متن کامل

تاریخ تشیع و شیعیان در مکه و مدینه، از موضوعاتی است که پیشینیان از آن غفلت کرده و بدان نپرداخته اند و این شاید بدان سبب بوده که مصادر مستقل و سریع الحصولی در این زمینه وجود نداشته و پرداختن به آن، فرصت بسیار و پی جویی گسترده در لابلای کتاب&

تاريخ تشيع و شيعيان در مكه و مدينه، از موضوعاتي است كه پيشينيان از آن غفلت كرده و بدان نپرداخته اند و اين شايد بدان سبب بوده كه مصادر مستقل و سريع الحصولي در اين زمينه وجود نداشته و پرداختن به آن، فرصت بسيار و پي جويي گسترده در لابلاي كتاب هاي فراوان را طلب مي كرده است، كه چنين حال و مجالي كمتر يافت مي شود.

روشن است كه ما بخشي از امت اسلاميم و چون شيعه ايم، هماره مورد انكار و بي توجهي ديگر مسلمانان قرار گرفته و هدف مناسبي براي كج انديشان و تنگ نظران بوده ايم; به طوري كه هرچه توانسته اند، در حذف ما از جامعه اسلامي كوشيده اند و راه نجات اسلام را در طرد ما از جمع امّت اسلامي شناسانده اند و هر قدر توانسته اند با تهمت و افترا در مورد شيعه سياه نمايي كرده و چهره آنان را در ميان مسلمانان، منفي و غير مناسب نشان داده اند.

از اين رو، پرداختن به موضوعاتي كه مورد اهتمام همه مسلمانان است و تبيين اعتقاد و عمل شيعيان درباره آن ها، مي تواند تبليغات عوامل تفرقه و تضعيف اسلام را برملا كند.


25


بنابراين، پرداختن به موضوع پيش گفته، لازم و ضروري است، گرچه به دليل نپرداختن پيشينيان به آن، پر زحمت و زمان بر باشد.

اميد است پژوهشگران معاصر، كه پر تلاش اند و خوش فكر، بدان بپردازند و خلأهاي موجود را پر كرده، غبار نسيان از اين مهم بزدايند.

بديهي است، به دست آوردن نتيجه اي مفيد و ارزشمند، همّت افراد و گروه هايي را مي طلبد كه با حوصله تمام، از لابلاي كتاب هاي تاريخ، تراجم و رجال، حديث، سفرنامه هاي حج، فهرست مخطوطات و... مطالب مربوط را بيابند و در قالبي پسنديده و به صورت دائرة المعارفي ماندگار عرضه كنند تا فرهنگنامه اي باشد كه علاوه بر پرداختن به ريز موضوعات، زمينه هاي پژوهش گسترده تر را براي اهل كار و تلاش فراهم آورد.

حضور برجسته دانشمندان شيعه در نيمه اول قرن يازدهم هجري در مكه معظمه، از مسائل قابل توجهي است كه جا دارد، هرچند به طور فشرده و مختصر، بدان پرداخته شود.

چنين بر مي آيد كه در آن زمان، عالمان شيعه مهاجر ايراني و لبناني، در مكه حضوري چشم گير داشته اند و با آزادي نسبي، علاوه بر عبادت، مي توانستند به كار تعليم و تعلّم و تأليف و نسخه برداري كتب مذهبي بپردازند و بازار علوم مذهبيِ شيعي را در مكه رونق دهند.

به تعبير علاّمه سيد حسن صدر، در آن روزگار، مكّه مكرّمه، منزل گاه علماي شيعه بوده است.(1)

شايد بتوان گفت كه حضور آزاد و فعال دانشمندان شيعه در مكه، در قرن يازدهم، در مقايسه با قرون ديگر اسلامي، يك استثنا است كه ديگر تكرار نشده است.

اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه چه عامل يا عواملي سبب شده است كه در آن برهه از تاريخ، جمعي از علماي شيعه در مكه گردهم آيند و حوزه علوم دينيِ شيعي را تشكيل دهند؟ و در رونق فرهنگ شيعي بكوشند و در بازسازي كعبه، به سال 1040 هـ . مشاركت كنند و درباره آن تجديد بنا، دو كتاب به نام هاي: مفرّحة الأنام في تأسيس بيت الله الحرام و أبنية الكعبه بنگارند؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . تكملة أمل الآمل، ص252


26


به نظر مي رسد شيوه حكومت و رفتار حاكمان مكه به گونه اي بوده كه زمينه چنين حضور فعالي را فراهم مي كرده است. در آن زمان، حكومت به دست شُرفا و سادات بوده كه گر چه سنّي بوده اند، اما گرايش و ميلي به تشيع داشته اند.

* * *

اشاره به اين نكته لازم است كه منبع اين نوشته، عمدتاً جلد پنجم كتاب طبقات اعلام الشيعه نوشته علاّمه بزرگوار شيخ آقا بزرگ تهراني است كه در قرن چهاردهم هجري مي زيسته است. آن بزرگ مرد، بيشتر آگاهي هاي خود را از نسخه هاي خطي به دست آورده و اين نشان مي دهد اطلاعات وي، پر بها و منحصر به فرد است; زيرا دسترسي وسيع به كتاب هاي خطي در زمان ما، آنگونه كه براي او به هنگام تدوين كتاب عظيم الذريعه... فراهم بود، ميسور نيست.

آري، اگر توفيق نگاه دوباره و همه جانبه به كتاب هاي خطي، براي فرد يا گروهي، در مقياس وسيع پيش آيد و همه اطلاعات جانبيِ آن ها; از قبيل: كاتب ها، سفارش دهنده ها، زمان شروع و پايان و نيز مكان تأليف و نسخه برداري، همچنين بلاغ ها، اِنهاءها، اجازه ها، تملّك ها و... از آن ها استخراج و به رايانه داده شود، مي توان اميدوار بود كه گوشه هايي تاريك از تاريخ ما روشن و بسياري از علماي ما شناخته شوند.

البته شيخ آقا بزرگ تهراني، در كتاب طبقات اعلام الشيعه در صدد فراهم آوردن زندگي نامه دانشمندان شيعه، به طور عام بوده است، نه با رويكرد حضور آنان در مكه مكرمه. به يقين، اگر وي با اين ديدگاه قلم مي زد يا به اين موضوع توجّه ويژه داشت، آگاهي هاي بيشتري فراهم مي آورد و در اختيار ما مي گذاشت.

اكنون ما، در اين نوشتار، 74 تن از عالمان و دانشمندان شيعي را، كه در سده يازدهم هجري در مكه مي زيسته اند، معرفي مي كنيم و آنگاه گزارشي از 30 كتاب شيعي، كه در آن قرن در مكه تأليف يا استنساخ شده اند، مي آوريم و سپس نگاهي كوتاه خواهيم داشت به دانشمندان و كتابهاي شيعي در مدينه منوره در قرن يازدهم. گفتني است در آن دوره تأليف، نسخه برداري، و خريد و فروش كتب شيعه در مكه رواج داشته و از آن جا به شهرهاي ديگر شيعه نشين هم برده مي شده است.

نكته قابل توجه درباره علماي شيعه در مكّه مكرّمه اين است كه از هر دو جريان اخباري


27


و اصولي در ميان آنان ديده مي شود، گرچه غلبه با اخباريان بوده است. ديگر آن كه بيشتر آنان ايراني بوده اند و علماي جبل عامل لبنان، از نظر تعداد، در مرتبه بعد قرار داشته اند; يعني همه مهاجر بوده اند و بومي در ميان ايشان كمتر وجود داشته است.

و ويژگي ديگر اين عالمان، آن است كه بيشتر فقيه يا محدّث و رجالي بوده اند و فيلسوف، متكلّم، عارف، مورّخ، رياضي دان و شاعر فارسي گوي در ميان آنان به چشم نمي خورد.

