متن کامل
معاونت امور روحانیون - مدیریت آموزش بسم الله الرحمن الرحیم جلوه های زمزم سید مجید موسوی 1 مقدمه: آب یکی از نعمت های بزرگ الهی ارزانی شده بر بشر و حیات موجودات عالم هستی است. وجلعنا من الماء کل شیء حی . اما آب ها همگی در یک سطح از ارزش
معاونت امور روحانيون - مديريت آموزش
بسم الله الرحمن الرحيم
جلوه هاي زمزم
سيد مجيد موسوي
مقدمه:
آب يكي از نعمت هاي بزرگ الهي ارزاني شده بر بشر و حيات موجودات عالم هستي است. وجلعنا من الماء كل شيء حي .
اما آب ها همگي در يك سطح از ارزش نيستند . برخي از آب ها بخاطر پشت سرگذاشتن تاريخي عظيم و دارا بودن فضائلي بس بزرگ و ويژگي هاي منحصر به فرد؛ از آب هاي ديگر ممتاز گرديده اند.
زمزم يكي از آبهاي حيات بخش است كه تاريخي زنده از پيشينه اي درخشان مي باشد كه سرگذشت تشنه كامان عشق ازلي و راهيان كوي سرمدي را تفسير مي كند. يادآوري است ازبانيان كعبه موحدان، نهادي است از انقطاع و توكل و صبر و اميد كه جلوه ي ايمان و رضا و تسليم پاك باختگان را در زلال صافي اش نمايان مي سازد.
زمزم، جوشش فيض ازلي است در دل تفتيده صحراي سوزان حجاز و لا به لاي كوه ها و صخره هاي عبوس و «وادي غير ذي ذرع» كه سال ها چشم به راه آب و آباداني نشسته تا دعاي ابراهيم درباره اش مستجاب گردد.
زمزم استجابت اين دعاست كه: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ( 1 ). واجابت اين دعا با جوشش زمزم آغاز گشت و آن گاه دلها به سوي كعبه روي آورد و نعمت ها به اين سرزمين سرازير شد.
نوشته پيش رو نگاهي است به سرگذشت پر پيچ و خم و در عين حال عبرت آموز آب زمزم و فضائل چشمگير اين آب حيات از ديدگاه قرآن و روايات كه تقديم خوانندگان و محققين جوياي علم و حقيقت مي گردد.
سيد مجيد موسوي
14/5/1387هـ .ش
«قم المقدسه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ابراهيم / 37.
فصل اول
تاريخچه پيدايش زمزم
نام زمزم:
زمزم مركب از دو لفظ «زم» و در لغت به معناي آهسته، آهسته و يا آب فراوان مي باشد( 1 ) و در اصطلاح نام چشمه يا چاهي در مكه نزديك خانه كعبه است كه پيشينه تاريخي آن به دوران حضرت ابراهيم عليه السلام بر مي گردد.
يا قوت حموي يادآور مي شود كه : «زمزم به جهت آب زيادش بدين نام مشهور شده است، از اين رو گفته مي شود : آب زمزم، و زمازم وي نقل مي كند كه: «برخي معتقدند سبب نامگذاري« زمزم» زمزمه و سخن جبرئيل بوده است»( 2 ).
از تواتر روايات كعبه و زمزم و كتب تاريخي معتبر مي توان به يقين رسيد كه پيشينه زمزم از دوران حضرت ابراهيم و اسماعيل پديدار گشته و اين مطلب صرف نظر از جزئيات آن مورد تاييد همه مورخان و راويان است، ليكن با اين حال به عنوان يك ديدگاه مي توان از گفتار كساني ياد كرد كه پيشينه زمزم را به عهد آدم عليه السلام رسانده اند و پيدايش آن را با نهاده شدن سنگ نخستين كعبه به وسيله وي، همزمان دانسته اند و درپاره اي اشعار از آن سخن گفته اند.
خويلد بن اسد بن عبد العزّي (پدر حضرت خديجه عليها السلام) خطاب به عبد المطلب مي گويد:
اقول و ما قولي عليك بسبّه * اليك بن سلمي انت حاضر زمزم
حفيره ابراهيم يوم بن هاجر * وركضه جبريل علي عهد آدم( 3 )
«مي گويم، و گفته من براي تو ناروا و ناسزا نيست، در ياب سخن مرا اي فرزند سلمي (عبد المطلب). تويي حفر كننده ي زمزم، چاه ابراهيم در روزگار پسر هاجر، و اثر ضربت جبرئيل در عهد آدم عليه السلام».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - معجم البلدان، ج 3 ص 166.
2 - همان ج 10، ص 149
3 - معجم البلدان، ماده زمزم؛ فاكهي، اخبار مكه، ج2 ص 72.
لازم به ذكر است كه به جز شعر خويله، روايت يا شعر يا نوشته تاريخي ديگري در اين باره به نظر نرسيد. و همانگونه كه اشاره شد، بيشتر و بلكه تمام مورخان و اهل حديث، پيدايش زمزم را به عهد ابراهيم عليه السلام مربوط دانسته اند1. بنابراين مطالب خود در مورد تاريخچه را متمركز بر همين نظريه خواهيم كرد.
حضرت ابراهيم عليه السلام به اتفاق هاجر و اسماعيل به امر خدا متعال به سوي جنوب رهسپار شدند تا به بياباني رسيدند كه امروز مكه در آن قرار دارد. اين بيابان محل چادر كاروانهايي بود كه بين شام و يمن رفت و آمد مي كردند، ابراهيم عليه السلام با نهادن اندكي خرما و آب بر ايشان، آنان را در اين سرزمين رها كرد. پس از مدتي، آب و غذاي آنان تمام شد و هاجر در حد فاصل ميان صفا و مروه به جستجوي آب پرداخت. خداي مهربان آنان را مورد لطف خويش قرار داد و چاه زمزم در پيش پايشان جوشيد و جاري گرديد.
ابن هشام، ماجرا را چنين بيان مي كند: « هاجر به جستجوي آب پرداخت و آنگاه كه آب نيافت رهسپار صفا و مروه گرديد و براي نجات اسماعيل از خداي خويش ياري خواست و خداي سبحان، جبرئيل را فرستاد و پاشنه پايش را به زمين زد و آب پديدار گشت، مادر اسماعيل صداي درندگان را شنيد و برجان فرزند بيمناك شد و به سرعت آهنگ او نمود، هنگامي كه رسيد ملاحظه كرد كه فرزند با دست خود در پي آب است كه زير گونه اش قرار دارد و از آن مينوشد».(2)
البته ناگفته نماند كه در جزئيات اين حادثه اختلاف نظرهايي وجود دارد مثلا برخي جوشش آب زمزم را به سودن پاشنه پاي اسماعيل بر زمين نسبت داده اند و گروهي گفته اند كه ساييدن پاي جبرئيل يا دست و يا شهپر او كه به صورت انساني ظاهر شده بود؛ باعث به وجود آمدن آب شده است.
نظريه سومي نيز هست كه معتقد است اسماعيل آن را با كلنگ حفر كرد3 يا ابراهيم آن را حفاري نمود4 كه اين در گفته اخير و مفاد آن، با سودن پاي اسماعيل يا جبرئيل و جوشيدن آب زمزم منافاتي ندارد. چه، طبيعي است كه اگر بخواهند چشمه اي را به صورت چاه درآورند بايد آن را حفر كنند تا به چشمه اصلي برسند و آب بيشتري فراهم آيد و ماندگار شود. بنابر اين جاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ره توشه حج، جمعي از نويسندگاه، ج 2، ص 246 و 247.
2 - سيره ابن هشام، ج1، ص 111.
3 - - ياقوت، معجم، ماده زمزم.
4 - فاكهي،تاريخ عماره مسجدالحرام ،ص17.
ترديد نيست كه سر آغاز پيدايش چشمه يك اتفاق غير عادي تحت امر الهي بوده و به صورت چاه درآمدنش به دست بشر و با حفاري او انجام شده است( 1 ).
باري، پيدايش آب قبيله جرهم يمني را بدان سو كشاند و در آن سرزمين اقامت گزيدند، اسماعيل عليه السلام در اين قبيله به سن نوجواني رسيد و با دختري از اين قبيله ازدواج كرد.
تحولات مكه پس از پيدايش آب زمزم
در رواياتي به تحول منطقه مكه با پيدايش آب زمزم و مهاجرت قبيله جرهم كه يكي از قبائل يمني بودند و در حوالي مكه به سر مي بردند اشاره كرده و مي فرمايد:
آن روز قبيله جرهم در ذي المجاز (يكي از بازارهاي معروف مكه) و عرفات فرود آمده بودند، همين كه آب زمزم در مكه پيدا شد و پرندگان و حيوانات وحشي صحرا به آنجا رو آوردند جرهم كه حركت و حش وطير را به آن ديار ديدند، آنها را ره گيري كردند و به آب رسيدند و در آنجا يك زن و يك كودك را ديدند كه در زير درختي منزل گزيده اند و براي آنها چشمه آبي پديدار شده است.
آنها از هاجر پرسيدند: تو كيستي ؟ و با اين كودك در اين جا چه مي كني؟
هاجر پاسخ داد: من مادر اسماعيل فرزند ابراهيم خليل الرحمانم و اين كودك فرزند اوست. خداوند وي را فرمان داد كه ما را در اينجا سكني دهد.
گفتند: آيا اجازه مي دهيد ما در نزديكي شما باشيم؟
گفت: تا ابراهيم بيايد.
روز سوم فرارسيد و ابراهيم به ديدار آنها آمد( 2 ). هاجر گفت: اي خليل خدا، در اين جا قومي از جرهم اند، مي خواهند در نزديكي ما منزل گزينند آيا به آنها اجازه مي دهي؟ ابراهيم پاسخ داد : آري. آنگاه هاجر به آنها اجازه فرود آمدن داد. آمدند و خيمه ها سر پا كردند و هاجر و اسماعيل با آنان آشنا شدند و انس گرفتند. بار ديگر كه ابراهيم به ديدنشان آمد، حضور مردم زيادي را ديد و بسيار خرسند شد.
اسماعيل كم كم بزرگ شد، جرهميان هركدام يك يا دو گوسفند به اسماعيل هديه كردند و هاجر و اسماعيل زندگي خود را با آنها گذرانيدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ره توشه حج، جمعي از نويسندگان، ج2 ص 246.
2 - با فاصله اي كه ميان شام و حجاز است، آمدن ابراهيم باطي الارض بوده و يا به وسيله براق، و در هر حال خرق عادت است كه اين در زندگي پيامبران و اولياء الله بسيار وجود داشته است: ر. ك بحار الانوار، ج 12 ص 112.
اسماعيل به حد بلوغ و نوجواني رسيد و خداوند ابراهيم را فرمود كه خانه كعبه را بنا كند. عرضه داشت : خدايا ! در كدامين نقطه؟ فرمود: همانجا كه قبه اي براي آدم فرود آمد و حرم را روشن ساخت و اين خانه همچنان سرپا بود تا طوفان نوح رخ داد و زمين در آب غرق گرديد. خداوند آن قبه را بالا برد و دنيا غرق شد مگر مكه، از اين رو آن را بيت عقيق گفته اند، زيرا از غرق شدن در آب رهايي يافته بود. و چون خداوند ابراهيم را مامور بناي كعبه نمود، او نمي دانست كجا آن را بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد تا جاي خانه را با خطي مشخص كند و پايه هاي آن را از بهشت نازل كرد و آن سنگي كه خدا از بهشت فرستاد (حجر الاسود) از برف سفيد تر بود و همين كه دست كافران به آن رسيد سياه شد...»( 1 ) .
چگونگي جوشش زمزم
همانگونه كه قبلا اشارت رفت، تواتر روايات و تواريخ نشان مي دهد كه جوشش زمزم زماني آغاز شد كه هاجر و اسماعيل در آن وادي سوزان در انتظار امداد غيبي بودند كه ناگهان با يك اتفاق خارق عادت و به شيوه اي اعجاز گونه، برق زمزم درخشيد و سرزمين مكه با فوران آن رو به آباداني رفت. اما اين كه پيدايش زمزم با چه شيوه و چه عاملي رخ داد مورد اختلاف است. برخي آن را به شهپر جبرئيل يا پاشنه ي پاي او يا سر انگشت او نسبت داده اند كه به صورت انساني در آمد و چنين ماموريتي را انجام داد.
برخي ديگر آن را با اثر پاي اسماعيل به عنوان يك كرامت و اعجاز مرتبط دانسته و گفته اند: اين هنگامي بود كه كودك از تشنگي و بي قراري پاشنه پاهايش را بر زمين مي ساييد كه ناگاه آب از زمين جوشيد.
روايات فريقين نيز در اين باب مختلف است، چنانكه مورخان نيز در اين خصوص به گونه هاي متفاوت سخن گفته اند. گروه سومي از مورخان نيز به شيوه احتياط آميز از جوشش آب و پيدايش زمزم به اراده خداوند سخن گفته اند و متعرض چگونگي آن نشده اند.
مسعودي در كتاب آخر الزمان اين رويه و شيوه را پيموده و مي نويسد:
«و اما اسماعيل فقطعن الحرم و نبع له زمزم بامر الله تعالي ... »( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مجمع البيان، ج 1، ص 266و 267 ذيل آيه 128 سوره بقره. بحار الانوار، ج 12 ص 97 به بعد از تفسير قمي. و نيز تفسير برهان، ج 1، ص 330 و 331 و علل الشرايع، ص 432 با اندك اختلاف در عبارت (به نقل از ره توشه حج، ج 2، ص 250).
2 - اخبار الزمان، ص 103.
ديدگاه روايات
اكثر روايات از نقش جبرئيل در جوشش زمزم سخن گفته و برخي روايات اثر پاي اسماعيل را موثر مي دانند.
پيش از آن كه به تحليل اين روايات و ترجيح نظرات بپردازيم، شايسته است نگاهي به عمده روايات باب بيافكنيم. آنگاه ببينيم آيا تصادفي در اين ميان وجود دارد يا نه و قول برتر كدام است و طريق جمع ميان اقوال چيست؟
الف: روايات منقول از اهل بيت عليه السلام
1- در يكي از روايات كه از هجرت خاندان ابراهيم تا جوشيدن زمزم و برخي وقايع بعد از آن را به تفصيل مطرح كرده و بيشتر مفسران و محدثان به مناسبت، آيات مربوط آن را آورده اند؛ چنين آمده است:
«.. نظرت الي اسماعيل و قد ظهر الماء من تحت رجليه... »( 1 )
« هاجر اسماعيل را نگريست، در حالي كه آب از زير پاهايش نمودار بود» .
سند اين مفسران و راويان، رواياتي است كه علي بن ابراهيم قمي از امام صادق عليه السلام نقل كرده است. اين روايت از جريان آب در زير پاهاي اسماعيل سخن گفته اما صراحت ندارد كه عامل چوشش آب چه بوده؟ جبرئيل يا اثر پاي اسماعيل؟
2- روايت ديگر در بحار الانوار آمده است و همچنين در كافي از قول امام صادق عليه السلام.
«ثم اقبلت راجعه الي ابنها فاذا عقبه يفحص في الماء، فجمعته فساخ و لو تركته لساح»( 2 ).
«هاجر به سوي فرزندش برگشت و ناگاه ديد كه پاشنه ي پاي كودك در آب است. او اطراف آب را مسدود كرد و آب بند آمد و اگر آن را رها مي ساخت همچنان جريان مي يافت.»
اين روايت نيز مانند روايت قبل تصريح يا اشاره اي ندارد كه عمل جوشش آب چه بوده است و فقط از قرار داشتن پاي اسماعيل در آب سخن مي گويد.
3- روايتي كه صاحب بحار الانوار از محاسن به اسناد خود از ابن عمير و او از معاويه بن عمار، از امام صادق عليه السلام نقل كرده و در بخشي از آن روايت آمده است:
«هاجر با ديده گريان به صفا رفت و بانگ برآورد : «آيا در اين وادي انيسي هست؟» جوابي نشنيد به مروه آمد و همان سخن را تكرار كرد و پاسخي نشنيد و تا هفت مرتبه اين رفت و آمد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مجمع البيان، ج 1، ص 28، تفسير برهان، ج 1 ص 330، بحار الانوار، ج 12 ص 98.
2 - بحار الانوار، ج 12، ص 114، و فروع كافي، ج4، ص 201.
ادامه يافت. در شوط هفتم جبرئيل فرود آمد و به او گفت: اي زن ! تو كيستي؟ پاسخ داد : من هاجر مادر فرزند ابراهيم هستم. جبرئيل گفت: شما را به چه كسي سپرده ؟ پاسخ داد : من به ابراهيم همين گفتم و او جواب داد به خداوند بزرگ. جبرئيل گفت آنكه شما را بدو سپرده كفايت است. اينك برگرد نزد فرزندت. هاجربه سوي بيت آمد در حالي كه زمزم جوشيده بود و آب مشاهده مي شد و جريان داشت، اطراف آن را با خاك بست و اگر رها مي ساخت جاري بود( 1 ).
چنانكه ملاحظه مي كنيم در اين روايات تصريح نشده كه عامل جوشش آب چه بوده است.
4- برخي از روايات بر خلاف موارد قبلي، به اثر پاي اسماعيل اشاره دارد مانند روايت علي بن ابراهيم از پدرش، از ابن ابي عمير، از معاويه ابن عمار، از امام صادق عليه السلام كه ضمن تشريح واقعه مي فرمايد:
«ففحص الصبي برجله فنبعت زمزم و رجعت من المروه و قد نبع الماء»( 2 )
«كودك پاي خود را (بر زمين) ساييد پس زمزم جوشيد و هاجر از مروه برگشت در حالي كه آب جوشيده بود.»
