متن کامل
میقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و یکم - پاییز 1386 « پرواز بر بال نیابت » محمد رضا سبحانی نیا حج میثاق بنده و پروردگار است و از بزرگترین فرایض الهی به شمار میآید . همه ساله ، افزون بر صدها میلیون دل بیقرار در موسم حج ، از راه دور ، لحظه لحظه م
ميقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و يكم - پاييز 1386
« پرواز بر بال نيابت »
محمد رضا سبحاني نيا
حج ميثاق بنده و پروردگار است و از بزرگترين فرايض الهي به شمار ميآيد .
همه ساله ، افزون بر صدها ميليون دل بيقرار در موسم حج ، از راه دور ، لحظه لحظه مراسم حج را در ذهن خود مرور ميكنند ، ميليونها تن نيز از سراسر دنيا سختيهاي اين سفر را برخود هموار كرده و در حرم امن خدا گردهم ميآيند تا ضيافت الهي را رونق ببخشند .
آن هنگام كه زائر بيت الله لباس تعلّقات دنيا را از تن دور ميكند و جامة سفيد ميهماني مي پوشد و دوشادوش ديگر مسلمانان ، از نقاط مختلف دنيا ، با رنگها ، فرهنگها و زبانهاي متفاوت ، ميايستد ونداي « لاٍَ إِلَهَ إِلاََ الله » سر ميدهد ، بر شكوه و زيبايي مسلمانياش افتخار ميكند و از اين كه چونان قطرهاي در اين درياي موّاج سفيد پوشان ، تا ساحل ساده و بيآلايش كعبه در تلاطم است ، بهخود ميبالد .
بر اساس آيات قرآن [ 1 ] و روايت ائمه اطهار [ 2 ] در زندگيِ هر مسلماني ، به شرط توانايي و استطاعت ، يك بار حضور در مراسم حج واجب است . اما شركت همه ساله در حج و كثرت انجام اين عبادت الهي ، در روايت ديگري مورد تأكيد و تشويق قرار گرفته است . [ 3 ] امام صادق * به عيسي بن ابي منصور سفارش ميكند كه : اگر بتواني نان و نمك بخوري ولي همه ساله به حج بروي چنين كن . [ 4 ]
و امام سجاد * در دعاي خود ، از خداوند ميخواهد كه حج و عمره را تا زماني كه زنده است همه ساله روزي او سازد [ 5 ] . در روايت ديگري بينيازي و توانگري [ 6 ] ، سلامتي از بيماريها [ 7 ] ، خيركثير [ 8 ] و دوري از هراس قيامت [ 9 ] از آثار پيوسته حج گزاران به شمار آمده است .
برخي از حاجيان كه توفيق سفرهاي متعدد حج رايافتهاند ، پس از انجام حج واجب خود ، سفرهاي ديگرشان را به نيابت از افرادي كه اين توفيق نصيبشان نشده ، به جا ميآورند و از آن روي كه حج نيابي ؛ چه از طرف افرادي كه دستشان از اين دنيا كوتاه است يا آنان كه به جهت كهولت سن يا بيماري ، توان اين واجب الهي را ندارند ، به صورت تبرعي يا استيجاري انجام ميپذيرد ، به نظر ميرسد كه تلقّي خوبي از انجام حج نيابي در اذهان نباشد و برخي را گمان آن است كه اين عبادت خالصي نيست اما با توجه به روايت امامان معصوم^ اين تلقّي نابجايي است . بر اساس دستهاي از احاديث ، انجام حج نيابي به هر دو صورت ، نه تنها پسنديده است ، بلكه ثواب وپاداش بيشتري هم دارد . [ 10 ]
بر اساس سخن نوراني پيامبر گرامي| خداي متعال با يك حج سه نفر را وارد بهشت ميسازد ؛ « مرده » ، « كسي كه از طرف مرده حج نيابي به جاي آورده » و « آن كه براي مرده نايب گرفته است » . [ 11 ] هم چنين آن بزرگوار بازماندگان مرده را به انجام حج به نيت فرد در گذشته ترغيب ميكردند . [ 12 ]
امام صادق * در پاسخ ابن مسكان ، كه از پاداش نايب در حج سؤال ميكند ميفرمايد : « كسي كه به نيابت از ديگري حج ميكند پاداش ده حج را دارد . » [ 13 ]
در سخن ديگري ، علاوه بر پاداش ده حج ، آمرزش الهي را تحفة حج براي فرد نايب و همة خويشاوندانش به حساب ميآورد . [ 14 ]
هم چنين حازمبنحبيب را به پرداخت هزينة حج نيابي براي پدر و مادر درگذشتهاش ترغيب ميفرمايد . [ 15 ] عبدالرحمانبنسنان ميگويد : خدمت امام صادق * بودم كه مردي به حضور وي آمد . حضرت سي دينار به او پرداخت كه به نيابت از اسماعيل ( فرزند امام صادق * ) حج انجام دهد و حتي هرولة [ 16 ] مستحبي در وادي محسر [ 17 ] را فرو گذار نكرد . سپس فرمود : فلاني ! اگر اين كارها را انجام دهي ، براي اسماعيل ـ كه از مال خود خرج كرده ـ يك حج است و براي تو ، كه بدن خود را به رنج ميافكني ، نُه حج خواهد بود . [ 18 ]
البته همان طور كه عبادت نيابي ، در بيشتر ابواب عبادت ، به ويژه در حجّ تمتّع راه يافته ، نيابت در بعضي اعمال حج يا عمره هم مورد سفارش قرار گرفته است . طواف و نماز آن ، از جملة اين اجزاء است كه به عنوان عبادتي مستقل معرفي شده است .
