متن کامل
ضرورت شناخت اهل بیت(علیهم السلام) شاید برخی چنین تصور کنند که گفتگو در باره اهل بیت و تلاش در جهت شناخت آنان، مسأله ای است متعلق به گذشته و در عصر حاضر، اثری بر آن مترتب نیست. بنابراین، چه ضرورتی دارد که درباره آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ اما
ضرورت شناخت اهل بيت(عليهم السلام)
شايد برخي چنين تصور كنند كه گفتگو در باره اهل بيت و تلاش در جهت شناخت آنان، مسأله اي است متعلق به گذشته و در عصر حاضر، اثري بر آن مترتب نيست. بنابراين، چه ضرورتي دارد كه درباره آن به بحث و گفتگو بپردازيم؟
اما اگر به كلام خداوند و سنت نبيّ گرامي(صلي الله عليه وآله) مراجعه و در آن بينديشيم، به وضوح در خواهيم يافت كه مطالعه و پژوهش در باره اين مسأله و شناخت مفهوم و مصاديق اهل بيت پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) براي امّت اسلامي، امري كاملا حياتي است.
خداوند در قرآن كريم، اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) را از هر گونه آلودگي پاك و پاكيزه دانسته(1) و محبت و دوستيِ آنان را به عنوان مُزد رسالتِ نبيّ گرامي(صلي الله عليه وآله) ، بر همه مسلمانان فرض دانسته است.(2)
رسول گرامي نيز كه سخن ايشان تأييد شده با كلام خداوند مي باشد،(3) در حديث متواتر ثقلين با بيان جمله إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي... (4) اهل بيت را همتاي كتاب خدا به شمارآورده و استمرار هدايت امّت اسلامي را پس از خود، تنها در پرتو تمسك به قرآن و عترت ميسر دانسته است. و اعلام داشته كه اين دو، تا قيام قيامت با هم بوده و هيچگاه از يكديگر جُدا نخواهند شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . } إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً{ احزاب: 33 ; خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خاندان ]پيامبر [بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
2 . } قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي{ .
3 . } وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحي{ نجم : 3 و 4
4 . صحيح مسلم، كتاب فضائل صحابه ح 36; سنن ترمذي 5 / 329. سلفيه; مستدرك حاكم 3/148; مسند احمد 3/17; معجم كبير طبراني 5/190 و 205، چاپ عراق;
|
صفحه 197 |
|
وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ... (1)
و در حديث سفينه اهل بيت(عليهم السلام) را به كشتي نوح تشبيه كرده و نجات امت اسلامي را تنها در پرتو تمسك به كشتي هدايتِ آنان، ميسّر دانسته است.(2)
آري، تأمل در كلام خداوند و سخنان رسول گرامي، و نقش اهل بيت در هدايت و وحدت امّت اسلامي، ضرورت شناختِ مصاديق اهل بيت رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را بيش از پيش روشن مي سازد. و هر فرد مسلمانِ متعهدي را وامي دارد تا به درستي، اين اسوه هاي طهارت و پاكي را بشناسد و آنان را الگوي زندگيِ خود قرار دهد، و در جهان پرحادثه كنوني، بر كشتي نجات اهل بيت سوار شده و خود را به ساحل نجات رساند. اين همان حقيقتي است كه پيشواي مذهب شافعي نيز در سروده خود به آن اشاره دارد. وي مي گويد:
ولمّا رأيت الناس قد ذهبت بهم *** مذاهبهم في أبحر الغيّ والجهل
ركبتُ علي اسم الله في سفن النجا *** وهم اهل بيت المصطفي خاتم الرسل(3)
هنگامي كه ديدم مذاهب گوناگون، مردم را به درياهاي جهل و گمراهي سوق داده است، با نام خدا بر كشتي هاي نجات اهل بيت مصطفي(صلي الله عليه وآله) خاتم پيامبران، سوار شدم.
پس چنان نيست كه اين مسأله، متعلق به روزگاران گذشته باشد، بلكه همانگونه كه تدبر در قرآن و پيروي از كتاب الهي، مسأله اي است نو و مورد نياز; شناخت و پيروي از همتاي قرآن، يعني اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيز مسأله اي است تازه و مورد نياز.
مراد از اهل بيت(عليهم السلام)
مقصود از اهل بيت در اين نوشتار، معناي لغويِ آن، كه شامل همه بستگان و همسر و فرزندان مي شود نيست. بلكه مقصود، اصطلاحي است كه قرآن كريم آن را در آيه تطهير در مورد اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) به كار برده است.
} إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً{ .
