متن کامل

مقدمه پس از نهضت عاشورا، خبرهای آن روز و آنچه در کربلا رخ داده بود، دهان به دهان گشت و سیل خروشان شیعیان آل محمد، از هر کوی و برزن، رو به کربلا آوردند، در حالی که نام حسین علیه السلام را زمزمه می‌کردند و جانشان در رثا و سوگواری آل محمد علیهم السلام مترن

مقدمه

پس از نهضت عاشورا، خبرهاي آن روز و آنچه در كربلا رخ داده بود، دهان به دهان گشت و سيل خروشان شيعيان آل محمد، از هر كوي و برزن، رو به كربلا آوردند، در حالي كه نام حسين عليه السلام را زمزمه مي‌كردند و جانشان در رثا و سوگواري آل محمد عليهم السلام مترنّم بود؛ خانداني كه در دفاع از اسلام و دور كردن آن از دست تطاول امويان، كه قصد بازگرداندن جاهليت را داشتند، جان‌هاي مطهّر خويش‌ را فدا و خون‌هاي پاك خود را نثار كردند.

با بررسي كتاب‌هاي تاريخ و سيره و مقاتل، در مي‌يابيم كه نويسندگان اين كتاب‌ها، دربارة اوّل كسي كه قبر امام حسين عليه السلام را زيارت كرد، گاه يك سخن مي‌گويند و گاه با هم در اختلاف‌اند؛ گروهي بر آن‌اند كه جابربن عبدالله انصاري و عطيّة عوفي اوّل كساني بودند كه پس از شهادت حسين بن علي عليهما السلام وارد كربلا شدند و در روز اربعين، آن حضرت را زيارت كردند.

با توجه به مدارك تاريخي، با جزم مي‌توان گفت كه از روز شهادت امام حسين عليه السلام ؛ يعني دهم محرم تا روز اربعين (بيستم صفر)، برخي از شيعيان و خانوادة امام عليه السلام قبر او را زيارت كرده‌اند. در بعضي منابع آمده است كه امام سجاد عليه السلام روز سيزدهم محرّم براي دفن اجساد مطهّر وارد كربلا شد و اين كافي است كه آن حضرت را نخستين زائر به شمار آوريم.

به هر حال، به نظر نمي‌آيد كه در آن روزگار، مسافرت به كربلا كار آساني بوده، بلكه فكر اينگونه سفري، خطرهاي بسياري را به ذهن مي‌آورد و تهديداتي براي زائران در پي داشت. نخستين خطر، نيروهاي امنيتيِ حكومت بني‌اميه بودند كه در همه­جا حضور داشتند و زائران امام حسين عليه السلام را دستگير مي‌كردند و به مقرّ حكومت مي‌فرستادند. در اين ميان كمتر كسي مي‌توانست خود را از دسترس نيروهاي امنيتي دور نگاه دارد و به لطايف الحيلي به زيارت قبر امام حسين عليه السلام توفيق يابد.

هدف اموي‌ها از اين كار روشن بود. آنان مي‌خواستند راه‌هاي زيارت امام حسين عليه السلام را سد كنند تا كسي ايشان را در كربلا زيارت نكند؛ چرا كه اين زيارت، به مثابة هم­پيماني زائران با امام حسين عليه السلام در مبارزه با ظالمان و حاكمان جور و ستم بود و تهديدي بزرگ براي حكومت وقت محسوب مي‌گرديد.

اما از سوي ديگر، ائمة اهل بيت عليهم السلام به زيارت امام حسين عليه السلام اهميت بسيار دادند و شيعيان را به اين كار بر مي‌‌انگيختند و دوستداران خود را از جهت فكري و اعتقادي در اين زمينه، تجهيز مي‌كردند تا آنجا كه در كتب دعا و زيارت، بخشي مستقل به عنوان «ثواب زيارت امام حسين عليه السلام با بيم و هراس» وجود دارد كه خود نشان از اهميت و عظمت كار مي‌دهد.

ابن بكير گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: «وقتي به شهر ارجان [1] مي‌روم، دلم براي زيارت قبر پدرتان بي‌تاب مي‌شود، اما چون به راه مي‌افتم، از بيم سلطان و گزارشگران و نيروهاي امنيتي حكومت، از ادامة راه باز مي‌مانم و بر مي‌گردم».

امام عليه السلام فرمود: «ابن بكير! آيا نمي‌خواهي كه خداوند تو را در مسأله‌اي مربوط به ما، خائف و ترسان ببيند! نمي‌داني هر كه به‌خاطر ما دچار ترس شود، خداوند او را در ساية عرش خود ساكن گرداند و در روز قيامت، از هراس‌هاي آن روز در امانش دارد در حالي كه همگان ترسانند و او راحت و آسوده و هرگاه دچار هراس شود، فرشتگان بشارتش مي­دهند و آرامش مي‌كنند؟» [2]

اين روايت، مشكلات و رنج‌هاي بزرگ مربوط به زيارت امام حسين عليه السلام را گوشزد مي‌كند. آن كه در اربعين همراه جابربن عبدالله انصاري بود، مي‌گويد: جابر وعده‌اي از آل محمد عليهم السلام نزديك قبر امام حسين عليه السلام نشسته بودند كه از دور سياهي‌اي پيدا شد. جابر به من گفت: به طرف آن سياهي برو و بنگر كه كيست. اگر از سپاهيان عمر سعد بود، ما را خبر كن تا در جايي پناه بگيريم و خود را مخفي كنيم.» [3]

وضعيت شيعه در طول قرن‌ها به همين صورت بود. در راه زيارت امام حسين عليه السلام از سوي حكومت‌هاي ظالم، مشكلات و گرفتاري‌هاي فراوان مي‌ديدند و همواره در راه زائران، موانع گوناگون ايجاد مي‌گرديد.

با روي كار آمدن بني‌عباس، آن‌‌ها نيز به سخت‌گيري­ها و بستن راه‌ها افزودند. هارون الرشيد، درخت سدري را كه سايبان زائران قبر امام حسين عليه السلام بود، از ريشه در آورد متوكّل زمين كربلا را يكسر شخم زد و بر آن آب بست تا نشانه‌هاي قبر مطهّر را از بين ببرد. او به اين هم اكتفا نكرد و جاسوس‌ها و نيروهاي امنيتي بسياري گمارد تا زائران قبر امام حسين عليه السلام را در هر راه و مكاني يافتند، دستگير و از آن‌ها براي مجوّز، مبالغ هنگفت و كمرشكن دريافت كنند. با اين همه، محبّان كوي حسين عليه السلام هر چه اجناس قيمتي و متاع گرانبها به همراه داشتند مي‌دادند تا بتوانند قبر شريف را زيارت كنند و دعاها و صلوات‌هاي خود در كنار مزار امام حسين عليه السلام را ره‌توشة قيامت قرار دهند و با آن‌ها جان تازه‌اي بيابند.

اما متوكّل به اين بهاي گران مالي بسنده نكرد و آن را در پيكر زائران قرار داد، به اين صورت كه هر كس مي‌خواست به زيارت برود، بايد دستش را قطع مي‌‌كردند. اين ترفند هم كارگر نشد. چه بسا زائراني كه يك سال براي زيارت دست راست خود را مي‌‌دادند و سال ديگر هم مي‌آمدند، با تقديم دست چپ خود.

در سال‌هاي اخير، با وجود سختي‌ها و ناملايمات، زائران ناگزير بوده‌اند خود را به تحمل مشقّات گوناگون عادت دهند تا بتوانند به قبر سيدالشهدا برسند و آن را زيارت كنند. اين مشكلات، گاه به موضع‌گيري­ها و سياست‌هاي دولت‌هاي حاكم در عراق نسبت به قضية امام حسين عليه السلام مربوط مي‌شده و گاه به خطرهاي طبيعي بين راه، همچون مواجه شدن با حيوانات درنده، به خصوص براي كساني كه از راه‌هاي دور براي زيارت نجف و كربلا، راهي مي‌شدند و مي‌بايست در سرما و گرما و شب‌ها و روزها راهپيمايي كنند تا به مقصد برسند. بنابراين، لازم بود. ميان دو شهر نجف و كربلاي معلا، منزلگاه‌ها و كاروانسراهايي به وجود آيد تا مسافران در آن‌ها بار سفر بر زمين بگذارند و ساعتي استراحت كنند و براي ادامة راه آماده شوند. پس گروهي از اشخاص بلند همت و علماي سخاوتمند و كريم به اين فكر افتادند كه ميان نجف و كربلا منزلگاه‌هايي بسازند و آن را وقف امام حسين عليه السلام كنند تا جايي باشد براي استراحت زائران و در آنجا خدماتي نيز به آنها ارائه شود. اين منازل سه‌گانه عبارت بودند از خان مصلا، خان حماد و خان نخيله.

