ميقات حج
سال دوازدهم شماره چهل و پنج پاييز 1382
سيماي مدينه
دريا دار ايوب صبري / علي اكبر مهدي پور
مجموعه «مرآت الحرمين»، شامل اخبار و آثار منتشر شده در كتب مقدّس، در باره مكه مكرّمه و مدينه منوّره; حوادث و رخدادهاي آنها در طول قرون و اعصار; تاريخ قبايل متوطّن در آنها، از گذشته دور تا اوايل قرن چهاردهم هجري است.
مدينه منوّره تجلّيگاه سيناي وجود، جلوه گاه بينش شهود، سرچشمه فيوضات حضرت محمود، حقيقت آراي عنايات معبود، پرستش گاهِ: " لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ " ؟ پاسخ فرمايِ: " ...للهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ " ، آستان ملك پاسبان اشرف كاينات، پايگاه حكومت افضل موجودات، مصداق بارز: " فَاخْلَعْ نَعْلَيْك... " كعبه مقصود شيفتگان يار، قبله موعود طالبان فيض حضور و ميعادگاه راهيان وادي طور است.
شبنم درود بيكران و تحيّات بي پايان، بر گلبن حديقه تكوين، رشك فردوس برين، شميم افزاي گلگشت علّيين، صدر نشين سلسله مرسلين، فيض ياب «سِدْرَةِ الْمُنْتَهي» ربّ العالمين ، هدايتگر طالبان حق و يقين، نگين انبيا و ختم مرسلين باد!
نسيم رحمت حق، بر صدر نشينان صدق و يقين، سُلاله پاك ختم المرسلين و پيروان راستين دين مبين باد!
* * *
بر ارباب دانش و بينش پوشيده نيست كه حرمين شريفين در طول قرون و اعصار،
1 . دريا دار سرتيپ ايوب صبري، نويسنده كتاب ارزشمند «مرآت المدينه»، كه بخش مختصري از آن در اين شماره تقديم خوانندگان گرامي شد، در اوايل قرن 19م. در دهكده «اَرميّه» در جنوب شرقي «تساليا» در 250 كيلومتري «آتن» پايتخت يونان ديده به دنيا گشود. وي پس از گذراندن تحصيلات عالي، به مقام «مين باشي» (سرتيپ) در دولت عثماني نايل آمد، سپس به سرپرستي مدرسه عالي نيروي دريايي و رياست ديوان محاسبات ارتش عثماني برگزيده شد و در ماه صفر 1308 هـ . (برابر ايلول 1890م) درگذشت.
از او آثار ارزشمند فراواني برجاي ماند كه از آن جمله است:
1) احوال جزيرة العرب.
2) اسباب العنايه، در ترجمه بداية النهايه.
3) تاريخ وهّابيان.
4) ترجمه شمائل شريف.
5) تكملة المناسك.
6) رياض الموقنين.
7) شرح بأنت سعاد.
8) محمود السّير، در سيره پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) .
9) مرآت الحرمين، تاريخ مكه و مدينه، در 5 مجلّد.
10) نجات المؤمنين (احكام و معارف).
گفتني است، همه آثار ياد شده به زبان تركي استانبولي مي باشد.
2 . غافر: 16
3 . همان.
4 . طه: 12
5 . اشاره به معراج و كريمه " عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي " : النّجم : 14
--[157]--
همواره مورد توجه محققان و پژوهشگران بوده و آثار فراواني به زبان فارسي و تازي در اين زمينه به رشته تحرير در آمده است. ولي در ديار عثماني (تركيه) اثر شايسته اي در اين رابطه منتشر نشده بود كه در اثر توجهات خاص سلطان عبد الحميد ثاني ، اين كمترين، توفيق تهيّه و تنظيم اين اثر ارزشمند را در دو جلد پيدا كرد.
جلد نخست، با عنوان «مرآت مكه» كه به زيور طبع آراسته شد و مورد توجه علاقمندان قرار گرفت و در سطح گسترده اي انتشار يافت.
