ميقات حج
سال دهم شماره چهلم تابستان 1381
شيعه در وظايف مذهبي خود در حجاز آزاد است
حاج مهدي سراج انصاري / رسول جعفريان
مرحوم حاج مهدي سراج انصاري (م شهريور 1341ش .) يكي از چهره هاي فرهيخته و فرهنگي كشورمان بودند كه در طي دهه 20 و 30 تلاش بسياري در جهت مبارزه با بي ديني، تقويت انديشه هاي اسلامي در جامعه و مستحكم كردن پايه هاي اتّحاد ميان مسلمانان، از خود نشان دادند. كتاب ها و ِ فراوانِ ايشان در مبارزه بر ضد انديشه هاي كسروي و تبيين انديشه هاي اسلامي در نشرياتي مانند آيين اسلام، پرچم اسلام و دنياي اسلام، آن هم در حجمي گسترده و با نثري روان و زيبا، مي تواند گوشه اي از فعاليت هاي ايشان را در بازگرداندن جامعه جوان ايراني به دامان اسلام، پس از عصر ننگين رضا خان نشان دهد. به علاوه، يكي از مهم ترين كارهاي سياسي ـ فرهنگي حاج سراج اين بود كه اتحاديه مسلمين را تأسيس كرد تا پايه هاي وحدت ميان جوامع اسلامي را استوار سازد. اين اتحاديه، اعضاي زيادي داشت و بسياري از نويسندگان مذهبي جوان آن روزگار; مانند مرحوم سيّد غلامرضا سعيدي، محمّدباقر محقّق، ولي الله يوسفيه، عبدالحسين كافي و... در اين اتحاديه فعاليت مي كردند. اين اتحاديه، شعبه هايي نيز در شهرستان ها داشت كه آنها نيز فعال بودند.
--[64]--
يكي از اقدامات حاج سراج در اتحاديه، انعكاس وضعيت ساير مسلمانان و دشواري هاي آن در جامعه ايران و تلاش براي جلب حمايت مردمي از نهضت ها و حركت هاي اسلامي بود.
در اين زمينه، درباره مسأله فلسطين بيش از همه تلاش شد و جلسات عموميِ زيادي در حمايت از جنبش مردم فلسطين برگزار گرديد. اتحاديه نسبت به مسلمانان اندونزي، مراكش و در رأس آنها پاكستان نيز تلاش زيادي از خود نشان داد.
بيشتر اين تلاش ها، در نشريه مسلمين كه منعكس كننده ديدگاه ها و افكار اتحاديه مسلمين بود، منعكس مي شد. اين نشريه از سال 1327ش . به طور نامرتب و پس از آن، از سال 29 براي مدتي به صورت ماهانه و مرتب انتشار يافت. خود حاج سراج نقش مهمّي در تدوين داشت و جوانان نويسنده مسلمانِ ديگر هم متعددي در آن مي نگاشتند.
يكي از ابعاد فعاليت حاج سراج، تماس با سفراي كشورهاي اسلامي و طرح مسائل مسلمانان آن كشور و دشواري هاي آنان بود كه حاصل گفتگو، در مجله مسلمين به چاپ مي رسيد. در اين زمينه، حاج سراج مصاحبه اي با حمزه غوث، سفير عربستان در ايران انجام داد كه بيش از همه به طرح مسائل مربوط به شيعيان در آن كشور پرداخته شده بود. حمزه غوث، بر اساس آنچه از اين مصاحبه بر مي آيد، از شرفاي مدينه و از سادات حسني بوده است كه زماني اين شرفا حكومت شهر مدينه را در اختيار داشتند و شيعه بودند و دولت سعودي، به همين دليل وي را به عنوان سفير خود در ايران برگزيده است.
مرحوم حاج سراج ضمن گفتگو با ايشان، سعي كرده است تا راه حلّي براي برداشتن سخت گيري ها نسبت به شيعيان در عربستان مطرح كند و در باره فتواهايي كه بر ضدّ شيعه در آن ديار انتشار مي يابد، گفتگو نمايد. از آن جهت كه اين چند صفحه مي تواند گوشه اي از روابط فرهنگي ايران و عربستان را نشان دهد، اقدام به چاپ آن كرديم. اين متن در نشريه ماهانه «اتحاديه مسلمين» شماره2 و 3 منتشره در يكم مردادماه 1327 (مطابق با 16 رمضان 1367ق. صفحات42 ـ 45) انتشار يافته است.
--[65]--
تفصيل ملاقات آقاي حاج سراج انصاري با جناب آقاي حمزه غوث وزير مختار مملكت سعودي:
نظر به اينكه اتحاديه مسلمين بسيار حريص است كه يك وحدت اسلامي در تمام كشورهاي اسلامي ايجاد شود و همواره براي رسيدن به اين هدف مقدس اهتمام مي نمايد، لذا هر فردي از افراد اين اتحاديه مجاز است كه در اين موضوع مهمّه نموده و راه رسيدن به مقصود را باز كند. به همين مناسبت اين جانب حاج سراج انصاري (مؤسس اتحاديه مسلمين) روز پنجشنبه دهم تير ماه، آقاي دكتر موسي حكمت، منشي هيئت مديره اتحاديه را براي تعيين وقت به سفارتخانه سعودي اعزام نمودم تا يك ملاقات خصوصي با وزير مختار حجاز به عمل آيد. آقاي دكتر حكمت آقاي وزير مختار را در محل جديد خود ملاقات و پس از مذاكره در پيرامون تعيين وقت، ساعت نه صبح دوشنبه دوازدهم تيرماه را معين نموده، ساعت مزبور اينجانب همراه آقاي دكتر موسي حكمت به سفارت سعودي رهسپار شديم و تا ساعت ده و نيم گفتگوهاي ما ادامه داشت. اينك خلاصه آن را براي روشن شدن افكار برادران ديني خود، ذيلا به رشته نگارش مي كشيم:
بعد از تعارفات رسمي، گفتم نظر به اينكه اتحاديه مسلمين مي خواهد ميان افرادِ مسلمانان جهان، حُسن تفاهمي ايجاد كند و در وهله اول سرزمين مقدس حجاز، كه مكه آن قبله مسلمانان است و مدينه اش قبة الاسلام و مهبط وحيِ الهي و مركز اولي حكومت اسلامي بوده، مورد توجه مخصوص اتحاديه مسلمين است و عقيده مند است به طوري كه نور اسلام از آن سرزمين طلوع نموده و دنيا را منوّر ساخته است، بايد هميشه نور وحدت از آن جا به تمام كشورهاي اسلامي بتابد و اين زمين پاك از هرگونه عوامل نفاق منزّه و مبرّا باشد ولي متأسفانه شنيده مي شود كه پيروان اعلي حضرت ابن سعود، فرقه شيعه را مشرك مي دانند! آيا اين تهمت مايه نفاق و مولد دو تيرگي، كه روح اسلام از آن بيزار است، نمي شود؟
--[66]--
چون سخن من به اينجا رسيد، آقاي حمزه غوث چنان برآشفت كه رخسارش برافروخته و با حال عصباني چنين جواب داد كه:
اين نسبت، پاك دروغ است و غير ممكن است كه مقرون به صحّت باشد; زيرا اگر دولت سعودي يا ملّت آن، شيعه را مشرك بدانند محال است كه به يكي از آن ها اجازه ورود به خاك حجاز، خصوصاً به مكه و مدينه داده شود. اين حرف ها و اين نسبت ها كاملا دروغ بوده و جداً تكذيب مي كنم.
گفتم: در اين چند سال اخير، كتابي به نام «الصراع بين الوثنيّة والاسلام» به قلم يك نفر عالم نجدي به نام عبدالله علي قصيمي انتشار يافته كه در آن كتاب تهمت شرك به شيعه داده و با سفسطه ها و مغالطه ها خواسته است ثابت كند كه شيعه مشرك است. اين كتاب بهترين دليلي است بر صحت آنچه عرض كردم.