* * *

1 ـ ابراهيم احسائي بن علي بن عبد الله جبلي شيرازي، تفسير فرات كوفي را در دوران مجاورتش در مكّه مكرّمه استنساخ كرده و در روز سه شنبه 22 ربيع الثاني 1083هـ . از آن فراغت يافته است. احسائي سپس همان نسخه را در مكه در سال 1085 با عبدالله بن احمد انصاري مقابله كرده است.(1)

2 ـ ابراهيم همداني (م 1026)، پس از يك سال مجاورت در مكه مكرمه، از شمس الدين محمد عيناثي، كه در مكه ساكن بوده، اجازه گرفته است.(2)

3 ـ احمد انصاري بن ادريس عاملي حسيني، از شاگردان شيخ محمد سبط ، فرزند صاحب معالم، ساكن مكّه مكرّمه بوده و از منتقي الجمان تأليف صاحب معالم در سال 1017 در مكّه مكرّمه نسخه برداري كرده و آن را نزد استاد خود شيخ محمد سبط قرائت كرده است.(3) اخيراً حاشيه اي بر اصول كافي به چاپ رسيده كه ظاهراً از تأليفات او است.(4)

4 ـ احمد حكمي، در فاصله سال هاي 1042 تا 1045 در مكّه مكرّمه به رحمة الله گيلاني درس داده است.(5)

5 ـ احمد شهيدي جزيني عاملي، از نوادگان شهيد اول، محمدبن مكي، است. شيخ حرّ عاملي گويد: او از معاصراني است كه سال ها در مكّه مكرّمه مجاورت اختيار كرده است.

شيخ آقا بزرگ از سخن شيخ حرّ عاملي چنين برداشت كرده كه وي پيش از سال 1097هـ . در گذشته است.(6)

6 ـ احمد بن قاسم شيرازي، همه كتاب من لايحضره الفقيه تأليف شيخ صدوق را استنساخ كرده و در 12 ربيع الثاني 1024 جزو دوم آن را به پايان برده است. او همه آن كتاب را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5 ، ص2

2  . طبقات، ج5 ، ص531

3  . طبقات، ج5 ، ص16، فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه آيت الله مرعشي، ج14، ص64، شماره 5277

4  . الحاشية علي اصول الكافي، از بدر الدين بن احمد حسيني عاملي (زنده در سال 1060) جمع و ترتيب: سيد محمد تقي موسوي (1094) چاپ دار الحديث، قم، 1425 هـ .

5  . طبقات، ج5، ص217

6  . طبقات، ج5، ص25


28


نزد استادش فضل الله بن محب الله دستغيب شيرازي خوانده و استاد بر آن نسخه، بلاغ ها نگاشته است.(1)

با توجه به اين كه استادش فضل الله دستغيب در مكه مي زيسته و دو سال پيش از تاريخ فوق; يعني در سال 1022 رجال كبير استرآبادي را در مكه استنساخ كرده(2) ظاهراً احمدبن قاسم شيرازي نيز در مكّه مكرّمه زندگي مي كرده و در آن جا من لايحضره الفقيه را نسخه برداري كرده است.

7 ـ احمد مكي بن شهاب الدين فضل بن محمد باكثير، كتاب خود وسيلة المآل في عدّ مناقب الآل را در مكه معظمه، در سال 1027 نوشته است.(3)

سيد عليخان مدني، بعضي از قصايد و شرح حال وي را در سلافة العصر آورده است.(4)

8 ـ احمد مير نظام الدين بن محمد معصوم حسيني دشتكي، پدر وي، مير محمد معصوم، با خواهر شاه عباس صفوي در راه حج ازدواج كرد و پس از تمام كردن حج، در مكه مشرّفه مجاورت گزيد. احمد مير نظام از آن پدر و مادر به دنيا آمد و در مكّه مكرّمه رشد كرد و تربيت شد و از همگنان پيشي گرفت. وزير عبد الله قطب شاه وي را به حيدرآباد دكن دعوت كرد و وي راهي آن ديار و در آنجا ماندگار شد.(5)

او پدر سيد عليخان مدني، اديب شهير شيعي و صاحب تأليفات گرانسنگ است.

9 ـ اشرف محمد جوزي بن شهاب، شاگرد شمس الدين محمدبن خاتون عاملي بود و از كتاب الديون تا آخر تهذيب الأحكام شيخ طوسي را استنساخ كرد و نزد استاد خود، محمدبن خاتون در مكّه مكرّمه خواند و استاد در پايان كتاب براي او چنين نگاشت: وي ـ كه خداوند توفيقاتش را استمرار بخشد و راه هر نيكي و فضيلت و كمالي را براي او آسان فرمايد ـ قرائت آن را با تحقيق و استحكام و دقّت به پايان برد و مشكلات آن را كاويد و پرده از روي فوايد و اشاراتش گشود. خداوند فايده ها و بهره دهي وي را بسيار كند و عالمان عامل، چون او را زياد گرداند. مكه مشرفه به تاريخ 13 جمادي الثاني سال 1009هـ . محمد بن احمد بن نعمة الله بن خاتون عاملي.(6)

10 ـ جعفربن كمال الدين بحراني، شيخ حرّ عاملي گويد: وي فاضلِ عالمِ صالحِ ماهرِ شاعرِ معاصر است، او را در مكّه مكرّمه ديدم و در حيدر آباد دكن وفات يافت.(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، صص26 ـ 25

2  . طبقات، ج5، صص441 ـ 440

3  . طبقات، ج5، ص37

4  . سلافة العصر، صص213 ـ 204

5  . طبقات، ج5، ص23

6  . طبقات، ج5، ص50

7  . طبقات، ج5، ص110


29


شيخ حرّ عاملي توضيح نداده كه آيا جعفر در مكه اقامت گزيده بود يا براي زيارت به مكه آمده بود.

11 ـ حامد استرآبادي بن محمد جرجاني، بيش از پنج سال در مكّه مكرّمه اقامت گزيد و در آن جا تمام كتاب كافي كليني را در چهار مجلد از 16 ربيع الثاني 1025 تا اواسط رجب 1030 نسخه برداري كرد.(1)

به نظر مي رسد كه پنج سال، از سال هاي مجاورت خود در مكّه مكرّمه را به نسخه برداري كتاب مذكور گذرانده; زيرا در چند جاي آن نسخه تاريخ زده است اما سال هاي مجاورت وي در مكه بيشتر بوده است.

12 ـ حسن شدقمي ابو المكارم بدرالدين مدني هندي (998 ـ 932)، از نقباي سادات مدينه منوره بود و مدتي در مكّه مكرّمه زندگي كرد و در 18 ذي حجه 983 از پدر شيخ بهايي; شيخ حسين بن عبد الصمد در مكّه مكرّمه اجازه دريافت كرد. شيخ حسين در آن اجازه مي نويسد حسن شدقمي از وي در خانه اش در مكّه مكرّمه پذيرايي كرده است.(2)

در همان روز 18 ذي حجه 983 هـ . حسين بن عبدالصمد، به پرسشي درباره كرامتي از شهيد ثاني پاسخ داده است.(3)

پس وي در مكه، داراي خانه بوده و دست كم مدتي را در آن جا به سر برده است.

گفتني است وي بزرگ خاندان شدقمي است. شيخ حسين بن عبدالصمد آن اجازه را براي وي و فرزندانش; سيد محمد، سيد علي، سيد حسين و سيّده امّ الحسين دختر وي نگاشته است.

از نوشته شيخ آقابزرگ چنين برمي آيد، در اصفهان موقوفاتي بوده كه به حرمين شريفين تعلّق داشته و درآمد آن ها به دست نوادگان حسن شدقم; سليمان و محسن فرزندان محمدبن حسن شدقم، و شمس الدين بن علي بن حسن شدقم، و ضامن بن شدقم بن علي، نبيره حسن شدقم و حسين بن علي بن حسن شدقم در مدينه منوره و مكه مكرمه به مصرف مي رسيده است.

صاحب مدارك، در سفر حجش در سال 987هـ . به حسن شدقم اجازه داده است.

او در روز غدير، سال 977، در مكه از نعمة بن احمدبن خاتون عاملي نيز اجازه گرفته است. از اين سه اجازه داراي تاريخ، به دست مي آيد كه به يقين وي از 977 تا 987 به مدت 11

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص130

2  . رياض العلماء، ج1، صص 243 ـ 236 ، طبقات، ج4، صص54 ـ 52، و نيز، ج5، ص144

3  . الدر المنثور، ج2، ص190، پاورقي.


30


سال در مكه مكرمه مي زيسته و سپس به حيدرآباد هند رفته است.

13 ـ حسن مشغري، در مكّه مكرّمه كتب اربعه حديثي را نزد ميرزا محمد استرآبادي، مؤلف كتب رجالي آموخته است.(1)

با توجه به مفصل بودن كتب اربعه (كافي، تهذيب، استبصار و من لايحضره الفقيه)، به نظر مي رسد كه وي سالياني را در مكه مشرفه براي آموختن آن ها به سر برده است.