نكته قابل ذكر اين كه اسناد طبقه اول و دوم روايت (4 و 5) يكي است؛ هر دو از ابن عمير، از معاويه بن عمار، از امام صادق عليه السلام و چنين به نظر مي رسد كه محاسن نيز روايت را از علل نقل كرده باشد. با اين تفاوت كه دو تن از راويان آن، در محاسن حذف شده و پاره اي اختلافات نيز در محتواي روايات ديده مي شود؛ از جمله همان مطلب مورد بحث چنانكه ملاحظه كرديم، حال دليل اختلاف چيست؟ معلوم نيست.
5- در برخي روايات ديگر به صراحت از دخالت داشتن جبرئيل در جوشش آب زمزم سخن به ميان آمده است ؛ مانند روايتي كه بحار از قصص الانبياء از صدوق، از علي عليه السلام نقل كرده كه فرمود:
«چون هاجر و اسماعيل را عطش شديدي عارض شد، جبرئيل فرود آمدو به هاجر گفت: شما را به چه كسي واگذار كرده است؟ پاسخ داد: ما را به خدا سپرد. گفت: همانا به كسي سپرده كه شما را كفايت است.»
آنگاه جبرئيل دست خود را در زمزم نهاد و آن را شكافت كه ناگهان آب جوشيدن گرفت و هاجر مشكي برداشت كه از آن برگيرد ... » ؛ (و وضع جبرئيل يده في زمزم ثم طواها فاذا الماء قد نبع...)( 3 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - بحار الانوار، ج 12، ص 116.
2 - فروع كافي، ج 4، ص 202، علل الشرايع، ص 432؛ بحار الانوار، ج 12، ص 116.
3 - بحار الانوار، ج 12، ص 111.
6- چنانكه در گذشته ديديم، در روايات اهل بيت همانند ديگر روايات، از زمزم به نام «ركضه جبرئيل» ياد شده است اثر ضربت پايي جبرئيل كه خود گواه و نشانه اي است از نقش جبرئيل در پيدايش زمزم و عنوان «ركضه جبرئيل و وطأه جبرئيل » و «هزمه ي جبرئيل» به تواتر معنوي در روايات فريقين ديده مي شود. كه از يك نوع وحدت نظر در تاثير جبرئيل بر پيدايش زمزم حكايت دارد.
ب:ديدگاه روايات عامه
و اما روايات عامه، هرچند به گونه هاي مختلف در اين باره سخن مي گويد، اما بيشتر اين روايات تصريح دارد كه پيدايش زمزم به تصرف جبرئيل و اثر پا يا انگشت و يا بال وي بوده است چنانكه برخي ديگر از اثر پاي اسماعيل سخن گفته است.
عمده ي اين روايات مستند به رواياتي است كه سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مي كند پاره اي از اين روايات عبارتند از:
1- روايت بخاري:
در صحيح بخاري از سعيد بن جبير از ابن عباس تفصيل واقعه را آورده و از جمله مي گويد: «فاذا هي بصوت فقال : اغث ان كان عندك خير، فاذا جبرئيل قال: فقال : بعقبه هكذا، و غمز عقبه علي الارض قال: فنبثق الماء ...»( 1 )
«ناگهان هاجر صدايي شنيد و گفت اگر مي تواني كمكي بكني به فرياد من برس، ناگهان جبرئيل آمد و پاشنه ي پاي خود را بر زمين كشيد كه در آن آب فوران زد.»
2- روايت ابن كثير
ابن كثير در تاريخ خود همين روايت را از سعيد بن جبير و او از ابن عباس نقل كرده، البته با اندك اختلاف ؛ از جمله اين كه مي گويد:
«فاذا هي بالملك عند موضع زمزم فبحث بعقبه اوقال : بجناحه حتي ظهر الماء»( 2 )
«ناگاه فرشته اي را نزد زمزم ديد كه پاشنه ي پا بر زمين ساييد، يا بال خود بر زمين كشيد كه به دنبال آن آب جوشيد.»
3- روايت ازرقي
همين روايت را ازرقي از سعيد، او هم از ابن عباس، با اندك اختلاف نقل كرده و در خصوص جوشيدن آب زمزم اين گونه مي نگارد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - صحيح بخاري، ج 4، ص 116.
2 - البدايه و النهايه، ج 4، ص 155.
فخرج لها جبرئيل عليه السلام فاتبعته حتي ضرب برجله مكان البئر فظهر ماءاً فوق الارض حين فحص جبرئيل... »( 1 )
«جبرئيل نزد هاجر حاضر شد و هاجر به دنبال او روان گرديد تا آنجا كه پاي در محل چاه بر زمين زد كه دنبال آن در سطح زمين، همانجا كه جبرئيل پانهاده بود، آب نمودار شد.»
1- روايت فاكهي
يكي از تاريخ نگاران مكه فاكهي است كه ضمن نقل روايات باب زمزم، روايت ديگري را از سعيد بن مسيب نقل مي كند كه در ضمن آن آمده است:
« فانزل الله تبارك و تعالي علي ام اسماعيل ملكا من السماء فامرها فصرخت به فستجاب له فطار الملك وضرب بجناحه مكان زمزم و قال اشربا ...»( 2 )
«خداي متعال بر مادر اسماعيل فرشته اي از آسمان فرو فرستاد و هاجر از او ياري طلبيد و خواسته اش به اجابت رسيد، پس فرشته پر گشود و با شهپر خود بر محل زمزم ضربتي زد و گفت بنوش و آنگاه آب جاري شد.»
همچنين فاكهي چند روايت ديگر نيز آورده كه به ضربت شهپر جبرئيل در جوشش زمزم اشاره دارد: از جمله به اسناد خود از حارثه بن مضر از علي بن ابي طالب عليه السلام روايت نسبتا مفصلي در اين واقعه نقل كرده كه از اثر انگشت جبرئيل بر زمين و بيرون شدن آب زمزم سخن مي گويد؛ بخشي از اين عبارت اين است:
«ثم خط باصبعه في الارض ثم طولها فاذا الماء ينبع و هي زمزم...»
« آنگاه كه جبرئيل به صورت مردي ظاهر شد ... و با انگشت خود در زمين خطي كشيد و آن را امتداد داد، ناگهان آب فوران زد و اين همان زمزم است....»( 3 )
2- گفتار ياقوت حموي
ياقوت حموي در باره جوشيدن آب زمزم به وجه ديگري اشاره كرده و آن جوشيدن آب از زير گونه اسماعيل در زمين بوده است.
او مي نويسد: «ثم سمعت اصوات السباع فخشيت علي ولدها، فاسرعت تشتد نحو اسماعيل، فوجدته يفصح الماء من عين قد انفجرت من تحت خده قيل : بل من تحت عقبه ... »( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - اخبار مكه، ج 2، ص 41.
2 - اخبار مكه ج 2، ص 5.
3 - اخبار مكه ج 2، ص 7-8.
4 - معجم البلدان، واژه زمزم.
هاجر در ميان صفا و مروه بود كه زوزه ي درندگان را شنيد از بيم جان فرزندش، سراسيمه دويد كه اسماعيل را ديد با آبي كه از زير گونه اش جوشيده، بازي مي كند و برخي گويند اين آب از زير پاي اسماعيل جوشيد.
تحليل نهايي
در تحليل نهايي بايد به چند نكته توجه داشت:
الف: اين نوع حوادث از جمله خرق عادت است كه در تاريخ پيامبران و اولياي الهي بسيار رخ مي دهد و چيزي دور از دانش و خرد نيست و تجاربي است كه به تواتر در سيره صالحان و برگزيدگان خدا اتفاق افتاده است بسياري از اين موارد را در قرآن كريم آورده است از قبيل طوفان نوح، ناقه صالح، اژده ها شدن عصاي موسي و نظاير اينها نيز از سيره پيامبر صلي الله عليه واله و امامان معصوم بسيار و به تواتر نقل شده است ومنابع روايي و تاريخي بر اين حقيقت گواهي مي دهد چه هرگاه خدا اراده چيزي كند بي چون و چرا تحقق خواهد يافت ؛ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.(1)
ب: عمده ي روايات عامه و خاصه جوشش زمزم را به اشاره دست غيب و ظهور جبرئيل در صورت انسان و اقدام به پديد آوردن آب از زمين به امر پروردگار مستند مي كند.
برخي روايات نيز از اثر پاي اسماعيل در اين پديده سخن مي گويد كه در روايات فريقين به هر دو اشاره شده است.
ج:همچنين گروهي از روايات نيزجوشيدن آب رابدون بيان علت وعامل آن مطرح ساخته است.وهمه ي اينهامي تواند در جاي خود صحيح باشد و تضاد و تزاحمي ميان روايات نيست؛ همانگونه كه هيچكدام منافي عقل و عادت در سيره برگزيدگان خدا نيست.
توضيح آن كه، اگر روايات دخالت جبرئيل را در نظر بگيريم و اين كه او با پاشنه ي پا و يا با انگشت دست و يا با شهپرش زمين را شكافته كه بر اثر آن آب زمزم جوشيده است در اين صورت از تجسم جبرئيل به صورت انسان سخن گفته شده كه نمونه ي آن را در آمدن جبرئيل و مجسم شدن او در چهره يكي از ياران آن حضرت مكرر خوانده ايم و تاريخ و سيره و حديث گواهي مي دهد؛ زيرا فرشتگان مي توانند به هر شكل و شمايلي كه بخواهند درآيند همچنين اين مطلب خلاف عقل و علم نيست؛ زيرا به همان دليل كه فرشته مي تواند به صورت انسان ظاهر شود كار انساني نيز مي تواند انجام دهد.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - يس / 82 .
2 - ر. ك ره توشه حج، جمعي از نويسندگان، ج 2 ص 270.
حوادثي كه بر زمزم گذشت
ياقوت حموي پيرامون حوادثي كه بعد از پيدايش آن رخ داد ؛ مي نويسد:
«مدت طولاني سپري شد تا اين كه سيلاب ها فروكش نمود و باران هاي شديد آثار زمزم را محو كرد و از آن اثري باقي نماند».(1)
از ديد ياقوت، عوامل جغرافيايي سبب محو آثار و نشانه هاي زمزم مي گردد، اما تاريخ نگاران، سبب پنهان شدن زمزم را علل ديگري دانسته، مي گويند: يكي از بزرگان مكه به نام مضاض بن عمر جرهمي كه نزديك به سيصد سال پيش از عبدالمطلب مي زيست در نبردي با خزاعه به زد و خورد پرداخت و به شكست وي منتهي گرديد مضاض دانست كه دشمنانش بي درنگ او را از مكه بيرون خواهند كرد. از اين رو خواست آنان را از مكان آب هاي اصلي مكه محروم سازد، لذا بخشي از اشياء گرانبها و رز وسيم خود را در چاه زمزم نهان ساخت و آن را پوشاند و آثار و نشانه هاي آن را پنهان كرد و طبيعت نيز بر استحكام نهان، مدد كارش شد و با انباشته شدن شن ها، آثار آن محو گرديد. و سپس مضاض به سرزمين يمن گريخت و مردم مكه ناگزير گرديدند كه مجراي جديدي براي آب كنكاش نمايند از اين رو به حفر چاههاي ديگري روي آوردند كه اغلب آنها بيرون مكه بود.
مردم مكه به حفره چاه ها همت گماشتند، زيرا آب در آنجا منحصر به آب هاي زيرزميني بود و طبيعت آنان را از باران هاي فراوان موسمي محروم ساخته بود، چه اين كه مكه از رودخانه هاي جاري و چشمه ساران نيز بي بهره بود و هر قبيله از مقابل قريش در ملك خويش چاهي حفر كرد، بني تميم چاهي را حفر كردند به نام «جفر» كه چاه مره بن كعب است و عبد شمس بن عبد مناف به حفر چاه ديگري پرداختند و آن را «الطوي» ناميدند و هاشم بن عبد مناف چاه «بدر» را حفر كرد و استفاده ي از آب آن را براي مردم آزاد كرد، و نيز هاشم چاه «سجله» را حفر كرد و اين چاه همچنان ملك بني هاشم بود تا اين كه عبد المطلب دگر بار به حفر چاه زمزم پرداخت و چاه سجله را به بني نوفل ابن عبد مناف بخشيد.
چاههاي فراواني در مكه وجود داشت كه تاريخ آنها به دوران نخستين زمامداران قريش از دوران مره بن كعب و كلاب بن مره، بر مي گشت و معروف ترين آنها چاه «رم» توسط مره بن كعب لوي و چاه «ضم» توسط بني كلاب بن مره حفر گرديد( 2 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - معجم البلدان، ج 10، ص 149.
2 - سيره ابن هشام، ج1، ص 148 - 150 (به نقل از فصلنامه ميقات حج، شماره 5، مقاله چاه زمزم و دشواري آب مكه).
خواب عبد المطلب
عبد المطلب، سقايت حاجيان را به عهده داشت، وي آب را از چاههاي بيرون مكه و با رنج بسيار مي آورد، چون فرزندي جز حارث نداشت. پس از آن مكه شاهد خشكسالي بود كه در آن باران نباريد و آب چاهها خشكيد و مشكلي بزرگ پديد آمد و هزاران حاجي آهنگ مكه نمودند ... و عبد المطلب در انديشه وسيله اي براي تامين آب براي آنان بود.
موسم حج سپري شد و قريش به محل زندگي خود بازگشتند و در يكي از شبهاي بهار براي شب نشيني در خانه عبد المطلب گرد آمدند و سخن از دشواريهايي كه عبدالمطلب براي تامين آب حاجيان تحمل كرده است، به ميان آوردند و خدا را سپاس گفتند كه شهرت و آوازه ي قريش را در بين اعراب حفظ كرد و از چاه زمزم ياد كردند و آرزو نمودند كه به آن دست يابند.
اميه بن عبد شمس كه حوادث گذشته را خوب مي دانست ماجراي مضاض بن عمرو جرهمي و ناپديد شدن آثار و نشانه هاي زمزم توسط او را نقل كرد. عبد المطلب در دل آرزو كرد كه اگر در پيدا كردن محل چاه زمزم موفق شود و ديگر بار آب آن جاري شود؛ از دشواري آب مكه آسوده خواهد شد.
برخي تاريخ نگاران درباره ي خوابي كه عبد المطلب ديده و در آن ماموريت يافت كه زمزم را حفر كند، سخن گفته اند. ابن هشام مي گويد: هنگامي كه عبد المطلب در حجر به خواب رفته بود، شخصي نزدش آمد و او مامور حفر زمزم شد.
عبد المطلب، داستان خواب خودش را چنين باز گو مي كند : «درحجر خوابيده بودم كه شخصي نزدم آمد و گفت: «طيبه1 را حفر كن گفتم: طيبه چيست؟ سپس از نزدم رفت، فردا به محل خوابم برگشتم و در آن خوابيدم، پيشم آمد و گفت: «بره»( 2 ) را حفر كن. گفتم: بره چيست؟ و سپس از نزدم رفت، فردا كه به محل خوابم آمدم و در بستر خوابيدم، نزدم آمد و گفت: «مضنونه»( 3 ) را حفر كن و از نزدم رفت، فرداي آن روز به محل خواب آمده و در بستر آرميدم، نزدم آمد و گفت «زمزم» را حفر كن. گفتم زمزم چيست؟
گفت : هرگز از آب تهي نمي شود و آبش كاستي ندارد، حاجيان بي شمار را سيراب مي كند، و ميان «فرث» و «دم» و در محل منقار كوبيدن كلاغ اعصم (كلاغي كه يك پاي آن سفيد است) و محل بيرون آمدن مورچه ها قرار دارد( 4 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - به زمزم "طيبه" گفته شد؛ زيرا آن ويژه ي مردان و زنان پاك سرشت از فرزندان ابراهيم عليه السلام است.
2 - حياط و آستانه كعبه.
3 - چون زمزم برشايستگان جاري مي گردد. زيرا غير مومن از آن محروم هستند.
4 - سيره ابن هشام، ج 1، ص 143. كافي ج4، ص 219 (درمحل زمزم سنگي بوده كه مورچه ها از آن بيرون مي آمده اند و هر روز كلاغ اعصم آنها را شكار مي كرده است).
خواب عبد المطلب اين چنين محل چاه زمزم را معين كرد و آن را ميان «فرث» و «دم» در محل منقار كوبيدن كلاغ اعصم در محل بيرون آمدن مورچه ها معرفي كرده است. اما فرث (سرگين) و دم (خون) را مورخان اينگونه وصف كرده اند كه آب آن چاه، غذا و شفاي بيماري هاست و كلاغ اعصم (به طور كنايه) اشاره به مطلبي است كه از رسول اكرم صلي الله عليه و آله رسيده كه فرمود : فرد سياه و لاغر كعبه را تخريب مي كند و اما محل بيرون آمدن مورچه ها، در آن نيز مشكلاتي وجود داشت.
و مناسب است كه بگوييم: زمزم، سرچشمه مكه است كه حاجيان بر آن وارد و آباداني از همه جا به سوي آن رو مي آورد، و گندم و جو و ديگر حبوبات را به آنجا مي آوردند، آن سرزمين كشت و زراعت نمي شد و ده مورچه ها نيز كشت و زراعت نمي گرديد و حبوبات از همه جا بدين نقطه آورده مي شد.
اين روايت ابن هشام بود كه از راويان مورد اعتماد است، حديث اين خواب را، بسياري از تاريخ نگاران و نويسندگان قديم و جديد تكرار كرده اند برخي از تاريخ نگاران به اين خواب اشاره اي نكرده اند از جمله مسعودي در كتابش (مروج الذهب) از آن غفلت ورزيده و به اين جمله كه چاه زمزم را حفر كن بسنده كرده است اين چاه در دوران پادشاهي كي قباد، پرشده بود. از آن چاه دو مجسمه آهو از طلا كه بر آن گوهر و مرواريد وجود داشت، و ديگر زيورآلات و هفت شمشير از قلع و هفت زره گشاد، يافت شد عبد المطلب از شمشير ها براي كعبه دري ساخت و يكي از آهوان را به عنوان ورقي زرين بر در نهاد و ديگري را در كعبه قرار داد( 1 ).
