شود.

14 . كعبه خانه آزاد

" وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(1)

" ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(2)

از ويژگي هاي كعبه، با توجه به يكي از معاني عتيق (آزاد شده)، آزاد بودن آن است; چنانكه از امام باقر(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «فَإِنَّهُ لاَ رَبَّ لَهُ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُرُّ...».(3)

اما اين كه از چه چيز آزاد شده، توضيح آن پيشتر گذشت. از آنجاكه اين خانه، خانه آزاد است، پس تا انسان از بند عبوديت و بندگي ديگري آزاد نشود، صلاحيت طواف برگرد آن (بيت العتيق) را نمي يابد و هركس به گرد آن طواف كرد، ديگر نبايد سر به بندگي غير بگذارد.

 

* احكام كعبه و حرم

1 . امنيت تكويني و امنيت تشريعي

از احكام اختصاصي كعبه و حرم در قرآن، «امن» بودن آن سرزمين مقدس است كه هم امنيت تكويني دارد; «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف»(4) كه اگر كسي بخواهد كعبه را محو سازد، به او امان داده نمي شود; مانند جريان ابرهه، و هم امنيت تشريعي دارد; «وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً».(5)

كسي كه داخل حرم شود، شرعاً در امان خواهد بود.

نكته قابل توجه در اين آيه آن است كه: جمله به صورت ماضي استمراري بيان شده و به صورت «مَنْ دَخَلَهُ» امن ذكر نشده است; يعني همواره در آنجا امنيت تشريعي حكم فرماست. پس هر فرد مسلمان، تا هنگامي كه در اين منطقه زندگي مي كند، در امان خواهد بود و هيچ كس حق تعرّض به او را ندارد; در خارج حرم مرتكب جنايتي شده باشد يا نه. زيرا آيه مباركه اطلاق دارد و تنها يك مورد استثنا شده است و آن اين كه اگر كسي حرمت حرم را نگه ندارد و در داخل حرم مرتكب جنايت شود، در امان نخواهد بود و حدّ شرعي بر او جاري خواهد شد.

چنانكه امام صادق(عليه السلام) در توضيح آيه " وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِن"فرمود: «إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج : 29

2  . حج : 33

3  . فروع كافي، ج4، ص189

4  . قريش : 4

5  . آل عمران : 97


صفحه 21


فِي غَيْرِ الْحَرَمِ جِنَايَةً ثُمَّ فَرَّ إِلَي الْحَرَمِ لَمْ يَسَعْ لاَِحَد أَنْ يَأْخُذَهُ فِي الْحَرَمِ وَ لَكِنْ يُمْنَعُ مِنَ السُّوقِ وَ لاَ يُبَايَعُ وَ لاَ يُطْعَمُ وَ لاَ يُسْقَي وَ لاَ يُكَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِكَ بِهِ يُوشِكُ أَنْ يَخْرُجَ فَيُؤْخَذَ وَ إِذَا جَنَي فِي الْحَرَمِ جِنَايَةً أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ فِي الْحَرَمِ لاَِنَّهُ لَمْ يَدَعْ لِلْحَرَمِ حُرْمَتَهُ».(1)

نه تنها انسان ها، بلكه حيوانات و پرندگان هم در آن منطقه در امنيت اند; به طوري كه متخلفان مورد مجازات قرار خواهند گرفت; چراكه اطلاق «مَنْ دَخَلَهُ» شامل حيوانات و پرندگان هم مي شود.

امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه مباركه فرمود:

«...وَ مَنْ دَخَلَهُ مِنَ الْوَحْشِ وَ الطَّيْرِ كَانَ آمِناً مِنْ أَنْ يُهَاجَ أَوْ يُؤْذَي حَتَّي يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ».(2)

و عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم أَنَّهُ سَأَلَ أَحَدَهُمَا(عليهما السلام) عَنِ الظَّبْيِ يَدْخُلُ الْحَرَمَ. فَقَالَ: لاَ يُؤْخَذُ وَ لاَ يُمَسُّ لاَِنَّ اللَّهَ تَعَالَي يَقُولُ " وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِن" ».(3)

در كجاي دنيا چنين امنيتي وجود دارد؟ تا آنجا كه شكار حيوانات، بلكه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع باشد! آن هم در منطقه اي كه «يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ».(4)

حتي انسان از جهت قرض و دَين هم در امان است و طلبكار حق ندارد طلب خود را در آن منطقه از بدهكار بخواهد; سماعه از امام صادق(عليه السلام) در اين باره روايتي نقل كرده كه گفت:

«سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُل لِي عَلَيْهِ مَالٌ، فَغَابَ عَنِّي زَمَاناً، فَرَأَيْتُهُ يَطُوفُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ أَ فَأَتَقَاضَاهُ مَالِي؟ قَالَ: لاَ، لاَ تُسَلِّمْ عَلَيْهِ وَ لاَ تُرَوِّعْهُ حَتَّي يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ».(5)

علاوه بر امنيت هاي ظاهري، امنيت معنوي هم در روايات براي حرم ذكر شده است چنانكه معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:

«إِذَا أَرَدْتَ دُخُولَ الْكَعْبَةِ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا وَ لاَ تَدْخُلْهَا بِحِذَاء وَ تَقُولُ إِذَا دَخَلْتَ، اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً فَآمِنِّي مِنْ عَذَابِ النَّارِ».(6)

از تمسك امام(عليه السلام) به آيه شريفه، فهميده مي شود كه معناي آيه وسيع است و هر نوع امنيتي را شامل مي شود، منتهي از بعضي روايات برداشت مي شود كه امنيت معنوي در حرم، مشروط به داشتن ولايت است; چنانكه راوي به امام صادق(عليه السلام) عرض مي كند:

«جُعِلْتُ فِدَاكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَي: " آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِن" وَ قَدْ يَدْخُلُهُ الْمُرْجِئُ وَ الْقَدَرِيُّ وَ الْحَرُورِيُّ وَ الزِّنْدِيقُ الَّذِي لاَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ. قَالَ: لاَ وَ لاَ كَرَامَةَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . فروع كافي، ج4، ص226، ونور الثقلين، ج1، ص370 و صافي، ج1، ص360

2  . فروع كافي، ج4، ص226، ووسائل الشيعه 12، ص557، وصافي، ج1، 360

3  . نور الثقلين، ج1، ص371 و 369 و روايات ديگر.

4  . عنكبوت : 67

5  . نور الثقلين، ج1، ص371 و 369 و روايات ديگر.

6  . نور الثقلين، ج1، ص371 و 369 و روايات ديگر.


صفحه 22


قُلْتُ فَمَنْ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: وَ مَنْ دَخَلَهُ وَ هُوَ عَارِفٌ بِحَقِّنَا كَمَا هُوَ عَارِفٌ لَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ كُفِيَ هَمَّ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ».(1)

2 . ممنوعيت جنگ و خونريزي

از احكام ديگر حرم ممنوعيت جنگ و خونريزي در اين منطقه است:

" لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّي يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ" .(2)

احترام مسجد الحرام را نگه داريد و تا هنگامي كه دشمن دست به سلاح نبرد، درصدد جنگ با آن ها برنياييد، اما اگر آن ها احترام مسجد الحرام را نگه نداشتند، شما حق دفاع داريد.

در منطقه حرم رفت و آمد با سلاح نيز ممنوع است; چنانكه حضرت امام در تحرير الوسيله مي گويد:

الرابع و العشرون: (من محرمات الاحرام) لبس السلاح علي الأحوط; كالسيف والخنجر والطينجه ونحوها، فما هو و آلات الحرب الاّ لضرورة و يكره حمل السلاح إذا لم يلبسه إن كان ظاهراً و الأحوط الترك».(3)

همچنانكه امام صادق(عليه السلام) در اين باره فرمود:

«لاَ بَأْسَ بِأَنْ يَخْرُجَ بِالسِّلاَحِ مِنْ بَلَدِهِ وَ لَكِنْ إِذَا دَخَلَ مَكَّةَ لَمْ يُظْهِرْهُ...».(4)

همچنانكه علي(عليه السلام) در حديث أربع مائه فرمود: «لاَ تَخْرُجُوا بِالسُّيُوفِ إِلَي الْحَرَمِ».(5)

3 . ورود غير مسلمان به حرم ممنوع است

ممنوعيت ورود غير مسلمانان به حرم از ديگر احكام حرم است. غير مسلمان همچنين حق سكونت و بلكه حق عبور و مرور از آن منطقه را ندارد; " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا..." .(6)

از آنجاكه مشركان آلوده و ناپاكند، نبايد بعد از اين سال (سالي كه علي(عليه السلام) آيات برائت را تلاوت كرد) نزديك مسجد الحرام شوند. مضمون اين آيه نيز يكي از مواد چهارگانه اي بود كه حضرت امير(عليه السلام) در سال نهم هجرت، در سرزمين مكه به مردم ابلاغ كرد.

