متن کامل
نام های ارکان کعبه (3) کتب تاریخ مکه سید جواد مظلومی در بخش نخست این نوشتار، نام های گوناگونی را، که ارکان کعبه بدانها خوانده شده اند، بر شمردیم و اختلاف اهل نظریه را در هر زمینه یادآور شدیم و مهم ترین اختلاف را در تعیین مصادیق دو ر
نام هاي اركان كعبه (3)
كتب تاريخ مكه
سيد جواد مظلومي
در بخش نخست اين نوشتار، نام هاي گوناگوني را، كه اركان كعبه بدانها خوانده شده اند، بر شمرديم و اختلاف اهل نظريه را در هر زمينه يادآور شديم و مهم ترين اختلاف را در تعيين مصاديق دو ركن عراقي و شامي يافتيم. برخي ركن اسود را عراقي و ركن بعدي را شامي خوانده اند و گروهي ركن بعد از ركن اسود را عراقي و گوشه سوم كعبه را شامي مي شمارند. در بخش نخست آورديم كه بيشتر احاديث اهل بيت(عليهم السلام) و اتفاق فقهاي شيعي، بر ديدگاه اول منطبق است و در بخش پيشين، موافقت تاريخ نگاران كهن مكه را با ديدگاه اول تبيين نموديم. اكنون در ادامه، به كتابي ديگر مي پردازيم:
شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام
اين كتاب نگاشته ابو الطيب تقي الدين محمد بن احمد فاسيِ مكّيِ مالكي است كه در سال هاي 832 ـ 775 هـ .ق. مي زيسته و پس از ازرقي و فاكهي، بايد از او به عنوان تاريخ نگار مكه مكرمه نام برد. در اين چهار قرن فترت، تنها نام چند اثر در باره مكه برجاي مانده كه حتي
|
صفحه 130 |
|
فاسي نيز موفق به يافتن برخي از آن ها نشده است.(1) اما فاسي كه از غفلت نويسندگان پيشين در ثبت تاريخ مكه زبان به گله مي گشايد، خود با اهتمامي تمام به اين مهم مي پردازد و دو رشته از تأليفات را از خود برجاي مي گذارد:
نخست، ثبت فضايل و وقايع مكه بوده كه در اين روش بايد او را پيرو شيوه ازرقي شمرد كه خود نيز در مواردي فراوان به بهره گيري از كتاب او تصريح مي كند.
دوم، ضبط سرگذشت شخصيت هاي مكه، كه او به كارگيري اين شيوه در باره مكه را از ابتكارات خود به شمار مي آورد.
در بخش نخست، او ابتدا شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام را به نگارش در مي آورد و سپس با نام تحفة الكرام بأخبار البلد الحرام به تلخيص آن مي پردازد. خلاصه كتاب تحفه را با نام تحصيل المرام من تاريخ البلد الحرام تأليف مي كند و آن را نيز با نام هادي ذوي الأفهام الي تاريخ البلد الحرام چكيده نويسي مي كند و در آخرين مرحله، برگزيده آن را با نام الزهور المقتطفه من تاريخ مكة المشرّفه به رشته تحرير در مي آورد.(2)
از سوي ديگر، در شيوه دوم نيز كتاب العقد الثمين في تاريخ البلد الأمين را مي نويسد و زندگي نامه بيش از 3500 تن از مردان و زنان نام آور مكه را در آن ثبت مي كند. سپس كتاب را با نام عجالة القري للراغب في تاريخ امّ القري تلخيص مي كند.(3) اما چون اين مجموعه، سرگذشت نامه شخصيت هاي مكه است، متن الزهور المقتطفه را به عنوان مقدمه به كتاب العقد الثمين مي افزايد:
و جميع ذلك ملخّص من تأليفي شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام و جعلته أربعين باباً كأصله و سمّيته الزهور المقتطفة من تاريخ مكة المشرفة .(4)
فاسي در كنار نقل اقوال گذشتگان، خود به ثبت گزارش معاصران همت مي گمارد و نه تنها با دقتي كامل مشاهدات خويش را بر قلم جاري مي سازد كه حتي گاه به بازآفريني اندازه گيري هاي پيشينيان مي پردازد.
و قد حرّرنا بعض ما حرّره الأزرقي في هذا المعني .(5)
او حتي مي كوشد وجه الجمع اختلافات آن ها را نيز به دست آورده، تاريخ خود را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمدبن احمد فاسي مكّي، العقد الثمين، تصحيح محمد حامد الفقي، هشت جلد، چاپ دوم، مؤسسة الرساله، بيروت، 6.14 هـ .ق. ج1، ص9
2 . همان، صص342 ـ 341
3 . همان، ص342
4 . همان، ص27
5 . همو، شفاء الغرام، تصحيح مصطفي محمد الذهبي و ايمن فؤاد سيد، دو جلد، چاپ دوم، النهضة الحديثه، مكه، 1999 م، ج1، ص391
|
صفحه 131 |
|
جمع كتب تحليلي ملحق سازد; چنان كه در توضيح دليل اختلاف ابعاد كعبه، ابتدا فرضيه استفاده از دو واحد با نام يكسان و اندازه هاي متفاوت همچون ذراع يد و ذراع حديد را مطرح مي سازد و هنگامي كه در عمل ابعاد مذكور را با هر دو واحد اندازه گيري مي كند و يافته هاي خويش را با گزارش گذشتگان منطبق مي بيند، فرضيه خود را اثبات شده مي داند.
در بحث نام هاي اركان كعبه نيز او به مناسبت هاي متفاوت، از ركن ها نام مي برد كه بيشتر با قرينه هايي تعيين كننده همراه است. مجموع نقل قول پيشينيان در باره نام هاي اركان و ديدگاه او را در مباحث ذيل مورد بررسي قرار مي دهيم و در پايان به قضاوت مي نشينيم.
