سال پنجم شماره بيستم تابستان 1376
گزارشي از دو بازسازي كعبه و مسجد الحرام
دكتر محمد حرب / محمّد رضا فرهنگ
1 ـ بازسازي مسجدالحرام (سال 1299 هـ . ق .)
گزارش حاضر ترجمه مقاله اي است در ماهنامه «العربي» چاپ كويت شماره 300، نوامبر 1983 ميلادي برابر با محرم الحرام 1404هجري (صص 151 ـ 144)، كه جستجويي است در اسناد و مدارك تاريخي، درباره آخرين بازسازي مسجد الحرام كه در سال 1299هـ . در دوران خلافت سلطان عبدالحميد خان عثماني انجام پذيرفته است. اين بازسازي كه تاكنون نما و هيكل اصلي مسجدالحرام و مسجدالنبي ـ ص ـ را تشكيل مي دهد به وسيله يكي از مهندسان عثماني كه داراي رتبه نظامي نيز بوده، طرح و اجرا گرديده است. نكته جالب توجه آن كه اين مهندس عثماني، كه اطلاعات ما درباره زندگي او اندك است، به احتمال قوي از شيعيان (كه امروزه از آنان در تركيه و سوريه و آلباني به نام علويان ياد مي شود) بوده و بدين وسيله توانسته است تا حدّ امكان و توانايي خود آثاري شيعي در حرمين شريفين (و به ويژه در مدينه منوّره) بر جاي گذارد. بنابر روايات شفاهي موثّق از منابع شيعيان تركيه، نوشتن نام چهارده معصوم ـ عليهم السلام ـ در صحن اوّل و دوّم مسجدالنبي ـ ص ـ و ثبت اشعاري در مدح اهل بيت و به ويژه حضرت علي ـ ع ـ و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بر گرداگرد حجره پيامبر و خانه حضرت صديقه (اين اشعار را امروزه وهابيان با رنگ آميزي محو نموده اند ليكن با دقت مي توان برخي كلمات آن اشعار را خواند) و صُفّه از كارهاي نيك اين مرد بوده است.
1 ـ البته پيش از دو توسعه و بازسازي كه در دوران آل سعود انجام پذيرفته، يكي در دوران ملك عبدالعزيزآل سعود و ديگري در دهه اخير و در دوران سلطنت ملك فهد بن عبدالعزيزآل سعود.
درباره روابط تركان عثماني و عربها، نوشته هاي فراواني به چاپ رسيده است، ليكن تا كنون هيچ منبعي از نقش سلطان عبدالحميد، در تغيير چهره مكه، سخني به ميان نياورده است و تنها دكتر محمدحرب، استاديار رشته تاريخ دانشگاه عين شمس در قاهره طي بررسيهاي خود در اسناد و مدارك كتابخانه شخصي سلطان عبدالحميد در استانبول، توانست به متن كامل گزارش اين تغييرات دست يابد. اينك فشرده اي از آن گزارش تقديم خوانندگان محترم مي گردد:
پيشينه روابط عثمانيان با عربها، به دورانهاي پيش از سلطه تركان بر سرزمينهاي عربي باز مي گردد، البته در اين رابطه منابع تركان عثماني و تركان مماليك، اطلاعات اندكي ارائه نموده اند و از اين رو به سختي مي توانيم دور نماي كاملي از روابط آنان به خواننده ارائه كنيم، ليكن آغاز اين روابط را مي توان از دوران سوّمين حاكم عثماني; يعني مراد اول (1328 ـ 1359م) دانست. او احترام و توجه ويژه اي به سادات و شريفان حجازي، كه به امير نشين او مي آمدند، داشت (البته اين زماني بود كه هنوز عثمانيان، امپراتوري خود را تشكيل نداده بودند)، تا جايي كه مراتب احترام و پذيرايي شايان آنان را خود ـ و نه اطرافيان ـ به عهده مي گرفت و در اين باره حكمي نيز صادر نمود كه متن آن را مجله گروه تاريخ عثماني (سال پنجم ص244) آورده است. با گذشت زمان و توسعه قدرت و گسترش نفوذ عثمانيان، روابط اين دونيز نزديكتر گرديد. منابع عثماني تاريخ نخستين، كيسه هاي زر (= صُرّه) را كه درباره عثمانيان براي مكه و مدينه ارسال داشته اند، به دوران چهارمين حاكم عثماني سلطان بايزيد مشهور به صاعقه (1360 ـ 1403م) و فرزندش محمد چلبي بازمي گردانند و پس از اين دو تن، سلطان مراد چهارم كه ششمين حاكم عثماني بود (1404 ـ 1451م) همه ساله پولي برابر با يك هزار ليره براي تمامي افرادي كه ساكن مكهومدينه بودندونسب آنان به پيامبر ـ ص ـ مي رسيد ارسال مي داشت. علاوه بر اين او عايدات روستاهاي منطقه باليق حصار در نزديكي آنكارا را وقف براي مكه نمود و براي اطمينان و تأكيد از ادامه آن، در وصيّت نامه رسمي خود (كه در سال 850هـ . برابر با 1446م نوشته شد) نيز آن را تكرار نمود و بخشهايي از ممتلكات دارايي خود را نيز به فقيران مكه و مدينه بخشيد. برخي از منابع كهن عثماني از نيت قلبي سلطان محمّد
دوّم (هفتمين حاكم عثماني 1432 ـ 1481م) كه به سلطان محمّد فاتح شهرت دارد (زيرا وي نخستين سلطاني بود كه توانست شهر قسطنطنيه را از دولت روم شرقي باز ستاند و آن را پايتخت خود و به نام استانبول قرار دهد) ياد كرده اند. او قصد تعمير و ترميم و بازسازي حوضهايي را داشت كه در مسير كاروان حجاج عثماني قرار گرفته بود، ليكن مماليك مصر كه در آن روزگار حاكمان سرزمينهاي مصر و شام و حجاز بودند مانع اين كار شدند و اين منع، سبب اندوه فراوان سلطان گرديد. از سويي ديگر، منابع ترك و عرب با تفصيل بيشتري از نقش عثمانيان در ترميم و تعمير كعبه ياد كرده اند. اين منابع نخستين دخالت عثمانيان در ترميم كعبه را از حادثه سيل بنيان فكن مكه در سال 1039هـ . (1629م)در دوران سلطنت سلطان مراد چهارم (1612 ـ 1640م) مي دانند. در اين سال سيلاب عظيمي شهر مكه را درنورديد و به سوي مسجد الحرام سرازير گرديد و تمامي مسجد را پوشانيد و از ميان درب كعبه به داخل آن نيز نفوذ نمود و تا نيمه ديوار داخلي كعبه را آب فرا گرفت. شدّت فشار آب به گونه اي بود كه در مدت كوتاهي ديوار سمت ركن شامي و بخشهاي بزرگي از ديوار شرقي و غربي كعبه فروريخت. در پي اين واقعه بود كه سلطان عثماني دستور ترميم كعبه را صادر نمود و درسال 1040هـ . (= 1630م) كارهاي ساختماني به پايان رسيد. پس از اين اقدام روابط طرفين ادامه يافت و همواره كمكهايي جهت مكه و ترميم كعبه به حجاز مي رسيد. در دوران خلافت سلطان عبدالعزيز (1830 ـ 1876م) از دربار عثماني، طوقي نقره اي جهت دربرگرفتن حجرالأسود به مكه رسيد و در 15رمضان 1218هـ . حجرالأسود در اين طوق نقره اي قرار گرفت.
بررسي منابع عثماني اطلاعات دقيقي از اقدامات سلطان عبدالحميدخان عثماني در سال 1299هـ . در كعبه به ما نمي دهد و تنها به اشارات گذرا و كوتاهي بسنده نموده اند و درباره اين موضوع حسين عبدالله باسلامه در كتاب خود به نام «تاريخ الكعبة المعظمه: عمارتها، وكسوتها، وسدانتها» كه در سال 1354هـ . در جدّه به چاپ رسيد اشاره مي كند و مي گويد:
سيد احمد دحلاق در كتاب خود به نام «الفتوحات الاسلاميه» مي نويسد: در سال 1299 هـ . سلطان عبدالحميدخان فرزند سلطان عبدالمجيد خان عثماني به ترميم و تعمير اساسي و بنيادين كعبه همّت
گمارد و كف كعبه را با سنگهاي مرمر پوشانيد، ليكن بيش از اين اطلاعاتي را ارائه نمي كند و تنها به اشارات كوتاه و فشرده اي بسنده نموده است.
