متن کامل

مقدمه :   ... هرکس نگاه خاصی به اطراف خود دارد. برای هر انسان اموری جلب توجّه می‏کند که ممکن است برای دیگری چنین نباشد. زیارت در فرهنگ ما شیعیان از جایگاه و منزلت رفیع و ویژه ای برخوردار است. زیارت علاوه بر آنکه نماد و تبلوری از دلبستگی و پیوند عمی

مقدمه :<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

... هركس نگاه خاصي به اطراف خود دارد. براي هر انسان اموري جلب توجّه مي‏كند كه ممكن است براي ديگري چنين نباشد. زيارت در فرهنگ ما شيعيان از جايگاه و منزلت رفيع و ويژه اي برخوردار است. زيارت علاوه بر آنكه نماد و تبلوري از دلبستگي و پيوند عميق فكري و عاطفي با مكان زيارتي است نشانگر نوعي خودسازي و تلاش براي ارتقاي معنويت بيشتر نيز محسوب مي شود بويژه اگر زيارت خانه خدا و ياحرم ائمه اطهار (ع ) باشد امام صادق فرمود : من زارنا في مماتنان فكانما زارئنا في حياتنا (آنكه ما را در مرگ مان زيارت كند گويا در حال حيات ما را ديدار كرده است).

زيارت خانه وائمه عليه السلام در هرزمان ومكان آرزوي ديرينه نياكان، پدران و مادران  شهيدان و همه شيفتگان از ديرباز تاكنون بوده است .من هم يكي ازآنها هستم و همواره در طول زندگي از خداوند مسئلت داشتم به خانه خدا وعتبات مشرف شوم و حال باورم، نمي شود كه خداوند اين توفيق راشامل من كرده وخداي بزرگ خواسته كه من بنده حقير وكوچك به پابوس اش بروم.

كعبه بنائي است در ميان مسجد الحرام در شهر مكه در كشور عربستان سعودي كه مقدس‌ترين مكان براي مسلمانان وجهان اسلام است.كه هرساله وهرلحظه شيدادلان كوي دوست با تحمّل مشقت هاي فراوان به زيارت خانه خدا مي شتابنـد و گــاهي در خلوت لحظات ، چنان شوق زيارت بي تابشان مي كند كه آرزو مي كنند اي كاش مي توانستند همواره دراين مكان مقدس باشند و عرض ارادت و ادب كنند، لكن اين امر هميشه و براي همگان مقدور نمي گردد. 

خاطره اي كه مي خواهم ،بنويسم اولين سفر به يادماني ودوست داشتني بنده به خانه خدا است كه در زمان دانشجويي برايم در شهر يزد ودانشگاه  يزد در سال 1381 پيش آمده بود .اين خاطره بيشتر به صورت توصيفي كارشده است.ونظر به اهميت موضوع خاطره ها ازشهرمكه ومدينه است.

نظر به سودمنديخاطره ‏ها، از همان ابتدا ي فراخوان تصميم به نگارش ،گزارش اين سفر گرفتم و تا حد امكان هر چه را احتمال مي‏دادم مفيد باشد يادداشت كردم واميد است اين خاطره مانند بسياري ازخاطره ‏هاي ديگر مفيد باشد.

 

مقدمات سفر

 

يكي ازراه هاي تحول وتولد ازنو،سفربه دياري است كه هرلحظه وهرآنش پرازرمزوخاطره است.ورازوهرگامي كه درآن برمي داري فارغ شدن ازخويش است ورسيدن به دريايي است كه جز نقطه اي بيش ازآن نيستي.پيوستن به درياي بيكران جان هاي شيفته وموج برداشتن دايره وار دور نقطه اي كه مركز كائنات است وقطب دل هاي تشنه،چنان ازباراين جهاني تهي ات مي سازد كه انگار به تولدي نورسيده باشي .ديگر همه چيز متحول مي شود.راهت تغيير مي كند ،نگاهت عوض مي شود،جهانت ،حتي جانت تغييرمي كند.آخرحرف دل اينكه آن لحظه ،آن دم،آن زمان ،آن مكان ،آن جان ،آن جهان ،آن راه وآن نگاه مبارك است وفرخنده وغنيمت است وجاويد.

