یافتن اسرار حج ، کلید بندگی خدا
یافتن اسرار حج ، کلید بندگی خدا گذری بر اسرار و معارف حج در بیان و بنیان حضرت آیت الله جوادی آملی مقدمه : حج ، بزرگ عبادتی است که در آن دریای انسانهای خداجو ، از سرتاسر گیتی به سرچشمه معبود روان هستند . برای پی بردن به حقایق این عبادت ب
يافتن اسرار حج ، كليد بندگي خدا<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
گذري بر اسرار و معارف حج در بيان و بنيان حضرت آيت الله جوادي آملي
مقدمه :
حج ، بزرگ عبادتي است كه در آن درياي انسانهاي خداجو ، از سرتاسر گيتي به سرچشمه معبود روان هستند . براي پي بردن به حقايق اين عبادت بزرگ بايد از آيات و روايات و سيره اهل بيت عليهم السلام بهره جوئيم . اما همين بهره جستن نيز نگاهي عرفاني و خدائي مي طلبد و تنها با خواند آيات و روايات نمي توان به ابعاد حج پي برد . بايد از نگاه حكيمانه انسانهاي الهي كمك گرفت تا شايد جرعه اي از اين جام خدائي در وجودمان جاري شود .
به همين منظور تلاش كرديم با طرح سوالاتي ، از محضر حكيم متاله ، حضرت آيت الله جوادي آملي بهره مند شويم كه خوشبختانه لطف ايشان شامل حال ما شد و توانستيم هرچند گوتاه ، پاسخ سوالاتمان را دريافت كنيم .باشد كه مورد استفاده همه حجاج بيت الله الحرام قرار گيرد.
در ابتدا ضمن تشكر ازحضرت عالي ، به نظر مي رسد به صورت گذار جايگاه حج و كعبه به عنوان خانه خدا در اسلام را بيان فرمائيد .
ج: اسلام داراي مباني و اركاني است كه بر آنها بنا شده و بدانها قوام گرفته و بدون وجود آنها فرو مي ريزد و از آن جز اسمي بي مسمّا بر جاي نمي ماند. يكي از اين اركان حج است، همانطور كه امام باقر (ع ) فرمود: اسلام بر پنج پايه بنيان نهاده شده است : نماز، روزه ، زكات ، حج و ولايت: «بني الاسلام علي خمسه اشياء: علي الصلاه و الزكاة و الصوم و الحجّ و الولاية» (كافي 2/18) بنابراين آن كس كه عمداََحج نگزارد، ركني از اركان دين الهي خويش را نابود كرده و در نتيجه اسلام كامل را از بين برده است. از همين رو خداوند دربارة ترك عمدي حج فرمود: «وَ مَن كَفَرَ فَإنَ الله غني عَنِ العالمين» آل عمران/97 در اين آيه از ترك عمدي حج، به كفر تعبير شده است. پس كسي كه عمداً به حج نرود عملاً كافر است، گرچه در ايمان و اعتقاد كافر نباشد.از انجا كه حج جزو مباني اسلام قلمداد شده، ناگزير بايد آنچه دربارة اسلام وارد شده در حج متبلور گشته و حج نمايشگر اين احكام و تجلّي گاه ظهور آنها گردد.
حج با كرامت ويژه اي كه دارد عهدي الهي است كه بدان تشرّف جسته مي شود. از اين رو تعبير از وجوب حج به سياق خطاب امري، آ ن گونه كه در مورد نماز و زكات آمده: «أقيمُوا الصَّلوةَ واتوا الزكوة» بقره/43 نيست ؛ بلكه تعبير از وجوب آن به زبان ميثاق و عهد مخصوص الهي است: «وَِلله عَلَي الناس حِجُّ البيت» آل عمران/97 و نظير چنين عهدي كه در آن كلمة مركب از لام (لِ) و اسم جلاله آمده و بر متعلّق خود مقدّم شده باشد در عبادات ديگر سابقه ندارد.