دكتر طه حسين اديب بزرگ در كتاب خويش (علي هامش السيره)خواب عبدالمطلب را در قالبي ادبي و بسيار جالب به تصوير كشيده است. وي سرگذشت آن هاتفي كه عبدالمطلب او را سه شب در خواب ديد و به او دستور حفر (طيبه) يا (بره) و يا (مضنونه)را داد بيان كرده است
واكنش عبدالمطلب در مقابل خواب
عبدالمطلب پس از ديدن خواب در حالتي از حيرت و اضطراب به سر مي برد تا آنجا كه با خود انديشيد سرگذشت خويش را بر فردي كاهن(پيشگو)عرضه كند اما بيم آن داشت كه كاهن به او گمان بد بورزد و ماجرا انتشار يافته و مورد تمسخر و استهزاي حرب بن اميه و كينه توزي او قرار گيرد و جوانان مخزوم او را ريشخند نمايند.
عبدالمطلب تصور مي كرد كه شايد اين هاتف شبحي مرده از مردگان قريش باشد كه قومش او را به فراموشي سپرده و به ديدارش نرفته اند و بدو نزديك نمي شوند و يا اين كه شيطاني از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مروج الذهب، ج2، ص 127.
شياطين باشد كه به انسان متمسك شده و آنان را تحت اطاعت و فرمان خود در مي آورند و يا اين كه بيم دهنده اي از يكي از معبودهاست كه درخواست ذبح و قرباني دارد.
وي ترجيح داد كه حيرت و اضطرابش را به عنوان مشورت باهمسرش حبيبه ي سمراء در ميان گذارد همسرش بدو گفت: كار را بر خود دشوار مگير و خويش را در بيم نيفكن ودر ترسيدن زياده روي مكن ملاحظه كن اين خواب تا چه اندازه مردم را نزد ما در اين بيابان به رنج و زحمت انداخته است كه آنان جمع نشده و توجهي نكرده و اهميتي به آن نداده اند.
مكه روز پر عطا و بخششي را گذراند كه در آن غذا و آشاميدني فراوان بود آن روز عبدالمطلب خوشحال و خرسند به خوابگاه خويش رفت هاتف ديگر بار آمد وگفت «زمزم را حفر كن».
عبد المطلب پرسيد: زمزم چيست؟
گفت: هرگز از آب تهي نمي شود و آبش كاستي ندارد، حاجيان بي شماري را سيراب مي كند، و آن چاه بين «فرث» و «دم» و در محل منقار كوبيدن كلاغ اعصم قرار دارد.
عبد المطلب گفت: هم اكنون دريافتم( 1 ).
تجديد حيات زمزم
جايي كه هاتف تعيين كرده بود ،ميان دو بت به نام هاي «اساف» و «نائله» قرار داشت و عبد المطلب مي بايست به نواي هاتف پاسخ مثبت دهد.
ابن هشام مي گويد: « عبد المطلب براي كنكاش محل چاه زمزم بيرون رفت و براي اقدام به اين كار دشوار و بزرگ، كسي جز پسرش حارث با وي همراه نبود وي مي گويد: «سبب آن اين بود كه در آن زمان فرزندي غير او نداشت»( 2 ).
ولي ما معتقد نيستيم كه اكتفا كردن او به اين جوان بدين سبب بوده كه وي فرزندي جز او نداشته است، در حالي كه او به كاري بسيار بزرگ رو مي آورد كه به تلاش فراوان نياز داشت، از حفر چاه گرفته تا برداشتن شن و ماسه، عبد المطلب زمامدار مكه و رئيس قريش بود قادر بود، ده ها، بلكه صد ها تن از جوانان قريش يا مكه را براي كنكاش از چاه جدشان اسماعيل، گردآورد، بويژه كه مشكل كم آبي، مشكلي همگاني بود كه به حيات همه ي آنها بستگي داشت.
چه بسا عبد المطلب تصور مي كرد كه اين هاتف از قبيل خواب هاي آشفته و با از شياطين ياوه سرا و ارواح خبيثه است، و از اين كه مبادا در حيله و نيرنگي بيفتد، بيمناك گرديد، فكر كرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - چاه زمزم و دشواري آب در مكه، فصلنامه ميقات ش 5، ص 142.
2 - سيره ابن هشام، ج 1 ص 143.
كه فقط او و پسرش در پي كاوش چاه زمزم باشند بهتر است. بنا گذاشت كه اگر مايوس هم شدند، رازشان را نگه دارند كه دشمنانشان از ماجرا آگاه نشوند، تا مورد شماتت و تمسخر آنان قرار نگيرند( 1 ).
او و پسرش حارث ابزاري كه براي حفر و برداشتن شنهاي انباشته شده نياز داشتند مانند : بيل و كلنگ و سبدي از ليف خرما، با خود برگرفتند و بيرون رفتند و بي درنگ آهنگ محلي كردند كه هاتف تعيين كرده بود.
ليكن ماجرايي اتفاق افتاد كه تصور آن نمي رفت، برخي از قريش وقتي آن دو را ديدند كه ميان دو بت مقدس آنان مشغول كاويدن زمين هستند؛ چه بسا آن را هتك حرمت به اين دو بت تلقي كردند و گفتند: به خدا سوگند، تو را رها نخواهيم كرد. تو ميان اين دو بت را كه ما بر ايشان شتر قرباني مي كنيم حفر مي كني؟ عبد المطلب به پسرش حارث گفت: حامي من باش تا من اينجا را حفر كنم. به خدا سوگند، آنچه را كه مامور شده ام انجام خواهم داد.
وقتي ديدند او در كاري كه آغاز كرده اصرار مي ورزد او را به خود واگذاشته و دست از وي برداشتند.
ابن هشام نقل مي كند: عبد المطلب چندان حفر نكرده بود كه حلقه چاه قديم پديدار شد و او تكبير گفت، قريشيان فهميدند كه عبد المطلب راست گفته است. وي به حفر چاه ادامه داد و به چيزهايي دست يافت كه انتظار آن را نداشت، وي دو آهو از طلا و شمشير و زره هاي گرانبها يافت اين اشياء قيمتي از مضاض جرهمي بود كه قبل از فراري شدن از برابر دشمنانش به سمت يمن، آنها را در چاه زمزم پنهان كرده بود. چون توان بردن آن اشياء را به تبعيدگاه خود نداشت.و سپس توده هاي شن، در طول ساليان دراز اين ذخاير را از چشم و دسترس مردم، نهان ساخت.
ولي دست يابي عبد المطلب به اين اشياء گرانبها، برايش مشكلاتي را ببار آورد كه تصور آن نمي رفت، قريشيان در آنچه كه او يافته بود. با او به نزاع پرداختند و بدو گفتند: ما هم در اين اشيايي كه يافته اي سهمي داريم و با تو شريك هستيم. وي گفت : نه اما بياييد بگونه اي عادلانه رفتار كنيم. جام هايي را براي اين اشياء قرار مي دهيم و سپس قرعه مي زنيم.
گفتند : چگونه اين كار را انجام ميدهي؟ گفت: به نام كعبه دو جام و براي شما دو جام قرار مي دهم. كسي كه جامهايش برنده ي چيزي شد, از آن خودش باشد. وكسي كه جام هايش برنده نشد، چيزي به او تعلق نمي گيرد. گفتند به عدالت سخن گفتي، عبد المطلب به نام كعبه، دوجام زرد رنگ و براي خود دوجام سياه و براي قريش دوجام سفيد قرار داد سپس جامها را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فصلنامه ميقات، ش 5، (مقاله چاه زمزم و دشواري آب در مكه) ص 143.
مسئول آنها سپردند كه در نزد هبل قرعه زنند مسئول جام ها آنها را در حضور هبل1 قرعه زد، كه قرعه جامهاي زرد كه به نام كعبه بود به آهوان طلا، و جام سياه كه از آن عبد المطلب بود به شمشيرها و زره ها، و جام هاي قريش بي بهره ماندند. عبد المطلب با شمشير ها دري براي كعبه ساخت و دو آهوي طلايي را در آن تعبيه كرد( 2 ).
البته ابن هشام روايت ديگري نيز پيرامون موضع قريشيان دردستيابي به اين ذخاير طلايي در چاه زمزم نقل مي كند كه فعلا از ذكر آن خودداري مي كنيم.
ابن هشام از نتايج كشف چاه زمزم سخن به ميان آورده و مي گويد : «آب زمزم، چاه هايي را كه قبلا حاجيان از آن سقايت مي شدند پوشاند و محو كرد و از آنجايي كه محل زمزم در مسجد الحرام بود به جهت ارزش و قداست آن و به سبب اين كه آن چاه اسماعيل پسر ابراهيم عليهما السلام بود و سقايت و خدماتي كه براي مردم ارائه شده؛ متوجه آن گرديدند .بني عبد مناف يك خاندان بودند و برخي از آنان بر بعض ديگر داراي شرافت و برتري بودند»( 3 ).
عبد المطلب و عمل به نذر
عبد المطلب هنگام حفر زمزم نذر كرد كه اگر اين ماموريت را به خوبي پايان برد و خداوند به او ده فرزند عنايت كند، يكي از آن فرزندان را در راه خدا، نزد كعبه قرباني نمايد( 4 ).
خداوند ده پسر به او ارزاني داشت اين ده فرزند عبارتند از : حارث، زبير، حجل، ضرار، مقوّم، ابولهب، عباس، حمزه، ابوطالب و عبد الله5 .
وي روزي تمامي فرزندان را جمع نموده، آنان را از نذر خود آگاه ساخت و از ايشان خواست وسيله وفا به نذر او را فراهم كنند آنان نيز بر اساس رسم موجود آن زمان، هريك تيري چوبين برگرفتند و نام خويش را بر آن نوشته، نزد عبد المطلب آوردند. عبد المطلب نيز آنها را برداشته همراه با فرزندانش به مكاني كه بت هبل در آنجا قرار داشت آمدند، سرانجام قرعه زدند و قرعه به نام عبدالله كوچكترين و عزيز ترين فرزند عبد المطلب درآمد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - هبل بتي در داخل كعبه بود و از بزرگترين بتهاي آنان به شمار مي رفت.
2 - سيره ابن هشام، ج 1، ص 146.
3 - همان ص 150.
4 - برخي محققان نسبت به نذر عبد المطلب ترديد نموده، آن را صحيح نمي دانند: نك : من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 89، علي دواني، تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص 54، الصحيح من سيره النبي الاعظم، ج 8، ص 69.
5 - السيره النبويه، ج 1، ص 174.
زماني كه عبد المطلب خواست، براي وفا كردن به نذر خويش اقدام كند، مغيره بن عبد الله مخزومي دايي عبد الله و تعداد ديگري از بزرگان قريش، او را از اين كار منع نموده، اظهار داشتند: اگر چنين كني از فردا روز، كشتن پسران در ميان ما سنت خواهد شد.
سپس عبد المطلب با نظر خواهي از ديگران، ده شتر را در نظر گرفته، ميان عبد الله و شتران قرعه زد كه قرعه به نام عبد الله افتاد.
پس بر تعداد شتران افزود تا به يكصد شتر رسيد آنگاه قرعه زد و قرعه به نام شتران افتاد، سپس آن را سه مرتبه تكرار كرد و باز نتيجه همان شد، پس از آن عبد المطلب يكصد شتر را قرباني نمود و گوشت آن را به مردم داد. ليكن خود و فرزندانش از آن نخوردند( 1 ).
چاه هاي مكه
قبل از پيدايش زمزم، چاه هايي در مكه وجود داشته كه اسامي برخي از آنها چنين است: 1- كرآدم 2- مفجر 3- بذر 4- سجله 5- طوي 6- جفر 7- ام جعلان 8-علوق 9- شُفيّه 10- سنبله 11- ام حردان 12- رَمَرَم 13- غمر 14- سيره.
در دوران جاهلي و پس از پيدايش زمزم نيز تعدادي چاه به اسامي اسود، ركايا، قدامه، حويطب، خالصه و زهير، در مكه حفر شده است.
پس از اسلام نيز، با توجه به كمبود آب در مكه و نياز شديد مردم به آن، چاه هاي فراواني حفر كرده اند كه اسامي برخي از آنها عبارتند از: 1- ياقوته 2- عمرو بن عثمان 3- شركاء 4- عكرمه 5- صلا 6- طلوب 7- ابي موسي 8- شوذب 9- برود 10- وردان 11- صلاصل 12- بكّار 13- سقيا( 2 ).
زمزم در گذر تاريخ
پس از اين كه عبد المطلب درگذشت، فرزند او عباس توليت زمزم و سقايت زائران را برعهده گرفت. بر اساس برخي از روايات پيامبر خدا صلي الله عليه وآله به اين امر راضي بودند و فرزندان عبد المطلب را به اين كار تشويق مي كردند3. چرا كه افتخار حفر زمزم نصيب عبد المطلب شده بود و اين مايه فخر و مباحات خاندان عباس شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سيره ابن هشام، ج 1، ص 162و 163.
2 - همان، ج 1 ص 156 و 157؛ اخبار مكه، ص 483 - 475.
3 - اخبار مكه، ازرقي، ج 2، ص 56، فاكهي، اخبار مكه، ج 2، ص 53 - 51.
عباس عموي پيامبر در اطراف چاه زمزم، حوضچه هايي ساخت كه برخي براي نوشيدن آب و برخي براي وضو گرفتن و شستشو باشد و همانگونه كه در تاريخ آمده است ؛ خودش اطراف حوضچه ها راه مي رفت و مراقب بود كه كسي در آنها غسل نكند و تنها بنوشند و وضو بگيرند( 1 ).
بعد از عباس، فرزندش عبدلله بن عباس تصدي زمزم را به عهده گرفت؛ چنان كه نقل كرده اند. براي ابن عباس در زاويه زمزم در جهتي كه روبروي صفاست، محلي براي نشستن فراهم كرده بودند كه به «مجلس العباس» موسوم بود. وي در آنجا مي نشست و زمزم را زير نظر داشت و به حج گذاران آب مي داد. براي اين مكان قبه اي از چوب به نام «قبه الخشب» ساخته شد كه در جنت «سقايه النبيذ»( 2 ) و سمت چپ كسي كه وارد زمزم مي شود؛ قرار دارد. نخستين كسي كه اين قبه را ساخت، سليمان بن علي بن عبد الله بن عباس بود( 3 ).
بعدها عباسيان اهتمام بليغي به زمزم داشتند چرا كه سقايت حاج را از پدران خود مي دانستند و مي كوشيدند اين افتخار را براي خود حفظ كنند و از آن بهره برداري كنند.
منصور عباسي در عهد خلافت خود به باز سازي و مرمت زمزم و قبه آن پرداخت. به گفته خود تاريخ نويسان مكه4، نخستين كسي كه زمزم و اطراف آن را با سنگ مرمر فرش كرد و براي اطراف قبه شبكه هايي نهاد، منصور بود. بعد از منصور نيز مهدي عباسي اين كار را ادامه داد و به تكميل و تزيين آن پرداخت( 5 ).
ازرق از قول يكي از شيوخ قديمي مكه نقل مي كند كه قبه زمزم را در محلي به نام «دوحه» كه هاجر و اسماعيل هنگام ورود به سرزمين مكه در آنجا ساكن شدند، بنا كردند( 6 ).
پس از مهدي عباسي، تا دوران حكومت معتصم در سال 220، چاه در فضاي باز بوده و فقط گنبد كوچكي بر دهانه آن قرار داشته است عمر بن فرج رخجي كه از نويسندگان و دبيران معتصم بوده، آن را تغيير داد و براي تمام زمزم، سقفي از چوب ساج فراهم كرد كه از درون زراندود بود و بيرون آن را كاشي كاري كرده، در اطراف آن لبه كوچكي به صورت كنگره ساخته بودند و از آن زنجير هايي آويزان كرده، چراغهايي به آنها آويخته بودند كه شبها در موسم حج آنها را روشن مي كردند گنبدي را نيز كه در فاصله زمزم و سقا خانه قرار داشته، كاشي كاري نمودند و در هر موسم حج آن را آراسته و رنگ مي كردند( 7 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ازرقي، اخبار مكه، ج 2 ص 58.
2 - سقا يه النبيذ عبارت است از آبي كه در آن خرما يا كشمش مي ريختند تا شيرين شود و حاجيان بنوشند ر. ك : فاكهي، اخبار مكه، ج 2 ص 62 - 51.
3 - ازرقي ، اخبار مكه، ج 2، ص 60 ؛ فاكهي، ج 2، ص 70.
4 - همچون سيوطي در الاوائل، ياقوت حموي در معجم البلدان.
5 - ر.ك: ازرقي، اخبار مكه، ج2، ص 60؛ فاكهي ، اخبار مكه، ج2، ص 70.
6 - ازرقي، اخبار مكه، ج 2، ص60؛فاكهي ،اخبار مكه ج2ص70 ؛تاريخ عماره المسجد الحرام، ص 175 (به نقل از فصلنامه ميقات ش 32، ص 101)
7 - ازرقي، اخبار مكه، ص 350.
زمزم و اطراف آن در امتداد زمان تغيراتي يافته و خلفا و اميران در اوقاتي خاص، قنديل هاي زمزم را روشن نگاه مي داشتند در دوران محمد بن سليمان در تمامي سال، قنديل هاي بزرگ و سفيد زمزم را روشن مي كردند( 1 ).
زمزم در نگاه سفر نامه نويسان
سفر نامه نويسان كه توصيف شهر مكه را نموده اند توجه زيادي به چاه زمزم و ويژگيهاي آن نموده اند. دراين بخش به برخي از گفته هاي آنان توجه مي كنيم.
