متن کامل
میقات حج سال هشتم شماره سی ام زمستان 1378 برائت از مشرکین از دیدگاه امام خمینی(قدس سره) علیرضا اسماعیل آبادی همه ساله با فریاد } وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً...{(319) میهمانانی گرانقدر از گوشه گوشه دنیا و از هر فج
ميقات حج برائت از مشركين از ديدگاه امام خميني(قدس سره) عليرضا اسماعيل آبادي همه ساله با فرياد } وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً...{(319) ميهماناني گرانقدر از گوشه گوشه دنيا و از هر فجٍّ عميق، در كنگره اي كه به دعوت ابراهيم و محمد برپا مي شود اجتماع مي كنند; اينان كساني هستند كه از همه هستي و مال خويش برائت جسته، قدم در راهي گذاشته اند كه انتها و عاقبتش رسيدن به توحيد ناب است. درواقع اينان آنگونه كه پروردگارشان فرموده; مال و فرزندان (المال و البنون) را زينت زندگي دنيوي يافته اند(320) و از آن برائت جسته، با پشت كردن به همه مظاهر دنيوي، با دستي تهي به وعده گاه يار مي روند. آري! زائر بيت الله الحرام پس از طي راه ها، با پا و سرِ برهنه، مي رود تا ابراهيم را خوشحال كند. مي رود تا در ميهماني خدا شركت جويد، تا با آب زمزم گرد و غبار سفر از چهره بزدايد و عطش خويش را در زلال مناسك حج برطرف نمايد و با تواني بيشتر مسؤوليت پذير گردد و در سير و صيرورت ابديِ خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگي و دلبستگي به دنيا را از تن به درآورد.(321) زائر بيت الله مي رود تا دلش را كه خانه خدا و امانت اوست; به او بسپرد و از شرك و زَيْغ و زنگار تطهير كند.(322) او مي رود تا به نداي ابراهيم و محمد پاسخ دهد و از هرچه شيطان و شرك و كفر است برائت جويد و شعار ابراهيم را تكرار نمايد كه: } اِنّي بَريءٌ مِمّا تُشْرِكُون{(323) زائر بيت عتيق مي رود تا بر گرد محور توحيد و با برائت از مشركين و نفي و طرد همه بت ها، ابراهيمي شود تا به خيل امت محمد بپيوندد و يد واحده گردد. كوتاه سخن آنكه حاجي بايد برگرد محور توحيد بگردد و از تمام مشركين و بت ها و استكبار برائت جويد و زير بار هيچ كس جز خدا نرود و نشان دهد كه از مبارزه خسته نشده است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادي و معنوي مسلمانان است.(324) حاجي همچنين بايد بداند كه ابوجهل و ابولهب و ابوسفيان در كمين نشسته اند و با خود مي گويند: مگر هنوز لات و هبل در كعبه اند؟ آري، خطرناك تر از آن بت ها، اما در چهره و فريبي نو.(325) بت هرآن چيزي است كه به جاي خدا قرار گيرد و ولايت الهي را به ولايت خود تبديل كند و نيرو و اراده افراد بشر را در اختيار بگيرد. حال چه سنگ و چوب و چه قدرت هاي شيطاني سلطه گر و جبار و چه عصبيت هاي جاهلي ناحق كه: } فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ...{(326) پس بدين ترتيب حج بايد داراي روح و تحرّك باشد و در حج بايد حاجي برائت خويش را از مشركين و بت هاي نوين اعلام نمايد كه: «حج بي روح و بي تحرّك و قيام، حج بي برائت، حج بيوحدت و حجي كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست.»(327) حال كه دانسته شد حج بي برائت حج نيست، اين پرسش وجود دارد كه: «فلسفه حج چيست و آيا سياست نيز در اين فلسفه مي گنجد؟ حج گرچه عبادت است و ذكر و دعا و استغفار; اما عبادت و ذكر و استغفاري است درجهت ايجاد حيات طيّبه امت اسلامي و نجات آن از زنجيرها و غل هاي استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور، و تزريق روح عزّت و عظمت به آن و زدودن كسالت و ملالت از آن.(328) درواقع حج، كانون معارف الهي است كه از آن، محتواي سياست اسلام، در تمامي زواياي زندگي را بايد جستجو كرد.