متن کامل

میقات حجسال دوازدهم شماره چهل و هشتم بهار 1383 حجاج و سلاطین حج در دوره عثمانی سال های 923 ـ 1048 / 1517 ـ 1638 اسرا دوغان / رسول جعفریان کتاب «حجاج و سلاطین» که در اصل به زبان آلمانی و با عنوان Mekka uber Herrscher توسط خانم دکتر ث

ميقات حج
سال دوازدهم شماره چهل و هشتم بهار 1383

حجاج و سلاطين

حج در دوره عثماني سال هاي 923 ـ 1048 / 1517 ـ 1638

اسرا دوغان / رسول جعفريان

كتاب «حجاج و سلاطين» كه در اصل به زبان آلماني و با عنوان Mekka uber Herrscher توسط خانم دكتر ثريّا فاروقي نوشته شده، اثري منحصر به فرد در موضوع «دولت عثماني و مسأله حج» در يك دوره تاريخي معيّن است. متن مورد استفاده ما در اين كتاب، ترجمه تركي استانبولي آن بوده است.

اين كتاب از هفت بخش تشكيل شده است:

1 . حج پيش از عثماني ها

2 . راه هاي كاروان

3 . حفاظت كاروان

4 . ماليه مكه و مدينه

5 . دين و پادشاه (ساختمان هاي دولتي و اداري در مكه و مدينه)

6 . حج در سياست خارجي

7 . حج، سياست و اقتصاد

خلاصه: كرونولوژي، منابع

مؤلف در مقدمه تأكيد مي كند كه عثماني ها حتي بيش از مماليك در باره حج حسّاس بودند، به همين دليل فرامين زيادي در ديوان همايون موجود است. به علاوه مطالب فراواني در «سياحتنامه» اولياي چلبي و نيز سفرنامه هاي ديگر درباره حج و مسائل جانبي آن آمده است. در جريان سقوط دولت مماليك در سال 922 و به دست سلطان سليم، حجاز، نه فتح، بلكه تسليم شد. زان پس، امراي آن را كه عبارت از شرفا هستند، نبايد منصوب مستقيم دولت عثماني به حساب آورد. امراي حجاز هيچگاه ماليات به عثماني نپرداختند، بلكه از دولت پول هم مي گرفتند و اين وضعيت متفاوت با تمام مناطق ديگري بود كه تحت سلطه عثماني قرار داشت.

با اين حال، سياست عثماني اين بود كه گروه هاي موجود در حرمين را يا تحت كنترل داشته باشد يا گروه هايي ايجاد كند كه زير نظرش باشند. اين وضعيت تا جنگ جهاني اول; يعني سقوط دولت عثماني ادامه داشت.

پژوهش حاضر، كارش را از تسليم شدن حجاز به دست سلطان سليم آغاز مي كند


63


و تا حوالي يك صد سال بعد از آن، ادامه مي دهد. از اوايل آن دوره، منابع كمي موجود است و البته همين مقدارِ اندك مي تواند توجه عثماني را به حج نشان دهد. طبيعي است طي اين دوره، ارتباط معنوي و روحيِ گسترده اي ميان مردم سرزمين هاي عثماني با حرمين وجود داشت.

تا اين زمان دولت عثماني با نقره كار مي كرد، در حالي كه در تجارت حرمين، طلا اهميت داشت. پس از تصرّف مصر، دولت عثماني به طلاي آفريقا دست يافت و از آن پس، هم براي خود و هم حجاز از آن استفاده كرد. دليل استفاده اعراب از طلا آن بود كه مبناي تجارت هندي ها با آنان طلا بود و به همين دليل عرب ها طلا مي خواستند. در واقع طرف اصلي آنها در تجارت هندي ها بودند.

در اين ميان، مصر جايگاه خاصي داشت، هم از نظر طلاي آن و هم از اين نظر كه مصر مركز حبوبات بود. شايد همين امر سبب شد كه عثماني ها پس از تسلّط بر مصر، به طور طبيعي بر حجاز نيز مسلط شوند.

يكي از مشكلات اصلي عثماني ها در حج، كه درگذشته مشكل عمده مماليك هم بود، بحث تأمين آب براي دو شهر مكه و مدينه بود. اهالي حرمين، دو چيز از عثماني مي خواستند; آب و طلا. اين چيزي بود كه عثماني بايد تأمين مي كرد.

بايد توجه داشت كه در قرن شانزدهم، موقوفات حرمين اندك بود، اما از زمان سلطان سليمان قانوني (926 تا 974) و پادشاهان بعدي وقف هاي تازه اي براي حرمين ايجاد شد و درآمد آنها روبه فزوني رفت.

دشواري ديگرِ عثماني، فرستادن قاضي به حرمين براي اداره امور قضايي و علمي اين دو شهر بود. از آنجا كه در اوايل كار، حرمين موقعيت استانبول را نداشت، قضات كمتري به آنجا مي رفتند. آنان مي كوشيدند تا موقعيت خود را در مركزيت عثماني حفظ كنند. دولت براي فرستادن قضات بودجه ويژه اي معين كرد تا آنها به حجاز بروند. همچنين مقرر شد پس از بازگشت آنان از حجاز، داراي رتبتي بيش از گذشته بوده و مي توانند زودتر به مقامات عالي دست يابند.

يكي از مشكلات اصلي عثماني ها در حج، كه درگذشته مشكل عمده مماليك هم بود، بحث تأمين آب براي دو شهر مكه و مدينه بود. اهالي حرمين، دو چيز از عثماني مي خواستند; آب و طلا.

توجه داريم كه هركس حج مي رفت، بايد مستطيع مي بود. در برخي از اسناد ديده شده است كه شماري از خانمها براي راضي كردن شوهرشان به سفر حج، پول هم به آنان مي پرداختند. حج مبلغ كلاني را مي طلبيد و به همين دليل افراد اندكي مي توانستند بروند. معمولا افراد ثروتمندي كه به حج مي رفتند، در عين حال مي توانستند در اين مسير، تجارتي هم داشته باشند. خطرهاي موجود در اين راه; از جمله وجود راه هاي طولاني، حملات بدويان و غيره سبب كاهش شمار حجاج مي شد. روشن بود كه دولت عثماني در قبال حراست از حجاج مسؤوليت داشت و اگر براي كاروان مشكلي پيش مي آمد، مشروعيت پادشاه از نظر ديني دچار مشكل مي شد; بنابراين، دولت بايد تلاش مي كرد تا كاروان با امنيت به مكه برسد و بازگردد.

همين طور دولت عثماني در قبال ايجاد بناها در حرمين و آبادي اماكن مقدسه مي بايست از مشروعيت خود مايه مي گذاشت; در غير اين صورت در نگاه


64


مسلمانان متهم مي شد.