ابن جبير و زمزم
ابن جبير (م 614) جهانگرد قرن هفتم، وضعيت زمزم را اينگونه توصيف مي كند: گنبد چاه زمزم مقابل ركن (حجر الاسود) است و فاصله اش تا حجر الاسود بيست و چهار قدم باشد. مقام ياد شده، كه پشت آن نماز مي گزارند؛ از سمت راست آن گنبد است و از ركن پيوسته بدان تا آنجا ده قديم است. داخل محوطه زمزم با سنگ مرمر سپيد بسيار صاف و بي لكّه و نقش مفروش شده و داهانه ي آن چاه مبارك در ميان اين محوطه قرار دارد اما اندكي از مركز محوطه به جانب ديواري از كعبه كه برابر آن واقع شده متمايل است. ژرفاي چاه چنان كه مي گويند هفت قامت است. در گنبد زمزم روي به جانب شرق دارد (ولي) در گنبد معروف به عباسي و يهوديه، روي به جانب شمال دارد.
ركن پيوسته به پهنه ناظر بر بيت العتيق (كهن سراي كعبه) از گنبد منسوب به يهوديه به ركن چپ پهنه ي اخير كه روي به شرق دارد، از گنبد عباسيه، با اندكي انحراف از آن، گنبد منسوب به يهوديه قرار دارد. اين هردو گنبد اكنون خزانه اوقاف بيت الكريم(كعبه) از قرآن ها و كتاب ها و شمعدان ها و ديگر چيزهاست. البته گنبد عباسيه صفت و نسبت آشاميدني خود را از دست نداده، زيرا بويژه براي آب دادن به حاجيان ساخته شده بوده و هنوز نيز آب زمزم در آن جا خنك مي شود و شبانگاه آن را براي آشاميدن حاجيان، در كوزه هايي به نام دورق كه يك دسته دارد، بيرون مي آوردند. كناره ي دهانه چاه زمزم از سنگ هاي مرمر است و چنان به هم چسبانده شده كه مرور زمان آنها را جدا نكرده است، ميان اين سنگ ها را با سرب انباشته اند .
همچنين است درون دهانه ي چاه كه ميله هايي از سرب ميان آنها نهاده اند تا استحكامش بيشتر شود و جمعا سي و دو ميله _ كه سر آنها از دهانه ي چاه بيرون آمده و محيط آن را در بر گرفته _ ملاحظه مي شود، محيط حلقه دهانه ي چاه، چهل وجب و ارتفاع (اين طوقه مرمرين)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فصلنامه ميقات، ش 10، ص 92.
چهار وجب و نيم و ضخامت ديوار ه آن يك وجب و نيم است. درون گنبد جدولي مدور به پهناي يك وجب و ژرفاي دو وجب به ارتفاع پنج وجبي از زمين تعبيه شده كه آن را براي وضو پر از آب مي كنند و پيرامون آن پاگردي است مدور كه مردم بر آن بالا روند و بر فراز آن وضو گيرند( 1 ).
ابن بطوطه و زمزم
ابن بطوطه (م 770) كه در قرن هشتم توفيق زيارت بيت الله الحرام را يافته، در توصيف زمزم مي نويسد:
قبه زمزم روبروي حجر الاسود، به فاصله بيست و چهار گام از آن واقع شده و مقام در طرف راست آنست .
بين ركن مقام، تا زمزم ده گام فاصله است داخل قبه با رخام سپيد، مفروش گشته و تنور چاه در وسط قبه، كمي به سوي ديوار روبرويي كعبه واقع شده و آن از تخته هاي رخام است كه به طرزي بديع به هم جفت كرده و در ميانه آنها «ارزير» ريخته اند .
گرداگرد تنور بيست وجب وبلندي آن چهاروجب ونيم وعمق چاه يازده قامت است ومي گويند آب آن در شب هاي آدينه فزوني مي گيرد.
در قبه ي زمزم در جهت شرقي واقع شده و در درون قبه، سقاخانه ي مدوري ساخته شده كه پهناي آن يك و جب و عمق آن يك وجب و بلندي آن در حدود پنج وجب است و آن را پر از آب مي كنند و گرداگرد آن را مصطبه ها تعبيه كرده اند كه وضو سازندگان روي آن مي نشينند.
بدنبال قبه زمزم، قبه الشراب است كه به عباس عموي پيامبر منسوب مي باشد و در آن از قسمت شمال است .
آب زمزم را با سبوهايي كه دورق ناميده مي شود در آن مي ريزند( 2 ).
هر سبو دستگيره اي دارد و آب را مدتي در آن مي گذارند تا خنك شود. همچنين خزانه كتب و قرآنهاي حرم در اين قبه است از جمله قرآن دست نوشته زيدبن ثابت در اندرون صندوق چوبي بزرگي در آن حفظ مي شود. اين مصحف هجده سال پس از رحلت پيغمبر صلي الله عليه و آله وسلم نوشته شده و مردم در قحطي ها و سختي ها اين مصحف را در مي آوردند و آن را در آستان كعبه و مقام ابراهيم گذارده، با سرهاي برهنه به حالت تضرع و دعا به آن مصحف و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سفرنامه ابن جبيره، محمد بن احمد بن جبير، ص 126.
2 - چارسوي خانه زمزم اخرها كرده اند كه آب در آن مي ريزند و مردم وضو مي سازند. ناصر خسرو.
مقام توسل مي كنند و متفرق نمي شوند مگر آنكه رحمت و عنايت خدا شامل حالشان گردد، قبه معروف به يهوديه با جزئي انحراف، در پشت قبه العباس واقع شده است( 1 ).
تقي الدين فاسي و زمزم
تقي الدين فاسي (م 832 ه. ق) در توصيف زمزم در اوائل قرن نهم مي نويسد:
هم اكنون زمزم درون خانه اي مربع شكل قرار دارد و در كنار ديوارهاي آن نه حوض ساخته اند كه آن را از آب زمزم پرنموده، تا حاجيان از آن ها وضو بگيرند. ودر ديوار روبروي كعبه پنجره هايي ساخته و روي آن نيز سايباني براي موذنان درست كرده اند، سپس در سال 822 ه. ق اصلاحات زيادي در بناي زمزم، حوض هاي اطراف آن و سايبان موذنان ايجاد شد كه هزينه تمامي آن را شيخ علي پسر محمد بن عبدالكريم گيلاني كه ساكن مكه بود؛ پرداخت.
در سال 933 ه. ق دايره ي خانه ي زمزم را با نقش هاي طلايي زينت نموده، نام سلطان سليمان، كه برگزيده ي خاندان عثمان در آن زمان بود، را بر آن نوشتند.
در سال 948 ه. ق زمزم به دست امير خوشگلدي تجديد بنا شده، زمين آن را با سنگ مرمر فرش نموده، بالاي آن سقفي درست كردند كه سايباني با چوب آراسته شده ي بسيار زيبا داشت.
در سال 1020 ه. ق به دستور سلطان احمد خان پنجره اي آهني با فاصله ي يك متري از سطح آب، قرار دادند، زيرا برخي ديوانگان! به تصور فدا نمودن، خود را به درون زمزم مي انداختند و مي مردند، اين پنجره تا سال 1318 ه. ق بوده است.
بر روي پنجره شمالي از ناحيه در زمزم به سال 1201 ه. ق به دستور سلطان عبد الحميد خان نوشته شده بود: « ماء زمزم شفاء من كل داء» و آيه «ما بيننا و بين المنافقين انهم لايتضلعون من ماء زمزم»( 2 ).
و نيز بر در زمزم نوشته شده بود:
سرور لسلطان البسيطه الورا * عبد الحميد البر بحر المكارم
و نصر له ايضا وفتح و رفعه * بتعمير هذالماثر المتقادم
حفيره ابراهيم ابن هاجر * وركضه جبريل علي عهد آدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سفرنامه، ابن بطوطه، ترجمه دكتر محمد علي موحد، ج 1 ص 189.
2 - سنن ابن ماجه، ج 2، ص 17؛ فاكهي، اخبار مكه، ج2، ص 28.
ناصر خسرو و زمزم
ناصر خسرو در سفر نامه خود مي نويسد:
فاصله بين زمزم و خانه كعبه 46 ارش و و دهنه ي چاه زمزم سه گز و نيم است در سه گز و نيم، سر چاه را حظيره كرده اند و اطراف آن با چوب هاي مشبك است و برابر خانه زمزم از جانب مشرق خانه مربعي است كه مركز سقايه الحاج است و جنب آن خزانه الزيت است كه مركز روغن زيتون براي روشني چراغ ها مي باشد؛ مركز شمع و قناديل است. پس از صحن مسجد الحرام سه خانه است سقايه الحاج، خزانه الزيت و خانه زمزم.
و نيز آورده است: پيغمبر براي كمك آب زمزم جهت مردم، چاهي كند كه بئر الرسول گويند و علي بن ابيطالب نيز چاهي كند كه بئر علي گويند و هر دو چاه آب فراوان دارد و با هم ده متر فاصله دارند ه در جعرانه1 است و بر پنجره پيش از آن، نوشته شده : ماء زمزم لماشرب له.
«لا يجتمع ماء زمزم و نار جهنم في جوف عبد»( 2 ) سلطان عبد الحميد خان 1201هـ( 3 ).
سيف الدوله وزمزم
سيف الدوله نيز در توصيف زمزم گفته است:
چاه زمزم به سمت حجر اسماعيل واقع است روي چاه عمارتي مثل سقاخانه ساخته اند از سنگ، آب چاه لب شور است دو بقعه ي ديگر در نزديك به طرف چاه واقع است؛ در يكي ساعتهاي وفقي حرم است موسوم به ساعت خانه، و يكي ديگر كتابخانه است( 4 ).
فراهاني و زمزم
فراهان در توصيف زمزم آورده است : چاه زمزم در مشرقي خانه، نزديك مقام ابراهيم واقع شده كه با حجر الاسود محاذي است و بر روي آن طاقي زده و اتاق مانندي درست كرده و در گذاشته اند5.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سفر نامه ناصر خسرو.
2 - اين روايت را احمد در مسند خود، و بيهقي در سخن خويش آورده اند، مراه الحرمين، ج 1، ص 257.
3 - شفاء الغرام، ج 1، ص 402: مراه الحرمين، ج 1، ص 256.
4 - سفرنامه سيف الدوله، ص 131، وي سفرنامه اش را در سال 1279 نوشته است.
5 - سفرنامه فراهان، ص 190، اين سفرنامه در سال 1303 نوشته شده است.
فصل دوم
اسامي ومشخصات زمزم
اسامي زمزم
براي چاه زمزم، به جز نام مشهور آن، نام هاي ديگري در كتب لغت و حديث و سيره ذكر شده است. برخي از اين اسماء ناظر به خصوصيات و فضائل آب زمزم است و برخي ديگر ناظر به صفات چاه زمزم مي باشد.
اين اسماء كه به بيش از 50 نام مي رسد عبارتند از :
1ـ بركه 2- بره 3- بشري 4- تكتم 5- حرميه 6- حفيره عبدالمطلب 7- ركضه جبرئيل عليه السلام 8- الرّواء 9- رِوَي10- رَوِي 11- رِيّ 12- زمزم 13- زمازم 14- سابق 15- سالمه 16- سقيا الله اسماعيل عليه السلام 17- سقايه الحاج 18- سيده 19- شباع العيال 20- الشبّاعه 21- شبعه 22- شراب الابرار 23- شفاء سقم 24- صافيه 25- طاهره 26- طعام طعم 27- طعام الابرار 28- طيبه 29- ظاهره 30- ظبيه 31- عاصمه 32- عافيه 33- عصمه 34- عونه 35- غياث 36- قريه النمل 37- كافيه 38- لاتنزف و لاتذم 39- ماثره العباس 40- مباركه 41- مجليه البصر 42- مرويه 43- مضنونه 44- مُعذِبه 45- مُغذيه46- مُفَدّاه 47- مكتومه 48- مونسه 49- ميمونه 50- نافعه 51- نقره الغراب الاعصم 52- هزمه جبرئيل عليه السلام 53- همزه جبرئيل 54- وطاه جبرئيل1 .
برخي از شعراي عرب زبان، تعدادي از اسماء زمزم را به صورت شعر درآورده اند:
لزمزم اسماء اتت فهي بره * و سيده بشري و عصمه فاعلم
و نافعه مضنونه عونه الوري * و مر و يه سقيا و ظبيه فافهم
و همزه جبريل و هزمته كذا * مباركه ايضا شفا لاسقم
و مونسه ميمونه حرميه * و كافيه شباعه بتكرم
مغذيه عدت و صافيه غدت * و سالمه ايضا طعام لاطعم
شراب لابرار و عافيه بدت * وطاهره تكتم فاعظم بزمزم( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فضل ماء زمزم، سائد بكداش، ص 50 و 51.
2 - البحر العميق، نشرآلاس 9/ آ، الجوهر المنظم ص 27 (به نقل از فضل ماء زمزم، ص 51).
در اينجا مناسب است كه به وجه تسميه برخي از اسامي چاه زمزم كه مهمتر است اشاره اي داشته باشيم :
1ـ زمزم
وجوهي براي نام گذاري چاه زمزم به اين نام گفته شده است:
الف: يا قوت حموي ذيل واژه زمزم مي نويسد:
چاه مبارك و مشهوري است و از آن جهت زمزم ناميده شده كه آب فراوان دارد گفته مي شود زمزم و زمازم( 1 ).
ب: برخي گفته اند : از آن جهت زمزم گفته شده كه هاجر مادر اسماعيل آن را از پراكندگي گرد آورد و آنگاه كه جوشيد آن را بست( 2 ).
ج: برخي گفته اند: شاپور, پادشاه(ايران) وقتي حج گذارد بالاي چاه آمد و زمزمه اي كرد و زمزمه, خواندن مجوس است هنگام نماز و (نيايش) و غذا خوردن. شاعر در اين باره مي گويد:
زمزمت الفرس علي زمزم * و ذاك في سالفها الاقدم( 3 )
«فارسيان بر زمزم زمزمه كردند و اين سنت ديرين آنها بوده است» .
د: مسعودي مي گويد: از آن جهت زمزم ناميده شد كه ايرانيان در زمانهاي دور به حج مي آمدند و آنجا زمزمه مي كردند و زمزمه صدايي است كه فارسيان هنگام نوشيدن آب{از} خيشوم (بيني) خارج مي كنند( 4 ).
و : ابن هشام وجه ديگري ذكر كرده است: او مي گويد : زمزمه نزد عرب به معناي كثرت و اجتماع آيد. و اشاره به فراواني آب دارد( 5 ).
خلاصه آنكه : واژه زمزم به معاني «فراواني، جوشش و حركت، محل زمزمه اهل دعا، كنترل آب از پراكندگي و غيره بر چاه زمزم اطلاق شده است»( 6 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - معجم البلدان، ماده زمزم.
2 - معجم البلدان، ماده زمزم.
3 - معجم البلدان، ماده زمزم.
4 - تاريخ عماره مسجد الحرام، ص 171.
5 - معجم البلدان، ماده زمزم.
6 - براي تحقق بيشتر نك : فضل ماء زمزم، سائد بكداش، ص 43.
2ـ بركه و مباركه:
از بركت گرفته شده به معناي رشد يافتگي و زياده و سعادت و كثرت خير. بنابراين چاه زمزم به علت كثرت خير و بركت به اين نام ناميده شده است( 1 ).
3ـ بره:
چاه زمزم را به اين جهت بره گفته اند كه منافع آن و آب آن زياد است( 2 ).
البته برخي گفته اند به اين جهت است كه اين چاه براي ابرار مي جوشد اما براي فجار منع مي كند( 3 ).
4ـ بشري:
به اين دليل بشري گفته شده كه بشارتي بود به هاجر، مادر اسماعيل در زماني كه در جستجوي آب بود وزماني كه نااميد شد آب را مشاهده كرد و خوشحال شد و اينجا بود كه گفت يا بشراي هذا هو الماء( 4 ).
5ـ تكتم و مكتومه:
به اين جهت به اين نام ناميده شد كه بعد از قبيله جرهم ناپديد شد تا اين كه پس از قرنها، حضرت عبد المطلب آن را ظاهر نمود( 5 ).
6ـ مضنونه:
از ماده «ضن» به معناي بخل ورزيدن و دقت در حفظ و مراقبت چيزي است. ازاين رو هرچيزي نفيس و گرانبها را مضنون و مضنونه گويند بدان جهت كه دارنده آن در نگهداريش سخت مي كوشد و كمتر آن را از دست مي دهد( 6 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - همان ص 41.
2 - النهايه لابن اثير 1/ 117.
3 - الروض الانف للسهيلي 1/ 167، السيره الحلبيه ج 1 ص 32 - 33.
4 - فضل ماء زمزم، سائد بكداش، ص 41.
5 - النهايه، ج 4 ص 151؛ اخبار مكه، فاكهي، ج 2 ص 15؛ الروص الانف، ج 1 ص 166.
6 - النهايه ج 3 ص 104.
7ـ ركضه جبرئيل و هزمه جبرئيل
دو واژه ركضه و هزمه به يك معنا هستند و آن ساييدن پا و يا پاشنه پا بر زمين است چرا كه گفته اند: جبرئيل به صورت انساني درآمد و پاي بر زمين ساييد و به دنبال آن آب فوران زد. البته بيشتر روايات به ويژه روايات نقل شده از اهل بيت عليهم السلام زمزم را به پاساييدن اسماعيل بر زمين نسبت داده اند( 1 ).
8ـ شباعه :
به معناي سير كننده است و چنانچه در خواص زمزم آمده آب زمزم علاوه بر اين كه رفع تشنگي مي كند، گرسنگي را برطرف مي نمايد. قبل از اسلام زمزم را شباعه مي ناميدند( 2 ).
9ـ سقيا:
اسم مصدر است از «استسقاء» به معناي طلب باران كردن3. و زمزم از آنجهت سقيا ناميده شده كه از طرف خداوند در برابر تضرع هاجر، به آن مادر و فرزندش اسماعيل عطا شد لذا به آن «سقيا اسماعيل» نيز گفته اند.