اين تعبير خاص، به خوبي نمايانگر اهميت حج است؛ گرچه خداوند فرمود: روزه براي من است: «الصوم لي و أ نا أجزي عليه» (وسائل الشيعه 7/290) امّا حج نيز واجد روزه است؛ زيرا حج گزاري كه قرباني نيابد، بايد سه روز در حج و هفت روز در هنگام بازگشت، روزه بگيرد: «فَمَن لم يجد فَصيامُ ثَلثَةِ أيام في الحجّ و سَبعَةٍ إ ذا رَجَعتُم» بقره/196
حاصل اينكه، حج از عباداتي تشكيل يافته و شامل فضايل فراوان اين عبادات است. (وسائل الشيعه 8/83 تا 77) با اين وجود خود نيز ويژگي اي دارد كه در غير آن يافت نمي شود و آن عبارت از اين است كه حج پيمان و عهد مخصوصي ميان خداي سبحان و بنده است. از اين رو امام صادق(ع) فرمود: مردهاي كه در گور است دوست دارد كه در برابر دنيا و آنچه در آن است، او را يك حج مي بود: «ودّ من في القبور لو أنّ له حجة با لدنيا و ما فيها».(وسائل الشيعه/82)
حضرت استاد ! در صورت امكان ، سيماي حج را از ديدگاه حضرت پيامبر اكرم و ائمه معصومين نيز بيان فرمائيد .
احاديث فراواني درباره اهميت جايگاه و ابعاد گوناگون آن از پيشوايان معصوم دين(ع) وارد شده كه در اينجا برخي از آنها نقل ميشود:
1- شخصي به رسول اكرم (ص) عرض كرد: من به قصد حج از شهر خارج شدم، ولي به آن موفق نشدم، ليكن من مردي ثروتمندم. اكنون بفرماييد با ثروتم چه كنم تا به پاداشي مانند حج گزاران نائل آيم؟ رسول خدا فرمود: به كوه ابوقيس بنگر اگر به اندازه اين كوه طلاي سرخ داشته باشي و آن را انفاق كني هرگز به پاداش حج گزاران، دست نخواهي يافت. سپس آن حضرت فرمود: حج گزار چون مقدمات سفر خود را آماده كند چيزي بر نمي دارد و چيزي نمي نهد مگر آنكه خداوند ده حسنه براي او ثبت و ده سيّةاز او محو مي كند و ده درجه او را بالا مي برد. پس چو ن بر مركب خود سوار شود، مركبش گامي بر نمي دارد و گامي نمي نهد مگر آنكه خداوند باز براي او چنان مي كند. پس چون به گرد كعبه طواف كند از گناهانش بيرون مي آيد و چون بين صفا و مروه سعي كند از گناهانش به در مي آيد و چون در عرفات توقّف كند از گناهانش خارج مي شود و چون در مشعر الحرام توقّف كند از گناهانش برون مي آيد و چون رمي جمره كند از گناهانش خارج مي شود. و اينچنين رسول خدا يكايك مواقف را بر شمرد و فرمود كه اگر حج گزار در هر يك از اين مواقف درنگ كند از گناهانش بيرون مي آيد و آنگاه فرمود: تو كجا مي تواني به پاداش حج گزار، دست يابي؟!: «أني لك أن تبلغ ما يبلغ الحاج». (وسائل الشيعه 8/79)
شايد مراد پيامبر گرامي(ص) از اين كه «چون حج گزار طواف كرد از گناهانش خارج ميشود و چون ميان صفا و مروه سعي كند از گناهانش بيرون ميآيد و ...» بيان اين نكته باشد كه هر يك از اين اعمال گوناگون در آمرزش گناهي خاص موثر است؛ زيرا هر يك از اين اعمال براي آمرزش گناهي خاص واجب شده است. يا آنكه گناهان چون انباشته شود و زنگار و پرده اي بر گنهكار شود، هر يك از اين مناسك موجب كاستن ضخامت اين پرده ها و كنار رفتن اين پوششها از دلها مي گردد، تا آنجا كه حج گزار با دلي پاك كه نه بر آن زنگاري نشسته و نه حجابي بر آن كشيده اند به ديدار پروردگارش نايل مي شود. خداوند چنين حجي را روزي ما فرمايد.