اقوال مفسّران در مصاديق اهل بيت(عليهم السلام)
مسلمانان به پيروي ازقرآن كريم وسخنان پيامبر(صلي الله عليه وآله)كلمه اهل بيت رادراهل بيت پيامبرخدا(صلي الله عليه وآله)استعمال كرده اند و اين مسأله به گونه اي شهرت يافته كه اراده معناي ديگري از اين كلمه، محتاج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم، كتاب فضائل صحابه، ح36 ; سنن ترمذي ج5 ، ص329 ; سلفيه; مستدرك حاكم، ج3، ص148 ; مسند احمد، ج3، ص17 ; معجم كبير طبراني، ج5 ، صص190 و 205، چاپ عراق
2 . صحابي رسول خدا ابوذر از پيامبر(صلي الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود:
مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوح، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ . مستدرك حاكم، ج2، ص343 ; مجمع الزوائد، هيثمي، ج9، ص265، دارالفكر 1414 هـ ; تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، ج12، ص91 ; حلية الاولياء، ابونعيم، ج4، ص306 ; دارالمنثور، ج4، ص434
3 . ديوان امام شافعي، جمع آوري از: محمد عبدالرحيم، ص334، دارالفكر.
|
صفحه 198 |
|
قرينه است.(1) با اين وجود، شماري از مفسّران اهل سنت در اين مسأله تشكيك نموده و ضمن پذيرفتن اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) (علي(عليه السلام)، فاطمه(عليها السلام) ، حسن و حسين(عليهما السلام)) به عنوان مصاديق آيه، اشخاص ديگري را نيز جزو مصاديق اهل بيت دانسته اند. اهم اقوال آنان چنين است:
1 . گروهي، به جز علي(عليه السلام)، فاطمه(عليها السلام)، حسن و حسين(عليهما السلام) ، همسران پيامبر را نيز جزو اهل بيت دانسته اند.(2)
2 . برخي مصداق اهل بيت را خود پيامبر(صلي الله عليه وآله) و همسران حضرت دانسته اند.(3)
3 . برخي معتقدند منظور از اهل بيت، تنها زنان پيامبرند. اين قول را عكرمه به سعيدبن جبير و ابن عباس نسبت داده است.(4)
4 . برخي معتقدند مصاديق اهل بيت همه بني هاشم اند، يعني آل علي، و آل عقيل، و آل جعفر، و آل عباس. اين قول از زيد بن ارقم نقل شده است.(5)
5 . عقيده بسياري از مفسّران بر اين است كه منظور از اهل بيت، پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) علي(عليه السلام) ، فاطمه(عليها السلام)، حسن و حسين(عليهما السلام) هستند.
اين قول را شماري از همسران پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) مانند: امّ سلمه، عايشه و زينب و جمع زيادي از صحابه مانند: سعدبن ابيوقاص، ابوسعيد خدري، وائلة بن اسقع، ابن عباس، علي بن ابي طالب، حسن بن علي، جعفر بن ابي طالب، جابر بن عبدالله، عمر بن ابي سلمه، براء بن عاذب، و توبان، غلام پيامبر خدا، نقل كرده اند.(6)
در پاره اي از روايات، افزون بر افراد يادشده، در ذيل قول پنجم، از ساير امامان دوازده گانه هم نام برده اند.(7)
شيعه اماميه، بر اين است كه آيه تطهير همه امامان دوازده گانه را شامل مي شود، اتفاق نظر دارند.(8)
اكنون بايد ديد آيه شريفه چه كساني را شامل مي شود، و چه كساني از دايره شمول آيه خارج اند.
ما براي بررسيِ اين مسأله، از قراين دروني و بروني آيه مورد نظر، مدد مي جوييم.
قرائن دروني
1 . كساني كه همسران پيامبر خدا را مشمول آيه مي دانند، به اين نكته تمسك كرده اند كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قاموس قرآن، سيد علي اكبر قريشي، ج1، ص137
2 . تهذيب تاريخ دمشق، ج4، صص208 و 209 ; تفسير كبير، فخر رازي، ج25، ص209 چاپ سوم; فتح القدير، شوكاني، ج4، ص208 ; دارالمعرفه; الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج14، ص183 دار احياء التراث العربي بيروت.
3 . تهذيب تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج4، ص209 ، دار احياء التراث العربي بيروت.
4 . در المنثور سيوطي، ج6، ص602 دار الفكر; فتح القدير شوكاني، ج4، ص278، دار المعرفه.
5 . معجم كبير طبراني، ج5، ص182، ح 5026 ; درالمنثور، ج6، ص605 ; فتح القدير، ج4، ص280 ; قرطبي، ج4، ص183
6 . شواهد التنزيل، حاكم حكاني 2/33، 34، 35، 38، 39، 40، 41، 43، 50، 30، 27، 26، 28، 29; تفسير ابن كثير 3/493، 494، 492; مستدرك حاكم 3/150، 146، 147; در المنثور 6/605، 603، 604; تفسير طبري 22/8، 7; تلخيص المستدرك ذهبي 3/147; سنن كبري، بيهقي 7/63;
مشكل الآثار، طحاوي 1/332، 334; مسند احمد 1/391، و 6/45 و 10/177 و 197;
صحيح مسلم، كتاب فضائل صحابه باب 4; و كتاب فضائل، باب فضائل اهل بيت النبي9 باب 9، سنن ترمذي، كتاب مناقب باب 21، و 32; فرائد السمطين 2/22، 18، 15.
7 . آية التطهير في احاديث الفريقين، سيدعلي موحد ابطحي، ج1 و2، 1404 هـ .
