متن کامل

میقات حج سال دوازدهم شماره چهل و هشتم بهار 1383 جغرافیای انسانی مدینه منوّره دریادار ایوب صبر پاشا/ علی اکبر مهدی پور اشاره: پژوهشگر توانمندِ عهد عثمانی، سرتیب ایّوب صبری، متوفای 1308 هـ . (1860 م.) صاحب آثار ارزشمند فراوان،(1)

ميقات حج
سال دوازدهم شماره چهل و هشتم بهار 1383

جغرافياي انساني مدينه منوّره دريادار ايوب صبر پاشا/ علي اكبر مهدي پور اشاره: پژوهشگر توانمندِ عهد عثماني، سرتيب ايّوب صبري، متوفاي 1308 هـ . (1860 م.) صاحب آثار ارزشمند فراوان،(1) در كتاب ارزشمندِ «مرآت مدينه»(2) گزارش بسيار جامع و مستندي از آداب و سنن مجاوران حرم نبوي به رشته تحرير در آورده، كه چهارمين بخش آن از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد: متبرّك شدن نوزادان به حرم مطهّر
چرا شايسته تجليل، تمجيد و تكريم نباشند مردماني كه در بدو تولّدشان قنداقه آنان به حرم مطهّر پيامبر(صلي الله عليه وآله) برده شده، زير پرده و پوشش مقدّس مرقد مطهّر متبرّك گشته، مشمول عنايات و الطاف بيكران حضرت ختمي مرتبت قرار مي گيرند.(3) هر كودكي كه در شهر مدينه منوره گام در عرصه زندگي مي گذارد، در چهلمين روز تولّدش او را شستشو داده، لباس نو برتنش مي پوشانند و با عطر و گلاب معطرش مي كنند و در حدّ توانِ خانواده، به زيورآلاتش مي آرايند. خويش و تبارش گردآمده، همگي جامه هاي فاخر مي پوشند و نوزاد را با شكوه زايدالوصفي همراهي نموده، بعد از نماز مغرب به حرم مطهّر نبيّ مكرم(صلي الله عليه وآله)مي رسانند، آنگاه به يكي از خواجگاني كه در نوبت خدمت و كشيك حرم مطهر است، تحويل مي دهند و او كودك را به يكي از خادمان حجره شريف، كه «نقيب حرم» يا «مستسلم حرم» ناميده مي شوند، تسليم مي كند و او نيز با ادبي خاص، در حالي كه زبانش به صلوات و سلام بر خاتم رسولان مترنّم است، با جمله: «دستور يا رسول الله» اذن دخول طلبيده، نوزاد را در زير پوشش زر بفت مرقد مطهّر قرار مي دهد و چهره اش را با پوشش قبر شريف مي پوشاند. آنگاه، ديگر خادمان و خواجگان، حدود پنج دقيقه به تقديم درود و تحيّات و عرض سلام و صلوات بر اشرف كاينات مي پردازند، سپس همان نقيب، يا مستسلم، با جمله: «دستور يا رسول الله» استيذان نموده، كودك را از زير پوشش قبر مطهّر بيرون مي آورد و به ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1  . تنها اثر چاپ شده مؤلف به فارسي، كتاب «تاريخ و هابيان» است، كه از سوي نشر طوفان در تهران به چاپ رسيده، سپس به عربي برگردان شده، و با عنوان «تاريخ الوهّابيّين»، توسط انتشارات هدف قاهره منتشر شده است. 2 . مرآت مدينه، دوّمين مجلد از مجموعة پنج جلدي، «مرآت الحرمين» است، كه به سال 1304 هـ. در استانبول به چاپ رسيده است 3 . در ايام تأليف كتاب، اگرچه نظام وهابي در منطقه حاكميت داشت، ولي هنوز اعتقادات مردم سالم و تبرك جويي از آثار پيامبر(صلي الله عليه وآله)در فرهنگ عامه محفوظ مانده بود. در مورد جواز تبرّك از ديدگاه قرآن، سنت و سيره صحابه، نكـ : «تبرّك الصحابه بآثار الرسول».
148 دست مادرش مي سپارد. نقش حرم
جالب است كه وقتي كودكان نوزاد در حريم حرم قرار مي گيرند، در تمام مدتي كه زير پرده و پوشش قبر مطهر هستند، در نهايت سكوت و آرامش به سر مي برند و هرگز ديده نشده است كه كودكي در آن مدت گريه و ناآرامي كند، اگرچه از ناآرامترين كودكان باشد. هنگامي كه كودكان را از زير پرده قبر مطهّر بيرون مي آورند، چهره هاي آنها از نورانيتي خاص برخوردار است و همانند كودكي كه غذايي در دهان داشته باشد، دهانشان را حركت مي دهند. سكوت محض كودكان، درخشش خاص چهره آنان و حركت دهانشان در آن زمان، حيرت انگيز و اسرارآميز است! اين حالت شگفت انگيز كه بدون استثنا براي همه كودكان پيش مي آيد، از كرامات، بلكه از معجزات حضرت ختمي مرتبت به شمار مي آيد و اهالي مدينه بر اين باورند كه در آن لحظه، شيره خرما از سوي پيامبر(صلي الله عليه وآله) به كام اين كودكان نهاده مي شود. يكي از علل برتري اهالي مدينه بر ساكنان ديگر بلاد مجاور، همين فيض شرفيابي و تبرّك جويي آنان از فيض هاي بيكران آن منبع فيض، در روزهاي آغازين زندگي است. از حرم تا حرم
زندگي اهالي مدينه در حريم حرمِ نبوي آغاز مي شود و در حريم حرم محمدي(صلي الله عليه وآله)پايان مي يابد. در نخستين روزهاي زندگي، زير پوشش حضرت رسالت پناه قرارمي گيرند، يك عمر در كنف حمايت پيامبر رحمت زندگي مي كنند، سرانجام در واپسين لحظات زندگي نيز، از حريم حرم و آستان ملك پاسبان آن شفيع انس و جان، به سوي جان جانان پر مي كشند. چنين سعادت بزرگي براي احدي جز مجاوران كوي دوست ميسّر نيست. اهالي مدينه حق دارند كه در غم هجران عزيزان در گذشته خود نوحه سرايي نكنند، زيرا از آنها شميم رحمت و مغفرت حضرت احديت، در پرتو شفاعت حضرت ختمي مرتبت استشمام مي كنند. اهالي مدينه به بيماران صعب العلاج خود به جاي دارو و درمان، آب خوشگوار مدينه را مي دهند، اگر خوب نشدند، آنها را به كنار مرقد مطهر نبيّ مكرم برده، براي شفايشان، به ذيل عنايت پيامبرخدا توسّل مي جويند. اگر بهبودي حاصل نشود، به فرارسيدن اجل و نزديك شدن ارتحال او پي مي برند. براي كفن و دفن و تجهيز او به عالم آخرت تدارك مي بينند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين نوع صفا و اخلاص، بسيار ارزشمند است، ولي ما وظيفه داريم در كنار توسّلات، به پزشك نيز مراجعه كنيم.