2. در وصاياي نبي اكرم(ص) به اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) آمده است: مستطيعي كه حج نگزارد كافر است: «يا علي! كفر با لله العظيم من هذه الامة عشره... و من وجد سعة فمات ولم يحج. يا علي! تارك الحج و هو مستطيع كافر»، زيرا خداوند فرمود: «وَلله عَلي النّاس حَج البيت من استطاع أليه سبيلاًً و من كفر فإن الله غنيُّ عَنِ العالمين» (وسائل الشيعه8/20)
3- امير المؤمنين امام علي(ع) فريضة حج را چنين ترسيم كرده است: خداوند حج خانه خود را بر شما واجب كرد، خانه اي كه آن را قبله مردم قرار داد. مردم چونان تشنه كامان كه وارد آبگاه مي شوند وارد آن مي شوند و همانند كبوتران به آن پناه مي برند.
خداوند سبحان كعبه را نشانةفروتني آدمي در برابر بزرگي خود و اعتراف به عزّت خويش قرار داد. و از ميان آفريدگان خود شنوايان و اطاعت كنندگاني را برگزيد كه دعوت او را اجابت و سخن او را تصديق كرده و در جاهايي كه انبيا ايستاده اند قرار گرفتند، و خود را به فرشتگاني كه به دور عرش مي گردند شبيه ساخته اند اينان سودهاي فراواني در اين تجارتخانه عبادي مي برند و براي رسيدن به وعدة آمرزش نزد خداوند مي شتابند.
خداوند، كعبه را پرچمي براي اسلام و حرم امني براي پناهندگان به آن قرار داد و رفتن به سوي آن و حج گزاردن و شناخت و اداي حق آن را واجب گرداند و بندگان رابه زيارت آن فرا خواند: «و فرض عليكم حجّ بيته الحرام الذّي جعله قبلة للانام، يرد و نه ورود الانعام و يألهون إليه ولوه الحُمام و جعله سبحانه علامةو صدُقوا كلمته ووقفوا مواقف أنبيائه و تشبّهوا بملائكته المطيفين بعرشه. يحرزون الأرباح في متجر عبادته و يتبادرون عنده مؤعد مغفرته. جعله سبحانه و تعالي للإسلام علماو للعائذين حرما، فرض حقه وأوجب حجُّه و كتب وفادته، فقال سبحانه: «وَلله علي النّاس حِجُّ البَيت مَنِ استَطاع اليه سبيلاًً و من كفر فإنَّ الله غنيّ عن العالمين» (نهج البلاغه، خطبه 1، بند 54 و 51).همچنين آن حضرت دربارة فضيلت حج و عمره مي فرمايد: بهترين وسيله اي كه سالكان براي رسيدن به خدا، بدان چنگ مي زنند، ايمان به او و پيامبرش و جهاد در راه او... و زيارت خانه او در حج و عمره است؛ همانا حج و عمره فقر را از ميان بر مي دارد و گناه را مي ريزد
پيامبراعظم (ص) در حجة الوداع رهنمودهائي به مردم داشتند كه براي خوانندگان نشريه «حاجي سلام» نيز اطلاع يافتن از آن ضروري است .در اين زمينه توضيحاتي بفرمائيد.
