ميقات حج
سال چهارم شماره دوازدهم تابستان 1374
سرزمين عرفات
سيد علي قاضي عسكر
در فاصله حدود 21 كيلومتري شهر مكّه، سرزمين مقدّسي است با پيشينه تاريخي ديرينه كه نامش عرفات است. حاجيان پس از پوشيدن لباس احرام، براي انجام حج تمتع، راهي آنجا شده و از ظهر روز نهم ذيحجه تا غروب آفتاب، در اين سرزمين وقوف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند تا خداي رحمان، به آنها رحمت آورده بار ديگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نمايد.
تشنگان معرفت، وعارفان عاشق، براي حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، براي همنشيني با حضرت صاحب الأمر ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ كه همه ساله در اين موقف حضور دارند، سر از پاي نمي شناسند.
نوشتاري كه در پيش روي داريد، عرفات را در ابعاد گوناگون مورد بررسي قرار داده است:
عرفات در لغت
عَرَفاتْ، از ريشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بيانگر شناخت آثار اشياء همراه با تفكّر و تدبّر است. اين كلمه اسمي مفرد است كه در لفظ به صورت جمع آمده، ليكن جمع
بسته نمي شود. و شايد دليل آن تفكيك ناپذيري اماكن بوده، و با اين استعمال گوئي هر جزئي از اين سرزمين را عرفه دانسته اند.
فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، ليكن معرفه است و دليل معرفه بودن اش نيز آن است كه الف و لام بر آن داخل نشود.
اخفش نيز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است كه تاء را به منزله ياء و واو در مُسْلِمين و مُسلِمُون، و تنوين را به منزله «نون» قرار داده اند و آنگاه كه به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقي مي ماند.
جوهري همچنين گفته است: اين گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه بصورت مفرد آمده، اين استعمال همچون «مُوَلَّد» است و عربي خالص و محض نمي باشد.
نامگذاري عرفات
در اين كه چرا عرفات را بدين اسم خوانده اند، اختلاف نظر وجود دارد:
1 ـ برخي گفته اند: آدم و حوا پس از رانده شدن از بهشت و فرود آمدن بر زمين، در اين سرزمين يكديگر را ملاقات نموده، همديگر را شناختند; از اين رو آنجا را عرفات ناميده اند.
2 ـ گروهي ديگر عقيده دارند: از آن رو اين سرزمين را عرفات گويند كه مردم در آن به گناهان خود اعتراف مي كنند.
3 ـ امام صادق ـ عليه السلام ـ (در روايتي طولاني) پس از بيان ماجراي فرود آمدن آدم ـ ع ـ در عرفات و همراهي نمودن جبرئيل با ايشان، فرمودند:
«جبرئيل به آدم گفت: هنگامي كه خورشيد غروب كرد، هفت مرتبه به گناه خود اعتراف كن و هفت مرتبه نيز توبه و طلب آمرزش نما. و آدم چنين كرد، پس آنجا عرفات ناميده شد; زيرا آدم در آن، به گناه خود اعتراف نمود و براي فرزندان او نيز سنت شد كه ]در اين سرزمين[ به گناهان خود اعتراف كرده، از خداوند آمرزش بخواهند، همانگونه كه آدم چنان كرد ...»
در روايتي ديگر، معاوية بن عمار گفته است: از امام صادق ـ ع ـ پرسيدم: چرا عرفات را عرفات ناميده اند؟ فرمود: جبرائيل همراه با ابراهيم روز عرفه بيرون شد، پس به هنگام غروب
آفتاب، به ابراهيم گفت: اي ابراهيم به گناهت اعتراف كن و مناسك خود را بشناس، پس عرفات ناميده شد بخاطر گفته جبرئيل كه گفت: «اعتراف كن» و او اعتراف كرد.
4 ـ ديگري گفته است: از آن جهت كه حاجيان در اين سرزمين با يكديگر آشنا مي شوند، اين روز را روز «عرفه» و اين سرزمين را «عرفات» نام نهاده اند.
5 ـ و نيز گفته اند: چون عرفات سرزميني مقدس و با عظمت است، آن سان كه گويي با بوي خوش آنجا را عطرآگين نموده اند، لذا عرفاتش ناميده اند.
6 ـ برخي را نيز عقيده بر آن است كه: چون يكي از معاني «عِرْف» صبر و بردباري است و حاجيان براي رسيدن به عرفات و وقوف در آن رنج و زحمت فراواني را متحمّل مي شوند، بدين جهت اين مكان را عرفات ناميده اند و در تأييد اين نظر، شعري را نقل كرده اند كه:
قُل لابن قيس أخي الرقيات *** ما أحسن العِرْفَ في المصيبات!
7 ـ و سرانجام گفته اند: چون جبرئيل مناسك حج را به ابراهيم خليل الرحمان آموخت و وي را نسبت به عرفه آگاه ساخت، آن گاه به او گفت: أَعَرفت؟ و ابراهيم پاسخ داد: آري. از اين رو آنجا را عرفات ناميده اند. از مجموع آنچه گفته شد شايد بتوان گفت اعتراف به گناه كه در وجه تسميه دوّم و سوّم آمده و امام صادق ـ ع ـ نيز مهر تأييد بر آن نهاده اند، بهترين دليل نامگذاري اين سرزمين مقدّس به «عرفات» است.