موسيبنقاسم از امام جواد * اجازه ميخواهد كه به نيابت از امامان معصوم طواف به عمل آورد ، حضرت در پاسخ ميفرمايند : هر چه ميتواني طواف كن كه اين جايز است .
موسيبن اسماعيل كه در سالي ديگر طواف نيابي خود را بر امام * گزارش ميكند ، عملش مورد تأييد امام جواد * قرار گرفته و به علاوه امام * او را به نيابت طواف از مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا÷ ترغيب ميكنند . [ 19 ]
نگارندة سطور ، كه در موسم حج تمتّع سال 1427 هـ . ق . توفيق تشرّف به اماكن مقدس مكه و مدينه و انجام حج نيابي را داشتم ، بر آن شدم كه پس از بررسي روايات حج نيابي ، نگاه كوتاهي به نيابت در حج ، در فرهنگ زائران ايراني داشته باشم .
در شهر مكة مكرمه ، يكي از پرسش هايي كه بارها از روحانيان كاروانها پرسيده ميشد ، امكان نيابت در اعمال ، به ويژه عمرة مفرده و طواف نيابي بود . روحانيون كاروانها ، نظر به فتواي احتياطي مراجع معظم تقليد نسبت به انجام دو عمره در يك ماه قمري ، زائران را به انجام عمرة مفرده تشويق نميكردند . با اين حال ، به هنگام احرام براي عمرة مفرده ، بيشتر زائران ايراني در مسجد حاضر شده و براي اعمالي دوباره ، مُحرم ميشدند . در اين ميان ، به استثناي كساني كه به جهت انجام حجّ نيابي ، عمرة مفرده را براي خودشان به جا ميآورند ، غالب آن ها به نيابت از بستگان يا شهدا و درگذشتگان خويش و بعضي به نيابت از ائمة اطهار به ويژه امام حسن عسكري * كه حج به جا نياوردهاند ، به احرام عمرة مفرده احرام ميبستند .
اين تلاشهاي مشتاقانه ، از تمايل زائران خانة خدا به عبادت بيشتر در اين اماكن مقدسه و توجه به عبادت نيابي ، حكايت داشت . گويي براي زائران محترم ايراني علاوه بر سوغات ماديِ اين سفر ، شريك كردن خويشان و اقوام در ثواب عبادت ها سوغاتي معنوي بود كه با خود به وطن ميبردند .
نگارنده نيز بر اساس وظيفهاي كه بر عهده گرفته بودم ، در هر عملي از اعمال فريضه حج ، به ياد منوب عنه خود بودم . مرحوم حاج عبدالله خاكنيا فردي متدين از اهالي شهرستان گراش از توابع لارستان استان فارس ، كه حدود دو سال پيش در جوار رحمت حق آرميد .
با اين كه تا پيش از حج ، نه آن مرحوم را ميشناختم و نه فاميل و شهر و ديارشان برايم آشنا بود ، اما در آغاز هر عملي به ياد او بودم و خود را در جاي او ميديدم . به وقت احرام بستن و لبيك گفتن و طواف گرد كعبه ، به هنگام تكبير نماز طواف ، يا در سعي وتقصير و وقوفين واعمال روز عيد قربان و يا در طواف حج و سعي و طواف نساء و بالأخره همه جا ، حاج عبدالله خاكنيا همدم و مونس خاطر من شده بود و توگويي احساس دوستي و خويشاوندي با وي داشتم . به همين جهت وقتي از سفر حج به شهرم ، قم باز گشتم ، پذيرش درخواست سرور گراميام جناب آيتالله سيدعباس معصومي امام جمعة سابق شهرستان گراش ، كه واسطة اين نيابت بودند ، مبني بر سفر به شهر گراش برايم دشوار نمينمود .