10ـ الرواء :
به معناي آب گوارا و همواره جاري و جوشان است.
مشخصات زمزم
درباره مشخصات آب زمزم از نظر عمق و محيط آن و چشمه هاي اصلي و ساير خصوصات چون حوض هاي نوشيدني و طهارت و وضو و قبه و چراغ وتحولات تاريخي، گفتار هاي مختلفي وجود دارد .
« ابي الوليد محمد بن عبد الله بن احمد ازرقي» نخستين كسي است كه اخبار مكه را به نگارش درآورد. او در قرن دوم هجري تولد يافت و در قرن سوم به سال 223 هجري وفات نمود پس از ازرقي « ابو عبد الله محمد بن اسحاق فاكهي» از علماي قرن سوم هجري است كه وي نيز به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فصلنامه ميقات، ش 28، مقاله پيوند زمزم و كوثر، ص 121.
2 - لسان العرب، ماده شبع
3 - همان، ماده سقي
تدوين «اخبار مكه في قديم الدهر و حديثه» پرداخته است و به طور مبسوط تر و كاملتر بر اساس كتاب ازرقي تاريخ مكه را به تصوير كشيده است.
تاريخ نويسان ديگر معمولا اخبار مكه و حرمين را در عهد نخستين از اين دو مورخ مشهور نقل مي كنند.
ازرقي در مورد خصوصيات چاه زمزم مي نويسد:
«عمق زمزم از بالاترين نقطه تا پايين ترين آن، ششصد زراع است ( هر زراع تقريبا نيم متر است كه حدود سي متر مي شود) در قعر چاه سه چشمه وجود دارد يكي محاذي ركن حجر الاسود وديگري روبروي كوه ابي قبيس و كوه صفا و سوم به طرف مروه است( 1 ).
ازرقي مي افزايد : آب اين چاه زماني آنقدر كاهش يافت كه چيزي نمانده بود به كلي خشك شود و اين در سالهاي 223 و 224 هجري قمري بود تا اينكه در سالهاي 225 عمق آن را تا 9 زراع (5/4 متر) از اطراف حفاري كرده اند و به امر خدا باران سيل آمد و آب آن زياد شد و در عهد هارون الرشيد, سالم بن جراح نيز چند زرع به عمق و توسعه آن افزود و در عهد مهدي عباسي نيز به همين ترتيب حفاري شد و در عهد خلافت امين آب آن كم شد تا آنجا كه مردي به نام (محمد بن مشير) از اهل طائف كه در چاه كار مي كرد گفت در كف آن نماز خواندم ! و عمر بن ماهان، حاكم مكه و حوالي آن اقدام به حفاري آن كرد.
ازرقي اضافه مي كند: عمق چاه از بالا تا به سنگ كوه عمق برسد چهل زراع ( بيست متر) است و بقيه در دل سنگ پيش رفته است كه اين مقدار 29 زراع حدود چهارده متر است و بلندي دهانه چاه از زمين دو زراع و يك وجب( تقريبا 20/1 ) است و محيط دايره دهانه آن يازده زراع حدود 5 متر و وسعت دهانه آن سه زراع و دو سوم زراع است ( حدود 5/1 متر)2 .
همين مطلب را فاكهي نيز با اندكي تفاوت آورده است( 3 ).
البته باقوت حموي اضافه مي كند كه : نخستين كسي كه بر زمزم سنگ مرمر نهاد و شبكه ها و زمين اطراف آن را با مرمر فرش كرد، ابو جعفر منصور عباسي بود كه در زمان خلافتش به اين كار اقدام نمود و پس از او مهدي عباسي و سپس ديگران به تعمير و تكميل آن پرداخته اند( 4 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - تاريخ مكه، ج 2 ص 61.
2 - اخبار مكه، ج 2، ص 61.
3 - فاكهي، اخبار مكه، ج 2 ص 74 و 75.
4 - معجم البلدان، ماده ي زمزم.
حوض هاي زمزم
در پيرامون چاه زمزم، از زمان عبد المطلب، حوض هايي به طور مجزا ساخته شد كه زائران براي آشاميدن آب و وضو از آن استفاده مي كردند.
در زمان سقايت عباس بن عبد المطلب دو حوض در كنار زمزم قرار داشته است:
1- حوضي در سمت ركن (حجر الاسود) براي آشاميدن
2- حوضي ديگر براي وضو گرفتن كه در جهت ديگر و مقابل صفا قرار داشته است و اجازه نمي داده اند كسي در آن غسل كند.
اين حوض مجراي زير زميني داشته كه اضافه ي آب آن از خارج تامين مي شده است و كسي كه از چاه با دلو آب مي كشيده، يكي داخل حوض آشاميدني مي ريخته و ديگري در حوض وضو( 1 ).
ازرقي مي نويسد در آن ايام شبكه اي براي زمزم وحوض هاي آن نبوده است ودر آنجا محلي بوده به نام محبس ابن عباس در زاويه زمزم به طرف صفا در سمت چپ كسي كه به زمزم مي آمد. بعدها محبس ابن عباس را قبه اي نهاد اند( 2 ).
تاريخ نگاران بعدي ؛ از جمله« تقي فاسي »در شفاء الغرام از تعدد حوضچه ها سخن گفته اند كه با پيشرفت زمان و نياز زائران تهيه و تعبير شده است.
فاسي مي گويد: در حال حاضر زمزم داخل ساختماني است مربع كه در اطراف آن نه حوضچه قرار دارد كه از آب زمزم پر مي شود و مردم از آن وضومي گيرند، به جز يكي از آنها كه دست نمي زنند و در ديواري كه به سمت كعبه است شبكه هايي قرار دارد و سقف اين ساختمان با چوب درخت ساج پوشانده شده و تنها آن قسمت كه بالاي چاه قرار دارد؛ شبكه قرار گرفته است. در همين منابع از« نبيذ سقايه» نام برده شده و آن عبارت است از آبي كه در آن خرما يا كشمش مي ريختند تا شيرين شود و حاجيان بنوشند و آميزه ي اين آب به حدي نبوده كه مسكر و حرام باشد. و نيز از چراغ زمزم ياد شده كه بر ستون بلندي در برابر ركن حجر الاسود نصب شده و طواف كنندگان را روشنايي مي داده است كه بعدها در عهد خلافت عباسيان بر تعداد چراغها در مسجد الحرام افزوده شده است3.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ازرقي، اخبار مكه، ص 102 و 103.
2 - همان ص 101.
3 - نك : فاكهي، اخبار مكه، ص 68 (به نقل از فصلنامه ميقات، ش 28 ص 128).
فصل سوم
فضائل زمزم
فضائل زمزم يكي از مباحثي مهمي است كه متفكران و محققان از شيعه و اهل تسنن در مورد آن قلم فرسايي هاي زيادي نمودند و از لابه لاي روايات و آيات قرآن كريم و همچنين كتب تاريخ ، فضائلي را براي آب زمزم ، جمع آوري نموده اند. البته برخي از آن فضائل مستند به روايات معتبر نيست و در برخي از موارد حتي از غير معصومين مطالبي در باب فضيلت آب زمزم نقل گرديده است. ما در اين مجال مختصر سعي داريم خواص زمزم را با تكيه بر روايات و گفته هاي معتبر و يا مطالب علمي معتبر؛ بررسي كنيم.
1ـ زمزم بهترين آب روي زمين
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وسلم درباره ي زمزم فرمودند: بهترين آبي كه از زمين مي جوشد؛ زمزم است( 1 ).
همچنين ابن عباس همين روايت را با تعبير: «بهترين آب بر روي زمين زمزم مي باشد» آورده است( 2 ).
2ـ متبرك شدن زمزم بوسيله پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت ايشان
ابن عباس نقل كرده است كه: پيامبر صلي الله عليه وآله كنار چاه زمزم آمدند و ما دلوي آب براي ايشان كشيديم . ايشان نوشيدند و سپس آب را با آب دهان خود متبرك نموده و آب متبرك شده را دوباره به چاه ريختيم( 3 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مستدرك، ج 9، ص 439، ح 11286.
2 - معجم الكبير طبراني ، ج 11، ح 11167.
3 - مسند الامام احمد، ج 1 ، ص 372، ابن كثير، البدايه و النهايه، ج 5، ص 193.
منابع اهل سنت رواياتي نظير روايت فوق ، نقل كرده اند( 1 ).
امام حسن و امام حسين عليهما السلام پس از نماز عصر طواف كرده ، سپس در حال ايستاده از آب زمزم نوشيدند( 2 ).
علي بن مهزيار مي گويد: ابا جعفر ثاني عليه السلام را در در شب زيارت ديدم كه طواف نساء را انجام داده ، پشت مقام نماز گزاردند سپس داخل زمزم شده، با دست خود دلوي را كه در برابر حجر قرار دارد(داخل چاه نموده) از آب زمزم نوشيد، و به برخي قسمت هاي بدن خود نيز آب ريخت( 3 ).
3ـ شفا بخشي زمزم
يكي از عنايت هاي خداوند متعال به بندگان خود اين است كه خاصيت شفا بخشي از هر بيماري را در آب زمزم قرار داده است از ابن عباس نقل شده كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: بهترين آب بر روي زمين، آب زمزم است؛ گزيده ترين غذاست و براي بيماري شفا است( 4 ).
از ابوذر نيز نقل شده است كه گفته است، قال رسول الله صلي الله عليه و آله: زمزم طعام طعم، و شفاء سقم( 5 ).
ابن حجر هيثمي گفته است: اين كه حضرت فرموده اند كه آب زمزم شفاء براي هر بيماري است؛ شامل بيماري هاي جسمي و روحي هر دو مي شود( 6 ).
بيهقي مي نويسد: پيامبر صلي الله عليه واله ، از آب زمزم به عنون دارو استفاده مي كردند و آن را بر روي مريض مي ريختند و يا به او مي نوشاندند( 7 ).
از ابن عباس نقل شده كه پيامبر صلي الله عليه واله فرمودند: ماء زمزم لماشرب له ، فان شربته تستشفي به شفاك الله و ان شربته مستعيذا اعاذك الله ، و ان شربته ليقطع ظماك قطعه الله( 8 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ر . ك . ازرقي ، اخبار مكه، ، ح 2 ص 54، مسند الام احمد، ح 4 ص 318 و ...
2 - مستدرك الوسائل ، ج 9، ص 439، ح 11283.
3 - وسائل ، ج 13، ص 474، ح 18240.
4 - الكبير ، طبراني، ج11، ص 98، مجمع الزوائد ، هيثمي ، ج3 ص 286، جامع الصغير ، سيوطي ، ج 3، ص 489.
5 - الترغيب و الترهيب، منذري، ج2، ص 209.
6 - تحفه المحتاج، ج4، ص 134.
7 - بيهقي، سنن، ج5، ص 202.
8 - مستدرك، الحاكم، ج1 ص 473، جامع الصغير، سيوطي، ج4، ص 404.
خلاصه معناي حديث اين است كه : آب زمزم به هر قصدي خورده شود، آن قصد و نيت برآورده مي شود چه به نيت شفاء باشد يا به نيت پناهنده شدن به خدا از گرفتاريها و چه به قصد سيراب شدن.
روايات زيادي در كتب اهل سنت به همين مضمون يا قريب به اين مضمون، ذكر شده است( 1 ).
شفا بخشي زمزم از ديدگاه روايات شيعه
بحث از شفا بخشي آب زمزم در روايات منقول در كتب شيعيان نيز داراي برجستگي است كه ما برخي از آنها را نقل مي كنيم:
1- امام امير المومنين عليه السلام از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل مي فرمايند كه : ماء زمزم دواء مما شرب له( 2 ).
2- امام صادق عليه السلام مي فرمايد: ماء زمزم شفاء من كل داء( 3 ).
3- امير المومنين عليه السلام در حديث معروف به اربعماه مي فرمايد: نگاه كردن از بالا به چاه زمزم، مرض را از بين مي برد( 4 ).
4- امام صادق عليه السلام مي فرمايند: ماء زمزم شفاء من كل داء و سقم و امان من كل خوف و حزن( 5 ).
5- قطب الدين راوندي از ابن عباس نقل كرده است: خداوند متعال قبل از قيامت همه آب هاي شيرين را قطع مي نمايد به غير از زمزم. آب زمزم خمار( مرضي كه از طريق شراب بوجود مي آيد) و سردرد را رفع مي نمايد و نگاه كردن در آن ، چشم را قوت مي دهد و هركس به قصد شفا آنرا بنوشد؛ خدا او را شفا مي دهد و هركس آنرا به نيت سيرشدن بخورد؛ خدا او را سير مي نمايد( 6 ).
6-امام صادق عليه السلام مي فرمايد: نوشيدن آب در حال ايستاده؛ موجب هضم غذا مي شود و نوشيدن آب در شب موجب نوعي كسالت مي شود. اگر هنگام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ر.ك: فضل ماء زمزم، سائد بكداش، ص 73 به بعد.
2 - وسائل الشيعه، ج25، ص 260؛ بحار الانوار، ج63، ص 448.
3 - كافي ، ج 6، ص 387؛ وسائل الشيعه ، ج 25، ص 261و مستدرك ج 9 ص 348؛ بحار الانوار، ج 63 ص 448.
4 - وسائل الشيعه ، ج13، ص 246.
5 - مستدرك الوسائل ، ج 9 ص 348، بحار الانوار ، ج 96ص 245.
6 - مستدرك الوسائل، ج 17 ص 18.
نوشيدن آب در شب به آب بگويد: يا ماء عليك السلام من ماء زمزم و ماء فرات؛ آب ضرر براي او نخواهد داشت( 1 ).
7- رواياتي كه در مقام علاج بيماريها و گرفتاريها؛ دستور به تركيب آب زمزم با مواد ديگر داده و آنرا شفا بخش دانسته است كه به علت طولاني بودن آنها از ذكر آنها خودداري مي كنيم( 2 ).
ابن قيم در طب نوشته است، آب زمزم برترين و شريفترين و گرامي ترين آبهاست و نيز دوست داشتني ترين و پربها ترين نزد مردم است( 3 ).
عبد الله بن مبارك گفته است: بارها شفا يافتن از آب زمزم را خود تجربه كرده ، و از ديگران نيز مطلب شگفت آوري در اين زمينه شنيده ام( 4 ).
اينگونه اظهار نظرها را رواياتي چون« ماء زمزم لما شرب له» و نظائر آن ، تاييد مي كند و سنت نيكوي حج گذاران نيز از گذشته تا كنون بر اين بوده ، كه پس از انجام اعمال به عنوان تبرك مقداري از آب زمزم با خود به همراه مي برند. عايشه گفته است رسول خدا صلي الله عليه و آله با مشك و برخي وسائل ديگر آب زمزم را حمل نموده ، به بيماران مي نوشاند و يا بر آنان مي ريخت( 5 ).
در كتب تاريخي و روايي داستانهايي نقل شده است مبني بر اين كه افرادي از برخي بيماي ها نظير فلج، نابينايي، استسقاء و ... با خوردن آب زمزم شفا يافته اند( 6 ).
4- نگاه در آب زمزم عبادت است
اين فضيلت را اهل تسنن نقل كرده اند.
فاكهي روايت كرده است كه : قال رسول الله صلي الله عليه و آله: النظر في زمزم عباده، و هي تحط الخطايا( 7 ).
همچنين سيوطي گفته است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - بحار الانوار، ج63، ص 471.
2 - ر .ك : بحار الانوار، ج 88، ص 369، بحار الانوار ج 92، ص 104 و 340 ؛ طب الائمه، ص 29.
3 - مرآه الحرمين، ج1 ص 258.
4 - همان ص 258.
5 - شفاء الغرام، ج 1، ص 415؛ سنن ترمذي ، ج 3 ص 295.
6 ر . ك ، فضل ماء زمزم ، سائد بكداش، ص 75 تا 83.
7 - اخبار مكه، فاكهي ج2، ص 41
قال رسول الله صلي الله عليه و آله : خمس من العباده، النظر الي المصحف، و النظر الي الكعبه،والنظرالي الوالدين، و النظر في زمزم، و هي تحط الخطايا، و النظر في وجه العالم( 1 ).
البته برخي از اهل سنت اين احاديث را غير صحيح مي دانند لكن چون در باب نقل فضائل، تسامح تا حدودي جايز است؛ به اين روايات استشهاد نموده اند( 2 ).
اما در مجامع روايي شيعيان چنين رواياتي ديده نشد.
5- نوشيدن زمزم كفاره گناهان
از جابر نقل شده كه : قال رسول الله صلي الله عليه و آله : من طاف بهذا البيت اسبوعا، و صلي خلف المقام ركعتين، و شرب من ماء زمزم غفرت له ذنوبه بالغه مابلغت( 3 ).
اين روايت در مجامع روائي مهم شيعه نقل نشده است و حتي برخي از علماء اهل تسنن نيز اين حديث را ضعيف دانسته اند4. اما چون در باب نقل فضائل ، مقصود ترغيب و ترهيب است؛ به احاديث ضعيف نيز استشهاد مي توان كرد.
6- زمزم بهترين هديه
در روايتي آمده است كه: آن زمان كه پيامبر صلي الله عليه وآله در مدينه سكونت داشتند ، آب زمزم براي ايشان سوغات مي بردند( 5 ).
ابن عباس را عادت بر اين بود كه هرگاه مهماني بر او وارد مي شد، آب زمزم به او هديه مي داد( 6 ).
از ابن عباس نيز نقل شده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله هر گاه خواستند به فردي هديه بدهند؛ او را با آب زمزم سيراب مي كردند7. البته سيوطي اين روايت را ضعيف دانسته است( 8 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - در المنثور، ج4، ص 155؛ جامع الصغير، ج3، ص 460.
2 - فضل ماء ، زمزم ، سائد بكداش، ص 112 و ر . ك : الاذكار، الامام نووي، ص 7.