پيشينه تاريخي عرفات
بر اساس گزارش تاريخ، پيشينه اين نام و اين سرزمين، به زمان حضرت آدم ـ ع ـ مي رسد، آن گاه كه او و همسرش حوّا از بهشت رانده شده و پس از مدّتي يكديگر را در اين سرزمين يافتند و از همين رو، برخي اين ديدار را علّت نامگذاري اين نقطه از زمين، به «عرفات» دانسته اند.
از آن پس و بدنبال تشريع حج، وقوف در عرفات بعنوان امري واجب مطرح شد.
ليكن شهرت اين سرزمين، از زمان حضرت ابراهيم ـ ع ـ به بعد است.
تا قبل از پيدايش زمزم، به دليل وجود چاه هاي آب در اطراف عرفات برخي قبايل،
چون جرهميان، اين منطقه را بعنوان محلّ سكونت خود برگزيده بودند.
مرحوم مجلسي ـ قدس سره ـ نوشته است:
«... جرهميان تا قبل از پيدايش زمزم در عرفات و ذي المجاز سكونت داشتند، پس از آن كه، بواسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مكه آگاه شدند، رفته رفته به مكه آمده، و كنار زمزم را براي سكونت خود برگزيدند.
ليكن با پر شدن چاه زمزم به وسيله جرهميان و كمبود آب در مكّه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمين در اين منطقه، بار ديگر گروهي از مردم، به اين سرزمين آمده، به ايجاد نخلستان و كشت و زرع پرداختند. برخي در آنجا ساكن شده، و برخي ديگر نيز به صورت فصلي و مقطعي به اين مكان مي آمدند. مدّتي بعد، آب چاه هاي موجود در عرفات را به مكّه منتقل و مردم از آن بهره مي گرفتند.
ازرقي به نقل از ابن عباس مي نويسد:
چون قريش در سرزمين مكه ساكن شدند و جمعيت آنان زياد شد، كميِ آب براي آنان مشكل ايجاد كرد، در نتيجه، در مكه چاههايي حفر شد، مُرَّة بن كعب بن لؤي، چاهي به نام رُمْ حفر كرد كه محل آن در وادي عُرَنه و نزديك عرفات قرار داشت.
همچنين چاه «روا» در بيرون مكه و در صحراهاي كنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مكه ساكن بوده اند.
بشاري در گزارش خود از عرفات مي نويسد:
«عرفات روستايي است كه در آن كشتزارها و سبزه زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مكه در آنجا خانه هاي زيبايي دارند كه روز عرفه در آن فرود مي آيند.» (توضيح در صفحه بعد ـ نكـ : نقشه شماره 1)
البته ياقوت حموي مكان اين روستا را در فاصله دو مايلي، از موقف كنوني، مي داند.آنچه مسلم است اين است كه در اين منطقه اشخاصي سكونت داشته و بدين جهت آنان را عَرَفي مي ناميده اند. زَنفَل بن شداد عَرَفي از جمله اين كسان است. عاص بن وائل نيز در اين منطقه خانه داشته و سعيد بن مسيب هنگام گذر از كنار آن شنيد كه خواننده اي اين اشعار را مي خواند:
تضوّعَ مسكاً بطنُ نعمانَ اذ مَشَتْ *** بِه زينبٌ في نسوة عَطِرات
پس پاهايش را بر زمين كوبيد و گفت: به خدا سوگند اين از چيزهايي است كه شنيدنش لذّتبخش است:
و ليست كأخري أَوسعَتْ جيبَ دِرعها *** و اَبدَتْ بنانَ الكفّ لِلجَمَراتِ
و حَلَّت بنانُ المسك وحْفاً مرجَّلا *** علي مثل بدر لاح في الظّلمات
و قامت تراءي يومَ جمع فأفْتَنتْ *** برؤيتها مَنْ راح من عرفات
اينك از خانه ها و مزارع در عرفات، هيچگونه اثري باقي نمانده است. ليكن در چند سال گذشته دولت عربستان، درختان زيادي در عرفات كاشته، كه با رشد آنها، همه ساله بر زيبايي اين سرزمين افزوده مي شود، در طول سال نيز اهالي مكه بعنوان تفريح به آنجا آمده، از سايه درختان و منظره زيباي آن بهره مي گيرند.
حدود عرفات
اگر منطقه عرفات را به صورت كماني در نظر بگيريم، اطراف قوس اين كمان را رشته كوههايي فرا گرفته است كه وتر آن وادي عُرَنَه است.
عرفات از طرف شمال شرقي محدود است به كوه اسمر كه آن را «جبل سَعْد» نيز مي گويند، و از مشرق به كوه أشهب كه آن را «مِلْحه» نيز خوانند و ارتفاعش از قبلي كمتر است، و از جنوب به سلسله كوهي كه مرتفع ترين آن را «ام الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربي و مغرب نيز محدود است به وادي عرنه. كه تمامي اين مناطق از آن قريش بوده است. درون موقف نيز كوهي قرار دارد كه حجاج از آن بالا رفته، دعا مي خوانند، اين كوه در كتابهاي تاريخي به نام هاي «جبل الرحمه»، «قُرَين»، «الال» ـ به كسر و فتح الف ـ و «نابت» ناميده شده است. و در ميان مشاعر، تنها عرفات بيرون حرم واقع شده است.
