متن کامل

میقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371موسم حج و تلاقی افکار   عباسعلی براتی    عدّه ای پیوسته می کوشند این فکر را به مردم القا کنند که موسم حجّ ، تنها زمان عبادت (آن هم به معنا خاصّ و محدود; یعنی مراسم و اعمال، بدون فهم معنا

ميقات حج
سال اول شماره دوم زمستان 1371

موسم حج و تلاقي افكار

 

عباسعلي براتي

   عدّه اي پيوسته مي كوشند اين فكر را به مردم القا كنند كه موسم حجّ ، تنها زمان عبادت (آن هم به معنا خاصّ و محدود; يعني مراسم و اعمال، بدون فهم معنا و آثار آن) مي باشد و هيچگونه فعل و حركت ديگري در موسم حج، هر چند به سود و صلاح مسلمانان، و در راستاي مقاصد شريعت باشد، نبايد در اراضي مقدّسه انجام گيرد.

   ولي آنگاه كه به قرآن مراجعه كنيم، مي بينيم كه خداوند خانه كعبه را وسيله اي براي حفظ كيان جامعه اسلامي مي شمارد، و هيبت و احترام آن، در دل مؤمنان را، مايه حلّ بسياري از مشكلات آنان به حساب مي آورد و مي فرمايد:

   «جعل الله الكعبة البيت الحرام قياماً للناس».1

   قرطبي در تفسير اين آيه مي نويسد: «به خاطر شكوه و عظمتي كه خدا براي كعبه، در دل مسلمانان نهاده است، هركس بدان پناه آورد، از هر آسيبي محفوظ است، و هر كس ستمي ديده باشد، با پناه آوردن به آن، تحت حمايت قرار خواهد گرفت».2

   بنابراين، اختلافات فكري و اعتقادي



صفحه 217


و سياسي مسلمانان، در غير موسم حج را كه بسا ممكن است منشأ جنگ ها و نزاعهاي خونين باشد، مي توان به بركت موسم، و حرمت بيت و حرم، با گفتگو و مذاكره و تفاهم حل كرد، و با كمك از معنويت اين فريضه بزرگ الهي، بلاهاي بسياري را از مسلمانان دور كرد.

 

سوء استفاده دشمنان دين، از اختلاف مسلمين

   خداوند متعال مي فرمايد: «لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم واصبروا ان الله مع الصابرين».3

   «با يكديگر به ستيزه جويي مپردازيد كه مايه شكست و ضعف شما مي گردد و آبرويتان مي رود. پايدار و شكيبا باشيد كه خدا با شكيبايان است».

   تفرقه و اختلافي كه مايه تقسيم نيروهاي مسلمان و درگير شدن آنها با يكديگر باشد، در اسلام حرام است، و در قرآن به شدّت از آن نهي شده است. از اين رو اسلام، جدايي و قهر ميان دو برادر مسلمان، بيش از سه روز را، جايز نمي داند. از پيامبر ـ ص ـ نقل شده است كه فرمود: «لا يحل لِمُسْلِم ان يهجر اخاه فوق ثلاث، فمن هجر اخاه فوق ثلاث فمات، دخل النار».

   «مسلمان حق ندارد كه با برادرش بيش از سه روز قهر كند، و اگر كسي با برادرش بيش از سه روز قهر كند و بميرد به دوزخ مي رود».4

   و در همين رابطه، ثواب اصلاح ميان مسلمانان و آشتي دادن آنان را، از نماز، روزه و صدقه بيشتر مي داند، و فساد ميان امّت را مايه نابودي دين مي شمارد.5

 

برخورد نادرست و انحرافي، با اختلافات

   در طول تاريخ اسلام، گاه اتفاق افتاده است كه بر اثر دور شدن از روحيه تسامح و پرورش فكر، برخي از مسلمانان و رهبران آنان، با اين تفاوتهاي فكري، به گونه نادرستي برخورد كرده اند و به مسير مي كشانده شده اند كه خدا و پيامبر، به يقين از آنها خشنود نبوده است. روشهاي نادرست كه گاه براي حلّ اين اختلافات به كار مي رفته به اين شرح است:

   1 ـ تكفير، تفسيق و اعلام برائت و بيزاري از مسلماناني كه داراي گرايش فكري متفاوتي هستند، و حتّي در مواردي مسلمانان را بدتر از كفار و مشركين قلمداد كردن!



صفحه 218


   2 ـ حكم به وجوب قتل آنان.

   3ـ اعلام جنگ و جهاد بر ضدّ آنان.

