متن کامل
حج، از کهن ترین و بزرگ ترین عبادت ها، در ادیان توحیدی و حتّی غیر توحیدی است. راز و رمز این عبادت شگفت انگیز، همه را مجذوب خود ساخته و بسیاری از راویانِ شیفته آن را به عرصه و درگاه ائمه معصوم شیعه کشانده و آن بزرگواران نیز از دریای شهود
حج، از كهن ترين و بزرگ ترين عبادت ها، در اديان توحيدي و حتّي غير توحيدي است. راز و رمز اين عبادت شگفت انگيز، همه را مجذوب خود ساخته و بسياري از راويانِ شيفته آن را به عرصه و درگاه ائمه معصوم شيعه كشانده و آن بزرگواران نيز از درياي شهود خويش، شهد معرفت را قطره قطره بر كام ايشان چشانده اند.
بخشي از اين رازها، در مورد نام هاي حج و متعلّقات و حواشي آن است. مكه يعني چه؟ چرا آن را باسّه ناميده اند؟ در حطيم چه رخ داده كه اين نام را بر آن نهاده اند؟ و...
احاديثِ در پي آمده، به بخشي از اين پرسش ها پاسخي مستند به حديث مي دهد; احاديثي كه بيشتر آن ها در دو كتاب حج و عمره در قرآن و حديث (2) و علل الشرائع (3) است و ما در اينجا تنها به ترجمه آن ها مي پردازيم، هرچند كه برخي از آن ها نيازمند بررسي و تأمل بيشتر است و بسي محتمل است كه در تعارض با ديگر احاديث باشند و اعتبار لازم براي استناد قطعي مفاد آن به معصوم(عليه السلام) را نداشته باشند.
گفتني است گزينش و تأليف اين احاديث به وسيله فارس حسون كريم انجام پذيرفته كه پيشتر در شماره 15 از دوفصلنامه ميقات الحج به چاپ رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . با استفاده از ترجمه هاي استاد جواد محدثي ، استاد محمدجواد ذهني و مهدي هوشمند .
2 . محمد محمدي ري شهري، با همكاري عبدالهادي مسعودي، حج و عمره در قرآن و حديث، ترجمه جواد محدثي، قم، دارالحديث، 1381
3 . شيخ صدوق، علل الشرائع، انتشارات مكتبة الصدوق، تهران.
|
صفحه 115 |
|
چرا مكه را مكه ناميدند؟
1 . محمّد بن سنان ; امام رضا(عليه السلام) در پاسخ پرسش هاي محمدبن سنان نوشت: مكّه را از اين رو مكّه ناميدند كه مردم در آن جا (در روزگار جاهليّت) سوت مي كشيدند. به كسي هم كه آهنگ اين شهر مي كرد، مي گفتند: قَد مَكا (سوت كشيد) و اين همان گفته خداوند است كه فرمود: و نمازشان كنار خانه خدا، جز سوت كشيدن و دست زدن نبود مُكاء، سوت كشيدن است و تصديه، كف زدن .
2 . از اميرمؤمنان(عليه السلام) پرسيدند: دليل نامگذاري مكه به اين نام چيست؟
فرمودند: نامگذاري مكه به اين نام، از آن رو است كه خداوند ـ متعال ـ زمين را از زير اين شهر گسترد.
چرا مكه را بكّه خواندند؟
3 . از عزرمي، از امام صادق(عليه السلام) : مكّه را بكّه گفته اند; زيرا مردم در آنجا مي گريند.
4 . از اميرمؤمنان(عليه السلام) پرسيدند: چرا مكه، بكّه ناميده شد؟ فرمود: زيرا اين شهر ، گردن جبّاران و گنهكاران را لِه كرده است.
5 . عبدالله بن سنان ; از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: چرا به كعبه، بكّه گفته اند؟ فرمود: به خاطر گريه مردم در پيرامون آن و در خودِ آن.
6 . سعيد بن عبدالله اعرج از امام صادق(عليه السلام) : محلّ خانه خدا را بكّه خوانند و آباديِ (پيرامون آن) را مكّه (1)
7 . از فضيل ، از حضرت أبو جعفر امام باقر(عليهما السلام) : مكّه را از آن رو بكّه ناميده اند كه مردان و زنان در آن فشرده مي شوند و در آن جا اشكالي ندارد كه زن جلو يا راست و يا چپ و يا در عرض شما (كه مرد هستيد) بايستد و نماز بخواند ولي در ديگر شهرها، اين عمل مكروه و ناپسند است.