3 - الحافظ السخاوي، المقاصد الحسنه، ص 414.
4 - الحاوي، سيوطي، ج1 ص354.
5 - الفقيه، ج 2، ص 28.
6 - سيوطي، الدرالمنثور، ج 3، ص 223؛ فاكهي ، اخبار مكه، ج 2، ص 46.
7 - الحليه ، ابو نعيم، ج3، ص 304.
8 - اخبار مكه، فاكهي، ج 2، ص 51.
7- باز كردن دهان نوزاد با آب زمزم
برخي از مورخين نقل كرده اند كه پيامبر صلي الله عليه و آله هنگام تولد امام حسن و امام حسين عليهما السلام ، دهان آن دو را با آب زمزم و خرما باز نمودند( 1 ).
8- ثواب عظيم براي نوشاندن با آب زمزم
مسلم در صحيح خود نقل كرد. كه : جابر در مورد حج پيامبر صلي الله عليه و آله گفته است:
ثم ركب رسول الله صلي الله عليه و آله فافاض الي البيت، فصلي بمكه الظهر ، فاتي عبد المطلب يسقوون علي زمزم، فقال: انزعوا بني عبد المطلب، فلولا ان يغلبكم الناس علي سقايتكم انزعت معكم، فناولوه دلوا فشرب منه( 2 ).
حاصل آن كه آن حضرت فرزندان عبد المطلب را مورد تشويق قرار دادند.
در حديثي ديگر از ابن عباس نقل شده است كه پيامبر به فرزندان عبد المطلب فرمودند: شما عمل نيكويي انجام مي دهيد سپس فرمود: اگر خوف آن نمي رفت كه مردم اين عمل را از شما بگيرند؛ من هم اين كار را انجام ميدادم( 3 ).
9- آب زمزم پايان ناپذير است
قطب الدين راوندي از ابن عباس نقل كرده است كه ، خداوند متعال قبل از قيامت همه آبهاي شرين را به غير از زمزم قطع مي نمايد( 4 ).
ابن عباس مي گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: خدا رحمت كند مادر اسماعيل را، اگر آب زمزم را رها مي نمود ( و جلو آب را نمي بست) ؛ زمزم به صورت يك چشمه جاري بر زمين مي گرديد( 5 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - جامع الصغير، ج 5، ص 96.
2 - صحيح مسلم، ج 2، ص 892.
3 - صحيح بخاري، ج 3،ص 491.
4 - مستدرك الوسائل، ج 17، ص 18.
5 - فتح الباري ، ج 6، ص 389.
لازم به ذكر است كه در روايات منقول از شيعيان نيز ، اين نكته به چشم مي خورد.
10- استحباب وضو گرفتن با آب زمزم
از امير المومنين عليه السلام نقل شده است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ؛ آب زمزم را طلب كردند و از آن نوشيدند و سپس با آن وضو گرفتند( 1 ).
بر كيفيت دلالت اين حديث اينچنين استدلال كرده اند كه وقتي مستحب است كه آب زمزم را به جهت تبرك بر سر و بدن بريزيم پس به طريق اولي ؛ تبرك كردن به آن به جهت وضوء هم مستحب خواهد بود.
البته در بين فقها شيعه چنانكه در فصل احكام ذكرخواهد شد ، برخي به استحباب غسل با آب زمزم فتوي داده اند اما ذكري از وضو به ميان نيامده است.
زمزم و آزمايش هاي شيميايي بر آن
مجله نهج الاسلام كه در سوريه به چاپ مي رسد در شماره ي 56 خود مقاله اي را تحت عنوان « تحليل شيميايي بر آب هاي زمزم» منتشر نمود كه در اين مقاله نتيجه ي آزمايش هاي شيميايي بر آب زمزم را آورده است. ما در اينجا به برخي از نتائج منتشر شده در آن ، اشاره مي كنيم.
در سال 1392 ه . ق ، نتائج تحليل از قرار ذيل بود
نوع معدن نسبت به ميليوننوع معدن نسبت به ميليون
مواد هيدروژني 1و7فلورايد 497
كلسيم 244كبريتات 399
منيزيوم 63نيترات 443
بيكربنات329
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - اخبار مكه، ازرقي، ج 2، ص 55؛ اخبا مكه، فاكهي ، ج 2، ص 51.
و بر اساس آزمايشي كه در سال 1980 م انجام شد؛ اين نتايج به دست آمد:
مواد هيدروژني 3و7سديم 255
كلسيم 136كبريتات 400
منيزيوم8و77بيكربونات329
پتاسيوم118
در مرحله ديگر دكتر احمد عبد القادر در سال هاي مختلفي ، آزمايش هايي بر روي آب زمزم انجام داد و نتايج آن را به اين صورت منتشر كرد.
نوع معدن نسبت به ميليون الحدود المسموع بها عالميا
Zm - 12zm - 11zm - 10
مواد هيدروژني 5و7 6و7 5و7
املاح معدني 1499 1485 1489 1500
پتاسيم 12 14 14 --
سديم 332 331 333 --
فلوريدات 360 362 356 600
كبريتات 290 286 285 400
بيكربونات 390 397 393 --
منيزيوم 54 57 52 150
كلسيم 104 101 101 200
نتيجه اين تحليل ها
1- دكتر عبد القادرتاكيد مي كند كه نتيجه اين آزمايش ها نشان مي دهد كه آب زمزم يك آب پاك وبدون رنگ و بو است و مقدار كمي مزه ي شوري دارد و مواد معدني آن 5/7 است بنابراين آب زمزم تا حدي قليايي است . وجمع مواد معدني آن به غير از سديم بر اساس قوانين بهداشت جهاني است.
2-تابه حال به واسطه آزمايش هاي نوترني : 30 عنصر در آب زمزم شناسايي شده است كه برخي از اين عناصر كمتر از 1./0 ميليون است.
3-آزمايش هاي مذكور با توجه به معيارهاي بهداشت جهاني نشان مي دهد كه : آب زمزم براي نوشيدن صلاحيت كامل دارد و تاثير بسزائي بر صحت بدن دارد و عنصر سديم در آن به مقدار زيادي وجود دارد اما در قوانين بهداشت جهاني حدي براي زيادي سديم تعيين نشده است( 1 ).
پاكسازي آب زمزم
از آنجا كه آب هاي زير زميني عموما از نفوذ عوامل زيانبار و رخنه آب هاي مجاور مصون نيستند، آب زمزم نيز - قطع نظر از آثار معنوي- از اين امر مستثني نيست. براي رفع هر گونه شك و ترديد از وجود ميكرب ها و باكتري هاي ناشي از نفوذ آب هاي اطراف و عوامل مجاور در آب زمزم، به لحاظ موقعيت جغرافيايي آن در سال هاي اخير و با پيشرفت تكنولوژي ، مسئولان حرم تمهيدات لازم را انديشده اند تا براي استفاده كنندگان جاي شبهه اي نماند و با اطمينان خاطر از بهداشتي بودنش، از آن بنوشند.
يكي از كارشناسان با مطالعاتي كه انجام داده ، پيشنهاد استفاده از اشعه ي فوق بنفش را براي اين منظور ارائه داده، بدينگونه كه تجهيزاتي آماده شود كه آب زمزم از آن عبور كند و با اشعه ي فوق بنفش كنترل وضد عفوني گردد و عناصر احتمالي زيانبار آب خنثي شود.
آقاي يحيي حمزه كوشك در كتاب «زمزم» به تفصيل اين مطلب پرداخته و با بحث هاي علمي وفني اين مبحث را دنبال كرده است. وي نخست به اهميت اين موضوع و اهتمامي كه در مطالعات و تحصيلات دانشگاهي خود داشته ، اشاره كرده و سپس به شيوه تصفيه و پاكسازي آب ها از طريق برق و اشعه ي فوق بنفش، طرحي ارائه داده كه از نظر علمي شايان توجه است او خاطرنشان مي سازد كه از مزاياي اين طرح اين است كه هيچگونه ماده ي شيميايي با آب مخلوط نمي شود و به گرم يا سرد كردن آب نياز نيست و تا 97 - 99% نسبت به باكتري ها و ويروس ها موثر است و يك كيلو وات برق براي پاكسازي 12000 گالن آب كافي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - زمزم بين عجائب التاريخ و مكتشفات العلم، علي عوض عويضا، ص 51 تا 54 (باتلخيص).
است و دستگاه مربوط به طور خودكار (واتوماتيك) كار خود را انجام مي دهد و هيچ گونه تاثيري بر آب از نظر طعم و رنگ ندارد.
در خاتمه ياد آور مي شود كه به لحاظ مصرف بالاي آب زمزم خصوصا در سالهاي اخير؛ تجهيزات اشعه فوق بنفش پاسخگوي تمام آب مصرفي نيست و لذا از وسايل ديگر بهداشتي براي آن استفاده مي شود( 1 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - نك: زمزم، طعام طعم و شفاء سقم، ص 130 - 126 يحيي حمزه كوشك( به نقل از فصلنامه ميقات حج ش 33)
فصل چهارم
احكام زمزم
از زمان پيدايش زمزم تا كنون اظهار نظرهايي در مورد حكم استفاده از زمزم و چگونگي استحباب استفاده از آن بيان گرديده است به عنوان مثال عبد المطلب آشاميدن و وضو گرفتن از آب زمزم را حلال و جايز دانسته، ليكن غسل كردن با آن را روا نمي دانست از اين رو عباس بن عبد المطلب نيز پيوسته در مسجد الحرام و در اطراف زمزم گردش مي كرد و مي گفت شستشو با آب زمزم را حلال نمي دانم و اين آب براي خوردن و وضو گرفتن حلال و جايز است( 1 ).
ابن عباس روزي مردي از قبيله مخزوم و از خاندان مغيره را ديد كه در زمزم غسل مي كند، بسيار ناراحت شده، اظهار داشت، شستشو و غسل در زمزم را حلال نمي دانم اين آب براي نوشيدن و وضو گرفتن است. البته سفيان توضيح داد كه اين نهي، مربوط به داخل مسجد است و طبيعي است كه اگر بيرون مسجد و در مكان مناسبي با آب زمزم غسل نمايند مانعي نخواهد داشت( 2 ).
وي دو حوضچه در كنار زمزم احداث كرده بود تا از يكي براي نوشيدن و از ديگري براي وضو ساختن استفاده كنند و در نتيجه با پرهيز از شستشو نمودن، مسجد الحرام پاكيزه باقي بماند.
نظرات فقهاي شيعه در مورد آب زمزم
فقهاي شيعه از ابتداي غيبت كبري تا كنون نظرات مختلفي در مورد كيفيت استفاده از آب زمزم داشته اند كه در اينجا به برخي از آن نظرات اشاره مي كنيم:
استحباب غسل و نوشيدن از آب زمزم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فاكهي، اخبار مكه، ج 2، ص 63.
2 - همان، ص 64.
برخي از فقيهان شيعه مانند محقق حلي در «المختصر النافع» فرموده اند: مستحب است پس از طواف و قبل از سعي حاجي نزد زمزم آمده از آب آن بنوشد و غسل كند و اگر نتوانست غسل نمايد، كمي از آب زمزم را به خود بريزد1 .
ابن زهره حلبي نيز در اين زمينه مي فرمايد فاذا اراد السعي استحب له ان ياتي الحجر الاسود و اي ياتي زمزم فيشرب من مائها و يغتسل منه ان تمكن او يصب منه علي بعض جسده و ينبغي ان يكون ذلك من الدلو المقابل الحجر الاسود»( 2 ).
عده اي ديگر از فقهاء نيز با حكم ذكر شده موافقت نموده اند كه عبارتند از: ابن فهد حلي در «المهذب البارع»( 3 ) و ابي الحسن سلمان بن الصهرشتي در «اصباح الشيعه»( 4 ).
1- استحباب نوشيدن و ريختن آب بر بدن.
برخي از فقهاء كه اكثريت را تشكيل مي دهند فرموده اند مستحب است پس از طواف و قبل از سعي حاجي نزد زمزم آمده، از آب زمزم بنوشد و مقداري از آب زمزم را به خود بريزد اما اين فقها، استحباب غسل را ذكر نفرموده اند.
شيخ طوسي مي فرمايد: اذا اراد الانسان الخروج الي الصفا يستحب له ان يستلم الحجر الاسود اولا، ثم ياتي زمزم فيشرب منها و يصب علي بدنه دلوا من مائه( 5 ).
برخي از فقهاي ديگر همچون ابن حمزه در «الوسيله»6، ابن ادريس حلي در «سرائر»( 7 ) ابن سعيد هذلي در «الجامع للشرايع»( 8 ) علامه در« قواعد الاحكام»( 9 ) شهيد اول در« اللمعه الدمشقيه( 10 )»، همين حكم را فرموده اند.
البته ناگفته نماند كه شيخ صدوق و شيخ مفيد فقط نوشيدن آب زمزم به جهت تبرك را مستحب دانسته اند و ذكري از ريختن آن بر بدن، به ميان نياورده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مختصر النافع، ص 95.
2 - غنيه النزوع، ص 176.
3 - المهذب البارع ج 2 ص 320.
4 - سلسله ينابيع الفقيه، ج 8، ص 461.
5 - نهايه، ص243 همچنين در الاقتصار ص304 و همچنين ر.ك: الجمل و العقود و الرسائل العشرص231.
6 - الوسيله، ص 175.
7 - السرائر، ج 1 ص 578
8 - الجامع الشرايع، ص 201.
9 - قواعد الاحكام، ج 1 ص 430
10 - اللمعه الدمشقيه ،ص61.
شيخ صدوق مي فرمايد: فان قدرت ان تشرب من ماء زمزم قبل ان تخرج الي الصفا فافعل( 1 ).
شيخ مفيد نيز همين مطلب را فرموده است.(2)
1- استحباب نوشيدن آب زمزم قبل از خروج از مكه
برخي از فقهاء فرموده اند: مستحب است كه وقتي انسان خواست از مكه خارج شود از آب زمزم بنوشد.
شيخ طوسي مي فرمايد: فان اراد الخروج من مكه جاء الي البيت .... ثم يودع البيت و يقول اللهم لا تجعله آخر العهد من بيتك ثم ليات زمزم فيشرب منه ثم ليخرج( 3 ).
برخي فقهاي ديگر نظير: علامه حلي در «قواعد الاحكام4» و شهيد اول در «اللمعه الدمشقيه5»، ابن زهره حلبي در «غنيه النزوع6»، ابن فهد حلي در «المهذب البارع7»، همين حكم را فرموده اند.
2- استحباب نوشيدن آب زمزم در هر حالتي
برخي از فقها مقدمات 10 گانه اي براي مسجد الحرام يا مكه به عنوان مستحب ذكر نموده اند كه يكي از آنها را نوشيدن از آب زمزم عنوان نمودند.
ابن فهد حلي8 و محقق خوئي9 و آيت الله بهجت( 10 ) از اين جمله اند.
3- جوازخارج نمودن آب زمزم از مكه براي تبرك
شيخ طوسي در مبسوط مي فرمايد، ويجوز اخراج ماء زمزم من الحرم متبركا به( 11 ).
لازم به ذكر است كه مراجع فعلي نيز با حكم مذكور موافقند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - المقنع ،ص258.
2 - المقنعه ،ص420.
3 - نهايه ،ص271.
4 - قواعدالاحكام ،ج1،ص449
5 - اللمعه الدمشقيه ،ص67.
6 - غنيه النزوع ،ص193
7 - المهذب البارع ،ج 2،ص220
8 - المهذب البارع ،ج2فص320
9 - كتاب الحج، ج5 ،ص489.
10 - مناسك حج ،ص202.
11 - مبسوط ،ج1،ص354.
يك استفتاء
شخصي استفتاء نموده كه آيا وضو گرفتن با آب زمزم صحيح است يا نه؟
محقق خويي در جواب فرموده اند: اگر فرض شود كه آب زمزم يا هر آب ديگري ملك مالك شخصي باشد كه فقط آنرا براي جهت خاصي مثل نوشيدن قرار داده است، وضو با آن صحيح نيست( 1 ).
ذكر مخصوص آب زمزم
مستحب است شخص هنگام نوشيدن آب زمزم بگويد:
اللهم اجعله لي علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من كل داء و سقم انك قادر يا رب العالمين( 2 ).
نكته پاياني:
اكثر مراجع تقليد فعلي فرموداند مستحب است كه مكلف بعد از نماز طواف و قبل از سعي، مقداري از آب زمزم بنوشد و بر بدن خود بريزد( 3 ).
زمزم از ديدگاه فقهاي اهل سنت
1- حكم تطهير با آب زمزم
به نقل از فاسي در شفاء الغرام، برخي ادعاي اجماع كرده اند كه تطهير با آن مانعي ندارد اما بر طرف كردن نجاست و استنجاء با وجود آب ديگر را مورد اشكال دانسته و به خودداري از آن تاكيد ورزيده اند.
حنفيه گفته اند كه آب زمزم را نبايد در مورد نجاسات و موضع استنجاء استعمال كرد بلكه فقط آنرا براي اشياء طاهر مي توان استفاده نمود بنابراين استعمال آن را در ازاله نجاست و موضع استنجاء حرام مي دانند اما بكار بردن آب زمزم را براي مكان نجس، مكروه مي دانند( 4 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - صراط النجاه ،ميرزاجواد تبريزي، ج3 ص145.
2 - مستدرك الوسائل ،ج9ص439.
3 - مناسك حج امام خميني ،ص167؛تقريرات حج، السيد گلپايگاني ج2 ص165؛مناسك حج ،ايه الله وحيد خراساني، ص210؛ مناسك حج ،آيه الله بهجت،ص183؛ مناسك حج، آيه الله فاضل لنكراني ص127 ؛ مناسك حج ،آيه الله سيستاني،ص247.
4- مناسك ملا علي القاري ،ص330(به نقل ازفضل ماءزمزم ،سائد بكداش ،ص152.