ما اين كاروانسراها را ديده و باقي­مانده‌هاي آن‌ها را مشاهده كرده‌ايم. بعضي از آن‌ها به كلي از بين رفته و بعضي ديگر، خوشبختانه دست ترميم و بازسازي به خود ديده، هر چند كه توجه چنداني به آن‌ها نمي‌شود.

در اين نوشتار اوراق تاريخ اين منزلگاه‌ها را مرور مي‌كنيم و مطالب ويژة هر كدام را به بررسي مي‌گذاريم؛ چرا كه اين اماكن، پناه‌گاه زائران امام حسين عليه السلام بوده و شايستة توجه و احترام‌اند:

اصطلاح «خان»

«خان» به معناي دكان يا منزلگاه مسافران است. در «المنجد» آمده است: «خان واژه‌اي است غير عربي كه وارد زبان عرب شده و جمع آن خانات است» [4] ابن منظور معتقد است: «از واژة خان، دكان يا دكان دار اراده مي‌شود و اين كلمه فارسي بوده و عربي شده است.»[5] با اين حال، در گذشته، اين واژه در زبان عرب بسيار به كار رفته و افرادي مانند طبري آن را در نوشته‌هاي خود آورده‌اند.

شايد پيش از طبري نيز اين واژه كاربردهايي داشته است؛ چرا كه طبري بدون آوردن معنا و تفسير واژة «خان» آن را به كار برده و اين نشان مي‌دهد كه معناي آن روشن و بديهي بوده است.

گستردگي كاروانسراها

از آنجا كه در گذشته، كاروانسراها نقش مسافرخانه‌هاي امروزي را داشته‌اند، در شهرهاي مختلف، به خصوص شهرهاي اسلامي، از اين مكان‌ها فراوان بوده و براي پناه دادن به مسافران و مهيّا كردن وسيلة آرامش و راحتي براي آنان، مورد توجه قرار گرفته است. گفتني است كاروانسراها بيشتر در راه‌‌هاي منتهي به شهرها بوده است.

دربارة منزلگاه‌هاي راه كربلا ـ نجف دو نظريه وجود دارد:

1. گروهي بر اين باورند كه بناي كاروانسراهاي متعدد در راه كربلا و نجف طبق نياز مسافران بوده، بدون در نظر گرفتن اين مطلب كه آيا مسافران به قصد زيارت آن را طي مي‌كنند و به اين كاروان‌سراها وارد مي‌شوند يا به قصد ديگر.

بنابراين نظريه، در اين مسير هر مسافري مي‌توانسته از منزلگاه‌هاي آن استفاده كند و هيچ منعي براي او وجود نداشته است.

2. گروه ديگر معتقدند برخي از كاروانسراها وقفي بوده و بانيان آن‌ها به هدف زائران عتبات مقدس ساخته‌اند. در مجلة «الأهالي» بحثي دربارة «خان النص» نشر يافته كه نويسنده در بخشي از آن مي‌نويسد:

«در بررسي و پژوهش‌هاي خود به اين نتيجه رسيدم كه در راه ميان تهران و نجف، 99 كاروانسرا وجود داشته و سه منزلگاه نيز در راه نجف ـ كربلا است.»

نگارنده در سفري به خراسان، براي زيارت امام رضا عليه السلام ، منزلي مانند كاروانسراي «النص» ديدم و دربارة آن پرس و جو كردم، گفتند: مخصوص زائران امام رضا عليه السلام است.

طبق نقلي سلسلة منزلگاه‌هاي زيارتي، از بصره آغاز مي‌‌شود، از ديوانيه مي‌گذرد تا اين كه به نجف و آنگاه كربلا و از آنجا به اسكندريه و سپس به بغداد مي‌رسد و سرانجام راه‌هايي در سرزمين ايران را پوشش مي‌دهد. آنچه اين سخن را مُهر تأييد مي‌زند، فراواني زائران ايراني است كه به قصد زيارت عتبات مقدس عراق، راهي مي‌شده‌اند و در اين راه، به منزلگاه و مكان استراحت نياز داشته‌اند تا به كربلا برسند.

نجف ـ كربلا

تنها مسيري كه تاريخ بر رفت و آمدهاي فراوان آن گواه است و آن را از ديگر مسيرهاي تردد متمايز نشان مي‌دهد، راه نجف ـ كربلاست؛ راهي پراز مسافران و زائران مشتاق كه ميان حرم مطهر علي ‌بن ابي‌طالب عليه السلام و فرزند شهيدش امام حسين عليه السلام ، شكوه و عظمت يك سفر بي‌نظير زيارتي را به عالي‌ترين شكل به نمايش مي‌گذارد.

پيمودن اين مسير، به دو صورت انجام مي‌گرفته است؛ به وسيلة چهار پايان (پيش از روي كار آمدن وسايل نقلية جديد) و پياده. اين شكل پيمايش، به خصوص در روزهايي چون اربعين امام حسين عليه السلام ، شكوهي خاص را ايجاد مي‌كرده و هر بيننده‌اي را تحت تأثير قرار مي‌داده است. افزون بر اين كه پيمودن اين مسير به صورت پياده، فضيلت و ثوابي ويژه و بسيار دارد.

حسين بن ثوير بن ابي فاخته نقل مي‌كند: امام صادق عليه السلام به من فرمود:

«هركس به قصد زيارت قبر حسين بن علي عليه السلام از خانه‌اش بيرون آيد؛ اگر پياده باشد خداوند به هر گام او، حسنه‌اي مي‌نويسد و گناهي را مي‌آمرزد تا آنگاه كه به حرم رسيد، خداوند از رستگارانش به شمار آورد. چون اعمال زيارت را به پايان برد، خداوند او را در زمرة فائزان مي‌نويسد و آنگاه كه قصد بازگشت كرد، فرشته‌اي نزد وي آمده، گويد: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: كار خود را از سر بگير كه گناهان گذشته­ات آمرزيده شد.» [6]

بنابراين حديث است كه علماي بزرگوار شيعه، همواره مردم را به پياده پيمودن راه ميان نجف و كربلا برانگيخته‌اند و بدين كار تشويق كرده‌اند.

در كتاب «قصص وخواطر» آمده است: آيت الله سيد محمد مهدي بحرالعلوم (م1312ق.) با برخي از ادبا و علما، از نجف به كربلا، پياده راه افتاد تا اين كه در يكي از منزل‌هاي بين راه، براي استراحت توقف كردند. پس از ساعتي چون خواستند ادامة مسير دهند، آيت الله به خاطر ضعف جسمي و ناتواني، قادر به حركت نشد.

پس در وصف حال خود، اين دو بيت را سرود:

براي من از فرط ناتواني

هر سرزمين وطن شده است

و اشك جاري من در هر سو

زيارتگهي براي من شده است

همچنين مرحوم حاجي نوري صاحب «مستدرك الوسائل» با گفتار و رفتار خود ديگران را به پياده رفتن براي زيارت قبر امام حسين عليه السلام تشويق و ترغيب مي‌كرد.

درسال 1319ق. شيخ چهارپاياني براي حمل بار و وسايل سفر كرايه مي‌كند و خود وهمراهانش پياده، دركنار آن چهارپاها، مسافت نجف تا كربلا را مي‌پيمايند اما از آنجاكه ايشان در هنگامة پيري و ضعف قواي بدني بوده، نمي‌‌تواند طي دو روز، اين مسير را طي كند؛ از اين رو، سه شب را در كاروانسراهاي: «خان مصلي»، «خان النصف» و «خان نخيله» به سر مي‌برد و در روز چهارم به كربلا مي‌رسد. بنابراين، پياده روي در اين سفر زيارتي، از سنت‌هاي پسنديده ومورد عمل برگزيدگان امت به شمار مي‌آيد.

شايد بتوان گفت: به طور معمول، سفر از نجف به كربلا، سه شبانه روز زمان مي‌برد؛ خواه اين مسافت با پاي پياده طي شود، خواه با درشكه‌هايي كه حيوانات آن‌ها را مي‌كشند و خواه سوار بر چهار پايان.[7]

همچنان كه رسم و عادت اين بوده، هر گاه شخصيت معروفي از نجف وارد كربلا مي‌شده، مردم به استقبالش مي‌رفتند و پيش‌آهنگ مستقبلين، بزرگان و علما بوده‌اند و يكي از كاروانسراهاي سه‌گانه، مركز اين استقبال قرار مي‌گرفته است و نيز هرگاه پيكر يكي از علما را از نجف به كربلا مي‌آوردند، در يكي از خان‌ها مردم به پيشواز جنازه رفته و آن را تا كربلا تشييع مي‌كردند. در اين مسير زيارتي، حوادث خونبار متعددي اتفاق افتاده است. در ماه صفر سال 1397ق. حكومت وقت، به دلايل واهي اعلام كرد كه راه نجف به كربلا بسته است و كسي حق ندارد از آن عبور كند. هدف اصلي حكومت، البته جلوگيري از بروز احساسات حماسي و جلوه‌گر شدن انگيزهاي قيام امام حسين عليه السلام در رفتار و گفتار مردمان بود. اما اين امر نتوانست عزم مؤمنان را در زيارت قبر سيدالشهدا سست كند. پس با سلاح محبت امام حسين عليه السلام از نجف بيرون آمدند و با شعارهاي بلند و نشان‌گر محبت ابدي به آن حضرت، آغاز به راهپيمايي كردند:

گر ببرند دست و پاهامان

با دست و پاي بريده مي‌آييم

به خدا سوگند اي حسين

هرگز فراموشت نمي‌كنيم

و اين مسير را پيمودند و شب اول در «خان مصلي» بيتوته كردند و صبح­گاهان به راه افتادند و منزلگاه دومشان «خان النصف» بود. در اين كاروانسرا بود كه دانستند حكومت نخواهد گذاشت آن‌ها به سلامت اين مسير را بپيمايند و خود را به كربلا برسانند. در «خان نخيله» ناگاه با قواي مسلح حكومت روبه رو شدند، نيروهايي چنان آماده به جنگ كه گويي در برابر خود دشمناني همچون خود مهيّاي مبارزه‌ مي‌بينند، نه مردماني عادي كه در بينشان پير و جوان و كودك و زن وجود دارد! در‌گيري نابرابر آغاز شد و زائران آزاده و بي‌دفاع، پيروزي‌هاي محدودي به دست آوردند و برخي توانستند با فرار از ميان باغ‌ها و بستان‌ها، خود را به كربلا برسانند. اما گروهي به دست حكومتيان دستگير شدند و تعدادي از آن‌ها؛ همچون: سيد وهاب طالقاني، محمد بلاغي، جاسم ايرواني، نجاح مشهدي، غازي خوير، عباس عجينه به شهادت رسيدند.

از رهگذر همين اهميت و تأثير گذاري عميق بر زندگي فردي و اجتماعي زائران در اين مسير بود كه بعضي به فكر بناي كاروانسرا در آن افتادند. بررسي‌هاي تاريخي نشان مي‌دهد كه نخستين منزل، به «خان جذعان» معروف بوده و در شرق « خان مصلّي» قرار داشته؛ سمت چپ كسي كه از نجف به كربلا مي‌‌‌رود.

يكي از جهان گردانان، به نام «واموسيل» در سال 1912م. در يادداشت‌هاي خود، از «خان جذعان» اينگونه ياد مي‌كند:

«در شرق خان مصلي، قلعة درويش واقع شده كه از خان جذعان و تليل الذيب، چندان دور نيست.» [8]

ظاهراً ميان نجف و كربلا تنها همين يك كاروانسرا وجود داشت و پس از ساخته شدن كاروانسراهاي سه‌گانه (خان‌مصلي، خان حماد، خان نخيله) به دست فراموشي سپرده شده و هجوم شن‌هاي روان، آن را به تپه‌اي از شن تبديل كرده است. [9] در ديدار از مكان اين كاروانسرا، جز تپة شن چيزي نديديم. وجود مزارع پيرامون آن مكان، ما را به وجود آن راهنمايي كرد و نزديك آن انباري است مربوط به «شركت هواپيما سازي.»

«جذعان» نام غلام يكي از اميران هند به نام «راجا» بوده است. اين غلام روزگاري براي تجارت وارد عراق مي‌شود. از آنجا كه او و صاحبش از دوستداران اهل بيت عليهم السلام بوده‌اند، وقتي «جذعان» از تجارت خود، سود فراوان به دست مي‌آورد، ابتدا كربلا و آنگاه نجف را زيارت مي‌‌كند و چون فاصلة زياد ميان نجف و كربلا را مي‌بيند و مشكلات مسافران و زائران را از نزديك لمس مي‌كند، همانجا تصميم به ساختن يك كاروانسرا مي‌گيرد. همچنين مناره‌اي در صحن بارگاه ملكوتي امام حسين عليه السلام مي‌‌سازد كه امروز به «منارة عبد» معروف است.

تاريخ كاروانسراهاي سه‌گانه و وضعيت امروز آن‌ها

در بارة وجود و بناي اين كاروانسراها، ميان تاريخ نگاران اختلاف است. اگر بخواهيم آن را به درستي بررسي كنيم و واقعيت را آنگونه كه هست دريابيم، چاره‌اي نداريم جز اين كه هر يك از اين مكان‌ها را به طور جداگانه مورد شناسايي قرار دهيم.

* خان مصلي

خان مصلي حدود دوازده مايل از مركز شهر نجف فاصله دارد و اين ميزان، طبق اندازه گيري جهانگرد معروف «ليدي دراور» است؛ [10] همچنان كه طريحي دربارة اين فاصله مي‌گويد: «خان مصلي كه از شهر نجف 20 كيلومتر فاصله دارد...»[11] اين خان در طرف راست كسي است كه از نجف به كربلا مي‌رود. در تاريخ ساخت خان مصلي چند نظريه وجود دارد؛ جناب دكتر حسن حكيم معتقد است: «ساخت اين مكان را حاج حسن، فرزند حاج احمد مرزه، متوفاي سال 1305ق. 1888م. بر عهده گرفت و يك سال پيش از مرگش اين كار را آغاز كرد.. او يك سوم (3/1) اموالش را به اين امر اختصاص داد.

مخارج ساخت و ساز اين خان، حدود دوازده هزار ليره طلا مي‌شد و اين جدا از قيمت زمين‌هاي اطراف خان بود كه مي‌بايست خريداري مي‌شد و براي بهره‌گيري مسافران و كمك به مستمندان تبديل به باغ و بستان و مزارع سرسبز مي‌گرديد. [12]

امام طريحي، سخن ديگري دارد: «خان مصلي را حاج محمد حسين خان اصفهاني ساخت و حاج حسن مرزه آن را تجديد بنا كرد. حاج محمد حسين از نزديكان شاهان قاجار در ايران بود و صدر اعظمي محمد علي شاه را نيز بر عهده داشت؛ از جمله كارهاي اين حاج محمد حسين، اتمام ديوار پنجم اطراف شهر قديم نجف بود كه آن را به شكل شيري نشسته، برگرد شهر قرار داد.[13] وي در سال 1239ق. 1824م. از دنيا رفت.»

در اين باره، ديدگاه سومي نيز وجود دارد و آن اين كه:

در سال 1258ق. والي آن زمان بغداد؛ يعني نجيب پاشا، سفري به نجف مي‌كند، براي فرونشاندن شورشي كه در اين شهر به پا شده بود. پيش از رسيدن به نجف، در مكاني براي نماز رحل اقامت مي‌افكند و همانجا بناي خان مصلي را مي‌گذارد كه تا امروز به همين نام خوانده مي‌‌شود. بعد از اين قضيه، ميان والي و مردم شهر نجف صلح و آشتي برقرار مي‌شود.[14]

در حقيقت «خان مصلي» متشكل بود از مجموعه اتاق‌هاي تو در تو. گزارش نظامي يكي­ از فرماندهان انگليسي در سال 1329ق. 1911م. اين مطلب را تأييد مي‌كند: «منزلگاه خان مصلي عبارت است از سه كاروانسرا و شش قهوه‌خانه.» [15]

بنابراين، مي‌توان گفت: از ميان اين سه منزلگاه و كاروانسرا، يكي را حاج محمد حسين خان اصفهاني بنا كرده، دومي را حاج حسين مرزه، سازندة سومي شناخته شده نيست. شايد ـ طبق آنچه پيش‌تر گفتيم ـ باني سومين خان، نجيب پاشا بوده است. شايد هم پيش از او، حاج حسن مرزه كار ساخت آن را به پايان برده است؛ همچنان كه «اسدي» هنگام بيان ماجراي «نجيب‌پاشا» در حاشية اين سخن كه «نجيب پاشا در آنجا كه نماز برگزار كرد، خاني ساخت كه به خان مصلي معروف گرديد» مي‌گويد: «باني اين خان، در واقع حاج حسن، فرزند حاج احمد فرزند مرزه اسدي است.» [16]

سيد جعفر حلّي، در اشاره به بناي خان مصلي، چنين سروده است:

هر كه ترسان به سوي خان مصلي آيد، امان يابد

و هر كه درسفر سختي‌اش رسيده، به راحتي پايه

به آزادگي فرود آي در خاني كه با شرافت است

و باز كن در برابر آن پاي و چه خستگي و آفت است

چگونه آن­كه درمصلي بيتوته مي‌كند، پريشان باشد

حال آنكه در ميان بزرگان و امانت داران باشد

از كربلا و سرزمين آسماني نجف هر روز

اسباني به اين مكان رانده مي‌شوند هنوز

اين خان را براي رسيدن به ثواب، بنا كرد پارسايي

كه خداوند او را در بهشت دهد قصرهاي مينايي

اي زائر حسين هرگاه دعاي خويش پراكندي

به حق امام حسين عليه السلام دعا كن براي حسن [17]

در آخرين بيت، شاعر هم تاريخ بناي خان مصلي را يادآور مي‌شود و هم از زائران مي‌خواهد كه در حق باني آن، حاج حسن، به خاطر اين عمل صالح دعا كنند: «بحق حسين اذكرالحسنا»كه مي‌شود 1309ق

بناي اولية خان مصلي در دهة سوم يا چهارم قرن دوازدهم، در دوران حيات حاج محمد حسين خان به انجام رسيد و آنگاه حاج حسين مرزه آن را ترميم و بازسازي كرد و خان ديگري در كنار آن ساخت كه امروزه به هر دوي آن‌ها، خان مصلي گفته مي‌شود.

توصيفي ازگذشتة خان مصلاي

جان پيترز جهان‌گرد، در سال 1890م. از خان مصلي ديدن كرده و به نظر مي‌رسد اين ديدار هنگام ترميم و بازسازي خان صورت گرفته است. واموسيل، يكي ديگر از گردشگران اروپايي، در وصف خان مصلي اينگونه آورده است:

«خان مصلي ساختماني است مستطيل شكل، احاطه شده با ديوارهاي بلند آجري و در آن به مشرق باز مي‌شود.» [18]

همچنين دكتر حسن حكيم در بحث خود دربارة خان مصلي، با عنوان «خان مصلي اثري تاريخي از عهد عثماني» اين مكان را به همين صورت توصيف مي‌كند. وي در روز پنج شنبه 14 رجب 1419ق. از خان مصلي ديدن كرده است.

سفري به خان مصلي

صبحگاه روز شنبه، چهاردهم ماه ذي­قعدة سال 1426ق. برابر با 17/12/2005م. وارد جادة نجف ـ كربلا شديم و در يك راه فرعي ناهموار، از ميان مزار، به جاده‌اي خاكي و عريض، به محاذاة ديوار جنوبي كاروانسراي مصلي رسيديم. جادّة فرعي را ادامه داديم و به طرف راست حركت كرديم و روبه روي خان مصلي، از جهت مشرق رو به رو شديم با پشته‌هاي خاك و آثاري در گوشه و كنار، كه تشخيص ماهيت هركدام از ديگري برايمان مشكل بود. گويا هر كدام آن­ها عبارت بود از طاقچه‌ها و ايوان‌هاي آجري كه مسافران در پناهشان استراحت مي‌كردند، غذا مي‌‌خوردند و اسباب و چارپايانشان را مي‌بستند.

بعد از مقداري دقت، آشپزخانة اين كاروانسراها را نيز توانستيم تشخيص دهيم، با يك در بزرگ و تنور و دودكش كه از بالاي تنور تا پشت بام كشيده شده بود. آثار تنور هنوز به خوبي برجاي مانده بود. روبه روي خان مصلي چندين قبر وجود داشت كه چون دربارة آنها از يكي از ساكنان آن محل پرسيديم، گفت: وقتي يكي فرزندان ساكنان نخستين اينجا مي‌مرد، آن را نزد اين خان دفن مي‌كردند، اما قبر نزديك به درِخان، كه پرچم سفيد رنگي آن را متمايز ساخته، از سيد مهدي ديجاوي است.

همچنين روبه روي خان، مدرسة ابتدايي تازه سازي به چشم مي‌خورد به نام «مدرسة قسطله» دروازة اصلي خان، به جز قسمت راست آن همه‌اش از بين رفته است. قسمت باقي مانده ديواره‌اي است آجري كه در ميانش ايواني كوچك به ارتفاع يك متر و نيم خود نمايي مي‌كند و اما سمت چپ دروازه، كه مقابل سمت راست قرار گرفته، كاملاً از بين رفته و گويا هنگامي كه دكتر حسن حكيم هشت ‌سال پيش از آنجا ديدن كرده، اين قسمت برجاي بوده است.

ايواني كه در قسمت باقي ماندة دروازه نام برديم، دو پاية محكم آجري دارد كه از سطح ديوار اندكي برجسته‌تر است و خالي از زيبايي معماري نيست و برآن كنده كاري‌هاي هنري و ظرافت‌هاي معماري عصر عثماني ديده مي‌شود.

اكنون وارد خان مصلّي مي‌شويم كه در واقع دوخان است چسبيده به هم، حال آن كه از بيرون يك خان به نظر مي‌رسد؛ زيرا يك ديوار هر دو را كاملاً در برگرفته است.

از خان اوّل جز تعدادي طاقچه و ايوان، در گوشه و كنار بنا باقي نمانده است و در وسطش چاه آبي ديده مي‌شود، در آن روزگاران براي برداشتن آب. به نظر مي‌رسد اين دوخان، بعد از انتفاضة ماه شعبان سال 1991م. به دست لشكر حكومت بعثي خراب و ويران شده است. نقل است كه لشكر بعثي اين بناها را ويران كرده و آجرهاي آن را براي ساختن لشكرگاه و مانند آن به كار مي‌بردند. خوب است به اين مطلب نيز اشاره كنيم كه ما در ديدار از خان مصلي، باقي ماندة سلاح‌ها، تيرها و مهمات لشكر مهاجم را مشاهده كرديم. از چيزهايي كه باعث شگفتي من شد، اين بود كه در يك شبكة اينترنتي نام تعدادي از زندان‌هاي عراق كهن را مشاهده كردم كه يكي از آن‌ها «زندان خان مصلي» بود. معلوم نيست كه آيا اين زندان، از زندان‌هاي سرّي بوده يا در خان مصلي چنين زنداني وجود داشته است. همچنين زنداني به نام «خان نخيله» در آن فهرست ديدم.

به هر حال، چون وارد خان دوّم از مجموعة خان مصلي شديم، بيش‌تر آثار و علائم آن قابل رؤيت بود، بهتر از خان اول. به نظر مي‌رسيد كه تاريخ ساخت آن بعد از خان نخست بوده است. تعدادي از ايوان‌ها به شكلي خوب و سالم باقي مانده بودند. مساحت اين دو خان روي هم به بيش از 20 متر مربع مي‌رسيد. [19]

ناگفته نماند كه درِ خان دوم، مقابل دروازه قرار داشت. گرداگرد خان دوم را ايوان‌هاي وسيع احاطه كرده بود و ميان اين ايوان‌‌ها، در چهار سوي خان، ايواني بزرگ، به شكل نيم دايره نگاه‌ها را به خود جلب مي‌كرد. نيز در چهار زاوية ديوار محيط برخان، چهار بُرج به چشممان آمد.

بعضي از ايوان‌ها سالم مانده بودند. در ايوان‌هاي سمت شرقي، يكي از ايوان‌ها دو قسم مي‌شد؛ قسمتي از آن مشرف بود به حياط خان قديم (خان اول) و قسم ديگر بر حياط خان جديد (خان دوم) اشراف داشت. اما ايوان‌هاي سه جهت ديگر، همگي رو به حياط خان دوم داشتند.