   4 ـ سعي در شكنجه و آزار آنان، براي تغيير دادن عقيده شان.

   5 ـ خودداري از همكاري با مسلمانان، براي دفاع از اصل اسلام.

   6 ـ دعوت از كفّار و مشركين رسمي، براي نابود كردن مسلمانها.

   7 ـ خودداري از نصيحت و ارشاد و مذاكره با مسلمانان، بلكه تحريم مذاكره و بحث با آنها.

   8 ـ اولويت دادن به مبارزه با آنها و غافل شدن از جهاد براي حفظ اصول اسلام.

   بديهي است كه اين روشها، در مقاطعي از تاريخ، باعث بروز اغتشاشاتِ بزرگ، در پايتختهاي اسلامي شده، و قدرت توده هاي ميليوني مسلمان را در هم شكسته و در نهايت به حاكميت دشمنان انجاميده است.6

 

سنت پيامبر، در زمينه بهره برداري از فصل حج براي تعليم دين

   پيامبر اكرم ـ ص ـ در حجة الوداع، در جاي جايِ مشاعر و مواقف، از اجتماع مردم بهره برداري نموده، مناسكِ حج، مسائل فقهي، اخلاقي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي دين را به آنان تعليم فرموده است.

   خطبه هاي آن حضرت در اين سفر، در مواضع زير نقل و ثبت شده است:

   1 ـ مسجد خيف در مني.7

   2 ـ در صحراي عرفات.8

   3 ـ خطبه حضرت در پايان حجة الوداع در غدير خم.9

   در زمان پيامبر ـ ص ـ هيچگاه اين سخن مطرح نمي شد، كه موسم حج و مشاعر و مواقف آن، تنها جاي انجام مناسك است، بحث و سخن ديگري نبايد در آن زمان و مكان انجام گيرد. بويژه اموري كه با دين و دنياي عموم مسلمانان سر و كار داشت، در آنجا مطرح مي شد; اعراب مسلماني كه شنيده بودند، پيامبر مي خواهد به حجّة الوداع (آخرين حج زندگي خود) برود; مشتاق بودند، تا آنجا كه ممكن است، از راهنماييهاي حضرتش استفاده كنند. شمار آنان از 140 هزار تن فراتر مي رود، پيامبر براي آنان خطبه هايي خواند و همه امور دين و دنيا را در اين خطبه ها مطرح فرمود.

 

سيره سلف: تبادل نظر در موسم حج

   از نخستين روزهاي طلوع خورشيد



صفحه 219


اسلام، صحابه و تابعين، و قبل از همه، رسول خدا ـ ص ـ از اين زمان و مكان براي انتقال افكار و نظريات و علوم و معارف، بهره برداري كرده اند كه ما در اينجا بطور گذرا به نمونه هايي اشاره مي كنيم: تا روشن شود كه بحث و گفتگوي ديني و دنيوي در موسم حج، سيره صحابه و تابعين بوده است.

 

الف ـ مباحثات عقيدتي و فقهي

   1 ـ رسول اكرم ـ ص ـ در موسم حج و در حرم مكه و مسجدالحرام به بحث و گفتگوي ديني با مشركان مي پرداخت.10

   2 ـ نمايندگان خوارج و معاويه در همين موسم به تبادل نظر پرداختند.11

   3 ـ امام حسين بن علي ـ ع ـ در همين مسجد به بيان علل ديني و اجتماعي قيام خود بر ضدّ يزيد پرداخت و با كساني چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير در اين زمينه بحث و گفتگو نمود.12

   4 ـ عبدالله بن زبير در مسجدالحرام با سران خوارج مانند نافع بن ازرق به بحث ديني پرداختند.13

   5 ـ فرزدق، قصيده شيواي خود را در مدح امام زين العابدين در حجّ، و در همين مسجد سرود.14

   6 ـ امام باقر ـ ع ـ در همين مسجد و در موسم حج با نافع مولي عمر، مناظره كرده اند.15

   در زمينه مسائل ديني، فقهاي صحابه و تابعين، در فصل حج، به افتاء، تدريس و مناظره مي پرداختند; گويا به نظر آنان، حجّ، با تعليم و تعلّم و تبادل نظر سالم و سازنده در امر دين، هيچگونه منافات و ناسازگاري نداشته است.