8 . جوامع الجامع، طبرسي، ص372
|
صفحه 199 |
|
جملات پيش و پس از آيه تطهير، همگي درباره همسرانِ پيامبر(صلي الله عليه وآله) است. اما بايد توجه داشت كه مسأله يادشده نه تنها دلالتي بر شمول آيه نسبت به زنان پيامبر(صلي الله عليه وآله) ندارد، بلكه همين مسأله، خود قرينه روشني است بر اين كه مخاطب آيه تطهير، كساني غير از همسران پيامبرند; چرا كه در جملات پيشين و پسينِ آيه، تمامي ضماير به صورت مؤنث آمده (كنتنّ، امتعكنّ، اسرحكنّ، تدرن، لستن، اتقيتنّ، في بيوتكنّ).
در حالي كه در آيه تطهير، جهتِ خطاب تغيير كرده و ضماير آن، به صورت مذكر عَنْكُمُ ، يُطَهِّرَكُمْ آمده است و اين به وضوح دلالت دارد كه مصاديق آيه كساني غير از همسران پيامبرند.
2 . لسان آيه تطهير، لسان مدح و ستايش و حاكي از مقام بلند اهل بيت است; در حالي كه لسان آيه هاي مربوط به همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) لسان پرهيز دادن و ترساندن است. به همين دليل، هرگز نمي توان هر دو لسان را مربوط به يك گروه دانست.
3 . مفاد آيه تطهير، اعطاي نوعي مصونيت از گناه و لغزش و عصمتِ دارندگان مقام تطهير است; در حالي كه همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) به اتفاق مسلمانان، مصون و معصوم از خطا و گناه نبوده اند.
4 . منظور از اراده در آيه شريفه تطهير إِنَّما يُرِيدُ اللهُ... اراده تكويني است. حال با توجه به اين نكته، مي توان پرسيد: آيا مراد از زدودن پليدي از اهل بيت(عليهم السلام) در آيه شريفه، دور ساختن و دفع پليدي است; يعني اين كه آنها از خارج هيچ گونه پليدي نداشته اند. يا برداشتن و رفع آن است؟ يعني آلودگي بوده اما خداوند آن را برطرف كرده است.
اگر فرض نخست منظور باشد، در اين صورت تمام زنان پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا دست كم بيشتر آنان، پيش از اسلام در پليدي (شرك و كفر) بوده اند و در نتيجه از حكم آيه خارج اند.
و اگر فرض دوم منظور باشد، (برداشتن پليدي) چاره اي نداريم جز آن كه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)را از حكم آيه خارج بدانيم; زيرا در زندگي پيامبر هيچ گونه پليدي وجود نداشته است. در حالي كه پيامبر خدا به طور قطع در حكم آيه داخل است. پس فرض نخست ثابت مي شود و فرض دوم منتفي مي گردد و زنان پيامبر به طور قطع از حكم آيه خارج مي گردند.(1)
5 . مقصود از اهل بيت در آيه تطهير، اهل بيت پيامبرند كه منحصراً ساكن يك خانه بوده اند; يعني فاطمه زهرا، اميرالمؤمنين و دو فرزندشان حسن و حسين(عليهما السلام) . و اين كه برخي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير جوامع الجامع، ص372
|
صفحه 200 |
|
گفته اند مقصود از آيه، همسران پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)هستند، درست نيست، چون خانه هاي همسران آن حضرت يك خانه نيست، بلكه خانه هاي متعدد بوده است كه اينان در آن ساكن بوده اند. دليل اين مطلب، سخن خداوند در صدر آيه تطهير است كه مي گويد: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ (1)كه خطاب متوجه كساني است كه در خانه هاي پيامبر(صلي الله عليه وآله) مي زيسته اند.
قرائن بروني:
افزون بر قرائن دروني آيه، قرائن بروني ديگري نيز وجود دارد كه همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) را از شمول آيه تطهير خارج مي سازد.
از جمله:
1 . بدون شك در آيه تطهير، از سوي خداوند مقام بزرگي براي اهل بيت ثابت و به همه مسلمانان اعلام شده است. حال چگونه مي توان تصور كرد كه همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) از سوي خداوند به چنين مقام ارجمندي نايل آمده باشند، اما خود آنان از وجود چنين فضيلتي براي خود غافل باشند; چنان كه حتي يك نفر از آنان، براي يك بار هم كه شده، چنين فضيلتي را براي خود يادآور نشده و ديگران بدان توجه نداده باشد؟!
نه تنها تاريخ از آنان چنين چيزي نقل نكرده، بلكه از قول خود آنان نقل كرده كه گفته اند: آيه تطهير در حق غير ايشان (يعني خمسه طيبه) نازل شده است.(2)
2 . محدثان شيعه و سني، در شأن نزول آيه تطهير، روايات متواتري از پيامبر(صلي الله عليه وآله) نقل كرده اند كه بر اساس آن روايات، مصاديق اهل بيت عبارت اند از: پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)، علي(عليه السلام)، فاطمه(عليها السلام)، حسن و حسين(عليهما السلام) .
به نظر مي رسد بهترين راه براي تعيين دقيقِ مصاديق اهل بيت، مراجعه به رواياتي است كه از قول خود پيامبر(صلي الله عليه وآله) ، به تفسير آيه شريفه مي پردازد.
