متن کامل
منطقة کربلا پیش از آن که واقع کربلا در عاشورای سال 61 هجری رخ دهد، مورد توجه اقوام سامی بوده است. این نکته را از ریشه شناسی واژه «کربلا» میتوان دریافت. هرچند واژه و نام کربلا دارای ریشههای متعددی است لیکن صرف داشتن چندین نام و نیز ریشه شناسی این نام به
منطقة كربلا پيش از آن كه واقع كربلا در عاشوراي سال 61 هجري رخ دهد، مورد توجه اقوام سامي بوده است. اين نكته را از ريشه شناسي واژه «كربلا» ميتوان دريافت. هرچند واژه و نام كربلا داراي ريشههاي متعددي است ليكن صرف داشتن چندين نام و نيز ريشه شناسي اين نام به عنوان «شريفترين زمين» (سيد الأرض)، «شهرخدا» و يا «دروازة شهر خدا»1 ميتواند گواه عظمت آن باشد. اين نكته زبانشناختي را تأييد هم هست، انبياي سلف و در اسلام، حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام ، سالها پيش از رويداد جانسوز عاشورا، به زيارت اين منطقه رفتهاند.
اهميت شهر كربلا، پس از واقعة عاشورا، بيترديد به اجساد مطهر پاكبازاني باز ميگردد كه در نبردي نابرابر پايداري كردند و در هميشة تاريخ جاودانه شدند. نظر عنايت رحماني به اين خاك و تربت را از حديث ارجمند حضرت امام صادق عليه السلام ميتوان دريافت كه: «موضع قبرالحسين منزيوم و في فيه، روضة من رياض الجنّة»؛ «جايگاه قبر [مطهر حضرت امام ] حسين عليه السلام از روزي كه در آنجا دفن شد، باغي از باغهاي بهشت است.» 2
كتاب مورد بررسي در اين مقاله، از نگاشتههاي آقاي محمد صادق كرباسي است كه با عنوان «نظرة المسشرقين و الرّحّاله إلي الروضة الحسينيه» با تحقيق و ويرايش آقاي دكتر جليل العطيه در بيروت به وسيلة «بيت العلم للنابهين» در 1429ق. 2008م و در 159صفحه منتشر شده است.
نويسندة گرامي، جناب آقاي كرباسي، صاحب نوشتهها و كتب زياد؛ از جمله «دائرة المعارف الحسينية» ميباشند كه در لندن چاپ و منتشر ميگردد. آقاي دكتر جليل العطيه استاد عراقي مقيم فرانسه هستند كه ويرايش و نظم فعلي كتاب را برعهده داشتهاند.
كتاب مورد بررسي، از چهل و چهار فصل سامان يافته كه هر يك به معرفي و ارائه نظريات كساني ميپردازد كه از شهر مقدس كربلا ديدن كردهاند. از ميان چهل و چهار نفري كه نامشان آمده، سه نفر ايراني بودهاند از جملة آنها مرحوم محمد غفاري، معروف به «كمال الملك» است و در مجموع چهارده نفر مسلمان و بقيه غير مسلمان (اعم از مسيحي و يهودي) ميباشند.
هر فصل از كتاب، با مطالب زير سامان يافته است: شمارة فصل، مسؤوليت يا شغل و نام خاورشناس و يا زائر (كه به مسلمانان اطلاق ميشود)، مليّت و سپس سالي كه شخص از حرم مطهر و شهر كربلا ديدن كرده است. پس از اين مطالب مقدماتي، ترجمة عربي جملهها و اظهار نظرهاي شخص مورد بحث آورده شده و در پايان هم اگر تابلوي نقاشي و يا رسم فني از حرم مطهر و يا شهر كربلا در مجموعه آثار مشخص وجود داشته، درج گرديده است. در صورت امكان، خلاصهاي از زندگينامة شخص نيز آورده شده است:
فصل نخست به محمد ابن حوقل بغدادي موصلي اختصاص يافته كه در سال 367ق. (=880م.) از كربلا ديدن كرده است.
از ميان غير مسلمانان، نخستين فرد «پدرو تيكسيرا»3 است كه از كشور پرتغال بوده و در سال 1013ق. (=1604م.) از كربلا ديدن كرده و از كثرت زوار و وفور نعمت و فراواني ارزاق نوشته است. وي ابتدا يهودي بوده و سپس آيين مسيحيت را برميگزيند.
فصل پنجم به «كارستن نايبور»4 آلماني اختصاص دارد كه در سال 1179ق. (1765م.) از كربلا ديدار كرده و طرحي از حرم مطهر حضرت امام حسين عليه السلام را رسم كرده است.