8 . عبيدالله بن حلبي : از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: چرا مكّه، بكّه ناميده شد؟ فرمود: چون مردم در آن جا يكديگر را مي فشارند.(2)
9 . جابر از امام باقر(عليه السلام) : بكّه جايگاه خانه خداست و مكّه حرم است و اين همان سخن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كليني در كافي با سندش به ابو بصير، از امام باقر(عليه السلام) نقل مي كند: بني اسماعيل همواره واليان كعبه بودند و حج و امور ديني را براي مردم به پا مي داشتند و بزرگ از بزرگ آن را به ارث مي بردند تا به زمان عدنان بن اُدَد رسيد و فرمانروايي ايشان طول كشيد و سنگ دل شدند و فساد كردند و بدعت هايي در دينشان پديد آوردند و برخي ، برخي ديگر را بيرون راندند و برخي براي كسب روزي و برخي براي ناپسند داشتن جنگ بيرون رفتند و امور فراواني از دين حنيف را نگاه داشته بودند; مانند حرمت ازدواج با مادران و دختران و ازدواج هايي كه خدا حرام كرده بود ، جز آن كه ازدواج با زن پدر و خواهرزاده و نيز ازدواج همزمان با دو خواهر را حلال مي دانستند و حجّ و لبّيك و غسل جنابت را داشتند، جز آن كه در لبّيك و حجّشان بدعت هاي شرك آميزي پديد آورده بودند و ميان اسماعيل و عدنان بن اُدد ، حضرت موسي(عليه السلام) بود .
وروايت شده كه معد بن عدنان ترسيد كه حرم كهنه شود و از ياد برود ، پس علم هايي را براي آن ايجاد و نصب كرد و سپس جرهم بر ولايت كعبه چيره شد و به همين گونه از يكديگر به ارث بردند تا جرهم نيز در مكه طغيان كرد و حرمتش را حلال شمردند و دارايي كعبه را خوردند و بر واردان به مكه ستم روا داشتند و سركشي و ستم كردند. با آن كه در روزگار جاهليت در مكه ، فرمانروايي ستم و سركشي و حرمت شكني نمي كرد ، جز آن كه در همانجا به هلاكت مي رسيد .
2 . يعني ازدحام مي شود يا راه باريك مي شود و يا برخي برخي ديگر را با دست عقب مي رانند .
|
صفحه 116 |
|
خداوند است كه هر كس وارد آن شود، ايمن است .
10 . جابر از امام باقر(عليه السلام) : بكّه جايگاه خانه (كعبه) است، و مكّه همه آنچه را كه حرم در برمي گيرد.
11 . عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام) : مكّه همه شهر است و بكّه، جايگاه سنگي كه مردم يكديگر را فشار مي دهند.
12 . امام علي(عليه السلام) در پاسخ كسي كه پرسيد جايگاه مكّه نسبت به بكّه چيست؟ :
مكّه، اطراف حرم است و بكّه جاي خانه خدا (كعبه) است.
13 . معاوية بن عمّار: به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: در مكّه به نماز مي ايستم، در حالي كه در برابر من زن نشسته است يا عبور مي كند. حضرت فرمود: اشكالي ندارد. مكّه را به اين جهت بكّه گفته اند كه در آن زنان و مردان به هم مي خورند (و ازدحام پديد مي آيد).
14 . و بكّه ناميده شده است، چون گردن كشان را هنگامي كه در آن سركشي كنند، مي فشارد.
15 . امام كاظم(عليه السلام)در پاسخ برادرش علي بن جعفر كه پرسيد چرا مكّه را بكّه مي گويند؟ فرمود: چون مردم يكديگر را در مسجدالحرام پيرامون كعبه با دستانشان هُل مي دهند.
چرايي نامگذاري مكه به اُمّ القري ؟
16 . امام علي(عليه السلام)در پاسخ مردي شامي كه پرسيد: چرا مكّه را امّ القري ناميده اند؟ فرمود: زيرا زمين از زير آن گسترده شده است.
17 . مكّه امّ القري ناميده شد، چون نخستين محل از زمين است كه خدا آن را آفريد، به دليل گفته خداوند: نخستين خانه اي كه براي مردم قرار داده شد ، خانه مباركي است كه در بكّه است .
چرايي نامگذاري مكه به باسّه و بسّاسه
18 . مكه، بسّاسه ناميده مي شود، زيرا هنگامي كه در آن ستم مي كردند، نابود و هلاكشان مي كرد.
19 . از معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام) : نام هاي مكّه پنج است: امّ القري، مكّه، بكّه،
|
صفحه 117 |
|
بسّاسه ]يعني نابود كننده[ ، چون مردم وقتي در مكه ظلم مي كردند، آنان را بيرون مي كرد و هلاك مي ساخت.
20 . در حديث مجاهد آمده است: از نام هاي مكّه، باسّه است به آن ناميده شد، چون هركس را كه در آن گناه كند له مي كند.(1)
دليل ناميده شدن مكه به ناسّه يا نسّاسه
21 . عرب، مكّه را ناسّه مي ناميد; چون هركس در آن ستم مي كرد و يا حادثه اي پديد مي آورد، از آن بيرون مي شد، گويي كه مكه او را مي كشيد و بيرون مي راند.
22 . الناسّة والنسّاسة: مكّه هستند، بدان ها ناميده شد; زيرا آب در آنجا كم است يا چون هركس در آن ستم مي كرد او را بيرون مي راند و اخراج مي كرد.(2)
علت نامگذاري مكه به امّ رُحم
23 . مكه، امّ رُحم ناميده شد; زيرا كه هرگاه افراد مجاور مكه مي شدند، مورد رحمت قرار مي گرفتند.
24 . و از آن جمله، حديث درباره مكّه است; امّ رحم است; يعني اصل و ريشه رحمت است .(3)
چرايي نامگذاري خانه خدا به كعبه
25 . از حسن بن عبدالله، از پدرانش، از جدّ بزرگوارش حضرت حسن بن علي بن ابي طالب(عليهم السلام) : چند نفر يهودي محضر پيامبرخدا(صلي الله عليه وآله) رسيدند و از حضرتش درباره چيزهايي سؤال كرده و يكي از ايشان در ضمن سؤالاتي كه كردند; پرسيد: چرا كعبه، كعبه ناميده شده است ؟ نبي گرامي(صلي الله عليه وآله) فرمودند: زيرا آن وسط دنيا است.(4)
26 . از امام صادق روايت شده است كه از ايشان پرسيدند: چرا كعبه، كعبه ناميده شد؟
فرمود: كعبه را از آن جهت كعبه نام نهاده اند، كه چهارگوش است.
علّت چهارگوش بودنش نيز آن است كه در مقابل بيت المعمور است، كه آن هم چهارگوش است. بيت المعمور چهارگوش شده، چون در برابر عرش است كه چهارگوش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فيروزآبادي در قاموس المحيط مي نويسد: الباسّه والبسّاسه همان مكه شريف است .
2 . صاحب بن عبّاد در المحيط في اللغه گفته است : و النسّاسه از نام هاي مكّه است كه ناسّه هم گفته شده است و جوهري در صحاح مي نويسد: و به مكّه ، ناسّه گفته مي شود چون كم آب است و ابن منظور نيز اين سخن را گفته است.
3 . ابن منظور در لسان العرب آورده است : امّ رحم همان مكه است و المرحومه از نام هاي مدينه پيامبر(صلي الله عليه وآله)مي باشد .
4 . يعني از نظر شرف و هيأت مرتفع است و از حيث مشرق و مغرب در وسط زمين است.
|
صفحه 118 |
|
است. عرش چهارگوش شده، چون كلماتي كه اسلام بر آن ها استوار است، چهار است: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ .(1)
27 . و در حديث قيله: به خدا سوگند كعب تو پيوسته برافراشته است . آن دعايي براي شرافت و برتري اوست و اصل معناي آن، گره لوله ني است كه ميان دو گره، كعب ناميده مي شود و هر چيزِ برافراشته و مرتفع، كعب ناميده مي شود و نام گذاري كعبه براي بيت الحرام هم از آن گرفته شده و گفته شده: كعبه ناميده شده چون مانند مكعب چهارگوش است.(2)
علت نامگذاري خانه خدا به بيت الله الحرام ؟
28 . حنان: به امام صادق(عليه السلام) گفتم: چرا به خانه خدا بيت الله الحرام گويند ؟
فرمود: چون كه بر مشركين حرام است، وارد آن شوند(3).
چرا كعبه را بيت عتيق ناميدند؟
29 . ابو خديجه گويد به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: چرا كعبه را بيت العتيق ; (خانه آزاد) نام نهاده اند؟ فرمود: خداي متعال از بهشت، حجرالأسود را براي آدم فرود آورد. خانه كعبه دُرّي سفيد بود. خداوند آن را به آسمان بالا برد و پايه اش باقي ماند. آن، در مقابل اين خانه است. هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مي شوند كه هرگز دوباره به سوي آن باز نمي گردند. خداوند به ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) فرمان داد كعبه را بر همان پايه ها بنا نهند و از آن رو بيت عتيق ناميده شد كه از غرق شدن رهايي يافت.(4)
30 . ابوحمزه ثمالي گويد به امام باقر(عليه السلام) در مسجدالحرام گفتم: چرا خداوند اين خانه را عتيق ناميد؟ فرمود: هيچ خانه اي نيست كه خدا بر روي زمين قرار داده، مگر آن كه صاحب و ساكناني دارد، جز اين خانه كه جز خداي متعال، صاحبي ندارد و آزاد است و فرمود: خداوند آن را پيش از مردم آفريد، سپس زمين را آفريد و آن را زير آن گسترد.
31 . ابان بن عثمان از كسي كه به او خبر داد از امام باقر(عليه السلام) پرسيدم: چرا كعبه را بيت العتيق ناميده اند؟ فرمود: چون خانه اي است آزاد از مردم و هيچ كس مالك آن نيست.
32 . سعيد اعرج ، از حضرت امام صادق(عليه السلام) : كعبه را بيت العتيق ناميده اند، چون از غرق آزاد و رها گشته و حرم نيز با آن رها شد و آب از آن بازداشته شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمدتقي مجلسي(رحمه الله) گويد : ممكن است عرش در اينجا به معناي علم باشد، بنابراين، محاذات معنوي مي شود، همانطور كه از گفته خداوند متعال معلوم مي شود كه مي فرمايد: صار العرش تا اين كه مي فرمايد : اربع ، چون كلمه سبحان الله دلالت بر صفات تنزيهيه جلاليه دارد ، و الحمدلله دلالت بر صفات جماليه مي كند ، چون دلالت مي كند بر اين كه تمام حمدها و ثناها مختص خداوند است ، پس دلالت مي كند بر اين كه همه كمالات براي اوست و اوست كه شايسته است با همه گونه عبادات پرستيده شود ، و دلالت بر تمام تكاليف مي كند و لفظ توحيد دلالت بر واجب الوجود بالذات مي كند، و دلالت بر وحدت باري تعالي بلكه بر جميع صفات جلال و اكرام دارد .
و سزاوار است كه به هيچ نوع شركي به او شرك ورزيده نشود; نه خفي و نه جلي و همچنين تكبير بر بلند مرتبه بودن خدا و عدم رسيدن عقل ها و فهم ها به او دلالت دارد پس معلوم مي شود تمامي علوم مندرج در تسبيح چهارگانه است; بنابراين، محاذات با عرش كه به معناي علم است، بر همين مطلب دلالت دارد .
2 . صاحب بن عباد در المحيط في اللغه گفته است: و كعبه گفته مي شود چون بالاي آن چهارگوش است .
3 . و گفته شده است : دليل احترام آن و حرمت جنگ در ماه هاي حرام به خاطر آن است .
4 . و اين در طوفان نوح بود و آب به آن نزديك نشد ، همان گونه كه در گودال مرقد امام حسين(عليه السلام) چنين بود .
|
صفحه 119 |
|
33 . ذَريح بن يزيد محاربي از امام صادق(عليه السلام) : خداوند در ماجراي نوح، همه زمين را زير آب برد، جز خانه خدا را. آن روز اين خانه عتيق نام نهاده شد، چون آن روز از غرق شدن رها شد. به حضرت گفتم: آيا به آسمان رفت؟ فرمود: نه، آب به آن نرسيد و از آن بازداشته شد.
ميان حَجَر و در را از چه رو حطيم خوانده اند؟
34 . معاوية بن عمّار: از امام صادق(عليه السلام) درباره حطيم پرسيدم.
فرمود: ميان حجرالأسود و درِ كعبه است .
پرسيدم: چرا به آن حطيم مي گويند؟ فرمود: چون در آن جا مردم همديگر را فشار مي دهند.
35 . در حديث توبه كعب بن مالك: در آن هنگام مردم شما را مي فشارند ; يعني شما را هُل مي دهند و در فشار مي اندازند.
و از اينجا مكه حطيم ناميده شد كه ميان ركن و در مي باشد.
و گفته شده: مراد از حطيم، همان سنگ بيرون آمده از خانه است، به اين نام ناميده شده; چون خانه خدا بالا آمده و آن سنگ به همان شكل رها شده.
و گفته شده: چون عرب ها هنگام طواف لباس هاي خود را روي آن مي گذاشتند و در مدت زماني روي هم انباشته مي شد.
چرا حج را حج خوانده اند؟(1)
36 . ابان بن عثمان با يك واسطه از امام باقر(عليه السلام) روايت مي كند، به آن حضرت عرض كردم: چرا به حج، حج گفته شده؟ فرمود : حج يعني رستگاري. گفته مي شود: فلاني حج كرد، يعني رستگار شد.