 

 

 

حركت به سمت ديار عشق

 

ازهمه خاطره هاازشهر يزدودانشگاه يزدتاخانه خداگذرا ردمي شوم .تاخاطره خودراازسرزمين وحي وبهترين مكان مقدس شروع كنم .اين رابايد بگوييم به ساير دوستان كه به خانه خدامشرف مي شوند. شايد وقت براي شك كردن زياد باشد.اين سفر ، سفر يقين است.يقين داشته باش كه خداوند تو را برگزيده است به ميهماني اش.يقين كن كه لبيك اول ، از جانب حضرت حق "جل و علا" به سوي تو آمده است.با يقين دعوتش را لبيك بگو ، تا باز او پاسخت گويد.اگر مطمئن باشي پاسخش را خواهي شنيد...مطمئن باش.

تو زائر سوزي هستي از آتشي كه پس از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله)بر مدينه باقي مانده است و مي ماند تا قيام قائم و شايد تا قيام قيامت.

تو زائر اطمينان مكه اي .خداوند سنگي از بهشت در زمين گذاشت تا مونس دلتنگي هايت باشد و اطمينان قلبت.

مناسك عمره را حضرت خداوني ، معماري كرده است و قواعد بيت عتيق را ابراهيم (عليه السلام ) و اسماعيل ( عليه السلام) بالا برده اند.مي روي پشت مقام ابراهيم (عليه السلام) يا در حجر اسماعيل (عليه السلام).

مي روي مدينه ، ميان منبر پيامبر ( صلي الله عليه و آله) و محراب پيامبر (صلي الله عليه و آله ) كه باغي است از باغهاي بهشت . مي روي به زيارت حرم نبوي و بقيع و ....

تاريخ اسلام و تاريخ توحيد را همه يكجا داري.مسجد ذو قبلتين و قبا و سبعه و خندق و غماعه و ...

اينجا رفيع ترين و آسماني ترين نقطه ي زمين خاكي است . لاهوتي ترين مكان ناسوت.....

 

اولين سلام

 

اولين زيارت درهرمكان مقدس براي هركسي به يادماندي ،دوست داشتني وپرازخاطره است .خداقسمت كرد ،اولين زيارت من مشهدمقدس شد كه اين سفر زيارتي هميشه برايم به يادماندي وپرازخاطره است.دراولين سفرزيارتي درهرمكان مقدس ماشيفتگان ائمه اطهار(ع) ومسلمانان دردل اين احساس راداريم كه دراين مكان خيلي به خدانزديكتر هستيم ودرپيش خداهستيم.من اين راهميشه دروجودم احساس كردم كه درخانه خدا اين احساس بيش ازهرمكان مقدسي بود.اولين نگاهم كه به چهارگوش كعبه،غار حرا ،مسجد النبي ،مقام ابراهيم وچاه زمزم مي افتد...السلام عليك مي گفتيم : اين سلام دادن ما هم براي خودش حكايتي دارد...روزهاي اولي كه درمدينه ومكه بوديم هروقت به ورودي مسجدالنبي ،مقام ابراهيم ، غارحرا،...مي رسيدم ،دست به سينه مي گذاشتم وبه عادت مانوس چندين ساله ميگفتم : السلام عليك يا علي بن موسي الرضا ...بلاخره با تمرين وتمركز روزه هاي آخريادم مي ماند كه بگويم السلام عليك يا ايها النبي ...

 

در مسير خلوت دوست

 

دوستي ودوست داشتن دراينجا بيش از هرمكاني به چشم مي خورد . همه اينجا يك دست ومتحدبه يك چيز فكر مي كنند .به طوري كه همه چراغ ها سبزاست. تاوقتي وارد نشده اي ميتوني لبيك بگي ...بعدش ديگه لبيكت پذيرفته شده ...

وقتي برمي گردي اطرافت بيابان است ومسجد...وهرمسجدي حداقل يه چراغ سبز داره ...

دلم مي خواست چشمانم روبه اين همه چراغ سبز سنجاق كنم ...اصلا اينجا واسه خواستن هيچ چراغ قرمزي نيست ...واسه آروزه كردن ودل سپردن همه راه ها بازه ...كافي يه ذره بخواه ...همه چراغها سبزندوتوميتوني تاآخرراه بري ...فقط كافيه بخواي ...ببين بازهم ميگم : اينجا درهرلحظه ...چه زمان ...چه مكاني هستي ...همه چراغها سبزند....