جلد دوم آن، دستخوش حوادث شده، روزگاري بس دراز در بوته تعطيل قرار گرفت.
اكنون خوشوقتم كه فرصتي پيش آمد و توانستم دست نوشته هاي خود را تنظيم نموده، نكات ارزشمند فراواني از كتاب گرانسنگ «خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي» اثر خامه «سمهودي» برگزينم و بر نوشتار خود ـ كه بر اساس مشاهدات شخصي و تحقيقات ديرينه خود فراهم آمده است ـ بيفزايم و با عنوان «مرآت مدينه» به دوستداران و شيفتگان مدينة الرّسول ((صلي الله عليه وآله)) تقديم كنم.
* * *
هجرت سراي رسول گرامي اسلام (مدينه)، با چشمه سارهاي فراوان، باغستان هاي بسيار و بناهاي آباد، دوّمين شهر مشهور حجاز است. اين شهر، گرچه در عصر جاهلي و برهه اي از صدر اسلام، از نظر عمران و آبادي، مورد توجه قرار نگرفته بود، ولي بعدها مورد اهتمام سلاطين و زمامداران قرار گرفت. در عمران و آبادي آن تلاش فراوان شده و امروزه به صورت يكي از شهرهاي آباد منطقه در آمده است.
مدينه منوّره در دشتي هموار و مرتفع، در 025 درجه و 20 دقيقه عرض شمالي، 37
1 . سلطان عبدالحميد خان ثاني، سي و چهارمين پادشاه عثماني، جلوس 1293 ـ 1327 هـ .ق.
2 . سمهودي، نور الدين علي بن احمد مصري (متوفاي 911هـ .) كتاب گسترده اي در باره مدينه منوّره نوشت و آن را «اقتفاء الوفا بأخبار دار المصطفي» نام نهاد و سپس آن را تلخيص كرده، با عنوان «وفاء الوفا بأخبار دار المصطفي» به رشته تحرير درآورد. اين كتاب در چهار جلد بزرگ، به سال 1374 هـ . در مصر به طبع رسيد و سپس بارها در لبنان افست شده است.
سمهودي يكبار ديگر آن را تلخيص كرده، به نام «خلاصة الوفاء بأخبار دار المصطفي» نشر داده است.
مؤلف (ايوب بصري) در كتاب مرآت مدينه، از گزينه سوم مطالبي برگزيده و بر كتاب خود افزوده است.
--[158]--
درجه و 3 دقيقه طول شرقي قرار گرفته، از شمال به كوه «اُحُد» و از شرق به كوه «طبري» محدود است.
در ميان اهالي مدينه، كه تعداد آنها 30000 تن تخمين زده مي شود. تعداد انگشت شماري از فرزندان انصار يافت مي شود. ديگر ساكنان اين شهر مقدس، از تبار كساني هستند كه از بلاد ديگر به قصد مجاورت حرم مطهر رسول مكرم ((صلي الله عليه وآله)) به اين شهر مهاجرت كرده، در اين بلده طيّبه مأوا گزيده اند.
به پيروي از احاديث صحيحي كه از زبان درر بار پيامبرخدا ((صلي الله عليه وآله)) شرف صدور يافته، كه فرموده اند:
1) «مَنْ زارَ قَبْريوَ جَبَتْ لَهُ شَفاعَتي».
2) «ما بَيْنَ قَبْريوَ مِنْبَريرَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ».
همه حجاج بيت الله الحرام ـ بدون استثنا ـ همه ساله پيش از مراسم حج يا پس از آن، به قصد زيارت قبر مطهّر نبيّ مكرّم((صلي الله عليه وآله)) به مدينه منوّره مشرّف شده، پيشاني ادب بر آستان ملك پاسبان آن حضرت مي سايند. با زيارت اين قبله عاشقان و كعبه مشتاقان، به ذيل عنايت خاتم پيامبران توسّل مي جويند و براي دست يابي به شفاعت موعود، در آن روضه منوّره حضور مي يابند و به عبادت حيّ داور و زيارت قبر پيامبر مي پردازند.