   7 ـ امام شافعي در مسجدالحرام، در مسائل فقهي مناظره مي كرد.16

 

ب ـ تدريس معارف ديني در موسم حج

   يكي از فعّاليتهاي علما و دانشمندان، در مسجدالحرام، و در موسم حج، تدريس بوده است، و بسياري از ائمه مذاهب، در همين زمان و مكان با شخصيتهاي بزرگي آشنا شده اند و تحت تأثير آنها قرار گرفته اند. به چند نمونه در اين زمينه توجه كنيد:

   1 ـ ابن عباس، كه به بحرالعلم يا «حبر امت» مشهور بود، هر ساله، در موسم حج، به مكه مي آمد و به تدريس و افتا مي پرداخت.17



صفحه 220


   2 ـ سفيان ثوري از تابعين معروف، در مسجدالحرام، حلقات تدريس و گفتگوي ديني به پا مي كرد.18

   3 ـ عطاء بن ابي رباح در مسجدالحرام مي نشست و به بحث مي پرداخت.19

   4 ـ ابوحنيفه در دوران جواني در كنار خانه خدا از عطاء بن اُبي رباح درس مي آموخت.20

   5 ـ ابوحنيفه وقتي خود، امام شد; هرساله به حج مي آمد و در همين مكان، به تدريس مي پرداخت.21

   6 ـ شافعي نيز مدّتها در مسجدالحرام تدريس مي كرد.22

   7 ـ احمد بن حنبل نيز در حجّ از امام شافعي درس مي آموخت.23

   8 ـ صحابه والامقامي چون جابربن عبدالله انصاري، و تابعيني چون محمدبن منكدر و سفيان و طاووس يماني، حتي در حال طواف حديث نقل مي كرده اند.24

   9 ـ محمد بن عبدالأعلي با سند متصل از عبيدبن عمير نقل مي كند كه براي حيان بن عمير در برابر «ركن» حديث نقل مي كرد و در ضمن آن مي گفت: درهاي آسمان براي ستايش خدا باز مي شود و تكبير، ميان زمين و آسمان را پر مي كند.25

   10 ـ جمعي از محدّثين بزرگ، در مسجدالحرام و در حال طواف، حديث نقل كرده اند.26

 

ج ـ بحث هاي سياسي و مسائل اداري و كشوري

   1 ـ رسول اكرم ـ ص ـ به امر خداوند، فرمان برائت از مشركين را كه به صورت آيه اي از قرآن نازل شده بود، به علي ـ ع ـ داد تا در موسم حج در مسجدالحرام بر مردم بخواند.27

   2 ـ پيامبر، اعلام عفو عمومي براي مشركان را از مسجدالحرام صادر فرمود.28

   3 ـ عمربن خطاب، در موسم حج، فرمانداران خود را كه هريك كشور بزرگي را زير فرمان داشتند، جمع مي كرد و از مردم مي خواست اگر شكايتي از كشورداري آنها دارند، اعلام كنند و سپس همانجا آنها را تنبيه مي كرد.29

   4 ـ معاويه، مسأله جانشيني فرزندش يزيد را در سفرحجّ مطرح كرد.30

   5 ـ عثمان در فصل حج كساني را كه



صفحه 221


با فرمان او مخالفت كرده بودند مجازات كرد و به زندان افكند.31

   6 ـ در قيام بني عباس براي برپايي خلافت خود، نماينده آنان يعني داود بن علي در سال 132 هـ ـ در ايام حج براي مردم سخنراني كرد و اهداف و برنامه هاي قيام را برشمرد و براي آنان مسائل سياسي روز را تشريح كرد.32

   7 ـ ابوجعفر منصور به حجّ آمد، تا در ضمن اين سفر، محمدبن عبدالله بن حسن را بر سر جايش بنشاند.33

   8 ـ مهدي موعود ـ ع ـ از همين مسجد، نداي خود را به گوش جهانيان مي رساند.34

   9 ـ مردم با مهدي ـ عجّ ـ در ميان ركن و مقام بيعت مي كنند.35

 

د ـ ديدار برادران مسلمان با يكديگر درموسم حج

   يكي از فوايد حجّ، زيارت برادران ديني، و مسلمانان ميهمان خدا، از كشورهاي مختلف است: در اين باره صحابه و تابعين نه تنها منعي نكرده اند، بلكه تشويق نيز دارند.