در ميان اسناد موجود، هيچ سندي وجود ندارد كه نشان دهد در حجاز، از شاهان عثماني، تعبير به خليفه مي شده است، بلكه بيش از همه عنوان خادم الحرمين به كار مي رفت.

در اسناد عثماني، مطالب فراواني در باره قنوات و چمشه ها آمده است كه نشانگر بخشي از فعاليت هاي دولت عثماني در اين زمينه ها است.

نكته مهم از لحاظ سياسي آن است كه عثماني ها سه محور قدرت را در حجاز مورد حمايت خود قرار مي دادند: شريف، والي عثماني و رؤساي قبايل، كه خود آنها هم سيستم پيچيده اي داشتند. اين قبايل كه منازل آنها در مسير كاروان هاي حج بود، در صورتي كه هداياي عثماني به آنها نمي رسيد، با حمله به كاروانها زندگي خويش را تأمين مي كردند. به همين دليل، در ميان هداياي عثماني، كه از آن با عنوان «صُرّه» ياد مي شد، «صره عُربان» اختصاص به رؤساي قبايل ميان راه داشت.

دولت عثماني براي حفاظت از حجاج، با همه طولاني بودنِ راه، سربازاني اعزام مي كرد و اين نشانه حضور مقتدرانه دولت عثماني تا دور دست ها بود. البته كنترل عثماني ها چندان هم قوي نبود و گاه مي شد كه هيچ نشاني نداشت. با اين حال منهاي دوره تسلّط محدود وهابي ها، بايد بپذيريم كه عثماني ها تا اواخر قرن نوزدهم در طول اين مسير و نيز حجاز حاكم بودند و نيروهايشان حضور فعالي در صحنه داشت.

منابع اصلي كتاب حاضر، يكي «سياحتنامه اولياء چلبي» است; يك فرد درباري كه به سرزمين هاي متعددي سفر كرد و از آن جمله حرمين بود و گزارش سفر خود را به تفصيل و البته با زباني نزديك به زبان طنز نوشت.

در نوشته او هر چيزي به صورت عجايب و غرايب و با افراط طرح مي شود. اين سياحتنامه كه از قرن هفدهم ميلادي است، چندين بار به صورت هاي مختلف چاپ شده است.

منبع ديگرِ خانم فاروقي، «تاريخ مكه مكرمه» از سهيلي افندي است كه مؤلف از نسخه وين استفاده كرده است. اين كتاب به سال 1040 تأليف شده است.

منبع ديگر رساله معماريه (نسخه ليدن) از جعفر افندي است كه درباره زندگي محمد آقاي معمار است. اين محمدآقا مسؤوليت بازسازي كعبه را در سال 1039 داشته و اين گزارش هم مربوط به همان رخداد است.

وي از سفرنامه ابن جبير و نيز ناصرخسرو بهره برده است. اينها علاوه بر دهها منبع ديگر و نيز اسناد موجود در دفاتر مهمه عثماني است كه مورد استفاده خانم ثريّا فاروقي قرار گرفته است.

بخش اول كتاب: حج پيش از عثماني

مؤلف در آغاز، بحثي از حج گزاري مسلمانان از ديد ناصر خسرو آورده و در ادامه همان مسائل را از نگاه ابن جبير طرح كرده و گزارشي هم در باره اركان حج و نيز ميقات ها به دست داده است.

بحث از «كعبه» در ادامه آمده و اينكه كعبه در روزگار ابن جبير چگونه بوده است. همچنين مراسم حج و اعمال و اركان آن، باز از ديد برخي از


65


سفرنامه نويسان گزارش شده است. نيز داستان راهزنان، شكل گيري كاروان ها، گذران وقت توسط حجاج، عناوين ديگري است كه مؤلف به آنها پرداخته است. ديده هاي ابن جبير درباره حج و نيز شرحي درباره مسجد نبوي بر اساس منابع به دست داده شده است. در واقع اين بخش بيشتر شرح مسجد نبوي از ديد ابن جبير و ناصر خسرو است.

«مكه و مدينه در اواخر قرون ميانه» عنوان ديگري است كه مؤلف از آن بحث كرده و اين بيشتر مربوط به دوران سلطان قايتباي از سلاطين مملوكي است كه در دوره وي، اهميت زيادي به حج داده مي شده است.

بخش دوم: راه هاي حج

در مقدمه اين بحث، مؤلف از ادامه يافتن همان اصول و روش هاي موجود در زمان سلطان قايتباي (872 تا 901) و قانصو الغوري (906 تا 922) در دوره عثماني سخن گفته و تأكيد كرده است كه اين اصول همچنان در دوره عثماني مورد پيروي قرار گرفت. يكي از راه هاي حج، راه قاهره بود كه مؤلف به تفصيل از آن سخن گفته و شرح داده است كه رياست آن با چه كسي بوده و چگونه و از چه مسير به مكّه مي آمده است.

عنوان بعدي درباره «شكل گيري كاروان شام» است. به نوشته مؤلف، از حوالي سال 1010 هجري، اسناد رسمي قابل توجهي در اختيار داريم كه مي توانيم بر اساس آنها، از اين كاروان سخن بگوييم. بر طبق اين اسناد، روشن مي شود كه عثماني بر اساس همان مدل مماليك عمل مي كردند. در اين بخش، از كارمندان صره، هزينه راه، و... بحث شده است.

عنوان ديگر «مراسم بدرقه و استقبال» از كاروان ها و چگونگي آنهاست كه آيين هاي زيادي داشته است. منبع اصلي مؤلف «سياحتنامه» اولياء چلبي است كه وصف دقيقي در اين باره به دست داده، آنچنان كه مانند يك نقاشي مي توان به آنچه بوده رسيد. مستقبلين كه براي زيارت حجاج خود مي آمدند، گاه در مي يافتند كه فرد مورد نظر آنها درگذشته و در اينجا بود كه استقبال تبديل به مجلس عزا مي شد. اما براي كساني كه سالم رسيده بودند، مستقبلين آنها با شور خاصي آيين ها را به جاي مي آوردند. در صورتي كه تعداد مرده ها زياد بود، مراسم استقبال رنگ و بويي نداشت و به هيچ روي با شكوه


برگزار نمي شد.