برخي از اين سعادت پيشگان، به هنگام تشرّف به عتبه بوسي روضه مطهّر، آنچنان مجذوب جذبه هاي پيامبر گرامي((صلي الله عليه وآله)) قرار مي گيرند كه از شهر و ديار خويش دسته شسته، رخت سفر بسته، مجاورت حرم نبوي را بر مي گزينند.
قسمت اعظم ساكنان مدينه منوره را كساني تشكيل مي دهند كه خانه و كاشانه خود را ترك كرده، به حضرت دوست پناه آورده اند.
در ميان قبايل معروف مدينه مي توان از «آل بري» و «آل سمهودي» نام برد كه آل بري از مغرب و آل سمهودي از مصر به اين سرزمين آمده و رحل اقامت افكنده اند.
مدينه منوره در 400 كيلومتري شمال مكه و 100 كيلومتري شرقِ درياي سرخ قرار دارد، مسير مكه تا مدينه ريگزار و سنگلاخ مي باشد و به ندرت قابل كشت و زراعت است.
چهار سوي مدينه به وسيله سور بسيار زيبايي به شكل مربع شكسته، محصور است
1 . موقعيت جغرافيايي شهر مدينه در منابع جديد چنين آمده: مدينه در مدار 39 درجه و 36 دقيقه شرقي در خط طولي و 24 درجه و 28 دقيقه و 5 ثانيه در خط عرضي قرار دارد. ]جعفريان، رسول، آثار اسلامي مكه و مدينه، ص139[ .
2 . يعني در ايّام تأليف كتاب، و امروزه آمار ساكنان مدينه، از مرز 000/600 نفر گذشته است.
3 . تقي الدين سبكي شافعي، متوفاي 756 هـ . كتاب ارزشمند «شفاء السقام» را با اين حديث آغاز كرده و دهها منبع براي آن برشمرده است. ] شفاء السّقام، چ حيدر آباد دكن، 1402هـ . ص 2 ـ 14[ .
4 . كليني، فروع كافي، ج4، ص553
5 . در متن «غرب مكه» كه صحيح آن «شمال مكه» و صحيح تر آن «شمال شرقي مكه» مي باشد. و فاصله مدينه تا مكه را در منابع فعلي 450 الي 500 كيلو متر مي نويسند.
--[159]--
و چهار طرف آن را رشته كوههاي به هم پيوسته احاطه كرده، صخره هاي سخت و استواري در جهت باد شمال قرار دارد و قلعه قديمي و مستحكمي به نام «حصار داخلي» در درون سور مدينه موجود است.
اين سور 14000 ذراع طول و حدود 20 متر ارتفاع دارد و ضخامت آن به 10 متر مي رسد. سنگ هايي كه در اين سور به كار رفته در نهايت سختي و صلابت است.
باروهاي مدينه پنج دروازه به اسامي زير دارد:
1) درب المصلاّ
2) درب الصغير
3) درب الشامي
4) درب ا لسوارقيه
5) درب البقيع
«درب مصلاّ» به نام هاي: درب سويقه، باب السّوق و باب المصر نيز ناميده مي شد و بر سر درِ آن، كريمه زير نبشته شده بود:
} إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَاِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، أَلاّ تَعْلوُا عَلَيَّ وَ أْتُونيمُسْلِمينَ{ .
پايه ها و ديوارهاي آن، با سنگ هاي سياه و با صلابت، در نهايتِ استحكام ساخته شده بود، ليكن با گذشت زمان، قسمت هايي از آن فرو ريخته بود.
اين دروازه (درب مصلاّ) در قسمت غربي سور، در راستاي مصلاي پيامبر((صلي الله عليه وآله)) در روزهاي اعياد، در 645 متريِ باب السلام قرار دارد.