14 ـ حسين بن حسن مشغري عاملي، در مكه معظمه، شاگرد و مصاحب شيخ محمد، فرزند صاحب معالم بوده است.(2) وي كتاب استقصاء الاعتبار في شرح الاستبصار تأليف شيخ محمد را به خط خود نگاشته و بر روي همان نسخه چنين نوشته است:

مؤلف اين كتاب شب دوشنبه دهم ذي القعده 1030هـ . از دنيا رفت و چند روز پيش از وفاتش، در مكه به من گفت: همين روزها من مي ميرم. ما او را نزديك قبر حضرت خديجه به خاك سپرديم. اين سخن را در همان روز نوشتم.(3)

15 ـ حسين دشتكي مير نصرالدين، در سال 1023 در مكّه مكرّمه از دنيا رفت و در قبرستان حجون مدفون گرديد.(4)

16 ـ حسين ظهيري، استاد شيخ محمد حرّ عاملي، صاحب وسائل است و خود در مكّه مكرّمه نزد محمد امين استرآباديِ اخباري درس خوانده است.(5)

17 ـ حسين بن علي حسيني شامي عاملي، در سال 1007 در مكّه مكرّمه نسخه اي از كتاب من لايحضره الفقيه را خريداري كرده است.(6)

18 ـ حسين قاضي، نسخه كتاب فقه الرض (عليه السلام) را از مكّه مكرّمه به اصفهان آورده است.(7) مجلسي اول گويد: مير حسين قاضي، پس از مدتي مجاورت در مكه مكرمه، به اصفهان آمد و نسخه اي از كتاب فقه الرضا را به همراه آورد.(8)

19 ـ حسين نيشابوري مكي بن محمد علي، معاصر سيد نورالدين علي بن ابي الحسين موسوي عاملي (متوفاي 1068هـ .) بوده است. او متولد و ساكن مكّه مكرّمه بوده و در همان جا (حدود سال 1080هـ .) وفات يافته است.

به سفارش وي باب إحياء الموات تا المواريث از كتاب جامع المقاصد نسخه برداري شده و وي را با وصف علاّمه ستوده اند.(9)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، صص559 و 594

2  . طبقات، ج5، ص185

3  . الدرّ المنثور، ج2، ص212

4  . طبقات، ج5، ص167

5  . طبقات، ج5، ص174

6  . طبقات، ج5، صص171 ـ 170

7  . طبقات، ج5، ص160

8  . طبقات، ج5، ص178

9  . طبقات، ج5، صص187 و 623


31


وي در سال 1056 در مكّه مكرّمه به مولا نوروز علي تبريزي اجازه داده است.(1) از مقايسه اين تاريخ با سال وفات وي، چنين به دست مي آيد كه وي بيش از 24 سال در مكه سكونت داشته است.

20 ـ حيدر سكيكي، سكونت وي در مكه بوده است. شيخ حرّ عاملي گويد: سكيكي را در سال 1062، در سفر دومِ خود به حج، در مكه ديدم. وي يكي ـ دو سال پس از آن، در مكه در گذشت.(2)

21 ـ خضر موصلي بن عطاء الله شامي، ساكن مكّه معظمه بوده و در سال 1003 كتاب الاسعاف را تأليف كرده و در سال 1007هـ . در گذشته است.(3)

22 ـ خليل بن غازي قزويني (1089 ـ 1001)، محدّث و كلاميِ ماهري بوده است. صاحب وسائل، در حجّ اوّلِ خود، در سال1057هـ .(4) او را ديده كه در مكه معظمه اقامت گزيده و مشغول حاشيه نويسي بر مجمع البيان بوده است. او سال ها در مكه بوده و سپس به قزوين باز گشته و در آن جا زندگي را وداع گفته است.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص153 ـ 154، رياض العلماء، ج2، ص171

2  . طبقات، ج5، ص194

3  . طبقات، ج5، صص200 ـ 199

4  . طبقات، ج5، ص248

5  . طبقات، ج5، ص203


32


23 ـ خيرالدين بن محمد قاسم قاري نجفي، وي و پدرش در فاصله سال هاي 1045 ـ 1042 در مكّه مكرّمه، به رحمت الله گيلاني علم آموخته و اجازه داده اند.(1)

24 ـ داود بن عمر طبيب انطاكي (1008 ـ 950)، از انطاكيه به دمشق و سپس به قاهره سفر كرده و به دعوت حاكم مكه، شريف حسن بن ابي نمي به حجاز رفته است. وي كتاب هاي طبّي تأليف كرده است.(2)

25 ـ ربيع نباطي عاملي، ساكن مكه مشرفه بوده و در سال 1002، در همان جا در گذشته است. مرثيه اي كه صاحب معالم در مرگ او سروده، نشان دهنده جلالت و بزرگي اوست.(3)

26 ـ رحمت الله گيلاني حيدرآبادي، نويسنده كتاب برهان القاري في تجريد كلام الباري به زبان فارسي است. او كه در حيدر آباد هند سكونت داشته، در سال 1042 به حج رفته و تا سال 1045 در آن جا به سر برده نزد محمد قاسم قاري نجفي و فرزندش خيرالدين درس خوانده و از آنان اجازه گرفته است. وي در مكه نزد احمد حكمي نيز درس خوانده است.(4)

27 ـ زين الدين بن محمد بن حسن بن شهيد ثاني، نوه شيخ حسن صاحب معالم است. از سخن برادرش بر مي آيد كه وي در سال 1009 به دنيا آمده، در عراق و ايران تحصيل نموده و در سال 1030 از اصفهان به مكه مهاجرت كرده و در آن جا سكونت گزيده است. او در سال 1074 در گذشته و در كنار پدرش، در قبرستان حجون مكّه مكرّمه مدفون شده است.(5)

آنچه آورديم، سخن شيخ آقابزرگ بود، ليكن برادرش نوشته است:

29 ذي حجه 1064 در مكه از دنيا رفت و من از روز عرفه تا زمان وفات، نزد وي بودم و او نزد قبر پدرم به خاك سپرده شد.(6)

سيد محسن امين نيز وفات او را 1064 دانسته است.(7)

28 ـ زين العابدين بن نورالدين علي جبعي موسوي عاملي، در سال 996 به دنيا آمد و در سال 1073 در مكّه مكرّمه در گذشت و در مقبره حجون دفن شد. وي پسر برادر صاحب المدارك از آن خاندان علمي است.(8) چنين مي نمايد كه وي بخش عمده اي از زندگي اش را در مكه سپري كرده; زيرا پدرش در مكه سكونت داشته است.(9)

29 ـ زين العابدين بن نور الدين علي كاشاني، در مكّه مكرّمه سكونت داشته است و رساله چاپ شده مُفَرِّحَةُ الأَنام في تأسيس بيت الله الحرام را نگاشته است. اين كتاب را در باره سيل سال 1039هـ . نوشته كه سبب تخريب كعبه مشرفه شد و سپس مراحل بازسازي آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص217

2  . طبقات، ج5، ص207

3  . طبقات، ج5، ص214

4  . طبقات، ج5، ص217

5  . طبقات، ج5، ص236

6  . الدرّ المنثور، ج2، ص231

7  . اعيان الشيعه، ج11، ص94 شماره 7020

8  . طبقات، ج5، ص237، رياض العلما، ج2، ص398

9  . طبقات، ج5، صص173 و 180


33


در سال 1040 . اوّلين سنگ بناي جديد كعبه را وي گذاشت و در همه مراحلِ بازسازي، با جمعي از شيعيان شركت كرده و در اين امر ياري نموده است.

وي زمان بسياري در مكّه مكرّمه زندگي كرده، در آن جا از محمد امين استرآبادي درس آموخته و به برخي; از جمله عبدالرزاق مازندراني اجازه داده است. وي را كه عالم پر تلاشي بوده، در مكّه مكرّمه به جرم تشيّع به شهادت رساندند. او با همسر و دو طفل خردسالش، كه پيش از وي در گذشته اند، همگي در قبرستان حجون مكّه مدفون شده اند.(1)

30 ـ شمس الدين محمد شيرازي مكّي، در مكّه مكرّمه مجاورت گزيده و به فراگيري علم پرداخته است. مولا خليل قزويني حاشيه خود بر عُدّة الاصول را در مكه به وي داد و نام برده پس از مطالعه، در ردّ آن مطلب نوشت.(2)

31 ـ شمس الدين محمد، معروف به شمسا گيلاني، وي كه از فلاسفه قرن يازدهم و از شاگردان شيخ بهائي و ملاصدرا بوده در اصفهان مي زيسته، ليكن كتاب العلم الإلهي = النورية را در سال 1048 در مكه معظمه تأليف نموده است.(3)

32 ـ شيخ صنعان، به سفارش وي، نسخه اي از شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد در مكّه مكرّمه استنساخ شده است. شيخ آقا بزرگ احتمال داده كه شيخ صنعان، نام مستعار باشد نه نام واقعي.(4)

33 ـ صاحب علي استرآبادي، شاگرد ميرزا محمد استرآبادي، صاحب كتاب هاي رجال است.(5) با توجه به اين كه استادِ وي در مكه مي زيسته، ظاهراً صاحب علي هم متوطن مكّه مكرّمه بوده است.