آقاي حمزه غوث گفتند كه اين مرد ماجراجو اولا اگر از اهل نجد است مقيم نجد نمي باشد و ثانياً كتاب نامبرده را در مصر تأليف و چاپ نموده است. ثالثاً پس از انتشار آن كتاب و كتاب ديگري كه اصولا با دين اسلام مخالفت داشت تمام علماي نجد و حجاز او را تكفير نموده و به كفر و بي ديني او فتوا دادند و اعلي حضرت ابن سعود هم مواجب او را قطع نموده و فعلا ميان عموم دانشمندان حجاز و نجد منفور و مردود مي باشد. شما نبايد نوشته هاي يك چنين مرد ماجراجو را بر مسموعات خود دليل آوريد; مثلا اگر يك نفر ايراني برود در يكي از كشورهاي اسلامي يا غير اسلامي كتابي بنويسد و انتشار دهد كه محتوي كفريات باشد، آيا عمل او را مي توانيد به تمام ايراني ها نسبت دهيد؟
در اين اثنا قضيه مهر را پيش كشيده و گفتم: چرا مأمورين از گزاردن مهر مخالفت مي كنند؟ آيا ميان سجده كردن به مهر و سجده كردن به فرش در نظر شما چه تفاوتي دارد؟... فقهاي شيعه براي سجده كردن، بعضي اشيا را معين نموده و از بعضي اشيا نهي نموده اند كه من جمله فرش است و توده شيعه ناچار است كه طبق فتواي مجتهد خود عمل كند، آيا مخالفت دولت سعودي از سجده كردن به مهر، مولد نفاق و مخالف آزادي نيست؟...
در جواب اظهار داشت كه اين اختلافات جزئي نبايد باعث تشتّت و
--[67]--
تفرق بشود، البته هركسي مختار است كه طبق مذهب خود رفتار نمايد. يكي مي خواهد به فرش سجده كند. يكي مي خواهد به سنگ و مانند آن سجده نمايد. غرض و مقصود همه توجه به سوي حضرت باري تعالي است. اين ها نبايد مايه تكدر شود (از اين بيان ايشان معلوم شد كه سجده بما يصحّ فيه السجود; از قبيل سنگ و حصير و مانند آن ها در منطقه نفوذ سعودي ها مانعي ندارد) سپس خود آقاي حمزه غوث گفتگو را به موضوع دست بستن در حال نماز كشانيد و گفت: يكي ايراد مي گرفت كه شيعه را در حجاز هنگام نماز مجبور مي كنند كه دست بسته نماز بخواند، درحالي كه اين حرف هم بر خلاف حقيقت است; زيرا مالكي ها مانند شيعه دست بسته نماز نمي خوانند و آن ها آزادند و شيعه نيز آزاد است. يك ايراد ديگري كه در وزارت خارجه نمودند، اين بود كه در حجاز شيعه را به نماز جماعت مجبور كرده و از نماز انفرادي منع مي كنند، اين حرف هم بر خلاف واقع است. بلي، موقعي كه در يكي از مساجد يا مسجد الحرام و يا مسجد مدينه نماز جماعت برپا شود، اصولا و اخلاقاً خوب نيست كه شخصي حاضر در مسجد منفرداً نماز بخواند، مأمورين در اين موقع ممانعت مي نمايند نه در هر موقع.
گفتم: در مذهب شيعه هم فقها فرموده اند كه هنگام اقامه نماز جماعت شايسته نيست كه فرادي نماز خوانده شود; زيرا اين عمل تفسيق عملي است براي امام جماعت.
آقاي حمزه غوث اظهار داشتند كه خوب است علما و دانشمندان شيعه، جهال را به حقايق آشنا نمايند و بدينوسيله شكافي را كه فيمابين فرقه هاي مسلمين باز شده، ترميم كنند.
گفتم كه اين عمل را نيز لازم است كه علماي اهل سنت انجام دهند. گفت: بلي بايد علماي طرفين در اين موضوع اهتمام كنند.