149 مراسم تجهيز و تدفين
پس از در گذشت يكي از ساكنان هجرت سراي پيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله) ، مطابق شرع انور او را غسل داده، كفن كرده، براي جلب عنايت آن حضرت، او را از «باب الرّحمه» وارد روضه مطهّر مي كنند و درپيش روي مبارك، طوري بر زمين مي گذارند كه سرِ متوفّي به طرف ضريح مقدس نبوي قرار گيرد، آنگاه درحال ايستاده براي او شفاعت مي طلبند و براي جلب نظر شفيع المذنبين، حضرت ختم المرسلين، مدتي به صلوات و سلام مي پردازند.(1) يكي از علل برتري اهالي مدينه بر ساكنان ديگر بلاد مجاور، فيض شرفيابي و تبرّك جويي آنان از فيض هاي بيكران آن منبع فيض، در روزهاي آغازين زندگي است. همواره مراسم تشييع، در يكياز مواقع نماز برگزار مي شود، ولذا در يكي از اوقات پنجگانه، جنازه راتا مسجد تشييع مي كنند و وقتِ هركداماز نمازها باشد، آن را با جماعت ادامي كنند و بر پيكر عزيز خود نماز ميت گزارده، جنازه را از «باب جبرئيل» خارج مي كنند، در حالي كه همه تشييع كننده ها، كلمه طيّبه «لا إِلهَ اِلاَّ الله» بر زبان دارند، او را براي دفن به سوي قبرستان بقيع مي برند. اگر تعدادي جنازه براي نماز گِرد آمده باشد، براي همه آنها يك نماز خوانده مي شود. مراسم تعزيت
پس از دفن ميت، خويشاونداناو در كنار درِ بقيع مي ايستندو حاضران با آنها مصافحه نموده،مراتب تسليت و تعزيت خود را تقديممي كنند. اين سنت حسنه يادگارِ امامحسين(عليه السلام)است. روز ارتحال امام حسن مجتبي(عليه السلام)هنگامي كه مراسم خاك سپاري سبط اكبر در بقيع بهپايان رسيد، برادر والاگهرشامام حسين(عليه السلام) در كنار درِ بقيع ايستاد و مراتب تسليت و تعزيت مردم را پذيرا شد. اجازه دفن
براي آگاهي يافتن از آمار دقيق افرادي كه در طول يكسال، در مدينه منوّره فوت مي كنند، لازم است براي دفن افراد درگذشته، از محلّي كه در محكمه به اين منظور در نظر گرفته شده، اجازه دفن بگيرند. غسل دادن غسّال به جنازه اي كه اجازه دفن دريافت نكرده، به شدت ممنوع است. قبرستان بقيع
در مدينه منوره، به جز بقيع، هيچ قبرستان ديگري وجود ندارد. افراد متوفي، هركس و از هر خانداني كه باشد، بايد مانند ديگران در قبرستان بقيع دفن شود. در اينجا ميان غني و فقير مساوات كامل بر قرار است.(2) قبرستان بقيع بيرون سور مدينه، كه توسط «جمال الدين اصفهاني»(3) كشيده شده، در مقابل «باب الجمعه» قرار دارد. ازاين رهگذر، جنازه ها را از درِ جبرئيل ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . طلب شفاعت از انبيا و اوليا، ريشه قرآني دارد، ولي بايد شفاعت كننده و شفاعت شونده به اذن پروردگار باشد (يونس : 3 ; سباء : 23) شيخ مفيد بر ثبوت شفاعت بر پيامبران و معصومان، ادعاي اجماع كرده (اوائل المقالات، ص15) نسفي نيز احاديث شفاعت را مستفيض دانسته است(العقائد النسفيّه، ص148) قاضي اياض نيز آن را صريح آيات، اخبار و مذهب اهل سنت دانسته است، (شرح نووي بر صحيح مسلم، ج3، ص35) محمدبن عبدالوهاب (بنيانگذار وهابيت) نيز شفاعت پيامبر گرامي، پيامبران، فرشتگان واولياءالله را بر اساس روايات وارده ثابت دانسته است (الهدية السنيه، ص42). براي دفع شبهات وهابيان مراجعه شود به كتاب ارزشمند: كشف الارتياب، از سيد محسن امين، صص214 .192 2 . اين شيوه، ياد آورِ حديث شريف رسول گرامي(صلي الله عليه وآله) است كه مي فرمايد: «نخستين نشانه عدالت در آخرت، قبرها است كه در آنها ميان ثروتمند و مستمند هيچ فرقي ديده نمي شود» (بحارالانوار، ج81، ص283). 3 . اين سور به سال 540 هـ . توسط جمال الدين محمد بن ابي منصور اصفهاني، وزير آل زنگي كشيده شد. (وفاء الوفا، ج2، ص767).