34 ـ عبد الرزاق مازندراني، شاگرد سيد زين العابدين كاشاني است، همو كه در تجديد بناي كعبه مشرّفه شركت داشته و در مكه به شهادت رسيده است. عبدالرزاق از وي اجازه داشته است.(6)

35 ـ عبد علي عاملي، كتاب تلخيص الأقوال از تأليفات ميرزا محمد استرآبادي، مؤلف كتاب هاي رجالي را در كنار كعبه مشرفه در سال 1015 استنساخ كرده و حواشي بسياري از مؤلف بر آن نگاشته است. ظاهراً وي از همكاران سيد زين العابدين كاشاني در تجديد بناي كعبه مشرفه بوده است.(7)

36 ـ عبدالله بن احمد انصاري، شيخ آقا بزرگ از وي با لقب شريف ياد مي كند كه اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص238 ; الذريعه، ج1، ص73

2  . طبقات، ج5، ص268

3  . طبقات، ج5، ص266

4  . طبقات، ج5، ص271

5  . طبقات، ج5، ص274

6  . طبقات، ج5، صص320 ـ 319

7  . طبقات، ج5، ص331


34


لقب در مورد سادات به كار مي رود. در سال 1085هـ . ابراهيم احسائي، تفسير فرات كوفي را در مكّه مكرّمه با وي مقابله كرده و وي مقابله و تصحيح خود را بر روي آن نسخه گواهي كرده است.(1)

37 ـ عبدالله طائي، كتاب علل الشرايع تأليف شيخ صدوق را در مكّه مكرّمه تصحيح و مقابله كرده است.(2)

38 ـ علي جبعي (1068 ـ 970)، برادر صاحب المدارك ، بيش از بيست سال در مكه سكونت داشته و به تدريس و تأليف مشغول بوده و در همان جا از دنيا رفته است. از تأليفات وي الشواهدالمكّيه ، در ردّ الفوائد المدنيه محمد امين استرآبادي است. مي توان گفت وي يكي از علماي برجسته اصولي است كه در برابر محمد امين استرآبادي مقاومت نمود. پس در مكه، در آن زمان، هم از اصوليان و هم از اخباريان حضور داشته اند.

وي داراي پنج پسر به نام هاي: زين العابدين، جمال الدين، ابوالحسن، حيدر و علي بوده كه ظاهراً آنان نيز اهل فضل و كمال بوده اند. برخي دانشمندان از وي اجازه دارند; مانند: محمد محسن بن محمد مؤمن با اجازه اي به تاريخ 1051، مير محمد مؤمن بن دوست محمد صاحب كتاب الرجعه ، محمد طاهربن محمد حسين شيرازي، صالح بن عبدالكريم بحراني. قاسم بن محمد كاظمي نيز در طائف و مكه نزد وي درس خوانده است.(3)

39 ـ علي رضا بن آقا جاني، كتاب تهذيب را، در مكه، نزد ميرزا محمد استرآبادي مؤلف كتب رجال آموخته و در سال 1016هـ . از وي اجازه گرفته است.(4)

40 ـ علي نجفي بن ابراهيم، صاحب نسخه اي از تفسير فرات كوفي بوده كه به سال 1083 در مكّه مكرّمه استنساخ شده و بر مُهر وي، تاريخ 1083 حكّ بوده است.(5)

شيخ آقا بزرگ به حضور وي در مكّه مكرّمه تصريح نكرده، ليكن به نظر مي رسد او از مكه نسخه مذكور را خريده است.

41 ـ عيسي بن زين العابدين مازندراني، در مكّه مكرّمه به سر مي برده و در آن جا همه كتابِ من لايحضره الفقيه را استنساخ كرده و در 19 شوال 1053 به پايان رسانده است.(6)

42 ـ فتح الله بن مسيح الله، در مكّه مكرّمه مي زيسته و كتاب اَبنية الكعبه را در تاريخ بازسازي هاي كعبه در طول تاريخ نگاشته و در آن گزارشي از تجديد بناي كعبه مشرفه در سال 1040 ارائه كرده است; زيرا خود شاهد تخريب آن، بر اثر سيل و سپس بازسازي اش بوده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص2

2  . طبقات، ج5، ص350

3  . طبقات، ج5، ص386 ; تكملة أمل الآمل، ص252 ; الفوائد الرضويه، ص313

4  . طبقات، ج5، ص398

5  . طبقات، ج5، ص417

6  . طبقات، ج5، ص423


35


است. وي مقاله مُفَرِّحَة الأنام سيد زين العابدين كاشاني را نيز در كتاب خود گنجانده است.(1)

43 ـ فضل الله دستغيب بن محبّ الله شيرازي، از شاگردان ميرزا محمد استرآبادي، مؤلف كتب رجالي است. او رجال كبير استاد خود را در زندگاني استاد در مكّه مكرّمه استنساخ كرده و 27 رجب 1022 از آن فراغت يافته، سپس با نسخه اصل، به قلم مؤلف مقابله كرده و در اواخر شعبان 1022 آن را به پايان برده است.(2)

احمد بن قاسم شيرازي همه كتاب من لايحضره الفقيه را نزد وي خوانده و استاد بر آن نسخه بلاغ ها نگاشته است.(3)

44 ـ قوام الدين محمّد، كتاب الشواهد المكيّه نوشته علي جبعي را، كه در ردّ كتاب الفوائد المدنيه استرآبادي است، نسخه برداري كرده و بر آن حاشيه بسيار زده و هفتم رمضان 1068 از آن فراغت يافته است.(4)

45 ـ محسن بن محمد مؤمن استرآبادي، شاگرد نورالدين علي بن علي بن حسين عاملي (متوفّاي 1068هـ .) است. استادش براي وي در مكّه مكرّمه اجازه اي در تاريخ 1051 نگاشته است. وي سپس به مشهد خراسان منتقل شد و در آن جا به سال 1089 زندگي را وداع گفت. گفتني است كه او به مجلسي اجازه داده است.(5)

46 ـ محمد امين بن محمد شريف استرآبادي، از پرچمداران اخباريان و مخالف سرسخت اصوليان است و تأليفات متعدد دارد. او ابتدا در مدينه منوره مجاورت گزيد و سپس به مكّه مكرّمه رفت و در آن جا ساكن شد و همان جا به سال 1036 در گذشت. به نظر مي رسد كتاب الفوائد المكيّه را در مكّه مكرّمه نوشته است. وي داماد ميرزا محمد استر آبادي، صاحب كتاب هاي رجالي بود كه او نيز سالياني دراز در مكّه مكرّمه مجاورت گزيده بود.(6)محدث قمي وفات وي را در سال 1033هـ . نوشته است.(7)

47 ـ محمد امين شدقمي، معاون قاضي مكّه مكرّمه بوده است.(8)

48 ـ محمد امين قمي بن ميرزا جان بن سلطان حسين بن ابي طالب نجفي، نسخه برداريِ كتاب خلاصة الأقوال علاّمه حلّي را براي خود و به خط خود در مكّه مكرّمه آغاز كرد و در جمادي الآخره 1009هـ . از آن فراغت يافت و سپس آن را براي عموم شيعيان وقف كرد.(9)

49 ـ محمد باقربن محمد مؤمن، محقق سبزواري، از مجتهدان و حكيمان مشهور و صاحب تأليفات در فقه و حكمت است. او در اصفهان تحصيل كرد و در مشهد سكونت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص431