اما مالكيه و شافعي ها و حنبلي ها استعمال فوق را مكروه مي دانند( 1 ).
البته اگر كسي تخلف كرد و با آب زمزم، نجاست را بر طرف كرد؛ گفته اند: شيء نجس طاهر مي شود اما شخص مرتكب گناه گرديده است البته اگر غير از آب زمزم، آب ديگري موجود نباشد، تطهير با آن، گناه نيز ندارد( 2 ).
1- غسل كردن با آب زمزم وبرطرف كردن حدث اكبر
تمام امامان چهارگانه اهل سنت اجماع كرده اند بر اينكه غسل با آب زمزم جايز است و اگر در برخي نقل ها، منعي باشد، مقصود از آن كراهت است3 و اما اين كه عباس عموي پيامبر صلي الله عليه وآله از غسل نهي مي كرد بخاطر حرام بودن غسل با آب زمزم نبود بلكه به اين علت بوده كه با كشف عورت احترام آن مكان نقض نشود.
2- حكم خريد و فروش آب زمزم
اگر كسي مقداري از آب زمزم را برداشت؛ مي تواند بفروشد يا هديه دهد اما اگر بخواهد آب درون چاه را بفروشد مثل اين كه به مشتري بگويد، يك سطل از اين آب را به تو فروختم؛ اين بيع جايز نيست چون هنوز مالك آن آب نشده است تا بتواند به ديگري بفروشد.
3- عدم جواز تيمم با وجود آب زمزم
در صورتي كه انسان آبي غير از آب زمزم نداشته باشد؛ نمي تواند تيمم كند بلكه بايد با آب زمزم وضوء بگيرد( 4 ).
4- غسل دادن ميت با آب زمزم
برخي از اهل تسنن غسل اموات با آب زمزم را مستحب دانسته اند اما برخي آنرا مكروه شمرده اند( 5 ).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فصل ماء زمزم، سائد بكداش، ص 152 (منابع فتواي مذكور در اين كتاب نقل شده است).
2 - همان ، ص 154 و 155.
3 - همان، ص 155.
4 - ر . ك : ابن طولون، التزام ما لايلزم؛ الجوهر المنظم، ص 59.
5 - ر.ك: ماء زمزم طعام طعم و شفاء سقم، ص 35 و نيز فاكهي، اخبار مكه ، ج 2، ص 47.
نكته پاياني:
در فقه شيعه اساسا از اين موارد سخني به ميان نيامده است. تنها مواردي كه از آنها سخن گفته شده، نوشيدن و بر بدن پاشيدن و تبرك و استشفا است كه قبلا بيان گرديد.
فصل پنجم
زمزم در آينه ي قرآن كريم
زمزم را از ديد آيات قرآن مي توان مورد بررسي قرار داد كه نظر قرآن مجيد در مورد زمزم و ويژگي هاي آن چيست در اين زمينه به ويژگيهايي كه قرآن كريم بدان ها توجه نموده اشاره مي كنيم
1ـ زمزم از نشانه هاي روشن
در آيه 97 سوره آل عمران، از آيات و نشانه هاي روشن ياد شده است چنانكه مي فرمايد: فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنا ... .
«در آن، نشانه هاي روشن (ازجمله) مقام ابراهيم است؛ و هر كس در آن داخل شود، در امان خواهد بود ...»
يكي از نشانه هاي روشن در آيه ي كريمه مشخص شده كه آن مقام ابراهيم است.
اصحاب تفسير از مصاديق ديگر "آيات بينات" سخن به ميان آورده اند و برخي از آنان به زمزم اشاره كرده اند. در كتاب نفيس مجمع البيان آمده است كه : مقصود از مقام ابراهيم حجر الاسود، حطيم، زمزم ،همه ي مشاعر، اركان بيت، ازدحام مردم در كنار بيت و تعظيم بيت الله توسط مردم؛ است( 1 ).
در كتاب تفسير نمونه آمده است: در اين خانه نشانه هاي روشني از خداپرستي و توحيد و معنويت به چشم مي خورد ، و دوام و بقاي آن در طول تاريخ در برابر دشمنان نيرومندي كه قصد نابود ساختن آنرا داشتند ، يكي از نشانه ها است ، آثاري كه از پيامبر بزرگي همچون ابراهيم عليه السلام در كنار آن باقي مانده مانند:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مجمع البيان، ج 2 ، ص 798.
زمزم، صفا، مروه، ركن، حطيم، حجرالاسود، و حجر اسماعيل كه هركدام تاريخ مجسمي از قرون واعصار گذشته است و روشنگر خاطرهاي عظيم و جاودانه مي باشد؛ از ديگر نشانه ها است( 1 ).
مفسران ديگري نيز بر اين مطلب تاكيد نموده اند( 2 ).
2- زمزم از شعائر الهي
در آيات متعددي از قرآن كريم، سخن از شعائر الهي و لزوم احترام به شعائر ، سخن به ميان آمده است. ازجمله در آيه 32 از سوره حج مي فرمايد:
ذلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوب.
«اين اعمال حج است؛ و كساني كه نشانها هاي خدا را بزرگ شمارند، پس در واقع اين (كار آنان حاكي) از پارسايي (وخود نگهداري) دل هاست»( 3 ).
شعائر جمع شعيره به معناي علامت و شعائر الله، علامت هايي است كه انسان را به ياد خدا مي اندازد و خاطره اي از خاطرات مقدس را در نظرها تجديد مي كند.
بر خي از مفسرين فرموده اند:
با توجه به سال نزول آيه فوق (سال دهم هجري) كه سال حجه الوداع است چنين به نظر مي رسد كه منظور از شعائر مناسك و برنامه هاي حج باشد كه مسلمانان موظفند احترام همه آنها را نگه دارند. شاهد اين تفسير اين كه در قرآن كلمه «شعائر» معمولا در مورد مراسم حج به كار رفته است4 ( 5 ).
تفسير نمونه در جاي ديگر (ذيل آيه مورد بحث)آورده است: اگر چه بدون شك«مناسك حج» از جمله شعائري است كه در اين آيه مقصود بوده است مخصوصا مساله قرباني كه در آيه ي 36 همين سوره صريحا جزء شعائر محسوب گرديده، جزء آن است ولي روشن است كه با اين حال عموميت مفهوم آيه نسبت به تمامي شعائر اسلامي به قوت خود باقي است و هيچگونه دليلي بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - تفسير نمونه، ج 3 ص 14 و 15.
2 - ر. ك تفسير احسن الحديث ج 2، ص 139، ؛ الامثل في تفسير كتاب الله المنزل، ج 2، ص 607؛ روض الجنان و روح الجنان ، ج 4، ص 443: منهج الصادقين ، ج 3، ص 273.
3 - ترجمه قرآن كريم، دكتر محمد علي رضايي و ديگران.
4 - تفسير نمونه، ج 4، ص 250.
5 - نك : بقره / 158 و حج / 31 و 32.
تخصيص آن به خصوص قرباني يا همه مناسك حج وجود ندارد، بخصوص اين كه قرآن در مورد قرباني حج با ذكر كلمه «من» كه براي تبعيض است؛ اين حقيقت را گوشزد كرده كه قرباني يكي از شعائر است ، همانگونه كه در مورد صفا و مروه نيز در آيه ي 158 سوره بقره مي خوانيم كه آنهم از شعائر الهي است ( ان الصفا و المروه من شعائر الله)
حاصل آن كه تمام آنچه در برنامه هاي ديني وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آيين او مي اندازد؛ بزرگداشت آن، نشانه تقواي الهي است1. بي ترديد چاه زمزم يكي از نشانه هايي است كه انسان را به ياد پروردگار مي اندازد.
يك نكته مهم
اين نكته قابل توجه است كه منظور از بزرگداشت - آنچنان كه بعضي از مفسران ظاهر بين گفته اند- بزرگي جسماني قرباني و مانند آن نيست، بلكه حقيقت تعظيم آن است كه مقام و موقعيت اين شعائر را در افكار و اذهان و ظاهر و باطن بالا ببرند و آنچه در خور احترام و عظمت آنها است به جا آورند( 2 ).
3- زمزم و سقايه الحاج
در مسجد الحرام در ميان چشمه زمزم و خانه كعبه، محلي وجود دارد كه به نام «سقايه العباس» معروف است گويا در آنجا ظرف بزرگي مي گذارند كه حاجيان از آن آب بر مي داشتند. از تواريخ چنين بر مي آيد كه قبل از اسلام منصب «سقايه الحاج» در رديف منصب كليد داري خانه كعبه و از مهمترين مناصب محسوب مي شد( 3 ).
در كتاب خصال شيخ صدوق حديث از امام صادق عليه السلام نقل شده است مبني بر اينكه : پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در وصاياي خود به امير المومنين عليه السلام فرمودند: عبد المطلب سنت هايي را در جاهليت پايه گذاري نمود و خداوند اين سنت ها را در اسلام نيز به حال خود باقي گذاشت و جاري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - تفسير نمونه، ج 14، ص 97.
2 - همان.
3 - تفسير نمونه، ج 7 ص 323 و الميزان ج 9 ص 203.
نمود. تا اين كه مي فرمايد : عبد المطلب وقتي چاه زمزم را حفر كرد نام آن را سقايه الحاج گذاشت و خداوند متعال اين آيه كريمه را نازل نمود:
أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَعِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجاهَدَ في سَبيلِ اللَّه ( 1 )و ( 2 ).
«آيا آب دادن حاجيان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند (كار) كسي قرار داديد كه به خدا و روز باز پسين ايمان آورده، و در راه خدا جهاد كرده است؟! (اين دو گروه) نزد خدا مساوي نيستند، و خدا گروه ستمكاران را راهنمايي نمي كند.»
البته شان نزول ديگري هم نيز در تفاسير ديگر نقل شده است. در تفسير عياشي از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه : قيل لامير المومنين عليه السلام اخبرنا بافضل مناقبك قال نعم كنت انا و العباس و عثمان بن ابي شيبه في المسجد الحرام، قال عثمان اعطاني رسول الله صلي الله عليه وآله الخزانه يعني مفاتيح الكعبه و قال عباس : اعطاني رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم السقايه و هي زمزم ولم يعطك شيئا يا علي قال فانزل الله اجعلتم سقايه الحاج...(3)
در روايت بالا، سقايه به زمزم تفسير شده است. همانگونه كه اهميت كليد داري خانه خدا بخاطر عظمت خانه خدا است ؛ اهميت آب دادن به حاجيان بخاطر اهميت آب زمزم نزد اهل مكه است كه البته خود آب دادن به حاجيان هم داراي اجر وثواب است. اما با اين همه قرآن مجيد مي فرمايد ايمان به خدا و جهاد در راه او از تمام كارها برتر و بالاتر است( 4 ).
4- زمزم و ماء معين
در سوره ملك آيه 30 سخن از ماء معين به ميان آمده است و مي فرمايد :
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ.
«بگو: ايا به نظر شما اگر آب (سرزمين) شما {در زمين} فرو رود ، پس چه كسي آب رواني براي شما مي آورد؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - توبه / 19
2 - تفسير نور الثقلين ، ج2، ص 193.
3 - الفرقان في تفسير القرآن ، ج 12 ص 377.
4 - تفسير نمونه ج7 ، ص 323 و . ك الميزان ج9 ص 203.
كلمه غور به معناي فرورفتن آب در زمين است و منظور از اين مصدر، اسم فاعل -غائر- است و كلمه معين به معناي آب جاري در روي زمين است و معناي آيه اين است كه : مرا خبر دهيد كه اگر آب شما به زمين فرورود. و روي زمين آبي نماند ؛ چه كسي در روي زمين برايتان آب را جاري مي سازد( 1 ).
در كتاب مجمع البيان از قول مقاتل آورده است كه : مقصود از «ماءكم» در آيه كريمه چاه زمزم و چاه ميمون حضرمي است كه يكي از چاه هاي عادي قديمي است و آب مكه از اين دو چاه تامين مي شده است و مقصود از معين يعني آبي كه دلوها به آن مي رسد و چشم ها آنرا مشاهده مي كند( 2 ).
همچنين برخي تفاسير ديگر از قول كلبي نيز چنين مطلبي را نقل نموده است( 3 ).
البته اين آيه تأويلاتي نييز دارد. علامه طباطبايي مي فرمايد: در اين باره رواياتي است كه آيه شريفه را بر ولايت علي عليه السلام و دشمني آن جناب تطبيق مي كند كه البته منظور از آنها تفسير نيست بلكه تطبيق كلي بر مصداق است( 4 ).
برخي از مفسران ديگر نيز در ذيل آيه با استشهاد به رواياتي، ماء معين را تاويل به امام زمان عليه السلام نموده اند. در تفسير نور الثقلين روايتي از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نقل كرده كه حضرت در مورد آيه فرمودند: ان اصبح امامكم غائبا فمن يأتيكم بامام مثله( 5 ).
5- زمزم ثمره اي از ثمرات
حضرت ابراهيم عليه السلام همسر و فرزند خود را در آن بيابان خشك و بي آب و علف گذاشت و بعد دست بر دعا برداشت:
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِواد... .(6)
«{اي} پروردگار ما؛ در واقع من برخي از فرزندانم را در دره اي (وسرزميني) بدون زراعت، نزد خانه محترم تو ، سكونت دادم. {اي} پروردگار ما! (آنان را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - الميزان، ج 11، ص 365.
2 - مجمع البيان ج 10، ص 496.
3 - نك : تفسير كشف الاسرار و عده الابرار ، ج 10 ، ص 178؛ روض الجنان و روح الجنان، ج 19 ، ص 332.
4 - الميزان ، ج 19، ص 365.
5 - تفسير نور الثقلين، ج5، ص 386 و نيز ر.ك: البرهان في تفسير القرآن ج 5 ص 450 - 448؛ كنز الدقائق و بحر الغرائب 13، ص 366.
6 - ابراهيم / 37.
سكونت دادم) تا نماز را برپادارند؛ پس دل هاي گروهي از مردم را به سوي آنان گرايش ده؛ و آنان را از محصولات روزي ده، تاشايد آنان سپاسگزاري كنند»( 1 ).
بعد از دعاي حضرت ابراهيم عليه السلام و خداحافظي او با همسر و فرزندش چيزي نگذشت كه در آن آفتاب گرم و داغ، تشنه شدند، هاجر براي نجات جان كودكش سعي و تلاش فراوان كرد، و خدا به لطف خويش چشمه زمزم را جاري ساخت و پس از مدتي قبيله «جرهم» از ماجرا آگاه شدند و در آنجا رحل اقامت گزيدند و مكه كم كم شكل گرفت( 2 ).
بنابراين ظهور زمزم و آمدن قبيله جهرم به تبع آن و سكونت در آن مكان موجب آباداني سرزمين مكه گرديد( 3 ).
6- زمزم از منافع مهم حج
در آيه 28 از سوره حج سخن از منافعي به ميان آمده كه حجاج با تشرف به بيت الله الحرام، آن منافع را درك مي نمايند.
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في أَيَّامٍ
« تا (درحج) شاهد سودهايشان باشند؛ و در روزهاي معيني نام خدا را ( بخاطر نعمت ها و به هنگام قرباني) بردامهاي زبان بسته، كه به آنان روزي داده است، ببرند؛ پس از (گوشت آنها بخوريد؛ و( نيز) به سختي كشيده ي نيازمند بخورانيد»
مفسران در تفسير كلمه «منافع» ، سخن بسياري گفته اند ولي كاملا روشن است كه هيچ گونه محدوديتي در اين لفظ نيست تمام منافع و بركات معنوي و نتائج مادي، فوائد فردي و اجتماعي ، فلسفه هاي سياسي و اقتصادي و اخلاقي ، همه را شامل مي شود. لذا در كتاب كافي حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده كه در آن« ربيع بن خثيم » از امام تفسير كلمه منافع را خواست، امام در پاسخ فرمود: منافع دنيا و منافع آخرت هر دو را در بر مي گيرد( 4 ).
بنابراين زمزم يكي از منافع مهم مادي و معنوي حج است كه در اين آيه شريفه به آن اشاره شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ترجمه قرآن كريم دكتر رضايي و همكاران.
2 - تفسير نمونه ج 10 ، ص 363.
3 - ر . ك الامثل في تفسير كتاب الله المنزل، ج 7، ص 549.
4 - تفسير نمونه، ج 14، ص 72 و ر.ك : الميزان ج 14، ص 369؛ اطيب البيان في تفسير القرآن ، ج 9 ص 293؛ من هدي القرآن ، ج 8، ص 51.
فصل ششم
زمزم درآينه اشعار
شاعران بسياري با زبانهاي گوناگون هركدام به نحوي به ستايش آب زمزم وويژگيهاي آن ومسائل مربوط به اين آب گرانقدر پرداخته اند .ما در اين مجال به بر خي از آنها اشاره خواهيم داشت .
1.زمزم درآينه اشعارعربي
خويلد بن اسد بن عبد العزي (پدر حضرت خديجه سلام الله عليها ) خطاب به عبد المطلب ؛ سابقه زمزم را از زمان حضرت آدم عليه السلام دانسته است :
اقول وما قولي عليك بسبه * اليك بن سلمي انت حاضرزمزم
حفيره ابراهيم يوم بن هاجر * و ركضه جبريل علي عهد آدم( 1 )
مسافر بن ابي عمروبن اميه بن عبد شمس بن عبد مناف به اهميت چاه زمزم وافتخار فرزندان عبد المطلب به آن اشاره كرده است :
ورثنا المجد من آبائنا فنمي بنا صعدا * الم نسق الحجيج وننحر الدلافه الرفدا
ونلقي عند تصريف المناياشُدّدا رُفُدا * فان نهلك فلم نُملك ومن ذا خالد ابدا
وزمزم في ارومتنا ونفقا عين من حسدا( 2 )
حذيفه بن غانم نيز گفته است :
وساقي الحجيج ثم للخير هاشم * وعبد مناف ذاك السيد الفهر
طوي زمزما عند المقام فاصبحت * سقايته فخرا علي كل ذي فخر( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - ياقوت ، معجم البلدان ، ماده زمزم؛ فاكهي ؛ اخبار مكه ، ج 2 ص 22 .
