متن کامل

میقات حج - سال اول ـ شماره سوم ـ بهار 1372 کتابی کهن در تاریخ مکّه * محمد علی مهدوی راد در جریان تاریخ نگاری اسلامی ، شیوه تاریخ نگاری شهرها و آبادیها از پیشنیه بسیار کهنی برخوردار است . و در این میان تاریخ مکه و گزارش حوادث و چگونگی رویدادهای آن ، ا

ميقات حج - سال اول ـ شماره سوم ـ بهار 1372

كتابي كهن در تاريخ مكّه *

محمد علي مهدوي راد

در جريان تاريخ نگاري اسلامي ، شيوه تاريخ نگاري شهرها و آباديها از پيشنيه بسيار كهني برخوردار است . و در اين ميان تاريخ مكه و گزارش حوادث و چگونگي رويدادهاي آن ، اهميت و جايگاه بلندي را به خود اختصاص داده است .

مكه ، شهر ديرپاي و دراز آهنگ و گرانقدري است كه از ديرباز مورد توجه ملتها ، قومها و نسلها بوده است و به لحاظ پيشينه ، از كهنترين آباديهايي است كه بر پهنه زمين شكل گرفته و نسلها و قومهايي را در خود جاي داده است . در دوران اسلامي نيز اخبار مكه و گزارشهاي مربوط به حوادث و جريانهاي گونه گون آن ، براي مسلمانان از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است . اخبار ، فضائل ، جايگاه بلند ، و جنبه هاي تاريخي مكه در دوران نقل و نيز دوره تدوين براي مسلمانان به جهاتي گونه گون نقش تعيين كننده اي داشته است . شناخت دقيق آنچه ياد شد در تفسير قرآن ، درك حقايق آيات الهي ، سيره پيامبر ، چگونگي بروز و ظهور آئين حق و گسترش آن كارآمد بوده و هست . از اين روي از جمله كهنترين آثار مدوّن فرهنگ اسلامي آثاري است كه درباره مكه و مدينه نگاشته شده است .

پيشينه اين آثـار :

گويا كهنترين اثري كه در منابع كتابشناسي و شرح حال نگاري در اين باره از آن ياد شده است ، كتاب محمد بن عمر واقدي است . واقدي محدثي بزرگ و مورّخي سخت كوش بوده است ، وي به سال 130 به دنيا آمده و در سال 207 زندگي را بدرود گفته است . 1 كتاب وي با عنوان « كتاب اخبار مكه » براي محققان بعدي دست مايه اخبار و گزارشهاي مربوط به مكه بوده است . پس از وي علي بن محمد مدائني است ( 135 ـ 225 ) مدائني از مورخاني است كه تأليفات بسيار گسترده و نگاشته هاي گونه گوني دارد ، از كتاب وي درباره مكّه ، ابن نديم كه آثار وي را به تفصيل و به گونه موضوعي گزارش كرده است با عنوان « كتاب مكه » ياد كرده است ، امّا اكنون از اثر وي درباره مكّه مانند بسياري از ديگر آثارش ، خبري نيست ، بايد يادآوري كنم كه در بسياري از منابع ديگر نيز كه به آثار و شرح حال وي پرداخته اند ، از اين اثر ياد نكرده اند . 2

پس از كتاب مدائني بايد از اثر گرانقدر و ارجمند ، ابي الوليد محمد بن عبدالله بن أحمد ازرقي ، ( . . . ـ حدود 250 ) نام برد ، با عنوان « اخبار مكه » . ازرقي درباره مكه اخبار متعددي دارد ، خوشبختانه « اخبار مكه » وي اينك در اختيار است و مورد مراجعه و بهرهوري محققان . 3

زبير بن بكّار نيز در اين باره كتابي تدوين كرده است . او به سال 172 به دنيا آمده ، در سال 256 درگذشته است . از اثر وي ، سخاوي ياد كرده است ، 4 و در منابعي ديگر نيز از آن ياد شده است . 5 امّا در منابع شرح حال وي و برخي متون كتابشناسي و فهرستها كه آثار وي را رقم زده اند ، از آن يادي نيست . 6

عمر بن شبه ( 172 ـ 262 ) نيز از مورخاني است كه درباره مكه و اخبار آن كتابي رقم زده است . از كتاب وي با عنوان « تاريخ مكّه » بخاري ياد و نقل كرده است . 7 از وي كتابي با عنوان « امراء مكه » نيز ياد شده است كه برخي احتمال داده اند هر دو عنوان يك كتاب باشد . 8

در برخي از منابع از حسن بصري ( م 110 ) نيز كتابي با عنوان « تاريخ مكه » ياد شده است ؛ كه گويا نسخه اي از آن در يكي از كتابخانه هاي مصر وجود دارد . 8

پس ، از آنچه ياد كرديم اثر گرانقدر و عديم النظير ابي عبدالله محمد بن اسحاق فاكهي است با عنوان « اخبار مكه في قديم الدهر و حديثه » ، كه اينك مورد گفتگوي ماست . كتاب فاكهي اثري است تاريخي ، اجتماعي ، جغرافيايي كه با استناد به آن ، بسياري از حقايق مربوط به مكه و چگونگي اطراف آن را به دقت مي توان بازشناسي كرد . آنچه

اكنون در اختيار است بخش دوّم كتاب است كه حدود سه هزار گزارش ، حديث و خبر را به همراه دارد ، بخش اوّل كتاب تا سالها پس از نگارش آن ، در اختيار محققان و محدثان بوده است ؛ كه از نقلها و گزارشهاي آن بهره برده اند ، و براساس آنها محقق سختكوش كتاب ، بخشي از جلد اوّل را بازسازي كرده است كه بدان اشاره خواهيم كرد .

اهميت كتـاب :

كتاب فاكهي هماره مورد توجه عالمان و محدثان و مورخان بوده است . بسياري از آن بهره برده و به جايگاه بلند آن در تاريخ اسلام توجه داده اند . ابن حجر عسقلاني كه در آثار مختلف خود از كتاب فاكهي فراوان بهره برده است ، درباره اخبار مكّه نوشته است : « كتابي است گرانقدر در پنج كتاب » . 9

تقي الدين محمد بن احمد فاسي مكّي نيز از كتاب فاكهي در نگارش كتابش فراوان نقل كرده است ، مي نويسد :

« در كتاب فاكهي مطالب سودمند فراواني توان يافت كه در اثر ازرقي و آنچه ما نوشته ايم بدان نمي توان دست يافت » . 10

كتاب فاسي اثري است پر مادّه و سودمند ؛ و اين اظهار كارشناسانه او به روشني نشانگر جايگاه بلند كتاب فاكهي و گستردگي مواد و وسعت اطلاعات عرضه شده در آن است .

