متن کامل

میقات حج سال اول شماره چهارم تابستان 1372 شـرافت کـعبه و برتری آن بر بیت المقدس هادی امینی/محسن آخوندی       از دیر زمان، میان جمهور مفسران و محدثان، پیرامون این موضوع که کدام یک از بیت الحرام و مسجد الاق

ميقات حج
سال اول شماره چهارم تابستان 1372



شـرافت كـعبه


و برتري آن بر بيت المقدس


هادي اميني/محسن آخوندي


      از دير زمان، ميان جمهور مفسران و محدثان، پيرامون اين موضوع كه كدام يك از بيت الحرام و مسجد الاقصي بر ديگري اولويت و برتري دارد، بحثهايي طولاني و مناقشه هايي تند وجود داشته است كه ريشه هاي آن به عهد اقدس نبوي مي رسد. يهود را گمان بر آن است كه مسجد الأقصي، اشرف و افضل است و جمعي از مسلمانان، در مقام پاسخگويي برآمده، از راه عقل و نقل و با دلايلي محكم و براهيني استوار، عقيده به برتري مسجد الأقصي، را باطل دانسته اند.

      بايد گفت كه حقيقت اولويت، تقدم و پيشتاز بودن در بركت و هدايتگري عالميان است كه اين دو، در مسجد الاقصي، محقق و موجود نيست.

      از امير مؤمنان علي ـ ع ـ نقل مي كنند كه فرمود: نخستين خانه، كه ويژه بركت شد و داراي اين چگونگي گرديد كه هر كس وارد آن شود، ايمني يابد، كعبه است.

      امام حسن مجتبي ـ ع ـ فرمود: كعبه، نخستين مسجد است كه خداي، در آن عبادت گرديد.



صفحه 135


      مطرف گويد: كعبه نخستين خانه اي است كه قبله قرار داده شد. و خداوند آن را به مبارك بودن وصف فرمود. (آنجا كه مي فرمايد: ان اول بيت وضع للنّاس للّذي ببكة مباركاً و هديً للعالمين ) و در اينجا دو بحث در ميان است:

      1 ـ منصوب بودن كلمه مبارك ، از جهت ادبيات عرب، به خاطر حال بودن آن است و جمله، در تقدير چنين مي شود : للّذي استقرّ هو ببكة مبارك نخستين خانه اي كه براي مردم وضع شده، همانا خانه اي است كه در مكه قرار گرفته در حالي كه مبارك است. و ممكن است كه حال از ضمير مستتر در وُضِعَ باشد. در خبر نيز آمده است كه نخستين خانه اي كه بدان روي آوردند و از آن بركت طلبيدند مكه است.1

      2 ـ بركت را دو معني است:

      الف ـ نمو يافتن و زياد شدن پيوسته خيرات و طاعات و عبادات.

      ب ـ بقاء و دوام و ثبات دائمي خيرات و عبادات و طاعات در آن; و حتي ، روايت شده كه در هيچ زماني، طواف خانه خدا، قطع نمي گردد و گفته اند كه پاداش عبادت در آنجا چند برابر است; چنانكه از عبدالله بن عباس، نقل شده است.

      و در روايتي آمده است! زني به بيماريي دچار شد نذر كرد، اگر خداوند او را بهبودي بخشيد به جانب بيت المقدس خارج شود و در آنجا نماز گزارد. از آن بيماري رهايي يافت و آماده حركت به بيت المقدس بود كه ميمونه همسر پيامبر اكرم ـ ص ـ سر رسيد و از تصميم او آگاه شد. به او گفت: بنشين و آنچه آماده كردي تناول كن و در مسجد رسول الله ـ ص ـ نمازگزار، چه، از رسول اكرم ـ ص ـ شنيدم كه فرمود: نماز در آن، از هزار نماز در مساجد ديگر ـ جز مسجد الحرام ـ با فضيلت تر است. 2

      از جهت دوام و بقاء و ثبوت لايزال الهي، گفته مي شود تبارك الله و گودال شبيه حوض را بركه مي گويند; چون آب در آن ثابت و بر قرار مي ماند و نيز وقتي شتر: سينه بر زمين مي نهد و استوار و مستقر مي گردد، مي گويند: برك البعير .