1 ـ جايگاه پلّكان داخل كعبه
فاسي نيز در بيان بناي ابن زبير، همچون كتاب هاي پيشين، جاي پلكان داخل كعبه را، كه در كنج دوم خانه قرار دارد، شامي مي خواند:
جعل لها درجة في ركنها الشامي يصعد منها إلي سطحه .(1)
او حتي در گزارش از روزگار خود نيز ركن پلكان را شامي مي داند و جنس آن را از چوب معرفي مي كند.
و في ركنها الشامي درجة من خشب يصعد منها إلي سطحه .(2)
2 ـ مقام پيشوايان چهارگانه اهل سنت
از آنجا كه هر يك از چهار مذهب اهل سنت، در دوران هايي از تاريخ، امام جماعت مستقلي در مسجد الحرام داشته اند; براي هريك محراب و مقامي ساخته بودند كه محل اقامه نماز ايشان باشد. ابن جبير ضمن شرح وقايع سال 579 هـ .ق. در توصيف مسجد الحرام، گزارش مبسوطي از اين مقام ها و ترتيب و آداب اقامه جماعت ارائه مي كند و با تعبيري ناشايست از پنجمين امام، كه امام جماعت زيديه است، ياد مي نمايد.(3)
فاسي نيز در كتاب خود، از اين چهار مقام ياد نموده، جايگاه آن ها را به اين شرح بيان مي كند:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، ص 186
2 . همان، صص 205 و 206
3 . محمدبن احمدبن جبير، رحله ابن جبير، دار و مكتبة الهلال، بيروت، صص 71 ـ 70
|
صفحه 132 |
|
ـ مقام شافعي، پشت مقام ابراهيم(عليه السلام)
ـ مقام حنفي، ميان ركن شامي و غربي
ـ مقام مالكي، ميان ركن غربي و يماني
ـ مقام حنبلي، امتداد حجر الأسود
فإنّ مقام الشافعي خلف مقام إبراهيم الخليل(عليه السلام) ، و الحنفي بين الركنين الشامي و الغربي، و المالكي بين الركن الغربي و اليماني، و الحنبلي تجاه الحجر الأسود .(1)
در نقل ابن جبير تفاوت ناچيزي وجود دارد:
فأوّل الأئمة السنيّة الشافعي... و صلاته خلف مقام إبراهيم... ثمّ المالكي... و هو يصلي قبالة الركن اليماني... ثمّ الحنفي... و صلاته قبالة الميزاب... ثمّ الحنبلي... موضع صلاته يقابل مابين الحجر الأسود و الركن اليماني .(2)
در بيان هر دو، روشن است كه مقام حنفي در مقابل حجر اسماعيل قرار دارد. خود فاسي نيز در جايي ديگر به اين نكته تصريح مي كند:
و أمّا مقام الحنفي: فإنّ من جدار محرابه إلي وسط جدار الحجر اثنين و ثلاثين ذراعاً إلاّ سدس ذراع .(3)
اما از سوي ديگر فاسي مقام حنفي را ميان ركن شامي و غربي مي داند. بنابراين، بايد او ركن دوم طواف را شامي و ركن سوم را غربي بخواند.
3 ـ آرامگاه دختران اسماعيل(عليه السلام)
ازرقي از ابن زبير نقل مي كند كه گفت: برآمدگي كنار ركن شامي كه بعدها مسطح شده، مزار دختران اسماعيل(عليه السلام) است:
عن الزهري أنّه سمع ابن الزبير... علي المنبر يقول: انّ هذا المحدودب قبور عذاري بنات إسماعيل(عليه السلام) ، ـ يعني ممّا يلي الركن الشامي من المسجد الحرام ـ قال: و ذلك الموضع يسوي مع المسجد. فلا ينشب أن يعود محدودبا منذ كان .(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمدبن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص 462 ـ 461
2 . محمد بن احمد بن جبير، رحلة ابن جبير، صص 71 ـ 70
3 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج 1، ص 463
4 . ابو الوليد ازرقي، اخبارمكه، تصحيح رشدي الصالح ملحس، دوجلد، دارالأندلس، بيروت،1416هـ . ج2، ص66
|
صفحه 133 |
|
فاسي در شمارش فضايل حطيم، پس از نقل كلام ازرقي، مدعي مي شود كه بر اين اساس، احتمال دارد مزارها در حطيم واقع شده باشند:
و ذكر الأزرقي خبراً يوهم أنّ في الحطيم قبور عذاري بنات إسماعيل(عليه السلام) .(1)
زيرا حطيم را فاسي بر فضاي مابين حجر الأسود، مقام ابراهيم(عليه السلام) ، زمزم و حجر اسماعيل(عليه السلام) تطبيق نموده است.(2) در سخن ازرقي، كه آن برآمدگي را در مجاورت ركن شامي برشمرده، دو احتمال وجود دارد: نخست آن كه مزارها در سمت حِجر اسماعيل(عليه السلام)واقع شده باشند و يا در جهت حجر الأسود. از سوي ديگر، مقصود از ركن شامي نيز مي تواند موضع بناي زمان حضرت ابراهيم(عليه السلام) و بناي ابن زبير باشد و يا جايگاه ركن، در بناي قريش و وضعيت فعلي اراده شده باشد. از چهار حالت به وجود آمده، تنها در صورتي كه مزارها در سمت حجر اسماعيل(عليه السلام) موضع اوليه ركن قرار داشته باشند، از حطيم خارج خواهد بود.