   از سفيان نقل شده كه گفت: يكي از چيزهايي كه رغبت مرا به حجّ زياد مي كند، ديدار برادراني است كه آنها را در غير حجّ نمي توانم ببينم.36

   با يك بررسي اجمالي، از آنچه نقل شد، دانسته مي شود كه تماس با برادران ديني، انتقال علوم و اطلاعات مفيد، بحث و گفتگوي ديني و سياسي، در صورتي كه با هدفي سازنده و به دور از نزاع و مشاجره ناپسند، انجام گيرد، نه تنها، با اهداف عاليه حج ناسازگار نيست، بلكه در راستاي اهداف آن است. در اين رابطه، كتاب و سنّت، نه تنها، تبادل افكار را در فصل حج نهي نفرموده، بلكه آن را بهترين فوايد حج مي شناسد. صحابه و تابعين و ائمه طاهرين از اهل بيت، چنانكه ديديم، از فضاي معنوي حج و بلد حرام براي نشر معارف ديني و حلّ مشكلات فكري جامعه، به بهترين وجه، استفاده مي كردند، بنابر اين نمي توان گفت كه هرگونه گفتگوي ديني در فصل حجّ، «جدال در حج» است و نكوهيده و ممنوع به شمار مي رود.

 

طرح عملي براي تلاقي افكار مسلمين

   پس از آنكه دانسته شد اسلام راه اجتهاد و استنباط را باز گذاشته و از



صفحه 222


گفتگو و تبادل نظر در فصل حج نه تنها جلوگيري نكرده، بلكه آن را تشويق نيز فرموده است، بايد در پي راههاي عملي تحقيق اين مهم بود، كه اين مقاله، راههاي زير را به عنوان آغاز حركت به سوي تبادل نظر و تحقق بخشيدن به اصل «شوري» در اسلام پيشنهاد مي كند:

 

الف ـ برپايي كنفرانسهاي سالانه در موسم حـــج

   در ايّام حج، به خصوص در روزهايي كه حجاج بايد در يك منطقه جمع شوند، بهترين فرصت براي آشنايي، تبادل نظر، و مشورت و تصميم گيري و رسيدن به توافق است، مكّه، عرفات و مني كه چند ميليون حاجي مسلمان را از ملّيتهاي كاملاً متنوع، و از سرزمينهاي دور، در خود جمع مي كند، خود، بهترين گردهمايي اسلامي است، به شرط آنكه به صورت مطلوب از آن بهره برداري شود.

   راه كار پيشنهادي ما در اين مقاله اين است، كه انديشمندان و دانشمندان اسلامي در مكه و مني، در كنفرانس سالانه اسلامي گردهم آيند و با تشكيل جلسات عمومي و خصوصي و كميسيونها و شوراهاي تخصصي، به بحث و بررسي در باره مشكلات اسلام و مسلمين، بلكه مشكلات جهانيان بپردازند، و راه حلهاي عملي براي اصلاح امور پيشنهاد كنند، از جمله اگر اختلافاتي در ميان خود مسلمين وجود دارد، يا برخي از ملّتهاي مسلمان نيازمند كمك و امداد هستند، در آن گردهماييها، مسأله مطرح و در باره آن تصميم گيري شود، و دست كم آن را به كشورهاي خود منتقل سازند و در آنجا چاره جويي كنند.

   دولت عربستان مي تواند، با برپايي اينگونه گردهماييها، خدمت شاياني را به جهان اسلام بلكه به كل بشريت، تقديم كند، و نام نيكي براي خود برجاي نهد، اين كنفرانس اسلامي (به معناي واقعي) را مي توان به كميسيونهايي به شرح زير تقسيم نمود:

   1 ـ سياسي

   2 ـ اقتصادي

   3 ـ امنيتي

   4 ـ اجتماعي

   5 ـ تربيتي و آموزشي

   6 ـ خبري و تبليغاتي

   7 ـ حقوقي



صفحه 223


   در هر كميسيون، كارشناسان، و مقامات مسؤول و ذي ربط آن، شركت كنند، و نتيجه كار آنها به صورت گزارشهاي ويژه چاپ و نشر و در معرض استفاده عموم قرار گيرد.

 

ب ـ توسعه و بهبود كنفرانسهاي موجود

   اگرچه دولت عربستان، در حال حاضر نظير اين كنفرانسها را در مكه و مني برگزار مي كند، و كساني هم در آن شركت مي كنند و نتيجه هم به صورت كتابي منتشر مي گردد، ولي نكته اي كه در اينجا قابل ذكر است، اينكه كنفرانسهاي موجود، هرچند در راستاي هدف فوق، برپا شده است، ولي باز هم مي توان آنها را با كيفيت بهتري برگزار كرد. مثلاً نكات زير اگر مورد نظر قرار گيرد، بر كارآيي و تأثير آنها، صد چندان مي افزايد:

   1 ـ در انتخاب ميهمانان، فقط به مسؤولان اداري كشورها توجه نشود، بلكه دانشمندان و صاحب نظران غير دولتي نيز دعوت شوند.