ـ محل كروكي نقشه عرفات 2 ـ
اَلال يا جبل الرحمه
فرزند هشام براي انجام حج به حجاز آمده ابتدا به مدينه وارد شد، در آنجا نامه اي از پدرش هشام بن عبدالملك به دستش رسيد كه در آن نوشته بود: «قِفْ بالنّاس علي اَلال» نامه را خواند ولي از اين عبارت چيزي نفهميد. كسي را نزد زهري فرستاد و او را خواست و معناي جمله را از او پرسيد، وي نيز نتوانست پاسخ دهد، ولي گفت: جواني از عراق براي تحصيل به اينجا آمده شايد او بداند.» بدنبال وي ـ كه ابوبكر هُذَلي بود ـ فرستاد ابوبكر هُذلي آمد و فرزند هشام با او قضيّه را در ميان نهاده نظرش را جويا شد، پاسخ داد: «اَلال» همان كوهي است كه در عرفات واقع شده و مردم بر روي آن وقوف مي كنند. زهري پرسيد: آيا شاهدي بر گفتارت داري؟ گفت: آري، سپس اين شعر را، كه نابغه ذُبياني سروده، خواند:
بمُصْطَبِحات من أضاف و ثَبْرة *** يُرِدْنَ ألالا سَيْرُهن التَدافُعُ
«سوگند به بانوان نگهباني شده، از كوهستان لصاف و دشت ثبره، كه كوه الال را زيارت مي كنند و حركت آنان چنان است كه يكديگر را كنار مي زنند (در حال كوچ كردن هستند).»
هشام را اين سخن خوش آمد و براي او دعا كرد و پول و لباس به وي بخشيد.
در نقلي آمده است كه: رسول خدا ـ ص ـ در عرفات بر «نابت»، روبروي كوهي كه اَلال ناميده مي شود، و كنار كوه مسلم و راه شنزار پياده روان، بين دو صخره اي كه نَبْعه و نُبَيْعه اش نامند، وقوف فرمود.
جبل الرحمه كه آن را اِلال نيز گويند ـ به كسر همزه و تخفيف ـ نام جايي است كه فرشتگان از آنجا به ياري سپاه اسلام آمدند و در طرف دست چپ به سوي الصفرا قرار دارد.
وقوف در عرفات
تا آنجا كه تاريخ گواهي مي دهد، در تمامي اعصار، پيروان اديان آسماني كه فريضه حج براي آنان تشريع شده بود، به هنگام حج، در عرفات وقوف مي كردند در دوره جاهلي نيز، گروهي از جرهميان با تأسي به ابراهيم خليل و اسماعيل ـ عليهماالسلام ـ خانه كعبه را محترم داشته، گرد آن طواف مي كردند و حج و عمره را بجاي آورده، در عرفات و مشعر وقوف
مي كردند. ليكن برخي قبائل قريش و ساكنان مكه، بر اساس پاره اي انديشه هاي غلط و با اين كه عرفات را از مشاعر شمرده و وقوف در آن را از اعمالي مي دانستند كه در حج بر اساس دين ابراهيم بايد انجام پذيرد، بدعتهايي را به وجود آوردند و از وقوف در عرفات خودداري كردند.
ازرقي مي گويد:
محمد بن جبير بن مطعم از قول پدرش نقل مي كند كه مي گفته است: روز عرفه شترم را گم كردم، به جستجوي آن برآمدم، به صحراي عرفات رسيدم و ديدم رسول خدا ـ ص ـ آنجا وقوف كرده اند و همراه مردم هستند، گفتم اين مردي قرشي و حمسي است چرا از حرم بيرون آمده است. ـ قريش خود را احمسي، ـ حمسي; يعني «كسي كه در آيين خود استوار است» نامگذاري كرده بودند ـ و معمولا از حرم بيرون نمي رفتند و مي گفتند ما اهل خداييم و از حرم بيرون نمي رويم و حال آن كه ديگر مردم در عرفات وقوف مي كردند و اين همان قول خداوند است كه فرمان داد: آن را رها كنند و چنين فرمان داده است: «ثم افيضوا مِن حيث افاض الناس»; «پس بازگرديد از آنجا كه بازگشتند مردم.»
ازرقي افزوده است: حمسي ها به جاي عرفات بر كناره حرم و كنار كوه نمره كه در دره مأزمين قرار دارد وقوف كرده، شب عرفه را آنجا مي گذراندند و روز عرفه را در منطقه اراك كه از بخشهاي كوه نمره است زير سايه وقوف مي كردند و از آنجا به منطقه مزدلفه مي رفتند ...
سفيان مي گويد: شيطان پيش قريش آمد و به آنان گفت: شما اگر از منطقه حرم بيرون رويد اعراب نسبت به حرم بي رغبت مي شوند و بدينگونه آنان را از اين كار بازمي داشت، سفيان همچنين از حُمَيد بن قيس از مجاهد نقل مي كند كه پيامبر ـ ص ـ تمام سالهايي را كه در مكه بودند و هنوز هجرت نفرموده بودند، همراه مردم در عرفات وقوف مي كردند و با قريش وقوف نمي فرمودند.