و إنّما كان هذا الخبر موهماً لما ذكرناه; لأنّه يحتمل أن تكون القبور المشار إليها ممّا يلي الركن الشامي من جهة الحجر الأسود، و أن تكون ممّا يلي الركن الشامي ممّا يلي الحجر ـ بسكون الجيم ـ فعلي الاحتمال الأول، تكون القبور المشار إليها في الحطيم، و علي الثاني لا تكون فيه، و ذلك علي اعتبار بناء الكعبة علي أساس إبراهيم(عليه السلام) من جهة الحِجر، و أما علي اعتبار بنائها اليوم فقد تكون القبور المشار إليها في الحطيم علي كلا الاحتمالين، والله أعلم .(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد بن احمد فاسي مكّي، شفاء الغرام، ج1، ص376
2 . همان، ص374
3 . همان، ص377
|
صفحه 134 |
|
نكته مهم آن است كه تعبير ركن شامي در كلام ازرقي را فاسي بر ركن دوم طواف تطبيق نموده است. بنا بر روايتي از امام صادق(عليه السلام) ، مزار دختران اسماعيل(عليه السلام) در حِجر قرار دارد:
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد:
در حجر، نزديك ركن سوم، دختران دوشيزه حضرت اسماعيل(عليه السلام)دفن شده اند. (1)
4 ـ قبله سرزمين هاي ديگر
فاسي در بيان جهت قبله كشورها، نخست كلام پدر ابن جماعه را نقل مي كند(2) كه در بخش پيشين اين نوشتار، در ذيل كتاب هداية السالك بررسي گرديد و تصريح مؤلف بر شامي خواندن ركن دوم تبيين شد.
سپس از آنجا كه تفاوت فراواني ميان ديدگاه پدر ابن جماعه و محمدبن سراقه عامري وجود دارد، همين بخش از كتاب او را به تفصيل نقل مي كند:
اعلم أنّ أهل القادسيّة و... و ما كان من البلاد علي سمت ذلك يستقبلون الكعبة من مصلّي آدم(عليه السلام)إلي بابها... و اعلم أنّ أهل البصرة و... و بست إلي بلاد الصين و ما كان من البلاد علي سمت ذلك يستقبلون في صلاتهم من باب الكعبة إلي الركن العراقي... و اعلم أنّ أهل السند و... و ما كان علي سمت ذلك من البلاد، فهم يستقبلون في صلاتهم من الركن العراقي إلي مصلي النبيّ(صلي الله عليه وآله) ... و اعلم أنّ أهل اليمن و... و ما كان علي سمت ذلك من البلاد، يستقبلون في صلاتهم من موضع مصلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) إلي الركن اليماني... و اعلم أنّ أهل بلاد الحبشة و... و ماكان من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من الركن إلي الباب المسدود... و أنّ أهل بلاد النوبة و... و ما كان من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من الباب المسدود إلي دون الركن الغربي بسبعة أذرع... و اعلم أنّ أهل الأندلس و... و ما كان من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من دون الركن الغربي بسبعة أذرع إلي الركن الغربي... و اعلم أنّ أهل الاسكندريّة و... و ما كان
من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من الركن الغربي إلي ميزاب الكعبة... و اعلم أنّ أهل مدينة رسول الله(صلي الله عليه وآله)و... و ما كان علي سمت ذلك من
1 . محمد محمدي ري شهري، حج و عمره در قرآن و حديث، ترجمه جواد محدثي، چاپ اول، دار الحديث، قم، ص151
2 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص 251 ـ 1250
|
صفحه 135 |
|
البلاد، يستقبلون في صلاتهم ميزاب الكعبة... و اعلم أنّ الشمال كلّها خلا الرملة و بيت المقدس و ما كان من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من ميزاب الكعبة إلي الركن الشامي... و اعلم أنّ أهل ملطيه و... و ما كان من البلاد علي سمت ذلك، يستقبلون في صلاتهم من الركن الشامي إلي مصلّي آدم(عليه السلام)... .(1)
خداوند جبرئيل را نزد آدم(عليه السلام) و حوا فرستاد و به آن دو فرمود: براي من خانه اي بسازيد. جبرئيل برايشان نقشه كشيد. آدم(عليه السلام) حفر مي كرد و حوّا (خاك را) منتقل مي كرد تا به آب رسيد. از زير آن ندا آمد: بس است اي آدم! پس چون خانه را ساختند، خداوند به او وحي فرمود كه برگِرد آن طواف كند و به او گفته شد: تو اولين كسي و اين اولين خانه است.
در اين ديدگاه، ترتيب قبله سرزمين ها به اين شكل است:
ـ از مصلاّي آدم(عليه السلام) تا درِ كعبه
ـ از درِ كعبه تا ركن عراقي
ـ از ركن عراقي تا مصلاّي پيامبر(صلي الله عليه وآله)
ـ از مصلاّي پيامبر(صلي الله عليه وآله) تا ركن يماني
ـ از ركن يماني تا درِ مسدود شده پشت خانه كعبه
ـ از درِ مسدود شده تا هفت ذراع مانده به ركن غربي
ـ از هفت ذراع مانده به ركن غربي تا خود ركن
ـ از ركن غربي تا ناودان كعبه
ـ محاذات ناودان كعبه
ـ از امتداد ناودان تا ركن شامي
ـ از ركن شامي تا مصلاّي آدم(عليه السلام)
روشن است كه ابن سراقه اجزاي خانه را در ترتيبي، به خلاف جهت طواف نام برده است و در اين سير، ركن عراقي پيش از يماني و ركن شامي پس از ميزاب قرار گرفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، صص 257 ـ 253
|
صفحه 136 |
|
بنابراين، ركن عراقي در نظر او ركن اسود است و ركن دوم شامي خوانده مي شود و ركن سوم نامي بجز غربي ندارد.