رسم خانوادة مرحوم خاكنيا همچون ساير اهالي اين شهر ، اين بود كه از نايب در حج ، همانند حاجي خويش استقبال كرده و مراسم وليمه حج را با حضور او بر پا دارند . لذا پس از هماهنگيهاي لازم ، چند روز پس از بازگشت از سفر حج ، با پرواز تهران ـ بندرعباس به مقصد جنوب گرم كشور عزيزمان بار سفر بستم . در فرودگاه بندرعباس دو تن از اهالي خون گرم گراش به استقبالم آمدند تا مسير سه ساعتة بندر تا گراش برايم آسان شود .
هواي گرم و شرجي بندرعباس ، در آغازين روزهاي بهمن ماه ، براي هر تازه واردي زيبا مينمود و پهناوري و چهارفصليِ ايران عزيز را يادآوري ميكرد .
بندري پر ازدحام از مسافران ، ساكنان و دستفروشاني كه ماهي و ميوههاي گرمسيري ، كالاي با ارزش آنان بود . رانندگان بسياري كه كاميونهاي خود را براي به حركت در آوردن چرخ صنعت و بازرگاني ميهن اسلامي در كنار اسكلههاي شهيد رجايي و شهيد باهنر به صف كرده بودند و كشتيهاي بزرگ و كوچك ، كه در فاصلة نسبتاً زيادي از بندر ، در انتظار نوبت تخلية بار در اسكلهها ايستاده بودند و . . . همه از جذابيتهاي بندرعباس بود .
سفر از بندرعباس تا شهرستان لار و سپس گراش سه ساعتي طول كشيد . در استان فارس هر چه به لار نزديكتر ميشديم نخلستانها فراوانتر و باغات مركبات انبوهتر ميشد . در روستاهاي كنار اين جاده مساجدي را ميديدم كه از نوع بنا و منارههاي آن معلوم بود كه مساجد برادران اهل سنت هستند .
اين مساجد در جنوب استان فارس مرا به ياد خاطرة شيريني در حج امسال انداخت .
در مسجدي در شهر مكه خطيب وهابي پس از نماز جماعت سخنراني ميكرد . موضوع سخنان او توسّل از ديدگاه اسلام بود . وي توسل را داراي اقسامي معرفي كرد كه به عقيدة او برخي از آن ها حلال و مشروع و برخي نامشروع شمرده ميشد .
او توسل به اولياءالله و ارواح شهدا و امامان را از مصاديق توسل نامشروع دانسته و آن را نزديك به شرك مي شمرد . فردي از روحانيان اهل سنت كشورمان كه از كاروانهاي جنوب استان فارس به مكه آمده بود ، داوطلب شده بود تا سخنان خطيب را براي ايرانيان حاضر در مسجد به فارسي ترجمه كند . اين اقدام او ابتدا بر ما گران آمد و باعث تعجب ما شده بود ، اما به وقت ترجمه ، متوجه شديم كه مترجم از همه سخنان خطيب آن قسمت را كه مورد اتفاق شيعه و سني بود به خوبي و شيوايي ترجمه و تفسير نمود ولي در آن بخش از سخنان خطيب كه محكوم كردن توسل به ارواح مقدسه اوليا و ائمة اطهار بود و با عقيدة شيعيان ناسازگار ، با درايتي ستودني گفت : البته جناب شيخ مطالبي هم ميفرمايند كه چون برادران شيعة ما در مجلس حاضرند و هم چنين در موسم حج هستيم كه ايام وحدت و برادري مسلمانان امت ، از ترجمة اين بخش از سخنان شيخ خودداري ميكنم . مصلحت سنجي اين برادر اهل سنت ما حقيقتاً ستودني بود كه مورد تشويق ايرانيان حاضر در مسجد قرار گرفت . ( قسمت زرد شده به پاورقي برود ؟ ؟ ؟ )
گراش ، شهري كوچك اما زيبا و مذهبي است . زيبا به جهت دامنههاي سرسبز كوهستاني اش ، كه پر از درختان مركبات و نخلستان خرما است و منازل و خيابانهايي كه با سليقة خوبي ساخته شدهاند و مذهبي ، به جهت فراواني مساجد ، حسينيهها و اماكن مذهبي ، كه در آغازين روزهاي ماه محرم الحرام با بيرقها و كتيبههاي عزاي حسيني آراسته شده و براي اهالي شهر ، سند افتخاري بر خادمي دستگاه اباعبدالله الحسين * به حساب ميآيند .