(329) به ديگر سخن، حج كانون معارف اسلام و بيان كننده سياست كلّي آن براي اداره زندگي انسان است.(330) بنابراين، بايد گفت: «يكي از فلسفه هاي بزرگ حج ـ قضيه ـ بُعد سياسي اوست كه دست هاي جنايتكار از همه اطراف براي كوبيدن اين بعد در كار هستند و تبليغات دامنه دار آنها مع الأسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك، بدون توجه به مصالح مسلمين مي دانند. حج از آن روزي كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسي اش كمتر از بعد عبادي اش نيست، بعد سياسي علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.(331) پس به راستي، اگر اين كنگره عظيم داراي چنين فلسفه اي نبود يا اصلا فلسفه اي نداشت، ديگر لازم نبود كه مردم از هرگوشه دنيا و از هر فجّ عميق در آن اجتماع كنند كه همانگونه كه اين كنگره سراپا سياست به دعوت ابراهيم و محمد برپا مي شود پس در ادامه بت شكني هاي ابراهيم و محمد است و داراي فلسفه اي سياسي است.(332) و بالأخره ما كه بر حج ابراهيمي و محمدي تأكيد نموده، براي احياي آن تلاش مي كنيم بايد بدانيم كه حج ابراهيمي و محمدي و حج علوي و حسيني، آن است كه در آن توجه به خدا و پناه بردن به حكومت و قدرت او با پشت كردن به قدرت طواغيت و جباران همراه باشد.(333) پس حاجي بايد همانگونه كه براي رسيدن به توحيد ناب از زينت حيات دنيا گذشته و برائت جسته است، بايد از هر شرك و كفري هم برائت جويد و آن را هم اعلام نمايد. برائت در قرآن برائت تعبيري قرآني است به مفهوم بيزاري و اجتناب از مشركين و دشمنان مسلمانان و قطع پيوند با آنها. در قرآن گذشته از نكوهش و مذمّت شرك و مشركان، بر ضرورت گسستن پيوند از مشركان و توصيه جدّي به مقابله با آنان در آيات مختلف(334) تصريح شده و آياتي در برائت انبيا از مشركان و اعلام بيزاري آنها از شرك در سوره هاي(335) متعدد آمده است. برائت در لغت راغب در «مفردات» گويد: اصل واژه «برء» و «براء» و «تبرّي» و خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: } أَنَّ اللّهَ بريءٌ مِنْ المُشرِكينَ و رسولُهُ{(336) در ترجمه هاي فارسي «برائت» به واژه «بيزاري» تعبير شده است و شايد اين واژه به خاطر بُعد احساسي و عاطفي آن، براي بيان معنا و مفهوم اصل برائت رسا و كافي نباشد. برائت به معناي دوري جستن و كناره گيري كردن و منزوي ساختنِ دشمن استواين درزمان صلح،به منظور بازداشتن دشمن از سوء استفاده از روابط صلح آميز، برضد اسلام و امّت اسلامي، به شيوه اي مناسبوبا مقتضاي زمان، انجام مي گيرد.(337) و بالأخره برائت از مشركين، تعبيري است قرآني به مفهوم بيزاري و اجتناب از مشركين و دشمنان مسلمانان و قطع پيوند با آنها. اين تعريف، توسعاً، به فعاليت هايي كه در بُعد سياسي حج به صورت اجتماعي انجام مي گيرد نيز اطلاق مي شود.(338) برائت در اصطلاح برائت به اين معنا، با معناي لغوي آن بي تناسب نيست و در واقع، مفهوم برائت، از بيزاري كه يك امر قلبي و عاطفي باشد، فراتر رفته و مستلزم كناره گيري، منزوي ساختن و طرد عمل مشركان و توطئه گران است و همانگونه كه مفسران گفته اند: به معناي رفع امان و سلب مصونيت و عدم تعهد در برابر مشركان و حتي جنگ با آنان مي باشد، چه، آنان آغازگر توطئه بوده و نقض عهد كرده و مهلت و مدت پيمانشان به پايان رسيده است.(339) مفهوم برائت از نظر امام برائت از نظر امام يعني: توطئه هاي جهانخواران راستوچپ،بهويژه آمريكاي چپاولگر و متجاوز و اسرائيل جنايتكار را به گوش جهانيان رساندن و يا با برشماريِ جنايات اين جانيان، از جهانيان استمداد جستن و براي قطع ايادي آنان و اصلاح حال مسلمانان به خدا ملتجي شدن.