      به هر حال، اگر بركت را به معناي افزون شدن و نمو يافتن، بگيريم، اين خانه، به لحاظ اموري چند مبارك خواهد بود:

      1 . طاعات و عباداتي كه در آن به جاي آورده مي شود، ثوابي فزونتر دارد. رسول اكرم ـ ص ـ فرمود: برتري مسجدالحرام بر مسجد من، همانند برتري مسجد من است بر ديگر مساجد .

      و نيز فرمود: فضيلت نماز در مسجد من، از هزار نماز، در غير آن بيشتر است .



صفحه 136


      باز فرمود: فضيلت نماز در مسجد الحرام بر غير آن يك صد هزار نماز است، و در مسجد من هزار نماز .3

      اما در مورد حج، رسول اكرم ـ ص ـ فرمود: العمرة الي العمرة كفارة لما بينهما و الحج المبرور ليس له جزاءٌ الاّالجنة .

       ميان دو عمره، همه گناهان آمرزيده مي شود و حجّي كه مورد پسند پروردگار باشد جز بهشت، پاداش ندارد .

      نيز فرمود: هر كس، به اين خانه در آيد و مرتكب آلودگي و فسقي نشود: آنگونه از آنجا باز مي گردد كه گويي از مادرزاييده شده باشد.4 و بديهي است كه بركتي بالاتر از جلب آمرزش و رحمت پروردگار نيست.

      2 . يكي از مفسران گويد: منظور از بركت، همان است كه در اين كلام خدا آمده است: اولم نمكن لهم حَرَماً آمنا يجبي اِلَيهِ ثمرات كل شيء رزقاً من لدنا و اكثر هم لا يعلمون 5

       آيا حرم مكه را براي ايشان، محل آسايش و ايمني قرار نداديم تا به اين مكان، انواع نعمت و ثمرات كه ما روزيشان كرديم، از هر طرف بياورند، ليكن اكثر آنان، نادانند.

      چنانكه در آيه الي المسجد الأقصي الذي باركنا حوله. 6، مراد از بركت، همان ميوه ها و ثمرات درختان و گلها است.

      3 . اگر خردمندي به ديده ژرف بين بنگرد و در ذهن خود، كعبه را همانند نقطه و صفوف كساني را كه در نماز روي به آن دارند، همانند دايره هايي پيرامون آن نقطه، مجسم نمايد و به شمار صفهاي محيط اين دايره، به هنگام اشتغال نمازگزاران به نماز، توجه كند، شكي ندارد كه در ميان اين نمازگزاران، انسانهايي وجود دارند با روحهاي بلند و نفوس روحاني و قلوب قدسي و دلهاي نوراني و نهادهاي رباني كه چون اين ارواح پاك به كعبه معرفت و ايمان و قداست، روي آورند و پيكرهايشان به سوي آن كعبه محسوس در خارج، متوجه باشد، لاجرم آنكه در نزد كعبه است، از انوار صادر شده از آن ارواح نوراني، بهره مند گرديده و انوار الهي در قلبش شعله بر مي كشد و درخشش و فروزندگي انوار روحاني در ضمير و ژرفاي دلش، بالا مي گيرد. و اين مقامي است بس بزرگ و دريايي است پهناور. ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و اللّه ذوالفضل العظيم اين هم، بيان ديگري است كه مبارك و باعث خيرات و بركات بودن كعبه را تثبيت مي كند.

      اگر هم، بركت را به دوام و بقاء تفسير كرديم، آن نيز صادق است; چرا كه هيچگاه، كعبه از طائفين ، عاكفين و ركعّ السجود خالي نيست. بنابر اين طاعات و عبادات، در آن دائمي و



صفحه 137


هميشگي است. افزون بر اين، زمين كروي است و هر لحظه اي كه تصور شود، براي گروهي صبح است و براي قومي ظهر و براي امتي عصر و براي مردمي، مغرب و عشا، بنابراين هرگز كعبه، از وجه نمازگزاران گوشه اي از اين جهان پهناور، منفك و جدا نيست.

      چنانكه ساختمان كعبه نيز بر اين حال و صورت، در امتداد تاريخ بشريت، از هزاران سال پيش، دوام و بقا داشته است. پس از هر جهت كه تصور شود، و به هر سنايي كه در ذهن خطور كند، كعبه مبارك است.