]بايد بيفزاييم كه يك شاعر ايراني، كه در قرن دهم با كاروان شام از حج بازمي گشته، اشعاري در وصف رسيدن كاروان شام به دمشق آورده كه بيانگر همين واقعيتي است كه مؤلف ما بيان كرده است:

قافله آمد چو در نزديك شام *** بهر استقبال آمد خاص و عام

هر كسي جوياي خويش و آشنا *** جز عجم كانجا ندارد جز خدا


66


بود آن غوغا بسي ز اندازه بيش *** راست مثل بره و غوغاي ميش

بعضي دلشادند از ديدار يار *** بعضي ديگر را دل از هجران فكار

بعضي را شادان دل افسرده شان *** بعضي گريان از براي مرده شان

يك طرف آنجا فغان و ماتم است *** سوي ديگر خلق شاد و خرّم است(1)[

مسيرهاي اصلي حج در واقع همزمان مسير بريد نيز بود و به طور كلي در سرزمين عثماني هفت مسير اصلي وجود داشت كه يكي از آنها راهي بود كه به حج منتهي مي شد. اين راه را، راه دست چپ آناطولي مي ناميدند. در باره اين راه اطلاعات مهمي در «دفاتر مهمه» ]اسناد برجاي مانده از ديوان همايون كه تاكنون تعداد زيادي از آنها چاپ شده است [آمده و ما آن را به خوبي مي شناسيم. فرامين مربوط به آنها و نيز رخدادهاي مربوطه را هم مي شناسيم. طبيعي بود كه عثماني ها از اين مسير به خوبي مراقبت و آن را اصلاح مي كردند.

مستقبلين كه براي زيارت حجاج خود مي آمدند، گاه در مي يافتند كه فرد مورد نظر آنها درگذشته و در اينجا بود كه استقبال تبديل به مجلس عزا مي شد. اما براي كساني كه سالم رسيده بودند، مستقبلين آنها با شور خاصي آيين ها را به جاي مي آوردند.

عنوان ديگر در اين بخش «خدمات سربازان به حجاج» بود. هر زائر وسائلش را خودش حمل مي كرد، ولي امر حفاظت و آبرساني بر عهده دولت عثماني بود و در سال 1046 / 1636 تنها يكصد شتر كار آبرساني كاروان را انجام مي داد. همچنين دولت براي حجاج فقير 60 شتر در نظر مي گرفت. براي اين قبيل حجاج وقف هايي هم در نظر مي گرفتند. اطلاعات در اين موارد را مي توان در دفاتر مهمه يافت.

تأمين مايحتاج كاروانها در رفت و برگشت كاروان، مطلب ديگري است كه مؤلف به آنها پرداخته است. مسأله ديگر رسيدگي به اموال متوفيات بود كه يك مشكل دائمي به شمار مي آمد. در صورت نبودن وارث براي يك مرده در ميان كاروان، تمام اموال وي به دولت عثماني مي رسيد. اگر كسي وارثي





نداشت، اما كسي از محله يا روستاي او در كاروان بود، اموالش را به او مي سپردند. گاه يك نفر كه در چادري مي مرد، همقطاران مخفيانه بدون غسل وكفن او را دفن مي كردند تا مأمورين دولت قاضي و كاتب متوجه نشوند.

«شمار حجاج» عنوان بعدي است. در سال 1279 تعداد حجاج 40 هزار نفر بوده است. يك گزارش از قرن چهاردهم ميلادي به نقل از يك زائر مسيحي كه آن زمان به بيت المقدس مي رفت، شمار حجاج كعبه را 17 هزار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . نكـ : سفرنامه منظوم حج، اشعار حسين ابيوردي، ص94


67


نفر ذكر كرده است. آمار ديگر از سال 988 گفته يك پرتغالي است كه كاروان مصر مشتمل بر پنجاه هزار نفر بوده است. از آن دوره آمارهاي ديگري نداريم.

«مسائل مالي كاروان»، از ديگر مسائل مورد توجه مؤلف است. گفتني است كه والي شام مسؤوليت هزينه هاي كاروان را به عهده داشت. وي گاه در طول راه قرض مي گرفت و بعدها دولت عثماني آن را پرداخت مي كرد.

«شترها و شتربانان» عنوان ديگري است درباره مسأله اجاره شتر و اينكه اين كار چقدر دشوار بود. بدوي ها چندان موافق با دادن شترهايشان نبودند; زيرا در صورتي كه شتر آنان مي مرد، هيچ كس قيمت شتر آنان را پرداخت نمي كرد. با اين حال، دولت عثماني مجبور بود با بدويان كنار بيايد و گاه رايت ]سنجق [پيغمبر(صلي الله عليه وآله) را براي افتخار به آنها مي داد تا تشويق شوند و كمك كنند. در برخي منابع آمده است كه در منطقه مُظَيرب، دولت شترهاي نقد مي خريد. البته زوّار مي بايست خودشان شتر اجاره مي كردند.

«خدمات يا كمك هاي اجباري» عنواني است براي بحث از مواردي كه دولت عثماني پول يا گوسفند يا غيره به اجبار از ثروتمندان براي انجام كارهاي عمومي حج مي گرفت. براي نمونه و بر اساس يك سند از حكيم اوغلو احمد، كه يك ثروتمند شامي بود، پانزده درصد ثروتش را گرفتند تا حج بگزارد و البته بعد به او پرداخت كنند. مواردي هم كه گوسفند مي دادند در برابر، قيمت اندكي به آنها پرداخت مي شد.

در زمينه مسائل كارواني و حج گزاري، اشكالات و انتقاداتي هم وجود داشت; براي مثال، برخي از كساني كه گرايش صوفيانه داشتند، از آتش بازي هايي كه در وقت بدرقه يا استقبال صورت مي گرفت، ناخشنود بوده و شكايت مي كردند. مورد ديگر عجله اميرالحاج در نايستادن در وقت نماز بود. دشواري ديگر در عرصه توانايي دولت در فراهم كردن زمينه براي اجاره شتر جهت زائران بود كه معمولاً اشكالاتي وجود داشت و لاينحل باقي مي ماند. اين قبيل ايرادات بعضاً در اسناد آمده است.

بخش سوم: حفاظت كاروان

اميرالحاج در رأس كاروان قرار داشت و اين سمت بيش از آنكه يك موقعيت بالا باشد، يك مديريت براي كاروان و مسؤوليتي براي توزيع پول و هزينه كردن آنها بود. اين امير الحاج بود كه دستور توقّف در منازل را مي داد. مقدار استراحت و وقت حركت را تعيين مي كرد، و خريدهاي لازم را براي كاروان تدارك مي ديد. در سالهاي نخست تسلّط عثماني ها، آنان تلاش مي كردند تا امير الحاج از وابستگان به مماليك نباشد، مبادا دردسري براي كاروان در طول راه ايجاد كند.

بحث مهم در اين زمينه مربوط به «پرداخت ها به بدويان» بود كه به هدف جلوگيري از حملات آنها صورت مي گرفت. مؤلف در اين باره جداولي از كمكهايي در سال 1005 و 1023 به بدويان صورت گرفته آورده است. بايد دانست كه بدويان سيري ناپذير بودند و هر بار مبالغ بيشتري پول مي خواستند. اين بدويان در سمت سوريه در مقايسه با بخش مصري، پول بيشتري مي خواستند و اين مبالغ، بودجه هنگفتي را در بودجه


68


كلي دولت عثماني براي حج به خود اختصاص مي داد.