نكته ديگري كه مي تواند اهميت والاي كتاب فاكهي را نشان دهد ؛ معلومات و آگاهيهاي برجاي مانده در صفحات آن است كه اينك از منابع اصلي آن به هيچ روي نشاني نيست ، محقق سختكوش كتاب ، اين مجموعه را چنين شناسانده است :

« از كتاب عثمان بن عمرو بن ساج در تاريخ مكه ، 47 مورد نقل كرده است ، 11 و از كتاب واقدي 26 مورد و از آثار زبير بن بكّار 143 گزارش آورده است كه جز اندكي از آنها در آثار چاپ شده وي نيست » .

از كتابي نگاشته ابي عبيده مَعْمَر بن المثني 11 گزارش مربوط به چاهها و اخبار مكه ، و از كتاب « فضائل مكه » ابي بكر حُمَيْدي ( صاحب سند ) 29 گزارش .

فاكهي از برخي از منابع حديثي كهن نيز بهره برده است كه اينك در اختيار نيست ، مانند كتاب « الجامع » و « المناسك » ابن جُريح كه 248 حديث با طرق مختلف از آنها نقل كرده است .

از كتاب « الجامع » سفيان ثوري ، 108 حديث و از « الجامع » سفيان بن عينيه ، 737

حديث و اثر ، و از كتاب « مصنّف وكيع بن جرّاح 24 حديث و اثر ، و از « سنن موسي بن طارق ابي قرّة ، 16 نصّ » .

فاكهي تني چند از مشايخ حديث خود را در اين كتاب ياد كرده و از آثار حديثي آنها احاديث و آثار نقل كرده است از جمله : از « سنن » سيد بن منصور ، 11 نصّ ، و از يكي از كتابهاي حسين بن حسن مروزي 115 حديث و اثر ، و از « سنن » حسن بن علي حُلْواني 32 نص و از « مسند » محمد بن يحيي بن ابي عمر عدني مكي 526 خبر و از « مسند » يعقوب بن حميد بن كاسب ، 188 حديث و اثر آورده است .

فاكهي براي تدوين كتاب خود به كتابهاي سيره نيز مراجعه كرده است ، و از جمله كتابهاي سيره اي كه وي از آنها بهره برده و اكنون در اختيار نيست عبارتند از : كتاب عروة بن زبير أسدي ، 5 خبر ، « مغازي » موسي بن عقبه 13 گزارش .

افزون بر آنچه ياد شد ، فاكهي از كساني نيز حديث و گزارش مي آورد كه نامي از آثارشان نيست ، و بدين سان كتاب فاكهي بخش عظيمي از ميراث تاريخي ، حديثي را در لابلاي صفحاتش گنجانده و به نسلها و عصرها سپرده است . 12

كتاب فاكهي در آثار ديگران :

« اخبار مكه » پس از نگارش و نشر ، مورد توجه عالمان قرار گرفته است . بسياري از محدثان و مؤلفان بخشهايي از آن را در آثار خود نقل كرده اند ، از جمله : ابواسحاق ابراهيم بن اسحاق حربي در « المناسك » ، ابوعمر ابن عبدالبر در « استيعاب » ، ابوعبيد بكري در « معجم ما استعجم » ، ياقوت حموي در « معجم البلدان » و « المشترك وَضْعاً المفترق صَقْعاً » ، محمد بن احمد فاسي در « العقد الثمين في تاريخ البلد الأمين » و « شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام » ، ابن حجر عسقلاني در « فتح الباري » ، « الأصابه » ، « تهذيب التهذيب » و « تعليق التعليق » ، عمر بن فَهْد المكي در « اتحاف الوري بأخبار ام القري » ، « محمد بن عبدالرحمن السخاوي » در « المقاصد الحسنه » جلال الدين السيوطي در « الدر المنثور » و « تاريخ الخلفاء » و « الجامع الكبير » ، متقي هندي در « كنزالعمال » ، جمال الدين بن ظهيرة المخزومي در « الجامع اللّطيف في فضل مكه و اهلها و بناء البيت الشريف » ، « قطب الدين النهرواني در « الأعلام بأعلام بيت الله الحرام » و . . .

محقق كتاب كه از اين مجموعه و جز اينها ياد كرده است دقيقاً موارد نقل در اين آثار را نيز نشان داده است . 13

نگاهي گذار به فصول كتاب :

فاكهي كتاب را بصورت منظم تبويب نكرده است ، او عنواني را مي آورد و آنگاه آگاهيهاي لازم درباره آن عنوان را گزارش مي كند آنچه اكنون برجاي مانده است از گزارشهاي مربوط به « حجرالأسود » و فضيلت و احكام آن آغاز مي شود ؛ در ضمن 15 عنوان و 214 حديث و خبر . در اين فصل از « حجرالأسود » چگونگي و پيشينه آن ، آداب استلام و زيارت آن ، چگونگي استلام زنان ، ارتفاع آن از زمين ، ركنهاي ديگر و چگونگي آنها ، دست ماليدن ، بوسيدن و ديگر آداب ركنها سخن رفته است ، گزارشهاي اين فصل دقيق و در ضمن گزارش هاي مطالب تاريخي و اجتماعي مهمي آمده است .

در فصل دوّم ( ج 1 ، 186 ـ 160 ) از جايگاه « ملتزم » سخن رفته است . ياقوت حموي مي گويد :

« ملتزم » ، كه بدان « مَدْعي » و « المتعوذ » نيز مي گويند ، مكاني است بين حجرالأسود و درب كعبه . . . 14

در اين فصل در ضمن روايات و گزارشهايي ، جايگاه « ملتزم » عرضه شده و از اهميت و فضيلت آن سخن رفته ؛ و عظمت دعا خواندن در آن مكان و چگونگي دعاكردن نموده شده ، واز كساني كه در اين مكان به التجاء تضرّع ايستاده اند يادي شده و مطالب سودمند ديگر كه در ارتباط با اين مسأله بوده است گزارش شده است . اين مبحث داراي 76 حديث و گزارش است .