علّت اين فشردگي و كوتاهيِ اطلاعات او، نبودِ گزارش كامل و رسمي از اين اقدامات است، ليكن توفيق يار من بود و توانستم گزارش كامل اين تعمير را، به همراه نقشه هاي تفصيلي آن، در كتابخانه خصوصي سلطان عبدالحميد دوّم به دست آورم كه فشرده آن تقديم خوانندگان مي گردد:
گزارش رسمي تعميروتوسعه وبازسازي كعبه و مسجد الحرام
نويسنده گزارش و نقشه پرداز، يكي از افسران مهندسي ارتش عثماني به نام سيد محمّد صادق است. او افزون بر آگاهي از رشته مهندسي و نقشه كشي، جانشين فرمانده رييس ستاد جنگ دولت عثماني نيز بوده است. گزارش او در سال 1301 هـ . تهيه شده است. نخستين سند به دست آمده گزارشي است در ابعاد 55×24 سانتيمتر و به تاريخ 17 ربيع الآخر سال 1301 هـ . برابر با سوم ژانويه 1299 ماه رومي. دومين سند عبارت است از نقشه اي در ابعاد 63×90 سانتيمتر و در مقياس 2001 متر و امضاي همان افسرِ نقشه بردار، در پاي آن قرار دارد، ليكن تاريخ آن برابر است با روزهاي پاياني ربيع الآخر سال 1301 هـ . با توجه به تاريخ سند اول مي توان دريافت كه او پس از نوشتن گزارش، به تهيه نقشه پرداخته و در پايان همان ماه نقشه خود را آماده نموده و آن را به خليفه عثماني عرضه كرده است. سوّمين سند، نقشه اي است از ضمايم نخستين نقشه در ابعاد 58×23 سانتيمتر و در مقياس 1001 كه در آن 5 نقشه ضميمه آمده است.
مهندس سيد محمّد صادق، در نخستين گزارش خود به تفصيل درباره ضرورت انجام تعميرات اساسي در مسجدالحرام قلم پردازي كرده و مي گويد: سنگ نبشته هاي كهني كه تعداد آنها ده لوح است و بر دروازه چاه زمزم و بر گرداگرد دروازه كهن باب السلام قرار دارد فرسوده و ناخوانا و در حال فروريختن است. همچنين ديوارهاي مسجدالحرام بر اثر مرور زمان فرسوده و در حال فروريختن است و قسمت عمده نماهاي تزييني آن نيز پيشتر فروريخته است.
وي اضافه مي كند كه تقريباً تمامي سنگفرشهاي مطاف و رواقهاي اطراف
مسجدالحرام شكسته و از جاي خود برآمده است; بگونه اي كه مانع طواف يا نشستن حجاج مي گردد، از اين رو او تعويض و ترميم آنها و نوسازي برخي ساختمانهاي گرداگر كعبه را ضروري مي بيند. همچنين مهندس صادق در خصوص ساختمانهاي اطراف مطاف، كه در برابر كعبه ساخته شده اند، به ويژه ساختمانهايي كه در بخش باب علي ـ ع ـ و باب العباس قرار دارند، اظهار نظر نموده كه اين ساختمانها مانع مهمي در برابر كعبه مي باشند; به گونه اي كه حاجيان قادر به تماشا و ديدن مستقيم كعبه نمي باشند، از اين رو در گزارش خواسته است كه وسيله اي فراهم گردد تا حاجيان بتوانند آزادانه كعبه را رؤيت كنند، علاوه بر اين در گزارش، درباره سنگ فرشهاي حرم، به فرسودگي آنها اشاره شده و تقاضا نموده است كه مرمرهاي سياه مستطيل شكل كه از جنس سنگ «بازلت» بوده و كف سرتاسر رواقهاي اطراف را پوشانده است، با سنگهاي ديگري كه به نام «تريستا» مي باشند تعويض گردد.
قائم مقام اركان حرب، مهندس سيد محمد صادق در پايان گزارش خود پيشنهادهايي را كه به نظر خود براي تعمير و ترميم مسجدالحرام ضروري مي داند به خليفه ارائه مي دهد كه عبارتند از:
1 ـ لزوم بازسازي دروازه كهن باب السلام.