      صفت سومي كه كعبه به آن متصف است هدي للعالمين بودن آن است كه دو گونه تفسير شده است:

      1 ـ بعضي از مفسّران گفته اند: مراد دلالت و هدايت جهانيان است به سوي خداوند; چرا كه هر جباري كه قصد آنجا را كرد ـ همانند اصحاب فيل و ديگران ـ به هلاكت رسيد. آهوان با سگ و گرگ در حرمش در كنار هم زيست مي كنند. در صورتي كه بيرون آن خانه و در ديگر شهرها، از يكديگر گريزانند. با اعجاز الهي، سنگريزه هايي كه همه ساله در مراسم (رمي جمره) پرتاب مي گردد محو مي شوند; زيرا اگر چنين نبود بايد كوههايي از سنگريزه در آنجا بوجود مي آمد. پرندگان بر فراز آن خانه پرواز نمي كنند و در آنجا با مردم انس مي گيرند. بيماران به آن شفا مي گيرند و هر كس كه حرمت آن خانه را بشكند، به سرعت كيفر مي بيند همه اينها و ديگر امور، آيات و نشانه هايي آشكارند بر وجود خداوند متعال.

      2 ـ و برخي گفته اند مراد اين است كه: اين خانه، قبله اي براي جهانيان است و بدينگونه آنان را به جهت نمازشان هدايت مي كند. و يا اينكه با حج و طواف آن، به سوي جنت هدايت مي شوند. البته چنين نيز گفته اند كه مراد اين است كه آن خانه، دلالت بر وجود صانع و خداي يكتا و صدق رسالت پيامبر اكرم و نبوت آن حضرت مي كند; چرا كه هر چه دلالت بر نبوت آن حضرت كند، پيش از آن، بر وجود خالق متعال و تمام صفات ثبوتيه او از علم، قدرت، حكومت، حكمت، رحمت، قوت، بي نيازي، و... رهنمون است. 7

* * *


      در آغازاين بخش گفتيم كه يهود بر مسلمانان فخر مي فروختند كه فضيلت بيت المقدس از كعبه افزون است. ابوالوليد محمد بن عبدالله بن احمد ازرقي از ابومحمد از ابوالوليد، از نياي خود و او از سعيد بن سالم، از عثمان بن ساج، روايت كرد كه ابو جريح، گفت: شنيديم كه يهود گويد بيت المقدس بر كعبه برتري دارد چه، آن محل، هجرتگاه پيامبران و در زمين مقدس واقع



صفحه 138


شده، اما مسلمانان مي گفتند كعبه با فضيلت تر و برتر از بيت المقدس است; چون اين سخن به عرض رسول اكرم ـ ص ـ رسيد، اين آيه نازل شد: ان اول بيت وضع للناس للذي ببكة مباركاً و هديً للعالمين فيه آياتٌ بينات مقام ابراهيم و من دخله كان آمن .

       نخستين خانه اي كه براي مردم وضع شده كعبه است كه مبارك و مايه هدايت جهانيان است، در آن آيات و نشانه هاي روشن و مقام ابراهيم است. و هر كس در آن درآيد، ايمن خواهد بود. 8

      به دنبال اين تفاخر زشت يهود، گفتگوها و جدالها بين مسلمانان و يهود آغاز شد و دامن اختلاف بالا گرفت. در حقيقت آنان بودند كه تخم اختلاف و درگيري و آتش افروزي را كاشتند و آن را آبياري كردند. قبل از آنكه به بيان فضايل كعبه و توضيح ارزشها و صفات برجسته آن كه به تصريح جمهور مفسران هيچ كدام از آنها در بيت المقدس يافت نمي شود بپردازم; دوست دارم اين نكته را بگويم كه يهود همواره عامل و بر انگيزنده تفاخري زشت و جدالي بي پايه و اساس بوده و آن را دامن مي زده اما خود در بند آن گرفتار آمد و جز با ذلّت و خواري و تيره روزي از آن رهايي نيافت. از قديم گفته اند: هر كس از روي دشمني، به جنگ حق رود، هلاك خواهد شد از همان هنگام كه نخستين جرقه مقدس اسلام در مكه زده شد، با دشمني كينه جويانه و توطئه هاي گوناگون و آزارها و شكنجه ها و آزمنديها و مكر و نيرنگهاي ننگين آنان در ميدانهاي گوناگون و از جهات مختلف مواجه بوده است و هم چنان تا امروز مسلمانان و جهان انسانيت و بشريت، از مصيبتها و بلاها و جنايتهاي آنان مي نالند.