ج: پيامبر دربارة تعليم اسرار حج و بيان سرّ بعضي از زواياي آن در حجةالوداع مطالبي فرمودند كه نموداري از آن ذيلا بيان مي شود:
1ـ تهذيب نفس و تزكيه روح در ابعاد توحيد و پيوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگي عامة مؤمنان:
يكي از خطابه هاي رسول اكرم(ص) در حجة الوداع، در سرزمين منا و در مسجد خيف ايراد شده است. آن حضرت در آغاز اين خطبه، در تشويق حاضران براي آنكه گفتارش را به ياد بسپارند، فرمود: خدا ياري كند بنده اي را كه سخنم را شنيد وبه ياد سپرد وبه كسي كه نشنيده بود ،رسانيد .چه بسا حامل فقهي كه خود فقيه نباشد وچه بسا حامل فقهي كه آن را به سوي كسي مي برد كه از او فقيه تراست: «نَصرُالله عَبداَسِمعَ مَقالَتي فَوَعاها وحَفَظها وبَلَغَها مَن لَم يَسمَعها. فَرُبَّ حامِل فقه غير فَقيهٍ وَرُبَّ حامل فقهٍ إلي من هو أفقه منه ».انگاه فرمود :سه چيز است كه دلهاي مسلمانان بدانها خيانت روا نمي دارد :الف :همة كارها را خالصانه براي خدا انجام دادن .توحيد را درهمة كارها حاكم كردن .ب :با زمامداران حق ،ناصحانه برخوردكردن وپيوند با امام راستين را محفوظ داشتن ومسائل را با مقام رهبري درميان گذاشتن وجريان را درست گزارش دادن ورهنمود كامل گرفتن و خالصانه به كار بستن .
ج :اتحاد همه جانبة با مؤمنان را حفظ كردن و از اجتماع انان جدا نشدن وصفوف به هم فشردة آنها را ترك نكردن وملازم صحنه همياري وهماهنگي آنان بودن وتاروپود جامعة اسلامي را باحضور در متن اجتماع مستحكم كردن: «ثَلاثٌ لا يغل عليهنُّ قلب امريٍٍءمسلمٍٍ :إخلاص ُ العمل لله والنُّصيحه لأئمّه المسلمين واللزوم لجماعتهم» (كافي 1/403-404.)
2ـ پالايش جامعة اسلامي از سنّتهاي جاهلي در مورد اموال و خونها و بغض و كينه ها؛ بدين صورت كه خونخواهيها و خونريزيهايي كه در جاهليت بر محور انتقام جابرانه و كينه توزيهاي خصمانه رايج بود، خاتمه داده شود و ربا خواريهاي گذشته كه خون آشامي اقتصادي بود، پايان يافته تلقي گردد.
پيامبر اكرم(ص) براي اهميّت تحريم ربا و تخطئه خون آشامي جاهلي آن، ضمن آنكه همة اسناد و مدارك بستانكاران ربوي را لغو و بي اثر دانست فرمود: اولين ربايي كه سند آن را زير پا مي گذارم و باطل بودن آن را اعلام مي كنم سند ربوي عمويم عباس بن عبدالمطلب است: «كلّ دمٍ كان في الجاهليّه موضوع تحت قدميُّ ... و كلّ رباُُ كان في الجاهليّة موضوع تحت قدميُّ و أوّل ربا اَضعه ربا العبّاس بن عبد المطلب»
بنابراين، سابقة بدرفتاري قومي، حج گزار را وانمي دارد كه در حقّ آنها دست به بدي بيالايد مائده/8 و دنيا دوستي او را بدانجا نمي كشد كه به خدا اعلان جنگ داده و بگويد: بيع نيز همچون رباست؛ بقره/275 زيرا خود مي داند كه خداي سبحان ربا را نابود مي كند وصدقات را فزوني مي بخشد. بقره/276
3ـ رعايت حقوق زنان و با آنان به نيكي رفتار كردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران كردن:
شما را در مورد زنان به خير و نيكي سفارش مي كنم ... شما را بر آنها حقي است و ايشان را بر شما حقي است و پوشاك و خوراك آنها بايد در حد متعارف باشد:«أوصيكم بالنّساء خيراً... و لكم عليهنُّ حقّ ولهنُّ عليكم حقُّ كسوتهنُّ ورزقهنُّ بالمعروف».