آري، چگونه مي توان باور كرد كه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) در حديث ثقلين و سفينه و امان و... تمسك به اهل بيت(عليهم السلام) را مايه سعادت دنيا و آخرت امّت اعلام كند، اما با اين وجود، اهل بيت خود را معرفي نكند و مصاديق اهل بيت را در هاله اي از ابهام باقي گذارد؟
حقيقت آن است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مواضع متعددي، آن هم در اجتماع باشكوه صحابه، اهل بيت را معرفي نموده است تا هيچ عذر و بهانه اي براي هيچ كس باقي نماند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احزاب / 33
2 . پس از اين، در اين باره مباحث بيشتري بيان خواهيم داشت.
|
صفحه 201 |
|
پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) به عنوان يگانه كسي كه بي هيچ اختلاف، صلاحيت تفسير قرآن، و بيان معانيِ پنهان آن را داراست،(1) و به تصريح قرآن كريم، هيچ گاه از خود سخني نمي گويد و گفتارش برخاسته از وحي الهي است،(2) در تعيين مراد از آيه تطهير و بيان مصاديق آن، دو شيوه مؤثر برگزيده است:
1 . شيوه بيان گفتاري. 2 . شيوه بيان رفتاري.
مصداق آيه تطهير در بيان گفتاري پيامبر(صلي الله عليه وآله) :
طبق روايات فراواني كه از طريق شيعه و سني به دست ما رسيده، پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) پس از نزول آيه تطهير، پارچه اي به دست گرفت و علي(عليه السلام)، فاطمه(عليها السلام)، حسن و حسين(عليهما السلام) را به زير آن بُرد و سپس فرمود:
اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِير .(3)
پروردگارا! اينان اهل بيت من و اهل و خاندان من هستند، پس هرگونه آلودگي را از آنان دور گردان و به طور كامل پاكشان نما.
تعداد اين روايات كه نزد شيعه و سني به حديث كِساء شهرت يافته، به ده ها مورد بالغ مي شود و جمع كثيري از صحابه پيامبر خدا آن را نقل كرده اند.
ام سلمه همسر پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) كه طبق نقل بيشتر روايات، اين جريان در خانه او روي داده، از پيامبر تقاضا مي كند تا اجازه دهند او نيز به جمع اصحاب كسا بپيوندد و از اين فيض بزرگ بهره مند شود، اما پيامبر خدا از پيوستن او به جمع اصحاب كسا مانع شده و با تعابير محبت آميزي چون: يرحمكِ الله، انتِ علي مكانِكِ و أنتِ علي خير و إلي خير، وإنّك مِن أزواج النبيّ و... (4) رحمت خدا بر تو باد، تو همواره به راه خير و صلاح بوده اي و... از او دلجويي مي كند. از همسران پيامبر به جز امّ سلمه، عايشه(5) و زينب(6) نيز عين ماجراي فوق را نقل كرده و تصريح كرده اند كه آيه تطهير در مورد خمسه طيبه نازل شده است.
بجز همسران پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) شمار زيادي از بزرگان صحابه(7) نيز در احاديثي كه از آنان نقل شده، تصريح كرده اند كه آيه تطهير در مورد خمسه طيبه، يعني پيامبر(صلي الله عليه وآله)، علي(عليه السلام)، فاطمه(عليها السلام)، حسن و حسين(عليهما السلام) نازل شده است.
تعيين مصداق آيه تطهير در بيان رفتاري پيامبر(صلي الله عليه وآله) :
روش ديگري كه پيامبر براي تعيين مراد از آيه تطهير، و بيان مصاديق آن برگزيدند، اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . } وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ...{ . نحل : 44
2 . } وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحي{ نجم : 3 و 4
3 . شواهد التنزيل 2/34، 38، 43، 44، 50; تفسير ابن كثير 3/492 و 494; مستدرك حاكم 3/146 و 150; مشكل الآثار، طحاوي 1/334; تفسير طبري 22/7 و 8; سمند احمد 10/177; مصنف ابن ابي شيبه 6/370 كتاب فضائل باب 18.
4 . همان.
5 . همان.
6 . فرائد السمطين، ج2، ص18
7 . اسامي آنان و منابعي كه سخنان آنها در آن ثبت شده پيشتر در صفحه 5 گذشت.
|
صفحه 202 |
|
بود كه با به كار بردن شيوه اي ابتكاري و فراموش نشدني، در مدت زماني نسبتاً طولاني، به معرفي اهل بيت پرداختند. بدينسان كه سپيده دم، هنگامي كه براي اقامه نماز صبح از خانه خارج مي شدند، به در خانه فاطمه(عليها السلام) رفته، مي فرمود:
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه ُ أَهْلَ الْبَيْتِ } إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا{ اَلصَّلاةُ رَحِمَكُمُ اللهُ .
درود و رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نمود تا هرگونه پليدي را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور كامل پاكتان سازد. ]وقت[ نماز ]است، مهيا شويد[ رحمت خدا بر شما باد.
مدت اين روشِ رفتاريِ پيامبر را ابوسعيد خدري (1) چهل روز، انس بن مالك (2) شش ماه، ابوحمراء (3) شش و در نقلي هفت يا هشت ماه و ابن عباس (4) نه ماه، اعلام داشته اند.