5 ـ مصلاي آدم(عليه السلام)
بر اساس روايات اهل بيت(عليهم السلام) ، يكي از بناهاي خانه كعبه، در زمان حضرت آدم(عليه السلام) بوده است. روايات اهل سنت داستان ساختن خانه و دستور طواف پيرامون آن را با تفصيل بيشتري از پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) نقل كرده اند:
خداوند جبرئيل را نزد آدم(عليه السلام) و حوا فرستاد و به آن دو فرمود: براي من خانه اي بسازيد. جبرئيل برايشان نقشه كشيد. آدم(عليه السلام) حفر مي كرد و حوّا (خاك را) منتقل مي كرد تا به آب رسيد. از زير آن ندا آمد: بس است اي آدم! پس چون خانه را ساختند، خداوند به او وحي فرمود كه برگِرد آن طواف كند و به او گفته شد: تو اولين كسي و اين اولين خانه است. (1)
محلي كه آدم(عليه السلام) پس از طواف در آن نماز گزارد، مصلاي آدم(عليه السلام) ناميده مي شود. بنا بر آنچه در بخش پيشين مقاله، از پدر ابن جماعه در دايره قبله نقل شد، مصلاّي آدم(عليه السلام) ميان درِ كعبه و ركن شامي (ركن دوم) واقع است. از ترتيب قبله كشورها در ديدگاه ابن سراقه نيز همين معنا برداشت مي شود. فاسي نيز در تصريح به اين اعتقاد، ركن شامي را در سمت درِ كعبه و منطبق بر ركن دوم طواف مي داند:
و وقع فيما ذكره ابن جماعة و ابن سراقة ما يقتضي أنّ مصلّي آدم(عليه السلام) في جهة الكعبة الشرقية فيمابين بابها و الركن الشامي الَّذِي يلي الحجر بسكون الجيم .(2)
در جايي ديگر، ابن سراقه مصلاّي آدم(عليه السلام) را با موضع خلوق كعبه، محل قبلي مقام ابراهيم(عليه السلام) و مصلاّي پيامبر(صلي الله عليه وآله) منطبق مي داند و فاصله اين نقطه از در كعبه و ركن شامي را گزارش مي كند و با اين بيان، ركن شامي را بر ركن دوم اطلاق كرده است:
و في كلام ابن سراقة ما يقتضي زيادة بيان في ذلك; لأنّه قال في أوائل كتابه المذكور: و من الباب ـ يعني باب الكعبة ـ إلي مصلّي آدم(عليه السلام) حين فرغ من طوافه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد محمدي ري شهري، حج و عمره در قرآن و حديث، صص 109 ـ 107
2 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص257
|
صفحه 137 |
|
أنزل الله ـ عزّ و جلّ ـ عليه التوبة و هي موضع الخلوق من ازر الكعبة: أرجح من تسعة أذرع، و هناك موضع مقام إبراهيم(عليه السلام) و صلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) عنده حين فرغ من طوافه ركعتين، ثمّ قال ابن سراقة: و بين موضع الخلوق و هي مصلّي آدم(عليه السلام) و بين الركن الشامي: ثمانية أذرع.... انتهي .(1)
در بيان اندازه گيري خود نيز، فاسي ركن دوم را شامي مي خواند:
]و قد تحرّر لي ممّا ذكره ابن سراقة في[ ذرع ما بين الركن الشامي و مصلّي آدم(عليه السلام) أن يكون مصلّي آدم(عليه السلام) ظناً بقرب الحفرة المرخمة التي في وجه الكعبة.... و كان تحريري لذلك مع من يعتمد عليه من أصحابنا في شهر ربيع الأول، سنة ست عشرة و ثمانمائة بعد ان اعتبرنا ما ذكره ابن سراقة في ذلك، فوافق لأنّا ذرعنا مقدار ثمانية أذرع ]باليد [و وضعنا عند طرف ركن الكعبة الشامي و مددناه إلي حيث انتها من جدار الكعبة ثمّ ذرعنا ذلك بذراع الحديد فجاء سبعة أذرع ـ بتقديم السين ـ و ثمن ذراع بالحديد، فعرفنا بذلك أن موضع منتهي الثمانية أذرع باليد أو السبعة ـ بتقديم السين ـ و الثمن بالحديد موضع مصلّي آدم(عليه السلام) ظناً و هو الموضع الَّذِي أشرنا إليه، و الله أعلم .(2)
6 ـ مصلاي پيامبر(صلي الله عليه وآله)
در ضمن مطالب قبل، از دو مكان به عنوان مصلاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) ياد شد:
نخست: ميان ركن يماني و ركن اسود.
ابن سراقه در مباحث قبله سرزمين هاي ديگر، مصلاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در فاصله دو ركن مذكور شناسانده و فاسي نيز بر اين نظريه او تأكيد مي كند:
و وقع فيما ذكره ابن جماعة و ابن سراقة ما يقتضي أنّ مصلّي آدم(عليه السلام) في جهة الكعبة الشرقية فيمابين بابها و الركن الشامي الَّذِي يلي الحجر بسكون الجيم و أنّ مصلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) فيما بين الركن اليماني و الحجر الأسود .(3)
علاوه بر آن، ابن سراقه در بيان ابعاد كعبه نيز به اين نكته تصريح مي كند و همانجا ركن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، صص 258 ـ 257 و 395 ـ 394 با تفاوتي ناچيز.
2 . همان، صص 259 ـ 258
3 . همان، ص257
|
صفحه 138 |
|
اسود را عراقي مي خواند:
و قال ابن سراقة في بيان مصلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) بين الركن اليماني و الحجر الأسود: و عرض جدارها ـ يعني الكعبة ـ الَّذِي يلي اليمن و هو فيما بين الركن اليماني و الركن العراقي الَّذِي فيه الحجر الأسود: عشرون ذراعاً و إلي وسط هذا الجدار كان مصلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) قبل هجرته إلي المدينة انتهي .(1)
دوم: ميان درِ كعبه و ركن دوم طواف.