سعيد بن عبدالله راوندي (م573 هـ . ق.) گفته است:
قريش در جاهليت به عرفات نمي آمدند و مي گفتند ما از حرم خارج نمي شويم، آنها روز عرفه و شب عيد را در مشعرالحرام وقوف مي كردند، اما ديگر مردم حج گزار، روز عرفه را در عرفات وقوف داشتند، همانگونه كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق ـ عليهم صلوات الله ـ عمل
مي كردند، پس خداوند فرمان داد تا مسلمانان روز عرفه در عرفات وقوف كنند و هنگام غروب آفتاب به سوي مشعر كوچ كنند: ثم افيضوا مِن حيث أفاض الناس» كوچ از عرفات ممكن نيست مگر پس از وقوف يا بودن در آن.
سرزمين آمرزش و پذيرش دعا
يكي از مهمترين بهره هايي كه حج گزاران مي توانند از سفر معنوي حج بگيرند، آمرزش گناهان است. در روز نهم ذيحجه، حاجيان از هر دياري آمده و در عرفات اجتماع نموده اند، با دعا و گريه و راز و نياز به درگاه بي نياز الهي، پاكي از آلودگي هاي گذشته را طلب مي كنند.
اين سرزمين جايگاهي است كه پيامبران از آدم گرفته تا نبي خاتم محمد بن عبدالله ـ ص ـ و از اوصياي آن حضرت; علي بن ابي طالب تا مهدي موعود ـ عليهماالسلام ـ در آنجا حضور داشته و دارند، و شيوه دعا كردن و بهره برداري از چنين روز ارزشمندي را به ديگران و بخصوص پيروانشان آموخته اند. اين سرزمين ميعادگاه عاشقان و عارفان است و كدام عارفي است كه در عرفات، دعاي پر محتوا و زيباي عرفه امام حسين ـ ع ـ را بخواند و تحت تأثير آنهمه عشق و زيبايي و معرفت قرار نگيرد؟
در روايات درباره آمرزش گناهان در عرفات، به حدّي سخن گفته اند كه همراه با شنيدن نام عرفه و عرفات، مغفرت و رحمت الهي در ذهن ها متجلّي مي شود، به برخي از اين روايات توجه خوانندگان گرامي را معطوف مي دارم:
علي ـ ع ـ فرمود: آن گاه كه در حجة الوداع، رسول خدا ـ ص ـ حج گزارد، در عرفات وقوف كرد، سپس رو به مردم كرده، سه مرتبه فرمود: خوش آمديد فرستادگان خداوند، كساني كه اگر درخواست كنند به آنان عطا شود و فرداي قيامت در پاداش هر درهم يك هزار حسنه، دريافت دارند. سپس فرمود: اي مردم آيا بشارتتان ندهم؟ گفتند: آري اي رسول خدا. فرمود: هنگامي كه غروب اين روز ـ عرفه ـ فرا رسد، خداوند در برابر ملائكه به وقوف كنندگان در عرفات مباهات كرده، مي فرمايد:
]فرشتگان من![ به بندگان و كنيزان من بنگريد كه از گوشه و كنار زمين، ژوليده موي
و غبارآلوده، بسوي من آمده اند، آيا مي دانيد چه مي خواهند؟ فرشتگان گويند:
پروردگارا! از شما آمرزش گناهانشان را مي طلبند.
خداوند فرمايد: شما را به شهادت مي گيرم، همانا من اينها را آمرزيدم. پس از مكاني كه در آن وقوف كرده ايد، آمرزيده و پاك باز گرديد.
علي ـ ع ـ فرمود: «از رسول خدا ـ ص ـ سؤال شد: كدامين يك، از عرفاتيان گناهكارترين اند؟ فرمود: كساني كه از عرفات بازمي گردند و گمان مي كنند خدا آنان را نبخشيده است.»
پيامبر ـ ص ـ فرمود: «برخي گناهان است كه جز در عرفات بخشيده نشود.»
حسين بن علي ـ ع ـ فرمود: «مردي يهودي خدمت پيامبر ـ ص ـ آمده گفت: اي محمّد ... از ده سخن كه خداوند هنگام مناجات در بقعه مبارك به موسي عنايت نمود از شما مي پرسم ـ تا آنكه گفت ـ اي محمد از هفتمين آن خبر ده كه چرا خداوند مردم را به وقوف در عرفات پس از عصر فرمان داد؟ پس پيامبر ـ ص ـ فرمود: بدان جهت كه بعد از عصر ساعتي است كه آدم پروردگار خويش را عصيان كرد پس خداوند بر پيروان من وقوف و گريه و دعا را در بهترين جايگاه ـ كه همين عرفات است ـ واجب گردانيد و پذيرش دعا را بعهده گرفت و آن ساعت كه از عرفات كوچ كنند، همان ساعتي است كه آدم كلماتي را از خداوند دريافت كرد و توبه نمود، كه همانا او توبه پذير و مهربان است. يهودي گفت: راست گفتي اي محمد، پس ثواب كسي كه در عرفات ايستاده، دعا كند و به درگاه خدا زاري نمايد چيست؟ پيامبر فرمود: سوگند به آن كس كه مرا به حق ـ بشارت دهنده و بيم دهنده ـ به رسالت برانگيخت، همانا براي خداوند در آسمان هفت در است: باب توبه، باب رحمت، باب تفضل، باب احسان، باب جود، باب كرم، و باب عفو، هيچكس در عرفات حاضر نمي شود مگر آن كه براحتي از اين درب ها وارد شده، اين خصلت ها را از خداوند مي گيرد ... و براي خدا يكصد رحمت است كه تمامي آنها را بر اهل عرفات نازل مي گرداند. و آنگاه كه از عرفات برمي گردند، خداوند آن فرشتگان را به رهايي عرفاتيان از زير بار گناه و واجب شدن بهشت براي آنان، گواه مي گيرد، و هنگام بازگشت از عرفات ندا دهنده اي صدا مي زند كه: خداوند شما را آمرزيد، شما مرا راضي كرديد و من نيز از شما راضي شدم. آن يهودي گفت: راست گفتي اي محمد! ...»