150 خارج كرده، از باب الجمعه وارد قبرستان بقيع مي كنند.(1) اهالي مدينه به بيماران صعب العلاج خود به جاي دارو و درمان، آب خوشگوار مدينه را مي دهند، اگر خوب نشدند، آنها را به كنار مرقد مطهر نبيّ مكرم برده، براي شفايشان، به ذيل عنايت پيامبرخدا توسّل مي جويند. دور تا دور قبرستان بقيع ديواري به ارتفاع سه متر كشيده شده كه پنج در دارد و در داخل اين محدوده، 11 بقعه با گنبد و بارگاه وجود دارد.(2) با توجه به قداست خاص اين مكان، بيشتر فرزندان، همسران، ياران و خويشان پيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله)در همين مكان مقدس به خاك سپرده شده اند. بنابر اصحّ روايات، 7000 تن از اصحاب پيامبر در اين مكان مقدس مدفون مي باشند.(3) علاوه بر ياران، صدها هزار نفر از تابعان، صالحان، عالمان و ساير مؤمنان، در طول قرون و اعصار در قبرستان بقيع به خاك سپرده شده اند. شيوه دفن در بقيع
جنازه هايي كه در بقيع به خاك سپرده مي شوند، شيوه خاك سپاري آنان به اين صورت است كه آنها را در لحدي به نام «قصقيه» مي گذارند، هر قصقيه درِ جداگانه اي دارد، جنازه را در داخل آن قرار داده، درِ قصقيه را مي بندند.(4) به طوري كه اهل اطلاع به من گفتند، درِ هر قصقيه را كه براي دفن جنازه اي باز مي كنند، از حكمت پروردگار هيچ نشاني از جنازه قبلي در آن نبوده و هرگز بوي تعفّني از آن شنيده نمي شود. بر اين اساس، مدفونين بقيع در باغي از باغهاي بهشتي وارد مي شوند.(5)چنانكه در حديث شريف آمده و اين گزارش آن را صد در صد تأييد مي كند. در مدينه مرسوم نيست كه جنازه را در داخل تابوت وارد قبر كنند، بلكهبا همان كفن در قبر مي گذارند و برايافراد خاصي اخيراً مرسوم شده كه لحددرست مي كنند و سقف آن را با خشت مي چينند و روي آن را با خاك پر مي كنند. در حديث شريف آمده است: هركس در مدينه منوّره وفات كند، پاداش شهيد در راه خدا به او داده مي شود.(6) كوي محبوب
روزي در قبرستان بقيع قبري كنده مي شد و پيامبر رحمت حضور داشت، يكي از ياران از بيرون آمده، نگاهي به درون قبر افكند وگفت: «هركس در اينجا دفن شود چه جايگاه بدي خواهد داشت!» نبيّ گرامي(صلي الله عليه وآله)براي تصحيح اعتقاد او فرمود: «اين گفته اي كه بر زبان تو جاري شد، چه گفتار زشتي بود.»
او در مقام تصحيح سخن خود گفت: يا رسول الله منظور من اين بود كه اينجا مدفن كسي مي شود كه در بستر مي ميرد و از پاداش جهاد در راه خدا و شهادت در ميدان نبرد محروم مي شود. پيامبر رحمت فرمود: «در روي زمين هيچ شهري همانند اين شهر نيست. هركس در اين شهر وفات كند، مانند كسي است كه در راه خدا به شهادت برسد، هيچ بقعه اي در عالم محبوب تر از بقعه اي نيست كه مدفن من خواهد شد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . با توسعه مسجدالنبي و برداشته شدن كوچه بني هاشم و خيابان ابوذر، از باب الجمعه نشاني نمانده است. محل باب الجمعه در آن ايام «حارّه» ناميده مي شد و تقريباً با درِ فعلي بقيع قابل انطباق مي باشد. 2 . از صدر اسلام تا 80 سال پيش بر فراز قبور مقدس خاندان عصمت و طهارت گنبد و بارگاه بود، كه در روز هشتم شوال 1344 هـ . با خاك يكسان گرديد. اين بقعه ها عبارت بودند از: 1) چهار تن از امامان معصوم(عليهم السلام) 2) فرزندان پيامبر 3) همسران پيامبر 4) عمه هاي پيامبر 5) ابراهيم فرزند پيامبر 6) فاطمه بنت اسد 7) عقيل و عبدالله بن جعفر 8) اسماعيل فرزند امام صادق(عليه السلام) 9) امّ البنين 10) حليمه سعديه 11) بيت الأحزان، در نزديكي قبور ائمه (در سمت بالاي سر آنها). (وفاء الوفا، ج3، ص616 تا ص920 ; البقيع الغرقد، ص44). 3 . سمهودي تعداد آنها را 000 10 نفر نوشته است. (وفاء الوفا، ج3، ص916). 