ابن سراقه ـ چنانكه گذشت ـ مصلاّي پيامبر(صلي الله عليه وآله) را با مصلاّي آدم(عليه السلام) ، محل خلوق كعبه
و جايگاه قبلي مقام ابراهيم(عليه السلام) يكي مي داند و در همين مقام، ركن دوم را شامي
مي خواند:
نصّ ما ذكره ابن سراقة: و من الباب ـ يعني باب البيت ـ إلي مصلّي آدم(عليه السلام) حين فرغ من طوافه و أنزل الله عليه التوبة و هو موضع الخلوق من ازار الكعبة: أرجح من تسعة أذرع، و هناك كان موضع مقام إبراهيم(عليه السلام) و صلّي النّبيّ(صلي الله عليه وآله) عنده حين فرغ من طوافه ركعتين، و أنزل الله عليه: } وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً...{(2) ثمّ نقله(صلي الله عليه وآله) إلي الموضع الَّذِي هو فيه الآن... و بين موضع الخلوق ـ و هو مصلّي آدم(عليه السلام) ـ و بين الركن الشامي: ثمانية أذرع... انتهي .(3)
اگر به اين نكته توجه كنيم كه سه شهر مكه، مدينه و بيت المقدس بر روي يك خط مستقيم قرار دارند و مدينه در ميان اين دو شهر جا گرفته است، روشن خواهد شد كه با تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه، مسلمانان مدينه با گردشي 180 درجه اي روبه رو شدند; لذا براي استقبال كعبه كافي بود كه بيت المقدس را در پشت سر قرار دهند كه مسجد قبلتين يادآور مجسم چنين تغييري است. از سوي ديگر، همچنان كه در مبحث قبله سرزمين هاي ديگر گذشت; مردم مدينه رو به سوي ناودان خانه كعبه دارند. حديث معروف نبوي(صلي الله عليه وآله) نيز اين نكته را تأييد مي كند كه:
محرابي علي الميزاب .(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، ص258
2 . سوره البقرة، آيه: 125
3 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص395 ـ 394
4 . علامه محمد باقر مجلسي، بحارالأنوار، صدوده جلد، دارالكتب الاسلاميه والمكتبة الاسلاميه، ج100،ص433
|
صفحه 139 |
|
پس هنگامي كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) ، پيش از هجرت، مكلّف بودند رو به بيت المقدس بايستند، با قرار گرفتن در ميان دو ركن يماني و اسود، در مقابل ميزاب و به تبع، در جهت بيت المقدس به نماز مي ايستادند; يعني هم كعبه و هم بيت المقدس را، همزمان استقبال مي نمودند. روشن است كه هرگاه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در آن سمت كعبه جاي نمي گرفتند، امكان چنين تصادقي از بين مي رفت، ولي نكته مهم آن است كه در كتب تاريخ مكه، تنها از اين نقطه به عنوان مصلاي پيش از هجرت ياد شده است.
در باره جايگاه نماز پس از هجرت، اختلاف نظريه هايي به چشم مي خورد. محبّ طبري در كتاب خويش، مجموع مصلاّهاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) را تا ده مكان شناسايي كرده است.(1) فاسي نيز تمام سخن او را نقل كرده و به تفصيل مورد ارزيابي قرار مي دهد.(2) اما در اين ميان تنها يك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احمد بن عبد الله محب الدين طبري، القري لقاصد امّ القري، تصحيح مصطفي سقاء، چاپ سوم، دار الفكر، 1403 هـ .ق. صص352 ـ 348
2 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص 423 ـ 415
|
صفحه 140 |
|
مورد است كه با بحث اسامي اركان پيوند مي خورد.
احمد بن حنبل روايتي را از عبد الله بن سائب نقل كرده است:
حدّثني عبد الله بن السائب أنّ عبد الله بن السائب كان يقود أن(1) عبد الله بن عباس و يقيمه عند الشقة الثالثة ممّا يلي الباب ممّا يلي الحجر فقلت ـ يعني القائل ابن عباس لعبد الله بن السائب ـ انّ رسول الله(صلي الله عليه وآله) كان يقوم هيهنا أو يصلّي هيهنا؟ فيقول: نعم، فيقوم ابن عباس فيصلّي .(2)
محبّ طبري اين روايت را دليل نماز خواندن پيامبر(صلي الله عليه وآله) در كنار ركن شامي از جانب حجر اسماعيل(عليه السلام) مي شمارد.
الثالث: قريباً من الركن الشامي ممّا يلي الحِجْر، عن عبد الله بن السائب أنّه كان يقود ابن عباس فيقيمه عند الشقّة الثالثة، ممّا يلي الركن الَّذِي يلي الحِجْر، ممّا يلي الباب، فيقول له ابن عباس: انبئتُ انّ رسول الله(صلي الله عليه وآله) كان يصلي هيهنا؟ فيقول: نعم فيقوم فيصلّي أخرجه أحمد و أبو داود .(3)
از سوي ديگر ازرقي روايت نماز پيامبر(صلي الله عليه وآله) را از ابن سائب به شكلي متفاوت نقل مي نمايد:
عن ابن السائب أنّ النبيّ(صلي الله عليه وآله) صلّي يوم الفتح في وجه الكعبة حذو الطرقة(4)البيضاء ثمّ رفع يديه فقال هذه القبلة .(5)
به اتفاق تمام مورّخان، وجه كعبه به در و يا ديوار شاملِ در اطلاق مي شود:
قال المحبّ الطبري: وجه الكعبة يطلق علي بابها، و لهذا قيل للمحاذي له خلفها: دبر الكعبة، ثمّ قال: و يطلق علي جميع الجانب الَّذِي فيه الباب، و هو المتعارف .(6)
بنابراين، فاسي با ادعاي اتحاد اين دو روايت، ركن شامي را در مجاورت درِ خانه كعبه و منطبق بر ركن دوم مي شمارد و تفاوت را ناشي از اين مي داند كه در نقل ازرقي الشقة الثالثة به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ظاهرا كلمه ان زائد است.
2 . احمد بن حنبل، المسند، تصحيح حمزه احمد الزين، بيست جلد، چاپ اول، دار الحديث، قاهره، 1416 ق. ج12، ص157
3 . احمد بن عبد الله محب الدين طبري، القري لقاصد امّ القري، ص348
4 . ظاهراً به قرينه نقل شفاء الغرام الطرفة صحيح است.