در اين آيه مباركه، به فلسفه حرمت ورود مشركان به حرم نيز اشاره شده است; يعني چون مشركان نجس هستند و مسجد الحرام جاي مقدس و پاك است، پس آنان حق نزديك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . نور الثقلين، ج1، ص 371 و 369 و صافي، ج1، ص360 و روايات ديگر.

2  . بقره : 191

3  . تحرير الوسيله، ج1، ص429

4  . وسائل الشيعه، ج13، ص 256 و فروع كافي، ج4، ص228

5  . وسائل الشيعه، ج13، ص257، و فروع كافي، ج4، ص228

6  . توبه : 28


صفحه 23


شدن به آن مكان مقدس را ندارند تا چه رسد بخواهند داخل حرم شوند!

از «إِنَّمَا» كه نشانه حصر است و از وصف به مصدر (نَجَسٌ) كه در مبالغه استفاده مي شود، بر مي آيد كه گويا موصوف تنها عين نجس است; همچنانكه ظاهر اطلاق آيه شامل هر نوع كافر با هر عنواني مي شود; از اين رو، سفرا و... هم حق عبور و گذر از آن منطقه را ندارند.

4 . ممنوعيت سكونت مفسد و ظالم در حرم

چهارمين حكم از احكام حرم آن است كه بايد از سكونت عاملان فساد و ظلم و الحاد در حرم پيش گيري شود، بلكه در اين مورد با آنان با خشونت رفتار مي شود; " وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم" .(1)

اگر چه بعضي از مفسران مصاديقي را براي الحاد به ظلم، آورده اند، اما همه اين ها از باب ذكر بعضي از مصاديق است و گرنه معناي آيه وسيع است و شاهد آن روايتي است از امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه كه فرمود: «كُلُّ ظُلْم يَظْلِمُهُ الرَّجُلُ نَفْسُهُ بِمَكَّةَ مِنْ سَرِقَة أَوْ ظُلْمِ أَحَد أَوْ شَيْء مِنَ الظُّلْمِ فَإِنِّي أَرَاهُ إِلْحَاداً وَ لِذَلِكَ كَانَ يُتَّقَي أَنْ يُسْكَنَ الْحَرَمُ».(2)

و يا از طريق اهل سنت روايت شده كه «شَتمُ الْخادِمِ فِي الْحَرَم، ظُلْمٌ فَما فَوقه».(3)

به علاوه، حذف مفعولِ «يُرِدْ» هم دلالت بر عموم دارد و شامل هر نوع ظلم و انحراف از حق مي شود; چنانكه بعضي از مفسران در اين باره گفته اند: « " وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ"  ممّا ترك مفعوله ليتناول كل متناول، أي و من يرد فيه شيئاً ما أو مراداً ما».(4)

مؤيد ديگر، معناي الحاد(5) است كه هر نوع انحراف از حقي را شامل مي شود.

 

 

تا انسان از بند عبوديت و بندگي ديگري آزاد نشود، صلاحيت طواف برگرد آن (بيت العتيق) را نمي يابد و هركس به گرد آن طواف كرد، ديگر نبايد سر به بندگي غير بگذارد.

 

 

نكته ديگر اين كه، براي تأكيد و مبالغه در تحذير، جزا (نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم) را بر مجرد اراده (مَنْ يُرِدْ...) مترتب كرده است و شايد بشود گفت كه: اگر اراده گناه در موارد ديگر گناه محسوب نمي گردد، در اين سرزمين مقدس، نه تنها گناه است كه بعضي از علما از جمله «نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم» برداشت كرده اند اگر كسي در حرم مرتكب خلاف شود، علاوه بر حد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج : 25

2  . نور الثقلين، ج3، ص483 و وسائل ج13 ص 232

3  . در المنثور، ج6، ص28

4  . الميزان، ج14، ص367 وروح المعاني ج17 ص 140 و تفسير كبير، ج23، ص 25 و كشاف، ج3، ص151

5  . «الحد فلان مال عن الحقّ»، مفردات راغب.


صفحه 24


تعزير، مجازات افزوده هم دارد.(1)

اين برداشت را برخي روايات، كه دلالت دارند گناهان در مكه دو برابر بوده و عذابش نيز شديدتر است; همانگونه كه عبادت در مكه چند برابر ثواب دارد، تأييد مي كند.