در نقل ديگري آمده است:
«آنانكه در عرفات وقوف مي كنند، در حقيقت پيش روي خدا ـ بين يدي الله ـ وقوف كرده اند.»
ابونصر بزنطي از حضرت رضا ـ ع ـ و آن حضرت به نقل از امام باقر ـ ع ـ آورده است: هيچ انساني نيست ـ خوب يا بد ـ كه بر كوههاي عرفات وقوف كرده و خدا را بخواند، مگر آن كه خداوند دعاي او را مستجاب نمايد. آدم خوب در نيازهاي دنيا و آخرت و آدم بد در كار دنيا.»
امام صادق ـ ع ـ فرمود: «هيچ مرد مؤمني، از اهل هر روستا و شهري كه باشد، در عرفات وقوف نكند جز آن كه خداوند اهالي مؤمن آن محل را ببخشايد و هيچ مرد مؤمني از خانواده اي با ايمان، در عرفات وقوف نكند مگر آن كه خداوند مؤمنان از آن خاندان را بيامرزد.»
از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده كه پيامبر فرمود: «آمرزش بر اهل عرفات در همان لحظه حركت و لحظات آغازين روز عرفه نازل مي شود، آنگاه شيطان بر سر خويش خاك ريخته، شيون و زاري مي كند پس ديگر شياطين گرداگرد او جمع شده مي گويند: تو را چه شده است؟! مي گويد: مردمي كه در مدت شصت و هفتاد سال نابودشان كردم در يك چشم به هم زدن آمرزيده شدند ـ مرادِ شيطان حاجياني هستند كه در عرفات حاضر شده اند ـ .»
پيامبر ـ ص ـ فرمود: «كسي كه گوش و چشم و زبانش را در روز عرفه نگهدارد، خداوند او را از عرفه تا عرفه ديگر حفظ مي كند.»
ابن عباس مقدّمه اي در رابطه با حديث فوق آورده كه: فضل بن عباس ـ در عرفات ـ كنار رسول خدا ـ ص ـ ايستاده بود و به زنان نگاه مي كرد، پيامبر ـ ص ـ چشم او را برگردانيد و فرمود: امروز روزي است كه اگر كسي گوش و چشم و زبانش را جز از حق، نگهدارد، گناهش آمرزيده مي شود.»
ابن عباس گفته است: «همانا خداوند به اهل عرفه ـ حاجيان ـ در برابر اهل آسمان فخر مي كند.»
ازرقي نيز مي نويسد: پيامبر ـ ص ـ فرمود: «امّا وقوف تو در شامگاه عرفه، همانا
خداوند متعال به آسمان دنيا فرود مي آيد و سپس به شما، بر فرشتگان مباهات مي كند و مي فرمايد: اينان بندگان منند كه پريشان موي و خاك آلوده از راههاي دور و دره هاي ژرف، به اميد رحمت من، به درگاه من آمده اند. اگر خطاهاي ايشان به شمار ريگها و قطره هاي باران و موج و خاشاك درياها باشد، هر آينه بخشيدم ...»
ابن عباس گفت: «پيامبر ـ ص ـ را در غروب روز عرفه در عرفات ديدم كه دستهايش را تا سينه بالا آورده دعا مي كرد همانگونه كه مسكين از ديگران غذا طلب مي كند.»
در روايتي آمده كه: بيشترين دعاي رسول خدا ـ ص ـ روز عرفه اين بود: «لا اله الاّ الله وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، و هو علي كل شيء قدير.»
عبيد الله بن كُريز نيز گفت: «رسول خدا ـ ص ـ فرمود: برترين دعا، دعاي روز عرفه است.»
همچنين رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «هيچ روزي شيطان كوچكتر، حقيرتر، و خشمگين تر از روز عرفه ديده نشده است، و اين بخاطر آن است كه خداوند رحمتش را نازل كرده، و از گناهان بزرگ ـ مگر آنچه كه در روز بدر ديده شد ـ مي گذرد.»
رسول خدا ـ ص ـ روز جمعه در عرفات مشغول خواندن نماز عصر بودند كه شخصي به نام كلب خواست از مقابل آن حضرت عبور كند، ناگهان افتاد و مرد. چون نماز آن حضرت پايان يافت، فرمود: كدامين يك از شما كلب را نفرين نمود؟ مردي پاسخ گفت: من او را نفرين كردم. پيامبر ـ ص ـ فرمود: در ساعتي دعا كردي كه هيچ مؤمني در آن ساعت دعا نمي كند، مگر آن كه خداوند مستجاب مي نمايد.
دعا اين بود: «لا اله الا الله الحليم الكريم، لا اله الا الله العلي العظيم، سبحان الله رب السماوات السبع و الارض، رب العرش العظيم، و الحمد لله ربّ العالمين.»