4 . لفظ «قصقيه» واژه اي محلّي است. در ديگر بلاد عربي رايج نيست و در كتب لغت پيدا نشد. با توجه به تُرك تبار بودنِ مؤلف، در كتابهاي لغت تركي نيز جستجو به عمل آمد و يافت نشد. احتمالاً منظور از قصقيه چيزي شبيه لحدهاي مرسوم فعلي در قبرستان وادي السلام نجف اشرف مي باشد، ولي به هنگام جستجوي لفظ «قصقيه» واژه مشابهي يافتيم به عنوان «فِسقِيه»، و آن ساختمان مسقفي بوده به طول 50 و پهناي 20 متر، در سمت غربي بقيع، كه مخصوص دفن سادات، اشراف و اُمَراي شيعه بوده است. خاندانهاي معروفي چون «آل مُهَنّا» در آنجا به خاك سپرده شده بودند، كه در عهد وهابيان همه تخريب و با خاك يكسان گرديد. (اهل الدار والايمان، ص48). آل مهنّا از تبارِ سيد مهنّا بن سنان، قاضي معروف مدينه در قرن هشتم، صاحب «المسائل المهنّائيّه» و مجاز از سوي علاّمه حلّي و پسرش فخر المحقّقين مي باشند. (الدرر الكامنه، ج4، ص368 ; الحقايق الراهنه، ص223). 5 . تعبير«رَوضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ»را در مورد بقيعپيدا نكرديم، ولي در مورد برخي از قبور بقيع به كثرت آمده است. در يك حديث طولاني، رسول الله(صلي الله عليه وآله) از شركت فرشتگان در تشييع فاطمه بنت اسد، مادر اميرمؤمنان(عليه السلام) سخن گفته، در پايان مي فرمايد: «و قبر او باغي از باغهاي بهشت است». «روضة الواعظين، ج1، ص143  ; بحارالأنوار، ج35، ص71) 6 . پيامبرخدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «هركس در يكي از دو حرم، مكه يا مدينه وفات كند، پاي حساب برده نمي شود، مهاجر الي اللهنوشته مي شود و در روز رستاخير با اصحاب بدر محشور مي گردد.» (بحارالانوار، ج99، ص387).
151 با اين بيان، از قداست و شرافت جنّة البقيع پرده برداشت.(1) چه زيبا سروده: جوار قرب احمد ده وفات ايت *** قالوب اول جايده كسب حيات ايت
«در جوار قرب پيامبر(صلي الله عليه وآله)وفات كن، در آنجا اقامت گزين تا حيات جاويد يابي.»
مراسم گل باران قبور
زيارت اهل قبور در ميان اهالي مدينه ـ در شبهاي جمعه ـ سنّتي كهنو شيوه اي بسيار رايج است. روزهاي پنچ شنبه، بعد از نماز عصر، اهالي مدينه، زن و مرد، خُرد و كلان، به قصد زيارت اهل قبور به قبرستان بقيع مي روند.(2) از قديم مرسوم شده كه هريك از زائران قبور، يك دسته گل «فَسْلَكَنْ»(3) و يا هر گل، يا گياه خوشبوي ديگري با خود مي برند و قبرهاي معروف را گل باران مي كنند. آنها بر اين باورند كه بردن شاخه گل بر روي قبرها، از پيامبر رحمت به يادگار مانده، و لذا از ترك كردن آن بيم دارند.(4) «نظم»
شو متوجّه به زمينِ بقيع *** عرش برين بين مقام رفيع
هر طرفي نور دمد زان زمين *** همچو نجوم از فلك چارمين
چونكه نَهي بر در و دروازه گام *** ورد زبان ساز صلاة و سلام
اين همه چون انجم او آفتاب *** پرده گل گشته به رويشان نقاب
زنده دلان بين كه ز خود مرده اند *** سر به گريبان عدم برده اند
گر بگشايند ز عارض نقاب *** تيره نمايند مه و آفتاب
بر در و دروازه كه زين را در است *** مقبره عمه پيغمبر است
قبه عباس كه خُلد آشيان *** قبّه اي از نور به عالم عيان(5) در گذشته زنان و مردان، هم زمان به زيارت اهل قبور مي رفتند، ولي اكنون ملغي شده، بانوان عصرهاي پنجشنبه، بعد از نماز عصر و آقايان صبح هاي جمعه، بعد از نماز صبح به بقيع مي روند و سنّت زيارت را به جاي مي آورند. نمايشنامه استقبال رمضان
اجراي نمايشنامه استقباليه ماه مبارك رمضان توسط نوجوانانِ شهر پيامبر، ديدني و شنيدني است: در ميان جوانان و نوجوانانِ مدينه، در طول قرون و اعصار، مرسوم بوده كه همه ساله در آخرين روز ماه شعبان، نمايشنامه جالبي اجرا مي كردند. همه كودكان و نوجوانان شهر در يكي از ميادين بزرگ اجتماع نموده، از ميان خود سه نفر زرنگ و زباندار بر مي گزيدند و آنها را به سه منصب بزرگ شهر: «قاضي»، «شيخ حرم» و «اميرالحاج» نصب مي كردند. آنگاه به صورت دسته جمعي به بيرون شهر رفته، در هواي صاف صحرا به استهلال مي پرداختند، پس از رؤيت هلال، اقامه شهود و حكم قاضي، به سوي شهر باز مي گشتند. اهالي مدينه اين مراسم را «شعبنه» يا «نمايشنامه استقبال نوجوانان از ماه ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1  . رسول گرامي روزي در بقيع خطاب به «امّ قيس» فرمود: «از اين قبرها 70000 نفر محشور مي شوند كه بدون حساب وارد بهشت مي گردند، چهره هايشان مانند ماه شبِ چهارده