هزينه پول در ميان بدويان نيز جزو وظايف امير الحاج به حساب مي آمد.

دراينجا مؤلف براي نمونه شرح حال يك اميرالحاج راآورده است. وي قانصو بيك يك امير الحاج بود كه از خانداني اصيل و عريق بوده و در طول زندگي با بدوي ها آشنايي كامل داشت. اجداد وي قلعه بزرگي به نام عجلون داشتند. در دفاتر مهمّه، او را يك امير بدوي به شمار مي آوردند. همان زمان، والي غَزّه هم تلاش مي كرد تا اميرالحاج باشد. شرح اين داستان و منازعات آنان در اين صفحات، بر اساس «دفاتر مهمه» آمده است. براساس اين گزارش ها، قانصو بيك در كار امارت خود موفق از آب درآمد.

«درگيري با بدويان براي دادوستدها»، عنوان بعدي در اين بخش است و مربوط به درگيري هايي است كه بيشتر با سلاح صورت مي گرفت. طبيعي بود كه دولت مي بايست با هر دسته از بدويان سياست خاصي را در پيش مي گرفت. مواردي از مشكلاتي كه بدويان براي كاروانِ حجاج ايجاد كرده و يا مرتكب راهزني و قتل مي شدند در اين بخش مورد بحث قرار گرفته است. عبدالرحمان حبري كه نسخه اي خطي با عنوان «مناسك المسالك» (در كتابخانه سليمانيه) از وي به جامانده، در اين باره اطلاعات فراواني در اختيار ما مي گذارد.

در بسياري از سفرنامه ها; از جمله «سياحتنامه» اولياء چلبي، «سفرنامه محمد آقا» و كتاب جعفر افندي و غيره معلومات زيادي در اين باره آمده است ]مي دانيم كه در بخش مسير جبل هم اين دشواري براي حجاج عراقي و ايراني بوده و به دليل نظارت كمتر عثماني ها بر اين مسير دشواري ها بسيار بيش از مشكلات راه شام بوده است[ .

بحث ديگر درباره سربازان و نوع سلاح هاي آنهاست. در سال 946 در مسير كاروان 150 يني چري به علاوه يكصد سپاهي (رتبه عسكري) همراه با سربازان مستقر در قرارگاه ها همراه كاروان بودند. اين مربوط به زمان سليمان قانوني (م 974) است. يافتن سربازي كه راضي به انجام اين خدمت باشد دشوار بود; زيرا يني چري ها و سربازان از پذيرفتن اين مسؤوليت پرهيز داشتند; آنها براي اين كار، پول بيشتري مي خواستند و به علاوه از طرق غيرقانوني، درآمد بيشتري داشتند. در جمع، به طور متوسط عدد اين محافظان 300 سرباز بود كه حقوق هريك از آنها براي همراهي در اين سفر كه چندين ماه به طول مي انجاميد، 25 سكه طلا بود.

عناوين «كاروانسراهاي ميان راه»
يا «استحكامات صحرا» درباره قلعه هايي است كه در طول راه ساخته شده است. ساختن اين قلعه ها هرچه هم دشوار بود، اما اسباب آسايش و امنيت براي مردم بود. در سال 1082 مشكلات راه ها رو به فزوني گذاشت اما به هر حال
بايد اعتراف كرد كه عثماني ها راه ها را امن كردند.

بخش چهارم: ماليه مكه و مدينه

پس از يك مقدمه كوتاه، اولين بحث در اين بخش، بحثِ تز «بودجه هاي اختصاصي» است كه مربوط به اشخاص خاص است; مانند موقوفه ها، احسانها، و


69


هدايا كه مورد اخير، بيش از همه، از مصر سرچمشه مي گرفت. در بالكان هم موقوفات زيادي براي اين قبيل مصارف وجود داشت. مؤلف يك جدول از هدايا براي اهالي حرمين در سال هاي 886 تا 918 آورده است. برخي از اين هدايا اختصاص به تك تك ساكنان مكه و مدينه داشت. برخي مخصوص بدوي ها بود، بخشي نيز اختصاص به فقراي حرمين داشت.

عنوان «بخشش هايي كه از طرف دولت مركزي عثماني» مستقيم پرداخت مي شد; از جمله شامل جدولي است كه شامل پرداخت هاي مربوط به سال 934 هجري است.

عنوان «بخشش هاي مصر» در ادامه آمده است. در اينجا هم جدولي از بخشي از سنوات ارائه شده است. «اوقاف مصر براي حرمين» و نيز
«اوقاف آناطولي براي حرمين» نيز مورد بحث قرار گرفته است. از آن جمله، در منطقه ادرنه، يك روستاي كوچك، وقف براي مكه بوده و درآمد آن براي حرمين فرستاده مي شده است. اين قبيل نمونه ها در ولايات مختلف; مانند بورسا، قرامان، و بخشي بزرگ تر در روملي، دياربكر و مرعش قرار داشته است; همچنانكه در سوريه و بغداد هم به وقف هايي اشاره شده است. از دوره سلطان مراد سوم فهرستي از موقوفات حرمين شريفين در اختيار داريم. يكي از بهترين وقف ها براي فقراي حرمين، از
سوي ثروتمنداني بود كه در استانبول
ساكن بودند.

به طور كلي موقوفات حرمين را بايد بر دو قسمت تقسيم كرد، بخشي كه در استانبول بودند و بخشي كه در ساير شهرها به سر مي بردند و واقعا فراوان است.

«آمار تقريبي جمعيت حرمين»، عنوان بعدي است كه ضمن آن از دوران سليم اول به آماري كه قطب الدين مكي وقايع نويس از سال 987 نوشته، اشاره شده و شامل هشت هزار نفر نمازگزار در مكه مي شود. قطب الدين گويد: ساكنين مكه كمتر از پانزده هزار نفر نبودند. سندي از سال 1051 جمعيت مدينه را 27 هزار نفر دانسته است.

«پرداخت ها و شهريه ها»، عنوان ديگري براي بحث از چگونگي پرداخت حقوق موظّفين در بخش هاي مختلف و اشكالاتي كه احياناً پيش مي آمده است.

«اجراي رفورم در پرداخت ها»، عنواني است مربوط به زمان
سلطان سليمان قانوني كه يك شيوه بسيار
عالي در پرداخت ها در آن عهد ايجاد
شده است.

«هزينه هاي عمومي براي حرمين و حج»، عنوان ديگري است كه ضمن آن مؤلف با استفاده از اسناد، مبالغ مربوط به سال هاي مختلف آورده است.