به نظر مي رسد علت اختلاف در مدت زمان مذكور، اين بوده كه هريك از راويان ماجرا، تنها مدتي را كه خود شاهد آن بوده، روايت كرده است. بنابراين، نقل هاي يادشده با هم ناسازگار نيست.
بدان گونه كه ذكر شد پيامبر خدا از همان آغاز نزول آيه تطهير، مصداق اهل بيت را معين نموده و راه را بر هر گونه تفسير ناروا در مورد اهل بيت بسته اند. اين اقدام پيامبر موجب شده است تا جز معدودي از كساني كه نظراتشان وزني ندارد، كسي در اختصاص اين آيه به پنج تن ترديد نكند.
شمول آيه تطهير نسبت به ساير امامان شيعه:
چنان كه پيشتر گذشت، واژه اهل بيت در روزگار پيامبر(صلي الله عليه وآله) در ميان امت اسلامي به طور ويژه، براي خاندان پاك پيامبر(صلي الله عليه وآله) به كار رفته، چنان كه هرگاه اين واژه بدون پسوند به كار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شواهد التنزيل، ج2، ج44، ص665 ; درالمنثور، ج6، ص606
2 . تفسير ابن كثير، ج2، ص492 ; شواهد التنزيل، ج2، صص18، 21، 22 و 25
3 . درالمنثور، ج6، صص607 و 606 ; تفسير ابن كثير، ج3، ص492
4 . درالمنثور، ج6، ص606
|
صفحه 203 |
|
مي رفته، همگان از آن، مصداقي جز خاندان پيامبر اسلام نمي فهميده اند. و عنوان اهل بيت معرّف خاندان پاك پيامبر بوده است.(1)
بدون شك، اين مسأله به تبعيّت از خود پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) و به جهت تأكيد فراواني بود كه آن حضرت درباره افرادي خاص، با عنوان يادشده به عمل آورده بود. در واقع مصاديق اهل بيت همان كساني بودند كه توسط پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) با عناوين ديگري همچون، عترت، اصحاب كسا، آل محمد(صلي الله عليه وآله) و... به امت اسلامي معرفي گرديدند.
اكنون مي خواهيم بگوييم، مصاديقِ اهل بيتِ پيامبر، بيش از افراد يادشده مي باشند و اطلاق واژه اهل البيت بر افراد يادشده، ازباب حصر نيست، به گونه اي كه واژه اهل بيت به افراد مذكور اختصاص داشته باشد و ساير افراد اهل بيت را شامل نشود، بلكه جريان حديث كسا، از قبيل تطبيق آيه تطهير بر موجودينِ اهل بيت بوده است، نه حصر در آنها; وگرنه، به عقيده دانشمندان اماميه و جمع كثيري از دانشمندان اهل سنت، همه امامان دوازده گانه، جزو اهل بيت پيامبر خدا محسوب مي شوند. اين مطلب از رواياتي كه در معرفي اهل بيت نقل شده، به خوبي استفاده مي شود.
به عنوان مثال: طبق برخي از روايات، پيامبر(صلي الله عليه وآله) در شب ازدواج علي(عليه السلام) و فاطمه(عليها السلام) آيه تطهير را تلاوت كرد و پس از ازدواج آنان تا چهل روز پيوسته به در خانه آنها آمده و مي فرمود:
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلصَّلاةُ رَحِمَكُمُ اللهُ } إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا{ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ .(2)
نيز شيعه و سني پذيرفته اند كه امام مهدي(عليه السلام) كه در آخر الزمان قيام خواهد كرد و با برچيدن بساط ظلم، حكومتي جهاني، بر اساس عدل و داد بنا خواهد كرد، جزو اهل بيت پيامبر خدا است.
نمونه هايي از احاديث پيامبر خدا كه مفيد اين معنا است، چنين است:
علي(عليه السلام) از پيامبر خدا نقل مي كند كه فرمود: اَلْمَهْدِيُّ مِنّا أَهْل الْبَيْتِ .(3)
ابوسعيد خدري از پيامبر نقل مي كند: اَلْمَهْدِيُّ مَنِّي... .(4)امّ سلمه از پيامبر خدا نقل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مفردات الفاظ القرآن، راغب، ص64، دارالكتب العلميه، قم ـ ايران.
2 . در المنثور، سيوطي 6/606، دارالفكر بيروت 1403 هـ; مجمع الزوائد، هيثمي 9/267 دارالفكر، بيروت 1414 هـ .
3 . سنن ابن ماجه، كتاب الفتن باب 34; مسند احمد 1/84; سنن ابي داود كتاب المهدي; مستدرك حاكم 4/557; درالمنثور 6/58
4 . سنن ابن ماجه، كتاب الفتن باب 34; مسند احمد 1/84; سنن ابي داود كتاب المهدي; مستدرك حاكم 4/557; درالمنثور 6/58
|
صفحه 204 |
|
مي كند كه فرمود: اَلْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ وُلْدِ فاطِمَة .(1)
چنان كه مي بينيد، پيامبر خدا در احاديث يادشده، مهدي(عليه السلام) را از اهل بيت خود به شمار آورده اند، حال آن كه مهدي(عليه السلام) نه تنها در آن زمان وجود نداشت، بلكه تا زمان تولد وي، حدود دويست و پنجاه سال باقي مانده بود.