علّت نام گذاري صفا و مروه به اين نام؟
37 . عبد الحميدبن ابي الدّيلم از امام صادق(عليه السلام):
صفا را به اين خاطر صفا خوانده اند كه: مصطفي و برگزيده آدم بود، كه بر كوه صفا هبوط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . (خداوند)، حجّ خانه خويش را بر شما واجب كرد; خانه اي كه آن را قبله گاه مردم قرار داده است . حج گزاران همچون ازدحام چهار پايان، به اين خانه وارد مي شوند و همچون روي آوردن كبوتران (به آشيانه)، مشتاقانه به سوي آن مي شتابند. خداي سبحان، حج را نشانه تواضع مردم در پيشگاه عظمتش و تسليم و پذيرش آنان نسبت به عزّت و شكوهش قرار داده است و از بندگان خويش، شنواياني را برگزيده كه دعوت الهي را لبّيك گفته و سخن او را پذيرفته اند و در جايگاه هاي پيام آوران الهي ايستاده اند و (با طواف خويش) شبيه فرشتگاني شده اند كه بر گردِ عرش خدا در طواف اند. كساني كه در تجارت خانه خداپرستي، سود فراوان به دست مي آورند و در آن (هنگام) به سوي ميعادگاهِ بخشايشِ الهي مي شتابند. خداوند متعال، حج را پرچم افراشته اسلام و پناه گاه امنِ پناه جويان قرار داده است. حقّش را واجب و حجتش را لازم كرده است و درآمدن بر آن را بر شما ثابت كرده است و فرموده : و براي خداست بر مردم كه هركس راهي دارد، آهنگ خانه اش را كند و هر كس كفر ورزد (به خدا زياني نزند) كه خداوند از جهانيان بي نياز است .
|
صفحه 120 |
|
كرد. لذا از اسم آدم (يعني از كلمه مصطفي) نامي و اسمي براي كوه برگرفته شد(1) و دليل بر اين كه آدم مصطفي است، آيه شريفه: } إِنَّ اللهَ اصْطَفَي آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَي الْعَالَمِينَ{ (2) مي باشد و چون حوّا بر كوه مروه فرود آمد، اين كوه را به اين نام خواندند; چه آن كه مرأه (زن) كه حوّا باشد، بر آن نازل گرديد. پس براي كوه نامي از اسم مرأه اتخاذ گرديد.
از چه رو هشتم ذي حجه را ترويه گويند؟
38 . عبيدالله بن علي حلبي گويد از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: چرا به روز ترويه(3)، ترويه مي گويند؟ فرمود: چون در عرفات، آب نبود و حجّاج براي نوشيدن آب، آن را از مكّه مي آوردند و به همديگر مي گفتند: آب برداشتيد؟ آب برداشتيد؟ از اين رو، آن روز، روز ترويه نام گرفت.
خانه كعبه دُرّي سفيد بود. خداوند آن را به آسمان بالا برد و پايه اش باقي ماند. آن، در مقابل اين خانه است. هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مي شوند كه هرگز دوباره به سوي آن باز نمي گردند
39 . معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام) : روز ترويه را، ترويه ناميدند، چون جبرئيل در چنين روزي، نزد حضرت ابراهيم(عليه السلام) آمد و گفت: اي ابراهيم، براي خود و خانواده ات آب بردار و ميان مكّه و عرفات آبي نبود. آنگاه به موقفِ عرفات رفت و به ابراهيم (عليه السلام) گفت: اعتراف كن و با عبادات خويش آشنا شو . از اين رو آن روز، عرفه ناميده شد. سپس به او گفت: به مشعر نزديك شو، به اين جهت نام آن جا مزدلفه (4) شد.
40 . و در حديث ابن عمر است كه: روز ترويه تلبيه حج مي گفت و آن، روز هشتم ذي حجه است. ترويه ناميده شد، چون مردم از آن براي ادامه راه، آب برمي داشتند; يعني آب مي خوردند و به ديگران آب مي دادند.
منا را چرا من خواندند؟
41 . از معاوية بن عمّار، از امام صادق(عليه السلام) كه گويد آن حضرت فرمودند:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرحوم مجلسيِ پدر مي فرمايد: قطع، يعني جدا گشت و مناسبت ميان صفا و مصطفي روشن است ولي مناسبت ميان مروه و مرأة ممكن است از جهت تلفظ باشد و يا آن كه مروه همان مرأه بوده كه همزه آن به واو تبديل شده است، ولي احتمال اول بهتر است و مروه در لغت به سنگ سفيد براق مي گويند .
2 . آل عمران : 33، خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد.
3 . روز هشتم ذي حجّه، به معناي سيراب شدن، آب برداشتن.
(4) محلّ نزديك شدن.
|
صفحه 121 |
|
جبرئيل(عليه السلام) در اين سرزمين نزد حضرت ابراهيم(عليه السلام) آمد و به آن جناب عرض كرد: اي ابراهيم، تمنّا و آرزو كن. پس مردم آن سرزمين را منا ناميدند.
42 . امام رضا(عليه السلام) به محمّد بن سنان نوشت: علّت آن كه به منا، منا گفته شد، اين است كه جبرئيل در آن جا به ابراهيم(عليه السلام) گفت: هرچه مي خواهي از خداوند تمنّا كن. حضرت ابراهيم(عليه السلام)هم در دل خود از خدا خواست كه به جاي فرزندش اسماعيل(عليه السلام)، قوچي به عنوان فديه قرار داده شود و خداوند متعال دستور دهد كه آن را سر ببرد، خداوند هم خواسته او را داد.