   2 ـ مذاهب و فرق اسلامي كه به حج مي آيند، همه، بدون تبعيض يا تعصّب مذهبي در آن راه داشته باشند، به ديگر سخن، كساني بيايند كه نماينده طرز تفكر جناحهاي مختلف مسلمين و جريانات فكري اسلامي باشند.

   3 ـ وجود اين كنفرانسها قبلاً در كشورهاي اسلامي و غيراسلامي كه اقليت مسلماني در آن زندگي مي كنند، به اطلاع مسلمين برسد، و پيشاپيش از آنها دعوت شود.

   4 ـ موضوعات مطروحه در كنفرانس قبلاً به اطلاع آنها برسد، و از آنها خواسته شود كه همراه با اطلاعات مفيد و نظريات سازنده در جلسه حاضر شوند.

 

 

پـاورقــي ها:

ــــــــــــــــــ

1 ـ مائده: 97 .

2 ـ الجامع لاحكام القرآن، ج 3، ص 325، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1965 م.

3 ـ انفال: 46 .

4 ـ ابوداود، سنن، كتاب الأدب، حديث 47 ـ بخاري، صحيح، كتاب الأدب، حديث 57 و



صفحه 224


63 ـ مسلم، صحيح، كتاب البرّ، حديث 23، 25، 26 .

5 ـ احمد، مسند ج 6، ص 445 ـ ابوداود، سنن، كتاب الأدب، حديث 5 ـ ترمذي، سنن، كتاب قيامت، حديث 56 .

6 ـ ابوالفداء، المختصر في تاريخ البشر، 2/82 ـ دكتر يوسف القرضاوي، الصحوة الإسلامية بين الجمود والتطرف، ص 59 ـ دكتر سعيد رمضان البوطي; السلفية، ص 244، مجله رسالة الاسلام، ســــال دوّم، شمـــاره 4، ص 357 .

7 ـ علي متقي هندي، كنزالعمال ص 3، 23 و 62، 8/202 و 228 ـ ابن كثير، البداية والنهايــة، ج 5 ، ص 148 و 197 و 194 و 198 .

8 ـ ابن ماجه، سنن، حديث 565 ـ ابن حجر هيثمي، مجمع الــزوايد ج 7 ، ص 338، مصر، 1352 هـ .

9 ـ حاكم نيشابوري، مستدرك الصحيحين، ج 1، ص 93 ـ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج 2 ، ص 185 .

10 ـ دياربكري، تاريخ الخميس، ج 1 ، ص 292 ـ ابن هشام، السيرة النبويّة، ج 1، ص 380 ـ 390 (باب مالَقيَ رسول الله من الأذي). دار احياء التراث العربي، بيروت، بدون تاريخ.

11 ـ همان، ج 2، ص 180 ـ ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ج 3 ، ص 298 (ترجمة الامام علي ـ ع ـ)

12 ـ ابن عساكر، تـــاريخ مدينه دمــشق، ج 4 ، ص 328، تحقيق محمد باقر محمودي ـ طبري، تاريخ، ج 5 ، ص 193، مؤسّسة عزّالدين، بيروت، 1407 هـ / 1987 م.

13 ـ المبرّد، الكامل، ج 2 ، ص 2 ـ 203 ـ 206 ـ طبري، تاريخ، ج 5 ، ص 563، 566 .

14 ـ الشبـــــراوي، الإتحـاف بحـبّ الأشـراف، ص 51 ـ قرماني، اخبار الدول، ص 110، ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، 36 و 161; بستاني، دائرة المعارف، ج 9 ، 356 ـ زهرالآداب، ج 1 ، ص 163، ابن نباته، شرح العيون، ص 390 ـ انوارالربيع، ج 4 ، ص 25 ـ ابـــن صبـــاغ المالكي، الفصول المهمّة، ص 193 ـ نهاية الأدب، ج 21 ، ص 327 ـ 331 .

15 ـ ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ترجمة الامام الباقر، ص 167 ـ 168 تحقيق محمد باقر المحمودي.

16 ـ دكـتر مصطفي شكعة، الأئمة الاربعة، ط 7، ج 3، ص 186، الشركة العالمية للكتاب، بيروت، 1403 هـ / 1983 م.