همچنين دانشمندان تشيّع و تسنن رواياتي از پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نقل كرده اند كه بر طبق آن، پيامبر خدا تعداد جانشينان خود و خلفاي امت اسلامي را دوازده تن معرفي كرده اند. حضرت براي آنان اوصافي برشمرده اند كه مجموع آن اوصاف، جز بر امامان دوازده گانه تشيع، بر كس ديگري قابل تطبيق نيست. نمونه اي از نقل هاي روايات مورد نظر چنين است: مسلم در صحيح خود از پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نقل مي كند كه فرمود:
لا يَزالُ الدِّينُ قائِماً حَتّي تَقُوم السّاعة، أو يَكُون عَلَيكُمْ اثْنا عَشَرَ خَلِيفَة كُلُّهُم مِن قُرَيش .(2)
همواره دين خدا استوار و پابرجاست، تا آن كه قيامت به پا شود، يا دوازده نفر خليفه براي شما وجود داشته باشند كه همگي آنان از قريش اند.
حديث فوق را بخاري از سه طريق(3) مسلم از هشت طريق،(4) ابوداود از دو طريق،(5)ترمذي از سه طريق،(6) و احمد بن حنبل از 32 طريق(7) نقل كرده اند.
ويژگيهاي امامان در حديث:
مهم ترين ويژگيهاي امامان در حديث مورد نظر، عبارت اند از:
1 . عدد آنان دوازده نفر است. ... اثناعشر خليفه... .
2 . همگي آنان از قريش اند. ...كلهم من قريش .
3 . اين دوازده نفر خلفاي كل امت اند، نه بخشي از امت.
در حديث جابر بن سمره آمده: يَكُونُ لِهذِهِ الأُمّةِ اثْنا عَشَرَ خَلِيفَة... (8) در حديث ابوجحيفه آمده: لايَزال أمر أُمَّتِي صالِحاً حَتّي يمضي اثنا عشر خليفة كلّهم مِن قُرَيش... .(9)
در حديث عبدالله بن مسعود آمده: إنَّهُ سئل كم يملك هذه الأُمّة مِن خليفة؟ قال: اثنا عشر كعدة نقباء بني إسرائيل .(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن ابن ماجه، كتاب الفتن باب 34 ; مسند احمد، ج1، ص84 ; سنن ابي داود كتاب المهدي; مستدرك حاكم، ج4، ص557 ; درالمنثور، ج6، ص58
2 . صحيح مسلم كتاب اماره، باب 1
3 . صحيح بخاري كتاب احكام، باب 51 ; التاريخ الكبير بخاري، ج3، ص185، و ج8، ص411 دارالفكر بيروت.
4 . صحيح مسلم كتاب اماره.
5 . سنن ابي داود، كتاب المهدي.
6 . سنن ترمذي، كتاب الفتن، باب 46
7 . مسند احمد، ج5، ص106، ذيل احاديث جابر بن سمره.
8 . مسند احمد 5/106; معجم كبير طبراني 2/198; كنز العمال 12/33 الرساله.
9 . مستدرك حاكم 3/618; مجمع الزوائد 5/190 قديم; تاريخ بخاري 8/411; كنز العمال ح 149/33
10 . مسند احمد 2/55; مستدرك حاكم 4/501; مجمع الزوائد 5/344; فتح الباري 13/211; سلسلة الصحيحه، الباني 2/719 و 720
|
صفحه 205 |
|
مسروق(1) مي گويد: ما در كوفه، نزد عبدالله بن مسعود نشسته بوديم و او به ما قرآن مي آموخت. مردي از او پرسيد: اي ابا عبدالرحمان، آيا شما ]اصحاب پيامبر(صلي الله عليه وآله)[ از آن حضرت پرسيديد كه اين امّت چند نفر خليفه خواهند داشت؟
عبدالله در پاسخ گفت: از هنگامي كه به عراق آمده ام تو نخستين كسي هستي كه از من چنين پرسشي مي كني. آنگاه افزود: آري، ما از پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) اين سؤال را پرسيديم و آن حضرت در پاسخ ما فرمود: دوازده تن خواهند بود، به تعداد نقباي بني اسرائيل.
چنانكه مي بينيد در همه روايات فوق، سخن از اين است كه اين دوازده نفر، خلفاي امّت اند و واژه امّت همه پيروان پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) را تا قيامت شامل مي شود و به هيچ عنوان نمي توان واژه امّت را به مسلمانان قرن اول يا دوم اختصاص داد.
4 . دوران خلافت اينان بلافاصله پس از پيامبر آغاز مي شود يَكُونُ مِنْ بَعدِي اثْنا عَشَرَ أَمِيراً (خليفة) كُلُّهم مِن قُرَيش .(2)
وقتي به گذشته امت اسلامي مي نگريم، در ميان آنان، جز امامان دوازده گانه اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه وآله) ، گروهي را نمي يابيم كه جمعيت آنان دوازده نفر باشد، همگي از قريش باشند، خلفاي كلّ امت اسلامي باشند. براي آنان ادعاي خلافت شده باشد و خلافت شان بلافاصله پس از پيامبر آغاز شده و جهان هيچگاه از وجود يكي از آنان خالي نباشد.