بخش پنجم: بناهاي تاريخي عثماني

اين بخش اختصاص به آثار و بناهاي تاريخي عثماني درحرمين دارد. هر بنايي كتيبه اي داشت كه نام پادشاه روي آن نوشته مي شد. اين مسأله سبب مي شد تا تنها بزرگان يا وزرا اجازه ساختن اين قبيل بناها را كه نامشان روي آن مي ماند، داشته باشند. عنوان «اوقاف و بناها» بحث ديگر مؤلف در اين بخش است. در ادامه مطالبي هم در باره
«مصالح ساختماني» مورد استفاده در اين


70


قبيل بناها آمده است. اين مصالح از نقاط مختلف مانند هند، لبنان و قدس آورده مي شد و معمولاً از بهترين نوع مصالح انتخاب مي شد. براي مثال آهن را از بلغارستان مي آوردند; در استانبول آماده مي كردند و سپس به مكه مي فرستادند. همچنين در كعبه كه از نقره بود، نقره هاي آن از خزينه توپ قاپي سرا آورده مي شد. مؤلف دراين جا از حفاظت و نگهداري بناها نيز سخن مي گويد. بحث از معماران و بنايانِ اين بناها، عنوان ديگري از همين بخش است. انتخاب بنّاها و كارگران هم با
دقت انتخاب مي شده و اصول خاصي داشته است. از سال 955 يك كتيبه در دست است كه مي گويد: بنايان و صنعت كاران را از سوريه و مصر مي آوردند. در ساختن اماكن مقدسه اي مانند كعبه و مسجدالحرام و مسجدالنبي(صلي الله عليه وآله) و ديگر بناهاي رسمي، حتي در استانبول، مانند بناي سليمانيه، از برده ها استفاده نمي شد. پرداخت حقوق معماران و بنايان هم به طور مستقيم از طرف دولت عثماني صورت مي گرفت. عنوان ديگر در اين بخش، درباره «هزينه و مخارج بناها و بازسازي ها» است. مؤلف در ذيل اين عنوان، فهرستي از صورت هزينه ها برخي از سالها به دست داده است.

«بازسازي مسجدالحرام»، عنوان بعدي است. در اين باره، فتاواي ويژه اي وجود داشت كه مؤلف برخي از آنها را ياد كرده است. همچنين سير تاريخي فعاليت هاي بازسازي مسجدالحرام در اين بخش، مورد بحث قرار گرفته است. نيز بحث از «روشنايي حرم» «تزيين مسجد» و كاربري عود و عطر در آن، در ادامه آمده است.

در دوره سلطان سليمان قانوني اين امور به طور گسترده مورد توجه قرار مي گرفت. مؤلف در ادامه از «جامه كعبه» و چگونگي آماده سازي آن و نيز «اوقاف




ويژه مسجدالحرام» سخن گفته است.

تلاش براي دوباره سازي شهر مكه و كارهايي كه عثماني ها در اين زمينه كردند، عنوان ديگر بحث است. تخريب خانه هاي اطراف حرم، بازسازي


71


چشمه ها از آن جمله است. «شبكه آب» يكي از موضوعات اصلي و جاري اين دوره است.

شبكه ياد شده براي هر بخش مكه به طرزي خاص ايجاد شده و آب را به آن ناحيه منتقل مي كرد. با توجه به كمبود آب و كوهستاني بودن شهر مكه، مي توان دريافت كه اين كار از نهايت اهميت برخوردار بوده است.

«ديگر خدمات در شهر»، عنواني است براي فهرستي از كارهاي عثماني ها درباره بازار، بهداشت شهر و غيره.

مؤلف در اينجا از تجديد بناي كعبه در 1039 كه در آن كعبه از پايه برداشته شد و از نو بنا گرديد، سخن گفته است. رضوان بيك فردي بسيار برجسته بود و بر اين كار نظارت مي كرد.

«تغييرات اساسي در معماري مسجدالحرام» بحث ديگري است كه ذيل آن به تحوّلات مهم در اين باره پرداخته شده است.

بحث از مراسم و جشن هايي كه در هنگام بازسازي انجام مي شد، در ادامه آمده است; همين طور بحث درباره مسجد نبوي و بازسازي هاي مختلفي كه در دوره مماليك و عثماني در حرمين صورت گرفته و نيز اقدامات معماري ديگر در اين شهر. البته بناهاي فراواني مانند مسجد، مدرسه و ديگر ساختمان هاي ديني، كه عثماني ها ساخته اند، بسيار فراوان است; براي نمونه، آنان در نزديكي بقيع، مدرسه اي به نام عثماني ساختند كه ساكنان آن يكسره مشغول قرائت قرآن بودند. اين مدرسه را كه سلطان سليم دوّم بنا كرده بود، نامش برگرفته از عثمان خليفه سوم و عثمان جدّ سلسله عثماني ها بود. تعداد زيادي فقير در مدينه وجود داشت كه مي بايست بنايي براي آنان ساخته مي شد. فرماني مربوط به سال 987 در دست است كه از مشكلات اين قبيل افراد و اينكه در كوچه و خيابان مي خوابند، سخن گفته است. در آن دوران، بنايي در مدينه بود كه از آن، به عنوان انبار گندم شهر استفاده مي شد و حياط بزرگي داشت كه بدون استفاده مانده بود. به دستور دولت عثماني، در آن حياط بنايي براي اين قبيل فقيران ساخته شد.

سند ديگري حكايت دارد كه در شهر مدينه 63 رباط ، بازسازي يا نوسازي شده است. نكته اي كه در مسجدسازي عثماني ها جالب است اينكه آنان در استانبول، اطراف مسجد را هم خلوت مي كردند و همين معماري را به حرمين هم منتقل كردند. گنبدسازي هم از جمله همين موارد است.

مسجد قُبا يكي از جاهايي است كه سخت مورد توجه عثماني ها بود و اولياي چلبي هم با تفصيل از آن ياد كرده است.

«دين، هنر و سياست» عنوان ديگري است كه مؤلف ضمن آن، نوعِ نگاه عثماني ها را نسبت به اين سه مقوله مورد بحث قرار داده است.

بخش ششم: حج و سياست خارجي

مسلمانان از محدوده اي ميان مراكش تا چين، براي انجام فريضه حج به حجاز مي آمدند. طبعاً عثماني ها مي بايست وسايل راحتيِ حجاج را فراهم مي كردند. بنابراين، قبل از آنكه اين كار سياسي باشد، يك كار ديني به حساب مي آمد.

حجاج پولدار و از دسته اشراف، يا


72


كساني كه صاحب منصب بودند و همراه خود فراميني داشتند، حج آرام و آساني مي گزاردند. نام برخي از اين قبيل صاحب منصب ها در دفاتر مهمه آمده است.