در فصل سيزدهم به گزارش «تئودور نولدكه»5 (1930ـ1836) بر ميخوريم كه در تاريخ 1267ق. (= 1851م.) به كربلا رفته و گزارش تا حدّي دقيق و شفافي از معماري حرم حسيني ارائه ميكند. وي نخستين نماي معماري داخلي حرم مطهر را نيز ارائه كرده و اين كه گنبد مطهر حضرت امام حسين عليه السلام از دو لايه تشكيل شده است.
فصل شانزدهم به گزارش «رابرت كلايو»6 انگليسي اختصاص دارد كه در سال 1279ق. [=1862م.] از شهر كربلا ديدن كرده و توصيف دقيقي از منارهها، صحنها، ايوانها و كفش داريها و ضريح مقدس آن حضرت ارائه ميكند و نيز تصويري از حرم مطهر در كتاب وجود دارد كه مربوط به ترسيم رابرت كلايو در 1277ق. [1860م] است. دربارة تاريخهاي مذكور در اين فصل، پانوشت شماره 1 در صفحه 64 كتاب گوياي اين مطلب است كه تاريخ 1860ميلادي كه در پايين تابلو درج شده صحيح ميباشد.
فصل بيستم به «جان پيترز» [John Peters] آمريكايي اختصاص دارد كه در سال 1309ق. [=1890م.] در رأس يك هيأت اعزامي از پنسيلوانيا از شهر مقدس كربلا ديدن كرده است. جان پيترز در 1852م. در شهر نيويورك متولد شد و در 1921در گذشت. وي در رأس يك هيأت باستان شناسي در منطقه بابل و يا حلّة عراق، در آن منطقه به حفريابي باستان شناسانه اشتغال داشت. او در گزارش خود مقايسهاي ميان حرم حضرت امام حسين و حضرت امام علي عليه السلام كرده، مينويسد: در صحن مطهّر، منارة سومي هم به نام منارة عبد(مغارة العبد و يا مئذنة العبد) وجود دارد.7
در فصل بيست و ششم، گزارش تفصيلي است از «هانت» [Hant] كنسول انگلستان در كرمانشاه است كه در سال 1322ق. [=1904م.] از كربلا ديدن كرده و گزارش تا حدّي مفصل از حضور و زيارت ايرانيان در اعتاب مقدسة عراق و نيز از ظلم وجور حاكمان عثماني نسبت به شيعيان ارائه ميكند. وي در گزارش خود به ارزش اقتصادي و در آمد مالي اعتاب مقدسه عراق اشاره كرده است.
در فصل بيست و نهم به گزارش خانم «گرترودبل» انگليسي اشاره نشده كه در سال 1327ق. [=1909م.] از شهر مقدس كربلا ديدن كرده است. از آنجا كه وي مسلمان نبوده، نميتوانسته به حرم تشرفّ يابد، در نتيجه داخل حرم را از فراز يكي از منازل اطراف ديده است. وي اهميت ضريح مطهر حضرت امام حسين عليه السلام را كمتر از كعبة معظمه نميداند! قابل توجه آن كه خانم گرتردابل در 1868 در نزديكي دورهام انگلستان متولد و در 1926 در بغداد درگذشت. برخي وي را از رؤساي تشكيلات جاسوسي انگلستان در عراق دانستهاند.
در فصل سيوسوم به يادداشتهاي خانم «اثل استيونس» انگليسي بر ميخوريم كه در سال 1336ق. [=1918م.] از كربلا ديدن كرده و مينويسد: اگر نجف به مغز تفكّر شيعي تشبيه شود، كربلا را بايد قلب تفكر شيعي دانست؛ زيرا كه عشق و حماسة شيعي از كربلا ميجوشد. وي در 1879 متولد و در 1972 در انگلستان بدرود حيات گفت. ازآنجا كه همسرش «ادوارد درور» در سالهاي 1921ـ1946م. در عراق مستشار بوده، وي نيز درسال 1923 در آن كشور حضور داشته است.
فصل سيوهفتم گزارش فرماندهي نيروي دريايي انگلستان در حوالي سال 1345ق. [=1926م.] است كه به جنبههاي اقتصاد كربلا اشاره دارد. در اين گزارش به اهميت حرم و نقش آن در اقتصاد شهر پرداخته شده است.
فصل سي و هشت به «پيتر كلارك» انگليسي اشاره ميكند كه در حوالي 1346ق. [=1927م.] از شهر كربلا ديدن كرده و مينويسد: كربلا براي شيعيان از اهميت ويژه برخوردار است؛ به طوري كه آن را مقدسترين مكان پس از مكه ميدانند.