«درب صغير» در نزديكي قلعه امير، در راستاي درب مصلا قرار دارد. نامگذاري
1 . در متن «آرشون» تعبير شده و آن كمي بيش از يك متر مي باشد، ولي ما به جاي آرشون، تعبير متر را به كار برديم.
2 . نمل: 30 و 31
--[160]--
آن به «درب صغير»، از نظر مقايسه با «باب شامي» است، كه به آن درب كبير نيز گفته مي شود.
«درب بقيع» در سمت شرقي سور، به عنوان «باب الجمعه» مشهور شده و حدود 430 متر از باب جبرئيل فاصله دارد.
يادآوري:
منظور از ذراع كه در مورد طول سور مدينه به كار برديم، همان ذراع معماري است، ولي آنچه در مورد مساحت حجره شريفه و روضه مطهره به كار خواهيم برد، ذراع آدمي است.
«ذراع آدمي» همان ذراع دست است و آن، با توجه به كسريِ يك هشتم از ذراع متداول در مصر و حجاز، معادل دو وجب خواهد بود، كه ذراع رايج در مصر و حجاز معادل يك ذراع و يك سوم ذراع آدمي است.
درب بقيع تا نيمه قرن هشتم بسته بود، ملك صالح مصري در سال 755هـ . آن را گشود و ساكنان آن منطقه را قرين مسرّت نمود. ولي مدتي بعد، باز هم مسدود شد و به تدريج پايه هاي آن فرو ريخت و دروازه بودن خود را از دست داد. در نتيجه، تعداد دروازه هاي سور مدينه به چهار كاهش يافت.
پدر سلطان عبد الحميد در روزگاري كه سعادت تجديد بناي روضه مطهر را داشت، براي تسهيل در امر بيرون آوردن وسايل ساختماني، در ميان باب بقيع و باب شامي، درب جديدي به نام «باب مجيدي» گشود و شمار درهاي حصار مدينه به پنج، افزايش يافت.
برج هاي پنجگانه
بر فراز هر يك از دروازه هاي پنجگانه، برجي بسيار زيبا و دلنواز، با نقش و نگار لطيف و روح افزا ساخته شده، كه وظيفه ديدباني در برابر تهاجم اعراب باديه نشين را به عهده دارد.
1 . پدر وي: سلطان عبد العزيز، سي و دومين پادشاه عثماني، جلوس 1277 ـ 1293هـ .ق.
--[161]--
مدينه رسول در عصر رسالت
در عصر سعادت اقتران رسالت، در اطراف مدينه چيزي به نام برج و بارو وجود نداشت، بلكه دو قبيله بزرگ «اوس» و «خزرج» دو نياي بزرگ انصار، خانه هاي خود را به شكل ساختمان هاي زنجيره اي در كنار يكديگر و به صورت به هم پيوسته ساخته بودند و در نتيجه، شهر قديمي مدينه به صورت يك شهر بسيار بزرگ تجلّي مي كرد، كه يك سوي آن تا منطقه روح افزاي «قُبا» رسيده بود.
آباداني شهر مدينه در عصر رسالت به اوج خود رسيد و تا هنگامه فاجعه دلخراش و خانماسوز «حَرّه» هر لحظه بر زيبايي آن افزوده مي شد، ولي از آن تاريخ به بعد، رو به ويراني نهاد و در عهد «طائع لله» محل تاخت و تاز اعراب باديه نشين شد. اموال و اشياي اهالي به تاراج رفت، تا عضدالدوله وزير شايسته آل بويه در سال 360هـ . براي حفاظت و حراست از ساكنان حريم نبوي، در برابر چپاولگران بدوي، باروي بسيار مستحكمي ساخت.
برج و باروي مدينه
حصار محكمي كه عضد الدوله بنياد نهاد، حدود دو قرن پا برجا بود و در مواقعي به تعمير و مرمّت نياز پيدا مي كرد.