فصل سوّم ( ج 1 ، 368 ـ 186 ) كه فصلي است بلند با 60 مبحث و 479 حديث خبر به طواف كعبه و چگونگي آن پرداخته است . كعبه خانه اي است ديرپاي كه هماره مورد توجه و تقديس ملتها ، قومها و مردم بوده است ، طواف آن هماره سنتي بوده است قويم و معمول كه در گذرگاه تاريخ تحولاتي در چگونگي انجام و برگزاري آن پديد آمده است . در اين فصل به تفصيل از طواف كعبه و فضيلت آن سخن رفته و آداب طواف كردن ، و منش بجا آوردن اين عبادت عظيم و سازنده نموده شده است . گزارشها و احاديث اين بحث بسيار مهم و روشنگر بسياري از آداب مذهبي ، اجتماعي و سنتهاي مردمي قومها و ملتها است . چگونگي طواف كردن ، طواف زنان در حالتها و زمانهاي مختلف ، چگونگي طواف كساني كه نذر كرده اند با حالت و هيئتي ويژه طواف كنند ، چگونگي پايان بخشيدن به طواف ، طواف به نيابت از زندگان و مردگان ، طواف آزادگان و بردگان در دوران جاهليت ، حوادثي كه در طواف كعبه رخ داده است ، انهدام كعبه و . . . با دقت در ضمن احاديث و اخبار بسياري گزارش شده است و در پايان

حديث : « لا تغزي مكة بعد الفتح » نقل و تفسير شده است .

در فصل چهارم ( ج 1 ، 438 ـ 368 ) با عنوان « فريضة الحج » در ضمن 17 بحث و 187 حديث خبر و گزارش به وجوب حج ، پرداخته و با تفسير آيه « و من كَفَرَ فان الله غنّي عن العالمين » اهميت اين آيين بزرگ الهي را نمايانده و در ضمن عناوين متعددي از مسائل مختلفي چونان : استطاعت ، زاد و راحله در حج ، حج خردسالان ، گام برداشتن در مسير حج و فضيلت آن ، پي آمدهاي سوء ترك حج ، جايگاه زائر خانه خدا ، غفران حاجيان ، برتري زائر خانه خدا كه حرمت زيارت را پاس دارد در قيامت ، سخن رفته است .

اين فصل بيشتر جنبه فقهي و اخلاقي دارد و گزارشهاي آن در آگاهي بر فتاوي فقيهان صدر اسلام قابل توجه است . احاديثي كه در آداب زيارت و صفاتي كه بايد زائران بدان متصف باشند در اين فصل آمده تنبّه آفرين است ، اين فصل با طرح ضرورت شتاب در انجام فريضه حج و دوري جستن از سهل انگاري درباره آن پايان مي پذيرد .

در فصل پنجم كه فصل پاياني مجلّد اوّل است ( 481 ـ 440 ) به مقام ابراهيم و فضيلت آن پرداخته شده و در ضمن آن از : قيام ابراهيم در مقام ، نقشي كه بر آن ديده مي شود ، نشستن در پشت مقام ابراهيم و نماز خواندن در آن و بيعت در بين مقام و ركن و ديگر مسائل مربوط به آن سخن رفته است در لابلاي صفحات اين فصل گزارشهاي تاريخي مهم و قابل توجهي آمده است . در اين فصل احاديثي درباره حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ديده شد از جمله اين روايت :

« يبايع المهدي بين الحجر و المقام علي عدّة اَهْل بدر . ثلاثمائة و ثلاثة عشر » . 15

فصل ششم ( ج 2 ، 5 ـ 86 ) عهده دار گزارش چگونگي چاه زمزم ، پيشينه آن و جريان تاريخيش در گذرگاه زمان است . در اين فصل از چگونگي حفر آغازين و پيدايش زمزم سخن رفته و آنگاه چگونگي بهره گيري از آن در دورانهاي گونه گون گزارش شده است . تقدس آب زمزم در نگاه ملتها و حمل آن براي مريضها و استشفاء از آن و سقايت آن از گزارشهاي ديگر اين فصل است . نامهاي زمزم ، سرچشمه و چشمه هاي فرعي آن و چگونگي بناي بَر آن نيز در ادامه اين فصل آمده است . چاه زمزم و فضيلت آن و چگونگي حفظ و حراست از آن در حاكميتهاي مختلف نيز از جمله گزارشهايي است كه در اين بخش مي توان خواند ، مجموعه مطالب مربوط به زمزم و جريان تاريخي آن در 19 عنوان و 129 حديث و خبر سامان يافته است . در دوره هاي مختلف تاريخي زمزم و چگونگي سقايت آن نقش تعيين كننده در ساختار سياسي و اجتماعي نظام قبيله اي آن ديار داشته است . اين گزارشها در برنمودن جايگاه در مسائل ياد شده مطالب مهمي را در بردارد .

فصل هفتم ( ج 2 ، 86 ـ 209 ) از فصول مهم كتاب است . اين فصل به مسجدالحرام پرداخته و از فضيلت و احكام آن سخن گفته است ، تحديد حدود دقيق مسجد ، چگونگي ساختمان آغازين آن ، و افزونيهاي واپسين تا زمان فاكهي در اين بخش گزارش شده است . چگونگي نماز در مسجدالحرام ، خوابيدن در آن مسجد از ديدگاه عالمان و فقيهان آن روزگار ، چگونگي بهره گيري مسلمانان در آن روزگار از مسجدالحرام ، فضيلت اذان گفتن در آنجا ، يادكرد مؤذّني كه پيامبر در مسجدالحرام تعيين كرد ، حكم اعتكاف در آن و احكام انواع تصرّفات در آن و بهره گيريهاي از آن در بخشهاي بعدي اين فصل آمده است . آنگاه ياد كرد افزونيهاست به ترتيب تاريخ و توصيف دقيق ساختمان مسجد ، مسافت و آنچه در ميان بوده است ، قنديلها ، آزينها ، مناره ها و خانه هاي متّصل به مسجد .

اين فصل به لحاظ فقهي تاريخي و اجتماعي در تاريخ اسلام و شناختن جايگاه مسجدالحرام در تحولات سياسي صدر اسلام شايان توجه است .

در فصل هشتم ( ج 2 ، 20 ـ 209 ) سعي بين صفا و مروه به بحث نهاده شده و از سير تاريخي اين دو كوه سخن به ميان آمده ، و از آغاز و پايان سعي گفتگو شد و احكام و حدود و چگونگي آندو بدقت گزارش شده است .