فصل سي و نه از دانشمند انگليسي «دوايت دوناله سن» است كه در سال 1347ق. [=1928م.] از كربلا ديدن كرده و از نقطهاي در مقابل حرم مطهر و كنار يك قهوهخانه داخل حرم را ديده و توصيف كرده است. قابل توجه اين كه وي مدت 16سال در شهر مشهد مقدس در ايران اقامت كرده ويكي ازكتابهايش را كه دربارة عقايد شيعه است، در سال 1933 در لندن چاپ و منتشركرده است.8
فصل چهل و دو به يادداشتهاي «اريك هوينخمان» هلندي اختصاص يافته كه به سال 1935م. مربوط ميگردد. به نظر ميرسد هوينخمان نخستين شخص از اروپاييان باشد كه در سالهاي اخير داخل حرم مطهر و آيينه كاريهاي پيرامون ضريح مطهر را ديده و گزارش تهيه كرده است. بخشي از گزارش كه در آن تحيّر و اعجاب وي از آيينه كاريها و زيبايهاي حرم مطهر و حائر مقدس حسيني را نشان ميدهد در «دايرة المعارف مختصر اسلام» در ذيل مادة «مشهد الحسين» آمده است. هوينخمان در 1907 متولد و در 1965 بدرود حيات گفت.
فصل چهل و سوم يادداشتهاي «ريچارد هارتمن» را آورده كه در 1961م. داخل حرم مطهر حضرت امام حسين عليه السلام را ديده و گزارش جالبي از ابعاد و اندازههاي ضريح مطهر حضرت امام حسين عليه السلام تهيه كرده است. وي كه در 1881م. متولد و در 1965فوت شده، داراي تأليفاتي چند در حوزة مطالعات اسلامي است و از همكاران «دائرة المعارف اسلام» در ليدن هلند بوده است.
آخرين فصل كتاب به گزارش «ژاك بيرك» فرانسوي اختصاص يافته كه در سال 1978م. يادداشتهاي سفر به كربلايش را در مقالهاي منتشر كرد و در آن به شيدايي شيعيان نسبت به حضرت امام حسين عليه السلام و واقعه عاشورا پرداخته و از تربت حسيني با احترام فراوان ياد ميكند. گفتني است دكتر ژاك برك در 1910در الجزاير متولد شد و سالهاي متمادي در كشورهاي عربي مانند مصر و لبنان عهدهدار مسئوليتهايي بود و در دانشگاههاي پاريس سمت استادي داشت وي به دين اسلام تشرف پيدا كرد و در 1995 بدرود حيات گفت.
پينوشتها:
1. جورج قنازع، كربلاء في الأدب الشيعي، الكرمل 13 (1992): 194 ـ 179 (180).
2. القاسم جعفر بن محمد بن قولويه القمي، كامل الزيارات، تحقيق الشيخ جواد القيومي (قم: نشر الفقاهه، 1424ق.)، الباب 89: فضل الحائر و حرمته، الحديث [691]1.
3. pedro teixera
4. carstaim neibuhr
5. Theodor noldeke
6. rober clive
7. منارة العبد يا مئذنة العبد در سال 767ق. (=1366م.) به همت مرجان امين الدين بن عبدالله، كارگزار ايلخانان مقيم بغداد، با قاعدهاي به قطر 20 متر و ارتفاعي بيش از 40متر، در فاصلة 40 متري زاوية شرقي صحن مطهر حرم منور حضرت امام حسين عليه السلام از جنس آجر و گچ ساخته شد و در كنار آن مسجد كوچكي قرار داشت.
اين مناره در سمت چپ كسي قرار ميگرفت كه از باب قاضي الحاجات حرم مطهر خارج و به سمت حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس ميرفت. منارة العبد بلندترين مناره در مجموعه منارههاي حرم مطهر امام حسين عليه السلام بود. اين مناره در سال 982ق. به هزينه و فرمان شاه طهماسب صفوي باز سازي و نوسازي شد. در سال 1308ق. و در دوران عثمانيها بار ديگر تعمير گرديد. در سال 1354ق. (= 1935م.) ياسين الهاشمي نخست وزير وقت دولت پادشاهي عراق فرمان تخريب آن را صادر كرد. اين تخريب به بهانة كج شدن مناره بود و تخريب آن تأثير بسيار نامطلوب در اذهان عموم مردم كربلا بر جاي گذاشت. به گفتة آقاي دكتر عبدالجواد كليددار، حرم مطهر حسيني تا سال 1354ق. (=1935م) داراي سه مناره بود كه بلندترين آنها همان منارة العبد يا منارة مرجان بود كه از شكوهمندترين منارههاي تمامي اعتاب مقدسه عراق به شمار ميرفت.
براي آگاهي بيشتر به كتابهاي زير مراجعه شود: رئوف محمد علي الأنصاري، معماري كربلا در گذر تاريخ، قم: انتشارات مسجد جمكران، 1378؛ سلمان هادي آل طعمه كربلا و حرمهاي مطهر بدون جا: نشر مشعر، 1378؛ و د. عبدالجواد الكليددار، تاريخ كربلا، و حائر الحسين عليه السلام ، النجف الأشرف: المكتبة الحيدرية، 1368ق. قم: منشورات الشريف الرضي، 1376ش/1418ق.
D.M. Donaldson, The shlite relijion,london: