متن کامل
1 معاونت امور روحانیون - مدیریت آموزش بسم الله الرحمن الرحیم مقاله تحقیق موضوع تحقیق مقاله : پیامبر اسلام و یهود ، دشمن مشترک جهان اسلام و مسلمانها ( اسرائیل ) تاریخ شروع تحقیق : 1/4/1387 الی 1/5/1387 نام استاد : حضرت حجه الاسلام والمسلمین حمید
معاونت امور روحانيون - مديريت آموزش
بسم الله الرحمن الرحيم
مقاله تحقيق
موضوع تحقيق مقاله : پيامبر اسلام و يهود ، دشمن مشترك جهان اسلام و مسلمانها ( اسرائيل )
تاريخ شروع تحقيق : 1/4/1387 الي 1/5/1387
نام استاد : حضرت حجه الاسلام والمسلمين حميد احمدي
مركز آموزشهاي علمي كاربردي آموزش بدو خدمت روحانيون حج
مهلت تحقيق : به مدت يك ماه
منابع معرفي شده از طرف استاد :
صحيفه حج 2 جلدي چاپ نشر مشعر
ابعاد سياسي اجتماعي حج مولف محمد تقي رهبر و قاضي عسگر
مشخصات محقق :
نام و نام خانوادگي : قاسم محمدي فاضل
مشخصات مقاله تحقيقي :
مقاله داراي مشخصات توصيفي و تعليمي مي باشد كه در قالب حج در انديشه امام (رحمه الله) و رهبري در تاريخ 29/3/1387 در مركز آموزشهاي علمي كاربردي آموزش بدو خدمت روحانيون حج در مكان نمازخانه كلاسي به مدت 2 ساعت برگزار شد كه شاخصهاي كلي و اهداف حج و ديدگاه بنيان گذار نظام مقدس جمهوري اسلامي امام خميني (رحمه الله) ومقام معظم رهبري به وسيله استاد تبيين شد و توضيحات جامع و كاملي از طرف استاد ارائه گرديد كه در پايان اين كلاس منابع و موضوعات مقاله تحقيقي از طرف استاد معرفي و پيشنهاد گرديد .
مقاله بايد با طرح سوال بوده و مطالب بيان شده در جواب آن سوال باشد . مقاله بايد داراي مقدمه باشد و با مقدمه شروع گردد و بعد به متن اصلي پرداخته شود و داراي نتيجه گيري باشد و چكيده مطالب نيز در پايان نوشته گردد در مقالات آدرس مطالب در آخر آن ذكر مي شود . اما در اين مقاله آدرس آنها در برخي موارد قبل از ذكر واقع ذكر شده و در بعضي موارد هم جهت سهولت ارجاع در پايان همان صفحه آدرس نيز ذكر شده است .
چون در اين مقاله مقام پيامبر گرامي اسلام و خدمات او به اسلام و نقش حضرتش در ترويج و تبليغ البته به ميزان محدود بيان شده و به تعداد انگشت شماري از اين موارد اشاره شده است لذا از كتابهاي فقهي مناسك حج و كتابهاي تاريخي و اسلامي و همچنين از نشريه هاي متفاوت هفته نامه ها و ماه نامه ها و از خود قرآن كريم استفاده شده است از تفاسيري كه بعضي از اساتيد درس اخلاق در درس اخلاق خود بيان كرده اند نيز استفاده شده است و تا
حدالامكان آدرس آيات و تفاسير و روايات استفاده شده از قول استاد درس اخلاق نقل شده از نظريات ارائه شده در كلاسهاي تفسير قرآن نيز در اين مقاله استفاده شده است.
مشخصات مقاله تحقيقي :
مقاله داراي مشخصات توصيفي و تليمي مي باشد كه در قالب حج در انديشه امام (رحمه الله) و رهبري
و تاريخي ، زندگي پيامبر گرامي اسلام . نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله جداي از خصوصيات معنوي و نورانيت و اتصال به غيب ... از لحاظ شخصيت انساني و بشري يك انسان فوق العاده ، طراز اول و بي نظير است .
شما درباره امير المؤمنين عليه السلام مطالب زيادي شنيده ايد ، همين قدر كافي است عرض شود كه هنر بزرگ امير المؤمنين عليه السلام اين بود كه شاگرد و دنباله رو پيامبر صلي الله عليه و آله بوده ( 1 ).
محمد (صلّي الله عليه وآله) كاو نبيش هست خاكش * هزار آفرين به جان پاكش
چراغ او وز چشم اهل بيتش * طراز كارگاه آفرينش
ريا حين بخش باد صبحگاهي * كليد مخزن گنج الهي ( 2 )
با درود سلام و صلوات بر روح رسول الله . رسولي كه شفيع ذنوب ماست . حبيب قلوب ماست . و طبيب نفوس ماست . احمد و محمود و ابالقاسم ، مصطفي محمد صلي الله عليه و آله و سلم .
لقد جاء كم رسولٌ من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين روف رحيم ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مقام معظم رهبري ، نماز جمعه 3/2/1379 .
2 - كتاب فارسي دوره راهنمايي تحصيلي ( كتاب درسي ) چاپ سال 1364 ص 27 .
3 - سوره مباركه توبه آيه 128 .
ترجمه تحت الفظي آيه . همانا رسولي از جنس شما براي ( هدايت ) شما آمد ( فقر و پريشاني و نگراني شما ) براي رسول سخت است و براي ( آسايش و نجات ) شما بسيار حريص و به مؤمنان مهربان است ( 1 )
خداوند تبارك و تعالي در يك آيه چند كلمه اي پنج بار پاي مردم را به ميدان مي كشد . ( ضماير كم تم ) خداوند مي فرمايد پيام خود را كه ( همان آيين اسلام ) است توسط رسولي كه داراي روحيات و اوصاف ذيل است از خسارت ديدنتان و نابود شدنتان ناراحت مي شود . در عواطف و مشكلات آن ها شريك است و ديگر آن كه نسبت به خيرخواهي سعات و نجات شما ( چه مؤمن و چه غير مؤمن ) علاقه بسيار شديد دارد و نيز رأفت و رحمت به خصوص نسبت به مؤمنان دارد با وجود چنين پيامبري كه فقط به خدايش اعتماد نموده و اهتمام عجيبي نسبت به هدايت يافتن مردم نسبت به دين داشته اگر مردم سرپيچي كنند حساب كارشان با خداست . حقيقت ملكوتي و ساخت مقدس چنين پيامبري الهي را با هيچ فتنه و آشوبي نمي توان آسيب رساند اين معنا از امروزه بيشتر آشكار شده و امت اسلام بيش از همه به پيامبر اكرم نيازمندتر است ، به هدايت او ـ به بشارت او ، انذار او به پيام و معنويت او و به رحمتي كه او به انسان ها درس داد و تعليم داد . امروز درس پيغمبر اسلام براي امتش و براي همه بشريت ، درس عالم شدن ، قوي شدن ، درس اخلاق و كرامت ، درس رحمت ، درس جهاد و عزت و درس مقاومت است . ملت ها بايد درس هاي پيغمبر را مرور كنند و آن را به درس هاي زندگي و برنامه هاي جاري خود تبديل كنند . مسلمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مرحوم مهدي الهي قمشه اي .
ها به شاگردي مكتب نبوي و درس محمدي افتخار مي كند . و ملت ما در ميان امت اسلامي با مقاومت و استحكام پرچم اسلام را برافراشته است .
پيامبر اسلام مسلمانان صدر اسلام را در مقابل هجوم پر جاذبه هواهاي نفساني و دنياي پر فريب و نيز تهاجم و تهديد و وعده هاي دشمنان بيرون هدايت و رهبري كرد و امروز ما به چنين استقامتي نيازمنديم .( 1 )
پيامبر اكرم مجموعه تكامل يافته ي فضايل همه انبياء و اولاي الهي در طول تاريخ و درخشان ترين كهكشان عالم وجود است كه هزاران منظومه و خورشيد درخشان فضيلت و كرامت را در خود جاي داده است .
علم توأم با اخلاق ، حكومت همراه با حكمت ، عبادت همراه با خدمت به خلق ، جهاد توأم با رحمت ، عزت همراه با فروتن ، روز آمدي توأم با دور انديش و صداقت با مردم در عين پيچيدگي سياسي از پيوند عقايد و عواطف همه ملت هاي مسلمان و همه امت اسلامي است .
نمونه هايي از سيره پيامبر اسلام از زبان مقام معظم رهبري « مد ظله العالي » در سالي كه به نام پيام اسلام نام گذاري شد
حق شناسي در سيره سول اكرم صلي الله عليه و آله
اشاره : جامعه ي اسلامي ما بيش از هر چيز نيار به شناختن سيره ي عملي رسول خدا صلي الله عليه و آله و اهل بيت گرانقدرش را دارد تا براي رسيدن به اهداف و مقاصد حكومت اسلامي و انتظار سازنده ي حكومت جهاني مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف خود را آماده نمايد . آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فرمايشات مقام معظم رهبري در ديدار با بسيجيان 6/1/85 .
چه در ذيل مي آيد قسمت هايي از فرمايشات مقام معظم رهبري مد ظله العالي است كه در خطبه هاي نماز جمعه ي تهران و در تاريخ 28/7/1368 ايراد گرديده است .
پيامبر گرامي اسلام فضاي زندگي را با ارزش هاي اسلامي به هم مي آميخت
يك وقت كسي دستور مي دهد يا توصيه مي كند كه مثلاً مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نكنند و دنبال عدل و داد باشند ؛ يعني توصيه و دستور دادن و تعليم دادن مطرح است ـ كه البه كار لازمي است و پيامبر اسلام هم تعليم مي داد يعلمهم و درس معرفت و زندگي به مردم مي آموخت ـ اما يك وقت مطلب از ياد دادن بالاتر است ؛ يعني معلم كاري مي كند و رفتاري در پيش مي گيرد كه اين اخلاق و وظيفه ي اسلامي ، در جامعه به شكل رنگ ثابت درمي آيد ، با عقايد غلط مردم به مقابله برمي خيزد ، با احساسات جاهلي و ته مانده هاي رسوب كرده ي اخلاق غير اسلامي مبارزه مي كند و مقابل مي شود ، به جامعه و مردم شوك وارد مي كند و در مقاطع مناسب و با روش هاي مناسب ، كاري مي كند كه فضاي جامعه و محيط زندگي مردم ، با اين صفت و اخلاق و روش خوب كاملاً ممزوج مي شود .
اگر يك جامعه بخواهد رشد كند و اخلاق صحيح اسلامي را در خود به وجود آورد ، محتاج همين روش است . شايد در چند آيه ي قرآن كه « يزكّيهم » پس از « يعلّمهم » يا قبل از آن بيان شده است ، مراد از تزكيه در اين آيات همين مطلب باشد ؛ يعني پاك كردن و طاهر كردن و پيراسته كردن مردم ؛ مثل طبيبي كه به مريض خود فقط نمي گويد ايت كار را بكن و اين كار را
نكن ، بلكه او را در محل مخصوصي قرار مي دهد و آن چه را كه او لازم دارد ، به او مي دهد و مي خوراند و آن چه كه براي او مضر است ، از او بازمي گيرد . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، چنين وضعيت و روشي را در طول بيست و سه سال نبوت دنبال مي كردند ؛ مخصوصاً در ده سالي كه در مدينه زندگي مي كردند و دوران حاكميت اسلام و تشكيل حكومت اسلامي بود .
در جامعه اسلامي بايد با خوشبيني با مردم برخورد كرد
من ، چند مثال و نمونه را آماده كرده ام تا مطرح بكنم . اين ، براي امروز ما در نظام اسلامي خيلي مهم است ؛ هم براي آحاد مردم و هم به خصوص براي مسؤولان و كساني كه با جمعي سر و كار دارند و مجموعه اي از مردم كه به دهان آن ها نگاه مي كنند و به حرف آن ها گوش مي دهند . ما بايد توجه كنيم كه اگر بخواهيم آن ته مانده ها و پس مانده هاي اخلاق دوران طاغوت را ـ كه براي رشد و تعالي ما بسيار هم مضر است ـ از خودمان دور كنيم و بزداييم ، چاره اي نيست جز اين كه در زندگي خود ، همين روش هاي رسول اكرم را با شجاعت و قاطعيت عمل كنيم .
يك مثال ، به ايجاد فضاي سالم و دور از تعصب هاي جاهلانه در محيط زندگي مردم مربوط است . مي دانيد كه همه ي ملت ها همين طور هستند و جز افرادي كه از لحاظ معرفت ، به سطح خيلي بالايي رسيده باشند ، وضعشان اين گونه است كه در موارد زيادي تعصبات و غرض ها و مرض ها و حقدها و امثال آن ، بر زندگي آن ها حكومت مي كند و مردم را از رفتار عادلانه و حق بازمي دارد و فضا را فضاي ناسالم مي كند .
بايد اين فضا را سالم كرد . بريا ايجاد فضاي سالم و ايجاد خوشبيني ميان مردم ، رسول اكرم صلي الله عليه و آله غير از توصيه هايي كه داشتند ، روش هايي را هم اعمال مي كردند به خصوص در آن دوران كه اين مسئله بسيار مهم بود ؛ چون اعراب جاهلي بين خودشان و نسبت به هم ، حقدها و سوء ظن هاي زياد و تعصبات قبيله اي و فاميلي بسياري داشتند و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بايد اين ها را از دل هاي مؤمنين بيرون مي كشيد و دل هاي آن ها را نسبت به يكديگر پاك و صاف و روشن مي كرد .
روايتي از پيامبر اكرم نقل شده كه فرمود : « لا يبلغني أحد منكم عن أحد من أصحابي شيئا فانّي أحبّ أن أخرج إليكم وأنا سليم الصّدره » . پيش پيامبر مي آمدند و از يكديگر بدگويي مي كردند و چيزهايي را درباره ي يكديگر مي گفتند ؛ گاهي راست و گاهي هم خلاف واقع . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به مردم فرمودند : هيچ كس درباره ي اصحابم به من چيزي نگوييد . دائماً نزد من نياييد و از همديگر بدگويي كنيد . من مايلم وقتي كه ميان مردم ظاهر مي شوم و به ميان اصحاب خود مي روم ، «سليم الصّدر » باشم ؛ يعني با سينه ي صاف و پاك و بدون هيچ گونه سابقه و بدبيني به ميان مسلمان ها بروم .
اين ، سخني از پيامبر و دستوري درباره ي مسلمان ها نسبت به شخص آن حضرت است . ببينيد چه قدر اين رفتار رسول اكرم صلي الله عليه و آله كمك مي كند به اين كه مسلمان ها احساس كنند كه در جامعه و محيط اسلامي ، بايد بدون سوء ظن و با خوشيبيني با افراد برخورد كرد . در روايات داريم كه وقتي حاكميت با شر و فساد است ، به هر چيزي سوء ظن داشته باشيد ، اما وقتي
حاكميت با خير و صلاح در جامعه است ، سوء ظن ها را رها كنيد ، به يكديگر حسن ظن داشته باشيد ، حرف هاي هم را با چشم قبول بنگريد و گوش كنيد ، بدي هاي يكديگر را نبينيد و خوبي هاي هم را مشاهده كنيد .
پس ، يكي از كارهاي رسول اكرم صلي الله عليه و آله اين بود كه فضاي جامعه را يك فضاي مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه ي مردم در آن ، نسبت به يكديگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوشبيني به يكديگر نگاه كنند . امروز هم تكليف ما همين است .
مسلمانان بايد از حالت بي تفاوتي نسبت به يكديگر خارج شوند
يك مورد و نمونه ي ديگر از همين تلاش فضاسازي پيامبر اين بود كه دشمني ها و كينه ها را از دل مردم بزدايد . در مورد قبلي ، ايجاد حسن ظن و فضاي سالم بود ؛ ولي در اين مورد ، مسأله بالاتر از اين است . يعني بايد مسلمانان در جامعه ي اسلامي ، از حالت بي تفاوتي نسبت به يكديگر خارج بشوند . اين كه مسلمان ها با يكديگر كاري نداشته باشند و هر كسي براي خود ، دنياي جداگانه اي داشته باشد و كاري به كار مسلمان هاي ديگر نداشته باشد ، در اسلام پسنديده نيست و يكي از فصول زندگي پيامبر اكرم اين بود كه اين فضاي بي تفاوتي رلا ، به ضاي محبت و همكاري و برادري و ايجاد يك مجموعه ي همكار با يكديگر تبديل كند .
اين ، همان چيزي است كه امروز هم در نظام خود ، به او احتياج داريم .
مسلمان ها نسبت به يكديگر ، بايد با علاقه و دلسوزي و بدون ذره يي بي تفاوتي ، سر و كار داشته باشند . اين طور نيست كه اگر شما ديديد مسلماني مورد ابتلا به حادثه يي قرار گرفته است ، از
كنار او بي تفاوت بگذريد . نه ، همكاري و همدردي و دلسوزي و محبت متقابل بين مسلمان ها ، يكي از كارهاي بزرگ رسول اكرم صلي الله عليه و آله بود . آن بزرگوار ، تا آن حا كه حضور داشت و در سعه ي وجودش بود ، نمي گذاشت كه در جامعه ي اسلامي ، مسلمان ها ـ حتي در يك مورد ـ نسبت به كسي بغض و كينه و عداوت داشته باشند . يعني پيامبر با حكمت و حلم خود ، حقيقتاً يك محيط شيرين و سالم و فضاي آغشته به محبت را به وجود مي آورد .
نقل كرده اند كه عرب بيابانگردي ـ كه از تمدن و شهرنشيني و آداب معاشرت و اخلاق معمولي زندگي چيزي نمي دانست ـ با همان خشونت صحراگردي خود ، به مدينه آمد و خدمت پيامبر رسيد . آن حضرت ، در ميان اصحاب خود ـ حالا يا در مسجد و يا در گذرگاهي ـ بودند . او ، از ايشان چيزي خواست كه پيامبر هم به او كمكي كردند و مثلاً پول و غذا و لباسي به او دارند . بعد كه اين را به او بخشيدند ، به او گفتند : حالا خوب شد ؟ من به تو نيكي كردم ؟ راضي هستي ؟ آن مرد ، به خاطر همان خشونت صحراگردي خود و صراحت و بي تعارفي هم كه اين گونه افراد دارند ، به خاطر آن كه ظاهراً اين محبت ها كمش بوده است ، گفت : نه ، هيچ كاري انجام ندادي و هيچ محبتي نكردي و اصلاً چيزي نبود كه تو به من دادي !
طبعاً اين گونه برخورد خشن نسبت به پيامبر ، در دل اصحاب يك چيز ناخوشايند و سنگيني بود . همه عصباني شدند . چند نفري كه اطراف پيامبر بودند ، خواستند با عضبانيت و خشم ، به اين عرب چيزي بگويند و عكس العملي نشان بدهند ؛ اما پيامبر فرمود : نه ، شما به او كاري نداشته باشيد ، من با او مسأله را حل خواهم كرد . از جمع خارج شدند و اين اعرابي را هم با خوشان به
منزل بردند . معلوم مي شود كه پيامبر در آن حا چيزي نداشتند كه به او بدهند ؛ والا بيشتر هم به او مي دادند . او را به منزل بردند و باز چيزهاي اضافي ـ مثلاً غذا با لباس يا پول ـ به او دادند . به او گفتند : حالا راضي شدي ؟ گفت : بله . مرد ، در مقابل احسان و حلم پيامبر شرمنده شد و اظهار رضايت كرد .
پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمودند : تو چند لحظه ي پيش ، در مقابل اصحاب من حرف هايي زدي كه آن ها دلشان نسبت به تو چركين شد . دوست داري برويم همين حرف هايي كه به من گفتي و اظهار رضايت كردي ، در مقابل آن ها بگويي ؟ گفت : بله ، حاضرم . بعد پيامبر صلي الله عليه و آله شب همان روز با فرداي آن روز ، لاين عرب را برداشتند و در ميان اصحابش آوردند و گفتند : اين برادر اعرابيمان خيال مي كندكه از ما راضي است ؛ اگر راضي هستي ، بگو . او هم بنا به ستايش پيامبر صلي الله عليه و آله كرد و گفت : بله ، من خوشحال و راضيم و ـ مثلاً ـ از رسول اكرم خيلي متشكرم ؛ چون ايشان به من محبت كردند . اين سخنان را گفت و رفت .
بعد كه او رفت ، رسول اكرم صلي الله عليه و آله رو به اصحابش كردند و فرمودند : مثل اين اعرابي ، مثل آن ناقه اي است كه از گله اي كه چوپاني مي چراند ، رميده و جدا شده باشد و سر گذاشته ، به بيابان مي دود و شما دوستان من ، براي اين كه اين شتر را بگيريد و او را به من برگردانيد ، حمله مي كنيد و از اطراف ، دنبال او مي دويد . اين حركت شما ، رميدگي او را بيشتر و وحشتش را زيادتر مي كند و دستيابي به او را دشوارتر خواهد كرد . من نگذاشتم شما او را بيشتر
از آن چه كه رميده بود ، از جمع ما برمانيد . با محبت و نوازش ، دنبال او رفتم و به گله و جمع خودمان برگرداندم . اين ، روش پيامبر صلي الله عليه و آله است .
مسلمانان نسبت به يكديگر حق برادري دارند
رسول اكرم ، به هيچ عنوان نمي خواهد كه در فضاي زندگي جامعه ي اسلامي و در ميان مسلمان ها ، اندكي كينه و حقد و دشمني باشد . او ، در ايجاد محبت و صميميت بين مردم سعي داشت حتي آن وثتي كه دايره ي اسلام وسيع تر شد و رسول اكرم مكه را هم گرفتند ، مردم آن شهر را عفو كردند . مردم مكه همان كساني بودند كه پيامبر را از شهر خود بيرون كرده بودند . پيامبر ، از همان اهالي مكه ، سيزده سال ناراحتي را تحمل كرده بود و زجر كشيده بود . بعد هم چندين جنگ با ايشان كرده بودند و چه قدر از مسلمان ها را كشته بودند و متقابلاً مسلمان ها هم آن ها را كشته بودند . اگر قرار بود كه اين ها با همان وضعيت ، ميزبان لشكر فاتح رسول خدا مي شدند ، تا سال هاي متمادي امكان اين كه بين اين ها آشتي برقرار بشود ، وجود نداشت . لذا به مجرد اين كه پيامبر وارد مكه شد ، اعلام عمومي كرد كه : « انتم الطّلقاء » ؛ يعني من همه ي شما را آزاد و عفوتان كردم . او ، قريش را عفو كرد و تمام شد . زآزآومئكمنتمتكمنئتدبيندنملئذكميلفناكقفلنيبميتقفلثقفيفلايقفلئندتناتعدتنتاعهنتننتنمنئنئدمنمنتمتعهنتناتنهاعتتناتالتلاتا
يكي از كارهايي كه پيامبر شايد در همان ماه هاي اول ورود به مدينه انجام دادند ، ايجاد عقد اخوّت بين مسلمان ها بود ؛ يعني مسلمان ها را با هم برادر كردند . اين كه مي گوييم با هم برادر هستيم ، در اسلام يك تعارف نيست ؛ يعني حقيقتاً مسلمين نسبت به يكديگر ، داراي حق برادري
هستند و نسبت به هم طلبكارند ؛ همچنان كه برادران نسبت به هم ، مديون يكديگر هستند و بايد نسبت به هم ،حقوق متقابلي را عمل كنند ، پيامبر اين را عملي كرد .
ايشان مسلمان ها را دو به دو با هم برادر كرد و طبقات و خانواده هاي اين ها و اشرافگيري اشراف مدينه و قريش را رعايت نكرد . غلام سياهي را با يك شخص بزرگ و آزاد شده اي را با يك آقازاده ي معروف بني هاشم يا قريش برادر كرد . به هر حال اين برادري ابعاد مختلفي داشت كه يكي از مهم ترين ابعاد آن ، همين بود كه مسلمان ها نسبت به يكديگر احساس برادري كنند .
روح وفاداري و حق شناسي ، در سلامت جامعه بسيار مؤثر است
يك مثال ديگر مي زنم تا نشان بدهم كه پيامبر صلي الله عليه و آله چگونه فضاي جامعه را با ارزش هاي سالمي مي آغشت . در اسلام ـ منهاي عقايد و سلايق سياسي و خط و ربط و بقيه ي امور ـ اين روح وفاداري و حق شناسي و پاس زحمات و خدمات افراد را داشتن است كه مهم مي باشد و در سلامت جامعه بسيار مؤثر است و پيامبر عملاً روي آن زياد تأكيد مي فرمودند . ايشان ، صرفاً به زبان اكتفا نمي كردند و مثلاً بفرمايند پاس عهد و پيمان و حق شناسي نسبت به يكديگر را داشته باشيد ؛ بلكه در عمل هم اين فضا را به وجود مي آوردند .
در حديثي ديدم كه هيأتي از سوي نجاشي ـ پادشاه حبشه ـ نزد رسول اكرم در مدينه آمدند كه لابد پيامي بياورند ؛ همچنان كه بين دولت ها معمول و متداول است . نجاشي در كشور حبشه پادشاه بود و هم مثل مثل خيلي ديگر از سلاطين و امرايي كه در آن روز در اطراف دنيا بودند ،
مسيحي و غير مسلمان بود ؛ اما وقتي كه هيأت حبشي آمدند ، ديدند خود پيامبر صلي الله عليه و آله از جا بلند شدند و براي اين هيأت مشغول پذيرايي شدند . اصحاب گفتند : يا رسول الله ! ما كه هستيم ، اجازه بدهيد ما پذيرايي كنيم . فرمود : نه ، آن وقتي كه مسلمان ها به حبشه هجرت كردند ، پادشاه اين ها نسبت به مسلمان ها احترام و تكريم زيادي كرد ؛ من مي خواهم جبران كنم . اين ، حق شناسي است .
لذا شما مي بينيد كه پيامبر اكرم در زمان حيات خود ، هر چند با كفار قريش جنگ هاي زيادي داشتند و چند جنگ هم عليه امپراتور روم ضرقي ـ كه منطقه ي شامات و فلسطين در آن دوران متعلق به او بود ـ به راه انداختند و در جنگ هاي يرموك و موته و تبوك شركت كردند و تا آن نقاط مشغول جهاد و فتوحات و كشورگشايي بودند ؛ اما هيچ لشكر كشي به طر حبشه نكردند و به آن طرف نرفتند .
اين طور نبود كه هر پادشاهي كه ايمان اسلامي را قبول نمي كرد ، پيامبر با او جنگ داشته باشد . نه ، عهد شناسي و حق شناسي و پاس محبت هاي نجاشي ، تا دوران حكومت اسلامي و آن وقتي كه پيامبر رئيس نظام اسلامي هم مي شود ، همچنان باقي است . از اين قبيل ، در زندگي رسول اكرم صلي الله عليه و آله زياد است كه اگر بخواهيم هر كدام از اين موارد را ذكر كنيم ، طولاني مي شود .
يك مورد ديگر را هم مطرح مي كنم : در دوران حكومت اسلامي ، زني در مدينه به ديدن پيامبر آمد . اصحاب ديدند كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله نسبت به اين زن خيلي اظهار محبت كرد
و احوال خود و خانواده اش را پرسيد و با كمال صميميت و محبت با او رفتار كرد . بعد كه آن زن رفت ، پيامبر براي دفع تعجب اصحاب فرمودند كه اين زن در زمان خديجه ( دوران اختناق و شدت در مكه ) به منزل ما رفت و آمد مي كرد . لابد در زماني كه همه ، ياران پيامبر را محاصره كرده بودند و حضرت خديجه عليه السلام ـ همسر مكرم پيامبر ـ نمي آمدند ، اين خانم آن وقت با خديجه رفت و آمد مي كرده است . در اين روايت هم ندارد كه اين زن ، مسلمان شده بود . نه ، احتمالاً اين زن هنوز مسلمان نبود ، اما به صرف اين كه در گذشته چنين خصوصيتي داشته و چنان صميميت و محبتي را ابراز مي كرده است ، پيامبر اكرم سال ها بعد از آن ، اين حق شناسي را رعايت مي كردند .
پيامبر روحيه ي كار و تلاش را در مردم زنده مي كرد
يك نمونه ي ديگر هم ، همين مسأله ي ايجاد فضاي كار و تلاش در جامعه است كه پيامبر اكرم به اين كه دستور بدهند مردم بايد كار و تلاش كنند ، اكتفا نمي كردند . ايشان ، با روش هاي مختلف ، روحيه ي كار و تلاش را در مردم زنده مي كردند و گاهي اگر جواني را مشاهده مي كردند كه بي كار است ، مي فرمودند : « ان الله لا يحب الشاب الفارغا » : خدا از جواني كه عمر خود را تلف مي كند و به بي كاري مي گذراند ، خشنود نيست .
در روايتي دارد كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وثتي جواني را مي ديدند كه « كان يعجبهآ » و از اندام سلامت و جواني او خوششان مي آمد ، از او دو سؤال مي كردند و مي پرسيدند : ازدواج
كردي و آيا شغل داري يا نه ؟ اگر آن جوان مي گفت ازدواج نكردم و شغلي ندارم ، پيامبر مي فرمود : « سقط من عينيآ » اين جوان از چشمم افتاد . او ، با اين طور روش ها و برخوردها ، مردم را به اهميت كار و تلاش متوجه مي كرد .
يك وقت ، چند نفر خدمت رسول اكرم آمدند و از شخصي تعريف كردند و گفتند : يا رسول الله ! ما با اين مرد همسفر بوديم و او مرد بسيار خوب و پاك و با خدايي بود ، دائماً عبادت مي كرد ، در هر منزلي كه فرود مي آمديم ، از لحظه ي فرود تا زماني كه مجدداً سوار مي شديم ، او مشغول نماز و ذكر و قرآن و اين ها مي شد . وقتي كه اين تعريف ها را كردند ، پيامبر صلي الله عليه و آله با تعجب از آن ها سؤال كردند : پس چه كسي كارهايش را مي كرد ؟ كسي كه وقتي از مركب پياده مي شود ، دائم مشغول نماز و قرآن است ، چه كسي غذاي او را مي پخت ؟ چه كسي وسايل او را فرود مي آورد و سوار مي كرد ؟ چه كسي كارهايش را انجام مي داد ؟ اين ها در جواب گفتند : يا رسول الله ! ما با كمال ميل ، همه ي كارهاي او را انجام مي داديم . پيامبر فرمود : همه ي شما از او بهتريد . اين كه او كار خودش را انجام مي داد و به دوش شما مي انداخت و خود مشغول عبادت مي شد ، موجب نمي شود كه او مرد خوبي باشد . مرد خوب ، شما هستيد كه كار و تلاش مي كنيد و حتي كار ديگري را هم شما به عهده مي گيريد .
مردم بايد نسبت به سرنوشت كشور و بازسازي آن احساس وظيفه كنند
با اين گونه روش ها ، فضاي زندگي در جامعه ي اسلامي ، از علاقه ي به كار و تلاش زندگي پر مي شود . همه ي اين مواردي كه مطرح كردم ، امروز مورد ابتلا و احتياج ماست. همه ي مردم مسلمان در ايران و جامعه ي اسلامي ، بايد نسبت به سرنوشت كشور و بازسازي آن ، احساس وظيفه كنند . هيچ كس نبايد در كاري كه انجام مي دهد ، هدف سازندگي جامعه ي اسلام را فراموش كند ؛ ولو كاري كه شما مي كنيد ، براي زندگي خودتان باشد . همه ي مردم حق دارند براي معاش و زندگي و تأمين آتيه ي شخصي و خانوادگي خود كار كنند ؛ اما در اين تلاش و كاري كه انجام مي دهيد ، مسأله سازندگي كشور هم بايد مورد نظر باشد . يعني اگر كاري كه شما انجام مي دهيد ، براي خود شما خوب است ، اما براي ايران مضر و براي سازندگي كشور شما نامطلوب است و درست نمي باشد .
سعي كنيد همه را دوست بداريد
همه ي آحاد مردم وظيفه دارند كه فضا را فضاي سالم قرار بدهند ؛ فضايي كه در آن ، محبت بر خصومت فايق و غالب باشد . اين ، در اسلام بسيار مهم است و انسان ، تركيبي از دوست داشتن و دشمن داشتن است . هم احساس محبت و هم احساس بغض و عداوت ، در وجودتان هست . اين ، طبيعي هر انسان است كه يك روح دوست داشتن و يك روح دشمن داشتن و كينه ورزيدن ، در او وجود دارد . اسلام ، تكليف اين ها را معين كرده و گفته است روح خصومت و دشمني شما ،
مخصوص به دشمنان خدا و نظام اسلامي و مردم است . ببينيد آن كساني كه با خدا و رسولش و جامعه ي اسلامي و ملت مسلمان دشمنند ، دشمني را متوجه آن ها كنيد تا مابقي وجود شما ، دوستي و محبت نسبت به آحاد جامعه باشد .
سعي كنيد همه را دوست بداريد اين ، يك تكليف و يك تعليم اسلامي است . اين ، چيز بدي نيست . براي دشمن داشتن ، نبايد بهانه پيدا كرد و انسان هر كسي را به بهانه اي ، از مجموعه و ليست محبت خود خارج كند و دور بيندازد . نه ، فضاي جامعه ي اسلامي ، فضاي صميميت است ؛ ولو كسي را كه نمي شناسيد .
همين طور ، بايد روح سوء ظن و بدبيني نسبت به افراد را در نظام اسلامي از بين برد . سوء ظن ، متعلق به نظام غير اسلامي است . وقتي شر و ظلم ، غالب و حاكم است ؛ وقتي در جامعه ، غير خدا زمام امور را به دست دارد ؛ روايت داريم كه حسن ظن ، ساده لوحي است و به هر پديده اي ، بايد به چشم ترديد و سوء ظن نگاه كرد . اما آن وقتي كه غلبه با حق است ، حكومت متعلق به خدا و بندگان اوست و راه ، راه صراط مستقيم دين است ، در اين جا بايد سوء ظن ها را كنار گذاشت و حسن ظن داشت ؛ مگر اين كه براي انسان چيزي ثابت بشود . اين ، آن تكليف اسلامي است .
فضاي اسلامي و جامعه ي اسلامي ، بايد از اين خصوصيات پر باشد و اين ،آن كاري است كه نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله ، با روش ها و تعليمات و حضور خود در ميان قشرهاي مردم و ابتكارهاي جالبي كه در هر مورد ـ همچنان كه نمونه هاي مختصري مطرح شد ـ انجام مي داد .
حكايت زير را از قول حضرت حجت الاسلام و المسلمين راشد يزدي نقل مي كنيم :
به مناسب ميلاد سراسر سعادت حضرت حجت بن الحسن العسگري (عج) مهدي موعود مراسمي در طبقه دوم هتل مرواريد شهر مكه معظمه نشسته بوديم در تاريخ 03/06/1386 بود و هواي بيروني 45 درجه بالاي صفر داخل سالن حدود 300 نفر از روحانيون كاروان ها و مديران و معاونين و عوامل كاروان ها حتي آشپزها و كمك آشپزهاي جوان و پير و مديران كاروان هايي كه اكثراً رؤساي ادارات بودند . سخنران آقاي راشد يزدي بود مي فرمود : در سفر مقام معظم رهبري به شهر مقدس هيأتي از مقامات عالي رتبه همراه ايشان بودند و بعد از برنامه هايي ساعت 11 صبح مقام رهبري فرمودند : ما به بازديد حضرت آيت الله العظمي بهجت مي رويم من گفتم ممكن است من هم همراه شما بيايم ؟ آقا فرمودند مانعي ندارد . در محضر حضرت آيت الله نشستيم براي من خيلي جالب و تماشايي بود كه دو عالم بزرگ در كنار هم نشسته بودند چون احتمال دادم سخنان و جملات گهربار رد و بدل خواهد شد. قلم و كاغذي آماده كردم و سخنان آن بزرگواران را يادداشت كردم . حضرت آيت الله بهجت خواستند از وضعيت سياسي مملكت گلايه كنند . مقام معظم رهبري فرمودند : ما از صبح تا شب با اين مسائل سر و كار داريم ما آمده ايم از محضر شما استفاده كنيم . آقاي بهجت موضوع سخن را عوض كردند و فرمودند : آقا پيام داده اند هر چقدر به تزئينات مسجد جمكران اضافه كنند ما كمتر به جمكران مي آييم به مسئولان بگوييد به فكر رفاه مردم باشند و امكانات عمراني مسجد را بيشتر كنند تا وقتي به مسجد مي آيند وسايل رفاهي برايشان آماده باشد .
حج در انديشه بنيان گذار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران امام خميني (رحمه الله) و رهبر فرزانه انقلاب مقام معظم رهبري (رحمه الله) «مدظله العالي» داراي ابعاد متفاوتي باشد بعد سياسي ، فرهنگي ، اقتصادي ، عبادي و ...
و حج ذو ابعاد است. جمله اي از امام وجود دارد كه رهبــر هم آنرا بيان نمودند كه حج به سان اسلام است. (او مهمترين درس پيغمبر اسلام براي انسانها و براي همه بشيريت ، درس عالم شدن،قوي شدن ، درس اخلاق و كرامت ، رحمت و عزت و درس مقاومت است.
و ملت ما همه ملتها بايد درس هــــاي پيغمبر را مـــرور كند و آنها را به درس هاي زندگـــي اسلامـــــي با استقامت و استحكام برافراشته است همچنان كه پرچم برائت از مشتركين در ايام حج تمتع در صحراي منا در دست ملت ماست، اين اعلان برائت حتي در دعاي صفا و مروه وجود دارد.
امت اسلام سختي ها را تحمل كرده و كاميابيهاي حضور در اين ميدان شرف و افتخار را ديده است و به فضل الهر، كاميابيهاي بيشتر در راه است.
در كتاب آيات و روايات حج كه تهيه و تدوين حوزه نمايندگي ولي فقيه كه چاپ مشعر مي باشد جزء دروس حضوري آموزش بدوخدمت روحانيون حج بوده و در ترم تابستان 86 از طرف مركز آموزشهاي علمي كاربردي ارائه گرديد و بعثه مقام معظم رهبري «مدظله العالي» مي باشد در خطبه اي كه مي توان در اول كلاسهاي حج براي زائرين خوانده شود اينگونه آمده كه با نام و ياد خدا شروع شده بسم الله الرحمن الرحيم احمد الله رب العالمين ، رب بيت الحرام رب
مشعر الحرام، رب ركن والمقام ..... الذي جعل الحج و عمره تقوه لاسلام اسلامي كه با زحمات پيامبر گرامي اسلامي انتشار پيدا كرده و عالم گير شد بعد از پيامبر اسلام احكامي و اعمالي باعث تقويت اسلام عـــزيز مي شود از جمله آن اعمـــال حج و عمره مي باشد و به وسيله اين اعمال است كه مي توان اسلام را حفظ كرد كه وظيفه همه اقشار مسلمين و همه مذاهب و فرقه ها مي باشد كه روز به روز به عظمت و شكوه موجود در اعمال و مناسك حج كمك كنند. و قدر اين عزت و سرافرازي را بدانند . به فرموده مقام معظم رهبري خود را باور كنيم كه ايشان در پيام نوروزي سال 1386 كه سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام گذاري شد چندين مرتبه به مسئله خود باوري اشاره نمودند كه همين مسئله خود باوري باعث شد كه انقلاب به پيروزي برسد و استحكام يابد.
التقاط :
استحكام و دوام انقلاب و در سطح كلان اسلام بستگي دارد به خود باوري و اتحاد مسلمانها اعم از شيعه و سني قبل از آني كه كلمه التقاط را معنا كنيم و به توضيح آن بپردازيم بهتر است به چند نمونه از عظمت و شكوه مسلمانها اشاره كنيم آماري را كه در اين مقاله ذكر مي كنيم از قول سخنراناني كه در سمينار بزرگ حج در سال 1385 ارديبهشت ماه در موسسه امام خميني (رحمه الله) شهر مقدس قم برگزار شد نقل مي كنم كه از جمله سخنرانان حضرت آيه ا... استادي (امام جمعه موقت قم) «حفظه ا... » نقل مي كنم . كه مربوط است به برگزاري مراسم حج تمتع و
حج عمره اين اردوي بزرگ مسلمانان است. كه از اول ماه، ذي حجه يك ميليون مسلمان در صحراهاي عرفات و مذدلفه و مشعر و منا حاضر مي شوند.
وقوف به عرفات 359 به احتياط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعي كه نماز مغرب است 367 وقوف به مشهر الحرام : بعد از آنكه از وقوف به عرفات در شب دهم فراغت حاصل شد. بايد كوچ كند به مشهر الحرام و محل معروفي است و با محدوده مشخص / مسئله 359 - 367 منتخب مناسك حج .
مطابق با فتواي حضرت آيه ا...العضمي امام خميني سلام عليها و فتواي مراجع معظم تقليد دامت بركاتهم.
صفحه 237 ، صفحه 229 ناشر : نشر مشهر چاپ دار الحديث نوبت چاپ 2: پائيز 1384.
يعني از ظهر تا غروب به يك باره يك ميليون نفر در عرفات حاضر مي شوند . و غروب همه حركت مي كنند. كدام ارتش مي تواند در طول 20 روز يك ميليون سرباز از همه كشورها در يك نقطه جمع كند؟
از آن گذشته معمولاً ابرقدرتها براي نگهداري سربازان خود(مثلاً امريكا در عراق) منابع طبيعي و نفت و گاز آن كشور را چپاول مي كنند اما لشكـــر يك ميليـــون نفري يا دو ميليون نفري با هزينه خودشان عازم حج مي شوند. حتي خمس هـــزينه حج را هم پرداخته و مال خود را حال كرده اندو غضب و چپـــاولي در كار نيست كـــدام لشكر فرمان فرمانده را بدون حضور او مو به مو انجام مي دهد؟
و همه سربازان به سمت يك محل حركت مي كند ؟
كدام امير لشكري آنقدر براي سربازان احترام قائل است و جان آنها برايش عزيز است كه آسيب رساندن به بدن را در حالت احرام يكي از محرمات مي داند؟
حج پيوند با پيامبر گرامي اسلام ، دين و با شاخصهاي ديني و با بزرگان دين در همه زمانهاست.
در حـــالي كه اين گفته امام بود كه مي فرمود حجاج بايد مناسك را ياد بگيـــرند حتي عده اي در گذشتــه منظور مستطيع، استطاعت معرفتي را هم شامل مي شود با اين همـــه امام خميني (رحمه الله) مي فرمود مردم را وسواس نكنيد. و عامه مردم به اندازه دركشان از آن بهره مي برند. با اينكه در كاروانها همه نوع زائر در سطوح اطلاعاتي متفاوت وجود دارد از زائري كه داراي تحصيلات عاليه و سطح بالا مي باشد و چندين مرتبه هم مشرف شده تا زائري كه بي سواد است و حتي قرائتش هم صحيح نيست نمونه اي را ذكر مي كنيم.
ماهنامه خبري-تحليل ويژه روحانيون و معين هاي حج صفا 6 اسفند 1386 صفحه 6 مرا از اينجا نجات بده!
در حج سال 72 پير مردي به سن 108 سالگي عازم حج بود. از لحاظ نيروي جسماني خوب ، سرحال و با قامتي بلند و موزون به گفته خود او در طول عمرش از روغن نباتي استفاده نكرده بود ، محل سكونت او در دامنه كوهي سر سبز و خرم قرار داشت.به او گفتم حمد و سوره را بخوان گفت : الله ، محمد ، علي ، فاطمه ، حسن ، حسين ، الله اكبر
گفت اين نماز است ! همراه كاروان آمد و وارد فرودگاه مهر آباد شد ولي بعد از ورود افراد كاروان به ترمينال ناپديد شد . كار از كار گذشته بود . پيدا نشد هواپيما پرواز كرد، بعد از چند روزي كه حجاج اعمال عمره تمتع را انجام دادند پير مرد با همان لباس مشخص بدون لباس احرام وارد مكه شده بود و باتوجه به اينكه پليس مانع شد او را به مسجد تنعيم برديم و محرم كرديم. بنت اعمال را به او تلفيق كردم و از اول تا آخر دست او را گرفتم و گام به گام تا اعمال به پايان رسيد پس از آنكه به مدبنه منوره مشرف شديم با او مزاح كردم اينجا مدينه منوره است حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم وا ئمه قيع عليهم السلام است و شما هم الحمد الله حاجي شده ايد. اگر زندگي خوبي از لحاظ مسكن همه ماشين و ديگر امكانات در اين سرزمين مبارك براي براي شما فراهم شود تا آخر عمر و در خدمت اين عزيزان باشي راضي هستي؟ پاسخ داد : نه ، نه هر چه زودتر مرا از اين جا نجات بده و به ايران ببر.
اما حضور او در جمع يك ميليون نفر براي مانور بزرگ قدرت اسلامي لازم است و اين درياي عظمي و سيل جمعيت از همين قطره ها به وجود مي آيد قطره چون با درياست، درياست ورنه قطره ، قطره و دريا درياست و يكي از مشتهاي گره كرده كه در مراسم برائت برعليه اسرائيل غاطب و امريكاي جهان خوار شعار مي دهد مشت همين پير مرد 108 ساله است .
و حضور امسال همين پير مرد است كه جمعيت و تجمع بزرگ سالانه مسلمانها را ميليوني مي كند و لرزه بر اندام دشمن اسلام مي اندازد اگرچه بعضيها از صدر اسلام خواسته اند. با ثروت و با برجهاي سر به فلك كشيده به خودشان عظمت بدهند اما نتوانسته اند امثال اصحاب فيل.
الم تر كيف فصل ربك با اصحاب الفيل (1) سوره مباركه فيل قرآن مجيد
خيلي ها خواسته اند بناهايي با شكوه تر از كعبه درست كنند تا دلها را جذب خودشان كنند اما نتوانسته اند. اين دگر كار دل است و زور نيست.
شهريور ماه سال 1386 با كراوان ائمه اطهار نهاوند(از شهرهاي استان همدان)به مديريت حاج محب علي خزائي در مكه بوديم زور 10/4/1386 در هتل برج العالم طبقه پنجم توفيقي شد در دفتر بعثه مقام معظم رهبري حضرت حجه الاسلام و المسلمين راشدي يزدي را هم ملاقات كرديم از همين طبقه مسلط به كوه ابو قبيس بوديم من خواستم از محضر استاد استفاده كرده باشم از او تقاضا كردم مقداري برايمان از كوه ابوقبيس توضيح دهد. فرمودند حضرت آدم امانت خود را يعني سنگ حجر الاسود را در بالاي اين كوه پنهان كرد و حضرت ابراهيم وقتي خواست خانه خدا را تجديد بنا كند. اين كوه صدا زد اي ابراهيم امانتي در نزد من داري حضرت ابراهيم سنگ حجر الاسود را پيدا كرد و در ديوار خانه كعبه كار گذاشت از بالاي كوه ابوقبيس خانه كعبه به خوبي پيداست. و در سابق 270 پله داشت اما در حال حاضر كاخ رنگين و نگين بر بالاي اين كوه ساخته شده كه توسط شاه فهد بنا بنهاده شده است. مـتأسفانه اطراف مسجد الحرام به وسيله اين بُرجهاي 80 طبقه حتــــي 90 الي 100 طبقه مسدود شده كه متعلق هستند به سرمايه داران عربستـــان از جمله بن لادن و ملك عبدالله و اميرزاده ها كه اگر بخواهند روزي مسجدالحرام را توسعه دهد با مشكل جدي روبرو خواهند شد. به وسيله اين برجهاي سربه فلك كشيده مي خواهد شكوه كعبه را و مسجد الحرام را از بين ببرند اگر روزي زلزله اي رخ بدهد اين برجها فرو ريزند.
اگر كعبه ريزآوار اين برجها بماند. آيا كعبه فراموش خواهد شد ؟ مشلماً نه ماهنامه خبري - تحليل ويژه روحانيون و معين هاي حج صفحه 14 يكي از نامهاي مكه،بكه مي باشد كه وجه تسميه زبادي براي اين اسم ذكر كرده اند از ماده «بك بيك» به معني شكستن نخوت ستمگران و غرور آنها است و بلكه از آن جهت به خانه خدا اطلاق مي گردد كه چون كساني كه در آنجا مرتكب ظلم و خيانتي شوند گردنشان شكسته مي وشد و غرورشان پايمال مي گردد.
جمله مبلغان شماره رجب و شعبان 1387 شمسي در مناسبت شهادت امام دهم اما علي نقي الهادي عليه السلام آمده كه امام هادي با 6 نفر از خلفاي بني عباس معاصر بوده نيكي آنها كه خبيس ترين بوده ، متوكل عباسي است كه چندين مرتبه حرم سيدالشهداء حسين ابن علي عليه السلام را خراب كرده حتي شخم زده و آب بسته اما هر بار به وسيله شيعيان آن حضرت باز سازي شده . زائرين خانه خدا نبايد محو ظاهر امكان متبركه علي الخصوص مسجد النبي و مسجد الحرام شوند كه متأسفانه در صدي از حجاج اينگونه هستند و ال سعود را فعال تر از خوشان مي دانند و مي گويد آل سعود در ساخت و ساز و اداره حرمين شريفين خيلي خوب از عهده كار برمي آيند به اين عزيزان بايد گفت شما مرغ همسايه را غاز مي بينيد . و كلمه التقاط را بايد در مورد اين افراد به كار برد. استاد شهيد آيه الله مرتضي مطهري التقاط را معنا كرده از هز چمن گلي چيدن اما اگر دقيق تر بنگريم بر چيدن گل هاي پراكنده و در راه افتاد ، را التقاط گويند كه انتخابي نه رضايمتندانه و آگاهانه بلكه ناخواسته و از روي ناچاري است در برابر اقتباس كه انتخابي آگاهانه و
هدفمندانه است جهت كسب اطلاعات و بالا بردن سطح علمي اگرچه خوشه چين بودن اشكالي ندارد.
و سعدي شيرازي هم در اين باره مي نويسد برو خوشه چين باش سعدي صفت تا گرد آورد خرمن معرفت و پيامبر گرامي اسلام هم فرمود طالب العلم و لو بثين . بايد كسب علم كرد اما فرهنگ بيگانه نبايد در فرهنگ اسلامي ما تأثير بگذارد .
اما بي هويتي و خود كم بيني نكوهش شده است خود باوري سفارش همه بزرگان است همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند كه سليمان شود .
سالهـــــا دل طلب جام جــــم از ما ميكـــرد وآنچه خـــود داشت ز بيگانه تمنا ميكـرد
گوهري كز صدف كـــون و مكان بيرو نست طلب از گم شدگــــان لب دريا ميكـــرد
مشكــــل خويش بر پيــــر مغان بردم خودش كو بتــــأييد نظـــــر حل معمـا ميكــــرد
ديدمــــش خرم و خنــــدان قدح باده بدست واندران آينه صدگــــونه تماشــــا ميكرد
آنكه چون غنچــه دلش راز حقيقت بنهفـــت ورق خاطـــــر از آن نسخــه محشا ميكرد
گفتم اين جام جهان بين به تو كي داد حكيم گفـــت آنـــــروز كه اين گنبد مينا ميكرد
بيــــدلي در همــــه احـــوال خدا با او بـــود او نميـــــدش و از دور خدايـــا ميكــــرد
اينهمـــه شعبــده خويش كه مـــي كرد اينجا سـامــــري پيش عصــــا و يد بيضا ميكرد
گفت آن يار كــــزو گشــــت سردار بلنـــد جرمـش اين بود كـــه اسرار هويدا ميكــرد
فيــــض روح القــــــدس ار باز مدد فرمايــد ديگــــران هم بكنـــند آنچه مسيحا ميكـرد
گفتمش سلسلــــه زلف بتان از پــــي چيست گفــت حافظ گلــــه از دل شيدا ميكــــرد 1
1
التقاط از نظر استاد شهيد مطهري
همين تفاوت ظريف و دقيق كليد معماري انديشه هايي است كه گرفتار نوعي دگر انديشي و وام گيري در تفكر و بينش شده اند. اقتباس بهره گيري هدفمند براي تبيين زواياي مجمل يك فرهنگ از فرهنگي ديگر است. و التقاط افزودن يافته ها بر دارايي ها بدون رعايت مراتب و مصادر ودر واقع خلط مراتب است. همان گونه كه از جمله پاياني آيه 30 سوره توبه استفاده مي شود : التقاط يم تزوير يا يك دروغ شاخدار است . كسي كه التقاطي مي انديشد ، متفكر نيست ، بلكه اداي صاحب نظران را در مي آورد.او يك نظريه باف است كه قطعات فكري نامتناسب را به هم مي بافند و با فريب و نيرنگ و تحريف جعل نظر مي كند.
مفــــردات راغب در معنــــاي افك آورده است : «كل مصرف عن وجهه الذي يحق أن يكون عليه» به هر چيـــزي كه از جايگاه واقعـــــي خود جابجا شده باشــــد افك مي گويند. و قرآن كريم به هنگام نقل انديشه شرك آلود و التقاطي يهوديان و مسيحيــــان مي فرمايد : «خداي آنان را بكشد كه تا كجـــا به دروغ كشانده مي شوند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ديوان حافظ ـ خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي ـ به تصحيح عبدالرحيم خلخالي ـ چاپ ديبا ـ نوبت چاپ سوم ـ ناشر : كتابفروشي حافظ
نخستين رويكرد التقاطي در تاريخ اسلام
مي توان گفت : آثار التقاط در جامعه اسلامي از روزي ظاهر شد كه تعدادي از مسلمانان نزد پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) آمده و توقع داشتند نوشته هايي را كه از گفته هاي يهوديان آورده بودند پيامبر تأييد نمايد ولي برخلاف انتظارشان پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: «كفي بها ضلاله قوم أن يرغبوا مما جاء به نبيهم الي ما جاء به غير نبيهم»
براي گمراهي يك جامعه همين كافي است كه آموزه هاي پيامبر خود را رها نموده، در پي آموزه هاي پيامبري ديگر باشند. و در تعبيري ديگر آمده است كه عده اي اصحاب پيامبر از تورات نسخه برداري نموده و مطالبي يادداشت نمودند و در فرصتي مناسب كار خود را به اطلاع پيامبر رساندند آن حضرت (صلّي الله عليه وآله) فرمود : «احمقانه ترين حماقت ها و گمراه ترين گمراهي ها رفتار كساني است كه از دانش پيامبر خود روي بر مي تابند و به دانش پيامبري ديگر و جامعه اي ديگر روي مي آورند» 11
و اين هر دو حديث در تفسير اين آيه است كه مي فرمايد : «اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلي عليهم ان في ذلك لرحمه و ذكري لقوم يومنون» .
« آيا براي ايشان بس نيست كه اين كتاب را كه بر آنان خوانده مي وشد بر تو فرو فرستاديم؟ در حقيقت، در اين (كار) براي مردمي كه ايمان دارد رحمت و يادآوري است.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تفسير الميزان ج 16 ص 143 به نقل از درالمنثور سيوطي .
2- العنكبوت (29) : 51 .
در روايتي ديگر نيز نقل شده است كه روزي عمر نزد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آمد و گفت: به برادي يهودي! از بني قريظه گفته ام تا مطالبي از تورات برايم بنويسد؛ آيا نمي خواهي آن را ببيني؟ ناگاه رنگ چهره پيامبر (صلّي الله عليه وآله) تغيير كرد و بعدالله بن ثابت كه در آنجا بود عمر را سرزنش و عمر اظهار پشيماني كرد . پيامبر (صلّي الله عليه وآله) كه رنگ چهره اش عادي شد، فرمود : «سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست اكر امروز موسي ، كليم الله زنده شود و خود بيايد و شما مرا رها نموده و در پي او رويد؛ گراه خواهيد شد» و در حديثي ديگر آمده است كه پيامبر فرمود : از آنان دانش نياموزيد زيرا آنان كه خود گمراهند شما را نمي توانند هدايت كنند و شما مجبور مي شويد يا باطلي را تصديق نماييد و يا حقي را تكذيب و به خدا سوگند اگر خدا حضرت موسي زنده شود و در ميان شما آيد ؛ راهي جز پيروي از مرا ندارد در نسخه اي ديگر - اگر موسي و عيسي زنده شوند و بيايند چاره اي جز پيروي از مرا ندارند و اين احاديث را سيد قطب در ذيل اين آيه آورده است كه مي فرمايد : يا ايها الذين آمنوا ان تطيعوا فريقا من الذين اوتوا الكتاب ير دوكم بعد ايمانكم كافرين و كيف تكفرون و انتم تتلي عليكم آيات الله و فيكم رسوله و من يعتصم بالله فقد هدي الي صراط مستقيم. «اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر از فرقه اي از اهل كتاب فرمان بريد شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمي گرداند و چگونه كفر مي ورزيد با يان كه آيات خدا بر شما خوانده مي شود و پيامبر او ميان شماست ؟ و هركس به خدا تمسك جويد، قطعاً به راه راست هدايت شده است»1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4- تفسير في ضلال القرآن ج 2 ص 20 به نقل از مسند احمد حنبل .
5 - آل عمران (3) : 100 و 110 .