5 . ابو وليد ازرقي، اخبار مكة، ج 1، ص 351
6 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص416
|
صفحه 141 |
|
الطرفة البيضاء تفسير شده است:
و إنّما لا يقال الحديث الَّذِي استدل به المحبّ غير الحديث الَّذِي ذكره
الأزرقي; لأنّ الحديث الَّذِي ذكره المحبّ يقتضي أنّ ابن عباس ـ رضي الله عنهما ـ سأل ابن السائب عن موضع مصلّي النبيّ(صلي الله عليه وآله) في وجه الكعبة، و الحديث الَّذِي ذكره الأزرقي يقتضي أخبار ابن السائب بأنّ النّبيّ(صلي الله عليه وآله) صلّي يوم فتح مكة في
وجه الكعبة، و إنّه رفع يديه، و قال: هذه القبلة ، و بين المصلّي بقوله:
عند الطواف (1)، و ذلك لاينافي اثباته صلاة النّبيّ(صلي الله عليه وآله) عند الشقّة الثالثة
مقابلة الركن الشامي، لإمكان أن يكون موضع النظر فيه موضع الشقّة
الثالثة، فعرفه بالوجهين، و اختصر أخباره ابن عباس ]رضي الله عنه[ بعض القصة،
و الله اعلم .(2)
سپس فاسي در تأييد سخنان خود، كلامي را به اين عبارت از مفتي حرم نقل مي كند:
أخبرني الشيخ عثمان بن عبد الواحد العسقلاني المكّي، عن بعض مشيخة مكّة المتقدّمين، أنّ المقام المحمّدي: الحجر المشوبر الَّذِي عند الحفرة التي عند الكعبة علي جانبها ممّا يلي حجر إسماعيل(عليه السلام) ; و هو الحجر الَّذِي إلي جانب هذه الحفرة المذكورة، و الدعاء عنده مستجاب .(3)
اما چون ميان حفره و ركن شامي، تنها يك موضع به عنوان مصلاّي پيامبر(صلي الله عليه وآله) معرفي شده، پس منظور محبّ طبري نيز همين نقطه خواهد بود.
و الحفرة المشار إليها هي السابقة، و الحجر المشوبر: الَّذِي هو علامة هذا
المصلّي لايعرف الآن، و هو الموضع الثالث الَّذِي ذكره المحبّ; لأنّه ليس
بين الحفرة المشار إليها و الركن الشامي مصلّي للنّبيّ(صلي الله عليه وآله) غير المصلّي الثالث، والله اعلم .(4)
و روشن است كه مجدداً فاسي ركن شامي را بر ركن دوم اطلاق كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ظاهراً بايد طبق اصل روايت الطرفة صحيح باشد.
2 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص422 ـ 421
3 . همان، ص 422
4 . همان جا، ص422
|
صفحه 142 |
|
7 ـ فاصله ركن شامي تا مقام ابراهيم(عليه السلام)
فاسي در تبيين فاصله جايگاه فعلي مقام ابراهيم(عليه السلام) ، ابتدا كلام ازرقي را با اختلافي ناچيز از آنچه در بخش پيشين به تفصيل بيان شد، ذكر كرده و همانجا نقل مي كند كه ركن شامي در جانب مقام و منطبق بر ركن دوم است:
روينا عن الأزرقي بالسند المتقدّم في تاريخه(1) أنّه قال: و ذرع ما بين الركن الأسود إلي مقام إبراهيم(عليه السلام) : تسعة و عشرون ذراعاً و تسعة أصابع، و ذرع ما بين جدار الكعبة من وسطها إلي المقام: سبع و عشرون ذراعاً، و ذرع ما بين شاذروان الكعبة إلي المقام: ستة و عشرون ذراعاً و نصف، و من الركن الشامي إلي المقام: ثمانية و عشرون ذراعاً و سبع(2) عشرة اصبعا...انتهي .(3)
او سپس اندازه گيري خود را از فاصله صندوقي كه مقام در آن واقع بوده، تا اركان كعبه، به دقت گزارش مي كند و همچون ازرقي ركن شامي را در جانب مقام به شمار مي آورد.
و قد حرّرنا بعض ما حرّره الأزرقي في هذا المعني، فكان ما بين ركن الكعبة الَّذِي فيه الحجر الأسود و بين الركن اليماني من أركان الصندوق الَّذِي فيه المقام من داخل الشباك الَّذِي فيه الصندوق: أربعة و عشرون ذراعاً إلاّ سدس ذراع... و كان ما بين ركن الكعبة الشامي الَّذِي يلي الحجر ـ بسكون الجيم ـ و ركن الصندوق الشامي: ثلاثة و عشرون ذراعاً، و كان ممّا بين ركن الصندوق الشرقي إلي ركن البيت الَّذِي فيه بئر زمزم المقابل له: خمسة عشر ذراعاً إلاّ ثلث ذراع، و كل ذلك بذراع الحديد المتقدّم ذكره .(4)
اما در عنوان باب، ركن شامي را با قيد الذي يقال له العراقي همراه مي سازد.
ذكر ذرع ما بين المقام و الحجر الأسود، و ما بين المقام و الركن الشامي الَّذِي يقال له العراقي، و ما بين المقام و بين جدار الكعبة و شاذروانها المقابل للمقام، و ما بين المقام و حجرة زمزم و حرف بئر زمزم الطيبة المباركة .(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابو الوليد ازرقي، اخبار مكه، ج2، ص85
2- در اخبار مكة تسع آمده است.
3 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص390
4 . همان، ص391
5 . همان، ص390
|
صفحه 143 |
|
8 ـ ابعاد كعبه
فاسي بحث ابعاد كعبه را به تفصيل طرح كرده است. او به نقل آراي ديگران همت مي گمارد و گزارش دقيقي از اندازه گيري هاي خود ارائه مي كند. از اين ميان، مواردي كه قرينه تعيين اسامي اركان است، عبارت اند از:
الف : ابعاد كعبه در بناي ابراهيمي به گزارش ازرقي
فاسي متن گزارش ازرقي(1) را نقل كرده و همانند او اركان را به ترتيب اسود، شامي، غربي و يماني مي خواند.(2)
ب : ابعاد كعبه در بناي عبد الملك مروان به گزارش ازرقي
در اين بخش نيز متن اخبار مكه(3) را با دقت ياد كرده كه اركان به همان اسامي ناميده شده اند.(4)
ج ـ ابعاد داخلي كعبه به گزارش ازرقي
گرچه ترتيب و اسامي اركان در نوشته ازرقي(5) يكسان است، ولي آشفتگي متن نقل شده عبارت را با ابهامي روبه رو ساخته است كه مراجعه به منبع برطرفش مي سازد.