      آري، يهود بر مسلمانان فخر مي فروختند و مانند ساير انديشه هاي واهي خود چنين مي پنداشتند كه بيت المقدس از كعبه برتر و شريفتر است. اما علماي اسلام و پيشاپيش آنان رجال تفسير و حديث و كلام در مقام پاسخگويي بر آمدند و همگي در پيرامون آيه كريمه ان اول بيت وضع للناس للذي ببكة مباركاً و هديً للعالمين فيه آياتٌ بينات مقام ابراهيم و مَن دَخَلَه كان آمن گفته اند اين آيه در حدّ ذات خود در مقام رد و پاسخگويي به بهانه اي ديگر از بهانه هاي يهود در عدم پذيرش نبوت پيامبر اكرم ـ ص ـ است. و آن بهانه اين است كه چون پيامبر ـ ص ـ قبله را از بيت المقدس به سوي كعبه گرداند، يهود در نبوت او طعن زده گفتند: بيت المقدس برتر و سزاوارتر براي قبله بودن است; چرا كه پيش از كعبه بناء شده و سرزمين محشر و قبله همه پيامبران بوده است; بنابراين برگرداندن قبله به جانب كعبه عملي باطل است كه از پيامبر خدا سر نمي زند خداي تعالي اين سخن را چنين پاسخ فرمود كه ان اول بيت وضع للناس... و آشكارا فرمود كه كعبه از بيت المقدس افضل و اشرف و براي قبله قرار گرفتن سزاوارتر است.



صفحه 139


      البته اين آيه پاسخگوي اين سؤال نيز هست كه آيا نسخ ممكن است يا خير؟ پيامبــر اكرم ـ ص ـ بر امكان نسخ چنين استدلال كردند كه خوردن چيزهايي براي بني اسرائيل، مباح بود و بعدها خداي تعالي، خوردن بعضي از آنها را حرام فرمود و قوم در اين مسأله با رسول خدا به گفتگو پرداختند. از مهمترين اموري كه رسول خدا نسخ را در آن مي آورند مسأله قبله است از اين جهت خداوند در اين آيه، عامل تحويل قبله به جانب كعبه را كه همان افضيلت كعبه است بيان كرده و در آيه پيش از آن، فرموده است: قل صَدَق الله فا تبعوا مِلَّةَ ابراهيمَ حنيفاً وما كانَ من المشركين كه اين آيه صراحت دارد در اينكه حج، از بزرگترين شعائر دين ابراهيم بوده است و اين: اشاره به فضيلت خانه خدا دارد كه وجوب حج، بر آن مترتب شده است به علاوه از آنجا كه هر يك از يهود و نصاري خود را پيرو دين ابراهيم مي پنداشتند. خداوند در اين آيه خواسته است كه كذب گفتار آنان را بيان كند به اينكه حج در دين ابراهيم بوده است و حال آنكه يهود و نصاري حج نمي گزارند و اين خود دليل بر كذب گفتار آنان است. گفتيم كه مقصود از اوّليت در آيه، مقدم بودن و اولويت داشتن در بركت و هدايتگري آفريدگان است، اگر چه روايت شده است كه از پيامبر سؤال شد اولين مسجدي كه براي مردم بناء شد كدام است؟ فرمود: مسجدالحرام و سپس بيت المقدس، پرسيدند فاصله زماني بين آن دو چه اندازه بوده است؟ فرمود چهل سال.9

      و يا در حديث ديگري (از ابو سعيد خدري) آورده اند كه رسول اكرم ـ ص ـ فرمود: بار سفر خود جانب اين سه مسجد ببنديد:

       مسجدالحرام و اين مسجد من و مسجدالاقصي 10 اما پر واضح است كه دلالت آيه بر اينكه اوليت كعبه در فضل و شرف است، قابل خدشه نيست؟ چرا كه آيه در مقام بيان ترجيح كعبه بر بيت المقدس است و ترجيح تنها با اوليت در فضل و شرف تحقق مي يابد و اوليت در بن ، اثري در مقصود ندارد. اما چنانكه قبلا گفتيم اوليت در فضيلت منافاتي با ثبوت اوليت در بنا ندارد.