پشت ديوارهاي خان، رواق‌هايي از آجر، به شكل گنبد بود كه با مهارتي خاص ساخته بودند و از ظرافت و ذوق بالاي هنري سازندة آن‌ها حكايت مي‌كرد. اين‌ها براي محافظت مسافران از باد و باران و گرما و سرما بود. طبيعي است چنين سازه‌هايي، در فصل تابستان محلي است خنك و سايه سار براي رهگذران و مسافران.

هريك از اين رواق‌ها به سلسه‌اي از گنبدها و قبه‌ها منتهي مي‌شد و هر كدام از آن گنبدها بر طاق‌هايي بود كه دو ورودي داشت.

نكتة ديگر اين كه ميان هر يك از ايوان‌هاي مشرف بر حياط خان، ديواري ضخيم به عرض يك متر فاصله بود كه اين ضخامت در بالا افزايش مي‌يافت و با ديوار ديگر به هم متصل مي‌شد؛ به خاطر قوسي بودن بالاي ايوان‌ها. روي هر ديوار گيره‌اي چوبي بود كه به ظاهر مشعل‌ها را روي آن قرار مي‌دادند.

از آنجا كه چيز زيادي از وجود خارجي ايوان‌هاي محيط حياط خان، باقي نمانده، نتوانستيم تعداد آن‌ها را بشماريم، اما شايد بتوان حدس زد كه در هر سو، نُه ايوان وجود داشته، با يك ايوان بزرگ و متمايز در وسط، به عرض 7/4م.

سطح اين ايوان بزرگ به شكل نيم دايره و غير مسقف بود. ايوان‌هاي معمولي، عرضي به اندازة 3 متر داشتند وسطحشان مستطيل بود. در حياط خان، دو سكوي بزرگ، به عرض 10 متر و به طول 25 متر، در مقابل هم چشم بيننده را به خود جلب مي‌كرد. ارتفاع اين دو سكو از زمين يك متر وسطحشان با آجر مربع شكل مفروش بود. در ظاهر براي برگزاري نماز از آن‌ها استفاده مي‌شده است. پشته‌هاي خاك و آجر در سمت قبله، نشان از وجود محراب در آن مكان مي‌داد. در فاصلة ميان اين دو سكو، چاهي، با دهنة دايره شكل ديده مي‌شد كه تا عمق مشخصي با آجرهاي مخصوصي، به شكل هندسي و فني آجرچين شده بود. براي رسيدن به عمق چاه از دوازده پله كه با آجر بر ديوارة چاه ساخته شده، استفاده مي‌كردند.

اكنون كه توصيف خان مصلي به پايان مي‌رسد، از گفتن مطلبي ناگزيريم و آن اين كه: اين منزلگاه‌ها، مانند خان مصلي، از همان نخست، براي امام حسين عليه السلام وقف بوده، از اين رو برداشتن خاك و سنگ آن به هيچ روي جايز نيست.

نقل است كه بعضي از عرب‌ها، آنگاه كه از خاك و سنگ و آجر اين خان‌ها براي ساختن خانه و اقامتگاه خود استفاده كرده‌اند، اين امر وبال گردن آن ها شده و معيشت و زندگي و چهار پايانشان رو به هلاكت و نابودي رفته است.

* خان حماد

به كاروانسراي حماد، گاه منزلگاه «نص» نيز گفته مي‌شود «كه به لهجة عوام عراق؛ يعني نصف».

«حماد» در زبان باديه نشينان؛ يعني «صحرا» و به جهت اين كه اين خان، بين خان‌هاي ديگر و وسط راه كربلا و نجف واقع شده به آن «نص» يا همان «نصف» گفته‌اند. [20]

از خان نص تا نجف اشرف نزديك 44 كيلومتر فاصله است و تا خان مصلي 22 كيلومتر. بنابراين، هم اكنون اين خان، در وسط راه نجف ـ كربلا واقع شده است.

در بين خان‌ها، خان‌ نص از همه كهن‌تر است. قديمي بودن اين خان نسبت به خان مصلي را از وجود خان جذعان در نزديكي خان مصلي مي‌توان فهميد؛ يعني مسافراني كه در خان جذعان فرود مي‌آمدند، پس از حركت از آنجا، انگيزه‌اي براي فرود در خان مصلي‌ نداشتند بلكه مسافتي طولاني طي مي‌كردند و در اين صورت خان حماد مناسبت‌ترين منزلگاه براي آنان بود.

براي آغاز بناي خان حماد، چند تاريخ گفته‌اند كه به ترتيب مي‌آوريم:

1. خان حماد، در عصر سليمان والي عثماني (به سال 1774م. 1189ق) براي استراحت زائران عتبات مقدس ساخته شد و آن داراي اهميتي ويژه بوده و شام را به ايران مربوط ساخته است.[21]

2. سيد محسن امين، در شرح حال شيخ مسلم بن عقيل جصاني (متوفاي 1230ق.) بعضي از اشعار وي را ذكر مي‌كند. در اين اشعار، به سازندة خان حماد؛ يعني سيد مهدي بحرالعلوم و تاريخ ساخت آن اشاره شده است:

چه منزلگاهي است خان سيد در بين خانات

عقل را مي‌ربايد و مانندش ديده نشده است

خاني­كه درساختمان برتالارهاي بزرگ تفوق دارد

چنان­كه سازنده‌اش گوي برتري ازهمگان برده است

اين خان را سيد ما بنا كرده، همان كه

پس از ائمه، بهترين فرزندان محمد بوده است

آنگاه شماري از خصلت‌ها و ويژگي‌هاي سيد را بيان مي‌كند، آنگاه اينگونه ادامه مي‌دهد:

كاخ سليمان برتري يافت چون آراسته و آينه­گون بود

و خان حماد با ارزش گرديد بي‌آينه گون بودن

حجره‌هايش، اتاقك‌هايي است اما آن كه

به آن‌ها داخل مي‌شود، در آن‌ها ماندگار نمي‌شود

آن را براي زائران مهيّا كرد، فرزند مرتضي

مهدي و خداوند سرمد آن را باقي گذارد

چه نيكو است خان حماد، تمام نيكويي‌ها

در بناي آن هيچ دستي رياكارانه عمل نكرد

اين همان قصر با شكوه و عظيمي است كه

سايه‌اش تداوم يافت به اذن خداوند ياري كننده

از اين رو، پرده از تاريخ آن چنين فرو افتاد

پناهگاهي است خان سيد براي زائران[22]

وقتي مصرع آخر شعر را محاسبه كنيم، مي‌بينيم كه برابر است با 1200ق. دوازده سال پيش از وفات سيد مهدي بحرالعلوم: «كنف حمي الزوّار خان السيّد.»

شايد كسي بگويد: در اين شعر، حتي اشاره‌‌اي به خان نص (حماد) نشده و شايد اين خان، در موقعيت خان مصلي يا خان نخيله بوده است.

در پاسخ مي‌گوييم: برخي شواهد تاريخي به ما مي‌گويد خان نص در همين مكان مورد بحث بوده است ؛ از جملة آن‌ها است:

الف) بررسي اسناد تاريخي نشان مي‌دهد كه خان مصلي پيش از خان نص، در عهد حاج محمد حسين اصفهاني (متوفاي 1239ق.) ساخته شده، در حالي كه تاريخ ساخت خان نص (حماد 1200ق.) است.

ب) در گزارش فرمانده لشكر بريطانيا، در سال 1329ق. 1911م. آمده است: «منزلگاه خان حماد از ده خان و صد خانه و تعدادي آب انبار سامان يافته كه در آن‌ها آب خوردن وجود دارد.»[23]

اما در ديدارهايي كه از خان حماد داشتيم، غير از پنج خان ديده نشد. شايد يكي از اين خان‌ها كه جز ديوارها و پشته‌هاي خاك از آن باقي نمانده، همان باشد كه به دست سيد بحرالعلوم ساخته شده است.

همچنان كه در شعر به وجود خان سيد در ميان مجموعه‌اي از خان‌ها اشاره شد؛ آنجا كه مي‌گويد: «چه منزلگاهي است خان سيّد در بين خانات.» با اين تفاوت كه خان سيد نسبت به خان‌هاي ديگر داراي برتري و امتياز بوده است.

ج) موقعيت خان نص، بهترين مكان براي احداث خان بوده، چرا كه خان مصلي در نزديكي خان جذعان، آن را كم اهميت مي‌ساخت و خان نخيله نيز در نزديكي كربلا بوده است. در اين صورت است كه مي‌بينيم زائران به يك كاروانسرا در همين مكان خان نص نياز داشته‌اند.