جمله «مَنْ يُرِدْ...»، اگر چه ظهور در انسان دارد، اما با توجه به بعضي روايات، اين حكم شامل حيوانات هم مي شود; چنانكه از امام صادق(عليه السلام) ، در حالي كه در مسجد الحرام بودند، سؤال شد «انّ سبعاً من سباع الطير علي الكعبة لا يمر به شيء من حمام الحرم الا ضربه فقال: انصبوا له و اقتلوه فانّه قد الحد في الحرم».(2)

5 . برابري مقيم و مسافر در استفاده از حرم

از احكام ديگر حرم آن است كه همه مردم در اين منطقه يكسان اند... " ...وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ..." .(3)

مفسران در تفسير جمله «سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ...»، نظريات گوناگون داده اند; گروهي گفته اند: مراد از «سَواء» در سكني گزيدن است; از اين رو، برخي از فقها، خريد و فروش و اجاره خانه هاي مكه را حرام دانسته اند و براي اثبات آن، به آيه شريفه و روايات تمسك كرده اند، براي اين كه اگر خانه هاي مكه قابل تملّك باشد، «عاكف» و «بادي» نبايد در استفاده كردن از خانه هاي مكه مساوي باشند، در حالي كه آيه مي گويد عاكف و بادي، مساوي هستند.

در موارد متعددي از روايات نيز آمده است:

ـ علي(عليه السلام) در نامه اي به قثم بن عباس، فرماندار مكه نوشت: «وَ مُرْ أَهْلَ مَكَّةَ أَلاّ يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِن أَجْراً فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ " سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ" ».(4)

ـ عن علي(عليه السلام) : «إنّ رسول الله(صلي الله عليه وآله) نهي أهل مكة عن إجارة بيوتهم و إن تعلّقوا عليها أبواباً و قال: " سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ" ».(5)

ـ عن ابن عمر : «إنّ النّبيّ(صلي الله عليه وآله) قال: مكّة مباحه لا تؤجر بيوتها و لا تباع رباعها».(6)

ـ عن ابن عمر : «إنّ النّبيّ(صلي الله عليه وآله) قال: من أكل كراء بيوت مكّة أكل ناراً».(7)

لازمه اين قول آن است كه مراد از مسجد الحرام مكه باشد تا بحث سكونت در خانه ها مطرح شود و براي توجيه اطلاق مسجد الحرام بر مكه، دو مؤيد ذكر كرده اند:

1 . از آنجاكه مراد از «عاكف» مقيم است و اقامت مقيم در مسجد نيست، بلكه در منازل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . السيوري جمال الدين المقداد بن عبد الله، كنز العرفان في فقه القرآن، ج1، ص335

2  . نور الثقلين، ج1، ص482 و 480 و روايات ديگر.

3  . حج : 25

4  . نور الثقلين، ج3، ص482 و 480 و روايات ديگر.

5  . برهان، ج3، ص84

6  . در المنثور، ج6، ص26

7  . در المنثور، ج6، ص26 و روايات ديگر.


صفحه 25


است، پس مراد از مسجد الحرام مكه است.(1)

2 . در آيات ديگر نيز مسجد الحرام اطلاق بر مكه شده، مانند آيه:

" سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَي بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الاَْقْصَي" .(2)

اين آيه، صراحت دارد كه آغاز معراج از مسجد الحرام بوده، در حالي كه در تاريخ و بعضي از روايات آمده است كه محلّ معراج، خانه خديجه يا خانه امّ هاني يا شعب ابي طالب بوده است. بنابراين، مي توان گفت منظور از مسجد الحرام در اين آيه، شهر مكّه است.(3)

در مقابل اين قول، گروه ديگري از مفسران گفته اند: مراد از «سواء»، سواء در عبادت و انجام مراسم حج است و هيچ كس حق مزاحمت به ديگري در امور حج و عبادت را ندارد.

قال(صلي الله عليه وآله) : «يا بني عبد مناف، من ولي منكم من أمر النّاس شيئاً، فلا يمنعن أحداً طاف بهذا البيت و صلّي فيه أي وقت شاء في ليل أو نهار».(4)

بنابراين قول، مراد از مسجد الحرام، خودِ مسجد است و طبق اين نظريه، خريد و فروش و اجاره خانه هاي مكه جايز خواهد شد; لقوله(صلي الله عليه وآله) : «و هل ترك لنا عقيل من ربع ( من دار) »(5) همانگونه كه نقل شده; «قد اشتري عمر بن خطّاب دار السجن».(6)

اما آنچه كه ابتدا به نظر مي رسد اين است كه قدر متيقّن از سواء، سواء در عبادت و اجراي مراسم حج است كه سياق آيه و ظاهر لفظ مسجد الحرام آن را تأييد مي كند; زيرا صدر آيه مربوط به صدّ از سبيل الله و صدّ از مسجد الحرام است و اين با عبادت سازگاري دارد، نه صرف سكني گزيدن در مكه. به علاوه، لفظ مسجد الحرام حقيقت در خود مسجد است و دليلي نداريم كه از ظاهر آيه دست برداريم، چراكه آغاز معراج از بيرون مسجد الحرام، مسلّم نيست بلكه محتمل است كه از خود مسجد آغاز شده باشد و يا به گفته مرحوم صاحب جواهر، از منزل امّ هاني به مسجد الحرام رفت و از آنجا به مسجد الاقصي سير نمود(7) و از سوي ديگر، اين احتمال وجود دارد كه مراد از عاكف، ملازم مسجد يا مجاور در مسجد باشد; به طوري كه براي او امكان داشته باشد كه هر وقت خواست به راحتي به آنجا برود.(8)