(340) پيشينه تاريخي برائت الف) در امت هاي پيشين به گواهي قرآن، برائت از مشركان در امت هاي پيشين نيز بوده و پيامبران آن امت ها اعلام برائت نموده اند، كه نمونه بارز اعلام برائت از مشركان در امت هاي پيشين، طبق فرموده قرآن، آنجا است كه مي فرمايد: } قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ...{(341) حضرت ابراهيم(عليه السلام) و يارانش بودند كه قاطعانه برائت خود را از مشركان و بتهاي آنها اعلام داشتند.(342) ب) در دوره اسلامي گرچه اعلام برائت از مشركان، در امت هاي پيشين بوده است ولي با ظهور اسلام و بعثت پيامبر، اين امر در دين اسلام به اوج خود رسيد; به طوري كه اعلان عمومي «برائت از مشركين» و احكام الحاقي آن، در تاريخ اسلام براي نخستين بار، پس از نقض عهد مشركيني بود كه پس از فتح مكه (8 هـ .ق.) با پيامبر اسلام پيمان عدم تهاجم و دشمني بسته بودند. در ابلاغ «برائت از مشركين»، حضرت علي(عليه السلام)، در بعد از ظهر دهم ذيحجه در منا، با شمشير برهنه، به خطبه ايستاد و پس از تلاوت آيات نخست سوره برائت، چهار حكم الحاقي رسول خدا را ابلاغ كرد.(343) در هر حال، اعلام برائت يكي از وقايع مهم تاريخ عصر رسالت، در اواخر عمر پيامبر بود كه بدين وسيله دولت اسلامي تثبيت شد و دعوت جهاني اسلام نيز آغاز گرديد و پيام ها و پيك هاي آن حضرت به سران دول و ملل گسيل شدند. پس، بدين ترتيب در دوره پس از اسلام، بنيانگذار اعلام برائت از مشركين شخص رسول خداست.(344) آري! پيامبر(صلي الله عليه وآله) با اين عمل خود، راهي را به مسلمانان نشان دادند تا روي پاي خود بايستند و سلطه كافران را بر خود نفي كنند، همانگونه كه قرآن نفي كرده است: } لَنْ يَجْعَلَ اللهَ لِلْكافِرِين عَلَي الْمُؤْمِنِين سَبِيلا{(345) زمان اعلان برائت از مشركين از آنجايي كه نخستين اعلام برائت توسط پيامبر نسبت به مشركان، در ايام حج انجام گرفت و از آنجايي كه سنت و سيره نبوي جاويد است; لذا اين سنت نبوي در ايام حج به اجرا در مي آيد. گرچه اعلام برائت از مشركين مقطعي و موسمي نبوده كه هر مسلماني بايد همواره در سراسر حيات خويش از مشركان برائت جويد و تنفر خويش را نسبت به آنان اظهار كند. با اين همه، لازم است به اين پرسش پاسخ داد: چرا برائت در زمان حج مورد تأكيد بوده به گفته نويسنده كتاب «در راه برپايي حج ابراهيمي» اولا: مناسب ترين موقعيت از نظر وضعيت زماني و مكاني، براي رسيدن به اهداف و نتايج پربار اعلام برائت، سرزمين مقدس حرم و ايام نوراني حج است و اولويت سرزمين حرم بدان جهت است كه نخستين اعلام برائت توسط پيامبر نسبت به مشركان، به منظور پاكسازي دو حرم شريف از لوث مشركان، در حرم انجام گرفت و مناسبت برائت با ايام حج نيز بدان جهت از اولويت زماني برخوردار است كه حج مظهر تجلّي وحدت و حضور اقشار زبده و كارآمد مسلمانان از اقصا نقاط جهان و بالأخره ايام نمايش باشكوه اسلام مي باشد.(346) و ثانياً: تأكيد آيه 3 از سوره توبه; برائت را به خصوص در ايام حج و سرزمين حرم مورد تأكيد قرار داده است. در دانشنامه جهان اسلام نيز آمده است: «مضمون «اذان برائت» ـ با توجه به تعبير } أنَّ اللهَ بَريء مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ{ و مفاد آيات تفصيلي بعدي سوره توبه درباره مشركان (11ـ28)، ذمّيان مشرك و كافر (29ـ32)، زراندوزان (34ـ35) و منافقان (50ـ57) ـ اشاره به آن دارد كه اين اعلاميه را نبايد مقابله مقطعيِ رسول الله(صلي الله عليه وآله) با رفتار مشركان پيمان شكن دانست، بلكه اين مضمون و نحوه ابلاغ، بيان كننده يك اصل هميشگي و جاودانه است كه خداوند آن را مقرّر كرده تا روش سياسي اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ توحيد و ناقضان حقوق انساني و مشروع مسلمانان، روشن سازد.»