با گذشت زمان، برخي از برجها، باروها و قسمتهايي از ديوارهاي آن فرسوده شد و فرو ريخت. باديه نشينان بي فرهنگ با نفوذ از نقاط ياد شده، به ايذا و آزار اهالي مدينه دست يازيدند.
1 . الطائع لله، فرزند المطيع لله، از خلفاي عباسي، روز 13 ذي قعده 363هـ .ق . به دنبال خلع پدرش از خلافت، بر مسند خلافت نشست و تا روز 19 شعبان 381هـ . ق . حكم راند. در تاريخ ياد شده، بهاء الدوله او را وادار به خلع خويشتن از خلافت نمود و در شب عيد فطر 393هـ . در گذشت. ]سيوطي، تاريخ الخلفاء، ص410[ .
2 . عضد الدوله بويهي، وزير شايسته «طائع لله عباسي» آثار ارزشمند فراواني از خود به يادگار نهاد، كه از آن جمله است:
1) گنبد و بارگاه حرم مطهّر مولاي متقيان در نجف اشرف.
2) گنبد و بارگاه سالار شهيدان در كربلاي معلاّ.
3) گنبد و بارگاه ائمّه بقيع در مدينه منوّره.
4) ساختمان دار الشّفاي بغداد.
5) بازار مشهور به: «سوق الأمير» در شيراز. ]مؤلف[ .
3 . به نقلي ديگر در سال 363 هـ . ]مؤلف[ .
--[162]--
به سال 450هـ . جمال الدين محمدبن ابي منصور اصفهاني، صاحب رباط عجمسور محكمي بر شالوده هاي كهن ساخت و قسمت هاي فرسوده را بازسازي كرد و اهالي مدينه را از هجوم اشقيا رهايي داد.
در كتابي كه به قلم «شهاب الدين ابن ابي شامه» به رشته تحرير درآمده، از ابن اثير نقل كرده كه گفت:
روزي در مسجد النبي((صلي الله عليه وآله)) يكي از اهالي مدينه را ديدم كه در مورد «جمال الدين اصفهاني» دعاي بسيار عريض و طويلي نمود، از علّت آن جويا شدم. گفت:
همه اهاليِ مدينه، همه روزه در حقّ او دعاي خير مي كنند; زيرا او بود كه اهالي اين شهر را از شرّ باديه نشين هاي مهاجم نجات داد.
پيش از آنكه وي باروي مدينه را بازسازي كند، اشقياي بدوي به اين شهر مقدس يورش مي بردند. دامها را غارت مي كردند و ما لحظه اي از شرِّ آنها در امان نبوديم.
از اين رهگذر نه فقط ما، بلكه خطيب جمعه نيز در خطبه هاي نماز جمعه مي گويد:
«بارالها! حريم محمدبن علي بن ابي منصور را محافظت فرما! چنانكه او حريم پيامبرت را محافظت نمود. خدايا! او را مورد مغفرت قرار داده، در رضوان خود جايش عطا فرما!»
«ابن خلكان» انتساب اوّلين سور مدينه به آل بويه را مورد ترديد قرار داده، معتقد است كه نخستين باروي مدينه به سال 163هـ . به فرمان «اسحاق بن محمد جعدي» بنياد شده و چهار درب داشته، كه يكي به سوي قبرستان بقيع، ديگري به سوي وادي عقيق، سوّمي به طرف قبور شهداي احد و چهارمي به سوي غرب باز مي شده است.
او مي افزايد: اين سور باگذشت زمان از ميان رفت تا اينكه آل بويه آن را مرمت كردند و يا سور ديگري در اطراف آن كشيدند; ولذا بنياد برج و باروي مدينه به آل بويه نسبت داده شد.