در شهر گراش ، خانوادة مرحوم خاكنيا نايب حج پدرشان را آن گونه استقبال كردند كه اگر پدرشان در قيد حيات بود آن ميكردند . از ذبح قرباني تا چاوش خواندن و تبريك و خير مقدم گفتن و نثار گل و شيريني و سپس مراسم وليمة حج ، همه نشان از روح سخاوت و معنويت اين مردم داشت . اين استقبال گرم و صميمي در ذهن سؤالاتي را پديد آورد . با مطالعهاي كه در اين زمينه انجام دادم ، به دست آوردم كه در بسياري از نقاط ايران اسلامي چنين سنت حسنهاي جاري است . در برخي از شهرها اين رسم چنان اهميتي دارد كه يا نايب را از شهر خود بر ميگزينند و يا اگر نايب اهل شهر ديگري باشد ، شرط ميكنند كه در بازگشت از حج به شهرشان باز گردد و پيش از آن كه به جايي ديگر رود ، به منزل آنان گام بگذارد و در اين هنگام است كه منوبعنه يعني فرد كهنسال يا در گذشتة خود را حاجي مينامند .
در بعضي نقاط ، حتي بدرقه كردن و خداحافظي قبل از سفر نيز اهميت دارد . مردم اين شهرها خوش دارند كه حج نايبشان از شهر خودشان آغاز شود . پس با او براي انجام حج بلدي ؛ يعني حجي كه از شهر خودشان آغاز شود ، پيمان ميبندند .
پس دريافتم اين سنت حسنه ، نه ويژة اين شهر ، كه در ميان بيشتر مردم كشورمان ، به ويژه مردم خونگرم و متدين جنوب از خوزستان تا هرمزگان جاري است و من اكنون ميهمان يكي از اين خانههاي گرم و صميمي هستم .
براي اين خانوادة متدين كه ميهمان خود را با اشك چشم ، خير مقدم ميگفتند ، شايد ظرف آبي از چشمة زمزم ، بهترين هديه بود كه آنان قدر آن را خوب شناختند .
صبح فردا خاطرات خود را در حالي مرور ميكردم كه كوههاي سفيد از برف و زيباي سرزميني پهناور ايران از پنجرة هواپيما ديدگانم را نوازش ميكرد . . . والسلام .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ 1 ] آل عمران : 97
[ 2 ] الحضال ، ص606 و راجع الحج و العمرة في الكتاب و السنه ، باب و جوب الحج و شرائطه ، ص186
[ 3 ] الحج و العمرة في الكتاب و السنة : ص 225 ، باب فضل ادمان الحج .
[ 4 ] تهذيب الأحكام ، ج5 ، ص 442 ، ح1537
[ 5 ] صحيفه سجاديه ، دعاي23
[ 6 ] من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص216 ، ح2206 ؛ الحضال ، ص117 ، ح101
[ 7 ] الكافي ، ج4 ، ص254 ، ح8
[ 8 ] من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص216 ، ح2205 ؛ الحضال ، ص60 ، ح81
[ 9 ] امالي الطوسي ، ص 668 ، ح 1398 ؛ الحج و العمره في الكتاب و السنه ، ص229
[ 10 ] الحج و العمره في الكتاب و السنه ، ص447 ، باب فضيلت حج نيابي .
[ 11 ] السنن الكبري ، بيهقي ، ج5 ، ص293 ، ح 9855 ؛ كنز العمال ، ج5 ، ص125 ، ح12343
[ 12 ] السنن الدارمي ، ج1 ، ص469 ، ح1781 ؛ سنن ابي داود ، ج2 ، ص162 ، ح181
[ 13 ] الكافي ، ج4 ، ص312 ، ح2
[ 14 ] من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص222 ، ح 2239
[ 15 ] الغيبةللنعماني ، ص 172 ، ح6
[ 16 ] هروله : رفتاري ميان راه رفتن و دويدن ، با شتاب راه رفتن .
[ 17 ] وادي محسر ؛ سرزمين كوچكي است ميان مشعر و منا . سالها پيش از طلوع اسلام ، سپاه ابرهه كه به قصد تخريب كعبه لشگر كشي كرده بودند ، به ارادة خداوند ، در اين مكان توسط پرندگان كوچكي سنگباران شده و از ميان رفتند .
[ 18 ] الكافي ، ج4 ، ص312 ، ح 1
[ 19 ] الكافي ، ج 4 ، ص314 ، ح2