      به هر حال منظور از اين اوليت در آيه، زيادت فضيلت و شرافت و عظمت اين خانه است و اكنون اسباب فضيلت و مزاياي مهم و ارزشها و خصوصيات والايي را كه تنها در كعبه يافت مي شود و مفسران به آن اشاره كرده اند گوشزد مي كنم:

      1 . همه امتها اتفاق دارند كه بنا كننده اين خانه ابراهيم خليل ـ ع ـ است و باني بيت المقدس سليمان ـ ع ـ است و فضل و منقبت افزون حضرت ابراهيم ـ ع ـ قابل انكار نيست. پس از اين جهت، كعبه بر بيت المقدس شرافت دارد: و اذ بَوّأنا لإبراهيم مكان البيت اَن لانُشرك بي شيئاً و طهر بيتي للطائفين و القائمين و الرّكع السجود .11



صفحه 140


       ياد آور اي رسول كه ما ابراهيم را در آن بيت الحرام تمكين داديم تا با من هيچ انباز و شريك نگيرد و به او وحي كرديم كه خانه را براي طواف حاجيان و نمازگزاران و ركوع و سجود كنندگان پاك و پاكيزه گردان .

      و ابلاغ كننده اين تكليف جبرئيل است از اين جهت گفته شده خانه اي در اين دنيا، به شرافت كعبه نيست; چرا كه امر كننده براي ساختن آن، خداي يگانه است و مهندس آن جبرئيل و معمار سازنده آن، ابراهيم خليل و شاگرد اسماعيل ـ عليهم السلام ـ است.

      2 . مقام ابراهيم كه قطعه سنگي است كه ابراهيم ـ ع ـ بر آن پاي نهاد و خداي تعالي محل پاي وي را از حالت سختي سنگ بودن در آورد و نرم گردانيد تا جاي پاي ابراهيم ـ ع ـ بر آن نقش بست، سپس باز به حالت سنگين در آورد و هيچ كس جز خداي تعالي بر چنين كاري توانا نيست و جز براي پيامبران، آن را به ظهور نمي رساند. خداي رحمان آن سنگ را در اين سالهاي طولاني، هم چنان باقي گذاشت و جاي پا و انگشتان پاي، به وضوح ديده مي شد اگر چه تماس و مسح بسيار مردم، آن رافرسوده كرد.

      ابوالوليد محمد ازرقي از محمد بن يحيي از محمد بن عمر واقدي از ابن ابي نسيره از اسحاق بن عبدالله بن ابي فروة از عمربن حكم از ابو سعيد خدري روايت كرده كه او گفت: از عبدالله بن سلام درباره جاي پايي كه در مقام است پرسيدم، گفت: اين سنگ، از روزگار قديم چنانكه امروز هست وجود داشته است و خداي سبحان اراده فرمود كه مقام را نشانه اي از نشانه هاي خود قرار دهد، پس چون ابراهيم مأمور شد كه مردم را براي حج فراخواند بر مقام ايستاد، آنگاه مقام ارتفاع گرفت، تا از بلندترين كوه درگذشت و بر همه جا، مشرف گرديد. آنگاه فرمود: اي مردم! فرمان پروردگار خود را اجابت كنيد مردم به آن ندا لبيك گفتند و فرياد بر آوردند: لبيك اللهم لبيك پس به اراده خداوند جاي پاي او بر سنگ باقي ماند و او هم چنان به چپ و راست خود نظر مي كرد و مي گفت: اجابت كنيد پروردگارتان را، چون كار پايان يافت، نسبت به مقام، مأمور شد و آن را قبله قرار داد و به سوي آن، مقابل باب كعبه، نماز به جاي آورد. 12

      3 . عدم انباشته شدن سنگريزه هايي كه براي رمي جمره پرتاب مي شود، با آنكه شمار افرادي كه در هر سال در آنجا به رمي جمره مي پردازند بالغ بر ششصد هزار است كه هر كدام هفتاد سنگ پرتاب مي كنند; ليكن حتي به اندازه سنگريزه هايي كه نه تنها در يك سال بايد جمع گردد، ديده نمي شود در حالي كه آن محل، نه سيل گير است و نه بادگير تا در معرض سيل يا بادهاي تند قرار گيرد و سنگريزه ها در اثر آن، به جاي ديگر منتقل گردند.13



صفحه 141


      4 . پرندگان در پرواز، از بالاي كعبه نمي گذرند و چون به آن فراز مي رسند راه را منحرف مي كنند.

      شيخ قطب الدين نهرواني مكي حنفي مي گويد: شايسته است كسي كه در مكه خانه مي سازد، ارتفاع آن را بلندتر از بناي كعبه شريف قرار ندهد. كه بعضي از صحابه امر به ويراني چنين خانه اي مي كردند .