به يقين اگر مسلمانان ساده لوح! نمي دانستند و يا فراموش كرده بودند و يا قدرت تحليل و تعميم نداشتند پيامبر خود مي دانست كه چگونه ههمين يهوديان - و پس از آنها مسيحيان - انديشه جاهلانه و شرك آلود خود را از مشركان روم و يونان و مصر به ارمغان گرفتند و قرآن كريم به سرزنش آنان برخاست و فرمود : و قالت اليهود عزيـــرابن الله و قالــت النصــاري المسيح ابن الله ذلك قوهم بافواههم يضاهئون قول الذين كفروا من قبل قاتلهم الله اني يوفكون. «و يهود گفتند: عزيز ، پسر خداست.نصاري گفتند : مسيح پسر خداست. اين سخني است (باطل) كه به زباني مي آورند و به گفتار كساني كه پيش از اين كافر شده اند شباهت دارد . خدا آنان را بكشد چگــونه (از حق) باز گردانده مي شوند؟ »
برخي از نويسندگان معاصر كه مطالب خود را تبعيت از ادبيات رايج غريبان بيان داشته و مي گويند: جهان بيني توحيدي يك وحدت كلي را در وجود نشان مي دهد ميان سه اقنوم : خدا، انسان، طبيعت .زيرا منشأ يكي است همه يك جهت دارند و همه با يك روح و يك اراده حركت و حيات دارند! شهيد مطهري در نقد اينگونه تعبيرات مي فرمايد :
شايد اين با انديشه هاي چيني و هندي سازگار است نه با اسلام ... اين بيانات نفي خداي غني علي الاطلاق و غايت علي الاطلاق و كامل علي الاطلاق است.
جمله شهيد مطهري ناظر به متحرك بودن همه چيز حتي خداست و خوانندگان خود توجه دارند كه سه اقنومي كردن هستي نيز وام گرفته از مسيحيت است. 1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
6- التوبه (9) : 30.
انگيزه هاي رويكرد التقاطي
با نگاهي سريع و گذرا و بدون قصد شمارش دقيق و فراگير مي توان پنج نكته را عامل رويكرد به التقاط دانست :
1. شيفتگي به فرهنگ بيگانه : تا حدي كه ناخواسته چون آنان سخن مي گويد و از اصطلاحات رايج انسان تقليد مي كند و از آداب و روابط و فرهنگ آنان الگو مي گيرد و شايد مهم ترين عالم اين شيفتگي و الگو گيري روحيه ي نوگرايي و تنوع طلبي انسان باشد. مشابه سازي كلمات و مفاهيم توحيدي شريعت حصرت موسي (عليه السلام) و حضرت عيسي (عليه السلام) با اصطلاحات و مفاهيم رايج يوناني در مورد خداين و شيوه روابط آنان چه بسا از شيفتگي در برابر آن اصطلاحات باشد . داستان روي آوردن برخي از اصحاب به آموزه هاي تورات كه در حديثي به اين مضمون آمده است : روزي عمر نزد پيامبر آمد و گفت: ما سخناني از يهوديان مي شنويم كه براي ما شگفت انگيز است! آيا اجازه مي دهي آنها را بنويسيم؟و ....(1)
ضعف بنيه علمي ؛ قرآن كريم در تبيين هم زباني يهود و نصاري با كفار فرمود : «ذلك قولهم بافواههم» آنان در مرود پسر خدا خواندن عزير و مسيح به انديشه و برهان و دليل نمي پرداختند. شهيد مطهري يكي از عوامل موفقيت مادي گرايي و مادي گرايان را طرح مفاهيم نامعقول درباره خدا و جهان ديگر و عيسي مسيح (عليه السلام) از سوي كليسا مي شمرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
7- استاد شهيد مطهري و روشنفكران ـ انتشارات صدرا ص 46 .
8- توبه (9) : 30 .
مفاهيمي كه براي افكار آزاد و روشن قابل قبول نبود. او پس از برشماري بسياري از مزاياي دكتر محمد اقبال لاهوري يكي از دو نقص عمده او را آشنا نبودن عميق با فرهنگ اسلامي دانسته و مي گويد : «با اين كه به مفهوم غربي واقعاً يك فيلسوف است از فلسفه اسلامي چيز درستي نمي داند. » و اظهار نظرهاي اقبال را درباره براهين فلسفي اثبات واجب و نظريه او را در مورد ختم نبوت كه به ختم ديانت منجــــر مي شـــود و حتي خود اقبال نيز نمي تواند به آن معتقد باشد دليل ناآگاهي او از فلسفه اسلامي مي داند و معتقد است در زمينه ساير علوم و معارف اسلامي نيز مطالعاتش سطحي است و با آن كه شيفته عرفان بوده است عرفان اسلامي را در سطح بالا نمي شناخته و با انديشه هاي غامض عرفان بيگانه بوده است.(1)
ضعف بنيه علمي مي تواند به دو دليل عمده پديد آيد:
الف) در اثــر تلقي غلط و نــاقص از معارف ديني و خودي و تصــور ضـــرورت پالايش ئ تصفيه در آن. ب:در اثر عدم اطلاع از فــرهنگ خودي و نيز از فرهنگ بيگــانه . حضــرت امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:«به آن عده از اصحابم كه در معارف ديني صاحب نظر نمي شوند اميد خيري نيست. زيرا در آن صورت بــه بيگانگان نيازمند مي شود و آنان هم او را به گمراهي مي كشانند و او خود تشخيص نمي دهد.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
9 - علي اصغر خندان ، آسيب شناسي دين از ديدگاه شهيد مطهري ص 521 .
10- مرتضي مطهري ، نهضت هاي اسلامي در صد ساله اخير ، ص 52 .
1 - ر . ك : اصول كافي ج 1 ، ص 33 .
شهيد مطهري علل گرايش به مكتب هاي الحادي را احتياج نسل جديد به يك مكتب فكري كه بتواند به سوال هايش پاسخ دهد مي داند و مي گويد :
«بشر همين قدر كه به چيزي احتياج پيدا كرد چندان در فكر خوب و بدش نيست... روح هم وقتي به حدي رسيد كه تشنه يك مكتب فكري شد كه روي اصول معين و مشخصي به سوالاتش پاسخ دهد و همه مسايل جهاني و اجتماعي را يكنواخت برايش حل كند و جلويش بگذارد اهميت نمي دهد كه منطقاً قوي است يا نيست »1
و همين نياز عاملي براي امضا و تأييد هر انديشه باطل ارائه شده از سوي بيگانگان مي گردد.
شهيد مطهري باتوجه به خاطره اي كه از دوران جواني خود در مقدمه كتاب علل گرايش به ماديگري آورده است داراي انديشه اي متعالي و ژرف نگر و شيفته تحقيق و تدبر بود و طبعاً از ساده انگاري ،جهل و سطحي نگري متنفر و گريزن و از شيوه كساني كه بدون دقت و تعميق براي پرسشهاي اساسي و اعتقـــادي پاسخ هايي بي محتوا سرهم بندي مي كنند ، در جاي جاي نوشته ها و گفته هاي خود انتقاد مي كند او در فرازي مي گويد : براي بنده بسيار روشن است كه افرادي كه تصور صحيح از اين مسايل داشته باشند - مخصوصاًً از جنبه الهيات اسلامي - بسيار كم اند. مرحوم دكتر محمد اقبال پاكستاني به حق مردي است متفكر و انديشمند ، ولي اين مرد بزرگ با فلسفه اسلامي آشنا نبوده است ، كتابي تاليف كرده به نام « سير فلسفه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مرتضي مطهري 10 گفتار
13- مرتضي مطهري ، اصول فلسفه ، روش رئاليسم ج 5 ، مقدمه ص 37 .
14- الزمه (29) : 45 .
ايران » كه به هر چيز ديگري از سير فلسفه در ايران شبيه تر است ... تامل در بيانات اقبال مي رساند كه وي تصور صحيحي از اين مسايل - برهان وجوب و امكان و اتقان صنع ، جهان شناختي و هدف شناختي نداشته است و مخصوصاً از مفهوم اسلامي اين ها هيچ گونه آگاه نبوده است » .
3. خصلت هاي منفي رواني ؛ برخي از افراد در اثر عناد با حق و انكار عالم غيب و حساسيت نسبت به هر چيزي كه رنگ دين دارد و معارض تفكر شرك آلود و نفساني است ، تلاش مي كنند تا گزاره هاي ديني را از بــار و فرهنگ خود تهي كنند . قرآن كريم مي فرمايد : ( و اذا ذكر الله و حده اشمازت قلوب الذين لا يــومنون بالاخره و اذا ذكر الذين من دونه اذا هم يستبشرون ) ؛ « و چون خدا به تنهــايي ياد شود ، دل هــاي كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، منزجر مي گردد ، و چون كســاني غيــر از او ياد شوند ، بنــاگاه آنان شادماني مي كنند . » اينان نسبت به نام دين و خدا و غيب حساسيت دارند . از كلمه اسلام و مذهب مي گــريزند و : ( ... اذا دعي الله وحده كفرتم و ان يشرك به تــومنوا ... ) ؛ « اين {كيفر} از آن روي براي شماست كه چون خدا به تنهايي خوانده مي شد ، كفر مي ورزيديد ، و چون به او شرك آورده مي شد ، آن را باور مي كرديد .» و ناگفته روشن است كه اگر ايمان اين افراد خالص بود و خداوند را به درستي باور كرده بودند ، بر ديگران اميد نمي بستند و به شيطان چراغ سبز نشان نمي دادند .
شهيد مطهري (قدس ستره) در پاسخ اين پرسش كه آيا مي توان با تلفيقي از آخرين دستاورد فكر بشر دموكراسي و سوسياليسم و عناصري از معنويت شرقي به صراط مستقيم دست يافت و از وحي آسماني بي نياز شد ؟ با تاكيد بر ناسازگاري - توهم ناسازگاري دموكراسي و سوسياليسم - مي گويد : « نه دموكراسي آن دنياي به اصطلاح آزاد و ليبرال دموكراسي واقعي است و نه سوسياليسم . آن قطب ديگر سوسياليسم اصيل است ... و آنان نيز كه مدعي نوعي سوسياليسم دموكراتيك هستند پوچي سخنانشان امروزه كاملاً آشكار شده است . »
عده اي در همين سال هاي اخير اصرار ورزيدند تا با تاكيد بر بعد عرفاني اسلام و به ويژه مذهب شيعه خود را مسلماني مومن و وارسته قلمداد كنند و ضمناً از « صدقات جاريه » فرهنگي و اقتصادي و سياسي غرب نيز بهره مند شوند . اينان به جنبه هاي انساني و اخلاقي عــرفان مذاهب و به خصوص عــرفان اسلامي گرايش پيدا كرده و معنويتي در حدود مسايل و توصيه هاي اخلاقي را از مذهب گرفته بدون اين كه جهان بيني و محتواي ايدوئولوژيك آن را بپذيرند ، شهيد مطهري (قدس ستره)(1)
در توصيه به اينان مي فرمايد: «اگر چنين معنويتي به وسيله مذهب ديگري قابل پياده شدن باشد، براي اسلام قابل پيادن شدن نيست. اين به معناي مثله كردن اسلام است، به معناي بريدن اعضاي رئيسه اسلام و درواقع ذبح آن است.اسلامي كه حيات نداشته باشد و در تمام شؤون زندگي حضور آن احساس نشود؛ اين اسلام ديگر اسلام نيست. »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
15 - غافر (40) : 12 با تصرف در ترجمه
16- مرتضي مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي ص 95 .
شهيد مطهري هرگاه به اين شيوه از التقاط- كه بعضي ها تا اسم ملك و فرشته مي آيد تلاش مي كنند به طريقي آن را تعبير و تفسير كنند : «من صريحاً مي گويم كه اين روش خطاست. اگر شما هنوز به درك اين مفاهيم قرآني نايل نشده ايد، بايد كوشش و مجاهده كنيد تا آن را دريابيد... دين آمده است ايمان به غيب را براي ما ايجاد كند»
4. خوبي كم بيني و خودباختگي ؛ مقام معظم رهبري«مدضلله العالي» در مقابل خود كم بيني و خودباختگي ، خودباوري و براي خود ارزش قائل شدن را مطرح مي كنند و در اكثر سخرانيهاي خود گوش زد مي كند كه جوانان به افتخار گذشته خود توجه كنند و با خود باوري و مثبت انديشي است كه به نوآوري و شكوفايي مي توان دست پيدا كرد. كه پيام نوروزي 1387 رهبر همين جمله بوده است يعني نوآوري و شكوفايي .(1)
يكي از عوامل مهم و در رويكرد به التقاط اسيت وخود نياز به بحثي مستقل دارد. هم زباني با ديگران و بهره مندي از شيوه هاي زندگي و رفتاري آنان خود نشانه فــروريختگي دروني و از دست دادن شخصيت و هويت خويش است و به همان نسبت نشــانه شك و ترديد در فرهنگ خودي و بازپس گيري امضا و تأييد آن از سوي اين كم شدگان مي باشد و همين ها ضمن اين كه خود طعمه دشمن مي شوند. تله و كميني براي خودي ها نيز قرار مي گيرند. اينان گاهي ادعا مي كنند كه ما بايد دموكراسي و مردم سالاري را از غرب بگيريم و گاه مي گويند: منطق اسلام همان منطق ديالنيك است گاه به سوسياليسم روي مي آورند و خداپرستان سوسياليست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
17- شهيد مرتضي مطهري و انقلاب اسلامي ص 17 و 97
1 - شهيد مرتضي مطهري و انقلاب اسلامي ص 16418
را به جامعه معرفي مي كند و ... «با اين شيوه ها و با اين طرز فكر به استقلال فرهنگي نخواهيم رسيد و به ناچار محكوم به فنـــا خواهيم بود...» هر عملي كه نشان دهنده خودباختگي باشد التقاط است حتي طرز لباس پوشيدن و دنبال مد رفتن و ظاهر را به شكل بيگــانه آراستن و غرب زده شدن اعم از طرز درست كردن ساختمــان و شهرسازي و معماري اسلامي را فراموش كردن بي هويتي به همراه خواهد داشت مقام معظم رهبري در سفرشان خود به همدان در مورد طرز پوشيدن لباس فرمودند كارشناسان پوشش لباس بايد بنشينند و يك لباس ملي طراحي كنند.ما اگر مكتب مستقــلي نمي داشتيم، خوب در آن صورت مي گفتيم چاره اي نداريم بايد يا به اين گروه ملحق شويم يا به آن گروه . ولي درد بر سر اين است كه چنين مكتب مستقــل و غير نيازمند به غيري را داريم. اين از خودباختگي ماست كه فكر مي كنيم آنچه را كه داريم بايد از دست بدهيم و كالاي ديگران را مورد استفاده قرار بدهيم... من نمي خواهم بگويم در اين موارد سوء نيتي در كار است ، ولي اگر كاري يا عملي خطري بزرگ به دنبال داشته باشد، بروز خطر ديگر ربطي ندارد كه سوء نيت در كار باشد يا نباشد... به دليل همين نگراني هاست كه من بر روي مسأله استقلال و بالاخص استقلال مكتبي زياد تكيه دارم ... ما بايد نشان بدهيم جهان بيني اسلامي نه با جهان بيني غرب منطبق است و نه با جهان بيني شرق و به هيچ كدامشان وابسته ومحتاج نيست.اين چه بيماري است كه حتي جهان بيني اسلامي را مي خواهند با جهان بيني هاي بيگانه تطبيق بدهند!... من به عنوان نصيحت مي گويم 1با كساني كه اين چنين فكر مي كنند؛يعني مي خواهند مكتب اسلام را با مكاتب ديگر تطبيق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مرتضي مطهري و انقلاب اسلامي ص 145 - 142 با اندكي تخليص
1- مرتضي مطهري و انقلاب اسلامي ص 145 - 142 با اندكي تخليص
بدهند و يا عنـــاصري از آن مكتب را در اسلام وارد كنند، چه بدانند و چه ندانند در خدمت استعمار هستند خدمت اينها به استعمار از خدمت آنها كه عامل استعمار سياسي يا عامل استعمار اقتصادي هستند به مراتب بيشتر است و به همين نسبت خيانتشان به ملت بيشتر و عظيم تر».
قرآن كريم در پاسخ كساني كه به نظر ما - در اثر شيفتگي به فرهنگ بيگانه به رهبر خود نيز پيشنهاد ملاحظه و مطالعه آن را مي دانند مي فرمايد: «لما انزلنا عليك الكتاب يتلي عليهم...» «آيا براي ايشان بس نيست كه اين كتاب را كه براينان خوانده مي شود برتو فرو فرستاديم؟...» آيا اين ها آن همه وقتي كه در دبستان و دبيرستان و دانشگاه و داخل و خارج بر روي قرآن و اسلام بيگانه صرف كردند نتيجه نگرفته و مدعي شدند كه اسلام ناكارآمد است و بايد روي به قبله جامعه جهاني - استكبار فرعوني - نهاد ؟
5. تحريف دشمن ؛ يكي ديگر از عوامل التقاط فرهنگي است. شهيد مطهري معتقد است هنگامي كه يك نهضت اجتماعي اوج مي گيرد و جاذبه پيدا مي كند و مكت بهاي ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد پيروان مكتب هاي ديگر براي رخنه كردن در آن مكتب و پوسانيدن آن از درون انديشه هاي بيگانه را كه با روح مكتب مغاير است واردآن مكتب مي كنند و به اين ترتيب آن مكتب را از اثر و خاصيت مي اندازد و يا كم اثر مي كنند . در قرون اوليه اسلام و پس از گستردگي و جهاني گري اسلام،مخالفان آن مبارزه خود را از طريق تحرف آغاز كردند و انديشه هاي خود را با مارك هاي تقلبي و به نام اسلام وارد اسلام كردند اسرائيليات
مجوسيات ، مانويات با مارك اسلام وارد حديث و تفسير و افكار و انديشه هاي مسلمانان گرديد و بر سراسلام آمدآنچه آمد.
امروز و در هجوم معاصر نيز مستشرقين غربي از سال ها پيش كوشيده اند با پژوهش هاي دقيق و جهـــت دار خود براي كشورهاي اسلامي و فرهنگ و سياست و اقتصاد و حتي جغرافياي آنها شناسنامه هايي جعلي و به دلخواه خود و متناسب با سياست هاي كلان و راهبردي خود تنظيم نمايند و با ارايه اي از مظاهر فرهنگي و سنن و آداب و رسوم بي خاصيت و بزرگ نمايي آثار باستاني پيراسته از دين و مذهب در اختيار كشورهاي اسلامي قرار دهند و ما نيز با دستپاچگي تمام و ذوق زده لطف و عنايت بي شائبه! آنان را منت پذير گرديده با تمام وجود از زحمات آنان قدرداني مي كنيم و نتايج تحقيقات آنان را همچون متوني مقدس به شرح و بسط و توضيح و عملياتي نمودن و كاربردي كردن آن در ابعاد مختلف زندگي به كار مي گيريم!1
قرآن كريم مي فرمايد : «ما يودالذين كفروا من اهل الكتاب و لاالمشركين ان ينزل عليكم من خير من ربكم ...» «نه كساني كه از اهل كتاب كافر شده اند و نه مشركان (هيچ كدام) دوست نمي دارند خيري از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد.. » و نيز مي فرمايد : «و دكثير من اهل الكتاب لوير دونكم من بعد ايمانكم كفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبين لهم الحق ...» «بسياري از اهل كتاب - پس از اين كه حق برايشان آشكار شد - از روي حســـدي كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
19- عنكبوت (29) : 51 .
وجودشان بــود آرزو، مي كردند كه شما را بعد از ايمانتان كافر گردانند.» و چه دلسوزانه ما را در برخورد با كساني كه اين گونه گرفتار كمين دشمن شده و به اردوي دشمن پيوسته اند سرزنش مي كند «ما انتم اولاء تحبونهم و لا يحبونكم و تومنون بالكتاب كله و اذا لقوكم قالوا ءامنا و اذا خلوا عضوا عليكم الانامل من الغيظ...» «هــان شما كساني هستيد كه آنان را دوست داريد و (حال آنكه) آنان شما را دوست ندارند و شما به همه ي كتاب ها (ي خدا) ايمان داريد، و چون با شما برخورد كنند ، بگويند: ايمان آورديم و چون (با هم) خلوت كنند از شدت خشم بر شما سرانگشتان خود را مي گزند.»1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
20- بقره (2) : 105 .
21 - بقره (2) : 109 .
22- آل عمران (3) : 119 .
شيوه برخورد التقاطي ها
آن چه در پيش آمد ؛ بخشي از عوامل قابل توجه التقاط در آثار شهيد بزرگوار آيت الله مطهري بود . در اين قسمت نيز به جلوه هايي از رفتار و عملكرد اهل التقاط از همان منظر اشاه مي گردد :
1ـ رويكرد حسي در معارف عقلاني ؛
در تاريخ اسلام سابقه مخالفت با تفكرو تعمق در مسايل اعتقادي و فلسفي بسيار طولاني است ، هر چند طرح مباحث عميق الهي از سوي ائمه معصومين و در رأس آن ها حضرت امير المؤمنين سبب شد كه عقل شيعي از قديم الايام به صورت عقل فلسفي و استدلالي درآيد، اما در قرن هاي اخير و پس از موفقيت هاي پي در پي روش حسي در شناخت طبيعت از طرف و مسايل فلسفي از ديگر سو و ناشناخته ماندن فلسفه شيعي از جانب سوم گروهي از نويسندگان مسلمان را بر آن داشت تا مدعي شوند الهيات اسلامي قابل تحقيق است ولي منحصراً بايد از روش حسي و تجربي كه براي شناخت طبيعت مورد استفاده قرار مي گيرد ، استفاده كرد . شهيد مطهري افرادي چون فرويد وجدي و سيد ابوالحسن ندوي و نويسندگان اخوان المسلمين ـ سيد قطب و محمد قطب و ... ـ را مبلع اين تفكر مي شمرد و مي فرمايد:
« نظر امثال فرويد وجدي و ندوي نوعي رجعت جنبلي گري است ولي به صورت مدرن و امروزي و پيوند خورده با فلسفه غربي » .
آن گاه شهيد مطهري پس از اشاره به اين كه نويسنده كتاب راه طي شده نيز راه هاي عقلي و فلسفي را بي راهه شمرده و علم امروز را كه حسي و تجربي است و اساس توحيد را احيا نموده
است تنها راه خداشناسي مي داند ، مي فرمايد : « حقيقت اين است : راهي كه مؤلف دانشمند راه طي شده با كمال صفا و خلوص نيت طي كرده است آن چنان بي راهه است كه مجالي براي استدلال از راه نظام غايي كه دانشمندان به اقتباس از قرآن مجيد آن را اتقان صنع اصطلاح كرده اند ، نمي گذارد » .
قابل توجه اين كه تفسيرهاي ديالكتيكي از دين و مفاهيم ديني كه در نوشته هاي مرحوم شريعتي به وفور ديده مي شود و نيز تفسير ماترياليستي و مادي قرآن و معارف عقلاني كه در نوشته بسياري از روشنفكران آغاز انقلاب اسلامي و گروهك هاي كوچك و بزرگ آن دوره و هم چنين قرائت جديد گزاره هاي ديني كه در قالب پوزيتيويسم ـ منطق تحملي ـ توسط تعدادي از مدعيان دين شناسي در سال هاي اخير ارايه شده است ، همه از اين بي راهه به گمراهي التقاط گرفتار شده اند .
2ـ ابهام گويي ؛
يكي ديگر از جلوه هاي التقاط است . نويسندگان روشنفكر تاريخ معاصر به دليل همان نگرش حسي هنگامي كه نتوانسته اند بعضي از مفاهيم ديني را در قالب منق و تحليل حسي ارايه نمايند به زبان رمز و سمبوليك متوسط شده و تا مرز كاربرد كلمات ابهام آميز پيش رفته اند . شهيد مطهري در موارد متعددي به اين شيوه ي بياني اعتراض نموده و در نقد بعضي از تفاسيري كه در اين زمينه پيشتاز شده و خدا را تكامل مطلق و آخرت را زندگي بي طبقه سوسياليستي و نماز را پيوستگي تشكيلاتي و يا مشعل فروزان انقلاب و ... تفسير مي نمود ، آورده است : « خلاصه در اين تفسير ، همه نام هاي مذهبي است كه ابتدا جلب توجه مي كند از قبيل : الله ، توحيد ، نبوت ، وحي ، ملك
،آخرت ، بهشت ، دوزخ ، روح و .. اما همين كه به عمق و ژرفاي بردشت ها وارد مي شويم ، همه از نظر ناپديد مي وند و به جاي اين ها معاني و مفاهيم ديگري جايگزين مي شگردد و جر لفظ چيزي باقي نمي ماند».(1)
3ـ ساده انگاري ؛
آن چه امروز در برخي از محافل و مجالس و توسط برخي از نويسندگان ـ دانشگاهي و گاه حوزوي ـ و متأسفانه در معرفي دين و انتظار بشر از دين و كاركرد آن و منشأ و هدف و گستره آن نوشته مي شود و يا مورد استناد قرار مي گيرد متكي به نگرش غرب به دين است و دين در غرب بازمانده اسطوره هاي دوران جهل بشر است و تجربه هايي شخصي كه قابل استدلال و برهان نيست . گويا حقيقتي به نام حق و باطل ، حقيقت و اعتبار ، توحيد و شرك و تسليم و انكار وجود ندارد ؛ يك شكاكيت مدرن ! به دست سوفسطاييان خونريزتر از قاتلان سقراط .
آن چه در اين كتاب ها و تحليل ها نوشته مي شود به تعبير شهيد مطهري دين سرايي و يا دين شاعري است و نه دين شناسي .(2)
اين دسته از نويسندگان ، ديني را در ذهن خود ترسيم مي كنند و سپس اظهار نظر مي كنند كه بايد چه ابعادي داشته باشد و چه ابعادي را نداشته باشد ، در چه زمينه هايي دخالت كند و در چه زمينه هايي دخالت نكند ، از جه منابعي كمك بگيرد و با چه زباني سخن بگويد . يعني اسلام يا دين موضوع و سوژه يك نوع شعر و تخيل ولي به صورت نثر مي شود . امروزه كتاب هاي دين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مجموعه آثار شهيد مطهري ج 1 ص 29 مقدمه علل گرايش به مادي گري .
2 - استاد مطهري و روشنفكري ص 35 نقد دكتر شريعتي .
شناسي با نگاه فراكافرانه و مشركانه و مادي گرايانه به دين است و انسان غربي خود را خدا مي شمرد و با خود سركش خود براي همه هستي نظام هندسي مي سازد و آن جا كه ناتواني خود را احساس مي كند به ساده نگري و فلسفه بافي مي نشيند .
شهيد مطهري مي فرمايد : « يك نقص بزرگ در كار اين اسلام سرايي ها اين است كه از طرفي به توحيد به عنوان يك اصل علمي و عقلي و فلسفي و استدلالي مستقل ... اعتراف ندارند ... خدا را حداكثر در آينه طبيعت مي بينند كه اندكي از چهره الوهيت را نشان مي دهد ، حاضر نيستند خدا را دليل بر عالم و انسان و جامعه قرار دهند ؛ از طرف ديگر درباره جهان ، انسان ، تاريخ ، جامعه اظهار نظر مي كنند ؛ چون اظهار نظرها از فلسفه توحيد ناشي نشده است ، طبعاً از جاهاي ديگر گدايي شده و يك نظام ناهماهنگي را به وجود آورده است ؛ يعني جهان بيني توحيدي با فلسفه تاريخ ماترياليستي و انسان اگزيستانسياليستي ـ و يا جامعه مدني ليبراليستي ـ امكان ندارد كه ما بتوانيم توحيد را به عنوان يك پايه جهان بيني معرفي نماييم بدون آن كه توحيد اسلام را به عنوان يك اصل عميق فلسفي كه بتوان از آن جهان را شناخت ، بشناسيم . توحيد اسلام از خود ، انساني دارد و جامعه اي و تاريخي و جهاني » .(1)
4ـ استبداد رأي ؛
يكي ديگر از جلوه هاي التقاط و التقاطي هاست . مدتي اصطلاح رايج و يا بهتر بگويم چماق تكفير و تحقير با عنوان فلسفه علمي و شناخت و جهان بيني چنان سهمگين نواخته مي شد ـ و مي شود ـ كه اگر دينداري بر علمي كردن دين و مذهب و فرهنگ و وحي و معاد و تفكر نمي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - استاد مطهري و روشنفكري ص 35 نقد اسلام شناسي دكتر شريعتي .
پرداخت مرتجع و خرافي و جاهل قلمداد مي شد و هر چيزي اگر تحليل علمي نمي شد ، نامشروع بود و سر از خرافه و اسطوره در مي آورد و امروز با پيرايه هاي بيشتري كه بر آن چماق بسته اند ، آن را در لفافه عقلانيت و خردورزي بر سر هر آن چه خود نمي پسندند و با معيارهاي عيني و مادي قابل تحليل نيست ، مي كوبند و جز قداست علم و خرد فردي كه متأثر از تمايلات نفس اماره است حرمتي قايل نيستند .
يكي از ويژگي هاي شناخته شده تفكر غربي استبداد در فكر و انديشه ي خود رأي بودن و از خود راضي بودن است . غربي ها به تعبير زيباي رهبر معظم انقلاب ، مستبد بالذات و متأثر بالذاتند . ذاتاً تحميل گر و حتي نسبت به خود نيز چنين هستند .
پس از انتشار نامه شهيد مطهري و بازرگان در موضوع اصلاح نوشته هاي دكتر شريعتي همين مدعيان آزادي انديشه و تفكر مهندس بازرگان را وادار نمودند تا امضاي خود را پس بگيرد و به شهيد مطهري بدترين توهين ها را روا داشتند و نيز در واكنش به سخني كه مرحوم علامه طباطبايي در همان موضوع نوشته بود ، تصميم گرفته بودد تا كتاب هاي علامه را در صحن دانشگاه به آتش بكشند.
5ـ مغالطه و هوچي گري ؛
از ديگر ويژگي هاي اهل التقاط ات . در سال هاي اخير اين شيوه برخورد در مسايلي نظير : ديكتاتوري فقيه ، ناكارآمدي و يا حداقلي بودن دين ، پارادوكسيكال بودن جمهوريت و اسلاميت
، استبداد حكومت اسلامي ، خط قرمزهاي مانع توسعه ، خشونت گرايي حزب الله ، غير دموكراتيك بودن نهادهاي جمهوري اسلامي و ... به وفور گسترش يافت .
شهر مطهري پس از اشاره به نقطه اصلي اختلاف بين مكتب مادي و الهي و منحصر بودن مكتب مادي بر ماده و عدم انحصار مكتب الهي ، بر مغالطه ي ، ماديين در طرح و تحرير محل نزاعي مي پردازد و مي گويد : « طولي نكشيد كه راز و رمز اين گونه طرح كردن ها از طرف ماديين بر من روشن شد ، آن راز چه بود ؟ يك چيز ، يك چيز بسيار ساده . ضعف مطلق ماديين و ترس آن ها از مواجهه با مسايل در چهره اصلي . ماديين كاملاً احساس كرده اند كه اگر مسايل را به صورت اصلي و صحيح مطرح كنند ، كلاهشان سخت پس معركه است ؛ ناچاز كانال هاي انحرافي ايجاد مي كنند و مغلطه به كار مي برند » .(1)
ايشان به هنگام نقد برخي از سخنان مرحوم شريعتي در رد و تحقير معارف فلسفي و كلام اسلامي ، كاربرد اصطلاحات فلسفي و سپس رد و طرد آن ها را مغالطه اي به قصد پنهان نمودن ناآگاهي نويسنده از حقيقت اين معارف مي شمرد .(2)
چه بايد كرد ؟
در اين قسمت بخشي از توصيه ها و تأكيدات شهيد مطهري را در مقابله با التقاط بررسي مي كنيم :
1ـ اسلام حقيقت يا اسلام مصلحت ؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مجموع آثار ، ج 1 ، ص 443 .
2 - استاد مطهري و روشنفكران ص 42 .
اسلام در ذات خود يك حقيقت است، نه يك مصلحت . يك هدف است ، نه يك وسيله . و تنها افرادي مي توانند از اين منبع انرژي اجتماعي بهره گيرند كه به اسلام به چشم حقيقت و هدف بنگرند نه به چشم حقيقت و هدف بنگرند نه به چشم مصلحت و وسيله ، استلام يك ابزار نيست كه در مقتضيات قرن 16 مورد استفاده قرار گيرد و در مقتضيات قرن بيستم به تاريخ سپرده شود ... آن كه به اسلام چشم يك وسيله و يك مصلحت و بالاخره به چشم يك امر موقت مي نگرد ؛ اسلام را به درستي نشناخته است و با آن بيگانه است . پس بهتر است آن را به كساني واگذار كنيم كه به چشم حقيقت و هدف به آن مي نگرند نه به شچم مصلحت و وسيله . آن را مطلق مي بينند و نه نسبي. اگر اسلام به عنوان يك وسيله و ابزار ، كارآمد باشد ؛ قطعاً اسلام راستين و اسلام واقعي است و نه هر چه به نام اسلام قالب زده شود . چگونه است كه بهره گيري از هر ابزار و وسيله اي تخصص مي خواهد و بهره گيري از اين وسيله تخصص نمي خواهد؟! خيال كرده ايد هر مدعي روشنفكري كه چند صباح با فلان پروفسور صبجانه صرف كرده است قادر خواهد بود اسلام راستين را از اسلام دروغين باز شناسد و به سود جامعه از آن استفاده نمايد ؟! آنان كه خيال مي كنند با طرح پرسش و شبهه و پاشيدن بر ترديد و تحريف مردم را نسبت به اسلام و قرآن و ولايت و ... رويگردان نموده و سپس ناقوس عبور از اسلام و انقلاب اسلامي را به تبع اربابان عربي زمان بندي مي كنند ، كمي دير از خواب برخاسته اند و بهتر است فكر كار و خدمت ديگري به عالم انسانيت ؟! بفرمايند : « بگذارند اسلام و فرهنگ اسلامي و منابع انرژي رواني اسلامي در اختيار
همان متوليان قديمي باقي بماند كه در همان فضا پرورش يافته و همان رنگ و بو را يافته اند و مردم هم با آهنگ و صداي آن ها بهتر آشنا هستند » .(1)
2ـ حقيقت يابي و معيارگزيني ؛
اگر ما محكمات اسلام را كه همان اصول و ضروريات دين است ، دقيقاً شناسايي نموده و ملاك و معيار قرار دهيم و هر تفكر و ارادتي را با آن محك بزنيم و در واقع قرآن كريم و فرهنگ آن را مهيمن بر ديگر فرهنگ ها بدانيم ؛ مي توانيم به آينده اي پر افتخار بينديشيم . شهيد مطهري در شمار امتيازات سيد جمال الدين اسد آبادي مي فرمايد : « امتياز ديگر سيد جمال الدين اين است كه با اين كه به اصطلاح مردي تجدد گرا بود و مسلمانان را به علوم و فنون جديد و اقتباس تمدن غربي فرا مي خواند و با بي سوادي و بي خبري و عجز فني و صنعتي مسلمانا به پيكار برخاسته بود ، متوجه خطرهاي تجددگرايي هاي افراطي بود ...
او مسلمانان را دعوت مي كرد كه علوم غربي را بگيرند ، اما از اين كه به مكتب هاي غربي بپيوندند آن ها را بر حذر مي داشت . سيد جمال الدين همان گونه كه با استعمار سياسي غرب پيكار مي كرد با استعمار فرهنگي نيز در ستيزه بود با متجدداني كه جهان را و احياناً قرآن و مفاهيم اسلامي را مي خواستند از ديدگاه غريي تفسير كنند ، مبارزه مي كرد .
و سخن آخر اين كه : « به عقيده من اين مكتب هاي التقاطي ضررشان براي اسلام از مكتب هايي كه صريحاً ضد اسلام هستند اگر بيشتر نباشد ، كم تر نيست و انقلاب ما اگر مي خواهد پيروزمندانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - نهضت اسلامي در صد سال اخير ص 82 با تصرف در عبارات .
راه خويش را ادامه دهد ، بايد خود را از همه اين پيرايه ها پاك كند و در راه احياي ارزش هاي اسلام راستين ـ اسلام قرآن و اهل بيت عليه السلام ـ حركت كند . »
سيد جمال الدين با ديگر مذاهب اسلامي نيز تعامل داشت و در وحدت فرق اسلامي مي كوشيد وحدتي كه توصيه همه علماي شيعه و سني مي باشد . خاطره زير نشان دهنده احتمام علماي اسلامي براي وحدت بين شيعه و سني مي باشد . درس تفسير آيت الله حاج سيد رضا فاضليان امام جمعه محترم شهرستان ملاير بوديم ايشان از علماي نجف رفته مي باشد كه 27 سال است نماينده ولي فقيه در شهرستان ملاير مي باشد و امام جمعه اين شهرستان است . ايشان مي فرمودند زمان مرحوم آيت الله ميرزاي شيرازي چون سامراء خوش آب و هوا مي باشد و در مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي هم به سامراء ، سر من راء گفته مي شده يعني هر بيننده اي از ديدن آن شاد مي شود . آيت الله فاضليان مي فرمودند بنده هم يك مدت در حوزه علميه سامراء بودم چون مرحوم ميرزاي شيرازي حوزه را يك مدت از نجف اشرف به سامراء منتقل كرد . مي فرمودند در آخر يك ماه رمضان همسايه كبوتر باز و سني آقاي ميرزاي شيرازي به اقا گفتند ما ، ماه را ديده ايم آقا فرمودند عيد اعلان كتيه يك شيعه وقتي از قضيه باخبر شد آمد پيش آقاي ميرزاي شيرازي و اعتراض كرد كه شما چرا به حرف سني اعتماد كرديد و عيد فطر اعلام نموديد . آقا جواب دادند آيا من را به عنوان فرد شيعه مسلمان قبول داري ؟ فرد شيعه گفت بله آقا اين چه سؤالي است مي فرماييد شما مرجع تقليد ما هستيد .
آقاي ميرزاي شيرازي ادامه داند آيا مرا راستگو مي دانيد ؟ آن فرد جواب داد : بله . آقاي ميرزاي شيرازي فرمود من خودم با چشم هاي خودم ماه را ديدم . آن فرد سؤال كرد پس چرا آقا به حرق يك فرد سني اعتماد كرديد . آقاي ميرزاي شيرازي فرمودند اين اعتماد به خاطر تعامل بين شيعه و سني بود . در ادامه اين خاطره آقاي فاضليان فرموند علت اين كه هر بيننده اي از ديدن سامراء ميرور مي گردد و صبح ها بين طلوعين هوا بسيار مطبوع دارد حتي بلبل ها بر شاخسارها نغمه هاي مستانه سر مي دهند . علت اين است كه امام هادي عليه السلام مدت 20 سال در سامراء بوده و نماز خوانده . بنده اضافه مي كنم شايد علت با صفا بودن مكه معظمه و مدينه منوره زندگي پيامبر و تولد آن حضرت و تولد اكثر ائمه در مكه و مدينه بوده نه خدمات رفاهي و هابيت .