مؤيد ديگر اين كه، خانه خدا عتيق است; از اين رو، ملك كسي نمي شود و خداوند متعال آن را براي عبادت همه مردم قرار داده است; " إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ" ; يعني «وضع لعبادة الناس» و يا در موارد ديگر فرمود: " وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ" .(9) " قِيَاماً لِلنَّاسِ" .(10) و... و سياق اين آيات با آيه مورد بحث; (جَعَلْناهُ لِلنّاسِ) سازگاري دارد اما با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تفسير كعبي، ج23، ص24

2  . اسراء : 1 ، و نيز آيه " لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ" . بقره : 196

3  . كنز العرفان، ج1، ص335

4  . تفسير كبير، ج23، ص24

5  . كنز العرفان، ج1، ص335 و تفسير كبير، ج23، ص24

6  . تفسير كبير، ج23، ص24

7  . جواهر الكلام، ج20، ص48

8  . تفسير كبير، ج23، ص 24

9  . بقره : 125

10  . مائده : 97


صفحه 26


توجه به اطلاق سواء، كه متعلق آن ذكر نشده است و حذف متعلق هم دلالت بر عموم مي كند، به خصوص با عنايت به روايات زيادي كه آيه مذكور را تفسير به سواء در سكني كرده اند، استظهار مي شود آيه مباركه، هم شامل سواء در عبادت مي شود و هم سواء در سكني.

اما رواياتي كه آيه شريفه را تفسير به سواء در سكني كرده اند. برخي از آن ها بشرح ذيل است; «عَنْ حُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلاَءِ قَالَ ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) هَذِهِ الاْيَةَ " سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ"  قَالَ: كَانَتْ مَكَّةُ لَيْسَ عَلَي شَيْء مِنْهَا بَابٌ وَ كَانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلَي بَابِهِ الْمِصْرَاعَيْنِ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَ لَيْسَ لاَِحَد أَنْ يَمْنَعَ الْحَاجَّ شَيْئاً مِنَ الدُّورِ مَنَازِلِهَا».(1)

«عَنْ جَعْفَر، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيّ(عليه السلام) أَنَّهُ كَرِهَ إِجَارَةَ بُيُوتِ مَكَّةَ وَ قَرَأَ: " سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ" .(2)

اما اطلاق مسجد الحرام بر معناي وسيعتر از خود مسجد، ظاهراً در قرآن نمونه هايي دارد(3) ، هم چنان كه لفظ «بيت عتيق» بر مكه و اطراف آن استعمال شده است; " ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ" .(4) به علاوه مراد از عاكف به قرينه مقابله، با بادي مقيم خواهد بود، نه ملازم، چنان كه حضرت امير(عليه السلام) در تفسير عاكف و بادي فرمود: «فالعاكف المقيم به و البادي الّذي يحج إليه من غير أهله».(5)

پس معناي آيه شريفه با توجه به اطلاق كلمه «سواء» و روايات، معنايي است وسيع كه نه تنها زائران خانه خدا در انجام مراسم حج يكسانند، بلكه در استفاده كردن از زمين و خانه هاي مكه جهت استراحت و ساير نيازها، يكسان خواهند بود.

اما بحث از اين كه آيا بيع و شراء و اجاره خانه هاي مكه حرام است يا نه، بحثي است فقهي. از اين رو، تفصيل كلام در جاي خود مي آيد. اما به اجمال مي توان گفت: از آنجاكه اساس روايات وارده در تفسير آيه مباركه دو دسته است; دسته اي ظهور در تحريم دارد و دسته ديگر كراهت، از اين رو، طبق قاعده اصولي، رواياتي كه ظهور در تحريم دارند، حمل بر كراهت خواهند شد: همانگونه كه قول مشهور، بر كراهت است.(6)

همانطور كه مرحوم صاحب جواهر هم در اين باره فرمود: اگر چه به ظاهر، آيه و تعدادي از روايات دليل بر تحريم است، اما شهرت اصحاب و تعبير لاينبغي ترجيح بر كراهت مي دهد و در ادامه فرمود: «و كونها مفتوحة عَنوة لا يمنع من الأولوية و اختصاص الآثار بمن فعلها و حينئذ فيجوز أخذ الأجرة».(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . وسائل الشيعه، ج13، ص269 ; نورالثقلين، ج3، صص481 و 480

2  . نورالثقلين، ج3، صص480 و 481 ; وسائل الشيعه، ج13، ص269 و روايات ديگر، كه برخي از آن ها پيشتر گذشت.

3. بقره : 191 و 196 ـ توبه 28

4  . حج : 33

5  . نور الثقلين، ج3، صص480 و 481، روايات ديگر كه برخي از آن ها پيشتر گذشت.

6  . جواهر الكلام، ج20، صص50 ـ 48

7  . جواهر الكلام، ج20، ص48 تا 50


صفحه 27


به علاوه، امكان دارد گفته شود كه تمليك زمين داراي اشكال است اما تملّك بنا و منافع آن، هيچ اشكالي ندارد; مانند بنا در زمين وقفي، كه قابل فروش و اجاره است و شايد هم كسي بگويد: نهايت چيزي كه از آيه و روايات استفاده مي شود، تحريم بيع و اجاره در موسم حج است، اما در غير موسم حج، به چه دليل حكم به تحريم شود؟

به هر حال، اين معني مسلم است كه اهل مكه بايد از هرگونه سخت گيري بر زائران خانه

 

خدا خودداري كنند و بلكه براي آنان تسهيلات فراهم آورند. بنابراين، هيچ كس حق ندارد به هر عنواني (متولّي ـ خادم) كمترين مزاحمتي براي حاجيان ايجاد كند و يا آن مكان هاي مقدس را تبديل به پايگاهي اختصاصي براي گروهي خاص نمايد، بلكه حرم متعلّق به همه مسلمانان است و هر نوع ايجاد مزاحمت و ممانعت، تجاوز به حقوق مسلمانان جهان محسوب مي شود و مرتكبين آن بر اساس آيه مباركه: " نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم"  بايد به اشدّ مجازات تنبيه شوند; چون مفهوم جمله " الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنّاسِ..."  اين است كه حرم در انحصار گروه يا مذهب خاص نيست; همانگونه كه مفهوم " سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ" ، برابري زائران خانه خدا در انجام مناسك و مراسم حج را مي رساند.

اگر اين خانه، خانه خداست (بَيْتِيَ)(1) و براي همه مردم (آنهايي كه اسم ناس بر آن ها اطلاق مي گردد، بدون هيچ فرقي ميان حاضر و بادي، مكي و آفاقي و وهابي و غير وهابي)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 125 و حج : 26


صفحه 28


قرار داده شده است; " أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ" ،(1) " جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ" ،(2) " مَثَابَةً لِلنَّاسِ" ،(3)" قِيَاماً لِلنَّاسِ" .(4) پس چرا امروزه عاكفين، با ديدگاه خاصي كه دارند، بر خلاف صريح قرآن، حرم را در انحصار خود قرار داده و آزادي عمل در انجام مراسم حج را از بادي گرفته اند. آيا اين نوعي الحاد به ظلم نيست؟ آيا " نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم" شامل آن ها نمي گردد؟ آيا اين عمل حاكمان سعودي، كه هر سال قانوني جعل و جلوي عده اي از مشتاقان و مستطيعان را مي گيرند بر خلاف آيات قرآن و برخلاف فرماني كه علي(عليه السلام) به قثم بن عباس نوشت (فَأَقِمْ لِلنَّاسِ) نيست؟ آيا سرزمين مكه كه بر اساس دو اصل قرآني منطقه امن و آزاد است، ايجاد محدوديت ها و مزاحمت ها، نوعي بدعت نيست؟(5)

6 . تشريفات خاص جهت ورود به حرم

هر كس كه بخواهد از بيرون وارد حرم شود (اگر چه موسم حج نباشد) ابتدا بايد در يكي از ميقات ها، با تشريفاتي خاص احرام بپوشد و آنگاه وارد حرم شود و اين يكي ديگر از احكام حرم مي باشد. جالب توجه است كه ميقات ها با حرم، فرسنگ ها فاصله دارد; يعني اگر به حضرت موسي(عليه السلام) در داخل سرزمين طور گفته اند: " ...فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً" (6) به زائران خانه خدا گفته اند: فرسنگ ها مانده به حرم، كفش و كلاه را در بياوريد و با رمز خاص و لباس ويژه، قصد زيارت خانه خدا كنيد.