43 . منا در مكه است... به اين نام ناميده شده، به دليل خون هايي كه در آن ريخته مي شود.
ثعلب گويد: اين از گفتار عرب هاست; خداوند مرگ را بر آن ها قرار داد; يعني مقدرشان كرد، چون قرباني در آنجا نحر مي شود... ابن شميل گويد: منا ناميده شده، چون ميش در آن قرباني شد.
و ابن عيينه گويد: از منايا گرفته شده، به معناي آرزوها.
44 . ابن عباس گويد: زيرا جبرئيل(عليه السلام) هنگامي كه خواست آدم(عليه السلام) را رها كند، به او گفت: آرزويي كن.
آدم گفت: آرزوي بهشت مي كنم. پس منا ناميده شد به خاطر آرزو كردن آدم.
45 . مناي مكه به اين نام خوانده شد، چون گنجايش و وسعت بسياري براي مردم دارد، و گفته شده: به اين دليل كه براي قرباني ها در نظر گرفته شده است.
دليل نامگذاري عرفات به اين نام؟
46 . معاوية بن عمّار گويد از امام صادق(عليه السلام) درباره علت نامگذاري عرفات پرسيدم: فرمود: جبرئيل(عليه السلام) ، حضرت ابراهيم(عليه السلام) را در روز عرفه بيرون آورد. چون ظهر شد، به وي گفت: اي ابراهيم، به گناهت اعتراف كن و عبادت هايت را بشناس. از اين رو به عرفات نامگذاري شد، چون كه جبرئيل گفت: اعتراف كن، او هم اعتراف كرد.
47 . عبدالحميدبن ابي ديلم در حديثي طولاني از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: ... سپس او (آدم) را از منا به عرفات برد و بر مكان اعتراف (عرفات) اقامت داد و گفت: چون خورشيد غروب كند، هفت بار به گناه خود اقرار كن و هفت بار از خدا بخواه كه بيامرزد و
|
صفحه 122 |
|
توبه ات بپذيرد. آدم چنان كرد و از اين رو آن جا به مُعَرّف نام نهاده شد.
48 . عرفات ناميده شد، چون آدم و حوّا در آنجا يكديگر را شناختند.
يا به دليل گفته جبرئيل به حضرت ابراهيم(عليه السلام) هنگامي كه مناسك را به او مي آموخت: آيا شناختي؟
گفت: شناختم.
يا به دليل مقدس بودن و بزرگ بودنش، گويا پاكيزه گردانده شده است.
49 . عبدالحميدبن ابي ديلم از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: ...سپس آدم را به عرفات برد(1) و او را بر عرفه وا داشت و به او فرمود: هرگاه خورشيد غروب كرد، هفت مرتبه به گناهت اعتراف كن، آدم چنين كرد، به اين دليل عرفه ناميده شد، چون آدم(عليه السلام)در آنجا به گناهش اعتراف كرد، سپس اين كار در فرزندان آدم سنت قرار داده شد كه به گناهانشان اعتراف كنند مانند پدرشان، و از خداي عزّ وجلّ طلب بخشش كنند مانند پدرشان آدم(عليه السلام).
چرا خَيف را بدين نام خواندند؟(2)
50 . معاوية بن عمّار گويد: محضر مبارك حضرت صادق(عليه السلام) عرض كردم: براي چه خيف را خيف ناميده اند؟
فرمودند: به خاطر آن خَيف ناميدند كه از وادي، بالاتر واقع شده و هر مكاني كه از وادي مرتفع باشد، خَيف خوانده مي شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . منظور جبرئيل است كه با آدم(عليه السلام) رفت .
2 . مكاني است كه مسجد در آن قرار دارد. ابن اثير در نهايه مي نويسد: خيف، هر جاي بلندي است كه از مجراي سيل بالاتر و از سنگ هاي كوه به كنار است و مسجد منا، مسجد خَيف ناميده مي شود; زيرا در دامنه كوه آن است.
|
صفحه 123 |
|
چرا مشعر الحرام را مزدلفه نام نهادند؟
51 . معاوية بن عمّار، از حضرت صادق(عليه السلام) ، در حديث ابراهيم(عليه السلام) نقل مي كند: هنگامي كه جبرئيل(عليه السلام) به موقف (عرفات) رسيد، در آن اقامه كرد تا خورشيد غروب نمود، سپس ابراهيم(عليه السلام) را از آن جا بيرون برد و به او گفت: اي ابراهيم، كوچ كن به سوي مشعرالحرام. پس مشعرالحرام را مزدلفه خواندند.