2 ـ ضرورت تخريب مقام حنبلي و بازسازي آن در جايگاهي جديد، كه به موازات خانه كعبه و در ميانه سمت حجرالاسود (كه در گزارش از آن با نام «حجرالاسعد» ياد شده است)ركن يماني قرار داشته باشد.
3 ـ ضرورت بازسازي ركن يماني.
4 ـ بازسازي و نوسازي پايه هاي ديوارهايي كه در برابر كعبه قرار دارند.
5 ـ ضرورت ساختمان دو دروازه دو لنگه در سمت مشرق مسجدالحرام.
6 ـ ضرورت باز نمودن پنجره هايي متعدد در دو سمت شمال و مغرب مسجدالحرام.
7 ـ ساختمان جايگاه و مخزن آب زمزم براي استفاده عموم حاجيان.
8 ـ ساختن انباري جهت ذخيره آب زمزم به منظوراستفاده خواجه هاي (= اغوات) حرم در سمت جنوب.
9 ـ ساختمان راهرويي در ديواره مياني مسجد براي استفاده اذان گويان مقام شافعي.
10 ـ ترميم سنگ نبشته هاي
تاريخي ستونهاي مسجدالحرام و خوانا نمودن سطرهاي آن به وسيله رنگ آميزي با آب طلا.
11 ـ ضرورت جلا دادن سنگهاي حرم با مواد جلا دهنده.
12 ـ تعويض برخي از قطعات سنگفرش حرم كه از جنس مرمر بازلت مي باشند با نوعي ديگر كه به مرمر تريستا شهرت دارد.
13 ـ تقاضاي دستور تراشيدن 310 ستون سنگي.
14 ـ تقاضاي دستور ساختن 31 دروازه سنگي با دربهاي چوبين آن.
15 ـ ضرورت شن ريزي قسمتهايي از مسجدالحرام كه محل نمازگزاران است.
16 ـ حفر چاهي ديگر تا آبهاي اضافي زمزم در آن ريخته شود.
17 ـ جدا نمودن جايگاه نماز بانوان به وسيله نرده هاي آهنين.
18 ـ دستور ساختمان قطعه سنگ يادگاري تا در آن تاريخ تعميرات در مسجدالحرام و طغراي سلطاني و شعار دولت عثماني و نام خليفه سازنده اين تعميرات، يعني سلطان عبدالحميد الثاني بن السلطان عبدالمجيد الأول ابن السطان محمود الثاني را بر روي آن حك نموده تا در جايگاه ويژه اي از مسجد قرار داده شود.
در پايان، گزارشِ مهندس سيد محمّد صادق، هزينه اين تعميرات و تغييرات اساسي را مبلغي حدود 2848 ليره عثماني برآورد نموده است.
* * *
2 ـ بازسازي درون كعبه (سال1417 هـ .ق.)
گزارشي كه اينك در پيش روي شماست ترجمه اي است از نوشتار خبرنگار مجله «المسلمون» كه ديده ها و شنيده هاي خود از آخرين ترميم و بازسازي درون كعبه در سال 1417 هـ . ق. را در شماره 622 ، سال 12، مورخ 24 شعبان 1417 هـ . بازگو كرده است.
اين گزارش را به خاطر اهمّيتش به ويژه آن كه مجله «المسلمون» يكي از نشريات اقماري تشكيلات تبليغات عربستان به شمار مي رود و خبرنگار آن آزادانه در درون و بربام كعبه رفته و عكس و خبر تهيه نموده و با مهندس ناظر ساختمان گفتگو داشته و اطلاعات ارزشمندي در اختيار خوانندگان قرار مي دهد، براي آگاهي عموم علاقمندان به «بيت عتيق» و محتويات درون آن و مراحل بازسازي كعبه، تقديم مي گردد:
گزارشي از ترميم و بازسازي درون كعبه در سال 1417هـ .
من از درون كعبه; از جايگاهي كه پيامبران در آن نمازگزارده اند و فرشتگان گروه گروه از آسمان، در كاروانهايي از نور و روشنايي بر آن نازل مي گردند و خيل ميليونها مسلمان از سرتاسر گيتي پروانهوار به گرد شمع كعبه مي گردند گزارش مي دهم. من از شدّت هيجان، تنها گوش و چشم و قلب خود را از آنچه حسّ كردم پر نموده و ديدنيهاي خود را زا اين جايگاه مقدس براي خوانندگان شرح مي دهم.