ثمّ قال الأزرقي: ... و ذرع داخل الكعبة من وجهها من الركن الَّذِي فيه الحجر الأسود إلي الركن الشامي(6)(إلي الركن الغربي و هو الشق الذي يلي الحجر خمسة عشر ذراعاً و ثماني عشرة اصبعاً) و ذرع مابين الركن الشامي إلي الركن الغربي و هو الشقّ الَّذِي يلي الحجر خمسة عشر ذراعاً و ثماني عشرة اصبعاً، و ذرع مابين الركن الغربي إلي الركن اليماني ـ و هو ظهر الكعبة ـ : عشرون ذراعاً و ستّة أصابع، و ذرع مابين الركن اليماني إلي الركن الأسود: ستة عشر ذراعاً و ستة أصابع .(7)
د : ابعاد كعبه به گزارش ابن سراقه
ابن سراقه در كتاب دلائل القبله، ركن اسود را عراقي مي خواند و ركن شامي را در مجاورت آن مي داند و فاصله آنها را ثبت مي كند.
و قد حرّر ذرع الكعبة الفقيه أبو عبد الله محمد بن سراقة العامري في كتابه دلائل القبلة لأنّه قال... و عرض وجهها و هو الَّذِي فيه بابها أربعة و عشرون ذراعاً و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابو الوليد ازرقي، اخبار مكه، ج1، ص64
2 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، صص 189 ـ 178
3 . ابو الوليد ازرقي، اخبار مكه، ج1، ص289
4 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص208
5 . ابو الوليد ازرقي، اخبار مكه، ج1، ص291
6 . عبارت ذيل از متن ساقط شده است:
و فيه باب الكعبة تسعة عشر ذراعا و عشر اصابع
و عبارت داخل پرانتز مكرر است.
7 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص209
|
صفحه 144 |
|
عرض مؤخرها مثل ذلك و عرض جدارها الَّذِي يلي اليمن و هو فيما بين الركن اليماني و الركن العراقي و هو الَّذِي فيه الحجر الأسود عشرون ذراعاً ثمّ قال و عرض جدارها الَّذِي يلي الشام و هو الَّذِي بين الركن الشامي و الركن العراقي أحد و عشرون ذراعاً... انتهي .(1)
هـ : ابعاد كعبه از داخل و خارج به گزارش ابن جماعه
فاسي اندازه هاي قاضي عز الدين ابن جماعه را، مانند آنچه از كتاب هداية السالك(2) نقل شد، به تفصيل گزارش مي كند(3) كه در آن، نام ركن شامي با قيد و يقال له العراقي همراه شده است. نامتعارف بودن اين نامگذاري، فاسي را بر آن مي دارد كه هم به اختلاف مذكور اشاره كند و هم مؤيدهايي بر اين كاربرد ارائه كند:
و وقع فيما ذكره ابن جماعة تسمية الركن الشامي الَّذِي يلي وجه الكعبة بالعراقي و ذلك يخالف ما ذكره ابن سراقة في الركن العراقي و رأيت ما يدلّ لما ذكره ابن جماعة كما سيأتي ذكره ]إن شاء الله تعالي[ في الباب الخامس عشر من هذا الكتاب و ذكر ابن جبير في غير موضع من رحلته ما يوافق ما ذكره ابن جماعة في ذلك و الله أعلم .(4)
و : ابعاد كعبه به گزارش فاسي
فاسي در روايتي مبسوط، گزارشي از اندازه گيري ابعاد مختلف كعبه از داخل و خارج مي آورد. او تنها در يك بخش تعبيري دارد كه در بحث جاري مؤثر است:
طول جدارها الشرقي من أعلا الشاخص علي سطحها إلي أرض المطاف ثلاثة و عشرون ذراعاً و ثمن ذراع و عرض هذا الجدار من الركن الَّذِي فيه الحجر الأسود إلي الركن الشامي ـ الَّذِي يقال له العراقي ـ أحد و عشرون ذراعاً و ثلث ذراع... و طول جدارها الشامي من أعلا الشاخص في سطحها إلي أرض الحجر ثلاثة و عشرون ذراعاً إلاّ ثمن ذراع و عرض هذا الجدار من الركن الشامي إلي الركن الغربي سبعة عشر ذراعاً ـ بتقديم السين ـ و نصف ذراع و ربع ذراع .(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، صص210 ـ 209
2 . عز الدين بن جماعه كناني، هداية السالك، تصحيح نورالدين عتر، سه جلد، چاپ اول، دار البشائر الاسلاميه، بيروت، 1414هـ .ق. ج3، صص 1335 ـ 1334
3 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص211
4 . همان، ص212
5 . همان، ص214
|
صفحه 145 |
|
روشن است كه او ركن شامي را ركن دوم مي داند ولي مدّعي است كه گاهي اين، ركن عراقي نيز ناميده مي شود.
9 ـ حجر اسماعيل(عليه السلام)
فاسي در تبيين جايگاه حجر اسماعيل(عليه السلام) آن را در ميان دو ركن شامي و غربي مي داند ولي مي گويد شامي را گاهي اوقات عراقي نيز مي خوانند.
و أمّا موضع الحجر فهو ما بين الركن الشامي ـ الَّذِي يقال له العراقي ـ و الركن الغربي .(1)
10 ـ مطاف
مطاف فضايي به گرد كعبه است، كه در هر جانب، هيچ نقطه آن بيش از مقام، از
خانه فاصله ندارد. چنين تعريفي را فاسي نيز از فقهاي اهل سنت نقل مي كند.(2) بنا بر
نقل فاكهي، نخستين بار ابن زبير مطاف را با باقي مانده سنگ هاي كفِ درونِ كعبه فرش كرد.(3)در سال هاي بعد هم بارها به عمران مطاف پرداختند كه آخرينِ آن ها، تا زمان فاسي به
سال 766 هـ .ق. بازمي گردد.(4) فاسي در ضمن گزارش اندازه گيري ابعاد مطاف، اركان كعبه
را به ترتيب: اسود، شامي، غربي و يماني مي خواند و شامي را با قيد الذي يقال له العراقي
همراه مي سازد.