مي درخشد.» (تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص92). و در حديث ديگري فرمود: «هركس در اين قبرستان به خاك سپرده شود، ما براي او شفاعت مي كنيم.» (همان، ص97). احاديث فراواني در باره حضور پيامبرخدا(صلي الله عليه وآله) در بقيع و استغفارش بر اهل بقيع آمده است. ابن شبّه، دهها مورد از آنها را در تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص86 تا 97 آورده است. 2  . مشروعيت زيارت اهل قبور از مسلّمات شرع مي باشد. پيامبر(صلي الله عليه وآله) همواره به زيارت اهل قبور در بقيع و اُحُد مي رفت (مستدرك حاكم، ج1، ص531). قبر مادرش را به همراه 1000 تن از ياران زيارت نمود و اشك فراوان ريخت (صحيح مسلم، ج 2 ص366). اما در مورد زنان، مسلّماً جايز و مشروع است; چنانكه حضرت زهرا به زيارت قبر جناب حمزه سيد الشهدا مي رفت، (المصنف عبدالرزاق، ج3، ص572). عايشه نيز مي رفت (همان، ص 570). و به صراحت مي گفت كه رسول خدا به او اجازه داده است (سنن بيهقي، ج 4، ص 131). در اين رابطه به كتاب ارزشمند «شفاء السّقام» از امام تقي الدين سبكي مراجعه فرماييد كه شبهات و هابيان را به بهترين شكل پاسخ داده است. 3  . فَسْلَكَنْ، گلي مانند «گلايول» مي باشد، جز اينكه بسيار معطّر است. فسلكنِ سفيد، هندي و ژاپني از شهرت بيشتري برخوردار مي باشند. (قاموس تركي، سامي افندي، ص996). 4 . گل باران كردن جنازه در گذشته رواج داشته است. از گل باران شدن جنازه حضرت معصومه و امام رضا(عليهما السلام) توسط شيعيان قم و خراسان داستانها نقل مي شود. بر جنازه حضرت موسي بن جعفر(عليهما السلام) آنقدر شاخه گل نثار كردند كه آنجا بعدها به «سوق الرّياحين» (بازارگلها) شهرت يافت (حياة الامام موسي بن جعفر، ج2، ص528). ولي آنچه امروز مرسوم شده، تاج گل به قيمتهاي گزاف براي مراسم تشييع و ترحيم تهيه مي كنند كه اين از مصاديق اسراف مي باشد. بهتر است وجه آن را به مراكز خيريه داده، تابلو مركز را به مراسم ببرند. 5 . مؤلف اين اشعار را از كتاب «فتوح الحرمين» نقل كرده، و آن مناسك منظوم محي الدين عربي به فارسي مي باشد. (كشف الظنون، ج 2، ص1240).
152 رمضان» مي ناميدند، كه در زمان ما ترك شده است. مراسم افطار در حريم يار
تعداد زائراني كه در ماه مبارك رمضان از اقطار و اكناف جهان براي عتبه بوسي قبر حبيب به اين شهر مقدس روي مي آوردند، بيرون از شمار بود، از اين رهگذر براي اهالي مدينه تهيه افطار براي زائران حرم نبوي از دير زمان به صورت يك سيره سنيّه در آمده بود. مردم نيم ساعت به افطار، از هر كوي و برزن، به سوي حرم مقدس، سرازير مي شدند. سقّاها آبهايي را كه از «عين الزّرقا»(1) پركرده، در مخزن ها خنك كرده بودند(2) به مسجد آورده، در ظرفهايي كه به موازات صفهاي نماز قرار داشت، مي ريختند. ابن فرحون مي نويسد: يكي از سقاها كه شيخ ابوالحسن محمد نام داشت،(3) پيش از فرا رسيدن وقت نماز، ظرفها را پركرده، از باب الرحمه تا باب النساء، به موازات صفهاي نماز مي چيد و براي اينكه ظرفها از دستبرد محفوظ باشد، آنها را با طنابي به يكديگر محكم مي بست. ولي نمي دانم كه در مقابل اين خدمت چيزي دريافت مي كرد يا فقط براي رضاي خدا انجام مي داد. ابن فرحون سپس مي افزايد: من نمي توانم آن منظره زيبا و روح افزا را، كه در هنگام افطار، در حريم حرمِ يار پديدار مي گشت، به تصوير بكشم. روضه نبوي از مشايخ بزرگي چون شيخ ابو محمد بكري، شيخ عبدالواحد جزولي و افراد برجسته اي چون آنها مملوّ مي باشد. در برابر چهره هاي نوراني و پر ابهّت اين مشايخ، احدي جرأت نمي كرد كه از پيشاپيش آنها عبور كند. جمعي از اشراف و سادات در قسمت مياني حرم صفي را به خود اختصاص مي دادند كه محاسن سفيد، چهرهاي درخشان و عمامه هاي برّاق آنها افراد ميان سال را به تعظيم و تكريم وا مي داشت و اهل حال را به وجد و شور و شوق مي آورد. پشت سر آنها، اهالي بصره و جزيره در صفي، پس از آنها معتمدان و ريش سفيدان در صف ديگر، آنگاه مجاوران و فقيران در صفي، پست سر آنها، ايرانيان و مراكشي ها در