بحث از «خانم هايي كه از دايره خاندان سلطنت عثماني به حج مي آمدند» و فراوان بودند، در ادامه آمده است. موقعيت «شاهزاده ها و شاهدخت ها در مكه» عنوان ديگر اين بخش است. بسياري از اينان از خانواده هاي ثروتمند هندي; يعني راجه ها بودند كه به حج مي آمدند.

پس از زمان بابرشاه، خاندان سلطنتي مغول، با حج و حجاز ارتباط و پيوند نزديكي داشتند كه از آن جمله شركت آنان در خدمت رساني و نيز تجديد برخي از بناها بود.

محله اي خاص در مكه اختصاص به حجاج فقير هندي داشت. عثماني ها بر آن بودند تا آنها را به نقاط ديگري در مكه منتقل كنند; زيرا آن محله بسيار آلوده بود.

«سفرهاي خطرناك حجاج هندي» عنوان ديگري است در اين بخش. طي كردن يك راه دريايي طولاني، مهم ترين خطري بود كه جان آنها را تهديد مي كرد.

«حجاجِ ايران» عنوان بعدي اين بخش است. وي در اينجا به تفصيل از كشته شدن معصوم بيك، كه وكيل شاه طهماسب و از مقامات بلند پايه دولت صفوي بود، سخن گفته است. معصوم بيك در سال 975 در وادي فاطمه، در نزديكي مكه مورد حمله قرار گرفت و كشته شد. داستان چنان بود كه والي شام اين توطئه را طرّاحي كرد تا معصوم بيك به دست بدويان كشته شود.

مؤلف در اين باره از «دفاتر مهمه»، اسنادي ارائه كرده، اما از منابع ايراني استفاده ننموده است، اين در حالي است كه در منابع ايراني به تفصيل از اين حادثه ياد شده و محتشم كاشاني هم شعري در رثاي او سروده است.(1)

فاروقي مي گويد: از حجاج هندي كه بگذريم، عثماني ها با ترديد به حجاج ايراني نگاه مي كردند. دليل آن هم دشمني ها و رقابت هاي موجود ميان دولت عثماني و صفوي بود.

«راه بسته بصره ـ مكه» عنوان بعدي مؤلف در اين بخش است. عثماني ها نگران تماس حجاج ايراني با هوادارانِ شاه ايرانِ ساكنِ در بلاد عثماني بودند. البته براي ايراني ها، بهترين راه حج، راهي بود كه از بغداد به بصره و از آنجا به مكه منتهي مي شد; زيرا اين راه نزديك بود. اما راهي كه دولت عثماني به ايراني ها معرفي مي كرد، راه سخت و پرخطر و دوري بود. اسنادي كه از سال 973 بر جاي مانده، راه حجاج ايراني را راه شام، قاهره يا طريق يمن معرفي كرده است. احتمالا راه يمن، مقصود گذشتن از بندر عدن و گذر از درياي سرخ و رسيدن به بندر ينبع يا جده بوده است. آن زمان، پرتغالي ها در خليج فارس و بندر هرمز حضور داشتند. مؤلف بر اين باور است كه عثماني ها بيش از ايراني ها، از شيعيان بحرين نگران بودند. پرتغالي ها بر آن بودند تا سواحل شرقي جزيرة العرب را در تصرّف داشته باشند و اين عامل نگراني عثماني بود; زيرا ساكنان اين منطقه بيشتر شيعه بودند. يك مشكل آن بود كه با بسته شدن راه بصره، درآمد مردمان نواحي احساء كم مي شد و اين هم خطر ديگري بود. ديوان همايون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . نكـ : مقالات تاريخي، دفتر دوازدهم، صص 280 ـ 276


73


خواستار باز شدن راه بصره بود. در سال 981 تعدادي از حجاج از بصره به مكه رسيدند. شايد برخي بدويان راه را حفاظت مي كردند. سال پيش از آن، بدويانِ نجد حجاج را حفاظت مي كردند. در سال 983 باز رفتن حجاج از اين راه ممكن نبود. اين زمان شاه طهماسب بيمار بود و ميان عثماني و صفوي صلح برقرار بود، اما براي عثماني روشن نبود كه بعد از مرگ طهماسب (م 984) اوضاع چگونه خواهد شد. با مرگ وي، دوباره ميان عثماني و صفوي جنگ شد و به دنبال آن، راه احساء به روي همه حجاج مسدود گرديد. حتي فرماني هم براي بستن اين راه در دست است. البته جاسوسان ايراني از راه هاي ديگر مي توانستند وارد عثماني شوند. از سال 988 سندي در دست است كه مي گويد: جاسوسان صفوي قصد برهم زدن اوضاع را دارند. به هر روي، به نظر مي رسد كه اين راه در ادوار مختلف، گاه مسدود و گاه مفتوح بوده است.

معصوم بيك در سال 975 در وادي فاطمه، در نزديكي مكه مورد حمله قرار گرفت و كشته شد. داستان چنان بود كه والي شام اين توطئه را طرّاحي كرد تا معصوم بيك به دست بدويان كشته شود.

ايراني ها اغلب زيارت عتبات را با زيارت حج جمع مي كردند و عثماني ها هم مانع از زيارت شيعيان براي عتبات نمي شدند. به طور معمول زائران ايراني پس از حج به عراق مي رفتند و عتبات را زيارت مي كردند.

مادر شاه اسماعيل دوم، به احتمال زياد در سال 971 نجف و كربلا را زيارت كرد. جمع همراه وي تلاش كردند كاروانسراهايي براي زائران در عراق بسازند كه دولت عثماني اجازه اين كار را به آنان نداد. در اين زمان هنوز بغداد به طور كامل در اختيار عثماني ها نبود و آنان نگران ارتباط ميان شيعيان اين نواحي با دولت صفوي بودند.

پيش از آن، تعداد زيادي از ايراني ها در شهرهاي زيارتي عراق ساكن شده و خانه گرفته بودند. در جنگ عثماني ـ صفوي پس از مرگ طهماسب، شيعيان فرار كردند و اموال آنها توسط عثماني ها مصادره شد. اسناد مربوط به اين ماجرا در دفاتر مهمه آمده است. بر اساس برخي از اسناد مزبور، برخي از رفتارهاي حجاج شيعه در مسجدالحرام مورد انتقاد اعيان سني بود.

«رقابت عثماني ـ صفوي در هزينه كردن بر اماكن مقدسه» عنوان ديگر اين بخش است. در اين دوره سلاطين صفوي براي اماكن مقدسه سرزمين عثماني بخشش هايي داشتند كه از آن جمله رسيدگي به حرم امام حسين(عليه السلام) در كربلا و امام علي(عليه السلام) در نجف بود. درباره پرداخت مالي به اماكن حجاز، عثماني ها صورت دقيق داشتند; زيرا آنها هم هدايايي مي فرستادند و ميان آنها رقابت بود. فرماني از سال 981 در دست است كه شاه يا خواهرِ شاهِ ايران قصد داشت فرش براي عتبات بفرستد. عثماني ها با احترام اين درخواست را رد كردند، اما زماني كه هدايايي از ايران مي رسيد، عثماني ها بازگرداندن هدايا را خوب نمي دانستند و در عوض دستور دادند تا هداياي پريخان خانم را كه شامل يك بخوردان بزرگ و شمعدان نقره اي بود به


74


انبار حرم انتقال دهند.