17 ـ همان، ج 1 ، ص 46 ـ المبرد، الكامل في الأدب، ج 2 ، ص 137، 163، 164 .

18 ـ همان، ص 46 ـ 150 ـ ابن عنبه، عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، ص 287، ط 2، النجف، 1380 هـ/ 1961 م.

19 ـ أزرقي، ابوالوليد محمد بن عبدالله بن احمد(م 244 هـ); اخبــــار مـــــكه، ج 1 ، ص 314 ـ 315، دارالثقافة، مكّة، بدون تاريخ.

20 ـ دكتر مصطفي شكعة، الأئمة الأربعة، ج 1، ص 41، 46، 47 ـ ابـــونعيم، حلية الاولياء، ج 3 ،ص 310 ـ ابن خلكان، وفيات الاعيان، ترجمه عطاء بن أبي رباح.

21 ـ همان، ج 1، ص 158 .

22 ـ همان، ج 3، ص 180 .

23 ـ همان، ج 4 ص 39 ـ 41 ـ ذهبي ترجمة



صفحه 225


الامام احمد در مقدّمه مسند، ص 60 .

24 ـ فاكهي، محمد بن اسحاق، اخبار مكّه، ج 2 ، ص 350 ـ 380، ط 1، مكّـــه المكرمه، 1407 هـ / 1987 م (ر.ك: أزرقي، اخبار مـكه، ج 1، ص 316 ـ بلادي، فضايل مكه، ج 1 ، ص 225، و نيز فـــاكهي، اخبار مكّه، ج 1، ص 93).

25 ـ همان، ج 2 ، ص 177 .

26 ـ همان، ج 1، ص 325 ـ 331 ـ ذهبي، تاريخ الاسلام، ج 6 ، ص 241 ـ همو، سير اعلام النبلاء، ج 7 ، ص 186 ـ احمد مسند، ج 2 ، ص 161 ـ 162 ـ ســيوطي، الجامع الكبير، ج 1 ، ص 715 ـ ابن حجر، تعجيل المنفعة، ص 498; عــــبدالرزاق، المصنف، ج 11 ، ص 24 ـ ابوداود، سنن، كتاب أدب، ج 4 ، ص 356 ـ بــخاري، صحيح، كتاب مغازي، ج 7 ، ص 317 ـ مسلم، صحيح، كتاب صلاة، ج 6 ، ص 92 ـ فاكهي، محمد بن اسحاق، اخبار مكه، ج 1 ، ص 205 ـ 215،ط 1، مكة المكرمة، 1407 هـ / 1987 م.

27 ـ نسائي، سنن، كتاب حج، ص 161 ـ دارمي، سنن، كتاب سير، ص 62; احمد، مسند، ج 1 ، ص 3 و ج 2، ص 299 ـ مسبوطي، الدارالمنثور، تفسير سوره برائت، بخاري، صحيح، ج 2، ص 153 .

28 ـ ابن القيم الجوزية، زادالمعاد في هدي خيرالعباد، ج 2، ص 165، دارالفكر، بيروت، تصحيح الشيخ حسن محمد المسعودي.

29 ـ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج 3، ص 211 ـ كاندهلوي، حياة الصحابة، ج 2 ، ص 334، منتخب كنزالعمال، ج 4 ، ص 419.

30 ـ ذهبي شمس الدين، دول الاسلام، ص 28، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1405 هـ 1985/ م.

31 ـ يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 164 ـ 165، دارصادر، بيروت.

32 ـ همان، ج 2، ص 353 .

33 ـ همان، ج 2، ص 374 .

34 ـ ابن ماجه، السنن، كتاب الفتن، باب خروج المهدي، ج 2، ص 1366 ـ 1368، حديث شماره 4082 تا 4088 ـ دكتر محمد أحمد جليّ، دراسة عــن الفـرق فـي تـاريخ المسلمين، ص 156 ـ 162، ط 1، الرياض، 1406 هـ / 1986 م.

35 ـ الفاكهي (ت 272)، اخبــــار مكّه، ج 1، ص 407، تحقيق عبدالملك بن دهيش، مكتبة النهضـــة، مكة المكرمة، احمد، مسند، ج 1 ، ص 99 ـ عاتق بن غيث البلادي، فضايل مكة، ج 1، ص 223 ـ 225، دار مكّة ـ مكّة المكرمة، 1410 هـ / 1989 م.

36 ـ فاكهي، اخبار مكه، 2/382 .



| شناسه مطلب: 80414