7 . كندن گياهان و شكستن شاخه هاي درختان در حرم ممنوع است

از احكام ديگر حرم آن است كه از كندن گياهان و شكستن شاخه درختان حرم پرهيز شود و چنين عملي ممنوع است تا آنجا كه براي متخلّفين، مجازات مالي(7) در نظر گرفته شده است و اين حكم شامل غير محرم هم مي شود; چنانكه حضرت امام در تحرير الوسيله فرمود:

«للمحلّ أيضا قطع الشحر و الحشيش من الحرم فيما لا يجوز».(8)

همانگونه كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «كلّ شيء ينبت في الحرم فهو حرام علي الناس أجمعين».(9)

حتي شاخه درختي را كه ريشه اش داخل حرم و شاخه اش در خارج حرم است، نمي شود شكست. همچنين اگر ريشه آن داخل حلّ و شاخه اش در حرم باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 96

2  . حج : 25

3  . بقره : 125

4  . مائده : 97

5  . با استفاده از كتاب در راه بر پائي حج ابراهيمي عميد زنجاني.

6  . طه : 12

7  . «لو قطع الشجرة الّتي لا يجوز قطعها أو قلعها فإن كانت كبيرة فعليه بقرة و إن كانت صغيرة فعليه شاة علي الأحوط» تحرير الوسيله، ج1، ص428 مسأله 45 از تروك احرام.

8  . تحرير الوسيله، ج1، ص429

9  . وسائل الشيعه، ج12، ص552


صفحه 29


معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «شَجَرَة أَصْلُهَا فِي الْحَرَمِ وَ فَرْعُهَا فِي الْحِلِّ؟ فَقَالَ: حَرُمَ فَرْعُهَا لِمَكَانِ أَصْلِهَا. قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّ أَصْلَهَا فِي الْحِلِّ وَ فَرْعَهَا فِي الْحَرَمِ. قَالَ: حَرُمَ أَصْلُهَا لِمَكَانِ فَرْعِهَا».(1)

اين حكم حتي شامل آنجا نيز مي شود كه پرنده اي روي شاخه اي نشسته كه در حل قرار دارد، اما ريشه اش در حرم است; يعني كسي نمي تواند آن پرنده را رمي كند، چنان كه از علي(عليه السلام) در اين مورد سؤال شد: «...شَجَرَة أَصْلُهَا فِي الْحَرَمِ وَ أَغْصَانُهَا فِي الْحِلِّ عَلَي غُصْن مِنْهَا طَائِرٌ رَمَاهُ رَجُلٌ فَصَرَعَهُ. قَالَ: عَلَيْهِ جَزَاؤُهُ إِذَا كَانَ أَصْلُهَا فِي الْحَرَمِ».(2)

8 . اختياري بودن نماز در قصر و اتمام

همچنين از احكام ويژه آن است كه زائران خانه خدا مي توانند در مسجد الحرام يا شهر مكه(3) نمازشان را تمام بخوانند.

9 . حكم كسي كه عمداً كعبه و مسجد الحرام را آلوده كند

از احكام خاص كعبه و مسجد الحرام آن است كه هركس به عمد، كعبه معظمه را آلوده كند حكمش اعدام و هركس مسجد الحرام را آلوده كند حكمش تعزير شديد است; چنانكه ابي الصباح كِنّاني از امام صادق(عليه السلام) پرسيد:

«مَا تَقُولُ فِيمَنْ أَحْدَثَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مُتَعَمِّداً؟ قَالَ: يُضْرَبُ رَأْسُهُ ضَرْباً شَدِيداً. ثُمَّ قَالَ: مَا تَقُولُ فِيمَنْ أَحْدَثَ فِي الْكَعْبَةِ مُتَعَمِّداً؟ قَالَ: يُقْتَلُ».(4)

10 . حكم بناي ساختمان در پيرامون كعبه

حكم ساخت بنا در اطراف كعبه آن است كه بنا نبايد به احترام كعبه بلندتر از كعبه باشد; به طوري كه بعضي از علما فتوي به حرمت داده اند، چنان كه مرحوم صاحب جواهر در اين باره نقل كرده است: «قال الشيخ و جماعة علي ما في المدارك، يحرم أن يرفع أحد بناء فوق الكعبة لاستلزامه الإهانة لها... و قيل و القائل هو المشهور كما في كشف اللثام يكره و هو الأشبه».(5) چنانكه امام باقر(عليه السلام) در اين باره فرمود: «وَ لاَ يَنْبَغِي لاَِحَد أَنْ يَرْفَعَ بِنَاءً فَوْقَ الْكَعْبَةِ».(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . وسائل الشيعه، ج12، ص559

2  . وسائل الشيعه، ج12، ص560

3. اين ترديد به خاطر اختلاف فتوي است.