2  . طبقات، ج5، صص441 ـ 440

3  . طبقات، ج5، صص26 ـ 25

4  . طبقات، ج5، ص460

5  . طبقات، ج5، ص489

6  . طبقات، ج5، ص56

7  . الفوائد الرضويه، ص399

8  . طبقات، ج5، ص57

9  . طبقات، ج5، ص59


36


رياست علمي يافت. قبرش در مدرسه ميرزا جعفر است. در سال 1062 در مكّه مكرّمه در جُنگ حسين شيرازي، مطلبي علمي به رسم يادگار نوشته است.(1)

50 ـ محمد باقر نيشابوري بن حسين مكي بن محمد علي، در مكّه مكرّمه سكونت داشته و دو مجلد بزرگ جامع المقاصد از پدرش به وي ارث رسيده است. محمد باقر نيشابوري از مجلسي و محمد سراب و سيد علي خان دشتكي اجازه داشته است.(2)

51 ـ محمد بهاء الدين بن قاري، در مكّه مكرّمه كتاب الإرشاد شيخ مفيد را نسخه برداري كرده و بر آن حاشيه زده و فوائد و مقالات علميِ ديگر را ضميمه همان نسخه نگاشته است.(3)

52 ـ محمد تقي سرخ آبي بن ابراهيم مازندراني، كتاب كمال الدين شيخ صدوق را در مكّه مكرّمه نسخه برداري كرده و 11 شوال 1054 بر فراز كوه ابوقبيس، آن را به پايان برده است.(4)

53 ـ محمدبن حسن صاحب معالم بن شهيد ثاني، پنج سال را در مكه سپري كرد و از ميرزا محمد استرآبادي مؤلف كتب رجالي دانش آموخت، سپس به كربلا مراجعت كرد و مدتي را در آن جا زيست. او در سال 1024 در نجف اشرف براي بهاءالدين علي بن يونس حسيني تفرشي اجازه نوشت و در سال 1025 در كربلا از نگارش كتاب استقصاء الاعتبار في شرح الاستبصار فراغت يافت.

وي سپس به مكه مكرّمه بازگشت و سال هاي پاياني عمر خود را در آنجا سپري كرد. معروف است كه او روزي در طواف كعبه مشرفه بود، شخصي گلي به وي هديه كرد كه نه زمان آن بود و نه از آن منطقه بود. شيخ محمد از او پرسيد: اين گل را از كجا آورده اي؟ وي پاسخ داد: از خرابات، و ديگر آن شخص را نديد.(5) وي در همان جا در سال 1030 زندگي را وداع گفته و نزديك قبر حضرت خديجه كبري(عليها السلام) در قبرستان حجون مدفون شده است.(6)

54 ـ محمد حسين بن مقصود علي طالقاني، از سيد نورالدين بن علي بن ابي الحسن عاملي در منزل وي در مكّه مكرّمه اجازه گرفته است.(7)

55 ـ محمدبن حيدر عاملي حسيني، در سال 1089هـ . حديثي به يادگار در مجموعه محمد باقربن محمد حسين نيشابوري نگاشته، در حالي كه در مكّه مكرّمه مجاورت گزيده بود.(8)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص72

2  . طبقات، ج5، صص74 و 187

3  . طبقات، ج5، ص87

4  . طبقات، ج5، ص99

5  . الدرّ المنثور، ج2، ص212

6  . طبقات، ج5 ، صص185 و 236 و 520 ; الذريعه، ج2، ص30، شماره 120 ; الفوائدالرضويه، صص467ـ 464

7  . طبقات، ج5، ص173

8  . طبقات، ج5، ص529


37


56 ـ محمد سلمان شريف صفوي، كه ترتيب رجال النجاشي ، نوشته محمدتقي خادم انصاري را در مكّه مكرّمه استنساخ كرده و در 26 ربيع الثاني 1024هـ . از آن فراغت يافته است.(1)

57 ـ محمد شامي بن علي بن زين الدين محمد حسيني عاملي، نسخه اي از كتاب من لايحضره الفقيه را در مكّه مكرّمه خريده و تملّك خود را به سال 1007 بر آن نوشته است.(2)

58 ـ محمد شمس الدين بن شهاب الدين احمد عيناثي عاملي، ساكن مكّه مكرّمه بوده است. ماجد جد حفصي (متوفاي 1028) از او اجازه گرفته و نيز ميرزا ابراهيم همداني (متوفاي 1026هـ .) پس از يك سال مجاورت در مكّه مكرّمه، از او اجازه دريافت كرده است.(3)

59 ـ محمد صالح گيلاني (1088 ـ 969)، شاگرد شيخ بهايي و ديگر عالمان اصفهان بود. چهل سال در دكن هند زندگي كرد و سپس راهيِ حج شد. در اين سفر دريا طوفاني شده، كتاب هاي گران بهاي او غرق مي شود، ليكن خودش نجات مي يابد. وي مدتي در مكه اقامت اختيار مي كند و سپس به سوي يمن مي رود و در آن جا ماندگار مي شود و قدر و منزلت مي يابد و در همان جا از دنيا مي رود.(4)

60 ـ محمد بن عبد اللطيف جامعي، چند كتاب علمي و عمومي را به خط خود و براي خود نسخه برداري كرده و بر آن ها مُهر بزرگي زده كه نوشته آن چنين است: محمد بن عبد اللطيف الجامعي، نزيل حرم الله السامي . از نوشته اين مُهر به دست مي آيد كه وي مدتي در مكّه مكرّمه زندگي كرده است.(5)

61 ـ محمد بن علي بن ابراهيم حسيني استرآبادي، مؤلف كتاب هاي علم رجال بوده، كه رجال كبير او به نام منهج المقال چاپ شده است. شيخ آقا بزرگ بحثي مطرح كرده كه آيا وي از سادات بوده يا نه؟ در هر حال، با توجه به قوّت علمي اش، كم و بيش نقش محوري در گردهم آيي علماي شيعه در مكّه مكرّمه داشته است.

در رياض العلم آمده است: از محقّق ملاّ احمد اردبيلي پرسيدند پس از شما به چه كسي براي فراگيري علم مراجعه كنيم؟ پاسخ داد: در علوم عقلي به ميرفضل الله، و در علوم نقلي به ميرعلاّم. ميرزا محمد استرآبادي از اين كه از وي نام نبرد رنجيده شد و از نجف اشرف به مكّه مكرّمه هجرت كرد و در آن جا بساط علم گسترد.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص96 و، ص248 ; الذريعه، ص70 شماره 287

2  . طبقات، ج5، ص522

3  . طبقات، ج5، ص531

4  . طبقات، ج5، ص287

5  . طبقات، ج5، ص504

6  . طبقات، ج5، ص497


38


اگر اين داستان را درست بدانيم، وي بايد اندكي پيش يا پس از سال 993، كه سال وفات اردبيلي است، به مكه رفته باشد و با توجه به وفاتش در سال 1028هـ . بيش از سي سال در مكه زندگي كرده و به افاده پرداخته است. محمد امين استرآبادي (پرچمدار اخباريان) داماد وي بوده است. چندين تن از استرآبادي هاي ساكن مكّه مكرّمه، عالم و دانشمند بوده اند و سر سلسله آنان ميرزا محمد استرآبادي رجالي بوده است. وي در قبرستان حجون در مكه معظمه مدفون است.(1)

62 ـ محمد علي بن احمد عاملي مكي، مؤلف كتاب الدلائل المكية في العقائد الدينيّه است كه در سال 1108 آن را نوشته است.(2)

شيخ آقا بزرگ به زندگي وي در مكه اشاره اي نكرده، ليكن از نام كتابش چنين برداشت مي شود كه در مكه به نگارش آن دست زده است.