3. سيد محسن امين، در شرح زندگاني سيد مهدي حلّي، عموي سيد حيدر حلّي، شاعر بزرگ (متوفاي 1287ق.) قصه‌اي نقل مي‌كند كه در آن آمده است: «جناب سيد مهدي حلّي براي زيارت امام كاظم و امام جواد عليهما السلام راهي كاظمين مي‌شود. در ميان راه باران مي‌بارد و ايشان براي درامان ماندن از آن باران شديد، به خان حماد پناه مي‌برد كه سازنده‌اش حاج محمد صالح فرزند حاج مصطفي كاسب بغدادي است، و همانجا اين شعر را مي‌سرايد:

خانه‌اي بر روي زمين كه بنا كرده آن را

كسي كه همّتش در بين مردم از همه عالي‌تر است

فرود آمديم در آن در حالي كه باران از آسمان مي‌ريخت

گويا كه قطرات باران از كف آسمان جاري است

سپس خان حماد را توصيف مي‌كند تا مي‌رسد به اين جا كه:

شب را در آن آرميديم تا اين كه خواستيم

با طلوع آفتاب از آنجا راهي شويم

اگر چه بر ما مشكل بود، اما از آن مكان

بيرون شديم، اما دور شدن از آنجا دلخواهمان نبود

در آن خان ابوالمهدي بود كه مردمان را همه

نعمت‌ها بخشيد و همگان را ارزاني داشت

خدا را، اين خان چه اندازه پرتو و درخشندگي داشت

مانندش را مردمان هرگز نشينده‌اند، هرگز [24]

4. خان حماد در نيمة راه كربلا ـ نجف ساخته شده و بزرگ ترين و محكم‌ترين خان‌ها بوده است. اين خان به دست خاندان آل كبة بغدادي، به همت حاج محمد صالح فرزند حاج مصطفي كبه (متوفاي 1287ق. = 1870م.) ساخته شد. همچنان كه حاج محمد صالح خاني در منطقة اسكندريه خاني ساخت معروف به «خان وقف» و آن را وقف زائران عتبات مقدسة عراق كرد.[25] علامة كبير شيخ مرتضي انصاري (متوفاي 1281ق. ـ1864م.)[26] نيز خاني ديگر در كنار «خان وقف» بنا كرد و آن را گسترش داد.

صاحب كتاب «كربلاء في المراجع موسوعة العتبات» در اين ‌باره مي‌نويسد:

«خان حماد را حاج محمد صالح كبة بغدادي ساخت و در كنارش، شيخ مرتضي انصاري خاني ديگر بنا كرد. اين دو خان را ديواري در ميان گرفته كه به هر دو «خان حماد» گفته مي‌شود.»[27]

از آنچه گفتيم آشكار مي‌شود كه خان حماد مجموعه‌اي از چند خان است و هر خاني را يكي از اشخاص نيكوكار ساخته است؛ يعني سيد بحرالعلوم و شيخ انصاري و حاج محمد صالح، هركدام خاني را ساخته و به خان ديگر متصل كرده‌اند. همچنين مشخص شد كه نخستين خان از مجموعة خان حماد، در عهد سليمان، والي عثماني در سال 1189ق. ساخته شده و خان‌هاي ديگر به دنبال آن بنا گرديده‌اند. با ساخته شدن هر خان جديد، در خان پيشين نيز مرمّت و بازسازي صورت مي‌گرفت. لزوم اين كار، بر مي‌گردد به روز افزون بودن زائران عتبات مقدسة عراق و نياز بيش از پيش به مكان‌هاي استراحت و منزلگاه‌هايي اين چنين در مسير كربلا و نجف.

خان حماد از نگاه جهان گردان

1. جان پترز كه در سال 1208ق. ـ1890م. از نجف ديدن كرده، يك استاد آمريكايي و رييس هيأت دانشگاه پنسيلوانيا براي بررسي آثار باستاني است. وي هنگام رفتن به كربلا، در خان نص منزل مي‌‌كند؛ «كاروان پترز هنگام ظهر وارد خان حماد شد كه عبارت بود از پنج منزلگاه كوچك در يك منزلگاه بزرگ. وقتي پترز وارد اين خان شد تا استراحت كند، با مردي از اهالي نجف ملاقات كرد كه چندتن از زائران ايراني را با خود همراه مي‌برد.» [28]

2. ليدي دراور كه در خاطرات خود مي‌نويسد: «ماشين ما كنار خان حماد توقف كرد كه در ميانة راه كربلا ـ نجف بود. آنجا محلّي است داراي ديوارهاي بلند و خانه‌ها و چند دكان و تعدادي اسطبل و بخش‌هايي مخصوص زائران؛ زائراني كه ترس از صحرانشينان همواره با آنان بود، و اين پناهگاه‌ها و منازل بين راه، براي آنان بهترين جايي بود كه از شرّ صحرانشينان در امان مي‌داشت و از خطرات آن مناطق دور افتاده حفظ مي‌كرد.» [29]

3. فرستادة يكي از پايگاه‌هاي اينترنتي از دانمارك كه خود عراقي است، مي‌گويد: «خان حماد مجموعه‌اي از چند ايوان است كه زائران در آن‌ها اقامت مي‌كنند؛ به خصوص آن‌ها كه از ايران براي زيارت عتبات مقدسه مي‌آيند. اين خان براي حفاظت از مسافران و اموال آنان، به‌شكل پيچيده‌اي ساخته‌شده تا دزدان و راهزنان به سادگي نتوانند به اهداف شوم خود برسند. ورود به خان حماد، از طريق دروازة اصلي است و آن به شكل ساختمان‌هاي دوره عثماني ساخته شده، با استفاده از آجرهاي فرشي، اين خان قسمت‌هاي ضميمه‌اي هم دارد براي اسبان و نيز نگهداري كالاهاي مسافران.» [30]

سفر به خان حم اد

در روز جمعه، 27 ذوقعده از سال 1426ق. = 30/12/2005م. به خان حماد رفتيم، همراه با حاج حسين هاشم روضان، از اهالي منطقة خان حماد، در ناحية حيدريه، مسؤول بخش حفاظت از خان حماد و مدير حفظ آثار تاريخي شهر نجف. وي در شناسايي بخش‌هايي از خان، بهترين كمك را به ما كرد.

در ورودي پنج‌خان در خان حماد، عبارت بود از درگاهي به عرض يك مترو نيم و ارتفاع دو متر كه پشت خان حماد گشوده مي‌شد و اين درگاه از دو لنگه در آهني تشكيل مي‌شد كه به گفتة حاج حسين، يك لنگة آن را دزدان برده‌اند.

به هر حال، وقتي وارد خان مي‌شوي، رو به رويت حياطي دايره شكل و سقف دار به گونة يك گنبد مسطح پديدار مي‌شود ويك راهرو سقف‌دار كه از دو طرف امتداد دارد و دو طرف اين راهرو ايوان‌هايي قوسي شكل و بلند آستانه خود نمايي مي‌كنند. وقتي پرسيديم: چرا اين ايوان‌ها پله ندارد؟

گفتند: اين‌ها مخصوص انبار كردن علوفة حيوانات و نگهداري بعضي كالاهاي سنگين مسافران بوده است.

وارد حياط خانِ نخست شديم كه غير از ضلع روبه‌روي دروازة اصلي، ديگر جوانب از رديف ايوان‌هاي متعدد تشكيل مي‌شد. مقدار باز سازي صورت گرفته در اين خان اندك بود و نشانه‌هاي فرسودگي و ويراني به خوبي ديده مي‌شد. ايوان‌هاي قوسي مُشرف به حياط خان، به حدود 30 مي‌‌رسيد.

سمت چپ حياط، ايوان‌هايي مختلف داشت. تعدادي از آن‌ها رو به حياط خان بودند و پشت آن‌ها رديفي ديگر از ايوان‌ها را مي‌ديدي كه در ضمن يك رواق طولاني، مكان‌هايي براي خدمت رساني به زائران فراهم آورده بود. آنگاه وارد خان دوم شديم كه مشرف به سقوط و ويراني بود. راهنمايمان تذكر داد كه اين خان از همه قديمي‌تر و كهن‌تر است.