52 . معاوية بن عمّار، از حضرت صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:
مزدلفه را به اين خاطر مزدلفه ناميدند كه حاجي ها از عرفات به سويش كوچ مي كنند.
53 . مزدلفه مكاني است ميان عرفات و منا; زيرا تقرّب جسته مي شود در آنجا به خداوند، يا به دليل نزديكي مردم به منا پس از بازگشت، يا براي اين كه مردم نصف شب به آنجا مي آيند; يا به اين دليل كه آنجا زميني هموار و محل زباله است و اين به معنا نزديكتر است.
چرايي نامگذاري مزدلفه به جمع ؟
54 . عبدالحميد بن ابي الديلم، از حضرت صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:
مزدلفه را به اين جهت جمع خوانده اند كه آدم(عليه السلام) در آن، نماز مغرب و عشا را جمع خواند.
55 . شيخ صدوق(رحمه الله) گويد: مرحوم پدرم در نامه اش به من نوشت: مزدلفه را به
خاطر اين جمع گفته اند كه در آن نماز مغرب و عشا را با يك اذان و دو اقامه
مي خوانند.
56 . همچنين گفته شده: مزدلفه را جمع گويند، به دليل اجتماع مردم در آن جا.
57 . جمع، عَلَم است براي مزدلفه. به اين نام خوانده شد، چون آدم و حوا در آن جمع شدند.
58 . عبدالحميدبن ابي ديلم از امام صادق(عليه السلام) نقل كند كه فرمود: ... سپس به آنجا رسيد(1) و تا يك سوم شب آنجا ماند. پس ميان نماز مغرب و عشا جمع كرد. به همين دليل جمع ناميده شد. چون آدم ميان دو نماز جمع كرد. بنابراين، وقت نماز عشا در اين مكان، يك سوم از شب گذشته، است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . منظور جبرئيل است كه به آدم رسيد.
|
صفحه 124 |
|
حج اكبر چيست و از چه رو به اين نام خوانده شد؟
59 . حفص بن غياث نخعي القاضي گويد: از حضرت صادق(عليه السلام) در باره فرموده حق تعالي كه مي فرمايد: } وَ أَذَانٌ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ...{ پرسيدم؟ حضرت فرمود: اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند: من اَذان (1) در ميان مردم هستم. گفتم: معناي حج اكبر چيست؟ فرمود: به اين دليل اكبر ناميده شد كه مسلمانان و مشركان در آن سال با هم حج كردند و بعد از آن، مشركان، ديگر حج به جا نياوردند.
چرا طائف را طائف خوانده اند؟
60 . ابراهيم بن مهزيار، از برادرش نقل كرده كه حضرت موسي بن جعفر(عليهما السلام) درباره طائف فرمودند: آيا مي داني براي چه طائف را طائف ناميده اند؟
راوي مي گويد: عرض كردم: خير.
فرمودند: حضرت ابراهيم(عليه السلام) به درگاه پروردگارش ناليد و دعا كرد كه حق جلّ و علا از تمام ميوه ها به اهل او روزي كند. پس خداي متعال قطعه زميني را از اردن جدا كرد و آن زمين جلو آمد تا به بيت رسيد و دور آن، هفت بار طواف كرد، سپس حق تعالي آن را در جايش مستقرّ و آرام كرد و از اين جهت كه دور بيت طواف كرده به آن طائف گفته شد.
61 . احمد بن محمّد از امام رضا(عليه السلام) نقل كرده كه آن حضرت پرسيد: آيا مي داني چرا طائف، طائف ناميده شد؟
عرض كردم: خير.
فرمودند: براي اين كه وقتي حضرت ابراهيم خدا را خواند كه از تمام ميوه ها به اهلش روزي كند، حق تعالي به قطعه اي از اراضي اردن فرمان داد و آن زمين ميوه هايش را حركت داد تا به بيت رسيدند. پس دور بيت طواف نمودند. آنگاه باري تعالي به آنها امر فرمود به همين مكان فعلي، كه موسوم به طائف است، برگردد و به جهت طوافي كه پيرامون بيت نموده، به آن طائف گفتند.
دليل خوانده شدن ابطح به اين نام؟
62 . عبدالحميدبن ابي الديلم، از حضرت صادق(عليه السلام) نقل كرده: ابطح را به اين خاطر ابطح ناميدند، كه جناب آدم(عليه السلام) امر شد خود را در سنگلاخ و قسمت پست وادي جمع، به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . يعني همان مؤذني است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) او را در پي ابوبكر فرستاد و سوره برائت را گرفت و ابوبكر بازگشت و پرسيد: آيا چيزي درباره وحي شده است؟ و پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: خدايم فرمان داده كه از جانب من جز خودم يا مردي از من ابلاغ نكند.
|
صفحه 125 |
|
روي زمين افكند،(1) حضرتش چنين كرد تا صبح طالع شد. پس از آن، به وي امر گرديد بالاي
كوه اين وادي رود. پس چنين كرد. آنگاه مأمور شد بعد از طلوع آفتاب به گناهش اعتراف كند. پس اعتراف كرد(2) در اين هنگام حق تعالي از آسمان آتشي فرستاد و آن آتش قرباني او را گرفت و بدين ترتيب توبه اش پذيرفته شد.