در اين فصل از بنائي كه برفراز صفا و مروه ساخته شده بوده است و از خانه هاي متّصل به آن ، طواف جاهليان و اشعار و مطالبي كه در ضمن سعي مي خواندند ، بتهايي كه بر صفا و مروه نهاده بودند ، مساحت دقيق بين صفا و مروه در ضمن 16 بحث و 17 حديث و اثر سخن رفته است . گزارشهاي اين فصل به لحاظ تاريخي و شناخت برخي از آداب و عقايد دوران جاهليت ، و يكي از نمودهاي اعمال عبادي آنان سعي بين صفا و مروه ، سودمند و كارآمد است .

فصل نهم ( ج 2 ، 246 ـ 385 و ج 3 ، 149 ـ 1 ) از فصلهاي دراز دامن و بسيار سودمند كتاب است در آغاز اين فصل از حدود حرم و چگونگي تحريم حرم سخن رفته و چگونگي نصب نشانه هاي اين حدود و سير تاريخي آن گزارش شده است . آنگاه نامهاي مكه است و خلفائي كه در آن سكونت گزيده اند سخن رفته و از صحابياني كه در آن ديار زندگي را بدرود گفته اند ياد شده است از مجاورت مكه و فضيلت شكيبائي بر سختيها و ناگواريهايي كه لازمه زندگاني در آن ديار باشد سخن به ميان آمده است .

اين فصل از جهات مختلف ، سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي حائز اهميت است . گزارش درگيري عبدالله بن زبير و آنچه در آن فتنه بر اهل مكّه روا شد از ديگر بخشهاي اين فصل

است .

در صفحات ديگر اين فصل از حوادث طبيعي ، جريانهاي سياسي مكه سخن رفته و چگونگي آداب و رسوم ساكنان آن ديار نموده شده است . اخباري كه در اين فصل از ، بزم و رزم ، شادخواريها و غمگساريهاي مردم آن ديار ارائه شده است بسيار خواندني است ، مكه و مردم آن در نگاه ديگران ، قداست و اهميتي كه شهرها ، آباديها و قبايل ديگر برمكيان قائل بودند ، شعرهايي كه در وصف آنها سروده اند ، زاهدان ، قاضيان ، عالمان و عابدان و اميراني كه در آن ديار زيسته اند ، چگونگي قرائت مكّيان و آداب ختم قرآن آنان ، چگونگي تلبيه اهل آن ديار در هنگام قرائت چون به « والضّحي » مي رسيدند ، از ديگر گزارشهاي اين فصل است .

يادي از جدّه و چگونگي آن ، فضيلت بدرود زندگي در آن ديار ، يادكرد « بطحا » و « ابطح » و جايگاه آن دقيق در مكه ، يادكرد كساني از اهل مكه كه نام و كنيه آنها همگون نام و كنيه پيامبر بوده است در صفحات ديگر اين فصل آمده است .

پايان بخش اين فصل خطبه هايي است كه كساني در اجتماعات مكّه ايراد كرده اند ، مانند خطبه ابي ذر ، عتبة بن سفيان حجاج بن يوسف ، داود علي بن عبدالله و . . . كه درنگريستن به اين خطبه ها نيز مطالب مهمي از مسائل سياسي و اجتماعي آن روزگار را در اختيار مي نهد .

فصل دهم ( ج 2 ، 208 ـ 157 ) با عنوان « باب جامع من أخبار مكّه في الأسلام » ويژه گزارشهايي است در باره مكه و چگونگي اداره آن در جاهليت و اسلام كه برخي از عناوين آن ، چنين است : كساني از واليان مكه كه در آن ديار زندگي را بدرود گفته اند . واليان مكه از قريش و غيرقريش و برخي از كارها و تصرّفاتشان ، قاضيان مكه از قريشيان طائف و سكني گزيدن قبيله ثقيف در آن و . . .

فصل يازدهم ( 243 ـ 208 ) فصلي است كوتاه اما لطيف و خواندني . در اين فصل از آغازين ها در مكّه سخن رفته است به مثل : اوّلين كسي كه درهم و دينار را نقش زد آدم بود ( ج 3/208 ) اوّلين كسي كه براي سخن گفتن منبر گرفت ابراهيم بود ( همان /209 ) و . . . محقق كتاب درباره اين فصل نوشته است :

اين فصل يكي از فصول مهم و لطيف كتاب فاكهي است . وي در جمع و ترتيب اين فصل ، تلاش وسيعي بكار بسته است ، كه نشانگر گستردگي آگاهيها و تسلط او بر منابع گونه گون است . فاكهي در ميان مورّخان مكه تنها كسي كه اين فصل را پرداخته است ، فاكهي در ضمن اين فصل 62 حديث و خبر را آورده است . 16

فصل دوازدهم نيز فصلي است كوتاه ( 259 ـ 243 ) كه در آن از احكام شرعي

فروش ، كرايه و تملكّ خانه هاي مكّه و بنياد نهادن خانه در آن ، سخن رفته و از كساني كه مي توانند در آن ديار خانه بنا كنند و اسكان يابند و يا نمي توانند در آن ديار اقامت گزينند در ضمن 41 حديث گزارش سخن رفته است .

فصل سيزدهم ( ج 3 ، 353 ـ 283 ) از فصلهاي دراز دامن و بسيار مهم كتاب است . اين فصل به لحاظ آگاهيهاي مهم و دقيقي كه درباره قبيله ها ، تيره ها و چگونگي سكونت آنان در مكه و مسائل مربوط به آن در اختيار مي نهد و ابعاد مربوط به زندگي اجتماعي و قبيله اي آن ديار را مي نماياند بسيار شايان توجه است .

محله هاي مكّه ، محيط زندگي قبيله ها ، نام خانه ها ، حوادث تاريخي ، خواندني و شنيدني بسياري در اين فصل آمده است . از اوّلين كسي كه سرزمين آن ديار را بين قبيله ها تقسيم كرد و براي هر تيره اي محلي ويژه ساخت نيز سخن رفته و به تفصيل خانه هاي قبايل و حدود آنها گزارش شده است . به مثل چگونگي خانه هاي فرزندان عبدالمطلب با دقت تمام مشخص شده است ( ج 3/263 ـ 303 ) در لابلاي صفحاتي كه اين گزارشها آمده است ، فوايد تاريخي فرواني توان يافت ، حوادثي كه در اين محلّه ها و خانه ها افتاده ، خريد و فروشهايي كه انجام شده ، هم پيمانان ساكنان اين محله ها و خانه ها ، اقدامات مهمي كه صاحبان و چهره هاي برجسته اين قبيله و تيره ها بدان همت ورزيده اند از جمله مطالبي است كه در اين فصل آمده است .