      ازرقي گويد: كعبه را از آن رو، كعبه ناميده اند كه بنايي بلندتر از آن در مكه ساخته نمي شود، آنگاه از نياي خود از ابن عبينه از ابن شيبه حجبي از مشيبة بن عثمان روايت كرده است كه او نظارت و مراقبت مي نموده و هر خانه اي را كه بلندتر از كعبه يافت امر به خرابي آن داد. آنـگاه از جـد خـود نقل مي كنند كه چون بني عباس بن محمد بن علي بن عبدالله بن عباس ـ رضي الله عنه ـ در مكه پيرامون مسجد الحرام، خانه مي ساخت به قوم خود فرمان داد كه براي بزرگداشت به عظمت كعبه خانه را بلندتر از كعبه بنا نكنند. هيچ خانه اي مشرف بر كعبه در مكه باقي نماند مگر اينكه منهدم و ويران شد مگر اين خانه كه تا امروز باقي است.14

      5 . در كنار آن خانه، حيوانات وحشي بدون حمله و آزار به يكديگر، با هم زيست مي كنند هم چون سگان و آهوان. سگان و حيوانات وحشي در آنجا شكار نمي كنند. و اين ويژگي بسيار شگفتي است ـ هم چنانكه ساكنان مكه به سبب دعاي ابراهيم كه فرمود: رب اجعل هذا بلداً آمن ; پرودگار! اينجا را سرزميني امن قرار ده.

      در آنجا همه كس و همه چيز از چپاول و غارت و آتش سوزي در امانند. خداوند متعال در اين باره گويد: اَوَلم يروا انا جعلنا حرماً آمنا و يتخطّف الناس من حولهم 15 آيا كافران نديدند كه ما آن شهر را حرم امن و امان قرار داديم در صورتي كه از اطرافشان مردم ضعيف را به قتل و غارت مي ربايند.

      و در آيه ديگري فرمايد: فليعبدوا رب هذا البيت الذّي اَطعمهم من جوع و آمنهم من خوف .16

       پس پروردگار كعبه را بايد پرستش كنند كه آنان را طعام داد و از گرسنگي در آورد و از ترس و خطرها ايمن ساخت.

      و تاريخ نيز بطور مسلم و قاطع نمي گويد كه ستمگري كعبه را ويران مكه را تماماً خراب كرده باشد. حال آنكه بخت النصر سراسر بيت المقدس را ويران و آن را از روي زمين برانداخت.

      6 . صاحب فيل; يعني ابرهة بن صباح أشرم كه از جانب نجاشي فرمانرواي يمن



صفحه 142


بود. كينه اي را در صنعا بناء كرد و آن را قليس نام نهاد و بر آن شد تا حاجيان را از كعبه به سوي آن متوجه گرداند. مردي از بني كنانه آهنگ آن معبد كرد. و شب هنگام آنجا را آلوده ساخت. اين كار ابرهه را سخت خشمگين ساخت و گفته اند گروهي عرب، آتش افروختند

و باد، دامنه آن آتش را به معبد كشاند و آنجا را بسوخت، پس ابرهه سوگند ياد كرد كعبه را ويران سازد و براي اين منظور، همراه با فيل و لشگريان خود به جانب مكه حركت كرد. قريش از پايداري در مقابل چنان سپاهي ناتوان بودند; از اينرو از مكه بيرون رفتند و كعبه را به او واگذاشتند. چون به مكه نزديك شد، عبدالمطلب به سوي او خارج شد و يك سوم اموال تهامه را به او پيشنهاد كرد تا باز گردد، اما او نپذيرفت و سپاهيان را مهياي حمله كرد و فيل را جلو قرار داد اما چون روي او را به جانب حرم قرار مي دادند، فيل زانو مي زد و از حركت باز مي ماند و چون روي او را به جانب يمن، يا هر جهت ديگري مي گردانيد، بناي دويدن مي گذاشت ابرهه دويست شتر از شتران (عبدالمطلب) را تصرف كرده بود به همين جهت عبدالمطلب به نزد وي مي رود. عبدالمطلب كه مردي خوش سيما و تنومند و با وقار بود و به عنوان پيشواي قريش و صاحب كاروانهاي مكه به ابرهه معرفي شده بود، در چشم او، بسيار بزرگ آمد. اما چون حاجت و مقصود خود را با ابرهه در ميان گذاشت. ابرهه گفت از چشم من افتادي; چرا كه من براي ويراني خانه اي آمده ام كه اساس آئين تو و پدران تواست و تو دربند رهايي شتران خويشتن؟! عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خويشم و خانه را صاحبي است كه تو را از آن باز خواهد داشت آنگاه عبدالمطلب به سوي خانه خدابازگشت و حلقه در را گرفت و چنين سرود:

لاهمّ ان المرء يمنع حله فامنع حلالك *** وانصر علي آل الصليب و عابديه اليوم آلك

لايغلبنّ صليبهم و محالهم عدوا محالك *** ان كنت تاركهم و كعبتنا فأمرنابذلك

آنگاه مي گويد:

       يا رب لا ارجولهم سواكا يارب فامنع عنهم حماك .

      پس در جائي كه دعا مي خواند از خانه بازگشت كه ناگهان پرندگاني را ديد كه در سمت يمن در پروازند. پس بانگ برآورد كه به خدا سوگند اينان پرندگان عجيب و ناآشنايي هستند كه نه از ديار نجد مي باشند و نه از سرزمين تهامه. هر پرنده اي سنگريزه اي در منقار، دو سنگريزه در دو چنگال خود حمل مي كردند كه از عدس بزرگتر و از نخود كوچكتر بود.

      هر سنگريزه بر سر مردي فرود مي آمد و از نشيمنگاهش خارج مي شد و هلاك مي گرديد. و بر هر سنگريزه نام شخصي كه بر آن فرود مي آمد نوشته شده بود. ابرهه نيز آنچنان مبتلا گرديد



صفحه 143


كه انگشتانش فرو ريخت و سينه اش بشكافت و مرد. امّا وزير او (ابو يكسوم) از آن ميدان متواري شد در حالي كه پرنده اي بر بالاي سرش پرواز مي كرد تا آنكه نزد نجاشي آمد و ماجرا را براي او باز گفت و چون قصه را به پايان رسانيد، سنگريزه اي بر سر او فرو افتاد و جسد بي جانش در برابر نجاشي نقش زمين شد.

       نقاش در تفسير خود گويد كه سيل لاشه هاي آنها را به دريا انداخت. عرب درباره اين واقعه بزرگ كه خداوند در آن خانه گرامي خود را نصرت و حراست مي كند، شعرها سروده است. واقعه اي كه نشان دهنده شرافت و عظمت و طهارتي است كه خداوند با بعثت پيامبر گرامي اسلام و آئين آورده شده توسط او براي آن خانه اراده كرده است; چرا كه نماز يكي از اركان اين آئين بلكه ستون آن است و كعبه قبله آن خواهد بود و هرگز اين واقعه در جهت ياري قريش نبود; چرا كه اصحاب فيل از نصاراي اهل حبشه بودند كه از مشركين قريش، بسي نزديكتر به كعبه و خداي كعبه بودند. بنابر اين، اين واقعه تنها براي نصرت بيت الحرام و زمينه سازي براي بعثت پيامبر اكرم ـ ص ـ بود. عبدالله بن زبعري سهمي قرشي كه از شاعران قريش در زمان جاهليت و از مخالفان سر سخت مسلمانان و در گذشته بسال 15 هجري است. درباره اين واقعه، اشعاري با اين مطلع سروده است:

تنكّلوا عن بطن مكة انها *** كانت قديماً لايرام حريمها

لم تخلق الشعري ليالي حرمت *** اذ لا عزير من الاءنام يرويها

      از ابن عباس رسيده است كه از آن سنگريزه ها، نزدامّ هاني ديده است كه هم چون پيمانه اي مي ماند كه در آن خطوط قرمزي به رنگ عقيق ظفاري، منتقش بود. از عائشه نيز نقل كرده اند كه گفت: من زمام كش فيل و كسي كه به دنبال آن حركت مي كند، هر دو را زمين گير و نابينا ديدم كه به گدايي طعام مي طلبيد17 و اين دليل و نشانه آشكاري بر شرافت كعبه و نويد دهنده پيامبري حضرت محمد ـ ص ـ مي باشد.