63 ـ محمد علي اصفهاني، نزد شيخ بهايي و ميرزا محمد استرآبادي، مؤلف كتاب هاي رجالي، شاگردي نموده و استرآبادي براي وي در سال 1015 اجازه اي نگاشته است.(3)

با توجه به مجاورت استرآبادي در آن سال ها در مكه مكرمه، ظاهراً آن اجازه در مكه صادر شده و اصفهاني مدتي را نزد وي در مكه درس خوانده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الفوائد الرضويه، ص554

2  . طبقات، ج5، ص407 ; الذريعه، ج8، ص253 شماره 1043

3  . طبقات، ج5، ص376


39


64 ـ محمد علي شيباني بن محمد صالح شيرازي، در مكّه مكرّمه بر ارشاد شيخ مفيد حاشيه زده و 27 رمضان 1073 از آن فراغت يافته است.(1)

65 ـ محمد بن علي بن محمود شامي عاملي، از معاصران شيخ حرّ عاملي بوده و سيد عليخان مدني نزد وي درس خوانده و اشعار او را در سلافة العصر و ديوان خود نقل كرده است. وي در سال هزار و نود و اندي در گذشته است.(2)

سيد عليخان گويد: او پس از انجام حج، دو سال در مكه ماند، سپس به وطن برگشت. براي نوبت دوم به مكه مكرمه آمد و در آن جا سكونت گزيد و پدرم مقدم او را گرامي داشت و به من دستور داد تا نزد وي درس بخوانم. سرانجام او پس از مدتي مكه را ترك گفت.(3)

66 ـ محمد قاسم قاري، و فرزندش خيرالدين در فاصله سال هاي 1042 تا 1045 در مكّه مكرّمه به رحمة الله گيلاني علم آموختند و به وي اجازه دادند.(4)

67 ـ محمد مؤمن بن دوست محمد حسيني استرآبادي، در مكّه مكرّمه مجاورت گزيد و پس از عمري دراز در سال 1087هـ . به جرم تشيع در همان جا به شهادت رسيد. وي پسر خواهر مير فخرالدين سماكي و داماد محمد امين استرآباديِ اخباري است. او شاگرد صاحب علي استرآبادي است كه وي شاگرد ميرزا محمد استرآبادي، مؤلف كتب رجالي بوده. پس هم خود او، هم استاد او و هم استادِ استادِ او در مكه به سر مي برده اند. محمد مؤمن، از ابراهيم بن عبد الله خطيب مازندراني و سيد زين العابدين كاشاني مؤسّس كعبه مشرفه اجازه داشته و در مكّه مكرّمه براي مجلسيِ دوم و احمد بحراني اجازه صادر كرده است و تاريخ اجازه وي به بحراني سال 1081هـ . است.(5)

68 ـ محمد نصرا توني، در مكّه مكرّمه كتب اربعه حديثي را نزد ميرزا محمد استرآبادي مؤلف كتب رجالي خوانده است.(6)

با توجه به مفصّل بودن كتب اربعه (كافي، تهذيب، استبصار و من لايحضره الفقيه) به نظر مي رسد وي سالياني در مكّه مكرّمه سكونت داشته تا توفيق قرائت آن كتاب ها را يافته است.

69 ـ مصطفي بن محمد ابراهيم تبريزي قاري، سه مرتبه به حج مشرّف شده و در حج دوم نزد اسماعيل قاري در مكّه مكرّمه علم قرائت قرآن آموخته است. سفرنامه سومين حج خود را كه به سال 1067هـ . انجام شده، به نام التحفة بين الحرمين در حين بازگشت نگاشته است.(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص88 و 404

2  . طبقات، ج5، ص522

3  . سلافه العصر، صص347 ـ 323

4  . طبقات، ج5، ص217

5  . طبقات، ج5، ص274 و 592 ; الفوائد الرضويّه، ص599 ; الذريعه، ج1، ص94

6  . طبقات، ج5، صص559 ، 594 و 614

7  . طبقات، ج5، ص565


40


70 ـ مير اسحاق موسوي استرآبادي، وي دعاي سيفي را از حضرت حجّت عجل الله تعالي فرجه الشريف فرا گرفته و مجلسي اول آن را از وي روايت مي كند. مجلسي دوم در اجازه اش به ميرمحمد هاشم، مير اسحاق را سيد عابدِ زاهدِ عادل توصيف كرده و گويد: وي چهل بار پياده به حج رفت. او پيش از مرگ از تاريخ وفات خود در عالم رؤيا آگاه شده بود. اين گونه كرامات را در دوران اقامتش در اصفهان از وي مشاهده كردم. شاه عباس صفوي براي احوال پرسي به منزل او رفت و از وي ديدار كرد.(1)

71 ـ مير محمد مؤمن بن شرف الدين علي حسيني استرآبادي، در سال 1088 در مكّه مكرّمه به شهادت رسيد. او پسر خواهر فخرالدين سماكيِ استرآبادي است.(2)

72 ـ مير محمد معصوم حسيني دشتكي، با خواهر شاه عباس صفوي در راه حج ازدواج كرد و از ترس شاه، پس از فراغت از حج در مكه مجاورت گزيد. فرزندش مير نظام الدين احمد در مكه به دنيا آمد و رشد كرد و تربيت شد و از همگنان پيشي گرفت.(3)

73 ـ نور الدين بن علي بن ابي الحسن عاملي، برادر صاحب مدارك و صاحب معالم است و در خانه اش در مكّه مكرّمه به محمد حسين بن مقصودعلي طالقاني اجازه داده است.(4) شيخ آقا بزرگ در جاي ديگر تصريح كرده كه وي ساكن مكه معظمه بوده است.(5)

74 ـ نوروز علي تبريزي، در مكّه مكرّمه نزد حاج حسين نيشابوري درس خوانده و در سال 1056هـ . از وي اجازه گرفته است.(6)

* * *

كتاب هاي شيعه در قرن 11هـ . در مكّه مكرّمه

كتاب هايي كه از آنها نام برده مي شود، در سده يازدهم هجري قمري در مكه معظمه تأليف يا نسخه برداري شده است.

1 ـ ابنية الكعبه / فتح الله بن مسيح الله

او معاصر سيد زين العابدين كاشاني است و مانند او اين كتاب را درباره سيلي كه در سال 1039 آمد و سبب تخريب كعبه مشرفه شد و نيز در باره مراحل بازسازي آن در سال 1040

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص41

2  . طبقات، ج5، ص434

3  . طبقات، ج5، ص23

4  . طبقات، ج5، ص173

5  . طبقات، ج5، ص180

6  . طبقات، ج5، صص153، 154 و 623


41


نگاشته است. نوشته فتح الله از نوشته سيد زين العابدين مبسوط تر است. وي رساله سيد زين العابدين را نيز به عربي برگردانده و در كتاب خود گنجانده و سپس همه را به مبحث حج و عمره مصباح المتهجّد شيخ طوسي ضميمه كرده است.(1)

2 ـ الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد / شيخ مفيد

بهاء الدين محمدبن محمد قاري آن را در مكه به سال 1073 استنساخ كرده و فوائد و حواشي محمد علي بن محمد صالح شيباني شيرازي بر آن را، كه در رمضان 1073 در مكه معظمه نگاشته شده، ضميمه كرده است.(2)

3 ـ الإسعاف / خضر الموصلي بن عطاء الله شامي

وي ساكن مكه معظمه بوده و اين كتاب را در سال 1003 نوشته است. در سال 1007 در حالي كه از مكه اخراج شده و به سوي مدينه منوره مي رفته در بين راه در گذشته است.(3)

4 ـ إيضاح الاشتباه / علامه حلّي

محمد سلمان شريف صفوي آن را در سال 1024 نسخه برداري كرده است. شيخ آقابزرگ پيش از ذكر آن كتاب، چنين نوشته است: ترتيب رجال نجاشي را محمد سلمان شريف صفوي در 26 ربيع الثاني 1024 در مكه معظمه استنساخ كرده. سپس گويد: به خط همين كاتب، نسخه اي از ايضاح الاشتباه علامه حلي را ديدم كه در همان سال نگاشته است.(4)

5ـ التذكارات / گردآورنده شمس الدين حسين بن محمد شيرازي

وي در اواسط قرن يازدهم هجري در مكّه مكرّمه ساكن شد و از دانشمندان شيعه، كه به حج مي آمدند، مي خواست مقاله اي از خود، در مجموعه وي به رسم يادگار بنگارند.