(347) از نظر امام خميني(قدس سره) فرياد برائت از مشركان، مخصوص به زماني خاص نيست و در هر سال بايد تكرار شود. امام اعلام برائت را خاطره مهم ترين و بزرگترين حركت سياسي پيامبر مي دانند كه «كهنه شدني» نيست و حتي آن را منحصر به ايام حج و مراسم حج نمي دانند: «... سنت پيامبر و اعلام برائت، كهنه شدني نيست و نه تنها اعلام برائت به ايام و مراسم حج منحصر نمي شود كه بايد مسلمانان، فضاي سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض هاي عملي نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات ترديدآفرينان و متحجّرين و منحرفين گوش فراندهند و لحظه اي از اين آهنگ مقدس توحيدي و جهان شمولي اسلام غفلت نكنند...»(348) و باز مي فرمايند: «فرياد برائت از مشركان مخصوص به زمان خاص نيست. اين دستوري است جاويد، درصورتي كه مشركان حجاز منقرض شده اند. و «قيام ناس» مختص به زماني نيست و دستور هر زمان و مكان است و در هر سال در اين مجمع عمومي بشري از جمله عبادات مهم است الي الأبد.»(349) آري! اگرچه مشركان حجاز منقرض شده اند و بت هايشان هم شكسته شد ولي بت هاي بزرگي پيدا شده اند كه بايد براي شكستن آنها مجهّز شد; «مجهز شويد از مركز بت شكني براي شكستن بت هاي بزرگ كه به صورت قدرت هاي شيطاني و چپاولگران آدمخوار درآمده اند.»(350) خاستگاه اصلي برائت برخي از مفسّران هدف از اعلام برائت را «رسيدن به توحيد ناب» مي دانند و از نظر آنان خاستگاه اصلي برائت همان اصل «تولّي و تبرّي» است: «هدف نهايي ساختن بيت الله، رسيدن به توحيد است و نيل به توحيد ناب، بدون تبرّيِ تام از هر مشرك و ملحد ميسر نخواهد بود، لذا اعلام اين هدف نهايي به صورت اعلام تبري خدا و رسول اكرم از مشركان متبلور شده است و تا انسان در روي زمين زندگي مي كند وظيفه حج و زيارت به عهده اوست و تا مشرك در جهان هست اعلام تبري از او نيز جزو مهمترين وظيفه حج به شمار مي رود و هيچ جايي براي تبرّي از ملحدان مناسب تر از حرم خدا نخواهد بود.»(351) يكي ديگر از محققان در اين زمينه مي نويسد: «برائت از ملحدان و مشركان، يكي از دو ركن اساسي توحيد است. نظري به اصول بنيادين اديان توحيدي نشان مي دهد كه «اعلام برائت از مشركان» جزء لاينفك توحيد است. توحيد، به عنوان اولين اصل و پايه در مكتب انبياي الهي، مركب از دو جزء، «نفي غير خدا» و «اثبات خداي سبحان» مي باشد. (مفاد كريمه لا اله الاّ الله)... حقيقت آن است كه اين جوهره يكساني در مكتب همه پيامبران داشته است، چيزي جز «ابراز محبت و ارادت» به حق تعالي و جبهه حق و «اعلان بغض و انزجار و برائت» از باطل و دشمنان حق نيست. كلمات پيشوايان ديني ما مملو از اين واقعيت است كه سنت اعلان برائت از مشركان همچنان كه تاريخچه اي به درازاي عمر اديان توحيدي دارد، يكي از اركان «توحيد و يكتاپرستي» است.»(352) خاستگاه اصلي ديدگاه امام خميني(قدس سره)در برائت از مشركان، همان «اصل تولّي و تبرّي» است و ايشان هم اعلام برائت از مشركان را از «اركان توحيدي» مي دانند و مي فرمايند: «مگر تحقّق ديانت، جز اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسّر شود و كدام خانه اي سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و ناس كه در آن هرچه تجاوز و ستم و استثمار و بردگي و يا دون صفتي و نامردمي است عملا و قولا پشت شود و در تجديد ميثاق «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» بت الهه ها و اربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهم ترين و بزرگترين حركت سياسي پيامبر در } وَأَذَانٌ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ {زنده بماند و تكرار شود; چرا كه سنت پيامبر و اعلان برائت كهنه شدني نيست»(353) شيوه هاي اعلام برائت از مشركين امام خميني(قدس سره) در مورد شيوه هاي اعلان برائت از مشركين معتقدند كه هر عصر و زماني شيوه هاي خاص خود را مي طلبد و درواقع چنين نيست كه يك شيوه در هر عصري كاربرد داشته باشد بلكه با توجه به شرايط و اوضاع و احوال زماني، بايد شيوه خاص آن شرايط را به كار برد. «اعلان برائت در هر عصر و زماني جلوه ها و شيوه ها و برنامه هاي متناسب خود را مي طلبد وبايد ديد كه در هر عصري، همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداخته اند و تمامي مظاهر ملّي و فرهنگي، ديني و سياسي ملّت ها را بازيچه هوس ها و شهوت هاي خود نموده اند، چه بايد كرد؟ آيا بايد در خانه ها نشست و با تحليل هاي غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان ها و القاء و عجز در مسلمانان، عملا شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه ابراهيم در شكستن بت ها پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترك كرده اند.»(354) امام با نفي اين پرسش و اعلان برائت در حج به عنوان «مرحله اول مبارزه» بيان مي دارند: «اعلام برائت، به شعار خلاصه نمي شود بلكه همانطور كه حاجي بايد در حج هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرد و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را و همانطور كه امت ها بايد از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از توضُّؤ زمزم به غسل شهادت و خون روآورند و به امتي شكست ناپذير و بنياني مرصوص مبدل گردند، همانگونه هم «اعلان برائت در حج، ميثاق مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براي ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرست هاست و به شعار خلاصه نمي شود كه سرآغاز علني ساختن منشور مبارزه و سازماندهي جنود خداي تعالي در برابر جنود ابليس و ابليس صفتان است و از اصول اوليه توحيد به شمار مي رود... خلاصه، اعلام برائت مرحله اول مبارزه و ارائه آن، مراحل ديگر وظايف ماست.»(355) بيان شيوه ها 1ـ برپايي تظاهرات و راهپيمايي امام راحل(قدس سره) بر برپايي مراسم اعلام برائت از مشركين به صورت تظاهرات و راهپيمايي تأكيد نموده و در اين باره فرموده اند: «اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدي و واجبات سياسي حج است، بايد در ايام حج به صورت «تظاهرات و راهپيمايي» باصلابت و شكوه هرچه بيشتر و بهتر برگزار شود.»(356) و در ادامه، خطر جهانخواران و دشمنان ملت ها را متذكر مي شوند كه براي خلع سلاح مسلمانان; از جمله سلاح هاي كار آمد برائت از مشركين و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد(صلي الله عليه وآله) به هر كاري دست مي زنند و از جمله اقدامات آنان اين است كه اين تفكر را القاكنند كه حج جاي عبادت و ذكر است نه ميدان صف و رزم! «مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدّي و دفاع از ارزش هاي الهي و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند.»(357) به نظر مي رسد كه امام برائت از مشركين را به عنوان نوعي «دفاع» مطرح نموده اند و به همين جهت در شركت همگاني در اين دفاع و برگزاري آن به شكل راهپيمايي و تظاهرات تأكيد دارند. 