سپس گفتم: چيزي كه در اعمال حج بسيار مؤثر است و براي شيعه يك امر مهم مي باشد، قضيه رؤيت هلال است; زيرا در مكه پس از فتواي محكمه شرعيه، دولت سعودي همه را مجبور مي كند كه از فتواي محكمه تبعيت نمايند و هر روزي را كه محكمه معين نموده است آن روز را اول ماه قرار دهند و روي آن عمل كنند، چه ضرري دارد كه يك
--[68]--
نفر از علماي شيعه در آن محكمه حاضر و هنگام شهادت شهود او نيز حضور داشته باشد كه موقع فتوا با هم فتوا دهند تا اختلافي توليد نشود؟
آقاي حمزه غوث در جواب اين پيشنهاد گفت كه اين عمل غير ممكن است; زيرا مداخله در اين عمل، مداخله به امور داخلي كشور محسوب مي شود و محال است كه يك چنين عملي انجام بگيرد، علاوه اگر شما كشور سعودي را يك كشور اسلامي مي دانيد بايد تابع مقررات آن بشويد; چنانكه من فعلا در ايران مقيم هستم و آن را يك كشور اسلامي مي دانم، فردا ماه مبارك رمضان است. دولت اعلام خواهد داشت كه فلان روز اول ماه مبارك رمضان است، بر من واجب است كه از آن تبعيت نموده و همان روز را روزه بگيرم، اگرچه از حجاز تلگرافي دريابم كه آن روز اول ماه نيست. آيا من مي توانم به دولت تكليف كنم كه چون فتوا دهنده شما شيعي است اجازه بدهيد يك نفر از اهل فتواي سني در محكمه شرعيه حاضر و به شهادت شهود گوش دهد...؟
گفتم: ما كشور سعودي را يك كشور اسلامي مي دانيم، حرف در مستند فتواست، من خودم در سال 1350 عازم مكه بودم، شبي ميان مكه و مدينه به مناسبت احتمال شب اول ماه ذي الحجة الحرام بودن ميان بيابان تمامي حجاج از اتومبيل ها پياده شده و استهلال نمودند و احدي ماه را نديد، چيزي كه مايه بدگماني اينجانب شد آن بود كه يك نفر حمله دار كه يك چشم هم نداشت پهلوي خود من ايستاده و استهلال نمود و در نتيجه گفت كه ماه پيدا نيست و چون به مكه رسيديم يكي از شهود همين حمله دار بود و روي شهادت يك چنين شهودي فتوا داده مي شود! از اين رو اگر يك نفر عالم شيعه در محكمه باشد و به اوضاع شهود كاملا دقت شود، اختلافي در ميان نخواهد بود.
آقاي حمزه غوث اظهار داشت كه دقت در مستندات فتوا وظيفه شرعي و وجداني مفتي است و اگر بر فرض اينكه مفتي در فتواي خود دقت ننمود، كساني كه طبق فتواي او عمل مي كنند پيش خدا مسؤول نيستند.
چون مطلب به اينجا رسيد، من ديگر نخواستم دنباله مطلب را گرفته و ثابت كنم كه در مسأله مفروض، دليل آقاي حمزه غوث پايه اي ندارد، به هر
--[69]--
حال گفتگوي ما باز به موضوع رفع اختلافات برگشت. اتحاديه مسلمين چند سؤالي تنظيم نموده بود كه جواب آن ها را كتباً دريافت نمايد چون ورقه سؤالات به ايشان داده شد، در جواب اظهار داشتند كه جواب كتبي دادن به اين سؤالات صلاح نيست; زيرا در جرايد ممكن است منعكس گردد، مخالف و موافقي پيدا شود و براي ما اسباب دردسر فراهم آيد، من انتظار دارم كه امسال حجاج از ايران به حجاز مسافرت كنند و از دولت ايران خواسته ام كه براي حجاج ايران مانند ساير كشورهاي اسلامي اميرحاجي معين نمايد. البته پس از رفتن به مكه و برگشتن، خود حجاج تصديق خواهند كرد كه آن همه تشديدات اصلا برطرف شده و ملت سعودي با آغوش باز ميهمانان خدا را استقبال نموده اند. سپس خودم براي آوردن عائله به حجاز برمي گردم و حضور اعلي حضرت ابن سعود شرفياب شده و درخواست هاي شما را به حضور ايشان مي رسانم و نتايج نيكي گرفته و مراجعت مي كنم و من كوشش خواهم كرد تا آن جا كه مقدور است، حسن تفاهم ميان ملت ايران و ملت سعودي ايجاد شود و اختلافات جزئي مايه تفرّق و تشتّت نشود.
در ساعت ده و نيم، ملاقات من با آقاي حمزه غوث به پايان رسيد و در يك محيط صميميتِ مخصوص، همديگر را وداع نموديم.
آقاي حمزه غوث يكي از اشراف مدينه است و از مستشاران مخصوص اعلي حضرت ابن سعود بوده است و مخصوصاً از اوضاع ديني ايران بسيار ممنون است.
|