پايان بخش جلد سوّم ، فصل چهاردهم است ( 392 ـ 353 ) كه گزارش دقيقي است از حدود مكه و تهامه حكم اخراج مسلمان از مكّه ، حكم قاتلي كه به حرم پناه برده باشد ، درختهايي كه قطع و بهرهوري از آنها در حرم رواست ، چگونگي حكم صدّ در محدوده حرم و كفارّه آن و حيواناتي كه مي شود در حرم از بين برد و نابود كرد و . . .

در فصل پانزدهم ( ج 4 ، 96 ـ 5 ) از جايگاههايي كه نماز در آنها استحباب دارد سخن رفته است ؛ و بدين جهت مساجد بسياري مانند : مسجدي در « دار الأرقم » مسجدي در عرفه ، مسجد « كبش » ، « بيعت » ، « ذي طوي » ، « مسجد شجره » مسجدي در « جبل النور » ، « كوه حراء » مسجدي در نزديكي « شعب علي بن ابيطالب » و . . . سخن رفته ، و از گورستان مكه در دوران جاهلي و گورستان مهاجران ياد شده است . در ادامه فصل از آثار پيامبر و صحابيان گزارشهايي آمده است ، كوهها و سرزمينهاي مكه نيز شناسايي شده است و به مناسبت ، يادكرد گورستانها ، روايات قابل توجهي درباره زيارت نقل كرده است از جمله :

قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : « زوروا القبور فانّها تذكّركم الموت » . 17

در ادامه اين فصل از وادي « محصّب » و چگونگي آن سخن رفته و حدود آن مشخص شده و آثاري كه درباره آن سخن مي دارد عرضه شده است . يادآوري كنم كه « محصّب » سرزميني است در مسير مكّه به مني كه در تحديد حدود آن اختلاف است ، اهل سنت شب زنده داري در آن را پس از بازگشت از مني مستحب مي دانند . 18

فصل شانزدهم ( ج 4 ، 128 ـ 96 ) عهده دار گزارش ، چاهها ، چشمه ها ، آبگيرها و استخرهاي مكه است در دوران جاهليت و اسلام . اين فصل نيز به لحاظ اجتماعي ، اقتصادي شايان توجه است . چه كساني چاهها و چشمه ها را پي افكنده اند ، مردم از اين آبشخورها چگونه بهره مي گرفتند ؟ به چه انگيزه اي اين چاهها كنده مي شد ؟ قبايل و افرادي كه دست به اين عمل مي زدند از چه جايگاه اجتماعي برخوردار بودند ؟ چاه زمزم از چه موقعيتي در ميان اين همه چاه داشت ؟ پس از اسلام چه چاههايي كنده شد و چه آبشخورهايي سامان گرفت و چه چشمه هايي جاري گشت ؟ به اين سئوالها در ضمن گزارشهاي دقيقي پاسخ گفته شده است . در ضمن آنچه ياد شد ، قصّه ها ، شعرها و سنتهاي گونه گون در بهره گيري از چاهها و چشمه ها آمده است ، كه به لحاظ آگاهي از آداب و رسوم و سنتهاي جاهليان و محيط مكّه بسيار سودمند است .

در فصل هفدهم ( ج 4 ، 246 ـ 129 ) از راهها ، خيابانها ، درّه ها ، سيلابها ، و جايهاي تاريخي مكه سخن رفته است فرازها و فروديهاي مكّه ، كوههاي متصّل به حرم ، مكانهاي تاريخي كه در آن حوادث مهمي اتفاق افتاده است و . . . نيز در اين فصل شناسانده شده است ، چنانكه بارها گفته ايم ، فاكهي در اين كتاب تنها به گزارش جايها و حوادث بسنده نمي كند بلكه هر آنچه به گونه اي در ارتباط با موضوع گزارش باشد مي آورد ، به مثل در اين فصل به مناسبت يادكرد كوهها و قله يكي از كوهها و انتساب آن به يكي از مكيّان ، حضور پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را در آنجا ياد مي كند و چگونگي بيعت مردان و زنان با پيامبر را گزارش كرده با دقت محتوي بيعت را مي نماياند . بنگريد :

عبدالله بن عثمان بن خثيم مي گويد ، محمد بن اسود مي گفت : در روز فتح مكه پيامبر را ديدم كه نشسته ، و مردم از خرد و كلان ، مرد و زن براي بيعت به سوي آن بزرگوار مي آمدند تا به اسلام گواهي دهند . گفت چگونه شهادت مي دادند ، گفت : انه بايعهم علي الايمان با الله والشهادة : لااله الاالله : پيامبر از آنان برايمان به خدا و شهادت به اينكه خدائي جز او نيست پيمان مي گرفت . 19

و به مناسبت يادكرد « شعب البيعه » به تفصيل از « بيعت عقبه » و حاضران در آن و

چگونگي شكل گيري ماجرا و محتواي بيعت سخن گفته است ؛ كه به لحاظ تاريخي و شناخت زمينه هاي هجرت در سيره رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شايان توجه است .

فصل هيجدهم ( 311 ـ 246 ) يكسر به مني پرداخته است و مسائل مربوط به آن را به دقت گزارش كرده است . مني فضيلت و جايگاه آن ، حدود و احكام آن ، چگونگي رمي جمرات ، راههاي كه بدان منتهي مي شود ، منزل پيامبر و خلفا در آن ، مسجد خيف فضيلت واهميت آن و مسائل مربوط به آن در عبادت ، شب زنده داري و . . . احكام رمي جمرات ، مني و مسائل آن در آينه ادبيات عرب و مسائل ديگر از جمله مطالب اين فصل است .

مسجد « كَبْش » و فضيلت آن و اخباري كه درباره آن آمده است ، اوّلين كسي كه ريگ افكند ، ريگ افكندن ابراهيم (عليه السلام) رمي جمرات بعنوان سنتي ديرپاي ، دعا و ذكر در حال رمي ، گورستان مني و نام دقيق آن ، اوّلين كسي كه در آن ديار بت نصب كرد ، مساحت دقيق پهنا و درازاي مني و مساحت دقيق مسجد مني از ديگر مباحث اين فصل است .

جلد چهارم با فصل نوزدهم پايان مي پذيرد كه به گزارشهاي « مزدلفه » پرداخته است . ( 329 ـ 311 ) . در اين فصل ، از چرايي نامگذاري آن سرزمين به « مزدلفه » ، فضيلت و احكام آن ، و راههاي كه بدان منتهي مي شود سخن گفته شده است . گزارشي از قُزَح ( كوهي كم ارتفاع در جنوب شرقي مزدلفه ، كه مشرف به مسجد مشعرالحرام است ) مشعرالحرام ، مسجد مشعرالحرام ، مساحت دقيق بين آن و عرفات از ديگر مطالب عرضه شده در اين فصل است .

اين گزارشها بسيار دقيق و سودمند است و خواننده با وصفي استوار و تحديدي ظريف ، روبرو است .

فصل بيستم ( ج 5 ، 54 ـ 5 ) ويژه گزارشهايي است از عرفه و حدود آن ، فضيلت و احكام عرفه و چگونگي مسجد آن ديار . فضيلت دعا در عرفه ، روزه گرفتن در آن ، وقوف پيامبر در آن قبل از هجرت و بعد از آن ، از مطالب ديگري است كه در اين فصل آمده است . چرايي نامگذاري آن سرزمين به « عرفه » يادكرد منبر عرفه ، مساحت دقيق آن و فاصله اش با مسجدالحرام ، و به مناسبت يادي از قبر « ميمونه » همسر پيامبر و محلّ آن در اطراف مكه نيز از مطالبي است كه در اين فصل آمده است .

فصل بيست و يكم ( 106 ـ 57 ) كه واپسين فصل كتاب است به برخي از جايهاي مشهور در اطراف و نزديكي مكه پرداخته است . مانند مسجد تنعيم فضيلت آن و اخبار مربوط به آن ، مسجد جَعْرانه ، مسجد حديبيّه ، گزارش عمره هايي كه پيامبر انجام داده است ، شهرها و مناطق و آباديهاي اطراف مكّه كه در حاكميت واليان مكه مي بوده است ، جايهايي كه پيامبر و

اصحابش براي نبرد به آنجاها رفته بودند و . . .

نگاهي گذرا به فصول زرّين كتاب فاكهي نشانگر اهميت كتاب و جايگاه بلندش در تاريخ اسلام ، مكه و شناخت جريانهاي صدر اسلام است . اثر فاكهي تنها تاريخ مكه نيست ، به نگاه دقيق و تحليلي « اخبار مكه » تاريخ سياست ، فرهنگ ، ادب و باورها و سنتهاي مكه در دوران جاهلي و عهد اسلامي نيز هست . در نگريستن به جنبه مختلف آن نشان مي دهد كه هيچ محقق ، مورخ ، فقيه ، مفسر ، محدث ، و دانشوري كه در حقايق اسلام به پژوهش و نگارش همت ميورزد از مراجعه بدان بي نياز نيست .

چنانكه پيشتر يادآوري كرديم فاكهي كتاب را فصل بندي نكرده است ، و فصول ياد شده براساس تقسيم بندي ، محقق سختكوش و دقيق النظر كتاب است .

ملحقات كتاب :

پيشتر گفتيم كه آنچه از كتاب فاكهي عرضه شده است بخش دوّم كتاب است ؛ محقق بخش اوّل را كه در منابع ديگر پراكنده بوده است استخراج و بازشناسي كرده است . در اين بخش كه پيوست اوّل كتاب را تشكيل مي دهد از :

چگونگي آمدن حضرت ابراهيم به مكّه ، چاه زمزم ، ماجراي ذبح اسماعيل ، چگونگي و جايگاه و زمان آن سخن رفته است . بحث فاكهي در اينجا از اين جهت كه ذبيح اسماعيل است و نه اسحاق ، و توجه دادن به گزارشهاي وارونه اهل كتاب و برنمودن ورود اسرائيلّيات در منابع و آثار اسلامي قابل توجه است .

در ادامه اين گزارشها اخباري از ازدواج اسماعيل با زني از عمالقه ، چگونگي آمدن برخي از قبايل به مكه ، چرايي نامگذاري « عمالقه » و گزارشي از پيشينه تاريخي آنها ، و يادكرد برخي از قبايلي كه در آن ديار سكونت داشتند و پاره اي از آداب و رسوم و چگونگي حيات اجتماعي آنها ، ارائه شده است .

گزارش برخي از جنگها ، روزهاي مهم و مشهور تاريخي ، چگونگي « نسيئ » و مسئولان آن ، اوّلين بنيادگذار ، كعبه و چگونگي ساختمان آغازين آن و نهادن « حجرالأسود » و مسير تطّور بناي كعبه پس از اسلام تا زمان فاكهي و . . . نيز از مطالب اين پيوست است .

در پيوست دوّم محقق كتاب ، تصاوير زيبايي از وضع امروزي برخي از جايهاي مشهوري را كه فاكهي در كتابش آورده عرضه كرده است ؛ با توضيحاتي روشنگر از چگونگي آنها و بدين سان بگونه اي دلپذير امروز اين جايها را به گذشته هاي تاريخي آنها پيوند زده

است .

در پيوست سوّم ، نقشه هاي گويايي از مكه و اطراف آن ترسيم شده است بر پايه كتاب فاكهي ، اين تصويرها وضع مكه و چگونگي آن را در آن روزگار نشان مي دهد ، از جمله :

1 ـ مكه در قرن سوّم هجري

2 ـ مشهورترين خانه ها ، جايها و كوههاي مكّه

3 ـ چاههايي كه در آن روزگار در مكه بوده است

4 ـ آبگيرها ، حوض ها ، استخرها و بركه ها

5 ـ ديوارها ، حصارها ، دژها . . .

6 ـ راههاي اصلي مكه ، پيچها و گردونه راههاي كوهستاني ، گورستانها

7 ـ جايهاي تاريخي و مساجد

8 ـ نقشه دقيق ساختمان كعبه ، مسجدالحرام و اطراف آن در 272 هجري به هنگام خلافت مهدي عباسي

با آنچه ياد كرديم متن كتاب با تحقيق دقيق گسترده و استوار ، محقق آن پايان مي پذيرد .