يك صف، در صف بعدي خادمان و فراشان حرم در زير قبه هاي شرقي قرار داشتند. اين چهره هاي نوراني، همگي اهل خير و صلاح و از منزلت و مرتبت رفيعي برخوردار بودند. آنانكه در اطراف حُجره شريفه منتظر اذان و فرا رسيدن وقت افطار هستند، برخي سرِ فكرت در جيب حيرت فرو هشته، گروهي به دعا و مناجات با قاضي الحاجات همت گماشته، برخي با يكدنيا خضوع و خشوع به تلاوت قرآن مي پردازند، گروهي نيز به ديدگان اشكبار به خواندن دلائل الخيرات(4) اشتغال داشته، سفره ها گسترده، افطاري هايي كه از منازل شان ارسال مي شود، در ظرفهاي سرپوش دار، در جلوشان مي نهند، تا ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عين الزرقا، همان «عين ازرق» است كه از چشمه بزرگي در غرب مسجد قبا، در ميان نخلستان نشأت مي گيرد، تا مصلّي جريان پيدا مي كند. در مصلي قبّه بزرگي بر بالاي آن هست، در آنجا به دو قسمت تقسيم شده، قسمي به سوي شمال و قسم ديگري به سوي قبله روان مي باشد. اين چشمه «عين ازرق» نام دارد و در ميان مردم به «عين زرقا» مشهور است. (وفاء الوفا، ج3، ص985). علت نام گذاري آن به «ازرق» و «زرقا»، اين است كه آن را مروان بن حكم در ايام والي بودنش از قبا تا مدينه كشيده وچون او زاغ چشم بود، به اين نام مشهور شد. (همان، ص987). 2 . در گذشته كه وسايل امروزي نبود، مخزن هايي در جاهاي بادگير نصب مي شد و آب در آن مخزن ها در اثر وزش باد خنك مي شد، اين مكان ها را مشربه مي ناميدند و مشربه امّ ابراهيم يكي از اين موارد بود. 3 . شيخ ابوالحسن محمد، جدّ مادري شيخ محمد كازروني است. 4 . دلائل الخيرات، تأليف :محمدبن سليمان جزولي، متوفاي 854 هـ . رايج ترين كتاب در ذكر صلوات بر اشرف كاينات بود، كه در شرق و غرب عالم رواج تام داشت، تا از طرف و هابيان ممنوع شده، نسخه هاي آن گرد آوري و طعمه حريق گرديد.
153 شليك توپ افطار(1) به عبادت و اطاعت هم چنان ادامه مي دهند. افطاري ها عموماً از نان، پنير، خرما، حلوا و امثال آنها است. و لذا همگان افطار ساده اي تناول كرده، غرق درياي عبادت و اطاعت مي شوند. احتمالاً اختصاص يافتن افطاري ها در استانبول به نان، پنير، مربّا و امثال آنها، به پيروي از اهالي مدينه طيّبه باشد. در آستانه وقت افطار، منظره مسرّت انگيز منتظران اذان، به قدري نوراني وروحاني است كه اگركسي به فضاي مسجد شريف نبوي گوش جان بسپارد، صداي بال ملايك را خواهد شنيد. با شليك توپ افطار صداي روح بخش اذان از فراز گلدسته ها در فضاي مدينه طنين انداز مي شود، صاحبان سفره از افرادي كه در دو طرف او هستند، به ويژه از زائران و مسافران براي افطار دعوت مي كنند. پس از افطار آنچه درسفره باقي بماند به مستمندان، به ويژه غريبان تقديم مي كنند، لحظاتي بعد فريضه مغرب اقامه مي شود. وقت افطار، منظره مسرّت انگيز منتظران اذان، به قدري نوراني وروحاني است كه اگركسي به فضاي مسجد شريف نبوي گوش جان بسپارد، صداي بال ملايك را خواهد شنيد. از قديم مرسوم است كه در ماه رمضان نماز مغرب را بعد ازافطار اقامه مي كنند، از اين رهگذر، مؤذنها چند دقيقه اي اقامه را به تأخير مي اندازند تاسفره هاي افطار برچيده شود. بعد از نماز مغرب هريك از اهالي مدينه، يك يا دو نفر از زائران را با خود به منزل برده، پذيرايي مي كنند و بعد از شام براي فريضه عشابه مسجدبر مي گردند. بدين طريق، هرشب 300 تا 400 سفره افطار در مسجدالنّبي گسترده مي شود. آنچه در بسياري از ممالك اسلامي مرسوم شده، كه افطار را به صورت ساده پيش از نماز مغرب و شام را بعد از نماز مغرب تناول كنند، احتمالاً از اهالي حرمين شريفين اتخاذ شده است. اين شيوه كه اول چيز ساده و مختصري تناول كرده، پس از مدتي سرِ سفره شام بروند، بسيار مطلوب و از نظربهداشتي بسيار سودمند است; زيرا اگرشكم خالي يك مرتبه پر از غذا شود، معده در هضم غذا دچار مشكل مي گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تا اين اواخر، در همه كشورهاي اسلامي، براي آگاهي مردم از وقت افطار و سحري، در شامگاهان و سحرگاهان توپ شليك مي كردند.