من هم اكنون از درون كعبه با شما سخن مي گويم، در حالي كه با چشمانم مقدسترين و والاترين جايگاهي را مي بينم كه بشر مي تواند بدان برسد و برآن گام نهد. هنگامي كه از ميان دو لنگه درب طلايي گذر كردم، خود را در برابر سه ستون كعبه يافتم; ستونهايي از چوب بسيار سخت و استوار كه گفته مي شود عبدالله بن زبير آنها را 13 قرن پيش، هنگام تجديد ساختمان كعبه، به پا داشته است. اين سه ستون استوانه اي به قطر نيم يا كمي بيشتربه طول 11 متر و به طور افقي از شمال به جنوب در ميان خانه كعبه تا سقف آن بر افراشته شده است. سطح بيروني اين ستونها با چوبي كنگره دار و گران قيمت به نام «تيك» پوشانده شده وتكيه گاه زميني آنها سكويي چهار گوش چوبي از جنس چوبِ ستونها و به كلفتي نيم متر است كه اطراف آن را نقش و نگارهاي زيبا و چشم نوازي بر روي پوششي از ورقهاي طلايي فراگرفته است. در هر ستون سه سازه اي همچون دستبند از طلا و نقره با نقش و نگارهاي اسلامي برجسته ديده مي شود كه سازه مياني از ارزش هنري فراواني برخوردار است و بر روي ورقه هاي طلايي برجسته آن آياتي از قرآن حكّ شده است. در ميانه قسمت پاياني اين ستونها لوله اي معدني كشيده شده است و بر روي آن بخشي از هداياي كعبه آويزان است كه عبارتند از تعدادي ظرف نقره و قنديل و آفتابه هاي طلايي و نقره با نقش و نگاركنده كاريهاي زيبا و چشم نواز. در ميان آويزها هداياي ديگري قرار دارد كه به علت فاصله زياد، قادر به تشخيص آنها نيستم، ليكن بر همگي نشاني از قدمت و ارزش ونفاست و در شكلها و حجمهاي متفاوت ديده مي شود و تعداد اين آويزها را كه ميان ديوار جنوبي كعبه (كه در آن ركن يماني وحجرالاسود قرار دارد)، و نخستين ستون كه در برابر درب ورودي كعبه قرار
دارد 16 قطعه تخمين زدم، اما از شمارش و حتي تخمين تعداد ديگر آويزها در ميان ستون اول تا سوم به علت درهم و كوچك و بزرگ بودن هدايا در ماندم، ليكن به نظرم تعداد آنها كمتر از 50 نيامد كه تمامي آنها را در دورانهاي گوناگون به كعبه هديه نموده اند و گفته شد كه بر روي هر كدام از آويزها نام هديه كننده و تاريخ آن حك شده است كه من قادر به ديدن آنها نيز نبودم.
در فاصله ميان ستون اول و دوم صندوقي مرمرين همنوع سنگفرش كف كعبه، كه سنگي است گرانقيمت و به رنگ خاكستري راه راه است، قرار دارد. اين صندوق جايگاه بخور و طيب و عود و مُشك و عنبر و ديگر مواد خوشبو كننده كعبه است. و همچنين گلاب و پارچه هاي سفيدي كه كعبه را با آنها شستشو مي دهند، در داخل آن است.
آنچه درنگاه اول توجه بيننده كف كعبه را به خود جلب مي كند، سنگ مرمر سفيدي است كه بر روي زمين و در برابر جايگاه درب پيشين كعبه بر روي ديوار غربي و در فاصله اندكي از ركن يماني قرار دارد، به من گفته شد پيامبر ـ ص ـ بر روي اين سنگ نماز گزارده است.
گرداگرد ديوارهاي كعبه از درون را تا ارتفاع 4 متر، سنگ مرمر ايتاليايي گرانقيمتي به رنگ گلي راه راه پوشانده است، بر ميانه ديوار مرمرين كناره اي است از همان جنس مرمر، ليكن به رنگ سياه به عرض 30 سانتيمتر كه بر زيبايي و جلال و شكوه ديوار مي افزايد. بر ديوار غربي و بر روي اين كناره ها 7 كتيبه سنگي ديده مي شود كه بر آن نام خلفا و پادشاهاني حك شده است كه خداوند به آنان توفيق تعمير كعبه و بازسازي آن را در دورانهاي گوناگون اسلامي عنايت فرموده است. قديمي ترين كتيبه از آنِ المستنصربالله خليفه عباسي است با تاريخ 629 هـ . ليكن موفق به خواندن 6 كتيبه ديگر، به علت فرسودگي خط آن در اثر عوامل گوناگون نشدم و براي آگاه كردن خوانندگان از نام صاحبان اين كتيبه ها، نوشته كتاب ارزشمندي كه نويسنده اش خود از آگاهان به تاريخ كعبه و صاحبان كتيبه هاست را نقل مي كنم، اين كتاب به نام «تاريخ الكعبة المعظمه، عمارَتها، كِسوَتِها، وسدانَتِها»، اثر مؤرخ شيخ حسين عبدالله باسلامه مي باشد كه در سال 1384 هـ . در مصر چاپ شده است. اين مورخ در فصل دوم كتاب خود (ص141 ـ 139)، درباره لوحه هاي سنگي درون كعبه چنين مي گويد:
هفت لوح بر ديوار دروني كعبه قرار دارد، نخستين لوحه از آنِ «السلطان الملك الاشرف أبي النصر قايتباي» مورخ اغاز ماه رجب سال 884 هـ . است. دومين لوحه بر روي آن نخست چندين بيت شعر با خطي برجسته حك شده، از آنِ «أُمّ خاقان الوري خان مصطفي... بمباشرة أحمد بيك في سنة تسع و مائة وألف، شيخ الحرم المّكي» است. سومين كتيبه از آنِ خليفه عباسي «المستنصربالله» است كه پيشتر درباره آن سخن رفت. لوح چهارم از آنِ «يوسف بن عمر بن علي بن رسول... بتاريخ سنة ثمانين وستمائة» است كه نام «الملك المظفّر» پادشاه يمن در آن سالها بوده است. پنجمين لوحه كه خط برجسته اي دارد از آنِ «السلطان مراد خان بن السطان أحمد خان بن السلطان محمد خان... في آخر شهر رمضان المنتظم في سلك شهور سنة أربعين وألف من الهجرة النبويه» است. بر روي ششمين لوح نوشته شده است: «السلطان بن السلطان محمد خان سنة سبعين وألف». هفتمين لوح متعلق به «السلطان الملك الاشرف أبي الناحر برسباي بتاريخ سنة ستّ وعشرين وثمانمائه» مي باشد.
بر روي همين ديوار و در برابر جايگاه نماز پيامبر ـ ص ـ لوح هشتمي از سنگ مرمر سفيد قرار گرفته كه بر روي آن با خط كوفي نوشته شده «محمّد صلّي الله عليه وآله وسلم»، بر سينه ديوار شرقي درون كعبه كه ميان دروازه كعبه و باب التوبه كه دروازه پله هاي بام كعبه است نهمين لوحه قرار گرفته كه ياد بود آخرين تعمير و ترميم كعبه در سال 1417 هـ . و در دوران پادشاهي فهد بن عبدالعزيز است. و در نزديكي اين كتيبه سنگ نوشته ديگري است به نام ملك خالد ابن عبدالعزيز كه وي نيز تعميراتوترميمهايي دركعبه انجام داده است.
* * *
گزارشي درباره چگونگي انجام آخرين بازسازي درون كعبه:
يكي از مسؤولان ناظر بر آخرين ترميم ساختمان كعبه، طي گفتگويي با من، سير عمليات بازسازي را اين گونه توصيف كرد:
آغاز عمليات بازسازي، با بيرون آوردن كليه قطعات سنگي ساختمان بيت عتيق همراه بود، از اين رو كليه سنگهاي چهار ديوار درون كعبه بجز سنگهاي اصلي ساختمان (كه عبارت است از سنگهاي سياهي كه پوشش بيروني ديوارهاي كعبه را تشكيل مي دهد)، طي نقشه دقيقي از جاي خود كنده، و پس از شماره گذاري دقيق و تعيين جايگاه آن بر روي نقشه، پاكسازي و شستشو و ترميم و سپس به جايگاه اصلي خود بر ديوار كعبه بازگردانده شد و با ماده مخصوصي كه سبب از ميان رفتن كليه
منافذ هوادار ميان سنگها مي شود، آغشته گرديد تا بدين وسيله از نفوذ هوا و فرسوده شدن سنگها و آسيب پذيري آنها جلوگيري شود. اين عمليات در چهار ديوار كعبه تا پايه هاي اصلي خانه كعبه در اعماق زمين كه توسط حضرت ابراهيم خليل الرحمن ـ ع ـ ساخته شده بود ادامه يافت. آنگاه ديواره دروني كعبه از كف خانه تا ارتفاع چهار متري با پوششي از سنگ مرمر پوشانيده شد و پس از آن ديوارها تا سقف كعبه با پرده اي از ابريشم گرانقيمت به رنگ آبي آسماني با ميان دوزيهايي به رنگ نزديك به سفيدي پوشانيده شد. بر روي اين پرده خطهاي عمودي و افقي مكرّري به شكل 8 با نوشته «لا إله إلاّالله، محمّد رسول الله، الله جلّ جلاله»، مشابه نوشته هاي روي پرده سياه كعبه از بيرون قرار دارد كه تلألؤ ويژه اي به اين قسمت از درون خانه داده است. نام ملك فهد و تاريخ هديه اين پرده به كعبه با نخهايي از طلا بر روي قطعه اي از ابريشم در ميانه قسمت غربي پرده قابل رؤيت است. در زاويه شمال شرقي ديوار كعبه درب طلايي ديگري قرار دارد كه چشمان بيننده را خيره مي كند، اين درب كه كوچكتر از دروازه اصلي كعبه است و با صفحه هايي از طلاي خالص كه ميان آن را با نقره كنده كاري كرده اند به نام «باب التوبه» مشهور است و بر ميانه آن قفلي طلايي و كهن قرار دارد. اين درب در برابر پلّكاني قرار دارد كه به بام كعبه ختم مي شود. (يكي از مهندسان ناظر بر عمليات ترميم كعبه، به من گفت بلندي كعبه از كف تا بام برابر با 065/13 متر مي باشد.) اين پلكان در ترميم اخير به طور كلّي مورد تجديد ساختمان قرار گرفت و اينك عبارت است از پلكاني از شيشه ضخيم و شفاف به رنگ آبي آسماني كه در نگاه نخست كريستال به نظر مي آيد، عرض هر پله 25 سانتي متر و بلندي آن نيم متر است و بر هر كدام برجستگي ملايمي قرار دارد كه مانع لغزندگي مي گردد و در دو سوي پلّكان نرده دستگيره به ارتفاع يك متر از جنس همان شيشه قرار داده شده است. ساختمان پلّكان مارپيچي و همانند پلكان گلدسته هاي مساجد مي باشد. در پايان پلكان دريچه اي قرار دارد كه با مرمر سفيد پوشيده شده و با گرداندن دستگيره آن به سوي بيرون، بام كعبه باز مي شود. در اين دريچه در بازكن الكتريكي نيز نصب شده كه با فشار دگمه به طور خودكار به سوي بيرون فضاي كعبه باز مي شود.
بام كعبه فضاي چهار ديواري است كه كف آن با سنگهاي سفيد، شفاف
و گرانقيمت سنگفرش شده، اين سنگفرشها از جنس همان سنگهايي است كه سرتاسر فضاي باز درون وبيرون مسجد الحرام را با آن سنگفرش كرده اند. ويژگيهاي اين سنگ، قدرت آن بر منعكس نمودن اشعه شديد آفتاب و نفوذ ناپذيري نسبت به گرما و سرما است، از اين رو در گرما خنك و در سرماي زمستان آزار دهنده نمي باشد.
گرداگرد بام كعبه را ديواري به ارتفاع نيم متر فراگرفته كه بر روي آن قطعات معدني استوانه اي شكل قرار گرفته و به وسيله گيره هاي بزرگ و ضخيمي درهم قفل شده است كه وظيفه آنها در برگرفتن طنابهاي حامل پرده كعبه مي باشد.
در ميان بخش زيرين ديوار شمالي، ناودان كعبه قرار دارد كه تحفه اي است گرانقيمت از طلاي ناب با نقش و نگارهاي زيبا ساخته شده و آب ريز آن بر روي حجر اسماعيل قرار دارد. منتهي اليه اين ناودان بگونه اي مربع و چهارگوش طراحي شده كه بتواند سنگيني ناودان در هنگام ريزش باران را تحمّل كند.
* * *
|