يهود تمام نشانه ها و علائم پيامبر آخرالزمان را در كتاب هاي خودشان خوانده بودند و تمام آن علائم و صفات و نشانه ها را در خاتم الانبياء محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم يافتند . ولي با همه اين علائم دعوت پيامبر را قبول نكردند . فقط به خاطر اين كه محمد ابن عبدالله از قوم يهود نبود بلكه از قريش مكه بود . به خاطر تعصب قومي گري لجاجت و عناد به خرج دادند و اسلام را نپذيرفتند . از ابتدا هم سرسخت ترين دشمن اسلام و مسلمين بهود عنود و لجوج بوده . البته يهود منظور صهيونيست ها مي باشد و در جريان ضه اصحاب كهف هم گروهي از يهودي ها كه خواستند اذهان را از اصل ماجرا كه موحد شدن جند انساني كه از ملازمان پادشاه كافر بودند و
در رفاه كامل به سر مي بردند . خواستند ذهن ها را متوجه تعداد اصحاب كهف كنند . كميت مهم نيست و مهم نبوده . كيفيت كار و عمل انجام شده خيلي مهم است .
روايت مي فرمايد : الاعمال بنيات ، يعني نيت عمل مهم است و عمل بدون نيت باطل ، نيت جزء ركن نماز است سهو و عمداً ترك شود موجب بطلان نماز است .(1)
منهم احدا .(2)
بعضي خواهند گفت كه عده آن اصحاب كهف سه نفر بود چهارمين آن ها سگ . و برخ ديگر از روي خيال بافي و غيبگويي مي گويند عده آن ها پنج نفر بود ششمين سگ آن ها ، و برخ ديگر مي گويد هفت نفر بودند و هشتمين آن ها سگشان . بگو خداي من به عده آن ها آگاه تر است كه بر عهده آن ها جز افراد قليلي ( مانند انبياء و اولياء كه از طرف حق به وحي دانشته اند ) هيچ كس آگاه نيست پس تو ( با اهل كتاب ) درباره آن ها محادله مكن جز آن كه هر چه به ظاهر وحي دانستن اظهار كن و ديگر هرگز فقط ار احدي درباره اين مپرس .
سگ اصحاب كهف پس مردمان گرفت و آدم شد
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
مورد ديگر از مواردي كه قرآن ذكر كرده جريان تغيير قبله مي باشد و علت تغيير قبله چه بوده است و قبله اول مسلمانان قدس بوده كه جمعه آخر ماه مبارك رمضان و از سوي معمار انقلاب و بنيان گذار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به نام روز قدس نام گذاري شده است . نيت امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - رساله علميه ، احكام نماز .
2 - سوره كهف (18) ، 22 .
خميني ره از اين نام گذاري اين بوده كه در درجه اول مسلمانان قدس را به فراموشي نسپارند و تلاش صهيونيسم براي انحراف اذهان مسلمانان و جهان را از مسئله فلسطين را نقش بر آب كند . و حضرت امام جميع مسمانان را براي ياري رساندن به مردم آواره فلسطين دعوت كرد . فرمود اگر هر مسلماني يك سطل آب بر روي اسرائيل بريزد ، اسرائيل را آب خواهد برد . با اين جمله ابهت اسرائيل شكسته شد و عظمت مسلمان ها كوش زد گرديد اگر چه بعد از نزديك به دو دهه از رحلت امام ابهت اسرائيل در جنگ 33 روزه اش با حزب الله لبنان و سيد حسن نصرالله شكسته شد كه حمايت ايران از مردم فلسطين دلائل مختلفي دارد .
1ـ فراتر از مسئله مسلمان بودن ، نوع دوستي است چون مردم فلسطين انسان هستند و انسان ها به منزله اعضاي يك پيكر هستند .
بني آئدم اعضاي يكديگرند * كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار * دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بي غمي * نشايد كه نامت نهند آدمي1
اما با جنابات اسرائيت بر عليه مسلمانا در طول چند دهه گذشته و تجاوزات استكبار جهاني و آمريكاي جهان خوار مضمون شعر بالا عوض شده و بي تفاوتي برخي از كشورهاي اسلامي و بعضي مسلمان ها باعث شد كه شهيد هاشمي نژاد شعر بالا را طور ديگر بسرايد و همچنين سازمان بين الملل هم بايد نقش سر در خود را عوض كند .
بني آدم اعضاي يكديگرند * كه در آفرينش بدتر از بدترند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سعدي شيرازي شعري كه بر سر در سازمان ملل نقش بسته .
چو عضوي به درد آورد روزگار ، جهنم * ببايد كه نامت نهند رائيلي ( 1 )
نسل كشي در فلسطين تا به كي بايد ادامه داشته باشد . نقش سازمان بين الملل تا به كي بايد خنثي باشد و يك بام و دو هوا گردد ؟
تا به كي حقوق بشر بايد از حقوق آمريكا و اسرائيل دفاع كند ؟ تا به كي استكبار براي مشغول كردن ذهن مسلمان ها بايد به اختلافات شيعه و سني دامن بزند . اين ها از قديم الايام سفارششان همين بوده اختلاف بينداز و حكومت كن . اگر اختلاف بيندازد مگر آمريكا مي تواند در عراق مسلط بماند ؟ آب را بايد آلوده كند تا ماهي بگيرد تا نفت و ثروت مسلمان ها را چپاول كند .
به فرموده مقام معظم رهبري شيعه ياسني اختلافي ندارد شعار همه مسلمان ها لا اله الا الله محمد رسول الله است . قرآن شيعه و سني يكي است . خداي شيعه و سني يكي است .
2ـ دليل ديگر حمايت ايران از مردم مظلوم فلسطين سفارش پيشوايان ديني است از جمله امير المؤمنين مولاي متقيان فرمود كونوال لظلم خصماً ئ للمظلوم عوناً همواره دشمن ظالم باشيد و يار و ياور مظلوم باشيد .
انسان فطرتاً از ظلم بيزار است از ظالم نفرت دارد و هر گاه ببيند مظلوم مورد ظلم واقع مي شود احساساتش خدشه دار مي گردد و احساس ترحم مي كند . حتي پيامبر گرامي اسلام قبل از اين كه به پيامبري برگزيده شود وقتي چند تن از جوانان مكه پيمان بستند كه از حقوق مظلومين مكه دفاع كنند و مانع تعدي و تجاوز اعيان و اشراف مكه به مظلومين شوند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - حجت الاسلام و المسلمين محسن قرائتي تابستان 83 مشهد مقدس مركز تربيت معلم شهيد بهشتي ره .
دليل ديگر حمايت ايران و ديگر كشورهاي اسلامي ازملت فلسطين و بيزاري از اسرائيل اين است كه بين المقدس قبله اول مسلمان ها مي باش و دليل عوض شدن قبله در قرآن مجيد آمده است .
في السماء ....(1)
و ما همچنان مسلمين را به آيين اسلام هدايت كرديم و به سيرت نيكو بياراستيم تا گواه مردم باشيد و پيغمبر نيز گواه شما باشد ( تا شما از وي بياموزيد ) و ( اي پيغمبر ) ما قبله اي را به بر آن بودي تغيير نداديم مگر براي اين كه بيازماييم و خدا سازيم گروهي را كه از پيمغير خدا پيروي مي كنند از آنان كه عقب گرد كنند و ( به مخالفت او برخيزند ) اين تغيير قبله بس بزرگ نمود جزء در نظر هدايت يافتگان خدا و خداوند اجر پايداري شما را در راه ايمان تباه نگردان خدا به خلق مشفق و مهربان است (143)
ما توجه تو را به آسمان ( به انتظار وحي و تغيير قبله ) بنگريم و البته روي تو را به قبله اي كه از آن خشنود شوي برگردانيم ... (144)(2)
پيامبر گرامي اسلام دو ركعت از نماز ( 4 ) ركعتي ظهر را خوانده بود كه آيات تغيير قبله نازل شد و روي خود را از مسجد الاقصي به طرف كعبه برگرداند طبق آيات فوق يكي از دلايل تغيير قبله امتحان مسلمانان در تبعيت و پيروي رسول خدا بوده و اين نغيير قبله باعث خشنودي پيغمبر گرديده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سوره مباركه بقره (2) : 143-144 .
2 - ترجمه قرآن مهدي الهي قمشه اي ـ خط عثمان طه ـ نوبت چاپ سيزدهم سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي .
مسجد ذو قبلتين كه جز زيارات دوره اي حجاج مي باشد و در آن مسجد هم حاضر مي شوند محل وقوع تغيير قبله مي باشد و آيات تغيير قبله هم در آن مكان مقدس نازل شده است .(1)
دليل ديگر اهميت قدس ( مسجد الاقصي ) سوره مباركه اسراء آيه 1
ترجمه الهي قمشه اي : پاك و منزه است خدايي كه در ( مبارك ) شبي بنده خود ( محمد ) را از مسجد الحرام ( مكه معظمه ) به مسجد الاقصايي كه پيرامونش را مبارك و پر نعمت ساختيم سير داد ، آيات و اسرار غيب خود را به او بنماييم كه او ( خدا ) به حقيقت شنوا و بيناست .
يعني معراج پيامبر اسلام حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) از مسجد الاقصي بوده استاد ما حجت الاسلام و المسلمين خوشنويس كه متولد كربلا مي باشد در كلاس اخلاق تاريخ 2/11/86 مي فرمودند من در سال هاي حول 1350 سفري به فلسطين داشتن كه مسجد الاقصي را هم ديدم حتي سنگي بسيار بزرگ و حجيم كه اندازه تقريبي آن را به اندازه سالن امتحانات گقتند . اين سنگ چندين تني در هنگام معراج دنبال پيامبر راه مي افتد اما حضرت دستور مي فرمايد كه بايست و نيا به فاصله نيم متر از زمين و جدا شده از زمين مي ماند .
صهيونيسم يك جريان بين المللي سياسي و سلطه طلب است كه حاكميت تدريجي بر جهان و تمام انسان ها را در سر مي پروراند . اين جريان سياسي خطرناك كه هم اكنون بر اقتصاد و سياست آمريكا و اروپا چنگ انداخته ، به واسطه بهره گيري از قدرت نظامي و تبليغاتي غرب در تلاش است تا هر چه بيشتر به گستره تحت سيطره خود بيفزايد . به دليل نقش مؤثر شماري از يهوديان با نفود و قدرتمند دو قرن اخير از جمله « تئودور هرتزل » تئوريسين و بنيانگذار صهيونيسن و افرادي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - برگرفته از كتاب اماكن مكه و مدينه چاپ مشعر .
چون ديزرائيلي ، خانواده روت چيلدها ، برادران وارنر و ... در پرورش و قدرت گيري صهيونيسم بخش هايي از جامعه يهوديان همواره مترادف با صهيونيست ها معرفي شده اند .
خطري كه از سوي صهيونيست ها متوجه جهان ـ نه تنها جهان اسلام بلكه مسيحيت و يهود را نيز در بر مي گيرد ـ است ، خطري است كه سال هاست توسط انديشمندان و بزرگان گوشزد شده است . يكي از اين انديشمندان فرزانه استاد آيت الله شهيد مطهري است كه سال ها در راه دفاع از حقانيت اسلام قلم زد و فرياد كشيد و هنوز هم طنين آواي گرمش در گوش جهان جاري است . در اين مجال بر آنيم تا انديشه ي استاد را در اين زمينه با وقايعي كه اكنون در جهان رخ مي دهد بررسي و مقايسه ي كوتاهي كنيم .
رؤياي تشكيل اسرائيل بزرگ ، روسايي بود كه تئودور هرتزل ، تئوريسين يهودي آن را با شعار از نيل تا فرات مطرح كرد رويايي كه قدس شريف را متعلق به يهوديان مي داند .
« اين يهودياني كه شما امروز اسمشان را مي شنويد ، موشه دايان ، زلي اشكول ، گلداماير ، زهرمار ... آخر ببينيد اين ها از كجاي دنيا آمده اند ، مدعي هستند كه اين سرزمين ، سرزمين ماست ... هدف مگر تنها همين است كه يك دولت كوچك در آن جا تشكيل شود ؟ خيلي اشتباه كرده ايد ، خيلي هم اشتباه مي كنيم ... اين اسراييلي كه من مي شناسم فردا ادعاي شيراز را هم مي كند ... مگر ادعاي خيبر را كه نزديك مدينه است ندارند ، مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودي
پيشنهاد نداد كه شما بياييد اين شهر را به اين ها بفروشيد . مگر اين ها ادعاي عراق و سرزمين هاي مقدس را ندارند ؟ »1
صهيونست ها طي سال هاي گذشته همواره سعي كرده اند با نفوذ خود در مجامع جهاني و همزمان با ايجاد رعب و وحشت و قتل و غارت در سرزمين هاي اشغالي به آرمان هاي ضد بشري خود دست يابند اما شرايط جهاني و مقاومت ملت مسلمان فلسطين آن ها را در اين راه ناكام گذاشته است .
صهيونيسم و اسراييل كه يك فلسفه سياسي است ، ربطي به دين يهود ندارد و ساخته و پرداخته ذهن عده اي از يهوديان نژاد پرست است كه با فرصت طلبي از برخي جنايات هيتلر در جنگ جهاني دوم و مظلوم نمايي در جهان به فكر تأسيس دولت يهودي افتادند . اما از نظر تاريخي هيچ گاه صهيونيست ها نتوانستند يهودي بودن كشور فلسطين را به اثبات برسانند ، گرچه يهوديان نيز در اين منطقه در طول تاريخ به صورت اقليتي در ميان مسلمانان و مسيحيان زندگي كرده اند اما هيچ گاه فلسطين مربوط به يهوديان نبوده است آن هم يهودياني كه از ديگر مناطق جهان با نژادهاي مختلف به اين سرزمين مقدس كه متعلق به تمام اديان الهي است ، آمده اند . حتي خاخام هاي يهودي كه قدي انصاف داشته اند اين مطلب كه فلسطين سرزمين موعودي است كه در تورات به آن اشاره شده را جعلي مي دانند و معتقدند چنين چيزي در كتاب مقدس آن ها وجود ندارد .(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مرتضي مطهري ، حماسه حسين ج 1 ، ص 29 .
2 - روزنامه جمهوري اسلامي 12/5/1384 .
ادعاي دروغ و پوچ يهود تنها به اين رويا محدود نمي شود آنان معتقدند تمامي يهوديان اسراييلي اند .
« من خودم فكر مي كردم كه يهوديان موجود ، همه از نسل اسراييل اند . حالا مي بينم تاريخ تشكيك مي كند . مي گويد : اين حرف دروغ است . بسياري از يهودي ها اصلاً از نسل اسراييل نيستند . جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس . حتي نژادشان هم خالص نمانده است » .(1)
در برابر سنت جامعيت كهن يهوديت كه پايبند به اصول و مقررات آيين حضرت موسي عليه السلام است ، صهيونيسم نوعي فساد و تباهي ملي گرايانه و استعمارگرانه به شمار مي رود كه مسيرش نه از يهوديت كه از ملي گرايي و استعمارگرايي اروپاي قرن 19 نشأت مي گيرد . انحراف صهيونيسم از يهوديت بسيار زياد است و صهيونيسم پاي بند برنامه هاي مذهبي يهود نيست . حتي بنيانگذار صهيونيسم تئودورو هرتزل به بسياري از مسايل مذهبي يهود توجه نداشت و به آن ها پاي بند نبود . هم چنان كه وعده نامه بالفور پس از سه سال مناقشه و مبارزه بين صهيونيست ها و يهوديان منتشر شد .(2)
در حقيقت صهيونيست ها ، مصداق واقعي يهوديان نافرماني هستند كه وعده مجازات آنان در كتاب هاي مقدس به خاطر ماهيت تروريستي كه از نياكانشان به ارث برده اند حتمي و لا يتغير است . صهيونيست ها در پوشش قوم يهود و در پي دست يافتن به منافع خود ، به نام دين وعده الهي رسيدن به سرزمين موعود به هر جنايت و قتل و ظلم و ستمي دست زده و عدالت و احكام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 -حماسه حسين ج 1 ص 289 .
2 -علي جديد بناب عملكرد صهيونيسم نسبت به جهان اسلام ص 51 .
الهي را ير پا گذاشته اند . بسياري از انديشمندان علم اديان و تاريخ نگاران گذشته و معاصر متفق القول بر اين اعتقادند كه منظور آيات تورات ، انجيل و قرآن آن جا كه درباره خيانت ها و خون ريزي قوم يهود سخن ممي گويند ، صهيونيست ها مي باشند ؛ چرا كه اكثريت پيروان دين حضرت موسي عليه السلام خود در طول تاريخ همواره مورد ظلم صهيونيست ها واقع شده و در اسارت اقدامات جنون آميز و سلطه جويانه بين المللي صهيونيسم بوده اند .(1)
صهيونست ها ادعا مي كنند سرزمين فلسطين متعلق به آن هاست چرا كه انبياي آن ها ازآن جا دعوت خود را آغاز كرده اند .
« مدعي هستند كه سه هزار سال پيش دو نفر از ما ( بني اسراييل ، داوو و سليمان ) براي مدت موقتي در آن جا سلطنت كردند ، تاريخ را بخوانيد ؟! چه هنگام بوده است كه بيشتر سرزمين فلسطين از آن يهود باشد ؟ ... قبل از اسلام هم مال آن ها نبود ، بعد از اسلام هم مال آن ها نبود ... چه طور شد كه يك دفعه نام وطن يهود به خود گرفت ؟ ... » 2
يهوديان يكي از قبايل كوچك در خاورميانه بوده اند كه براي خود عقايدي درست كردند . آن ها گروهي خاص ساختند ... ادعا كردند كه فلسطين را خدا به آن ها عطا كرده است . طبق اين ادعا گذشتگان يهود 2000 سال پيش در بخشي از اسراييل كنوني ساكن بودند ... در حالي كه اين فلسطيني ها بودند كه پيش از اشغال يهوديان در منطقه حضور داشتند .(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه جمهوري اسلامي 17/12/74 .
2 - حماسه حسين ج 1 ص 289 .
3 - ديويد ديوك بيداري من ، ص 244-242 .
در سال 1308 هـ . ش از مجموع جمعيت فلسطين فقط 15% يهودي بودند و در همين سال ها فلسطين كه تحت الحمايه انگليس بود هر روز شاهد صحنه هاي برخورد اعراب و يهوديان بود . صهيونيست ها به كمك پول هاي هنگفتي كه پروتمندان بهود در جهان به ويژه آمريكا در اختيار آن ها گذاشتند سرزمين هاي زيادي را از اعراب فلسطين خريداري كردند . و بدين ترتيب نفوذ يهوديان فلسطين به 30% افزايش يافت .(1)
صهيونيست به تنهايي نمي توانست چنين ادعاهاي بزرگي كرده و به چنين قدرتي دست يابد . قطعاً حمايت و پشتيباني دولت هاي اروپايي و آمريكا نقش مهمي در اين زمينه داشته است .
« ( بعد از جنگ جهاني اول ) انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهيونيسم ـ كه تازه تشكيل شده بود ـ محكم كرد كه فلسطين را به شما مي دهيم در قلب كشور اسلامي . جامعه ملل به وجود مي آيد ـ عدالت را ببينيد ـ تصويب مي كند كه در دنيا ملت هايي هستند كه چون رشد ندارند بايد برايشان سرپرست تعيين كنيم تا اين ها را اداره كنند ... از جمله جاهايي كه انگلستان گرفت فلسطين بود ... ( كه بعدها انگلستان وسيله مهاجرت صهيونيست ها را به آن جا فراهم كرد )» .(2)
و اكنون بي بي سي دربرنامه نيوزيانت خود كه در 12 مرداد 84 پخش شد ، تأييد كرد كه در واقع ، انگليس منبع اصلي آب سنگين يا عنصر حياتي بود كه به اسراييل اجازه داده شد تا رآكتور هسته اي اوليه و ابتدايي خود در ديمونا در صحراي نقب را كه با كمك فرانسه ساخته شده بود ، به صورت يك نيروگاه مؤثر توليد مواد هسته اي درآورد . به لطف كمك اروپا و مراقبت ها و دعاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه جمهوري اسلامي 12/5/1384 .