154 نماز تراويح(1) پس از اداي فريضه عشا، افراد موجود در مسجد به 40 ـ 50 گروه تقسيم شده، براي هر گروهي مؤذّن و امام جماعت ويژه تعيين مي گردد. در جلو هر گروهي دو عدد شمعدان بزرگ و تعدادي فانوس نهاده مي شود. فانوس هاي هر گروهي به رنگي خاص است. هر گروهي به يك سو رفته، گروهي با سوره هاي بلند، گروهي باسوره هاي كوتاه، پشت سرِ امام خود به اداي نماز تراويح مي پردازند.(2) و لذا گروهي مشغول اذان، گروهيمشغول قرائت، گروه ديگري مشغول ذكر و مناجات مي باشند. در مدت اقامه نماز تراويح، فضاي مسجد آكنده از روحانيت و نورانيت خاصي مي شود. هر گروهي به نوعي مشمول عنايات و فيض هاي رباني قرار مي گيرند. آيين شمع افروزي
در شبهاي معمولي، دو عدد شمعدان بزرگ طلا، كه با موم عسل روشن مي شوند، در فضاي مسجد نصب شده، فضاي مسجد را روشن نگه مي دارند. در شبهاي ماه مبارك رمضان، 8 شمعدان ديگر به آنها ضميمه مي شود. اين شمعدانها پس از پايان يافتن نماز تراويح، طي مراسمي به دفتر مخصوصي كه آن را «گنجينه شمع» مي نامند، عودت داده مي شود. از ديرباز چنين مرسوم شده كه براي شركت در مراسم شمع افروزي، هشت نفر از اعيان و اشراف مدينه، كه از شخصيت و برجستگي خاصي برخوردار هستند، دعوت مي شوند، تا اين شمعدانها را پس از اداي تراويح به گنجينه شمع ببرند و به اين وسيله در زمره خادمان افتخاري حرم قرار گرفته، مشمول عنايات حضرت ختمي مرتبت گردند. رييس فراشان براي هر شب هشت نفر برگزيده، براي هر يك از آنها كارت مخصوصي صادر مي كند و با ارسال اين كارتها، حضور آنها در مراسم شمع افروزي آن شب اعلام مي شود. پس از نماز تراويح، اين گروه هشت نفري، با ارائه كارت، در داخل حجره شريفه حضور يافته، هر كدام يكي از شمعدان ها را توتياي چشم خود نموده، به همراه خادمان حجره نبوي، با مراسم خاصي حركت كرده، به دفتر مخصوص (گنجينه شمع) كه در شمال مسجدالنبي قرار دارد، مي رسانند و به مسؤولان مربوط تحويل مي دهند. پروانگان بال سوخته گردا گرد شمعِ جمعِ آفرينش
به هنگام اجراي مراسم ويژه آيين شمع افروزي، شيخ و نايب حرم، شِنِل هاي خاص اين آيين را، كه شِنِلي بلند، فراخ، بايقه هاي بلند و آويخته و آستينهاي چاك دار است، مي پوشند، شال مخصوصي به كمر مي بندند، دو طرف آن را از دو طرف مي آويزند، آنگاه اعيان و اشرافِ دعوت شده را، تا بيرون درِ شامي (در محاذات باب جبرئيل) همراهي نموده، در آنجا در صفي منظم منتظر مي گزارند و خود به داخل حجره شريفه مشرّف مي شوند. آواي روح افزاي مناجات از گلدسته هاي حرم در كالبد مشتاقان، جان تازه دميده، سقايان با صفا در ميان صفها، با جام هاي پر جلا، عابدان تشنه كام را از آب زلال عين زرقا سيراب مي كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نماز تراويح عبارت است از خواندن نمازهاي مستحبي شبهاي ماه رمضان با جماعت، كه به اجماع فقهاي شيعه حرام است و داستان آغاز آن، اين است كه در يكي از شبهاي ماه رمضان عمر به مسجد رفت و ديد مردم به صورت پراكنده مشغول عبادت هستند، به ابيّ بن كعب دستور داد كه امامت كند و نمازهاي مستحبي را با جماعت به جا آورد. شب بعد كه به مسجد رفت و ديد در صفهاي منظم مشغول نماز هستند، شادمان شد و گفت: «نعمت البدعة ! وه، چه بدعت خوبي شد!» (صحيح بخاري، ج2، ص252، الموطّأ، ص73 ; كنزالعمال، ج8 ، ص408). بعد از عثمان، هنگامي كه با امير مؤمنان(عليه السلام) بيعت شد، آن حضرت دستور داد اعلام كنند كه خواندن نماز مستحبي با جماعت ممنوع است. عده اي در خيابانها به راه پيمايي پرداخته، شعار: «واعمراه» سردادند، از ترس فتنه و شورش فرمود: بگوييد هركس مي خواهد بخواند. (وسائل الشيعه، ج8 ، ص46). 2 . تراويح، جمع «ترويحه»، به معناي استراحت است. نماز تراويح را از اين جهت «تراويح» مي نامند، كه بعد از هر چهار ركعت، مدتي فاصله داده، استراحت مي كنند. (لسان العرب، ج5. ص360).