از كساني كه در آن مجموعه، مقاله اي نگاشته، محقّق سبزواري، محمد باقربن محمد مؤمن است كه در سال 1062 شرحي بر حديث برّ الوالدين در آن جُنگ نگاشت.(5)

6 ـ ترتيب رجال نجاشي / محمد تقي خادم انصاري

محمد سلمان شريف صفوي اردبيلي، در سال 1024 در مكه معظمه از آن كتاب نسخه برداري كرده است.(6)

7 ـ تفسير سورة الإخلاص / شمس الدين محمد = شمساگيلاني

وي آن كتاب را در سال 1048 در مكّه مكرّمه تأليف كرده است.(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص431 ; الذريعه، ج1، ص73 شماره 360

2  . طبقات، ج5، ص88 ـ 87 و 404

3  . طبقات، ج5، صص200 ـ 199 ; سلافة العصر، صص380 ـ 377

4  . طبقات، ج5، ص248 ; الذريعه، ج4، ص70 شماره 287

5  . طبقات، ج5، ص171 ; الذريعه، ج4، ص19 شماره 64

6  . طبقات، ج5، صص96 و 248

7  . طبقات، ج5، ص267


42


8ـ تفسير فرات / فرات بن ابراهيم كوفي

ابراهيم بن علي احسائي، در زمان مجاورتش در مكه معظمه، از آن، براي خود و به دست خويش نسخه برداري كرد و در 23 ربيع الثاني 1083 از آن فراغت يافت و در سال 1085هـ . با عبدالله انصاري در مكّه معظمه آن را مقابله كرد.(1)

نسخه اي از تفسير فرات كه در سال 1083 در مكه معظمه تحرير شده، علي بن ابراهيم نجفي تملّك خود را بر آن نگاشته است.(2) از كلام شيخ آقابزرگ دانسته نمي شود كه آيا همان نسخه است يا نسخه ديگري است.

9 ـ تلخيص الأقوال / ميرزا محمد استرآبادي

عبد علي عاملي، شاگرد مؤلف، در كنار كعبه مشرفه، در سال 1015هـ . آن را استنساخ كرده است.(3)

10 ـ تهذيب الأحكام / شيخ طوسي

از كتاب الديون تا آخر كتاب را اشرف محمد جوزي بن شهاب نگاشته و در مكه معظمه نزد استادش شمس الدين محمدبن خاتون عاملي خوانده و استاد براي وي در تاريخ 13 جمادي الثاني 1009 در مكه اِنهايي نگاشته است.(4)

11 ـ جامع المقاصد / محقق كركي

حسين نيشابوري مكّي بن محمد علي از باب إحياء الموات تا آخر المواريث آن كتاب را در يك مجلّد بزرگ نسخه برداري كرده است. وي ساكن مكه معظمه بوده و حدود سال 1080 در مكه در گذشته است.(5)

12 ـ حاشيه عُدّة الاُصول / مولا خليل قزويني

مؤلف، آن را در سالي كه به حج مشرف شده به شمس الدين محمد شيرازي در مكه داده و وي بر آن انتقاداتي نگاشته است.(6)

13 ـ حاشيه مجمع البيان / مولا خليل قزويني

وي سال ها در مكّه مكرّمه سكونت داشته و در همان جا حواشي مذكور را نوشته است.(7)

14 ـ خلاصة الأقوال في معرفة الرجال / علاّمه حلّي

محمد امين قمي بن ميرزا جان، آن را در مكه معظمه براي خود نسخه برداري كرده و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص2

2  . طبقات، ج5، ص417

3  . طبقات، ج5، ص331

4  . طبقات، ج5، ص50

5  . طبقات، ج5، ص187

6  . الذريعه، ج4، ص20 شماره 64 ; طبقات، ج5، ص268

7  . طبقات، ج5، ص203


43


جمادي الآخره 1009 از آن فراغت يافته و آن را براي عموم شيعيان وقف كرده است.(1)

15 ـ الدلائل المكية في العقائدالدينيه / محمدعلي عاملي مكي بن احمدبن علي

محمد علي آن كتاب را در سال 1108هـ . نگاشته است.(2) از نام كتاب بر مي آيد كه در مكه نوشته شده و از لقب مؤلف بر مي آيد كه وي در مكّه مكرّمه ساكن بوده است.

16 ـ رسالات و فوائد / محمد علي بن محمد صالح شيباني شيرازي

آن رسالات و فوائد، همراه با نسخه اي از كتاب ارشاد شيخ مفيد، توسط بهاءالدين محمدبن محمد قاري، در مكه نوشته شده و به تاريخ 27 رمضان 1073 به پايان رسيده است.(3)

17 ـ رسالة في السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الأصلية والفرعية / سؤال كننده: حسين ظهيري; پاسخ دهنده: محمد امين استر آبادي

ظهيري در مكه نزد استرآبادي درس خوانده است.(4)

18 ـ شرح نهج البلاغه / ابن ابي الحديد

به سفارش شيخ صنعان در مكّه استنساخ شده و در سال 1033 با نسخه ديگر مقابله گرديده است. شيخ آقا بزرگ احتمال داده كه شيخ صنعان نام مستعار باشد نه نام واقعي.(5)

19 ـ الشواهد المكّيه / علي جبعي

مؤلف آن را در ردّ الفوائد المدنية ملاّ محمد امين استرآبادي نگاشته است. او بيش از بيست سال در مكه معظمه سكونت داشته است. علاوه آن كه از نام كتاب هم استفاده مي شود در مكه نگاشته شده است.(6)

قوام الدين بن محمد نسخه اي از آن را تحرير كرده و در 7 رمضان 1068 آن را به پايان رسانده و بر آن حواشي بسياري زده است.(7)

20ـ علل الشرايع / شيخ صدوق

نسخه اي از آن را عبدالله طائي در سال 1073 در مكّه مكرّمه مقابله و تصحيح كرده است.(8)

21 ـ العلم الإلهي أو النوريه / شمس الدين محمد معروف به شمسا گيلاني

مؤلف آن را در سال 1048 به هنگام مجاورت در مكه معظمه نگاشته است.(9)

22 ـ فقه الرضا،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص59

2  . طبقات، ج5، ص407

3  . طبقات، ج5، ص88

4  . طبقات، ج5، ص174

5  . طبقات، ج5، ص271

6  . طبقات، ج5، صص387 ـ 386

7  . طبقات، ج5، ص460

8  . طبقات، ج5، ص350

9  . الذريعه، ج24، ص390 شماره 2091 ; طبقات، ج5، ص266


44


مير حسين قاضي نسخه اي از آن را از مكّه مكرّمه به اصفهان آورده است.(1)

23 ـ الفوائد المكيه / محمد امين استرآبادي اخباري

وي پس از مجاورت در مدينه منوره، در مكه معظمه سكونت گزيد و در سال 1036 در همان جا از دنيا رفت. الفوائد المكيه را شيخ آقا بزرگ نديده بلكه گويد: نزد مجلسي دوم بوده و از آن در بحار نقل كرده است.(2) ليكن اسم كتاب برترين شاهد است كه آن را در مكه تأليف كرده است.

24 ـ الكافي / كليني

حامد استرآبادي بن محمد جرجاني بيش از 5 سال در مكه معظمه سكونت گزيده و تمام كتاب كافي را در چهار مجلد در آن جا رونويس كرده است.

در تاريخ 16 ربيع الآخر 1025 از قسمت الايمان والكفر اصول كافي فراغت يافته، در شعبان 1025 از الروضه فراغت يافته، از اول الطهاره تا آخر الجهاد را از اواسط سال 1025 تا اواسط شعبان 1026 رونويس كرده، و پس از استنساخ، آن را نزد اساتيد خود خوانده و آنان بر آن بلاغ نگاشته اند. از الأشربه در سال 1029، از الوصاي در صفر 1030، از الحدود در جمادي الأولي 1030، از الديات در اواسط جمادي الآخره 1030، و از الكفارات در اواسط رجب 1030 فراغت يافته است.(3)

25 ـ كمال الدين / شيخ صدوق

محمد تقي سرخ آبي بن ابراهيم مازندراني آن را نسخه برداري كرده، و در 11 شوال 1054 روي كوه ابوقبيس در مكه معظمه از آن فراغت يافته است.(4)

26 ـ مُفرِّحة الأنام في تأسيس بيت الله الحرام / سيد زين العابدين كاشاني

در سال 1039هـ . بر اثر سيل مهيب، كعبه گرامي تخريب شده، وي و جمعي از شيعيان در بازسازي كعبه مشرفه همكاري داشته اند. مقاله مذكور شرح داستان سيل و تخريب كعبه و بازسازي آن در سال 1040هـ . است.(5)

27 ـ منتقي الجمان / شيخ حسن صاحب معالم

احمد انصاري از شاگردان شيخ محمد فرزند صاحب معالم، آن را در مكه معظمه در سال 1017هـ . از روي نسخه مؤلف نگاشته و سپس بر استاد خود شيخ محمد فرزند صاحب معالم در مكّه مشرفه خوانده است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، صص160 و 178