علت خوانده شدن مسجد فضيخ به اين نام؟(3)
63 . ابوبصير ليث مرادي گويد: محضر مبارك حضرت صادق(عليه السلام) عرض كردم: چرا مسجد فضيخ را به اين نام خواندند؟
فرمود: درخت خرما را فضيخ گويند و چون در اين مسجد درخت خرما بوده، آن را فضيخ خوانده اند.(4)
تلبيه از چه رو به اين نام خوانده شد؟
64 . ابان از كسي روايت مي كند كه از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: چرا به لبّيك گويي، تلبيه مي گويند؟ فرمود: اين اجابت است. موسي(عليه السلام) به پروردگارش چنين پاسخ داد.
65 . و تلبيه اجابت ناميده شد; زيرا موسي(عليه السلام) پروردگارش را اجابت كرد و گفت: لَبَّيك.
دليل به پا كردن كعبه؟
66 . ابوبصير ليث مرادي از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده: تا زماني كه كعبه برپاست، دين نيز برپا و استوار است.
بناي كعبه براي چيست؟
67 . عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: اگر مردم حج را ترك كنند، بر رهبر واجب است كه مردم را; چه بخواهند و چه نخواهند، به حج وادار كند; چرا كه اين خانه، براي حج قرار داده شده است.
از چه رو بيت الله در وسط زمين است؟
68 . محمّد بن سنان گويد: حضرت رضا(عليه السلام) در جواب مسائلي كه از آن جناب سؤال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در متن عربي انبطاح آمده و شايد منظور مطلق دراز كشيدن براي خواب و نه لزوماً بر چهره باشد و احتمال هم دارد كه اين خوابيدن بر صورت، در آيين او مكروه نبوده است. و گفته شده كه آن كنايه از استقرار بر زمين براي دعا و نه خواب است و گفته اند كنايه از ركوع و سجود طولاني در نماز است.
2 . در محاسن افزوده است: و آن را اعتراف قرار داد تا سنتي ميان فرزندانش باشد و از اين رو قرباني آورد.
3 . طريحي در مجمع البحرين گفته است: آن، مسجدي از مساجد مدينه است كه روايت شده خورشيد در آن براي اميرمؤمنان بازگشت.
4 . مجلسي مي فرمايد: مشهورتر در وجه نامگذاري آن است كه فضح يعني شكستن و فضيح شرابي است كه از خرماي نرسيده و شكسته تهيه مي شود و در جاهليت، در نزديكي هاي اين مسجد شراب مي ساختند. از همين رو مسجد را بدين نام خواندند. اما فضيح به معناي نخل در كتب لغت ما موجود نيست و بعيد نيست كه نام نخل مخصوصي در آنجا بوده است و متن كافي اين احتمال را تأييد مي كند كه آورده است: به دليل نخلي، فضيح ناميده شد.
|
صفحه 126 |
|
كرده بودم، مرقوم فرمودند:
علّت قرار گرفتن بيت الله در وسط كره زمين، آن است كه وسط زمين نقطه اي بود كه از زير آن زمين كشيده شده و هر بادي در دنيا از آن جا ميوزد. سپس در مقام توضيح فرمودند:
زمين از زير ركن شامي، اوّلين بقعه اي بود كه در زمين قرار داده شد، خارج گرديد، چه آن كه ركن شامي وسط زمين است و بدين ترتيب اهل مشرق و مغرب در انجام فريضه حج با هم مساوي هستند.
چرا سزاوار نيست پيرامون مكه درهاي متعدد قرار داده شود؟
69 . عبيدالله بن علي حلبي گويد: از حضرت صادق(عليه السلام) در باره آيه شريفه: } ...سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ...{ (1) پرسيدم ؟
حضرت فرمود: سزاوار نيست كه براي خانه هاي مكه در قرار دهند; زيرا حجّاج مي توانند در خانه هاي اهالي مكّه فرود آيند تا وقتي كه از انجام مراسم فارغ شوند و اوّلين كسي كه براي خانه هاي مكّه در قرار داد معاويه بود.
70 . حفص بن بختري از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: شايسته نيست اهل مكه براي خانه هاي خود درهاي متعدد بگذارند; زيرا حاجيان با صاحبان خانه در حياط خانه فرود مي آيند تا حجشان تمام شود.
پي نوشت ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 25 ، اهل آن شهر (مكه) و باديه نشينان يكسان اند