«حجاج آسياي ميانه» بحث بعدي مؤلف است. دراين دوره، ميان ايران و ازبكان درگيري و جنگ بود. در مجموع بيشتر حجاج اين ناحيه، كساني بودند كه از سمرقند و بخارا عازم حج مي شدند. مسير آنان از ايران نمي گذشت بلكه از شمال درياي خزر بود و به همين دليل خانان تاتار از كاروانهاي حجاج مراقبت و حمايت مي كردند. آنها اسب تهيه كرده و در اختيار زوار مي گذاشتند. در مقابل، روسها در آن زمان به حجاج آزار مي رساندند. نامه اي از خان خيوه به سلطانِ عثماني، اشاره به سختي هايي دارد كه حجاج از دست حكام ايراني و روسي در آزار هستند و از او درخواست كمك كرده است. پيشنهاد خان خيوه اين بود كه اگر عثماني آستاراخان را از روسها بگيرد، مشكلات حل مي شود. دولت عثماني اين دعوت را جدّي گرفت و سليم دوم به محاصره اين شهر پرداخت. عمده دليلش همان شكايت مسلمانان بود; ولي عثماني ها نتوانستند اين شهر را تصرّف كنند. اين جنگ البته دلايل ديگري هم داشت.

عنوان بعدي مؤلف درباره «حجاج غربي از افريقا و مراكش» است.

«سياست و حج» عنوان ديگر اين بخش است. مؤلف در اين بخش مي نويسد:

اين تنها سلاطين عثماني نبودند كه در حجاز حضور داشتند، بلكه مغولها وسلاطين مغرب و غيره هم حضور داشتند. عثماني ها براي جلوگيري از نفوذ آنان، مانع از اعطاي بخشش هاي آنها در حرمين مي شدند و آنها را محدود مي كردند. اين پولها به خاندانهاي مكي مي رسيد و آنها هم ميان بدويان تقسيم مي كردند و اين براي عثماني توليد مشكل مي كرد. البته بدويان هم كه از اين پولها محروم مي شدند، به جان كاروان هاي حجاج مي افتادند. والي هاي ايالات مي بايست درباره اين قبيل مسائل با نهايت احتياط رفتار مي كردند. پادشاه عثماني يا ديگر سلاطين و امرا، با بخشيدن فرش و شمعدان و هداياي ديگر، صرفاً قصد انجام يك كار ديني نداشتند بلكه كار سياسي هم مي كردند. اين هدايا منشأ رقابت فراواني ميان عثماني ها و صفوي ها مي شد. البته اين مسأله بيشتر در عراق بود و در مقابل، عثماني ها در انديشه آن بودند تا زيارتگاه هاي سني; از جمله مدفن عبدالقادر گيلاني را توسعه دهند تا بر تعداد سني هاي آن نواحي افزوده شود. به عكس، صفوي ها هرگاه بر عراق چيره مي شدند، مقبره گيلاني را خراب مي كردند. البته عثماني ها در برابر اقدام ايراني ها در آباد ساختن امامزاده هاي عراق مانعي ايجاد نمي كردند.

سلاطين صفوي براي اماكن مقدسه سرزمين عثماني بخشش هايي داشتند كه از آن جمله رسيدگي به حرم امام حسين(عليه السلام) در كربلا و امام علي(عليه السلام) در نجف بود.

در قرن شانزدهم، دولت عثماني براي حجاج آسياي ميانه به خصوص دراويش، خيلي احترام قائل بود. بايد توجه داشته باشيم كه تركها نمي توانستند مدّعي آن باشند كه مانند مسلمانان قرون نخستين اسلامي، سهمي در گسترش اسلام در يك گستره وسيع داشته اند، همان طور كه نمي توانستند مدّعي فتوحاتي مانند چنگيز و تيمور باشند، بنابر اين، تمام تلاش خود را روي


75


خدمات رساني عملي به مسلمانان متمركز كردند تا آن كمبود را به عنوان يك دولت بزرگ جبران كنند. حمايت از دراويش ماوراءالنهر، البته يك اقدام سياسي حساب شده هم بود. در واقع ميان عثماني ـ صفوي جنگ بود و عثماني ها براي نفوذ در سني ها و تأثير در تصميم گيري هاي آنان مي بايست به اين دراويش احترام مي گذاشتند. اين دراويش در نظر عثماني فوق العاده محترم بودند; زيرا قهرماناني بودند كه توانسته بودند از محدوده صفوي




بگذرند و پس از گذر از يك راه طولاني، به استانبول آمده، از آنجا به حج بروند. اين دراويش وقتي به زادگاه خود بر مي گشتند، به خاطر همين دشواري ها، بهويژه طي كردن راه طولاني براي اين سفر زيارتي، به مناسبت ورودشان جشن هاي زيادي برگزار مي شد. برخي از اين دراويش مدّعي آن بودند كه از نسل شماري از بزرگان هستند; مثلاً يك شيخ بخارايي در اين وقت، خود را از نسل احمد يسوي معرفي مي كرد، يا درويشي ديگر خود را از نسل عمر مي شناساند. مسافراني كه از ماوراءالنهر مي آمدند، اغلب ايلي به حج مي رفتند، برخلاف عثماني ها كه تك تك بودند.

بخش هفتم: حج از نظر سياسي و اقتصادي

«كرنش حجازدربرابرسليم» نخستين عنواني است كه خبر تسليم حجاز در برابر سليم را گزارش كرده است. «شرفاي مكه و واليان عثماني» عنوان بعدي است. در مكه سلسله مراتبي وجود داشت: والي و شريف و سنجاق بيك كه هر يك وظايفي را بر عهده داشتند.

شرفا در پي خودمختاري بودند، اما مواردي وجود داشت كه آنان نمي توانستند به چنين وضعيتي برسند. انتخاب شريف در دايره خاندان شرفا و توسط عثماني ها صورت مي گرفت. شريف نقشي ميان دولت عثماني و بدوي ها داشت. تأمين نيروي نظامي در حجاز در اختيار عثماني ها بود و خود اين مطلب تسلط آنها را بر امور اين ناحيه تضمين مي كرد.