2ـ شركت همگاني و حضور همه حاجيان حضرت امام شركت همگان در مراسم برائت را «وظيفه» زائران خانه خدا مي دانند و بر آن تأكيد دارند و همه حجاج را، چه ايراني و چه غير ايراني، به شركت در تمامي مراسم اعلام برائت دعوت مي نمايند و در عين حال از تفرقه افكني، دشمنان بر حذر مي دارند: «در راهپيمايي ها، بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده و با شركت همگاني باشد كه صداي مظلوميت مسلمانان و ملت هاي تحت سلطه ابرجنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكتان را در مقابل جباران هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را به جاي خود بنشاند.»(358) 3ـ اعلام برائت با فرياد بلند و كوبنده اعلام برائت بايد همراه با فرياد و نمايش قدرتي باشد كه نشانگر صلابت، قدرت و اعتماد به نفس مسلمانان و تهديد مشركان توطئه گر و متجاوز و بالأخره اميد بخش رهايي محرومان و مستضعفان جهان گردد. شيوه فرياد و تظاهر به عنوان وسيله اي هشدار دهنده براي خودي و دشمن، خود نوعي تاكتيك تبليغي است كه اسلام در دعوت و بيان مقاصد و اهداف خود بارها از آن بهره برده است.(359) اينجاست كه امام(قدس سره) همواره بر اين نكته تأكيد ميورزيد كه: «فرياد برائت بايد كوبنده و رسا باشد تا صداي مظلوميت ملت هاي تحت سلطه ابرجنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكتان در مقابل جباران را هشيار سازد. و در واقع با فرياد برائت از مشركان و اعلام آن وظيفه الهي و قرآني، فرد، زائر خانه خداست كه رسول اكرم به وسيله مولانا علي بن ابي طالب(عليه السلام) در حج اكبر آن را اجرا فرمودند.»(360) 4ـ رعايت نظم و آرامش در اجتماع برائت مهمترين نكته در برپايي مراسم برائت ، اهميت دادن به نظم و آرامش است; چرا كه اگر نظم و آرامش رعايت نشود، نه تنها اهداف برائت تأمين نمي شود، حتي ممكن است كه اثر منفي هم داشته باشد; به عبارت ديگر در صورت نبودن نظم، امكان نفوذ عمال دشمنان در صفوف زائران وجود دارد كه در نتيجه تحريكاتشان، موجبات بدنامي زائران و ايجاد تفرقه و اختلاف فراهم مي آيد. امام خميني(قدس سره)همواره بر اين نكته تأكيد خاصي داشته اند و به عنوان يكي از نكات مهم به زائران بيت الله الحرام متذكر شده اند: «در راهپيمايي ها لازم است در وقت، كيفيت شعار و امثال آنها از متصديان امور پيروي كنيد و نظم و آداب اسلامي را به طور شايسته مراعات نماييد و به هيچ كس اجازه ندهيد كه سرخود و بدون دستور شعار دهد، كه ممكن است عمال دشمنان اسلام و جمهوري اسلامي كه براي تفرقه افكندن و بدنام نمودن شما آمده باشند، در بين شما نفوذ كنند و با تحريكات و شعارهاي غلط مخالف اخلاق اسلامي، به آبروي شما و ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد كنند.»(361) آري! اعلام برائت با چنين كيفيتي تجديد ميثاق مبارزه و تمرين تشكّل مجاهدان براي ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرست هاست و چنين راهپيمايي و اعلام برائتي است كه به ضرر ابرقدرت ها و قدرت هاي جهاني است و بديهي است اگر برائتي با چنين كيفيتي برپا نشود، هيچ ضرري براي ابرقدرت ها نخواهد داشت. نقش برائت ازمشركين درجهان اسلام 1ـ نفي قدرتهاي استكباري نقش برائت از مشركين در جهان اسلام، درصورت فراگير شدن آن، نفي قدرت هاي استكباري و سلطه جويي آنهاست. منشأ همه مصائبي كه جهان اسلام امروز گرفتار آن است، سلطه طلبي قدرت هاي استكباري و در رأس آنها آمريكاي تبهكار است. براي خاتمه دادن به سلطه طلبي مستكبران، تنها راه، وحدت صفوف مسلمانان است، وحدت هم با شعار حاصل نمي شود، تا ريشه هاي شرك از جوامع اسلامي زدوده نشود، تا بت نفس اماره كه ريشه همه فسادها و جدايي هاست شكسته نگردد و بالأخره تا برائت از مشركين به مفهوم مطلق و كامل آن در جوامع اسلامي تحقق نيابد، وحدت حاصل نمي شود و مشكلات جهان اسلام حل نمي گردد.