ديگر مورّخان اين نظريه را مردود دانسته، نخستين سور مدينه را به معزّالدوله (وزير آل بويه) و تجديد بناي آن را به جمال الدين اصفهاني (صاحب رباط عجم) به طور قطع و يقين نسبت داده، اين نقل را بر ديگر نقل ها ترجيح داده اند.
آنان كه ويرانه هاي سور قديمي عضدالدوله را مشاهده كرده اند، مي گويند: اين سور
1 . رباط عجم در بخش هاي بعدي معرفي خواهد شد. ] مؤلف [ .
2 . دولت آل بويه را سه برادر به نام هاي: علي، حسن و احمد، پسران ماهي گيري به نام «بويه» اهل گيلان تشكيل دادند. علي بر فارس، احمد بر كرمان و حسن بر ري، كاشان، اصفهان و همدان چيره شدند.
احمد به سال 334 هـ . بغداد را گرفت. خليفه مكتفي (333 ـ 334) او را معزّ الدّوله، علي را عماد الدوله و حسن را ركن الدوله ناميد. از آن پس، خلفاي عباسي به اطاعت آنها گردن نهادند. ]دكتر محمد معين، فرهنگ معين، ج5، ص51[ .
عضد الدوله ديلمي (338 ـ 372 هـ .)، پادشاه مقتدر آل بويه، پسر همين ركن الدوله حسن مي باشد. ]همان، ج5، ص1179[ .
--[163]--
از «كوه سلع» تا «وادي بطحانه» ادامه داشت و مصلاي اعياد پيامبر خدا((صلي الله عليه وآله)) كه در زمان ما به عنوان «مسجد النّبي» شناخته مي شود، با همه بيوت وابسته در داخل آن سور قرار داشت و سور قديم بسيار پهن و عظيم بود.
پس از بازسازيِ سور، توسط جمال الدين اصفهاني و تأمين آسايش و امنيت اهالي، روز به روز ساكنان مدينه رو به افزايش نهاد. به طوري كه محدوده سور پاسخگوي اين همه جمعيت نشد. فقراي مدينه ناگزير هر كدام زميني در بيرون سور فراهم كرده، در حدّ توان، خانه و سرپناهي ساختند و در بيرون سور مسكن گزيدند.
با تأسيس اين خانه ها در خارج سور، اعراب باديه نشين فرصت يافته، دست به چپاول گشودند و به اين خانه ها يورش بردند و اموالشان را غارت كردند و زنان و كودكان را اسير گرفتند.
شهيد نورالدّين، وضع اسفبار اين بينوايان را نزد سلطان محمودبن زنگي گزارش كرد و از او تقاضا نمود كه با تأسيس سور وسيع تري، اين خانه ها را در داخل سور جاي دهد.
اين سور كه بقاياي آن در مدخل شهر مدينه مشاهده مي شود، به سال 558 هـ . تأسيس گرديد و ساكنان محلاّت جديد مدينه را از شرّ باديه نشينان يغماگر نجات داد.
بر سر درِ يكي از درهاي سور، كه در محاذات قبرستان بقيع قرار دارد، تابلويي موجود است كه عبارت زير در آن حك شده است:
«بنده نيازمند خداوندِ بي نياز، محمودبن زنگي بن آق سنقر، به سال 558 هـ . به تأسيس اين سور فرمان داد.»
به استناد اين نبشته، بسياري از مورّخان اين سور را به سلطان محمود زنگي نسبت داده اند. درحالي كه در اين نوشتار تصريح نشده كه وي باني و بنيانگذار اين سور باشد، بلكه بي گمان اين سور توسط شهيد نور الدين ساخته شده است.
شهيد نورالدين ابوالقاسم محمد زنگي، فرزند ملك منصور عمادالدين بن ابي الجواد، به سال 551 هـ . به حكومت رسيد و در سال 569هـ . در 54 سالگي ديده از جهان فرو بست.