شيوه فاكهي در تدوين كتاب نقل مطالب :

در گزارشگونه اي كه از فصول كتاب ارائه داديم تا حدودي شيوه نقل فاكهي روشن شد . اينك اندكي بشرحتر به اين مطلب بپردازيم . آنچه اينك در اختيار ماست حدود 3 هزار حديث و اثر و گزارش را بهمراه دارد . تمام اين گزارشها با اسناد عرضه شده است و فاكهي در عرضه اين مجموعه آيين نقل حديث را دقيقاً رعايت كرده است ، او گاهي تصريح مي كند حديث را شنيده است ( ج 3/222 ) و گاهي نشان مي دهد كه حديث را از جايي برگرفته و بر « شيخ حديث » عرضه كرده است ( ج 3/160 ) و ديگرگاه مي نماياند كه گزارش را « اجازةً » مي آورد . ( ج 3/174 ) ، در نقلها گاهي قرائني را مي افزايد تا نشان دهد سماع وي قطعي است ( ج 5/14 شماره 2733 ) و گاهي به جايي كه حديث را در آن شنيده است تصريح مي كند ( ج 3/134 ، ج 2/135 و . . . اگر در كلمه اي از خبر ترديد كند آن را گزارش مي كند ( ج 2/111 ) كساني از محدثان را ديده با اين همه نقل روايت را به واسطه دارد در اينصورت بدان تصريح مي كند ( ج 2/303 ) اگر در سند و يا متن حديث تصحيفي بيابد آن را تصريح مي كند و پس از نقل حديث بدان تنبّه مي دهد ( ج 3/34 ، ج 4/30 و . . . ) و گاهي در چگونگي حديث و صحت

و سقم آن اظهار نظر مي كند ( ج 3/160 ) .

پس از اين خواهيم گفت كه فاكهي در مكّه بدنيا آمده و در آن ديار باليده و رشد كرده است . بدين سان بخش عظيمي از كتاب را توصيفها و تبيين ها بدون واسطه او تشكيل مي دهد اين وصفها در نهايت دقت و استواري است . او تنها به نقل آثار و اخبار بسنده نكرده بلكه در جهات مختلف و ابعادگونه گون گزارشها به نقد و بررسي و اظهارنظر پرداخته است ، اين نكته در مباحث فقهي بويژه در مسائل مربوط به طواف ، سعي ، احرام و وقوف به عرفه . . . و تحديد حدود مكانها و جايهايي تاريخي بروشني پيداست .

ادبيات عرب نيز در اين كتاب جلوه عظيم و ستودني دارد . او در مناسبتهاي مختلف اشعار عرب را عرضه كرده و بدين سان پهنه مباحث كتاب را با جلوه هاي ادب عربي آميخته و اثري ادبي از خود به يادگار نهاده است . تنوع در مصادر و منابع نقل نيز در كتاب فاكهي ستودني است . با اين همه بايد ياد كرد كه فاكهي به جمع و تبويب اخبار همت ورزيده است و اسناد را به دقت گزارش كرده است تا راه براي ارزيابي در چگونگي نقلها براي محققان واپسين بازباشد .

مـؤلـف كتـاب :

محمد بن اسحاق بن العبّاس فاكهي ، از عالمان مورخان و محدثان قرن سوّم هجري است . از سالزاد وي اطلاع دقيقي در دست نيست ، محقق كتاب احتمال مي دهد او بين سالهاي 215 ـ 220 در مكّه از مادرزاده شده باشد . فاكهي در مكّه باليد و رشد كرد و فراگيري دانش را نيز در آن ديار آغاز كرد و از مشايخ مكه فراوان بهره گرفت ولي بدان بسنده نكرد و براي گسترش آگاهيها و تعميق معلوماتش به ديگر ديارها رفت بركشيد و در بغداد ، كوفه ، صنعا و . . . در محضر مشايخ حديث زانو زد و از خرمن دانش دانشوران آن شهرها خوشه ها چيد و بهره ها برد .

فاكهي در مكه از جايگاه اجتماعي والايي برخوردار بوده است ، اين حقيقت را مي توان از برخي نقلهاي وي دريافت . او گاه حوادثي را گزارش كرده ، و جايها و مواضعي را نشان داده كه محدثي عادي بدانها نمي توانست دست يابد . گزارش مراسلات بين امراء و وصف دفيق آنها نيز نشانگر آن است كه وي در مكانتي بالا قرار داشته است .

محقق كتاب براساس نقلهاي « اخبار مكه » 231 تن از مشايخ فاكهي را فهرست كرده است ( ج 1/19 ـ 29 ) كه نشانگر سختكوشي و جستجوگري هوشمندانه فاكهي در فراگيري

دانش و گستراندن اطلاعاتش است .

سالمرگ فاكهي نيز دقيقاً روشن نيست . محمد بن احمد بن علي فاسي مي گويد : سالمرگ او را نمي دانم اما قطعاً به سال 272 زنده بوده است . 19 اين گفته فاسي را بسياري از شرح حال نگاران نگاشته و پذيرفته اند ؛ 20 امّا بغدادي وفات او را 285 دانسته است بدون اينكه منبع معتمدي براي اين قول ياد كرده باشد . 21

اما محقق كتاب با دقت در نقلهاي كتاب ، و گزارشهايي كه فاكهي در كتابش آورده است ترجيح مي دهد كه سالمرگ او بين سالهاي 272 تا 279 باشد . 22

تحقيق كتـاب :

كتاب را عبدالملك عبدالله بن دهيش ، از نويسندگان و فاضلان سعودي تحقيق ، تصحيح كرده و با پانوشتهاي مفصّل در 6 جلد نشر داده است . 5 جلد متن كتاب و پيوستهاي آن و يك جلد ويژه فهارس كتاب . تحقيق كتاب يكي از نمونه هاي برجسته ، استوار ، و عظيم تحقيق علمي متون كهن است ، كه اكنون با نگاهي گذرا به چگونگي تحقيق وي ، نوشته را پايان مي دهيم :

1 ـ متن كتاب :

محقق كتاب را براساس تنها نسخه موجود آن تصحيح كرده و براي عرضه متني استوار و دقيق ، اين نسخه را با مصادر كتاب و كتابهايي كه معاصران وي و عالمان پس از وي تأليف كرده و از آن نقل كرده اند و يا مطالب همگون دارند ، مقابله كرده است . وي با تنبّع و تحقيق در خور تقدير و سنجيدن نسخه موجود با آنچه ياد شد آنچه را به صواب ديده در متن آورده و در پانوشتها موارد تحريف ، تصحيف واشتباه متن نسخه خطي را نشان داده است . اسناد كتاب را با مراجعه به منابع رجالي تصحيح كرده و تحريفها ، افتادگي ها و تصحيفها را زدوده است . چگونگي حديث را مشخص كرده و دقيقاً ياد كرده است كه مثلاً حديث « صحيح » ، « ضعيف » و . . . است احاديث ، اخبار ، آثار و اشعار را تخريج كرده و دقيقاً جايهاي آنها را در منابع نشان داده است .