4  . وسائل الشيعه، ج13، ص291

5  . جواهر الكلام، ج20، ص 50 و 51

6  . فروع كافي، ج4، ص230 ; بحار الأنوار، ج96، ص60


صفحه 30


11 . حكم لقطه در حرم

اشيائي است كه در حرم پيدا مي شود; يعني لقطه حرم با لقطه غير حرم تفاوت دارد. اگر لقطه در غير حرم پيدا شود بعد از يك سال اعلان كردن و نااميدي از يافتن صاحبش، مي توان آن را تصاحب كرد، اما اگر در حرم پيدا شد:

اولا: نبايد به آن دست زد و برخي فتوي داده اند كه كسي حق ندارد به لقطه در حرم دست بزند; چنان كه فيصل بن يسار از امام باقر(عليه السلام) در مورد لقطه حرم سؤال كرد حضرت فرمود: «لاَ تَمَسَّ أَبَداً حَتَّي يَجِيءَ صَاحِبُهَا...»(1) و يا وقتي كه عليّ بن حمزه در باره مردي كه ديناري از حرم برداشته بود، پرسيد، حضرت فرمود: «بِئْسَ مَا صَنَعَ، مَا كَانَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَأْخُذَهُ...».(2)

ثانياً: اگر كسي لقطه اي را از حرم برداشت، نمي تواند مالك آن شود و بايد بعد از يك سال، به نيت صاحبش صدقه بدهد و اگر صاحبش آمد، ضامن است; «فَإِنْ جَاءَ طَالِبُهُ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ».(3)

امام صادق(عليه السلام) در فرق لقطه حرم و غير حرم فرمود: «اللُّقَطَةُ لُقَطَتَانِ: لُقَطَةُ الْحَرَمِ تُعَرِّفُ سَنَةً، فَإِنْ وَجَدْتَ صَاحِبَهَا وَ إِلاَّ تَصَدَّقْتَ بِهَا، وَ لُقَطَةُ غَيْرِهَا، تُعَرِّفُ سَنَةً، فَإِنْ جَاءَ صَاحِبُهَا وَ إِلاَّ فَهِيَ كَسَبِيلِ مَالِكَ».(4) از مطالب بالا برداشت مي شود كه گويي لقطه حرم هم در امان است و كسي حق تعرض به آن را ندارد.

* كعبه و بيت المقدس

از آن چه در اين بخش آمد، ترجيح كعبه بر بيت المقدس به خوبي دانسته مي شود، اما در عين حال، بيان مهمترين آن ها، با تفصيل، خالي از فايده نيست.

1 . تنها خانه اي كه خداوند آن را به خود نسبت داد و فرمود: «بَيْتِي»، كعبه است.

2 . باني كعبه، ابراهيم خليل، از انبياي اولوالعزم است، اما باني بيت المقدس، سليمان از حافظان شريعت پيامبران اولوالعزم مي باشد.

3 . از آنجاكه بناي كعبه پيش از بناي بيت المقدس بوده، پس كعبه از نظر زمان سبقت بر بيت المقدس دارد و از قديمي ترين معبدها است. پيشينه اين خانه از زمان حضرت آدم، بلكه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . وسائل الشيعه، ج13، ص260

2  . وسائل الشيعه، ج13، ص260

3  . وسائل الشيعه، ج13، ص260

4  . وسائل الشيعه، ج13، ص260


صفحه 31


طبق رواياتي، قبل از او بوده و همواره مصاف، معبد و قبله براي مردم بوده است. پس كعبه با اين سابقه اش (هم سبقت زماني هم معبد و مطاف و قبله بودن)، بر بيت المقدس شرف تقدّم يافت و از اين رو بر كعبه، «بيت العتيق» اطلاق شده است. عتيق به چيزي مي گويند كه هم داراي پيشينه تاريخي بوده و هم از قداست بهره مند باشد.

4 . خداوند متعال وعده داد كه كعبه را از خطر دشمنان نگه دارد، اما در باره بيت المقدس چنين وعده اي را نداده است. ازاين رو است كه وقتي بخت نصر مسجدالاقصي را خراب كرد، هيچ خطري متوجه او نشد و ماجراي ابرهه، آنگاه كه مي خواست كعبه را ويران كند، برايش پيش نيامد.

براي كعبه، علاوه بر امنيت تكويني، امنيت تشريعي نيز مقرّر گرديده است.(1)

 

 

 

پي نوشت ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . با استفاده از مقاله آيت الله جوادي آملي، فصلنامه «ميقات حج»، شماره4، چاپ تابستان 1372


| شناسه مطلب: 80154