2 - حماسه حسين ج 1 ، ص 288-289 .
خير آمريكا ، نه گزارش بي بي سي و نه فرياد بسياري از كشورهاي خاورميانه و ساير كشورها چرخ آسياب مرگ و ويراني ساخته شده در اسراييل را با خطر مواجه نمي كند و يا حتي موجب توقف آن نيز نمي شود .(1)
صهيونيست براي تخريب مليت ها و برتر نشان دادن خود از هر راهي كه بتواند كوشش و تلاش مي كند در نابودي فرهنگ ، سياست و اقتصاد كشورها نقش به سزايي دارد . ماتي اسميت ـ يكي از كمونيست هاي كشور روسيه ـ مي گفت : « يهود نقش پيش گام در نابودي فرهنگ ، سياست و اقتصاد ما دارد ... رهبري جنبش جهان كمونيست بر عهده يهود است ، تمامي گردانندگان انقلاب شوروي از يهوديان بودند ... اما زماني كه مصالح يهود تمام شد ، تاريخ مصرف كمونيسم نيز به پايان رسيد » .(2)
« واقعاً عجيب است وقتي به يهود كه اقليت است مي نگيرمي ، مي بينيم اين آ هاي زير كاه بسيار مجهز هستند [ حداقل ] به عوامل تحريف . اين ها جنبه اثباتي ندارند كه مردم را دعوت به يهودي گري كنند ولي جنبه تخريبي شان زياد است يعني تخريب مكتب هاي ديگران ».(3)
آن ها اكنون نيز همين سياست را در پيش دارند . ماري زن يهودي 23 ساله همراه نوزاد 13 ماهه خود تيزماه سال 83 با مراجعه به پليس فرانسه ادعا كرد كه در مترو حومه شهري پاريس موسوم به « آر . او . آر » به خاطر يهودي بودنش مورد آزار و خشونت 6 جوان مهاجم سياه پوست و عرب تبار قرار گرفت اين زن يهودي در حالي كه مي گريست و ملتهب به نظر مي رسيد با وضعيتي آشفته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه كيهان 3/6/1386 .
2 - بيداري من ص 93-88 .
3 - حماسه حسين ج 1 ص 327 .
اعلام كرد كه 6 جوان سياه و عرب تبار به وي حمله كرده اند و با خشونت هر چه تمام تر او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند . او با نشان دادن قسمتي از لباس خود كه با تيغ پاره شده بود و همچنين بخش هايي از بدن خود كه با خودكار علامت صليب شكسته تازي ها بر آن نقش سته بود ، مدعي شد مهاجمان به بهانه ي يهودي بودن وي را حدود 15 دقيقه مورد ضرب و شتم و تهديد قرار داده اند . وي گفت كه مهاجمان حتي به كودك وي نيز تعرض كرده و با حالتي خشونت بار از وي جدا و كالسكه اش را پرتاب كرده اند ... چند روزي از اين حادثه نگذشته بود كه زن جوان در برابر پرسش هاي فني پليس ماگزير به اعتراف شد و به نمايشي بودن و دروغ بودن تمام ادعاهاي خود اعتراف كرد . در اين رويداد و رويدادهايي از اين دست جامعه يهوديان با تمام توان در بهره برداري تبليغاتي از حادثه اي ادعايي مي كوشند تا ساير شهروندان كشورها را به دنباله روي از خود مجبور سازند و برخي مطبوعات تخت نفوذ صهيونيسم بين المللي از اين حادثه استفاده هاي تبليغاتي وسيعي به عمل مي آورند .
صهيونيست ها براي نفوذ هر چه بيشتر خود در سراسر جهان و به سيطره درآوردن آن از هيچ كوششي فروگذار نكرده اند ، از آن جا كه مراكز علمي و دانشگاهي براي ابلاغ پيام و اهداف سياسي مكتب يا گروهي نقش بسيار تعيين كننده دارند ، صهيونيست ها از اين امر مهم نيز غافل نمانده و جهت نشر و ترويج آمال و اهداف خود اقدام هاي چشم گيري در اين زمينه انجام داده اند . آنان در طول چند قرن اخير كوشيده اند تا مراكز علمي و مشهور جهاني را در سيطره خود داشته باشند و يا با افرادي كه در اين مكان ها فعاليت مي كنند ارتباط داشته و نظر آن ها را به خود جلب
كنند .(1) « شما مي بينيد يك نفر يهودي يك عمر در يك رشته از رشته هاي اسلامي درس مي خواند براي اين كه يك كرسي اسلامي را در دانشگاه اشغال كند و در آن كرسي كار خود را انجام بدهد يا يك كتاب بنويسد و در آن كتاب فكر خودش را پخش كند . هيچ مي دانيد كه ( اين را من از اهل اطلاع مكرر شنيده ام ) بيش از 90% كرسي هاي اسلام شناسي جهان در اشغال يهودي هاست ! اسلام شناس هاي جهان يخودي ها هستند !»2
و اكنون عنوان معماران امپراطوري متعلق له 12 نفر از تئوريسين هاي اصلي پشت پرده سياست خارجي آمريكا است كه خود صهيونيست هستند . نرمن پدهرتز يكي از 12 نفر پايه گذاران نو محافظه كاري به حساب مي آيد كه در حوزه هاي مختلف سياسي ، فرهنگي و بين المللي مطالعه كرده و قلم مي زند . وي مؤلف 9 كتاب است كه در آن ها مدعي شده « بقاي اسراييل يكي از اولويت هاي استراتژي نظامي آمريكا است » .
از ديگر افراد مايل لدين مشاور كارل رو ـ مشاور بلند پايه بوش در امور مربوط به سياست ـ ، ريچارد پرل يكي از اصلي ترين معماران برنامه تخريب سازنده با هدف بازسازي ساختار خاورميانه بزرگ و ديگران را مي توان نام برد كه اصالت آن ها يهودي بوده و اطلاعات جامع و كاملي راجع به جهان اسلام دارند .(3)
تعليمات صهيونيسم نيز تعليمات خاصي است كه پيرو همان اهداف استعمارگرانه و سلطه گرانه خود بر جهان است . منبع انديشه و شيوه زندگي صهيونيست ها تورات است اما ابزاري كه از طريق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه جمهوري اسلامي 5/5/1384 .
2 - حماسه حسين ج 1 ص 227 .
3 - روزنامه جمهوري اسلامي 6/5/1384 .
آن اين انديشه ها منتقل شده و به اشغال ، تبعيض ، تفرقه ، نژاد پرستي و تعصب مي انجامد ، شيوه آموزشي در مدارس و دانشگاه هاي رژيم اسراييل است . « ... به اين دليل كه كتاب مقدسشان ـ البته كتاب تحريف شده شان ـ به آن ها اجازه داده كه اگر به سرزمين رفتيد نبايد رحم در شما وجود داشته باشد و از هيچ وسيله اي براي پيشبرد اهدافتان امتناع نكنيد... » 1
منطق صهيونيستي يك چيز است : « فقط ما ، ديگران همه صفرند .» وقتي يهودي كه به سن رشد مي رسد ، عرب را فردي مي پندارد كه چيزي جز زبان زور و خشونت نمي فهمد . به او مي آموزند كه صلح فقط وقتي محقق مي شود كه يهود در جنگ بر عرب ها پيروز شود زيرا آن ها چيزي جز زبان زور نمي فهمند .(2)
اكنون نيز ادعاي دروغ و پوچ يا همان افسانه هولوكاست كذب محضي است كه سال هاست در گوش مردم جهان خوانده اند تا به اهداف خود برسند . مدعيان هولوكاست ارقام متعددي براي قربانيان اين واقعه بيان كرده اند كه رقم 6 ميليون شايع ترين آن هاست و ان چه در دنيا بر سر زبان ها افتاده همين است . اما مگر تعداد جمعيت يهوديان اروپا چه قدر بود كه ازاين تعداد 6 ميليون در كوره هاي آدم سوزي خفه و سوزانده شده اند ؟ در كل اروپا در زمان جنگ سه ميليون و يكصد و بيست هزار يهودي ساكن يودند و اين از عجايب روزگار است كه دو برابر جمعيت يهوديان كل اروپا طي جنگ جهاني دوم كشته مي شوند . در آلمان 600 هزار يهودي زندگي مي كردند كه بنا بر نقل تاريخ 400 هزار نفرشان به دستور هيتلر از آلمان اخراج شدند و اين مسأله قبل از سروع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - حماسه حسين ج 1 ص 200-291 .
2 - روزنامه كيهان 17/6/1384 .
جنگ بوده است . ( 1 ) ترس صهيونيست ها از تحقيق و مارشناسي علمي روي پديده هولوكاست خود قرينه اي بزرگ بر دروغ بودن اين ادعاست .
و اكنون وظيفه ما :
شهيد مطهري بعد از مشخص كردن جايگاه والاي فلسطين در جهان اسلام و تشريح اهداف و عملكرد صهيونيسم هشدار مي دهد :
« والله بالله ما در برابر اين قضيه مسؤوليم . به خدا قسم مسئوليت داريم به خدا قسم ما غافل هستيم و والله قضيه اي كه دل پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله را امروز خون كرده است اين قضيه ( فلسطين ) است ... اگر حسين بن علي عليه السلام امروز بود مي گفت : اگر مي خواهي براي من عزاداري كني ، براي من سينه و زنجير بزني ، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد ، شمر امروز موشه دايان است . شمر هزار و سيصد سال پيش مرد . شمر امروز را بشناس ، امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين ، تكان بخورد » .(2)
آن ها خود به اين نتيجه رسيده اند كه اسراييل و صهيونيست هيچ جايگاهي در ميان مردمان جهان ندارد همچنان كه خاخام آرون كوهن مي گويد : « اسراييل بايد از بين برود ».
وي مي گويد : « هر چند ممكن است از بين رفتن اسراييل به صورت مسالمت آميز ناباورانه باشد اما من در جواني به ياد دارم كه رژيم آفريقاي جنوبي كه همه آن را مثل صخره محكم مي دانستند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه كيهان 17/6/1384 .
2 - حماسه حسين ج 1 ص 291 .
، به صورت مسالمت آميز از بين رفت . او اسراييل را محور شرارت مي داند كه دليل اصلي و اساسي همه تنش ها و درگيري ها خاورميانه است و تا زماني كه در دنيا و خاورميانه اسراييل وجود دارد اين تنش ها و درگيري ها وجود دارد » .(1)
سال ها پيش پير فرزانه انقلاب اسلامي حضرت امام خميني ره نيز فرمود : « اسراييل بايد از صحنه روزگار محو شود» ( 2 ) و امروز فرزند راستين او مي فرمايد : « امروز تصرف غاصبانه آن ها مخصوص فلسطين نيست . اگر بتوانند باز هم اين تجاور و توسعه طلبي را ادامه خواهند داد . امروز شرايط دنيا براي آنان آماده نيست . صبر مي كنند وقتي كه احساس كردند آماده است ، تجاوز را باز هم ادامه خواهند داد . آن ها به اين چيزهايي كه امروز در اختيارشان است قانع نيستند . آن ها معتقدند كه تا مدينه متعلق به آن هاست. آن ها معتقدند كه تا فرات از اين طرف متعلق به به آن هاست . آن ها يك كشور عظيم كه منابع آبي فراوان داشته باشد مي خواهند . آن ها مي خواهند بر تمامي كشورهاي اطراف خود و بر تمام خاورميانه سلطه اقتصادي ، سياسي ، نظامي و اجتماعي داشته باشند » ( 3 ) و اكنون به راستي در مقابل اين همه ادعاي پوچ و توخالي و اين همه توقع طلبي چه وظيفه اي بر دوش داريم؟!...
از اسراييل بعيد نبود كه جنگ 33 روزه را به پا كند عجيب اين بود كه در طول اين 33 روز يك كشور اسلامي مثل عربستان كه سرزمين وحي مثل مكه و مدينه در آن قرار دارد بر عليه حزب الله لبنان موضع گرفت و از اسراييل حمايت كرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - روزنامه جمهوري اسلامي 15/12/1384 .
2 - صحيفه نور ج 17 ، ص 14 .
3 - بيانات مقام معظم رهبري 1/12/1374 .
پيام نورورزي مقام معظم رهبري سال 1387
با توجه به اين كه سال 1387 از سوي مقام معظم رهبري « مد ظله العالي » به عنوان سال نوآوري و شكوفايي نام گذاري شده است نوآوري در دين و شريعت معني ندارد و بدعت نام گذاري مي شود كه بدعت جايز نيست اگر چه ممكن است زبان بيان احكام فرق داشته باشد كسي احكام الهي را به انگليسي بگويد ديگري به عربي بگويد و آن يكي به فارسي بگويد . طرز بيان احكام و عقايد روش هاي تازه و نو را مي طلبد كه طوري كه جذاب باشد و موردپسند جوانان و نوجوانان قرار بگيرد . به كار بردن هنر كه به فرموده رهبر هنر روح تازه و زنده در كالبد جامعه مي دمد و باعث نشاط مي گردد لذاست كه از هنر در بيان و تبيين احكام نيز مي تواند استفاده كرد در اين جا نوآوري در هنر است نه در دين .
شعر تازه سرودن ـ نمايشنامه جذاب نوشتن ـ پرهيز از پخش فيلم سينمايي تكراري كه چندش آور شده است ـ تأليف كتاب هايي كه محتواي آن ها عاري از مطالب غير مفيد و غيرضروري است هم در سطح دانشگاه ها هم در سطح حوزه نوآوري درهنرهاي طراحي گرافيك ، نقاشي ، طنز ، سرود ، شعر ـ تئاتر.
نوآوري در صنعت و توليد علم رواست و فرگرفتن تكنيك و تاكتيك جهت مقابله با تهاجم و شبيخون فرهنگي و تهاجمات نظامي و غير نظامي لازم است . حتي علومي كه فرا گرفتن آن ها حرام است در جايي لازم مي گردد مثال در كتاب مكاسب شيخ مرتضي انصاري رحمه الله عليه باب مكاسب محرمه . شيخ مي فرمايد ياد گرفتن و تعليم و تعلم سحر و جادو ،كف بيني ... به
منظور كسب حرام است اما جهت مقابله كردن با سحر ساحر و جادوي جادوگر فراگرفتن فن جادوگري جهت ابطال سحر لازم مي باشد و بلامانع است . نوآوري در وسايل دفاعي لازم مي باشد جهت دفاع از كيان اسلامي و دفاع از دست آوردهاي انقلاب نوآوري و توسعه در وسعت حرمين شريفين مسجد النبي و مسجد الحرام لازم است . نوآوري در وسايل رفاهي و پذيرايي از زائران خانه خدا ساختن هتل هاي وسيع .
به گفته زائريني كه 40 سال پيش به حج رفته بودند صحراي عرفات از همه امكانات رفاهي بي بهره بود . مثل الآن درخت كاري نبوده . علي اصغر رضوي استاد عقايد كلاس حج سال 1387 : بن باز از علماي سني پس از درس هاي وهابيون در صحراي عرفات چون از دو چشم نابينا بود وقتي دست كشيد به ديوار سرويس هاي بهداشتي گفت بدع بدع بلدزر گذاشتند و همه را خراب كردند . اما امام خميني ره در بيانيه سال 1363 فرموند اين وصعيت مكه و مشاعر در شأن مسلمان ها نيست و اداره حرمين شريفين بايد به شورايي از كشورهاي اسلامي تشكيل شود و اداره حرمين شريفين را به عهده بگيرد .
پيامبر فرمود برسد زماني كه مسلمان ها از دور دست ترين نقاط بلاد اسلامي در كمال آسايش و امنيت بيايند و خانه خدا را زيارت كنند لازمه اين آسايش و امنيت و انجام كامل مناسك و آموزش زائران مجهز شدن به مدرن ترين وسايل حمل و نقل و نوترين مسكن و هتل و غذا مي باشد همان طور كه حضرت امام خميني فرموده بودند و فرمايش امام باعث شد خادم حرمين
شريفين به فكر افتادند و در حال حاضر امكانات رفاهي حرمين شريفين با 2 دهه قبل اصلاً قابل مقايسه نيست مريض و تلفات بسيار كمتر شده و به پايين ترين حد خود رسيده است .
اشاره :
گفتيم كه شخص نوآور ؛ اين واقعيت را دريافته كه حركت هستي بدون هدف عقلاني ممكن نيست و آن هدف جز مسير صعودي از پلكان رشد و بالندگي به وي حقيقت محض ، مسير ديگري ندارد و در اين مسير ، رهرو خود اوست و مركب ، استعدادها و خلاقيت هاي اوست و توشه ي راه ، چيزي جز توكل به هستي آفرين ، اعتماد به نفس ، شوق خستگي ناپذير ، اراده و نيز داشتن اطلاعات لازم نخواهد بود و محصول آن ، نوآوري ديگري خواهد بود كه در چرخه ي حيات بشر و پيشرفت و تكامل جامعه قرار مي گيرد و گذشته از اين كع ر خود او انبساط و شكفتن را نتيجه مي دهد ، او را به ژرف انديشي در ديگر حقايق هستي رهنمون مي سازد . در پايان به ترسيم مؤثرترين راههاي سرعت بخشيدن به سوي تعالي علمي و ترقي در نوآوري اشاره شد كه توجه و تدبر در قرآن را به عنوان اولين راه به ثمر رسيدن اين مسير دانستيم . اينك به نمونه هايي از اصول كلي قرآن و ديگر راه هاي رشد و تعالي علمي و ترقي در نوآوري مي پردازيم .
نمونه هايي از اصول كلي قرآني : الف . تسليم در برابر حق و رعايت تقواي الهي ؛« ... من يتّق الله يجعل لّه مخرجاً » ( 1 ) تقواي الهي در برابر معاصي و كج روي ها ؛ باز شدن درهاي بركت آسمان و زمين و خروج از بن بست ها را به دنبال دارد .
ب . پيروي عالمانه از ديگران ؛همان گونه كه گفتيم يك دسته از شناخت ها پيروي محض از ديگران است كه در بيشتر اوقات گمراهي به دنبال دارد و قرآن كريم نيز آن را مذمت مي فرمايد :
« و اذا قيل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه ءاباءنا او لو كان ءاباؤهم لا يعقلون شيئاً و لا يهتدون »
« هنگامي كه به آن ها گفته مي شود كه از آن چه كه خدا فرستاده تبعيت كنيد ، گفتند : آن چه را كه پدرانمان به آن انس داشتند تبعيت مي كنيم . آيا اگر پدرانشان چيزي نمي فهميدند و هدايت نشده بودند ( باز هم تبعيت از آن ها صحيح است؟ )»
از صريح آيه شريفه معلوم است كه قرآن شريف تيعيت از حق تعالي را طلب مي كند و فقط به آن رضايت مي دهد نيز تبعيت از گذشتگان را به طور مطلق رد نمي كند ؛ بلكه گذشتگاني كه اهل تعقل نبودند و راه صحيح نرفتند و هدايت نشدند را براي تبعيت ، صالح نمي داند ، ولي پيروي عالمانه و از روي تعقل براي كسب و تجربه پذيرفتني است . از امام زين العابدين عليه السلام روايت است كه : « ان احب عبيدي الي التقي الطالب الثواب الجزيل اللازم للعلماء التابع للحلماء القابل عن الحكماء » ( 2 ) از نظر امام سجاد عليه السلام كه صاحب علم حقيقي الهي است شرايط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سوره الطلاق (65) : 2
2 - اصول كافي ج 1 ، ص 35 .