و قد اعتبر بعض أصحابنا بحضوري مقدار ما بين منتهي ذلك و بين الكعبة المعظمة من جميع جوانبها، فكان مقدار ما بين الحجر الأسود و طرف البلاط المحاذي له... و ما بين الركن الشامية الَّذِي يقال له العراقي و آخر تدوير المطاف المسامت له إلي الجهة الشرقية أربعة و عشرون ذراعاً و نصف، و من الركن الشامي إلي آخر البلاط المحاذي له في الجهة الشامي سبعة و ثلاثون ذراعاً
و ربع ذراع... و ما بين الركن الغربي و آخر البلاط المحاذي له... و ما بين الركن
اليماني و آخر البلاط المقابل له... و الذراع المحرر به هو الذراع الحديد المتقدم
ذكره .(5)
1 . همان، ص407
2 . همان، ص587
3 . محمدبن اسحاق فاكهي، اخبار مكه، تصحيح عبد الملك بن عبدالله بن دهيش، شش جلد، چاپ اول، النهضة الحديثه، مكه،1407 هـ .ق. ج1 ص331
4 . محمد بن احمد فاسي مكي، شفاء الغرام، ج1، ص587
5 . همان، صص 589 ـ 588
|
صفحه 146 |
|
11 ـ اماكن استجابت دعا در مسجد الحرام
فاسي همانگونه كه در بحث ابعاد كعبه وعده داده، در بحث مواضع استجابت دعا در مسجد الحرام روايتي را از ابو سهيل انصاري نقل مي كند كه در آن، اسامي اركان عبارت اند از: اسود، عراقي، شامي و يماني.
و رأيت في جزء مترجم بالثاني من فضائل مكّة للجندي... عن أبي سهيل النيسابوري أنّ مواضع التي يرجي استجابة الدعاء في مسجد الحرام خمسة عشر موضعاً، و عد منها أربعة عشر: باب بني شيبة، و باب إبراهيم(عليه السلام) ، و باب النبيّ(صلي الله عليه وآله) ، و باب الصفا، و زمزم، و المقام، و الركن الأسود، و الملتزم، و مجاور منبر، حيث يقف المحمدون، و عند الركن العراقي، و تحت الميزاب، و الركن الشامي، و مابين الركن الشامي و اليماني ـ و هو المستجار ـ و عند الركن اليماني .(1)
دستاورد بررسي ها
چنانكه در مباحث قبل دانسته شد، گاهي اسامي اركان با قرائني به كار مي روند كه مي تواند روشنگر مقصود باشد. اگر توزيع فراوانيِ كاربرد دو اصطلاح ركن عراقي و ركن شامي را در كتاب شفاء الغرام بررسي كنيم، به نتايج قابل توجهي دست مي يابيم:
نام مؤلفركن عراقيركن عراقي = ركن 2ركن عراقيمجموع
= ركن 1الشامي يقال له العراقي= ركن 2
نام تعداد درصدتعداددرصد تعداد درصدتعداددرصد
جندي - --- 1 1001100
عزالدين ابن جماعه - -1100 - ـ1100
ابن سراقه 3 100-- - ـ3100
تقي الدين فاسي - -4100 - ـ4100
مجموع 3 33555 1 129100
جدول شماره 1 ـ توزيع فراواني كاربرد اصطلاح ركن عراقي در كتاب شفاء الغرام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، صص 383 ـ 382
|
صفحه 147 |
|
نام مؤلفركن عراقيركن عراقي = ركن 2ركن عراقيمجموع
= ركن 1الشامي يقال له العراقي= ركن 2
نام تعداد درصدتعداددرصد تعداد درصدتعداددرصد
جندي - --- 1 1001100
ابو الوليد ازرقي 5 100-- - ـ5100
پدر ابن جماعه 2 100-- - ـ2100
عزالدين ابن جماعه - -1100 - ـ1100
ابن سراقه 3 100-- - ـ3100
محب طبري 2 100-- - ـ2100
تقي الدين فاسي 9 69431 - ـ13100
مجموع 21 78518 1 427100
جدول شماره 2 ـ توزيع فراواني كاربرد اصطلاح ركن شامي در كتاب شفاء الغرام
برخي از اين نكات عبارت اند از:
ـ مقايسه آنچه كه فاسي از گذشتگان نقل كرده، با كتاب هاي برجاي مانده از ايشان، ما را به دقت او در نقل مطمئن مي سازد; حتي به گونه اي كه از جدول هاي فوق مشخص است، او اعتقاد خود به نامي از نام ها را به سخن ديگران تحميل نمي كند. پس بايد پذيرفت كه در نقل كتاب هاي مفقود هم، رعايت امانت را نموده است.
ـ در اطلاق نام شامي بر ركن دوم طواف، اختلافي ميان تاريخ نگاران مكه مشاهده نمي شود.
ـ نامگذاري ركن دوم به ركن عراقي، با توجه به استفاده از صيغه مجهول (يقال له العراقي)، به نظر مي رسد در زمان تأليف كتاب، امري متداول و مرسوم نبوده است و شايد از همين روست كه فاسي در تبيين صحت اين كاربرد، به سوابقي تمسك مي كند. حتي كساني مانند فاسي نيز كه نام عراقي را به ركن دوم اطلاق كرده اند، اين قيد را توضيحي دانسته و در بيشتر موارد (69%) خود را از آن بي نياز ديده اند.
ـ چنان كه از آراي مذكور روشن است، هيچ تلازمي ميان شامي ناميدن ركن سوم و
|
صفحه 148 |
|
عراقي دانستن ركن دوم وجود ندارد. يعني; در اسامي اركان با دو اختلاف مستقل روبه رو مي شويم: تعيين مصداق ركن هاي عراقي و شامي. هرچند در زمان حاضر قول مشهور زمان تأليف كتاب (انطباق ركن هاي شامي و عراقي) متروك به نظر مي رسد.
پي نوشت ها