2  . طبقات، ج5، ص56 ; الذريعه، ج16، ص359 شماره 1667

3  . طبقات، ج5، ص130

4  . طبقات، ج5، ص99

5  . طبقات، ج5، ص238

6  . طبقات، ج5، ص16


45


28 ـ من لايحضره الفقيه / شيخ صدوق

عيسي بن زين العابدين مازندراني تمام كتاب را همراه با مشيخه آن، در چهار مجلد در مكّه مكرّمه نگاشته و در 19 شوال 1053 به پايان برده است. او بر آن كتاب حواشي بسيار زده است.(1)

نسخه اي از كتاب من لايحضره الفقيه را حسين شامي بن علي بن زين الدين حسيني عاملي در سال 1007 در مكّه مكرّمه خريده است.(2)

29 ـ منهج المقال = الرجال الكبير / محمد بن علي استرآبادي

شاگرد وي فضل الله بن دستغيب آن را در مكه معظمه استنساخ كرده و در 27 رجب سال 1022 از آن فراغت يافته است. سپس آن را با دست نوشته مؤلف مقابله كرده و در اواخر شعبان همان سال به پايان برده است.(3)

30 ـ وسيلة المآل في عدّ مناقب الآل / احمد مكي بن شهاب الدين فضل بن محمد باكثير

مؤلف آن كتاب را در سال 1027 در مكه معظمه تأليف كرده است.(4)

شيخ آقا بزرگ گويد: كتاب هاي علمي و عمومي بسياري ديده ام كه محمدبن عبد اللطيف عاملي آن ها را براي خود نسخه برداري كرده و بر آن ها مُهري زده كه نوشته مُهر چنين است:

محمد بن عبداللطيف الجامعي نزيل حرم الله السامي ، از اين نوشته بر مي آيد كه وي مدتي در مكه سكونت

عالمان شيعي در مدينه منوره در قرن 11هـ .

در پايان سخن، از ده دانشمند شيعي نام مي بريم كه در مدينه منوّره مي زيسته اند، البته برخي از آنان دوراني را نيز در مكه سپري كرده اند. شش تن از آنان، از خاندان شدقمي و از اهالي مدينه منوره مي باشند. آنان در مدينه رياست و نقابت سادات را داشته اند و دانش آنان در رشته ادب و نسب و شعر عربي بوده است و كم وبيش اطلاعاتي هم از آموزه هاي ديني داشته اند و شايد نتوان آنان را از علماي رسمي ديني به حساب آورد كه در رشته هاي فقه، اصول، عقايد، رجال، حديث و تفسير... تحصيل كرده باشند. به هر حال آنان عبارت اند از:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص423

2  . طبقات، ج5، صص170 و 522

3  . طبقات، ج5، ص441

4  . طبقات، ج5، ص37


46


1 ـ حسين بن حسن شدقمي

پدر شيخ بهايي در سفر حجّ خود، براي وي و پدر و دو برادر و خواهرش در تاريخ 983 در مكه اجازه نوشته، در حالي كه او چهار ساله بوده است. او بعدها همراه پدر به حيدرآباد رفت و در سال 998 كه پدرش در آن جا از دنيا رفت به مدينه منوره برگشت.(1)

2 ـ سليمان بن محمد بن حسن شدقمي

وي در مدينه منوره نزد پدر و عموهايش دانش آموخته و سپس به اصفهان آمده و از محضر شيخ بهايي و ميرداماد بهره برده است. شاه عباس صفوي وي را گرامي داشته و موقوفات مربوط به مكه و مدينه رابه وي سپرده است. سليمان بن محمد پيش از 1033هـ . در گذشته است.(2)

3 ـ شمس الدين بن علي بن حسن شدقمي

او در مدينه منوره مي زيسته و بزرگي يافته است. وي در مدينه از عبدالنبي جزايري مي خواهد تا شرحي بر كتاب ارشاد الأذهان علامه حلّي بنگارد و او در پاسخ درخواست وي كتاب الاقتصاد في شرح الإرشاد را مي نويسد.(3)

4 ـ عبد الله سمناني

او كتاب حسام الدين ماچيني، در باره حكم تنباكو و دخانيات را در مدينه منوره به درخواست علي بن حسن بن شدقم به عربي برگردانده است.(4)

5 ـ عبدالنبي بن سعد جزائري

او مدتي در مدينه منوره به سر برده و به درخواست سيد شمس الدين علي بن سيدحسن بن سيد شدقم شرحي طولاني بر كتاب الإرشاد علاّمه حلّي به نام الاقتصاد في شرح الإرشاد نگاشته است كه از آغاز كتاب تا كتاب الزكات يا كتاب الجهاد قلمي شده است. وي در سال 1021 وفات يافته است.(5)

6 ـ علي نقيب بن تقي بن علي شدقمي

وي در اصفهان به سر مي برده و سپس به استانبول رفته و از آن جا به قاهره سفر كرده است. در سال 1065 به حج رفته و به زيد بن محسن بن حسن بن ابي نمي، حاكم مكه و مدينه پيوسته و به نقابت سادات حسيني منصوب شده و سپس در سال 1081 از سمت نقابت عزل شده است. وي مدتي در مدينه منوره بوده است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص170

2  . طبقات، ج5، ص250

3  . طبقات، ج5، ص267

4  . طبقات، ج5، ص349

5  . طبقات، ج5، ص358 ; الذريعه، ج2، ص268

6  . طبقات، ج5، صص418 ـ 417


47


7 ـ محسن بن محمد بن حسن شدقمي

وي دايي ضامن بن شدقم مؤلف تحفة الأزهار است. او و پدر و برادرش حافظ قرآن كريم، با قرائات هفت گانه بوده اند. وي در سال 1057 در مدينه منوره در گذشته و در مقبره جدش حسن نقيب به خاك سپرده شده است.(1)

8 ـ محمد امين بن محمد شريف استرآبادي

او مدتي در مدينه منوره، مجاورت گزيده و در آن جا كتاب الفوائد المدنيه را نگاشته كه از متون مهم اخباري گري است. وي سپس به مكه مكرمه رفت و تا پايان عمر در آن جا زندگي كرد و در سال 1036 وفات يافت.(2)

9 ـ محمد بن حسن شد قمي

او و پدر و برادران و خواهرش يك اجازه مشترك از شيخ حسين بن عبدالصمد پدر شيخ بهايي دارند. او مدتي در مدينه منوره مي زيسته و حسينيّه بزرگي را كه جنب مسجد قبا بوده را تعمير نموده و سپس به مكّه مكرّمه مهاجرت كرده و در همان جا از دنيا رفته است.(3)

10 ـ محمد زمان بن اسماعيل حسيني

خلاصة الأقوال تأليف علامه حلّي را نسخه برداري كرده و براي نوبت دوم در مدينه منوره با نسخه خود علامه مقابله كرده است.(4)

* * *

تأليف، ترجمه و استنساخ چهار كتاب در مدينه

وضعيت توليد كتاب شيعي در مكّه مكرّمه در قرن يازدهم هجري قمري، در مقايسه با مدينه منوره مناسب تر است. در جلد پنجم طبقات، كه مربوط به سده يازدهم هجري است، چهار مورد كتاب مربوط به مدينه يافت شد، در حالي كه كتاب هاي مربوط به مكه در همان قرن، به عدد سي مي رسد.

1 ـ التنباك / حسام الدين ماچيني

اين رساله درباره حكم دخانيات است و عبدالله سمناني آن را در مدينه منوره، در سال 1020، به دستور علي بن حسن بن شدقم به عربي برگردانده است.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص491

2  . طبقات، ج5، ص56

3  . طبقات، ج5، ص523

4  . طبقات، ج5، ص232

5  . طبقات، ج5، ص349


48


2 ـ خلاصة الأقوال / علامه حلّي

محمد زمان حسيني بن اسماعيل در سال 1007 آن را استنساخ كرد و براي نوبت دوم، در مدينه منوره با نسخه مؤلف مقابله نمود.(1)

3 ـ الفوائد المدنيه / محمد امين استرآبادي

اين كتاب كه از متون مهم اخباري گري است، در دوران زندگي مؤلف در مدينه تأليف شده و پس از آن، وي به مكه رفته و تا پايان عمر در آن جا زيسته و در همان جا زندگي را بدرود گفته است.

4 ـ الاقتصاد في شرح الإرشاد / عبدالنبي جزايري

وي آن كتاب را به درخواست سيد شمس الدين علي بن سيد حسن شدقمي در مدينه منوره نگاشته است.(2)

پي نوشت ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . طبقات، ج5، ص232

2  . الذريعة، ج2، ص268، طبقات، ج5، ص358


| شناسه مطلب: 80699