اهميت عرفات بحدي است كه در روايت آمده: «الحج عرفه»; «حج، عرفه است»، البته اين بدان معنا نيست كه ديگر اعمال حج، كم اهميت است! بلكه اين روايت، حجاج بيت الله الحرام را به مهمترين ركن حج كه عرفه است هدايت مي كند و شايد دليل اين اهميت، همان نقشي باشد كه عرفات در آمرزش گناهان دارد كه انسانهاي گنه كار وارد آنجا شده و بخشوده شده خارج مي گردند.
روزه گرفتن در عرفات
در برخي روايات فريقين، از روزه گرفتن روز عرفه نهي گرديده كه شايد علّت آن، سر حال بودن و با نشاط بودن هنگام دعا و نيايش است; زيرا انسان روزه دار، در آن سرزمين ـ و خصوصاً در هواي گرم ـ حال دعا پيدا نمي كند. رسول خدا ـ ص ـ نيز روز عرفه را روزه نمي گرفت و خلفا و برخي اصحاب با تأسي به آن حضرت، از روزه گرفتن در اين روز خودداري مي كردند.
شيخ كفعمي در مصباح فرموده: مستحب است روزه گرفتن در روز عرفه، براي كسي كه در دعا خواندن ضعف پيدا نكند. و اين خود مؤيد آن است كه كراهت روزه بدان جهت است كه انسانها براي دعا خواندن، حال و نشاط داشته باشند.
دعاهاي حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ و امام سجاد در روز عرفه از ادعيه بسيار مهم و حاوي نكات ارزشمند و تكان دهنده ايست.
بشر و بشير فرزندان غالب اسدي گفته اند: در پسين روزِ عرفه، در عرفات، خدمت حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ بوديم، آن حضرت از خيمه خود بيرون آمده، با گروهي از اهل بيت و فرزندان و يارانشان با نهايت خضوع و خشوع، در طرف چپ كوه (جبل الرحمه) ايستاده، روي بطرف كعبه نمود، آنگاه دستها را تا مقابل صورت بالا گرفت و مانند مسكيني كه طلب غذا مي كند، شروع به خواندن دعا نمود:
«الحمد لله الذي ليس لقضائه دافع، ولا لعطائه مانع ...»
در دعاي چهل و هفتم صحيفه سجاديه نيز، راز و نياز امام سجاد ـ عليه السلام ـ در روز عرفه آمده است.
حضور رسول خدا در عرفات
جابر بن عبدالله ـ رض ـ گفته است: رسول خدا ـ ص ـ نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح را در منا خوانده، سپس تا طلوع خورشيد صبر نموده، آنگاه حركت كرده به عرفات آمدند و در خيمه اي كه براي آنحضرت در نَمِره زده بودند، فرود آمدند.
ابوالوليد نيز از پدر بزرگش، از مسلم بن خالد، از ابن جُريج نقل مي كند كه از عطاء
پرسيدم پيامبر ـ ص ـ روز عرفه كجا منزل اختيار فرمودند؟ گفت: در نمره، جايي كه خلفا فرود مي آيند، كنار سنگ بزرگي كه در دامنه كوه است و هنگامي كه به عرفات مي روي سمت راست تو قرار مي گيرد و بر همان سنگ بزرگ، پارچه اي مي بستند و پيامبر ـ ص ـ زير سايه آن بودند.
مرحوم صدوق در مقنع گفته است:
آنگاه كه به عرفات آمدي، در نَمِرَه نزديك مسجد، خيمه زن، كه رسول خدا ـ ص ـ نيز همين جا خيمه زد، سپس غسل كن و نماز ظهر و عصر را باهم بخوان تا براي دعا فرصت كافي داشته باشي; زيرا كه روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است.
پيامبر ـ ص ـ تا نزديكي اذان ظهر نزد مسجد ابراهيم در نمره ماند، سپس حركت كرده به نزديكي جبل الرحمه آمد و آنجا وقوف كرد.
ازرقي مي نويسد:
محلّ وقوف پيامبر ـ ص ـ در شامگاه روز عرفه، ميان كوههاي نبعه و نبيعه و نابت و كنار زمين گسترده اي، كه پشت جايگاه وقوف امام و سالار حج مي باشد، بوده است، و كنار بريدگي كوه نابت، از سلسله جبالي كه امروز معروف به الالْ است، وقوف فرموده اند. اين قسمت در سمت چپ راه طائف و سمت راست دمام قرار دارد.
با ظهور اسلام در حجاز، پيروان اين آيين حنيف، وقوف در عرفات را ركني از اركان حج دانسته و روز نهم ذيحجّه در اين سرزمين وقوف كرده، و وقوف در خارج اين محدوده را جايز نمي دانند.
سيل در عرفات
در عرفات، در گذر تاريخ، حوادث فراواني رخ داده كه پرداختن به آن فرصتي ديگر مي خواهد. ازرقي نمونه اي از آن حوادث را اينچنين نقل كرده است:
در سال يكهزار و پنجاه و سه، روز نهم ذي حجه، در حالي كه حاجيان در عرفات بودند، سيل عظيمي آمد كه از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجيان خواستند به مشعر بروند، جريان سيل مانع از عبور ايشان شد و آنها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سيل
كندتر شود و با سختي گذشتند.
وي همچنين گفته است:
نخستين كس كه ميان صفا و مروه، و دو كوه عرفات، در شب هاي موسم حج، چراغ هاي نفتي برافروخت ابواسحاق معتصم بود.
سخنراني در عرفات
سيره رسول خدا ـ ص ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ بر اين بوده كه در عرفات براي حاجيان سخنراني نموده، معارف ديني و اخلاقي را بيان مي كردند. و حتي خلفا و حكّام نيز با تأسي به آنان، در اين سرزمين مقدس خطابه هايي ايراد مي نمودند. رفته رفته منبري براي خطيب روز عرفه ساخته شد، كه خطيبان بر فراز آن سخن مي گفتند.
عمرو بن دينار گفته است: در زمان ابن زبير منبر عرفه را ديدم كه آن را از سنگهاي تراشيده شده ساخته بودند و آن را در جايي نصب كرده بودند كه امام و سالار حج، در عرفات نماز ظهر و عصر را مي خواند. سرانجام سيل آن را ويران كرد و ابن زبير به جاي آن، منبري از «عيدان» ساخت.
پيامبر ـ ص ـ در حجة الوداع، آخرين حج خود، دو مرتبه; يكبار قبل از نماز ظهر و عصر و ديگربار پس از آن، به ايراد خطبه پرداخت و قوانين كلّي و احكام ابدي دين مقدس اسلام را به مردم ابلاغ فرمود.
محمد بن هشام نيز در عرفات خطبه خوانده گفت: «تمامي عرفه تا منبر من، موقف است.»
هم اكنون رسم ايرانيان بر اين است كه: در روز عرفه، روحاني كاروان براي حاجيان سخنراني نموده، سپس دعاي شريف عرفه را مي خوانند در بعثه مقام معظم رهبري نيز ابتدا يكي از شخصيتهاي معروف و روحاني سخنراني نموده، سپس مدّاحي از مدّاحان اهل بيت اشعاري همراه با ذكر مصيبت مي خواند و در پايان نيز دعاي عرفه خوانده مي شود.
ازرقي گفته است: «فاصله ميان مسجدالحرام و جايي كه سالار حج در عرفات وقوف مي كند، درست و بدون كم و بيش يك چاپار است.»
مسجد عرفات
در عرفات مسجدي وجود دارد كه در تاريخ به نام مسجد عرفه، و مسجد جامع ابراهيم، و يا مسجد ابراهيم نيز از آن ياد شده است. اين مسجد در گذشته بسيار كوچك بوده، و حاجيان در آن نماز مي گزاردند.
ازرقي در ترسيم مسجد عرفات مي نويسد:
اندازه مسجد عرفات از جلو تا آخر ـ يعني طول ـ يكصد و شصت و سه ذراع و از سمت راست تا سمت چپ آن ـ يعني عرض ـ بيست ذراع است، بر ديوارهاي مسجد دويست و سه و نيم كنگره است، شصت و چهار كنگره بر ديوار قبله و بر گوشه راست و چپ آن، هر يك هشت كنگره، و پنجاه و هفت كنگره هم بر بقيه ديوار راست و چپ و در ديوار آخر مسجد ده كنگره بر سمت راست و چهار كنگره بر سمت چپ قرار دارد. مسجد عرفات داراي ده در است، يك در بر ديوار قبله كه داراي طاقي بطول نه ذراع و عرض دو ذراع و هيجده انگشت است، بر ديوارهاي سمت راست چهار در و بر ديوار سمت چپ هم چهار در قرار دارد و پهناي هر يك از اين درها شش ذراع است، مساحت دري كه بسوي موقف گشوده مي شود يكصد و سي و يك ذراع است از كنار سمت راست مسجد تا كنار سمت چپ آن ديواري دايره شكل ـ قوسي ـ به طول سيصد و چهل ذراع كشيده شده است، پهناي مسجد از وسط آن شصت و هشت ذراع است، درهايي كه در ديوار سمت راست است در بخش «حَبْر» گشوده مي شود، بلندي ديوارها شش ذراع است در آخر مسجد سمت راست و طرف حَبْر دكان مربعي است كه بلندي آن پنج ذراع و مساحت بالاي آن هفت ذراع و هيجده انگشت در شش ذراع و هيجده انگشت است و روز عرفه بر آن اذان مي گويند، در مسجد محرابي هم بر سكوي مرتفعي قرار دارد كه امام و برخي از همراهان او آنجا نماز مي گزارند و ديگران پايين آن نماز بجا مي آورند و بلندي اين سكو دو ذراع است ... از مسجد عرفه تا جايي كه شامگاه عرفه، امام مي ايستد يك ميل است و نشانه آن در پشت جايي كه امام مي ايستد و كنار جبل المشاة نصب شده است.
ملك اشرف قايتباي (873 هـ . ـ 901 هـ .) در زمان سلطنت خود، مسجد نمره را در عرفات تعمير و قنات عرفه را كه مسدود شده بود لايروبي كرد.
مساحت مسجد نمره در بازسازي و توسعه اخير به 000,124 متر مربع رسيده است.
قسمتي از ساختمان مسجد دو طبقه، با مساحتي حدود 000,27 متر مربع است. مسجد كاملا مجهز و از سيستم سرد كننده، دستشويي مناسب و غيره برخوردار است و گنجايش حدود 000,300 نمازگزار را دارد. ساختمان مسجد چيزي حدود سيصد و سي و هفت ميليون ريال سعودي، هزينه برداشته است.
در روز عرفه تعدادي از حجاج در مسجد نمره آمده به خطبه روز عرفه كه خطيب مسجد آن را ايراد مي كند گوش داده، سپس نماز ظهر و عصر را با يك اذان و دو اقامه برگزار و آنگاه تا غروب آفتاب به دعا و نيايش و زاري به درگاه خداوند مشغول مي شوند.