مؤلف ضمن عنوان «اشراف و مأموران عثماني در حرمين»، به بحث از روابط آنان پرداخته است. همچنين قضات مكه وابسته به دولت عثماني بودند و مؤلف در همينجا در باره وظايف و حقوق آنها سخن گفته است. در آغاز براي قضات حرمين مبلغ بسيار كمتري در مقايسه با قاضيان قدس، شام و قاهره پرداخت مي شد و به همين دليل اشخاص كمتري آن را مي پذيرفتند، اما در نيمه قرن هجدهم، قضات مكه و مدينه، مقامشان چندان بالا بود كه در رتبه اي پس از قضات استانبول قرار داشتند.

يكي از قضات مكه، مير مخدوم شريفي بود كه زماني معلّم شاه اسماعيل دوم بوده است. وي كه درسال 953 به عثماني رفت، با به سلطنت رسيدن شاگردش، به ايران بازگشت و موقعيت بالايي به دست گرفت. وقتي شاه اسماعيل دوم ] كه سني زده بود  [كشته شد، ميرمخدوم باز به عثماني برگشت و به


76


سال 995 در استانبول قاضي شد. وي بعد از آن به حجاز رفت و دخترش به همسري يكي از فرزندان شريف درآمد. زماني كه وي مرد، تشييع جنازه مفصلي برايش انجام شد. به نظر مي رسد ميرزا مخدوم بر مشروعيت عثماني در حجاز افزوده باشد.

مؤلف در اينجا تحت عنوان «شرفاي مكه و گمرك جده» از شهر جده كه گمرك مهمي داشته، سخن گفته و افزوده است كه نيمي از درآمد اين گمرك اختصاص به شريف و نيم ديگر آن متعلق به سنجاق بيك بود.

عنوان بعدي وي در باره «داد وستد شمش هاي طلاي هند و حجاز» است.

«اهميت جده به عنوان يك بندر» عنوان ديگر است.

«مكه و قاهره» عنوان بعدي است.

همين طور «تجارت حبوبات»، «ترافيك دريايي درياي سرخ» و «بندر سوئز» عناوين بعدي است.

«رفت و آمد حجاج و درآمد شاميان از ناحيه آنها و تجارت با آنان» از مباحث ديگر است كه مؤلف به آن توجه كرده است. در واقع شام درآمد خوبي از اين بابت داشت; زيرا ارتباط حجاز با شام بيشتر بود. درآمد ديگر هم از ناحيه اجاره شترها بود كه مبلغ قابل توجهي مي شد.

در باره «تجارت در مكه» اسناد زيادي در عثماني نيست; دليل آن هم اين است كه دولت عثماني، كه اسناد مالي را


نگاه مي داشت، از آنجا كه هيچ پولي از حجاز نمي گرفت، طبعاً اسناد مالي هم از تجارت آن ناحيه نداشته است.

«اشكال خريد و فروش» مبحث ديگري است براي نشان دادن چگونگي داد و ستد ميان حجاج كه بسياري از آنها زبان مشترك نداشتند. در اين ميان، هندي ها نقش فعالي بر عهده داشتند.

«تجارت پنهان» اشاره اي است به بازار منا كه بسيار پر رونق بوده است. در باره اين بازار گرچه عثماني سند چنداني ندارد، به عكس پرتغالي ها، انگليسي ها و هلندي ها اسنادي دارند.


77


نقشه

راه هاي كاروان حجّ شامي و مصري، در قرن هشتم ميلادي


78


نقشه


79


خاتمه و نتيجه گيري

مؤلف نتيجه مباحث گذشته و نيز آخرين توصيه خود را در ارتباط با موضوع حجاج و سلاطينِ عثماني، در اينجا ارائه كرده است. حج در واقع بخشي از مجموعه اقدامات دولت عثماني است و ما براي شناخت حج بايد جامعه عثماني و تحوّلات سياسي و دروني آن را بشناسيم. هراندازه كه دولت عثماني متحوّل مي شود، مسائل حج نيز دگرگون مي گردد. گرچه اين حركت و تحوّل، تدريجي و كند بود اما به هيچ روي وضعيت ايستا نداشت. اين برخلاف آن چيزي است كه غربي ها تصوّر مي كنند و مي گويند كه زمان در شرق ثابت است.

آنچه از مجموعه اين تحوّلات به دست مي آيد آن است كه عثماني ها اراده آن را داشتند تا در ساختار سياسي و اجتماعي حج تحوّلي ايجاد كنند. همچنانكه مسجد الحرام نيز در دوره عثماني شكل جديدي به خود گرفت.

در واقع مي توان گفت، نظام حقوقي از زمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) و خلفاي اوليه باقي مانده است. پايه بناهاي تاريخي از زمان عباسيان، نظام اقتصادي از دوره مماليك و از زمان عثماني ها آنچه به صورت منحصر برجاي مانده مؤسساتي است كه كار حفاظت و نگهداري از حجاج را بر عهده داشته است. اين را هم بايد افزود كه پديد آمدن راه آهن، كه استانبول را به مدينه وصل مي كرد، تحوّل جالبي را در ايجاد تمركز و ارتباط فراهم كرد; به طوري كه شمار زيادي روستا به اين ترتيب به يكديگر پيوند خوردند.

راه هاي حج را مي توان راه هاي تجارت هم دانست. طبعاً حجاج،
به جز هدف اصلي خود، كه زيارت و حج بود، به كار تجارت هم مي پرداختند.
اما علاوه بر اينها، كساني هم رسماً در
اين راه مشغول كار تجاري بودند;
از جمله تجارت هاي شايع، تجارت
قهوه بود كه يكي از رايج ترين
تجارت ها محسوب مي شد. امنيت موجود در اين راه ها، تاجران مصري را در برابر تجار اروپايي به آن افتخار مي كردند.

دولت عثماني، حج را يكي از پايه هاي سياست خود قرار داد و اين بدانجهت بود كه لقب خادم الحرمين يكي از القاب معمول سلاطين عثماني به شمار مي آمد. اين در حالي بود كه آنان خود به حج نيامدند و بيشتر زنان و دختران خود را به حج مي فرستادند. تعداد زيادي از خيرات و مبرّات; از قبيل بناها و چشمه ها، به نام همين خانم هاي درباري عثماني است.

عثماني ها اراده آن را داشتند تا در ساختار سياسي و اجتماعي حج تحوّلي ايجاد كنند. همچنانكه مسجد الحرام نيز در دوره عثماني شكل جديدي به خود گرفت.

آخرين نكته مورد توجه مؤلف ما، بحث از «مورخان و حج» است. وي تأكيد دارد كه ما، بر اساس آنچه گذشت، بايد توجه داشته باشيم كه حج يك كار دشوار و يك تكاپوي واقعي بوده نه يك امر رمانتيك. بنابراين، دقيقاً در متن تاريخ قرار دارد.


| شناسه مطلب: 80692