بنابراين، حجّ گزار نظاره گر و شاهد و رعايت كنندة اين آيات شريف است كه: «جعل بينكم مودّة ورحمة» روم/21 و «هنّ لباس لكم و انتم لباسٌ كَهُنَّ» بقره/188 «وَ لَهنَّ مثل الّذي عليهنّ بالمعروف» بقره/228.
4ـ اصول برادري و فضايل اخلاقي را نسبت به برادران اسلامي رعايت كردن و حيثيت و آبروي آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدي نكردن:
مسلمان برادر مسلمان است، او را فريب نمي دهد و بدو خيانت نمي كند و غيبت او را روا نمي دارد و ريختن خون و تعرض جاني به او را روا نمي داند و تصرف و برداشت چيزي از ثروتش را جايز نمي شمرد مگر با رضايتش «إنّ المسلم أخو المسلم لا يغشّه و لا يَخوُنه و لا يَغتابُه و لا يحلّ له دمُه شيء مِن ماله ألا بِطَيبةِ نَفسه»
بنابراين، حج گزار با هر مسلمان ديگري برادر ديني است. پدر او نور و مادرش رحمت است. (بحار64/64و 74ـ75) او پاك است و جز پاك را قصد نمي كند.
5ـ همگان را در برابر قانون الهي مسئول دانستن و از احكام اسلام پاسداري كردن وبه عنوان ره توشه حج و زيارت كعبه آنچه را در آن صحنه گذشت به غايبان رساندن:
شما مسئول هستيد پس بايد افراد شاهد شما به افراد غايب اطلاع دهد :«إنكم مسئولون فليبلّغ الشاهد منكم الغائب »بنابراين ،حج گزار فقيهي است ك براي مسلمان ديگري كه توفيق حضور در مواقف رانداشته وحرمين واجتماعاتي را كه در آنها برپا شده ادراك نكرده ،حامل بار فقه است.
6ـولايت وامامت اميرالمومنين ،علي بن ابيطالب (ع )رامطرح كردن وامت را با امام آشنا كردن وامام را به بامت شناساندن واطاعت اورا چون اطاعت پيامبر دانستن ودرنتيجه حيات جامعه را زندگي معقول واسلامي كردن واز زندگي جاهلي نجات دادن .رسول اكرم(ص) هنگام بازگشت به مدينه ،در محلي نزديك «جحفه »به نام «غديرخم »فرمود :هركس كه من مولاي اويم، علي هم مولاي اوست. خداوندا! دوستدار علي را دوست بدار و با كسي كه با او دشمني ميكند، دشمني فرما: «مَن كُنت مولاه فعلي مولاه. اللّهم وال من والاه وعادمن عاداه» (تاريخ يعقوبي 2/112 وكافي 1/295) با گماردن امام علي(ع) بدين مقام ،دين كامل ونعمت تمام شد. مائده/3
در پايان توصيه هاي خود را به حجاجي كه اعمال حج را به جا آوردهاند بفرمائيد و از نظر شما از «حاجّ» و «معتمر» (حج گزار و كسي كه عمره به جا ميآورد) چگونه است و به چه شرطي شايسته تكريم الاهي هستند؟
ج: خداي سبحان، حاجّ و معتمر را در شمار شعائر خود آورده است: «يا أَيُّها الَّذِين امَنوا لا تُحِلوا شَعائِرَ الله و لا الشَّهر الحَرام و لاالهَدي و لا القَلائد و لا امين البيت الحرام يَبْتَغوُن فَضلاً مِن رَبهم و رضوانا». مائده/2 حاجي از اَوان عزم بر زيارت، جزو شعائر الهي است. از اين رو هنگام تهيه مقدّمات سفر و در مبادي خروجي و ورودي و نيز در ارائه خدمات به او و همچنين هنگام خريد و فروش و مانند آن، در طول سفر حج و عمره، توهين به او و ايجاد مشكلات براي وي جايز نيست.