عرفات و ستمگران
عرفات با دارا بودن ويژگيهاي فراوان معنوي، در طول تاريخ از گزند ستمكاران در امان نمانده، براي دور ساختن حاجيان از معنويت عرفات، به تحريف حقايق پرداخته اند.
ابويقظان گفت: مردي از فرزندان عثمان روز عرفه نزد هشام بن عبدالملك آمد پس گفت: امروز روزي است كه خلفا لعن ابوتراب را در آن مستحب دانند!
سعيد بن جبير نيز گفته است:
معاويه از تكبير گفتن در روز عرفه خودداري كرد; زيرا كه علي بن ابيطالب ـ ع ـ در آن روز تكبير مي گفت!
آب در عرفات
با ظهور اسلام در جزيرة العرب، و گرايش روز افزون مردم به اسلام، رفته رفته بر طرفداران و پيروان رسول خدا ـ ص ـ افزوده شد و همه ساله در موسم حج، تعداد زيادي از حاجيان، براي انجام مناسك حج به سرزمين عرفات آمده، در آنجا وقوف مي كردند. از آنجا كه يكي از نيازهاي اساسي مردم در عرفات، آب بود، حوضچه ها و استخرهايي در نزديكي جبل الرحمه احداث نمودند تا حاجيان به هنگام وقوف در عرفات از آن ها استفاده كنند. مورخان نوشته اند:
مردم مكه در گذشته، از آب چاههاي داخل شهر مكه و خارج آن مي آشاميدند ولي
وقتي خلافت به معاوية بن ابي سفيان رسيد حدود ده رشته قنات آب به سوي مكه جاري ساخت. بدين منوال بود تا اين كه در اواخر دوران بني اميه، وقتي عبدالله بن عامر، حج خانه كعبه گزارد، دستور داد آب تمام چشمه هاي مكه را در يك مجراي واحد جاري سازند و آن را در ميدان «صحراي» عرفات به نام چشمه عرفه ظاهر ساختند. بعدها در دوران خلفاي عباسي و حكام مقتدر ديگر، آب چشمه عرفه را از طريق مجاري متعددي به مكه روان ساختند. چشمه عرفه به هنگام خلافت متوكل عباسي خراب شد و اين خليفه صد هزار دينار به مكه فرستاد و آن را تعمير و آبش را به مكه جاري ساخت، سپس در سال 241 هجري بر اثر زلزله اي چشمه عرفه ويران شد و معلوم نيست در چه تاريخي آن را مجدداً تعمير كرده اند. باز در حدود 500 هجري چشمه مزبور به علت خرابي، اصلاح و تعمير گرديد. در لوحه اي كه در طرف راست كوه جبل الرحمه يافت شده، نام اصلاح كنندگان چشمه عرفه و ديگر مجاري آبهاي مكه ذكر گرديده است. در اين لوحه آمده: «بسم الله الرحمن الرحيم ... درود بر پيغمبر ما محمد ـ ص ـ ... و درود بر امام الناصر لدين الله اميرالمؤمنين كه خداوند او را گرامي دارد ... و به دستور امام الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين الدين امير اربل ... در اينجا لوحه مزبور خوانا نبوده ... و سپس سال 500 هجري ذكر شده و بعد نام ابو جعفر منصور المستنصر بالله ... آمده است.»
و باز لوحه ديگري در همان كوه (رحمت) پيدا شده كه تعمير چشمه ها و مجاري آب مكه را به ابوالعباس احمد الناصر لدين الله در سال 584 هجري نسبت داده است در لوحه مزبور آمده: «خليفه بر تمام اهل اسلام ابوالعباس احمد الناصر لدين الله كه خداوند او را حفظ كناد و اقتدار و قدرتش را دو برابر كناد، امر به تعمير و آبادي چشمه عرفه و آبگيرهايي براي حاجيان خانه خدا كرده است ... در سال 584 هجري» و همچنين لوحه مجزاي ديگري هم در آنجا يافته شد كه تعمير چشمه عرفه را به اميرالامراء الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين الدين امير اربل در سال 594 هجري نسبت داده است.
و لوحه چهارمي هم در آنجا ديده شد كه مستنصر عباسي چشمه عرفات را به سالهاي 625 هـ . 627 هـ . و 633 هـ . تعمير نموده است.
فاكهي براي عبدالله بن عامر بن كريز، در عرفات تعداد هفت حوض ذكر كرده، وابراهيم
رفعت پاشا آن را هشت حوض دانسته است.
برخي علاوه بر آشاميدن از آن حوضچه ها، غسل نيز مي كردند. يزيد بن ابي زياد گفته، روز عرفه مجاهد را ديدم، در حالي كه مُحرِم بود، با استفاده از برخي حوضچه هاي عرفات غسل مي كرد.
در ناحيه جنوب شرقي مسجد نمره نيز ديوارهايي بوده كه آثار آن تا اين اواخر باقي بود و در حقيقت حدّ جنوبي موقف عرفه به حساب مي آمده است. همچنين بازاري در جنوب جبل الرحمه بوده كه تا سالهايي، نه چندان دور، وجود داشته و ابراهيم رفعت پاشا در مرآة الحرمين تصاويري از آن را آورده است.
* پي نوشتها:
|