--[164]--
سور مدينه اي كه يادگار شهيد نورالدين مي باشد، به مدت 150 سال اهالي مدينه را از شرّ اعراب مصون نگه داشت و سرانجام آن نيز با مرور زمان رو به فرسايش نهاد و خندقي كه توسط سعدبن ثابت حفر شده بود، نيز رو به ويراني گذاشت. ساكنان دارالهجره نبوي مورد هجوم اشقياي بي فرهنگ قرار گرفتند، تا ملك صالح، فرزند ناصر قلاون مصري، به سال 755 هـ . آن را بازسازي كرد و سلطان قايتباي بر پايه هاي نخستين استوارش ساخت.
حفر خندق ياد شده، به سال 751 هـ . از سوي سعدبن ثابت جماز، والي مدينه، براساس قراردادي كه به امضاي اعيان و اشراف مدينه رسيده بود، آغاز شد. پس از درگذشت او، توسط «فضل بن جماز» والي بعدي، پايان يافت، ولي با كمال تأسف در مدت كوتاهي، در اثر بي توجهي و بي انضباطي پرگشته به صورت صاف و هموار درآمد، آنگاه به عنوان باغچه و بستان از آن استفاده شد.
از عهد ملك قايتبايِ مصري تا زمان سلطان سليمان بن سلطان سليم عثماني، هيچ تعمير و اصلاحي در سور مدينه به عمل نيامد و صدمه هاي فراواني به برج و باروي آن وارد شد و باز هم تاختوتاز باديه نشينان آغاز گشت. اغنام و احشام اهالي مورد دستبرد اشقيا قرار گرفت.
به سال 937 هـ . وضع اهالي مدينه به سلطان سليمان گزارش شد. فرمان تعمير و مرمّت آن را به افتخار والي مصر صادر كرد. والي مصر با ابزار و ادوات لازم، راهي مدينه شد و ضرورت بازسازي ديوار به طول 4000 ذراع، به ارتفاع 17 متر و ضخامت 10 متر ثبت گرديد. كارگزاران لازم فراهم شد و در اواسط 939 هـ . خاك برداري و پي كَني آن آغاز و در اواخر 946 هـ . به پايان رسيد. در اين بازسازي كه هفت سال طول كشيد، چهار
--[165]--
در به سورِ خارجي و دو درِ بزرگ به سور داخلي گشوده شد.
يكي از درهاي سور داخلي، همه روزه باز و بسته مي شد. درِ ديگر، تنها در مواقع لزوم باز مي شد. از اين رهگذر آن را «باب السّر» نام نهادند.
لنگه هاي درهاي سورِ داخلي و خارجي، با قطعات آهن استحكام يافت و باب السرّ تمامي از آهن ساخته شد.
برج ها و باروها بسيار مرتفع، خندق ها بسيار عميق و ديوارها بسيار محكم و استوار گرديد.
براي اينكه ساكنان مدينه هرگز دچار بي آبي نشوند، دو كانال بزرگ از «عين زرقا» كشيده شد; يكي ويژه بانوان و ديگري ويژه آقايان.
هزينه بازسازي باروها
صاحب «مفتاح السعاده» مي نويسد: سلطان سليمان براي تجديد سور مدينه، مبلغ 000/60 اشرفي، سيد كبريت مدني نيز 000/100 اشرفي هزينه كردند. علاوه بر آن، مقدار 14000 اردب گندم، جو، برنج، عدس و ساير حبوبات و مقدار زيادي از ديگر ابزار و ادوات به دارالهجره نبوي ارسال گرديد.
در ضمن اين بازسازي ها، ديوار غربي حرم نبوي، مناره شكليه و باب الرحمه نيز تجديد بنا گرديد. «ادامه دارد»
1 . «اردب» معادل هزار اوقيه، و «اوقيه» واحد وزن مي باشد. هر «اوقيه» به وزن مكّه به سنگ زر: هفت مثقال و نيم و به سنگ نقره: ده درهم و چهار دانگ باشد. ]دهخدا، لغتنامه، حرف الف، ص500[ .
|