دانشمندان اهل سنت در توجيه احاديث فوق كوشيده اند تا جمعي از حاكمان اموي و عباسي را گزينش نموده و به ضميمه خلفاي راشدين، دوازده نفر تعيين كرده و آنان را مصداق احاديث يادشده قرار دهند.
قاضي عياض مي گويد: خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا عبارتند از:
1 . ابوبكر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ علي(عليه السلام) 5ـ معاويه 6ـ يزيد 7ـ عبدالملك مروان 8ـ وليد بن عبدالملك 9ـ سليمان بن عبدالملك 10ـ يزيد بن عبدالملك 11ـ هشام بن عبدالملك 12ـ وليد بن يزيد بن عبدالملك.(3)
سيوطي مي نويسد: هشت تن از خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) عبارت اند از: 1ـ ابوبكر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ علي 5ـ حسن بن علي 6ـ معاويه 7ـ عبدالله بن زبير 8ـ عمر بن عبدالعزيز. وي آنگاه احتمال داده كه دو نفر ديگر از خلفاي دوازده گانه المهتدي و الظاهر از حاكمان عباسي باشند، چون اين دو نفر به عقيده سيوطي افراد عادلي بوده اند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وي از بزرگان تابعين است.
2 . سنن ترمذي، كتاب فتن باب 46; معجم كبير طبراني 2/214، مسند احمد 5/99
3 . فتح الباري، ج13، ص214، دارالمعرفه.
|
صفحه 206 |
|
وي مي افزايد: و اما دو نفر ديگر باقي مانده اند كه بايد منتظر آنان بمانيم; يكي از آن دو، مهدي است كه از اهل بيت پيامبر است. (1)
و نفر دوم را مسكوت گذاشته و از وي نام نمي برد و بدينسان دانشمند پر معلوماتي مانند سيوطي، تنها توانسته به گمان خود، نام يازده نفر از خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص كند و از تعيين نفر دوازدهم، عاجز مانده است.
اما اين توجيهات، به دلايلي پذيرفته نيست; از جمله:
1 . خلفاي راشدين نمي توانند مصداق احاديث فوق باشند، چون:
اولا: عددشان كمتر از دوازده نفر است.
ثانياً: خلفاي كل امّت نيستند; زيرا دوران خلافتشان حدود سي سال بيشتر ادامه نيافته است.
2 . حاكمان اموي نيز نمي توانند مصداق احاديث باشند، زيرا:
اوّلا: عددشان بيشتر از دوازده نفر است.
ثانياً: خلفاي كل امّت نيستند، بلكه دوران حكومت آنان در اوايل قرن دوم هجري (سال 132 هـ .) پايان يافته است.
ثالثاً: اكثر قريب به اتفاق آنان افرادي فاسق و ستمگرند;(2) و زندگي آنان هيچ شباهتي به زندگي پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نداشته است، تا بتوان آنان را جانشين پيامبر دانست.
رابعاً: حكومتشان بلافاصله پس از پيامبر(صلي الله عليه وآله) نبوده است.
3 . حاكمان عباسي نيز نمي توانند مصداق احاديث خلفاي اثناعشر باشند; زيرا:
اولا: عدد آنان بيش از دوازده نفر است.
ثانياً: خلفاي كل امّت نبوده اند، بلكه حكومت آنان در سال 132 هـ . آغاز شده و در اواسط قرن هفتم هجري با سقوط بغداد پايان يافته است.(3)
ثالثاً: اكثر قريب به اتفاق آنان افرادي ظالم، ستمگر و بي دين بوده اند،(4) و زندگي و عملكرد آنان هيچ شباهتي به زندگي و عملكرد پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نداشته است.
رابعاً: حكومت شان بلافاصله پس از پيامبر خدا نبوده است.
افزون بر مباحث گذشته، چنانكه ديديم، اكثر كساني را كه دانشمندان اهل سنت به عنوان مصاديق احاديث خلفاي اثناعشر برگزيده اند، حاكمان اموي اند، و اينان كساني هستند كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ الخلفاء، سيوطي ص 10ـ12 دار القلم بيروت 1406 هـ .
2 . الصواعق المحرقه، ص219 چاپ مصر.
3 . بخشي از آنان نيز تا قرن نهم هـ در مصر حكومت داشته اند.
4 . ينابيع الموده، حنفي قندوزي، ج2، ص535
|
صفحه 207 |
|
پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) آنان را مورد لعن و نفرين قرار داده است.(1)
همچنين، حافظان اهل سنت از پيامبر(صلي الله عليه وآله) احاديث صحيحي نقل كرده اند كه نشان مي دهد، در هر عصري براي مردم آن عصر، امامي وجود دارد و مسلمانان وظيفه دارند آن امام را بشناسند و بيعت او را بر گردن داشته باشند; و عظمت اين امام به حدي است كه هر كس بميرد و او را نشناسد و در بيعت او قرار نداشته باشد، مرگش از نوع مرگ جاهلي است. در حديثي از پيامبر آمده است:
مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيعة لاِِمام أَو لَيْسَ فِي عُنُقِهِ عَهْد الإمام، ماتَ مِيتَةً جاهِلِيّة .(2)
هر كس بميرد و بيعت امامي را بر گردن نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده است.