جامع محبوبيت نزد خداوند عبارت از : تقواي الهي ، ملازمت با آگاهان و انديشمندان ، پيروي از شكيبايان و پذيرش حكمت ( علم حكيمانه ) از صاحبان است و فراد داراي اين شرايط ، مشتاق رسيدن به نتيجه ي پرثمر اين مرام و بينش معرفي شده است .
ج . بهره جستن از راسخون في العلم ؛قرآن كريم در آيه شريفه « ... و ما يعلم تأويله الا الله والراسخون في العلم يقولون ءامنا به كل من عند ربنا ... » 1
آنان را كساني معرفي مي نمايد كه پس از خداي متعال علم به تأويل كلام وحي ( قرآن ) نزد آنان است و به هر آن چه از سوي پروردگار فرستاده مي شود ايمان دارند . همجنين بنا به سفارش رسول خدا صلي الله عليه و آله در حديث ثقلين ؛ قرآن و اهل بيت عليه السلام به عنوان دو وديعه ي الهي در مسير هدايت انسان ها ، مكمل يكديگرند و با تمسك به يكي و رها كردن ديگري ، هدف نزول قرآن كه همان هدايت انسان هاست تحقق نمي يابد .(2)
صريح عقل به دنباله روي از كساني حكم مي كند كه كلام آن ها قرين كلام خدا مي باشد . تجربه ي بشر نيز ثابت كرده است كه هر جا پاي آگاهان بي بديل به عرصه ي حيات انسان ( فردي و اجتماعي ) گذاشته شده است ، كژي ها كمتر و اصلاح امور بيشتر بوده است .
با دلايل چهار گانه ي ؛ قرآن ، سنت ، عقل و تجربه وظيفه ي همه ي دانش دوستان روشن است كه بدون بهره گيري از عالمان حقيقي كه علم خدايي دارند نياز جامعه در همه ي ابعاد آن ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - آل عمران (3) : 7
2 - قرآن در نهج البلاغه ص 43 با تصرف .
پاسخي نخواهد داشت ؛ حتي در علوم تجربي كه به ظاهر ، تلاش و دانش بشري در آن دخيل است و پديده هاي طبيعت به دست بشر كشف مي شود با مراجعه به علم معصومان عليهم السلام سريع تر به نتيجه مي رسد .
د. مساوي نبودن دانا و نادان :همچنان كه بين ناآشنا به مسايل فردي و اجتماعي و داناي به آن ها تفاوت آشكار وجود دارد ، مي توان گفت علم هر عالمي نيز نسبت به نادانسته ها و مجهولات ، جهت محسوب مي شود : « و ما اوتيتم من العلم الا قليلا » و اين حقيقتي مهم در جهان هستي است كه توجه به آن ، انسان را از مصيبت غرور علمي نجات مي دهد .
هـ. تفكر در آيات آفاقي و انفسي ؛اين تفكر راه را براي همه ي انسان ها باز مي كند : « سنريهم آياتنا في الإفاق و في أنفسهم حتي يتبين له الله الحق » ( 1 ) آيات آفاقي و انفسي را زمينه ي تفكر انسان در كشف مجهولات و نوآوري مي داند ، كه كشف جديد و ابتكار و اختراع نو از ثمرات و نتايج آن است. شناخت عميق و ژرف توحيدي و حق بودن نظام آفرينش را نيز براي انسان به دنبال خواهد داشت .
اولين فضانورد روسي كه آپلو ساخت ملحدين و منكرين خدا او گفتند : به فضا نورد خود سوار شو و آسمان ها را بگرد و گردش كن و به زمين برگرد و به اين خداشناسان بگو كه من آسمان ها را گشتم و خدايي نديدم و شاعر روسي اشعار زير را سرود و با زبان شعر انكار خدا را تكرار كرد و اين گونه سرود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فصلت (41) : 31 .
گويند يكي فضانوردي * برگشت ز جو لاجوردي
مي گفت كه در فضا خدا نيست * رد قدم فرشته ها نيست
رفتم به فضا خدا نديدم * پروار فرشته ها نديدم
يك شاعر ايراني اين گونه جواب مي دهد :
از من كه برد به او پيامي * آقاي فضانورد نامي
ديدار خدا بود ميسر * با ديده دل نه ديده سر
اين كار دل است و كار جان است * جان در ره عشق ناتوان است
زير نشين علمت كائنات * ما قائم به تو و تو قائم به زاويه
به امام باقر عليه السلام فرمود : « اياكم و التفكر في الله و لكن اذا اردتم ان تنظروا الي عظمته فانظروا الي عظيم خلقه » ( 1 ) اما عليه السلام تفكر در ذات خداوند را نادرست مي داند ولي بهترين روش و موضوع براي تفكر را ، انديشه در آفرينش معرفي مي كند كه ثمر آن كشف حقايق بي شمار جهان و خضوع در برابر آفريننده است .
2. تعقل و خردورزي :دومين راه مؤثر در سرعت بخشيدن به سوي هدف تعقل است . 4/11/86 درس تفسير حضرت آيت الله جوادي عاملي مسجد اعظم قم :
يكي از حجت هاي خدا در نزد انسان عقل است همانطور كه قرآن و سنت حجت خدا در روي زمين است و هر كس به آن ها عمل كند مسحق ثواب بوده و در روز قيامت مغرور است كسي هم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - اصول كافي ج 1 ، ص 93 .
كه به عقل عمل كند مستحق ثواب است و حتي اگر شخص عمل كننده به عقل كافر هم باشد تخفيف عذاب خواهد داشت مثل اديسون كه كاشف برق بود چون از عقل استفاده كرده و متفكر بوده و تعقل او منجر به كشف برزگي شده خدمت بزرگي به جهان بشريت كرده با اين كه موحد نبوده ، اگر بهشت هم نرود مستحق تخفيف عذاب خواهد بود زيرا قدر يكي از نعمت هاي خدا را دانسته است و فكر خودرا به كار گرفته و توانسته است از آن به نحو خوبي استفاده كند .
در يك جامعه علمي تعقل به جاي تخيل و توهم صدرنشين حيات انسان هاست . همچنين خردورزي به جاي تقليد ناصحيح و گمراه كننده مي نشيند و خرافات در شكل هاي رنگ به رنگ در جامعه رسوخ نمي كند . اذهان عمومي در حل مشكلات اخلاقي ، خانوادگي و عقيدتي خود به فال بينان و پيش گويان مراجعه نمي كنند تا نظر آن ها را پايه و اساس زندگي و فكر خود قرار دهند ، ساده و سطحي نمي انديشند و مي دانند كه تفكر سطحي اگر چه انسان است ، اما فايده و اثري ندارد. ( 1 ) تفكر علمي و مبتني بر مطالعه ي دقيق و حساب گر كار مشكل و ثمربخش است و سرمايه ي بزرگ و ذخيره ي هنگفت براي روح بشر به شمار مي رود . ( 2 ) امام صادق عليه السلام درباره ي ويژگي هاي انساني كه بدون تعقل و خردورزي اقدام مي كند ، فرموده است : « من هجم علي امر بغير علم جدع انف نفسه و من لم يعلم لم يفهم و من لم يفهم لك يسلم و من لم يسلم لم يكرم و من لم يكرم يهضم و من يهضم كان الوم و من كان كذلك كان اري ان يندم ؛ كسي كه كاري را بدون شناخت انجام دهد سبب شكست خود مي شود ، جنين انساني از فهم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - مرتضي مطهري 20 گفتار ص 260 .
2 - مرتضي مطهري 20 گفتار ص 260 .
درك برخوردار نيست و در نتيجه ( از گرفتاري عمل خود ) در سلامت نمي ماند و مورد تحسين و اكرام واقع نمي شود ( بلكه ) خرد شده و سقوط مي كند ( از نظر مردم مي افتد ) و چنين كسي به سرزنش و ملامت و در نهايت پشيماني و سرشكستگي ، سزاوارتر است » .(1)
3. ارزش نهادن به صاحبان فكر و انديشه :از نشانه هاي كمال يك ملت ، ارج نهادن به مفاخر و اركان فرهنگي آن جامعه است . اگر ملتي بخواهد گرفتار گرداب جهل و عقب افتادگي نشود و از مرداب تقليد نادرست در امان بماند ؛ بايد در احوال بزرگان خود مطالعه و دقت كند . در اين وادي حاكمان و مديران فرهنگساز حكومتي ، نقش اول را خواهند داشت و همواره بايد جامعه را به سوي ارزش هاي حقيقي به خصوص كسب علم سوق دهند و براي پاسخ گويي به نياز فطري الگو طلبي انسان ، مقام صاحبان انديشه را ارج نهاده و به مقوله ي توليد علم و انديشه در مقام ركن اساسي و ارزش عمومي جامعه اهميت دهند و برنامه هاي مراكز فرهنگي را با جديت دنبال نمايند . مقام معظم رهبري مي فرمايد :
« در قلمروهاي گوناگون عقل نظري و عملي ، از نظريه سازان تقدير و به نوآوران جايزه داده شود ، سخنانشان شنيده شود تا ديگران نيز به خلاقيت و اجتهاد تشويق شوند » . ( 2 ) ايشان همچنين استفاده از وجمود هدايت گرانه ي صاحبان علم و نظر را از جمله اساس تعالي جامعه و تمدن سازي دانسته و مي فرمايد : « براي بيدار كردن عقل جمعي چاره اي جز مشاوره و مناظره نيست و بدون فضاي انتقادي سالم و بدون آزادي بيان و گفت و گوي آزاد با حمايت حكومتي اسلامي و هدايت علما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - اصول كافي ج 1 ص 26 .
2 - فرمايشات مقام معظم رهبري مد ظله العالي ، منشور نهضت آزادانديش و توليد علم ، ص 20 .
و تبادل نظر بين علماي وهابي و علماي شيعه و بيان كردن نقاط مشترك صاحب نظران توليد علم و انديشه ي ديني و در نتيجه تمدن سازي و جامعه پردازي نا ممكن يا بسيار مشكل خواهد بود ».(1)
موانع نوآوري در جامعههمان گونه كه گفتيم موفقيت در انجام هر فعاليت اعم از فردي و جمعي ، نياز به يك طرح حساب شده و برنامه ي مناسب و هدفمند دارد . و براي رسيدن به مقصود نهايي ، آسيب شناسي يا شناخت موانع امري ضروري است كه نوآوري نيز از اين اصل تبعيت مي كند زيرا چه بسا موانع و چالش ها دست يابي به امر نوآور را دچار خلل و آسيب كند . از اين رو به نمونه هايي از اين موانع اشاره مي كنيم :
1. تفكر سطحي و پراكنده ؛عادت كردن به شناخت هاي سطحي ، پراكنده و غير متمركز كه فرد را از تفكر صحيح و عميق دور مي كند بزرگ ترين مانع رشد خلاقيت هاست . از اين كه افراد جامعه به جاي مطالعه ي علميه خواندن رمان هاي تخيلي و مسايل دور از واقعيت و ... عادت كنند ونتيجه اي جز روآوردن به توهمات و ساده انگاري و خرافات نخواهد داشت ، زيرا مجال جست و جو و يافتن افكار سالم و راه علمي درست را از دست خواهند داد و به شكفايي و رشد استعدادها و خلاقيت ها دست پيدا نخواهند كرد و هرگز به شناخت و شكوفايي استعدادها نخواهند انديشيد .
2. داشتن روحيه ي خودكم بيني ؛ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فرمايشات مقام معظم رهبري مد ظله العالي ، منشور نهضت آزادانديش و توليد علم ، ص 20 .
اين كه چه عواملي زمينه ساز و مسبب اين حس در افراد و جامعه مي شود از دايره ي اين نوشتار خارج است ، ولي مي توان گفت يكي از ماونع اصلي رشد عقلي و علمي يك جامعه ، وجود افراد خود كم بين آن جامعه است . اين احساس ، فرد را نسبت به شناخت طرفيت و توانايي هاي خود سست و بي علاقه نموده و ديگران را صاحب ثدرت و توان سرشار مي انگارد . چنين فردي در عمل نيز خود را از انجام كارهاي بزرگ ناتوان مي بيند و به خود جرأت و زحمت تحصيل علم و كسب تخصص را نمي دهد و تا آن جا پيش مي رود كه ترجيح مي دهد از دسترنج ديگران بهره ببرد . پيدا است كه زمينه ي استعمار ملت ها از همين نقطه آغاز مي شودو از همين رو است كه بيشتر دولت هاي اسلامي گرفتار دولت هاي غارتگر استعماري مي شوند . امام خميني ره با دقت نظر و تيزبيني حكيمانه به ريشه يابي مصيبتي كه ملت ايران قبل از انقلاب به آن مبتلا بود پرداخته و به دفعات ملت را براي چاره جويي مورد خطاب قرار داده است :
« نگذاشتند شماها به فكر بيفتيد ، هي آمدند به شما دادند ، شما هم تنبل شديد ، خودتان به فكر بيفتيد كه براي خودتان انجام دهيد ، كارهاي خودتان را مي توانيد انجام بدهيد ، گمان نكنيد كه ما حتماً بايد همه چيزمان را از ديگران بگيريم ، نه شما به فكر اين باشيد كه همه چيزتان را خودتان درست كنيد . اين ژاپن بود كه در سال هاي قبل محتاج بود و خودش به فكر افتاد و خودش كارهاي خودش را درست كرد و الآن صادر مي كند به امريكا هم الآن بازارهاي اطراف مسجد النبي و اطراف مسجد الحرام و بازار ابوسفيان در مكه مملو از اجناس چيني و ژاپني است حتي بازارهاي دمشث و سوريه و حلب و شهرهايي از تركيه كه در مسير راه زائران حرم حضرت رقيه
عليه السلام و زائران حرم حضرت زينب سلام الله عليها و زائران عتبات عاليات در عراق و حجاج عربستان سوغاتيشان ار اجناس ژاپني و چيني مي باشد كه اجناس هم هستند بدون كيفيت و نامرغوب حتي در خيلي از موارد گران تر از قيمت بازار ايران است كه ندانسته پول خود را به جيب آن ها مي ريزند و بايد زائران توجه داشته باشند دوراني كه قيمت اجناس عربستان با ايران تفاوت 50% يا بيشتر داشت سپري شده است و بيشتر قيمت ها جهاني شده است و آن هندوستان بود كه در آن زمان آن قدر احتياج داشت حالا الآن دارد خودش احتياجات خودش را رفع مي كند . مغزهاي شما كوچك تر از مغزهاي ديگران نيست شما خودتان به فكر باشيد توجه كنيد كه كار خودتان را خودتان انجام دهيد .(1)
و در جاي ديگر فرموده است : « ما بايد اين را بفهميم كه همه چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم . ما كه خودمان را گم كرده بوديم ، بايد اين خود گم كرده را پيدا كنيم . » ( 2 ) و نيز مي فرمايد : « بايد افكار خودمان را به راه بيندازيم ، يعني همه ي ايران اين كار را بكند . همه ي دانشگاه ها ، همه ي كارخانه ها، همه افكارشان را به كار بيندازند . از آن ها مي آيد ، راه را خدا باز مي كند . ابتدا به نظر آدم مي آيد كه يك كاري نمي شود وقتي كه وارد شد كم كم مي بيند نه ، خدا راه را باز كرد و شد . دمآدمال»3
امام صادق عليه السلام در وصف انسان هايي كه رنج تحصيل علم و انديشه را به راحتي دنيازيستي نمي فروشند ، مي فرمايد : « ان العاقل رضي بالدون من الحكمه و لم يرض ربحت تجارتهم ؛ انسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سخنان امام خميني ، تبيان دفتر 26 .
2 - همان با تصرف .
3 - همان با تصرف .
خردورز، به زندگي اندك دنيا در حالي كه همراه با تفكر و انديشمندي باشد راضي مي شود ولي به عقل و خرد كم با داشتن زندگي دنيايي راضي نمي شود و همين علت سود بردن آن ها در تجارت زندگي شان است . » ( 1 ) در اين سخن ، توصيه به فقر مالي نشده است ، بلكه بين بخردانه زيستن با اندك دنيا و بهره مندي از ماديات بدون خردورزي و تعقل در عاقبت كارها مقايسه شده است .
بر اين اساس شرط سود بردن درك صحيح حقيقت است و انسان خود كم بين به دليل محروميت از شناخت صحيح خود و حيات معقول و شايسته ، دچار كج انديشي شده و عرصه ي خلاقيت و ابتكار و نوآوري را به ديگران وا مي گذارد و خود به زندگي بي ارزش قانع مي شود . امام كاظم عليه السلام مي فرمايد : « ان العاقل نظر الي الدنيا و نظر الي اهلها فعلم انها لا تنال الا بالمشقه فطلب بالمشقه فعلم انها لا تنال الا بالمشقه فطلب بالمشقه ابقاهما » ( 2 ) امام عليه السلام به عجين شدن زندگي دنيا و آخرت با سختي و مشقت اشاره فرموده است و زندگي دنيا و به دست آوردن و نگه داشتن مال و ثروت و مقام به راحتي تحقق نمي يابد . بلكه با رنج و سختي همراه است در اين صورت انتخاب عقل بر زندگي داراي اهداف عالي و بزرگ منشانه و پايدار و جاودانه تعلق مي گيرد و حكم به برنامه ريزي براي چنين زيستني را صادر مي كند .
3. پرهيز از افراط ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - اصول كافي ج 1 ، ص 17 .
2 - وسايل الشيعه ج 15 ، ص 197 .
افراط در هر امر و فعاليت فردي و جمعي ، زمينه را براي شكست زود هنگام فراهم مي سازد . و نوآوري نيز دچار اين افت مي شود . از اين رو فرد مبتكر و نوآور بايد فعاليت خود را تثبيت كند تا بتواند از فرصت هاي مناسب بهترين استفاده را بنمايد . توصيه ي علامه محمد تقي جعفري در اين زمينه چنين است :
« متوجه باشيد كه اگر حس نوگرايي شما به افراد بكشد و گمان كنيد كه نبايد هرگز براي تثبيت واقعيات درنگ كنيد و همواره در حال پريدن به جلو باشيد ، حقايقي را از دست خواهيد داد كه بدون آن ها وصول به واقعيات عالي تر امكان پذير نيست . » ( 1 )
حسن ختام نوشتار را نيز به كلامي ديگر از آن فرزانه ي حكيم مي آراييم كه فرمود :
« براي اين كه همواره از تازه بودن من و تازه بودن هستي در درياي نو برخوردار سوي ؛ علت ركود و جمود را از خود دور كن و در برابر هر فرهنگ و خواسته اي كه خود طبيعي تو را از تو راضي گرداند، ميخكوب مباش . پس اگر بخواهي هيچ چيز براي تو تكرار نشود و هيچ كهنه اي مغز و روان تو را نسايد ؛ آن علت دروني را كه موجب ركود درون توست از بين ببر و ريشه كن نما . »
زندگي زيباست اي زيبا پسند
زيبه انديشان به زيبايي رسند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - محمد تقي جعفري پيام خرد ص 304 .