از آنجا كه خطاب مذكور عام است، خود حجگزار نيز مكلف است ارج و حرمتي را كه خداوند برايش نهاده، پاس بدارد و از اعمال وهنآميز بپرهيزد. البته روشن است كسي كه از سفر حج و عمره، قصد سياحت، تجارت، شهرت و مانند آن را دارد جزو حرمات الهي نيست.
اوصاف زائران بيت الله
زائراني دعوت شدگان حقّ و شايستة آن تكريم الهي هستند كه واجد شرايط و اوصاف خاصي باشند. قرآن كريم آن اوصاف را هم به نحو عموم بيان كرد و هم مصاديق آن را ذكر فرمود. آن شرايط عام در تعهد الهي معمار و دستيار كعبه، يعني حضرت ابراهيم و اسماعيل(ع) اين گونه بيان شد: «و عَهِدنا إلي إبراهيم و إسمعيل أَن طَهِّرا بَيتي لِلطائفينَ و العاكِفين و الرُّكَّعِ السجود». بقره/125 و بر اساس آيه شريفة «محمدٌ رَسوُل الله وَ الذين مَعَه أشِّداءُ عَلي الكُفار رُحماءُ بَينهم تَراهم ركَّعا سُجَّدا يبتغون فضلا مِن الله و رضوانا...» فتح/29، مصداق «راكعان و ساجداني» كه حضرت خليل و ذبيح(ع) مأمور تطهير بيت الله براي ضيافت آنان شدند، امت راستين رسول اكرم(ص) هستند كه در كنار نماز و ركوع و سجود، صلابت ابراهيمي را عليه نمروديان و سران كفر و نفاق و طغيان دارند و رأفت خليل الرحمان رانسبت به مسلمانان محروم سراسر جهان اسلام دارا هستند.
بنابراين، آنكه آلودة «فكر باطل» يا آلودة «عمل طالح» است مهمان بيت طاهر نيست، و آنكه امتيازطلب و برتري خواه است ميهمان بيت مساوات و مواسات نيست، و آنكه بنده هوا و برده هوس يا بنده غرب مستكبر يا نوكر شرق ملحد است مهمان بيت عتيق و خانه آزاد و آزادگي نخواهد بود، و آنكه صدها بت در آستين دارد مهمان بيت توحيد نيست، و آنكه رو در خلق دارد و پشت بر قبله، نماز ميگذارد مهمان قبله مسلمانان نيست، و آنكه به جاي تبرّي از شرك و نفاق و كفر، از متوليان سران الحاد است مهمان مطاف عاكفان نيست، و آنكه در قبال استعمارگر كرنش ميكند مهمان خانة راكعان و ساجدان نخواهد بود.
چنين نيست كه هر مستطيعي كه به مكه ميرود به اسرار حجّ آشنا باشد و حج كامل به جا آورد، تنها حافظان سرّالهي و گنجينههاي علوم رباني كه خداوند آنان را بر حفظ اسرار خويش آگاه كرد، از سرّحكم آگاهند و به آن سرّ ميرسند. البته اينكه امام سجّاد(ع) به شبلي فرمود: «... بنابراين، تو نه به ميقات رفتهاي، نه احرام بستهاي و... »، لسان نفي «كمال» است، نه نفي «صحّت»؛ يعني ممكن است حج او صحيح بوده، قضا نداشته و در ظاهر، ذمّهاش بري شده باشد، ليكن چون به اسرار آن آگاه نبوده و در هنگام عمل، اسرار را قصد نكرده، روحش تعالي پيدا نكرده است؛ زيرا سرّ حج و «صورت» واقعي آن، «سيرت» حاجي و زائر ميشود و حقيقت او را ميسازد.