2 - سيره ابن هشام ، ج 1 ص 159 .
3 - همان
فضل عباس اللهبي در باره زمزم گفته است :
ولنا حوضان لم يطعهما * غيرنا الله ومجد قد تلد
وحوضنا الكوثر حق المصطفي * يرغم الله به اهل الحسد
ولنا حوض قد بدا * حيث مبني البيت في خير بلد( 1 )
فضل بن عبد الرحمان بن ربيعه (م173)كه بزرگ بني هاشم در زمان خود ومردي شاعر بود اشعار زيبايي درباره اماكن مكه وزمزم سروده است :
ان لنا البطحاء والمرو والصفا * وانا ولاه البيت ذي الحجب والحجر
وانا سقاه الوافدين لحجهم * الي الله يرجون الثواب من الاجر
لنا منهل نروي به كل وارد * مقيم لحجاج العتيق وللحضر
من العسل الصافي يشاب بزمزم * ومعتصر ياتيك من طيب العصر( 2 )
يكي از موالي ابي لهب به نام سعيد درباره زمزم گفته است :
زمزم بئر لكم مباركه * تمثالها في الكتاب ذي العلم
طعام طعم لمن اراد وان * تبغي شفا اشفته من سقم( 3 )
صفيه دختر عبد المطلب وعمه پيامبرصلي الله عليه وآله در مورد زمزم گفته است :
نحن حفرنا الحجيج زمزما * شفاسقم وطعام مطعما
ركضه جبريل ولما تعظما * سقيا نبي الله في المحرما
ابن خليل ربنا المكرما( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فاكهي ، اخبار مكه، ج 2، ص 60.
2- فاكهي ، اخبار مكه، ج 2، ص 58.
3 - همان ، ص 10 .
4 - همان ، ج 2 ، ص 11.
ابن رشيد بغدادي قصيده اي در مورد مناسك حج دارد .در آن قصيده آمد ه است:
وصلي باركان المقام حجيجنا * وفي زمزم ماء طهور وردناه
وفيه شفاء،فيه بلوغ مرادنا * لما نحن ننويه اذا ما شربناه( 1 )
شيخ برهان الدين قيراطي (م781)،در منظومه ي خود كه مشهور به همزيه است گفته است :
واشربا من شراب زمزم كاسا * دب منه السرور في اعضاء
فهي حقا طعام طعم جوع * وبها للسقيم ايُّ شفاء( 2 )
حافظ نجم الدين بن فهد گفته است :
ايا زمزم الخيرات والزي والشفا * وبرء الذي امسي سقيما علي الشفا
ويا خير ماء قد جري متدفقا * من البيت والاركان والحجر والصفا
لفضلك قلب المصطفي بك غسله * وبورك من قلب صغي ومصطفي( 3 )
2.زمزم در آينه اشعار فارسي
زانجا گذرت به زمزم افتد * چشمت به سواد اعظم افتد
با صفوت زمزم مطهر * محتاج طهارت است كوثر
ازبس كشش رسن بهر گاه * دندانه شده دهانه چاه
ياري ده اي حيات عالم * بادلو نشان چاه زمزم
" جامي"
بسان چاه زمزم است چشم من * كه كعبه وحوش شد سراي من
"منوچهري"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فضل ماء زمزم، سائد بكداش، 159.
2 - همان، ص 160
3 - همان.
يكي چون چشمه زمزم ،دوم چون زهره ازهر * سيم چون جنگ بوحارث چهارم چون دست بو يحيي
"منوچهري"
اگر فضل رسول ازركن وزمزم جمله برخيزد * يكي سنگي بود ركن ويكي شوراب چه زمزم
" ناصر خسرو"
وزبيم تشنگي قيامت هميشه تو * در آرزوي قطرگكي آب زمزم
"ناصر خسرو"
زمزم اگر زابهاچه پاكتر است * پاك تراززمزم است ازار مرا
"ناصر خسرو"
به زمزم وعرفات وحطيم وركن ومقام * به عمره وحجرومروه وصفاومني
"اديب صابر"
آب وي آب زمزم وكوثر * خاك وي جمله عنبروكافور
"كليله"
او كعبه علوم وكلك مجلسش * بودند زمزم وحجر الاسود ومقام
"خاقاني"
كعبه ما طرف خم،زمزم ما در دخام * مصحف ماخط جام ،سبحه ي ما نام صبح
"خاقاني"
چند ياد كعبه وزمزم كني خاقانيا * باده كزكعبه آزادو ززمزم فارغيم
"خاقاني"
اي جنت انس تورا كوثر * وي كعبه قدس تورا زمزم
"خاقاني"
هر آنكس كو ازاين يك جرعه نوشيد * مر اورا كعبه وزمزم نباشد
"عطار"
چنان بانيك وبدسركن كه بعد ازمردنت عرفي * مسلمانت به زمزم شويد وهندوبسوزاند
"عرفي"
طواف وسعي حرم عشق نياورده بجاي * تشنه زمزم آن چاه زنخدان گشتم
"آنندراج"
نظاره در تو چشم ملايك، كه چشم تو * ديده جمال كعبه وزمزم فشان شده
"خاقاني"
زان زمزمه اي شنيد گوشم * كاورد چو زمزمي بجوشم( 1 )
"نظامي"
به شرع اندر ز بهرطوف كعبه * زچيني وززنگي محرمي كو؟
به عالم در فراوان سنگ وچاه است * ولي چون صخره وچون زمزمي كو؟( 2 )
"سنايي"
فتادي تو به كعبه من به خاور * الا تا چند از اين دوري ودر هم
من وخورشيد ومعشوق ومي ولعل * تو ركن ومقام وآب وزمزم( 3 )
"سنايي"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 11380 (به نقل از فصلنامه ميقات، ش 10، مقاله ي زمزمه ي زمزم)
2 - ديوان سنايي ، ص 581.
3 - همان ، ص 934.
كعبه است سرايش زبزرگي ملكان را * كلكش حجرالاسود وكف چشمه زمزم( 1 )
"عنصري"
الا تا نه هر خانه باشد چو كعبه * الا تا نه هر چاه باشد چو زمزم
خصال توباد اونام تو بادا * چو زمزم مطهر چو كعبه معظم( 2 )
"ازرقي هروي"
در صفت زمزم
زآنجا گذرت به زمزم افتد * چشمت به سواد اعظم افتد
بيني ثقلين عالم خاك * استاده فراز چشمه ي پاك
همچون سگ كهف زير ژنده * لب خشك وزبان برون فكنده
با صفوت زمزم مطهر * محتاج طهارت است كوثر
از بس كشش رسن به هر گاه * دندانه شده دهانه ي چاه
ميم است به شكل سين نوشته * يا منشار است حلقه گشته
ياري ده اي حيات عالم * با دلو كشان چاه زمزم
گر دلو همي دريده گردد * يا گر رسنش بريده گردد
دلو فلك آوري به چاهش * سازي رسن از نطاق ماهش( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - عنصري ، ديوان ، ص 181.
2 - ازرقي هروي ، ديوان، ص 54.
3 - خاقاني ، تحفه العراقين، ص 130 (به نقل از حج در آيينه شعر فارسي ، ص 145و 146).
فصل هفتم
كتابشناسي زمزم
1- الاعلام الملتزم بفضيلة زمزم، احمد بن علي الغزي الازهري الشافعي، ت 1179 ، مطبعه الثرقي الماجديه العثمانيه بمكه المكرمه، عام 1331 .
2- التزام ما لايلزم فيما ورد في ماء زمزم، لابن طولون الدمشقي محمد بن علي ت / 935، (مخطوط).
3- ازاله الدهش و الوله عن المتحير في صحه حديث ماء زمزم لما شرب له، محمد بن ادريس القادري الحسني ت 1350، المطبعه الجماليه بمصر / 1330.
4- بركه ماء زمزم و دعاء الحفاظ عندها، محمد احمد عباس، دار الفنون، جده، ط 1 / 1412 ه . ق.
5- زمز طعام طعم و شفاء سقم، يحيي حمزه كوشك، دار العلم للطباعه و النشر، جده، 1403 ه . ق.
6- فضائل مكه و حرمة البيت الحرام، عاتق بن غيث البلادي، دار مكه، مكه،1410 ه.ق.
7- تاريخ عماره المسجد الحرام، حسين عبد الله باسلامه، تهامه ، جده، 1400 ه . ق.
8- من عجائب ماء زمزم ، بكر محمد ابراهيم، مركز الرايه ، بي جا، 2004 م.
9- اخبار مكه ابو الوليد ازرقي، ترجمه و تحشيه: دكتر محمود مهدوي دامغاني، چاپ و نشر بنياد، تهران، 1368 ش.
10- زمزم بين عجائب التاريخ و مكتشفات العلم، علي عوض عويضا، دارالكلم الطيب، دمشق، 1415 ه .ق.
11- زمزم، تاريخچه ، تحولات آثار، محمد تقي رهبر، مشعر، تهران، 1382 ، چاپ دوم.
12- فضل ماء زمزم ، سائد بكداش ، المكتبه المكيه، مكه مكرمه، 1413 ق.
13- فصلنامه ميقات حج، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، ش 5، 10، 28، 29، 31، 32، 33.
14- جرعه اي از بيكران زمزم،
15- آب زمزم و آتش هند و ، مجله آينده، ش 7، سال اول (دشتي).
16- زمزم في الشعر العربي، فصلنامه ميقات الحج (العربي) ، ش 3.
17- جبار زمزم و الحطيم، مجله المنار، ش 437.
18- اخبار مكه في قديم الدهر و حديثه، ابو عبد الله محمد بن اسحاق الفاكهي ، مكتبه النهضه الحديثه، مكه مكرمه، 1407 ق.
19- حج در آينه ي شعر فارسي ، محمد شجاعي ، نشر مشعر، قم ، بي تا.
20- معجزات الشفاء بماء زمزم، محمد عبد العزيز احمد و مجدي السيد ابراهيم، مكتبه القرآن ، قاهره.
21- مكه و مدينه از ديدگاه جهانگردان اروپايي ، دكتر جعفر الخليلي، ترجمه محمد رضا فرهنگ، انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت.
22- موسوعة زمزم،
23- الطب النبوي، ابن قيم الجوزيه.
24- الجوهر المنظم في فضائل ماء زمزم، احمد بن محمد بن شمس الدين آق ت 1165، مطبعه السعاده بمصر، 1332ق.
25- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد فاسي، تحقيق لجنه من كبار العلماء ، دارالكتب العلميه، بيروت.
26- عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، زكريا بن محمد قزويني ، دار التحرير، مصر.
27- العقد الثمين في فضائل البلد الامين، احمد بن محمد الحضراوي، المطبعه الميريه ، مكه مكرمه، 1314 ق.
28- نشر الاس في فضائل زمزم و سقايه العباس، خليفة بن ابي الفرج الزمزمي ت نحو 1062 (مخطوط).
29- المجله العربيه، ذي الحجه 1410، ش 155.
30-مجله ي نهج الاسلام، ذي الحجه سال 1414، ش 56، (تحت عنوان ... التحليل الكيمياوي لمياه زمزم) وزارت اوقاف سوريه.
31- جزء في حديث « ماء زمزم لما شرب له» حافظ شرف الدين الدمياطي عبد المومن بن خلف ت 705 (مخطوط).
32- تفصيل زمزم علي كل ماء قليل زمزم، امام زين الدين العراقي عبد الرحيم بن الحسين(م 806) (مخطوط).
33- الجوهر المكنونه في فضائل المضنونه ، جمال الدين محمد بن عبد الله بن ظهيره (متوفي 817) ، (مخطوط).
34- النهج الاقوم في الكلام علي حديث ماء زمزم، امام ابن علان محمد علي بن محمد الصديقي المكي (متوفي 1057)، (مخطوط).
35- در القلائد فيما يتعلق بزمزم السقايه من الفوائد، امام ابن علان محمد علي بن محمد الصديقي المكي (متوفي 1057)، (مخطوط).
36- مكه المكرمه منبع العلم و الحضاره، مولفان، مكتبه زهرا، شوق ، قاهره، 2006 م (چاپ اول)
توضيح: در اين كتاب مقاله اي با نام « زمزم تاريخ و منافع» از دكتر يحيي حمزه كوشك از ص 45 تا 66 ؛ درج شده است.
37- الزمزم و الزمازم، فيصل محمد عبيد ، دار القبله للثقافه الاسلاميه.
38- عالج نفسك بماء زمزم، محي الدين عبد الحميد، دارالقادسيه.
39- معجزات الشفاء بماء زمزم ، محمد عبدالعزيزاحمد،مكتبه القرآن، قاهره، بي تا.
فهرست منابع و مآخذ
1- قرآن كريم
2- بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، موسسه الوفاء ، بيروت، 1404ق.
3- البدايه و النهايه، ابو الفداء اسماعيل بن كثير الدمشقي ، التحقيق: علي شيري، دارالتراث العربي، بيروت، الاولي، 1408 ق.
4- البرهان في تفسير القرآن ، البحراني سيد هاشم بحراني حسيني، دار الكتب العلميه، 1334 ش(5جلدي)
5- التبيان في تفسير القرآن، محمد بن حسن طوسي، التحقيق: احمد حبيب قيصر العاملي، مكتبه الاعلام الاسلامي ، الالي، 1409ق
6- تفسير احسن الحديث، سيد علي اكبر قريشي، واحد تحقيقات اسلامي بنياد بعثت، تهران، 1366 ش.
7- تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ناصر، دار الكتب الاسلاميه،تهران، چاپ بيست و ششم، 1373 ش.
8- تفسير نور الثقلين، عبد العلي بن جمع العروسي الحويزي (1383ق) ، موسسه اسماعيليان، قم، 1415 ق.
9- تفسير اطيب البيان في تفسير القرآن، سيد عبد الحسين طيب، انتشارات اسلام ، تهران، 1378 ش.
10- روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ابو الفتوح رازي، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي، مشهد، 1374ش.
11- السنن الكبري، احمد بن الحسن البيهقي، دارالفكر، بيروت، بي تا.
12- صحيح بخاري ، ابو عبد الله محمد بن اسماعيل البخاري ، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1400 ق.
13- صحيح مسلم ، مسلم بن الحجاج النيسابوري، دارالفكر، بيروت، بي تا.
14- كافي، محمد بن يعقوب كليني، التحقيق ، علي اكبر غفاري، دار الكتب الاسلاميه آخوندي ،الثالثه ، 1388 ق.
15-كنزالدقائق و بحر الغرائب ، محمد بن محمد رضا القمي المشهدي (قرن 12) ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران 1366ش ،( 14 جلدي).
16- مجمع البيان في تفسير القرآن، ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي(امين الاسلام)، دار المعرفه، بيروت، 1406ق.
17- مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل ، المحدث النوري الطبرسي، التحقيق و النشر موسسه آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث ، قم الاولي، 1408 ق.
18- المقنعه ، شيخ مفيد، التحقيق : جامعه المدرسين، قم، 1410 ق.
19- المهذب البارع، ابن فهد الحلي ، التحقيق الشيخ مجتبي العراقي، جامعه المدرسين، قم، 1407ق.
20- الميزان في تفسير القرآن ، محمد حسن طباطبايي ، موسسه النشر الاسلامي، قم 1417 ق.
21- وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، الحر العاملي، محمد بن الحسن، التحقيق و النشر؛ موسسه آل البيت لاحياء التراث،قم.
22- السيره النبويه، ابن هشام، منشور مكتبه المصطفي، ايران، قم.
23- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، دارالكتب العرب، لبنان، بيروت، 1405 ه . ق.
24- معجم البدان، ياقوت بن عبد الله الحموي الرومي البغدادي (م 126 ه.) ، دارالكتب العلميه، بيروت، 1410، ه .ق .
25- اخبار مكه في قديم الدهر و حديثه، محمد بن اسحاق الفاكهي، مكتبه و مطبعه النهضه الحديثه، مكه المكرمه، 1407 ق.
26- السيره النبويه، ابن كثير دار احياء التراث العربي، بيروت، لبنان.
27- سلسله الينابيع الفقهيه، التراث، دارالاسلاميه، لبنان ، بيروت، 1410 ه.ق.
28- سفرنامه ابن بطوطه ، ترجمه دكتر محمد علي موحد، موسسه انتشارات آگاه، مشهد، 1370 ه.ش.
29- اخبار مكه، ابوالوليد ازرقي، ترجمه و تحشيه: دكتر محمود مهدوي دامغاني، چاپ و نشر بنياد، تهران، 1368 ش.
30- زمزم بين عجائب التاريخ و مكتشفات العلم، علي عوض عويضا، دارالكلم الطيب، دمشق، 1415 ه . ق.
31-فصلنامه ي ميقات حج، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت ، ش 5، 10، 28، 29، 31، 32، 33.
32- زمزم ، تاريخچه تحولات وآثار، محمد تقي رهبر، مشعر، تهران، 1382(چاپ دوم).
33- معجزات الشفاء بماء زمزم، محمد عبد العزيز احمد ، مكتبه القرآن، قاهره، بي تا.
34- فصل ماء زمزم، سائد بكداش، المكتبه المكيه ، مكه مكرمه، 1413 ه . ق.
35- ره توشه حج، جمعي از نويسندگان، نشر مشعر، تهران، 1385، چاپ سوم.
36- حج در آينه ي شعر فارسي، محمد شجاعي ، نشر مشعر، قم ، بي تا.
37- حج در ادب فارسي ، خليل الله يزداني ، نشر مشعر، تهران، 1379 ش.