ديوار شرقي كه خان‌هاي پنج‌گانه را به هم مرتبط مي‌ساخت، تشكيل شده بود از ديوارهاي شرقي خان اول و دوم. در وسط خان دوم پشته‌هاي خاك و انباشته‌هايي از سنگ و آجر ديده مي‌شود، همچنين آثار چاه آبي وجود دارد. تعدادي ازايوان‌هاي اين خان، روبه حياط خان­اند؛ در طرف مشرق 18 ايوان كه بينشان ايواني بزرگ با دو ديوار هلالي در دوطرف، آن‌ها را از هم جدا مي‌كند. دو طرف ايوان بزرگ، پله‌هايي براي رفتن به پشت بام مشاهده كرديم.

اما در طرف جنوبي خان، ايوان‌‌هاي متفاوتي ديده مي‌شود. ابتداي ايوان‌ها، ايواني است بزرگ با درگاهي به طول پنج‌متر. بعد از آن، ايوان كوچكي ديده مي‌شود به طول در گاهي 2 متر همچنان كه پشت به اين ايوان‌ها، ايوان‌هايي متصل به رواق آجري، به شكل گنبد وجود دارد. در ضلع شمالي خان حماد، پنج ايوان ساخته شده كه دو بخش دارند؛ بخشي رو به حياط خان و بخشي داراي سقف. اما ضلع غربي، غير از يك طاق كه آثار ساخته‌هاي هنري و ظريف برآن ديده مي‌شود، ديگر هيچ ايواني وجود ندارد. بالاي اين طاق، اتاقكي كه از دو طرف گشوده است و براي مراقبت و اذان مورد استفاده بوده، جلوه­گري مي‌كند. از زير اين طاق كه بگذريم، وارد خان سوم مي‌شويم. اين خان در ظاهر بهترين و زيباترين خان‌ها و از جهت ساخت نوسازترين آن‌هااست. و از چهار طرف با ايوان‌هاي متعدد احاطه شده است. پشت به اين ايوان‌ها، چسبيده به رواق‌هايي چند، ايوان‌هاي سقف داري به شكل گنبد وجود دارد كه برآمدگي شان از پشت بام ديده مي‌شود. راه ورودي به اين رواق‌ها، گذرگاه‌هاي موجود در ايوان‌هاي مشرف به حياط خان مي‌باشد. در هر طرف، ميان ايوان‌هايي كه تعداد آن‌ها به 10 مي‌رسد، يك ايوان بزرگ قرار گرفته است. در وسط خان سوم دو سكوي بزرگ و مقابل هم، به همان صورت كه در خان مصلي يادكرديم وجود دارد كه در يكي از آن‌ها آثاري از محراب نيز ديده مي‌شود. در دو طرف سكوها دو برآمدگي خاك ديديم و وقتي از حاج حسين دربارة آن‌ها پرسيديم، گفت: زير اين برآمدگي‌ها، جايي براي نگهداري وسايل راحتي و لوازم خدماتي مسافران تعبيه شده كه با نردبان مي‌توان وارد آن‌ها شد. ميان دو سكوي ياد شده، يك چاه آبي وجود دارد با پله‌هايي برديوارة چاه، براي بالا و پايين رفتن از آن يك گذرگاه آجري، ديدار كننده را به خان چهارم راه مي‌نمايد؛ خاني نسبت به سه خان ديگر كوچك است و پيرامونش ايوان‌هايي ديده مي‌شود.

چهار ايوان در سمت شرقي، با دو طبقه، طبقة اول يك متر و نيم ارتفاع دارد و روي آن ايواني ديگر ساخته شده، اما ضلع غربي خان چهارم، دو ايوان بزرگ و مركزي دارد و يك ايوان در زاوية راست كه پهلوي آن، نردباني به بالاي بام خان منتهي مي‌گردد.

اما ايواني كه در زاوية سمت چپ واقع شده، به رواق‌هاي مسقف راه دارد و اين رواق‌‌ها، هر خاني را به خان ديگر متصل مي‌كنند. ضلع‌هاي جنوبي و شمالي خان چهارم، هر كدام هفت ايوان دارند، و در وسط حياط خان، آثار يك چاه قديمي به چشم مي‌خورد.

از ميان دهليزي كه در زواية شمال غربي خان بود، گذشتيم تا به آخرين خان رسيديم؛ يعني خان پنجم، اين خان در قسمت شمال غربي مجموعة خان‌ها واقع شده است، ديوار غربي اين خان مشرف است بر فضاي خارجي خان‌ها، جنب مسير نجف ـ كربلا اما ديوار شمالي برابر است با خانه‌ها و خيابانهاي منطقة حيدريه. از جهت ساختماني، خان پنجم رتبه‌اي متوسط دارد و از چهار طرف با ايوان‌هاي متعدد محصور است. درطرف غرب خان، هشت ايوان ديده مي‌شود به مركزيت يك ايوان بزرگ، گوشه‌هاي غربي نيز به گذرگاه‌هايي منتهي مي‌شوند كه مشرف بر رواق‌هاي احاطه شده با ايوان‌ها و داراي سقف‌هاي آجري. اما ضلع‌هاي ديگر خان، تعداد ايوان‌هاي موجود در آن‌ها به 30 مي‌رسد. مانند خان‌‌هاي پيشين، در وسط حياط اين خان نيز دو سكو وجود دارد به اضافة يك چاه آب. از مسير يك گذرگاه مسقف كه بالاي آن حجره‌اي آجرنما است، مي‌توان از خان اول به خان پنجك راه يافت. چهارگوشة اين حجره نيز به شكل قوسي، با آجر ساخته شده و باز است؛ به جوري كه از چهار طرف مي‌توان وارد آن شد. عرض اين حجره پنج متر، طول آن 6 متر و ارتفاعش 5 متر است. وقتي از سمت غربي وارد حجره شديم، نردباني برديوار بود كه به پشت بام حجره منتهي مي‌شد. از اين مكان براي گفتن اذان و اعلان امور مهم براي زائران استفاده مي‌شده است.

ديوار خارجي، محيط به اطراف پنج خان است و در چهار گوشة آن پناهگاهي قوسي شكل ساخته شده براي نگهباني و پاسباني از خان‌ها. ارتفاع اين ديوار، حدود ده متر است تعدادي قبر نزديك ديوار غربي خان حماد ديده مي‌شود كه دو قبر داراي گنبدهاي سبز رنگ هستند. حاج حسين مي‌گويد: اين دو، قبر دو سيد بزرگوار است كه خواسته‌اند ميان كربلا و نجف دفن شوند تا به فضيلت دفن در جوار حمايت امير مؤمنان و شهيد كربلا نايل آيند.

* خان نخيله

دربارة وجه تسمية آن به «خان نخيله» كسي چيزي به ما نگفت. نخيله در قديم نام لشكرگاه لشگريان و جنگجويان علي عليه السلام در نزديكي‌هاي كوفه بوده است. در كتاب‌هاي تاريخي به عباراتي مانند «در نخيله فرود آمد» و «لشكر در نخيله» زياد بر مي‌‌خوريم.

شايد بتوان گفت منطقه‌اي كه اين خان در آن واقع شده، نزديك باغ‌هاي به هم پيوستة ميان نجف و كربلا است و نزديك آن، شاخه‌اي از رود فرات واقع شده است.

بر اين خان، «خان ربع» نيز اطلاق مي‌شود، از اين رو كه خان نخيله نسبت به ساكنان كربلا كه به نجف مي‌روند، 4/1 راه كربلا تا نجف محسوب مي‌شود (فاصلة خان نخيله از كربلا 21 كيلومتر است).[31]

در گزارش نظامي كه رييس ستاد ارتش بريطانيا در سال 1329ق. ـ 197م. نوشته است، مي‌خوانيم: « اينجا خان نخيله است و در آن سه خان و شش قهوه‌خانه و چاه‌هاي آب گوارا و... موجود است.»[32]

دربارة كسي كه اين خان را ساخته دو نظريه وجود دارد:

يكي از اهالي هند اين خان را بر پا كرده است.[33]

خانة نخيله ـ كه به آن، به خاطر زائراني كه از كربلا مي‌آيند، خان ربع گفته مي‌شود ـ به دست خاندان آن شمسة نجفيه ساخته شد و اين خاندان پيوسته مأمور نگهداري و ترميم آن بوده‌اند. اگر چه اكنون اين خان در آستانة ويراني است.» [34]

به نظر مي‌رسد كه خان‌هاي سه گانة خان نخيله، در زمان‌هاي مختلف ساخته شده‌اند؛ يعني شايد يكي از اهالي هند، نخست خاني را برپا كرده و آنگاه دركنار آن به دست ديگران، خاني ديگر ساخته شده است.