 

 

 

 

 مناجات درخانه خدا

 

روبه طرف خانه خدا مي شوم.دستانم رابه طرف آسمان صاف وآبي كعبه بلند مي كنم .مناجاتي ازتذكره الاولياي عطار رادردل زمزمه مي كنم ومي گويم ،الهي ،تودوست مي داري كه من تورا دوست دارم باآنكه بي نيازي ازمن .پس من چگونه دوست ندارم كه تومرادوست داري با اين كه همه احتياج كه به تودارم .

الهي ،شيرين ترين عطاها دردل من رجاي توخداونداست وخوش ترين سخن ها برزبان اين گنهكار ،ثناي توست ودوست ترين وقت ها براين بنده ي مسكين گنهكار،لقاي توست.

الهي ،اگرفرداگويند چه آوردي ،گويم:خداوندا ،اززندان ،موي باليده وجامه ي شوخگن وعالمي اندوه وخجلت توان آورد.مرا بشوي وخلعت فرست ومپرس .

 

ورود به خونه عشق

 

اينجا خونه عشق است ...السلام عليك يا خود خدا...

درخونه خداپروانه ها پيله اسارت راازتن خارج مي كنند،پروانه ها درخونه عشق همه لباس هاي رنگارنگ خودرا ريخته بودنند ... همه لباس سپيد به تن داشتند ودورچراغ وحدت مي چرخيدند ... وتولدنورادرخونه عشق به يادگار مي بردنند ...دل مي سپردنند به تماشاي منظره وسرود وشكوه كه همه يادگاران آن خانه اي است كه پناه دلسوختگان است وماواي عاشقان ...

حالا فكركن خداروي زمين خونه داره ... خداروي زمين خونه داره وخونه ش ازجنس ديوار نيست.ازجنس فضاي بازه ... بيت عتيق ؛سرزمين آزادي.

تجربه نوعي رهايي كه هيچ وقت نداشتي ...حتي رهايي ازخودت .

خداروي زمين خونه داره...يه خونه ساده مكعبي با هندسه اي ساده وعجيب ...

 

به طرف غار حراء

 

به طرف كوه حراء كه به آن «جبل النور»، «جبل القرآن» و «جبل الاسلام» نيز مي‌گويند كه عبادتگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پيش از بعثت بوده است ... نزديك مي شوم .اولين چيزي به ذهنم مي رسد نجات پيامبر(ص) از سوي خدواند بوسيله تارعنكبوت ولانه پرنده است...دوره بر اين غار پرازيادگاري ودل نوشته است...اما چيزي كه همه را به خود جلب ميكند ... اولين آيات قرآن ازآيه‌هاي نخست سوره علق (اقرا باسم ربك الذي خلق خلق الا نسان من علق ) است كه در اين غار بر برروي تخته سنگ بزرگ نوشته شده است ...

دراين كوه وبه خصوص درغارحراء احساس مي كني خيلي به خدا نزديك شده اي واگر درخلوت خود يك لحظه چشم ها راببنديدودست خود رابه آسمان بلند كنيد ،احساس مي كنيد اينگار دربهشت وبافرشتگان هستيد.

 

 

 

 

 

سخن آخر

 

رفتن به سرزمين وحي وبهترين مكان مقدس ومشرف شدن به خانه خدابراي هرفردي لذت بخش و خيلي زيبا وبه يادماندي است.ولي دلكندن ازاين جا خيلي سخت است.زمان برگشتن روبه طرف كعبه مي شوم وازخداوند مي خواهم به همه مسلمانان اين سفر راقسمت بكند كه به اينجا بيايند وعظمت وبزرگي توراازنزديك شاهد باشند .ودرهر مكان اين سرزمين مقدس ازخداوند خواستم ،اين سفرراهرچه زودتر براي پدرومادرم قسمت كند .

اميد آن دارم كه اين اثر ناچيز مورد قبول دوستداران خانه خدا، ائمه عليهم السلام و اقبال زايران كوي دوست و مشتاقان فلاح و رستگاري قرار گيرد و گامي در توسعه فرهنگ ديني تلقي شود .

 


| شناسه مطلب: 80581