(362) 2ـ به هم پيوستن مسلمانان امام راحل با فراخواندن عموم زائران و مسلمانان به اعلام برائت از مشركان، در واقع، به آنان درس اتحاد و همبستگي مي دهد و آنان را از تفرقه و اختلاف برحذر مي دارد و خطرات اين تفرقه را متذكر مي شود كه به سود مسلمانان نيست و از مسلمانان مي خواهد آنجا كه پاي مصالح عالي اسلام و مسلمين در ميان است، اختلافات را كنار نهاده و به اتحاد و همبستگي با يكديگر بيانديشند تا با اين اتحاد خود بتوانند كاخ هاي ستم را از ميان بردارند. «لازم است حجاج بيت الله الحرام، در اين مجمع عمومي و سيل خروشان انساني، فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را هرچه رساتر برآورند و دست برادري را هرچه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداي فرقه گرايي و ملي گرايي نكنند و برادران مسلم خود را هرچه بيشتر متوجه به «توحيد كلمه و ترك عصبيّت هاي جاهلي» كه جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمي شود بنمايند، كه اين خود نصرت خداوند تعالي است و وعده حق تعالي به واثق شامل حالشان مي شود.»(363) «... و اگر ان شاءالله عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شده اند، نداي خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد، ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخ هاي ستم فرو خواهد ريخت.»(364) «همه شما زائران بيت الله الحرام، از اين قدرت هاي تهي از ايمان نهراسيد و با اتكال به خداي بزرگ در اين مواقف عظيمه پيمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرك و شيطنت ببنديد و از تفرّق و تنازع امام در اين گفتار خود ريشه ضعف امت هاي مسلمان را تفرقه و اختلاف مي دانند و رمز پيروزي آنان را اتحاد و وحدت كلمه. از سوي ديگر قدرت هاي استكباري را قدرت هاي شيطاني و چپاولگر معرفي نموده و از مسلمانان مي خواهند تا «از مركز بت شكني براي شكستن بت هاي بزرگ كه به صورت قدرت هاي شيطاني و چپاولگران آدمخوار درآمده اند»(366) مجهز شوند و با اتكال به خدا از آنان نهراسند كه اينان قدرت هاي تهي از ايمانند. ريشه هاي اختلافات از نظر امام «يكي از بزرگترين و اساسي ترين مشكلات، عدم اتحاد بين مسلمين است كه بعضي از به اصطلاح سران كشورهاي اسلامي منشأ آن مي باشند كه مع الأسف براي رفع آن تاكنون اقدام چشمگيري نشده است، بلكه جنايتكارانِ سودجو كه از اختلافات ملت ها و دولت ها به سود خودشان بهره برداري مي كنند، با دست عمال ازخدا بي خبر خود به اختلافات دامن مي زنند و هرگاه شالوده وحدت بين مسلمانان ريخته مي شود، با تمام نيرو برمي خيزند و بذر خلاف مي افشانند.»(367) 3ـ آگاهي و بيداري ساده دلان «در پناه برائت از مشركين است كه ساده دلان هم مي فهمند كه نبايد سر بر آستان قدرت هاي استكباري نهاد و در برابرشان خاضع بود و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتي ساده دلان مي فهمند كه نبايد سر بر آستان شوروي و آمريكا نهاد.» مصداق و مؤيد اين گفتار «فلسطين و فلسطينيان» مي باشند. «آري فلسطيني راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاي آهنين را فروريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بني اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب درّيه فلسطين از شجره مباركه لا شرقيه و لاغربيه ما برافروخت.»(368) 4ـ آزادي انرژي متراكم جهان اسلام ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادي انرژي متراكم جهان داشته و داريم و به ياري خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزي اين كار صورت خواهد گرفت.»(369) |