شيخ جعفر محبوبه در بيان سرگذشت خاندان آل شمس مي‌گويد: «يكي از آثار خيرية به جا مانده از اين خاندان، خان مشهور به «خان آل شمسه» در راه كربلا ـ نجف است. اين خان آخرين خان در اين راه است و بعد از آن وارد شهر كربلا مي‌شويم. خان آل شمس مسافرخانة زائران و محل مسافران بوده است. ازاين رو، حاج حسن فرزند شيخ محمد آن را آباد كرد. اگر چه امروزه به خاطر زياد بودن وسايل نقليه و عدم نياز به اين خان، مورد غفلت و بي‌توجهي قرار گرفته است.» [35]

با توجه به سخن بالا، دو برداشت مي‌توان كرد:

خان نخيله ساخته شده به دست آل شمس بوده و از اين خاندان، به خصوص حاج حسن شمس، آن را باز سازي و تعمير كرده است.

شايد اين حاج حسن، بنا كنندة اصلي خان نخيله باشد، همچنان كه عباس دجيلي در بيان شجرة خاندان شمسه گفته است: «حسن فرزند محمد آل شمسه، خان نخيله را بنيان گذاشت.»[36]

بنده در بخش سندهاي كتابخانة عمومي امير المؤمنين عليه السلام در نجف اشرف، دست نوشته‌اي را ديدم كه در آن، دو نفر به نام‌هاي خليل بن ابراهيم و خضير بن كاظم بر عهده گرفته بودند تعدادي آجر به خان نخيله انتقال دهند. تاريخ اين سند، 26 صفر سال 1320ق. بود.

در همان كتابخانه مانند سند بالا، سند ديگري وجود داشت كه دو نفر ديگر تعهد كرده بودند شصت هزار آجر را براي خان نخيله آماده كنند، به تاريخ هفتم ربيع الأول سال 1320ق.

در سندي ديگر، سه نفر متعهد شده بودند هزار بار هيزم به خان نخيله (خان آل شمسه) بفرستند، به تاريخ اول صفر سال 1314ق.

تمام افراد متعهد در اين اسناد، تعهدنامة خود را به حاج باقر شمسه فرزند حاج حسن، بنيان گذار خان نوشته بودند و اين نشان مي‌دهد كه كاركردن در خان آل شمسه و صيانت از آن، حتي بعد از وفات حاج حسن و در دوران فرزندش حاج باقر شمسه ادامه داشته است.

سفر به خان نخيله

در تكميل سفر به خان نص، سفري هم به خان نخيله داشتيم. در همان روز، وقتي گردش ما، در مجموعة خاناتِ خان حماد به پايان رسيد، ماشين، ما را به خان نخيله برد. از راه فرعيِ خاكي كه از جادة نجف ـ كربلا جدا مي‌شد، ظاهر عمارت خان نخيله، مثل خان مصلّي بود و دروازه‌اش بين ديوار شرقي خان واقع شده بود و رو به زمين‌هاي زراعي و صحرا داشت. در جلو ديوار خان نخيله، مانند خان مصلي، آثار باستاني و مانند آن نديديم.

بر ديوارة شرقي خان نخيله آثاري زيبا از معماري اسلامي ديده مي‌شد كه متشكل از آجر كاري‌هاي هنري و كندوكاري‌هاي فني بود و اين، بر ارزش معماري ديوار مي‌افزود و دروازه را در وسط ديوار جلوه‌گر مي‌ساخت. دروازه درشكل كلي خود، طاقي قوس مانند بود كه در دو طرفش دو ايوان مقوقَس جاي گرفته بود.

بر بالاي طاق قوسي دروازه، حجره‌اي ديده مي‌شد. علي‌رغم انفجاري كه در آن رخ داده بود، هنوز زيبايي ظاهري خود را داشت و سرپا بود؛ در سال 1993م. هنگامي كه سپاهيان مهمات و سلاح‌‌هاي خود را در خان نخيله انبار كرده بودند، چون نزديك پادگان نظامي بود، امنيت داشت. روزي انفجاري بزرگ در آن انبار رخ مي‌دهد و بسياري از ساخته‌هاي خان مصلي ويران مي‌شود. هنوز آثاري از تكه پاره‌هاي مهمات و سلاح‌ها، پيرامون خان قابل مشاهده است.

هنوز وارد حياط خان نخيله نشده بوديم كه فهميديم اين خان با خان‌هاي ديگر شباهت‌هاي فراوان دارد؛ اگر چه بيش از يك خان نيست. همچنين نشانه‌هايي از تعمير و بازسازي هم در آن ديده مي‌‌شد. شايد بتوان گفت بهترين و سالم‌ترين قسمت خان، بخش غربي آن بود. تعداد ايوان‌هاي سمت غربي به چهارده مي‌رسيد كه ميانشان ايواني بزرگ خودنمايي مي‌كرد و در ديواره‌هاي آن، آثار تعمير و ترميم به خوبي ديده مي‌شد و از كند وكاري‌هاي هنري نيز خالي نبود.

اما ايوان‌هاي شمالي و جنوبي را نتوانستيم بشماريم؛ چرا كه بيش‌تر آن‌ها خراب و ويران شده بود. در ضلع شرقي‌خان، دوازده ايوان ديده مي‌شد كه دروازة خان از وسط آن‌ها باز مي‌شد و دو طرفش نردبان‌هايي وجود داشت براي رسيدن به حجرة بالاي دروازه و پشت بام. در وسط حياط خان، حوضي از سيمان بود، ساختِ آن به ظاهر پس از ساخت خودِ خان بود. براي جمع‌آوري آبِ لازم جهت ساخت و ساز و تعميرات پيرامون خان را، رواق‌هاي آجري كه بينشان ايوان‌هاي مقوقس قرار داشت، احاطه كرده بود كه تعدادي از آن‌ها استراحتگاه زائران محسوب مي‌شد و بعضي از آن‌ها به كالاها و چهار پايان ايشان اختصاص داشت.

اكنون كه سفر ما به خان‌ها پايان مي‌يابد، لازم است از مديريت آثار باستاني در نجف و كربلا درخواست كنيم كه تمام تلاش و كوشش بي‌دريغ خود را براي احياي اين آثار به كار گيرند؛ آثاري كه گوشه‌هايي از تاريخ ما به شمار مي‌آيند و براي گردشگران و زائران اهميت خاص و ويژه دارند.



[1] . ارجان شهري است درسرزمين فارس.

[2] . ابن قولويه، كامل الزيارات، ص243

[3] . قانصوه، ما بعد كربلا، ص88

[4] . اعلمي، دائرة المعارف الشيعه، ج9، ص49

[5] . لسان العرب، ج13، ص146

[6] . كامل الزيارات، ص253

[7] . طريحي، النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، صص 61 و62

[8] . واموسيل، الفرات الأوسط، ص63

[9] . النجف الأشرف مدينة العلم و العمران، صص 61 و 62

[10] . ليدي دراور، في بلاد الرافدين، ص81

[11] . النجف الاشرف مدينة العلم والعمران، ص308

[12] . اسدي، ثورة النجف، ص48

[13] . النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، ص61

[14] . في بلاد الرافدين، ص82

[15] . النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، ص309

[16] . ثورة النجف، ص47

[17] . حلّي، سحر بابل و سجع البلابل، صص 315 ـ 313

[18] . الفرات الأوسط، ص63

[19] . حكيم، خان المصلي لوحة تاريخية في العهد العثماني الحديث.

[20] . النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، صص 61 و 62

[21] . پايگاه اينترنتي www. Irarer.dr

[22] . اعيان الشيعه، ج48، ص62

[23] . النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، ص309

[24] . اعيان الشيعه، ج48، ص141

[25] . حكيم، خان المصلي لوحة تاريخية في العهد العثماني الاخير، ص2

[26] . النجف الاشرف، مدينة العلم و العمران، ص62

[27] . خياط، كربلا في المراجع موسوعة العتبات، ج1، ص305

[28] . حرز الدين، معارف الرجال، ج3، ص152

[29] . في بلاد الرافدين، صص 81 و 83

[30] . پايگاه اينترنتي www. Irarer.dr

[31] . النجف الاشرف مدينة العلم و العمران، ص62

[32] . همان.

[33] . همان.

[34] . خان المصلي لوحة تاريخيه من العهد العثماني الأخير، ص2

[35] . محبوبه، ماضي النجف و حاضرها، ج1، ص273

[36] . دجيلي، الدرر البهية في انساب قبائل النجف العربيه، ج1، ص56


| شناسه مطلب: 80396