2 ـ پانوشتها :

در پانوشتها منابع نقل را دقيقاً نشان داده ، روايات و اخبار را اگر در منابع مشابه يافته

گزارش كرده ، گاهي به اختصار راوي را معرفي كرده و به جايگاه وي در رجال شناسي اشاره نموده است . جايها ، حادثه ها و واقعه ها را اگر در متن به اختصار نهاده شده و دقيقاً معرفي نشده است ، معرفي كرده و ضمن توضيح و تبيين دقيق آنچه ياد شد اشتباهات محققان معاصر را در اين باره تصحيح كرده است . افزون بر اينها واژه هاي دشوارياب را نيز معنا كرده است .

3 ـ فهـرستهـا :

محقق جلد ششم را ويژه فهارس فني كتاب ساخته است و در اين جلد ، فهرست آيات ، احاديث ، اعلام ، اشعار ، جايها ، منابع و موضوعات را آورده است . در فهرست احاديث ، احاديث را براساس حروف چيده و آنگاه راوي و جاي آن را در كتاب نشان داده است . فهرست اعلام را چند بخش كرده است :

1 ـ فهرست راويان در اين فهرست مشايخ فاكهي را با علامت ( ش ) نشان داده است .

2 ـ فهرست رجال واعلامي كه در كتاب ياد شده اند امّا راوي نيستند .

3 ـ فهرست صاحبان حرفه ها

4 ـ فهرست قبيله ها و قومها

فهرست موضوعات كتاب نيز براساس الفبا تنظيم شده است و تمام جايها ، حادثه ها و موضوعات طرح شده در كتاب به دقت فهرست شده است . در فهرست اشعار اوّل اشعار آمده و قافيه و شاعر آن مشخص شده است .

در فهرست منابع ، مصادر و منابع محقق كتاب با دقت تمام شناسانده شده است و در پايان فهرست كلي موضوعات مجلدات پنجگانه آمده است .

4 ـ مقـدمـه كتـاب :

محقق مقدمه اي نوشته است درازدامن ، تحقيقي و بسيار سودمند ؛ و در ضمن آن از شرح حال مؤلف و مشايخ و شاگردان وي به تفصيل سخن گفته است .

پيشتر گفتيم از شرح حال دقيق مؤلف در منابع شرح حال نگاري اطلاع چنداني در دست نيست محقق كتاب با درنگريستن در متن كتاب ، از شرح حال ، حدود تولد و مرگ ، سفرهاي وي براي فراگيري دانش ، جايگاه اجتماعي و علمي او در قرن سوّم ، مشايخ و شاگردانش به تفصيل سخن گفته است . آنگاه به كتاب فاكهي پرداخته و اهميت آن را نمايانده ،


و از مصادر و منابع فاكهي سخن گفته و تأثيرش را در آثار بعدي در اين باره نشان داده است .

و در پايان مقدمه شيوه پژوهش ، تصحيح و تحقيق كتاب را گزارش كرده است . تحقيق كتاب نمونه عيني تحقيقي ژرف ، گسترده ، دقيق و عالمانه است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پـاورقـي هـا :

1 . اندك اختلافي در سال تولد وي در منابع ديده مي شود . بنگريد به : الوافي بالوفيات ، صلاح الدين خليل بن ابيك الصَفَدي ، ج 2/238 ، النجوم الزاهرة في ملوك مصر و القاهره جمال الدين ابي المحاسن يوسف بن تغري ج 2/184 ، كتاب المغازي للواقدي . ج 1/5 .

2 . بنگريد به : تاريخ بغداد ، ج 12/54 ، معجم الأدبا ياقوت حموي ، ج 14/124 ، النجوم الزاهره ، ج 2/259 ، سير اعلام النبلاء ، ج 10/400 ، تاريخ التراث العرابي ، ج 1 ، جزء 2/139 ، اخبار مكه ، ازرقي ( مقدمه ) . يادآوري كنم كه درسالمرگ وي نيز در ميان مورخان وحدت نظر نيست .

3 . در يكي از شماره هاي آينده « ميقات » به تفصيل از اين اثر سخن خواهيم گفت .

4 . الأعلان بالتوبيخ لِمَنْ ذمّ اهل التاريخ ، السخاوي /648 چاپ شده در ضمن ( علم التاريخ عندالمسلمين ) ، تاريخ تاريخ نگاري در اسلام ، ج 2/319 .

5 . اخبار مكه ، للأزرقي ( مقدمه ) /10 ، اخبار مكه ، فاكهي ج 1 ( مقدمه ) /34 ، بخشهايي از آثار وي را فاكهي در كتابش آورده است .

6 . بنگريد به : معجم الأدباء ، ج 11/164 ، الفهرست /123 ، تاريخ التراث العربي ، ج 1 جزء 2/147 و . . .

7 . تاريخ المدينه المنوره ، ج 1 ( مقدمه ) / ي

8 . همان .

9 . همان .

10 . تغليق التعليق ، ج 5/471 ، اين كتاب ابن حجر از آثار مهم و كارآمد اوست بنگريد به : الحافظ ابن حجر عسقلاني ، عبدالستّار الشيخ 402 ـ 391 اتحاف القاري بمعرفة جهود العلما علي الصحيح البخاري /76 .

11 . شفاء الغرام بأخبار بلد الحرام ، ج 1/4

12 . براي آشنايي با وي رك : تاريخ التراث العربي ، ج 1 جزء 2/201 .

13 . بنگريد به : أخبار مكه ، ج 1 ( مقدمه ) /33 ـ 35

14 . همان 35 ـ 33 .

15 . معجم البلدان ، ج 5/190 و نيز بنگريد به : لغتنامه دهخدا ، حرف م /1062

16 . ج 1/470

17 . اخبار مكه ، ج 1/41 .

18 . اخبار مكه ، ج 3/56 .

19 . بنگريد به : معجم البلدان ، ج 5/62 ، اخبار مكه ، ج 4 /3 ـ 72 ( پانوشت ) ، لغتنامه دهخدا ، حرف م ص 938 .

20 . اخبار مكه ، ج 4/137 .

21 . العقد الثمين ، ج 1/310

22 . هدية العارفين ، ج 2/20

23 . بنگريد به : كشف الظنون ، ج 1/306 ، معجم المؤلفين ، ج 4/40 ، الأعلام ، ج 6/28

24 . اخبار مكّه ، ج 1/32 .

* . اخبار مكه في قديم الدَهْر و حديثه . تصنيف الأمام ابي عبدالله محمد بن اسحاق الفاكهي ، دراسة و تحقيق عبدالملك بن عبدالله بن دهيش ( الطبعة الاولي مكتبة و مطبعة النهضة الحديثه ، مكة المكرّمه ، 1407 ) 2273 ص وزيري + تصوير .



| شناسه مطلب: 80359