و از آن حضرت نقل است كه فرمود: مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَام مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً .(3)
و نيز فرمود: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً .(4)
نيز حافظان اهل سنت در احاديث ديگري از پيامبر نقل كرده اند كه فرمود:
لا يَزالُ هذا الأمْر فِي قُرَيش ما بَقِي مِن النّاس اثنان .(5)
همواره امر خلافت در ميان قريش است، تا آن گاه كه دو نفر انسان در جهان باقي باشند.(6)
احاديث دسته اول مي گفت: در هر زماني امامي وجود دارد كه مردم وظيفه دارند او را بشناسند و در بيعت او قرار داشته باشند و حديث دسته دوم مي گفت: آن امام بايد از تبار قريش باشد. براين اساس، امت اسلامي وظيفه دارند پس از پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) تا قيامت در هر زماني، در بيعتِ امامي قرار داشته باشند كه از تبار قريش و از دودمان پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) باشد.
حال آن كه اين معنا، به هيچ روي با توجيهات دانشمندان اهل سنت در مورد احاديث خلفاي اثناعشر سازگار نيست و امروز اهل سنت فاقد چنين خليفه اي مي باشند. حال آن كه بايد همواره از وجود چنين امام و خليفه اي برخوردار باشند.
آري، مجموعه اين احاديث مؤيد ديدگاه دانشمندان شيعه اماميه در مورد امامان و خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا است. دانشمندان شيعه معتقدند مصداق احاديث خلفاي اثناعشر،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فتح القدير، ج3، ص240 ; مسند احمد، ج3، ص5 ; مجمع الزوائد، ج1، ص308 و، ج5، ص435 ; تفسير قرطبي، ج10، ص286
2 . صحيح مسلم، كتاب اماره، ص58 ; سنن بيهقي، ج8، ص156 ; سلسلة الصحيحه الباني، ج2 ص715 ; مسند احمد، ج4، ص96
3 . مسند ابي داود طيالسي ص 259; مسند احمد 3/446; تاريخ بخاري 6/445
4 . شرح المقاصد تفتازاني 5/239
5 . صحيح مسلم، كتاب اماره باب 1، صحيح بخاري 4/218 و 9/78 دارالجيل بيروت.
6 . با اين مضمون احاديث فراوان ديگري نيز وجود دارد.
|
صفحه 208 |
|
امامان دوازده گانه اي هستند كه همگيِ آنان از اهل بيت پيامبر خدا مي باشند و خلافت آنان نيز لزوماً به معناي حكومت ظاهري نيست، بلكه به معناي حقي الهي و استحقاقي است كه از جانب خدا و توسط پيامبر(صلي الله عليه وآله) به آنان اعطا شده است. نخستين فرد اين سلسله علي بن ابي طالب(عليه السلام) و آخرين فرد آنان مهدي موعود(عليه السلام) است كه از عمري غيرمتعارف و طولاني برخوردار مي باشد; چنانكه جهان هيچ گاه از وجود يكي از آنان خالي نبوده و نخواهد بود.
ترديدي وجود ندارد كه بشارت پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) به آمدن دوازده خليفه پس از ايشان، يك سخن عادي نبوده، بلكه بشارتي الهي است كه توسط پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) ابلاغ شده است.
چرا كه پيامبر شخصيتي است كه هيچ گاه از پيش خود سخن نمي گويد و سخن او جز وحي الهي چيزي نيست.
} وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي...{آن هم در مورد موضوع مهمّي مانند جانشينان خود و رهبران امت اسلامي.
حال كه بشارت، بشارتي الهي است و بشارت دهنده پيامبر خدا است، بايد مصاديق بشارت نيز الهي و از جانب خدا بوده و تعيين آنان توسط خدا و پيامبر صورت گيرد. معنا ندارد كه بشارتِ پيامبر(صلي الله عليه وآله) بشارتي الهي باشد، بشارت دهنده پيامبر خدا باشد، اما تعيين مصاديق بشارت، آن هم درباره چنين مسأله مهمّي، به عالمان دربار حاكمان اموي و عباسي سپرده شود تا آنان بر اساس ذوق و سليقه و گرايش هاي فكري خود، در اين باره تصميم بگيرند و هر كسي عده اي را به عنوان مصداق اين بشارت معرفي كند و عامل انتخاب آنان اين باشد كه عده اي از عناصر شيطاني و اهريمني از دودمان بني اميه و بني عباس به عنوان جانشينان پيامبر خدا تعيين و معرفي شود.
افزون بر مباحث گذشته، دانشمندان شيعه و شماري از دانشمندان اهل سنت، احاديثي از پيامبر خدا نقل كرده كه به صراحت نشان مي دهد همه امامان دوازده گانه، جزو اهل بيت پيامبرند. علاقه مندان مي توانند اين احاديث را در تفاسير روايي شيعه; مانند نورالثقلين، تفسير قمي و... در ذيل آيه تطهير و آيه أولي الأمر(1)، و يا در كتابهايي مانند كافي، كفاية الأثر، فرائد السمطين، ينابيع الموده و... ملاحظه كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء : 59