155 دو شمعدان زرين را خادمان ويژه حجره در دست گرفته، هشت شمعدان ديگر را، هشت تن از خادمان حرم حمل مي كنند و آنها را تا درِ شامي همراهي نموده، با تعظيم، تكريم و تجليل خاصي به افراد فرا خوانده شده تقديم مي كنند. هر يك از مدعوّين، هر شب شمعدان مخصوص خود را كه نشانه هايش در كارت دعوتشان قيد شده، تحويل مي گيرند، در حالي كه چون مردمك ديدگانشان از آن مراقبت مي كنند، پشت سرِ يكديگر در صفوفي فشرده، به سوي محراب روضه مطهّر حركت مي كنند و در محاذات قبر شريف قرار مي گيرند. شمعدانهاي ويژه حجره مباركه در پيشاپيش، شمعدانهاي روضه منوره در پشت سر، در حالي كه خدّام حرم در دو طرف آنها در حركت هستند، با گامهاي فشرده، از محراب مسجد در نقطه جنوب تا دفتر خاص شمعدانها در نقطه شمالي مسجد، طول مسجد شريف نبوي را با متانت ويژه اي مي پيمايند. در طول اين حركت، يكي ازمؤذن هاي خوش الحان، در مواجهه حجره شريفه، با صوت حزين و لحن شيرين، ابياتي در ستايش حضرت ختمي مرتبت مي خواند كه تا اعماق روح و جان ايجاد وجد وشعف مي كند. در پايان براي مصالح جهان اسلام و امت اسلامي دست به نيايش برداشته، براي ترويح روح مؤمنان فاتحه نثار مي كنند. در طول اين مراسم، كودكان و نوجوانان، در باغچه نخل(1) (قسمت خارج از روضه و غير مسقف حرم) صف كشيده، پروانگان عاشق و شيداي شمع جمع آفرينش را، در حال اجراي مراسم شمع افروزي، استقبال و تماشا مي كنند. به جهت حالت بسيار روحاني و نوراني اين آيين، كه حاضران اهلِ حال را به شور و شوق وا مي دارد، همگان ترجيح مي دهند كه تا پايان اين مراسم، همچون پروانگاني بال سوخته، در گرداگرد شمعهاي بر افروخته و شمعدانهاي فروزان، در كوي يار و در حريم جانان، آنها را همراهي كنند. پس از تسليم شمعدانها به دفترِ مشهور به «گنجينه شمع»، متفرق شده به سوي خانه و كاشانه خود مي روند. نسيم سحر در بزم سحرخيزان
بيدار دلان سحر خيز، پس از تناول سحري، از چهار گوشه مدينه منوره به سوي روضه مطهّر شرفياب مي شوند و در حريم يار، به عبادت و اطاعت مي پردازند. اين عاشقانِ عبادت پيشه، از يك ساعت و نيم پيش از طلوع فجر، در روضه مطهر گرد آمده، هريك شمعي براي خود بر مي افروزد و در پر تو آن، به تلاوت قرآن، قرائت دعا و اذكار از دلايل الخيرات، نثار صلوات و تحيات بر اشرف كاينات، نيايش و مناجات با قاضي الحاجات، مي پردازد. نغمه هاي جان فزاي قاريان و ناله هاي جانگداز ذاكران، در فضاي روضه مطهر طنين انداخته، نسيم معطر حجره منوره، عاشقان سحر خيز را عطرآگين نموده، شيفتگان ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در حدود سي سال پيش از اين كه نگارنده توفيق تشرف به حرمين شريفين را داشت، در قسمت غير مسقف حرم، در محاذات حجره شريف، تعدادي نخل موجود بود، از اين رو آن قسمت را باغچه نخل تعبير مي كردند.
156 دلباخته را مدهوش مي سازد. در اين ميان، آواي روح افزاي مناجات از گلدسته هاي حرم در كالبد مشتاقان، جان تازه دميده، سقايان با صفا در ميان صفها، با جام هاي پر جلا، عابدان تشنه كام را از آب زلال عين زرقا سيراب مي كنند. در اين لحظاتِ معنوي، كه شور و شوق شب زنده داران به اوج مي رسد، جذبه ها و كشش هاي روحاني، عبادت پيشگان را تا قلّه شرف بندگي بالا برده، در كش و قوس اين جذبه و ناز، يك مرتبه امواج سهمگين سحر، چون تيري خون آلود سينه سياه افق را مي شكافد و دروازه سحر باز مي شود; روزي خجسته، صبحي مبارك! بانك تكبير و آواي عظمت خدا، در فضاي شهر اوج مي گيرد. نغمه روح بخش شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت، در فضاي روضه منوّره گوش جان را نوازش مي دهد، صداي با صلابت صلوات بر اشرف كاينات از عاكفان حرم با حلاوت تر از هر صدايي در جهان، در حريم حرم مي پيچد. صفها آراسته، دلها از هر غلّ و غشي پيراسته، فريضه صبح در پشت سرِ امام شافعي ادا شده، واعظان سخن سراي تا فرا رسيدن وقت حنفيان به وعظ و ارشاد حاضران، تبليغ و ترويج دين مبين مي پردازند.(1) نماز عيد در حريم حرم
يك ماه تمام توفيق عبادت و اطاعت، تلاوت قرآن، شب زنده داريو انجام فريضه صيام در ماه مبارك رمضان سپري مي شود. در پگاه عيد سعيد فطر، همه اهالي; از عالي و داني، براي شركت در نماز عيد، از چهار گوشه مدينه منوّره، در ديار يار حضور يافته، نماز عيد مي گزارند. خطبه هاي نماز را با گوش جان استماع كرده، براي توفيق اين عبادت دست نيايش به سوي خداوند منان برمي دارند و براي قبولي طاعات به رسول گرامي توسّل جسته، پيشاني ادب بر عتبه حجره شريفه مي سايند. هركس در حدّ توان و قدرت بيان خود، عرايضي به پيشگاه پيامبر(صلي الله عليه وآله) تقديم نموده، خواسته هاي قلبي اش را به محضر انور نبيّ مكرم عرضه مي دارد. از قديم الأيام در شهر مدينهمرسوم است كه عيد سعيد فطررا سه شبانه روز جشن مي گيرند. دراين سه روز، در اوقات نماز توپشليك شده، حال و هواي جشن وسرور در سيماي همگان مشاهدهمي شود و هر فردي در كوچه و برزن، باهر فرد ديگر كه مصادف مي شود، دستش را مي بوسد و مشمول دعاي خيرش مي گردد. در مدينه منوّره، دست بوسي به اعياد منحصر نيست، بلكه به دنبال هر نماز، هر فردي; از غني و فقير، دست كساني را كه در كنارش نشسته اند، مي بوسد. * * *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همه مذاهب اسلامي، اتفاق نظر دارند كه وقت نماز صبح از اول طلوع فجر آغاز مي شود، ولي ابو حنيفه گفته است: بهتر است كه نماز صبح را تا روشن شدن هوا تأخير بيندازند (بداية المجتهد، ج1، ص97) و لذا حنفيان حدود 20 دقيقه بعد از اذان صبح به اداي نماز صبح مي پردازند.


| شناسه مطلب: 80464