      7 . خداوند سبحان اين خانه را در بياباني خشك و بدون كشت و زرع قرار داد ـ حكمت اين كار در چندين وجه است:

      الف) خالق متعال اراده كرده است كه اميد اهل حرم و خدمتگزاران آن را از غير خود ببرد تا اينكه در زندگاني جز به خداوند توكل نداشته باشند. البته توكل تنها از آن اهل حرم نيست بلكه تمام انسانها از هر طبقه و نژادي از هنگام بلوغ تا آخرين لحظات زندگي بايد در تمام حالات و دگرگونيهاي زندگي بر او توكل كنند. در حديث قدسي آمده است كه خداوند فرمود: به عزت و جلال و مجد و عظمت خودم سوگند كه هر آرزويي را كه جز به من بسته شود به نااميدي قطع



صفحه 144


كنم و آن آرزومند را نزد مردم جامه مذلّت پوشانم.

      ب) تا آنكه جباران و طاغوتها و پادشاهان سكونت در آنجا اختيار نكنند، چه آنها از پي زر و زيور زندگي هستند و چون آن را در آنجا نيابند روي به مكان ديگري آورند و بدينگونه آن مكان از لوث وجود اهل دنيا و طالبان آن پاك خواهد شد.

      ج) خداوند كعبه را در مكاني خشك و بي محصول قرار داد تا احدي به نيت تجارت روي بدانجا نياورد و همواره مكاني براي عبادت و زيارت كه بر همين اساس بنيان نهاده شده باقي بماند.

      د) خداوند سبحان بدينگونه شرف فقر را نمايان ساخت زيرا شريفترين خانه را در فقيرترين موضع قرار داد در جايي كه از دنيا كمترين نصيب را دارد. گويي با اين نكته مي فرمايد: تنگدستان و فقرا، را در اين جهان اهل بلدا لامين قرار دادم، در آخرت نيز آنان را اهل مقام امين مي گردانم. در اين جهان، (خانه امن) از آن آنان است و در آن جهان، (سراي امن).

      هـ ) گويي خداوند خواسته است بگويد: هم آن سان كه كعبه را جز در موضعي خالي از تمام نعمت هاي دنيا قرار ندادم، كعبه معرفت را نيز جز در دل پاك و فارغ از مهر دنيا و بي اعتنا به زيور و زينت آن قرار نخواهم داد.

      اين، خلاصه اي بود از آنچه مفسران: پيرامون ويژگيها و فضائل كعبه بيان كرده بودند و چون ثابت شد كه كعبه نخستين و اولين خانه در فضيلتها و منقبتها برجستگيهاي گوناگون كه براي مردم بنا شده، بطلان به خيال يهود كه بيت المقدس را اشرف از كعبه مي پندارد، آشكار گرديد. پس به آنان بايد گفت: موتوا بغيظكُم انّ الله عليم بذات الصدور.


پاورقي ها:

1 ـ مجمع البيان، ج 2، ص 477 از ضحاك ـ تفسير عياشي، ج 1، ص 187، تفسير كشاف، ج1، ص477.

2 ـ صحيح مسلم، ج 2، ص 1042 باب فضيلت نماز در دو مسجد مكه و مدينه.

3 ـ الجامع الصغير، ج 2، ص 214 حديث شماره 5868.

4 ـ صحيح مسلم، ج 2، ص 985.

5 ـ سوره قصص: 57.

6 ـ سوره اسراء: 1.

7 ـ تفسير فخر رازي، ج 8، ص 149 ـ مجمع البيان، ج 2، ص 478.

8 ـ اخبار مكه، ج 1، ص 40 ـ مجمع البيان، ج 2، ص 477 ـ تفسير أبي السعود، ج 2، ص 60.

9 ـ صحيح مسلم، ج 1، ص 370.

10 ـ سنن ترمذي، ج 2، ص 148.

11 ـ سوره حج: 26.

12 ـ تاريخ مكه، ج 1، ص 273.

13 ـ تفسير فخر رازي، ج 8، ص 145.



صفحه 145


14 ـ الإعلام بأعلام بيت الله الحرام، ص 16 ـ 15.

15 ـ سوره عنكبوت: 67.

16 ـ سوره قريش: 4 ـ3.

17 ـ تفسير فخر رازي، ج 32، ص 96 ـ تفسير كشاف، ج 4، ص 286. ـ تفسير ابن كثير، ج 4، ص 550 ـ تفسيرالسراج المنير، ج 4، ص 588. البداية و النهايه، ج 2، ص 175 ـ الكامل في التاريخ، ج 1، ص 444.



صفحه 146



| شناسه مطلب: 80266